این راههای آشنا، شاید برخی اوقات برای کاهشدادن استرس و تنش مناسب باشند، اما در طولانیمدت راههایی نامناسب و ناکارامد محسوب میشوند.
برای مقابله با استرس و تنش هرکسی روشی دارد. گاهی اوقات افراد در زمان مواجهه با استرس بهدنبال راهحلی برای آن هستند و میخواهند مشکل را برطرف سازند. گاهی نیز بهدلیل دشواریها افراد در عوض جستجو برای راهحل برای حل مسئله بهدنبال راههایی جهت کاهش هیجانات ناخوشایند هستند. شاید از دید برخی افراد، روش گروه دوم اصولی به نظر نرسد، اما در واقعیت گاهی اوقات بهترین راهحل ممکن است که اتفاقاً کارایی بسیار خوبی نیز دارد. در کنار این دو گروه اصلی مقابله با استرس، گروه سومی نیز وجود دارند: افرادی که ترجیح میدهند از روشهای اجتنابی استفاده کنند. این روش البته با وجود ظاهری که دارد، برخی اوقات بسیار مناسب است و سلامت روانی و جسمی فرد را تضمین میکند، البته به شرطی که برای مدت کوتاهی استفاده شود.
به هر صورت هر روشی که شما یا همسرتان میخواهید برای مقابله با استرس و تنشهای ایام عید استفاده کنید، فراموش نکنید که برخی روشهای مقابلهای ضررشان از نفعشان بیشتر بوده و میتواند هم رابطهٔ شما و همسرتان را تحتتأثیر قرار دهد و هم از سویی بر بهداشت روان شما در طولانیمدت اثری منفی بگذارد. با برخی از این روشهای مضر آشنا شوید و اگر آنها را دربارهٔ خود یا همسرتان آشنا مییابید، زودتر فکری به حال آنها بکنید.
1. تفسیرهای غیرمنطقی دربارهٔ موقعیت موجود
گاهی اوقات جملات مورد استفاده ما در بگومگوها بهترین نمونه برای این روش است: «تو همیشه مامانتاینا رو به من ترجیح میدی.»، «تو فقط به خودت و خانواده خودت فکر میکنی و برای من و خانوادهام ارزشی قائل نیستی.»، «تو در سفر هیچ وقت به نظر من اهمیت نمیدی.»
2. کنارهگیری از حمایتهای اجتماعی
درنظرداشتن مرزهای خانواده و بیاننکردن مشکلات و مسائل با افراد بیرون از آن، یک موضوع است و کمکگرفتن از حمایت اجتماعی موضوعی دیگر. بهانهٔ افراد در استفاده از این روش، رازداری، پشتیبانی از همسر و زندگی مشترک و البته دورنگهداشتن خود از نصیحت و سرزنش دیگران است؛ اما یادتان باشد دوریگزیدن زیاد میتواند خود منبع استرسزای جدیدی باشد.
3. سوءمصرف داروهای آرامبخش
استفاده گاهبهگاه از داروهای آرامبخش یا استفاده از زمانهای خاص، شاید آسیبزا نباشد، اما قطعاً اگر روشی ثابت باشد، ایجاد مشکل خواهد کرد. علاوه بر عوارض جسمانی این روش، استفاده از آن باعث میشود تا افراد به دنبال راههای بهتر و مؤثرتر نباشند.
4. مشغولکردن بیش از اندازهٔ خود
گاهی اوقات افراد در زمان مواجهه با استرس و تنش، برنامهٔ روزانه خود را کاملاً پر میکنند تا دیگر زمانی برای فکرکردن نداشته باشند. تصور کنید عامل تنشزا موضوعی در رابطه بین همسران باشد. در این شرایط همسران به قدری خود را درگیر موضوعات دیگر میکنند تا فرصتی برای تعامل دوباره با همسر و تازهشدن مسائل وجود نداشته باشد. این روش مانع مهمی بر سر راه پیداکردن راهی مناسب است.
5. انتخاب نقش بیمار
گاهی اوقات افراد ترجیح میدهند به هر صورتی شده، احساس قربانیبودن را در خود زنده نگهدارند. زمانی که فرد احساس میکند قربانی است، احساس گناهی در ارتباط با اشتباهات خود نداشته و میتواند عصبانیت خود را حفط کند، احساسی که گاهی اوقات موتور محرک افراد برای انجام فعالیتهایشان میشود. اما این روش میتواند در ارتباط با همسر، بسیار مخرب باشد. همسری که دائم احساس میکند در مقابل همسرش بدهکار است و او قربانی است، شاید مدتی از دست خودش ناراحت باشد، اما بعد از مدتی احتمالاً ناراحتی به سمت همسرش تغییر جهت خواهد داد.
6. تکیهٔ صرف بر جمعآوری اطلاعات
زمانی که تنها به دنبال کسب اطلاع دربارهٔ مشکل پیشآمده هستیم و توجهی به هیجانات درگیر در آن نمیکنیم، به احتمال بسیار زیاد با شکست روبرو خواهیم شد؛ چراکه در این شرایط شاید بتوانیم راهی درست و خوب را پیدا کنیم، اما احتمال زیادی وجود دارد که بهخاطر نادیدهگرفتن احساسات خود یا همسرمان در زمان اجرا با مشکلاتی جدی روبرو شویم.
7. انکار برای مدتی طولانی
همان طور که اشاره نیز شد، اجتناب و بیتوجهی به موضوع استرسزا نه تنها بد نیست، در بسیاری از اوقات لازم و ضروری به نظر میرسد؛ اما اگر قرار باشد برای مدتی طولانی چنین روشی را درنظر بگیریم، قطعاً با مشکل روبرو خواهیم شد. گاهی اوقات در اوایل ایجاد مشکل زمانی که ما آن را نادیده میگیریم، مشکل پیشآمده هنوز چندان جدی نیست و توان ما میتواند برای مقابلهٔ درست با آن کفایت کند، اما بعد از مدتی نادیدهگرفتن، مشکل شدیدتر شده و دیگر به این آسانیها نمیتوانیم از پس آن برآییم. نمونهٔ آشنای آن، اختلافات زنوشوهری است. آنها را نادیده میگیریم، از کمکهای تخصصی استفاده نمیکنیم و زمانی به فکر میافتیم که پایمان به دادگاه خانواده کشیده شده است.