ماهان شبکه ایرانیان

پیام هارون به امام کاظم (ع) و پاسخ قاطع امام (ع) به او

آن حضرت وقتى که دو رکعت نماز مى خواند، پس از سلام، بى درنگ نماز دیگر را شروع کرده و ادامه مى داد، توقّف من در آنجا طول کشید، ترسیدم هارون مرا بازخواست کند، در این هنگام، وقتى که نماز امام، به سلام آخر، نزدیک شد، شروع به سخن کردم، آن حضرت، از خواندن نماز دیگر خوددارى کرد، هارون به من دستور داده بود که نزد موسى بن جعفر علیه السّلام نگو: امیر مؤمن ...

 پیام هارون به امام کاظم (ع) و پاسخ قاطع امام (ع) به او

 پیام هارون به امام کاظم علیه السّلام و پاسخ قاطع امام علیه السّلام به او

فضل بن ربیع مى گوید: پدرم ربیع گفت: هارون مرا نزد امام کاظم علیه السّلام به زندان «سندى بن شاهک» فرستاد، تا پیام او را به آن حضرت برسانم، من به زندان رفته و به حضور امام کاظم علیه السّلام رسیدم، دیدم نماز مى خواند، هیبت و شکوه او مرا از نشستن بازداشت، همانجا تکیه بر شمشیرم کرده ایستادم

آن حضرت وقتى که دو رکعت نماز مى خواند، پس از سلام، بى درنگ نماز دیگر را شروع کرده و ادامه مى داد، توقّف من در آنجا طول کشید، ترسیدم هارون مرا بازخواست کند، در این هنگام، وقتى که نماز امام، به سلام آخر، نزدیک شد، شروع به سخن کردم، آن حضرت، از خواندن نماز دیگر خوددارى کرد، هارون به من دستور داده بود که نزد موسى بن جعفر علیه السّلام نگو: امیر مؤمنان مرا فرستاده، بلکه بگو: «برادرت (هارون) مرا نزد تو فرستاده، و او سلام مى رساند و میگوید:

چیزهائى درباره تو به من خبر دادند که من پریشان شدم، از این رو تو را نزد خودم طلبیدم، و در مورد آن چیزها، تفحّص کردم، دریافتم که شما از همه آلودگى ها و عیوب، پاک هستى، و فهمیدم که نسبت دروغ به تو داده اند، با خود فکر کردم، یا تو را به خانه ات بازگردانم و یا نزد خود نگهدارم، چنین به نتیجه رسیدم که اگر نزد من باشى، سینه ام از عداوت تو، خالى تر خواهد شد، و دروغ بدخواهان را آشکارتر خواهد کرد، براى هر کسى غذائى است که با آن الفت گرفته و طبعش با آن سازگار شده است، گویا تو در مدینه غذاهائى میل مى کردى، که در اینجا کسى را که آن نوع غذا را آماده سازد، ندارى، من فضل «1» را مأمور کردم تا هر گونه غذائى را که میل دارى، برایت آماده کند، بنابراین هر چه خواستى به او دستور بده تا برایت فراهم کند، و در آنچه میل دارى با کمال روگشادى از او بخواه».

ربیع مى گوید: امام کاظم علیه السّلام بى آنکه به من توجّه کند، پاسخ هارون را در دو کلمه داد و آن این بود که فرمود:
لا حاضر مالى فینفعنى، و لم اخلق سئولا
«اموالم در نزد من حاضر نیست، تا از آن بهره مند گردم، و خداوند مرا سؤال کننده از خلق، نیافریده است».
آنگاه بى درنگ گفت: «اللّه اکبر» و مشغول نماز شد. ربیع می گوید: نزد هارون بازگشتم، و جریان ملاقات خود را با امام کاظم علیه السّلام و سخن آن حضرت را به هارون گزارش دادم.هارون به من گفت: «نظر تو درباره موسى بن جعفر علیه السّلام چیست؟».
ربیع گفت: «اى سرور من! اگر در روى زمین خطّى بکشى، و موسى بن جعفر علیه السّلام وارد آن خط گردد، سپس بگوید: از آن خط، خارج نمى شوم، هرگز خارج نخواهد شد»  هارون گفت: «همین طور است که گفتى، و من بیشتر دوست دارم که او در نزد من باشد» [یعنى او با این مقاومتى که دارد، بهتر است در نزد من، تحت نظر باشد].
در روایت دیگر آمده: هارون به ربیع گفت: «مبادا این ماجرا را براى کسى تعریف کنى».
ربیع مى گوید: تا هارون زنده بود این ماجرا را براى کسى نقل نکردم، و بعد از مرگش نقل کردم.
 
پی نوشت:
 (1) ظاهرا در اینجا اشتباهى رخ داده و باید بجاى فضل، «ربیع» باشد 
 
منبع:
 نگاهى بر زندگى چهارده معصوم علیهم السلام، شیخ عباس قمی , ص: 303

منبع : اهل البت ع
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان