ماهان شبکه ایرانیان

احکام و حکمت های حج

همان طور که دانشی ویژه درباره احکام حج، اعم از وجوب و حرمت یا صحت و بطلان، به بحث می پردازد، دانش دیگری هم هست که پیرامون حکمتهای حج می گردد و در میان اسرار و رموز آن به سعی و تلاش می پردازد و در دریای لطایف و اشارات آن فرو می رود و در آسمان معارف آن به پرواز درمی ید.

احکام و حکمت های حج

همان طور که دانشی ویژه درباره احکام حج، اعم از وجوب و حرمت یا صحت و بطلان، به بحث می پردازد، دانش دیگری هم هست که پیرامون حکمتهای حج می گردد و در میان اسرار و رموز آن به سعی و تلاش می پردازد و در دریای لطایف و اشارات آن فرو می رود و در آسمان معارف آن به پرواز درمی ید.

رجحان داشتن تکمیل مباحث مناسک حج با بیان معارف آن

از آنجا که خداوند سبحان با تألیف کتاب الحجّ (تقریر درسهای استاد بزرگوار ما آیت الله العظمی سید محمّد محقّق داماد(قدس سرّه)) بر من منّت نهاده، زیارت بیت لحرام را روزی ام فرمود و در آنجا آیات بینات را نظاره گر بودم و اندکی از اسرار حج را دریافتم و گوشه ی از حکمتهای آن به من الهام گردید، مناسب تر آن بود که مناسک حج را با بیان معارف آن و مباحث فقه اصغر را با کرایم فقه اکبر که دین بدان کمال می یابد و نعمت با آن تمام می شود، تکمیل کنم تا بینش و بصیرتی باشد برای خودم و تذکاری برای برادران ایمانی و ره توشه ی برای مسافران حج و راحله ی برای قصدکنندگان بیت لحرام و محملی برای کسانی که ﴿علی کلّ ضامرٍ یأتین من کلّ فجٍّ عمیق[1] به زیارت آن می یند و نفقه ی برای همه کسانی که به قصد سفر حج، شَدّ رِحال کرده و بارهای خود را بسته ند.

از آنجا که خداوند صاحب هر نعمتی است: ﴿و ما بکم من نعمة فمن الله[2]﴿ألم تروا أنّ الله سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الأرض و أسبغ علیکم نعمه ظاهرةً و باطنة[3]پس سپاس تنها او راست به خاطر تألیف آن احکام و تصنیف این حِکمْ و شُکر او راست در شناساندن این مناسک و سیراب ساختن این مشارب و ستایش او راست در پیراستن این مباحث و تحقیق این معارف و شکوه و افتخار او راست به خاطر اصالت این تعلیم گرانقدر و والایی این تزکیه و پرورش استوار و ارجمند که امام باقر(علیه السلام) چنین بدانها اشاره فرمود:

به درستی که فقیهِ راستین، زاهد در دنیا و راغبِ به آخرت و عمل کننده و متمسّک به سنّت پیامبر گرامی (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است؛ «إن الفقیهَ حقَّ الفقیه الزاهدُ فی الدنیا، الراغبُ فی الآخرة، المتمسّک بسنّة النبی ص».[4]

امام باقر(علیه السلام) بدین وسیله به جمع میان دو فقه مزبور، اشاره فرموده است؛ زیرا جامع میان آن دو، مؤمنی است که آن حضرت درباره ء او می گوید: هیچ چیز او را نجس و پلید نمی کند: «لا ینجسه شیء»[5] و همان مؤمنی که امام صادق(علیه السلام) درباره ء او می فرماید: اگر پرده از مردم برگیرند و آنان به پیوندی که میان خدا و مؤمن برقرار استْ بنگرند، گردنهایشان برای مؤمن فرومی فتد و کارهایشان برای او آسان می شود و فرمانبریشان میسّر می گردد و اگر مردم به اعمال نامقبولی که از آسمان باز می گرددْ می نگریستند، هر آینه می گفتند: خداوند از هیچ کس، عملی را نمی پذیرد: «لو کشف الغطاء عن الناس فنظروا إلی ما وصل ما بین الله و بین المؤمن، خضعت للمؤمن رقابُهم و تسهّلتْ له أُمورهم و لانت طاعتهم و لو نظروا إلی مردود الأعمال من السماء، لقالوا ما یقبل الله من أحدٍ عملاً».[6]

این همان مؤمنی است که امام رضا (علیه السلام) درباره او فرمود: خداوند متعالی، مؤمن را از نور خویش بیافرید... پس او (مؤمن) با نور خداوندی که از آن آفریده شده، می نگرد: «إنّ الله تبارک وتعالی خلق المؤمن من نوره... فإنّه ینظر بنور الله الذی خلق منه»[7]و این همان، صاحب یقینی است که رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) در حق او فرمود: او بنده ی است که خداوند دلش را برای ایمان نورانی کرد: «إنه عبد نوّر الله قلبه للإیمان».[8]

نیز فرمود: یقین به عنوان دارایی و ثروت و عبادت به عنوان شغل و کار کافی است: «کفی بالیقین غنی و بالعبادة شغلاً»[9] و امام علی(علیه السلام) درباره یقین فرمود: ای مردم! از خدا یقین بخواهید... و بهترین چیزی که همواره در قلب جای دارد، یقین است؛ «یا أیها الناس! سلوا الله الیقین... و خیر مادام فی القلب الیقین»[10]همچنین مردم را به یقین، ترغیب کرد و فرمود: در آنچه خداوند شما را بدان خبر داد، همچون کسی باشید که به چشم دید و می بیند؛ «کونوا فیما أخبرکم الله کمن عاین»[11]و نیز در حدیث است که امام سجاد(علیه السلام) پس از نماز مغرب، مدّتی طولانی می نشست و از خداوند درخواست یقین می کرد.[12]

این جامعِ میانِ دو فقه، بنده محبوبی است که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم)درباره ء او از خداوند نقل کرد که فرمود: بنده م با من اظهار دوستی نکرد با چیزی محبوب تر از فرائض و او همواره با نافله با من اظهار دوستی می کند تا او را دوست بدارم و چون دوستش داشتم، گوشش می شوم که بدان می شنود و چشمش می شوم که بدان می بیند و زبانش می شوم که بدان سخن می گوید و دستش می شوم که بدان تلاش می کند و پایش می شوم که بدان می رود و چون مرا بخواند، پاسخش گویم و چون بخواهدم، بدو عطا خواهم کرد...: «ما تحبّب إلی عبدی بشی ء أحبّ إلی مما افترضته علیه و إنه لیتحبّب إلی بالنافلة حتی أُحبّه فإذا أحببته کنتُ سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها، إذا دعانی أجبته و إذا سألنی أعطیته...»[13]این «قُرب نوافل» در برابر «قرب فرائض» است که درباره ء پیامبران(علیهم السلام) که خداوند به واسطه آنان به بندگانش می نگرد: «بهم ینظر الله إلی عباده»[14] وارد شده است.

سُراینده ی که اگر آهش نمی بود، اشکهایش او را در خود غرق می ساخت و اگر اشکهایش نمی بود، آههایش او را می سوخت، به این «قرب نوافل» چنین اشاره کرده است:

و جاء حدیث باتحادی ثابت ٭٭٭٭ روایته فی النقل غیر ضعیفةٍ

یشیر بحبّ الحقّ بعد تقرّبٍ ٭٭٭٭ إلیه بنفْلٍ أو أداء فریضةٍ

و موضع تنبیه الإشارة ظاهر ٭٭٭٭ بکنتُ له سمعاً کنور الظهیرة

تسبیتُ فی التوحید حتی وجدته ٭٭٭٭ و واسطة الأسباب إحدی أدلة

و وحّدت فی الأسباب حتی فقدتها ٭٭٭٭ و رابطة التوحید أجدی وسیلة

و جرّدْت نفسی عنهما فتُوحّدتْ ٭٭٭٭ و لم تک یوماً قطُّ غیر وحیدةٍ

و غُصْت بحار الجمْع بل خُضْتها علی انـ ٭٭٭٭ ـفرادی فاسْتخرجت کل یتیمةٍ

لأسمع أفعالی بسمع بصیرة ٭٭٭٭ وأشهد أقوالی بعینٍ سمیعةٍ[15]

مباحث فقهی حج که در مجموعه ای دیگر بدان پرداخته شده، به همراه کتاب حاضر، به سبب احکام و حکمتهایی که در آنهاست، دو چشمه فیاضی است که صاحبان دو بهشت از آن می نوشند.[16]زیرا آنان از حضیض زندگانی فُرودین، به بلندای زندگانی بَرین و از آنجا به ماورای آن ارتقا می یابند؛ چون آن که خدایی و موحّد ناب است، به بهشت مشتاق نیست؛ بلکه بهشت بدو اشتیاق می ورزد؛ همچنان که او از آتش نمی ترسد، بلکه آتش از او می هراسد؛ زیرا او قسیم بهشت و دوزخ است و رضوان بهشت و خازن دوزخ، به اذن خداوند برای او سجده می کنند. چنین کسی، خدا را نه از باب شوق به نعمت و نه از روی بیم از عذاب، بلکه چون بدو عشق می ورزد، می پرستد. کسی که خانه خدا را حج کرده و به دیدار پروردگارش در آنجا نایل شده و کعبه را قصد کرده و پروردگار کعبه را در آنجا مشاهده نموده، وعده «بهشتِ لقا» داده شده است. طوُبی لَهُ وَ حُسن مَآب.

پی نوشت ها


[1] سوره حج، آیه 27.

[2] سوره نحل، آیه 53.

[3] سوره لقمان، آیه 20.

[4] کافی، ج 1، ص 70.

[5] بحار الانوار، ج 77، ص 127.

[6] همان، ج 64، ص 73.

[7] همان، ص 75.

[8] همان، ج 67، ص 174.

[9] بحار الانوار، ج 67، ص 176.

[10] همان.

[11] همان، ص 178.

[12] همان، ص 176.

[13] بحار الانوار، ج 67، ص 22.

[14] اسرار العبادات، ص 185.

[15] تائیه ابن فارض. ترجمه ابیات مذکور چنین است:

حدیثی قوی در این باره نقل شده و در متون روایی ثابت است.

که اشاره دارد به دوستی خداوند به سبب به جا آوردن نوافل یا انجام فرایض.

بر نکته مزبور، اشاره آشکار دارد این فرموده خداوند که: من گوش چنین بنده ای می شوم که با آن می شنود.

من با وسایطی مراحل توحید را پیمودم تا به آن مقام نایل شدم و یکی از دلایل توحید، واسطه بودن این اسباب است.

 اسباب را نیز با نور توحید در نوردیدم؛ آن چنان که دیگر آنها را ندیدم؛ زیرا بهترین وسیله برای نیل بدان مقام، رابطه توحیدی است.

سرانجام، خود را از هر دوی آن واسطه و رابطه رها ساختم؛ آن سان که گویا یک روز هم بدون آن توحید نبوده ام.

و در عین وحدت، در دریاهای کثرت شناور شده، بلکه غرقه گشتم و گوهرهای گرانبهایی استخراج کردم.

آنگاه می شنیدم کردارهایم را با گوشی تیزبین و می دیدم سخنانم را با چشمی شنوا.

[16] اشاره به آیات 46و66 سوره الرحمن

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان