یکی از سنت های الهی، رشد مردم در لابلای حوادث و آزمایش های پی در پی است. اینجاست که حجت خدا بر خلق تمام می شود و سعادت و شقاوت قابل تفکیک می گردد. این موضوع در لغت با الفاظ امتحان، ابتلاء، تمحیص و فتنه به کار رفته است. امتحان از ریشه (محن)؛ گداختن نقره و غیره و پاک کردن آن از آلودگی[1]و ابتلاء از ریشه (بلی)؛کهنه شدن[2]است، تمحیص ( مَحْص)؛ خالص شدن چیزی است از عیبی که در آن هست[3]و کلمه «فتنه» در اصل به معنای انداختن طلا در کوره آتش است تا خالصی ها از ناخالصی ها تمییز داده شود.[4] در اصطلاح امتحان آزمودن و آشکار ساختن حقیقت چیزی[5]است و امتحان را از آن جهت ابتلاء گویند که گویا ممتحن، امتحان شده را از کثرت امتحان کهنه می کند[6]که هم در خیر استعمال می شود و هم در شر.[7] در اینجا مقصود از تمحیص؛ آزمایش انسان بوسیله تکالیف سخت و دشوار است تا خوبان از بدان جدا شوند.[8] کلمه فتنه نیز به معنای هر عملی است که به منظور آزمایش حال چیزی انجام گیرد.[9]
سنت امتحان
امتحان یک سنت همیشگی و جاودانی الهی[10]است که امتحان کننده آن، خداست.[11] تمام جهان، صحنه آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می گیرند و سنتی است که در تمام امتهای پیشین نیز جاری بوده است. «آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم» به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان می کنیم) باید علم خدا درباره کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند تحقق یابد!»[12] در مقام ادعا هر کس می تواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد و فداکارترین انسان معرفی کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود؟[13] در این میان آزمایش انبیا شدیدتر از دیگران است. پس از آن آزمایش اوصیاء آنان و از آن پس صفوف مؤمنان؛ هر صفی که به اوصیا و انبیا نزدیکتر باشند آزمایش مشکل تری دارند.[14] زیرا شدت بلیات تابع شدت ادراک است و هر کس عظمت و جلالت ربوبیت را بیشتر ادراک کند و مقام مقدس حق متعال را زیادتر بشناسد امواج امتحانات بیشتری متوجه او می شود.[15]
فلسفه و حکمت امتحان
از موضوعاتی که در آیات قرآنی بسیار تذکر داده شده و در آن حدود بیست مرتبه این مسئله مطرح شده[16]و بندگان را به آن متوجه ساخته است موضوع امتحان است که حتی هدف خلقت، آزمایش انسان دانسته شده است. این امتحان الهی برای کشف امری بر خداوند نیست. زیرا خداوند چیزی بر او پوشیده و پنهان نیست تا بوسیله آزمایش کشف شود. برای حکمت امتحان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- افزایش ایمان و پیدایش یقین
«تعداد( خازنان جهنم) را جز برای آزمایش کافران معیّن نکردیم تا اهل کتاب [یهود و نصاری ] یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید»[17] با توجه به این آیه، آزمایش الهی بصورت ذکر تعداد نگهبانان جهنم، موجب افزایش ایمان مؤمنان و پیدایش یقین بر گفته رسول خدا(ص) از طرف اهل کتاب گردید.
2- تربیت
این یک قانون کلی و سنت دائمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و پرورش دادن بندگان آنان را می آزماید؛ همانگونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گدازند تا به اصطلاح آبدیده شود آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهد تا مقاوم گردد.[18]
3-تصفیه قلوب
«(امتحانات) برای این است که خداوند، آنچه در سینه هایتان پنهان دارید، بیازماید و آنچه را در دلهای شما (از ایمان) است خالص گرداند.»[19]
4- تقوی
«خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص (امتحان) نموده است»[20]
5- توبه و باز گشت به سوی خدا
«و آنها را با نیکی ها و بدی ها آزمودیم، شاید بازگردند!»[21]
6- جداسازی صفوف خوبان از بدان
«چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همان گونه که شما هستید واگذارد مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد.»[22] امام صادق(ع) فرمودند: خداوند مردم را امتحان می کند تا معلوم شود نیکوکارتر کیست.[23]
7- شکوفایی استعدادها
اگر آزمایش الهی نبود، استعدادها شکوفا نمی شد و درخت وجود انسان ثمره و نتیجه نمی داد.
8- ظهور عمل
امیر مؤمنان علی(ع) تعریف زیبایی در زمینه فلسفه امتحانات الهی دارد: " گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولی آنها را امتحان می کند تا کارهای خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد"[24]
9- عبرت: «آیا آنها نمی بینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش می شوند؟! باز توبه نمی کنند، و متذکّر هم نمی گردند!»[25] و عبرت نمی گیرند.
10- تکمیل نفوس[26]و رسیدن به مراتب عالی: از جمله آثار آزمایش افراد بشر، در این جهان آنستکه گروهی از اهل ایمان در اثر اداء وظایف، و صبر در برابر ناگواریها بمراتب عالی از ایمان و فضیلت می رسند.
11- مشخص شدن ادعاها[27]
12- افزایش روحیه صبر: «و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قرار دادیم آیا صبر و شکیبایی می کنید (و از عهده امتحان برمی آیید)؟»[28]
13- افزایش روحیه رضایت
14- افزایش روحیه سپاس گزاری
از جمله آثار آزمایش آن است که گروهی که درباره سپاس از نعمت های پروردگار و اداء وظایف استقامت می نمایند و هرگز نعمتی را کفران ننموده و فرصتی را از دست نمی دهند.[29] اگر خداوند برای آزمایش یا هدف دیگر بخواهد زیانی به افراد برساند جز خود او کسی توان برطرف کردن آن را ندارد و اگر برای آنها خیری بخواهد هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد.
انواع امتحان
آزمایش انسان ها یک سنّت قطعی الهی است لکن ابزار آن متفاوت است: نعمت، خیر و شر، آمدن انبیا، جان، مرگ و حیات، جلوه های زندگی دنیا، وفای به تعهدات، تعبیر خواب، خود مردم، جنگ و جهاد، حوادث تلخ، حوادث شیرین، تفاوت های اجتماعی، تمایلات انسان، متشابهات قرآن، شکست ها، پرداخت زکات، شنیدن تحقیر و هجو، و آزار دیدن از دشمن، آمدن شریعت جدید، مسألهی شکم و غذا، روزه گرفتن، آزادی، دانش،[30]فرزندان و اموال، بلا،[31] وساوس شیطان،[32] غیبت،[33] پول دادن[34]خوف، نقص ثمرات،[35]زینت[36]و...
تفاوت امتحان الهی و امتحان بشری
یکی از تفاوت های که بین امتحان الهی و امتحان های معمول نزد ما انسانها هست این است که غالبا ما نسبت به باطن حال اشیا جاهلیم و می خواهیم با امتحان آن حالت از آن موجود را که برای ما مجهول است روشن و ظاهر سازیم ولی از آنجا که جهل در خداوند سبحان متصور نیست -چون کلیدهای غیب نزد او است- لذا امتحان او از بندگان برای کشف مجهول نیست بلکه تربیت عامه الهیه است نسبت به انسانها که او را به سوی حسن عاقبت و سعادت همیشگی دعوت می کند. از این نظر امتحان است که حال هر انسانی را برای خودش معین می کند تا بداند از اهل کدام خانه است؛ اهل دار ثواب است و یا دار عقاب؟[37]
نحوه برخورد با امتحان
آدمی در برخورد با امتحانات الهی، رفتارهای گوناگونی از خود نشان می دهد. گروهی از عهده امتحانات بر آمده و گروهی مردود می شوند. مثلا مساله" ترس" که پیش می آید گروهی خود را می بازند و به خاطر اینکه کوچکترین ضرری به آنها نرسد شانه از زیر بار مسئولیت خالی می کنند اما گروهی دیگر در برابر عوامل ترس با ایمان و توکل بیشتری خود را برای هر گونه فداکاری مهیا می کنند. در برابر سائر مشکلات و عوامل امتحان دیگر همچون گرسنگی و زیانهای مالی و جانی نیز همه مردم یکسان نیستند.[38] پس صبر و راضی شدن به مقدرات الهی -هر چند سخت است- بهترین روش در برخورد با امتحانات الهی می باشد. «انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام می کند و نعمت می بخشد (مغرور می شود و) می گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ می گیرد (مأیوس می شود و) می گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است!»
راه پیروزی در امتحان
در اینجا سؤال دیگری پیش می آید و آن اینکه حال که همه انسانها در یک امتحان گسترده الهی شرکت دارند راه موفقیت در این آزمایش ها چیست؟
1- نخستین و مهمترین گام برای پیروزی، صبر و پایداری است.
2- توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و سختیها و مشکلاتش و اینکه این جهان گذرگاهی بیش نیست عامل دیگری برای پیروزی محسوب می شود.[39]
3- استمداد از نیروی ایمان و الطاف الهی عامل مهم دیگری است.
4- توجه به تاریخ پیشینیان و بررسی موضع آنان در برابر آزمایشهای الهی برای آماده ساختن روح انسان نسبت به امتحانات پروردگار بسیار مؤثر است.
اصولا اگر انسان در مسائلی که برای او پیش می آید احساس تنهایی کند از نیروی مقاومتش کاسته خواهد شد اما توجه به این حقیقت که این مشکلات طاقت فرسا و آزمایشهای سخت الهی برای همگان در طول تاریخ وجود داشته سبب افزایش نیروی پایداری انسان می گردد.
5- توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خداوند رخ می دهد و او از همه چیز آگاه است عامل دیگری برای پایداری است.[40]
آثار توفیق در امتحان
1-آمرزش[41]
«شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید به یقین پروردگار تو سریع العقاب و آمرزنده مهربان است. (کیفر کسانی را که از بوته امتحان نادرست درآیند، زود می دهد و نسبت به حق پویان مهربان است.)»[42]
2- درود خداوند
3- رحمت و هدایت یافتگی[43]
«قطعاً همه شما را با چیزی... آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! *...اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت یافتگان!»[44]
4- خوش نامی[45]
شکست در امتحان
آزمایش انسان یعنی نمودار کردن توانائی و ایستادگی او در سختی و خوشی که در برابر مال و مقام و تندرستی و فراهمی خواسته ها و یا خواری و ناداری و بیماری و بیچارگی چگونه نمودار خواهد شد؟ اگر میانه رو و فروتن و نکوکار و شکیبا بود آزموده است و نتیجه ی امتحان او خوب خواهد بود و اگر اسراف کار و خودخواه و مردم آزار و ناشکیبا بود شکست یافته و بی بهره است و خود در می یابد که ناتوان است و باید به اندیشه ی اصلاح خود باشد[46]که شکست گونه ای از امتحان است و قهرمانان در هنگام شکست شناخته می شوند.[47] اگر در این دنیا و در این آزمایش ناکام شویم و شکست بخوریم در آخرت نیز ناکام خواهیم شد و اگر در این جا پیروز شویم در آن جا به کامیابی خواهیم رسید.
پی نوشت ها
[1] معلوف، لویس؛ فرهنگ المنجد (عربی، فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، چ ششم، تهران: انتشارات ایران، 1386 هـ. ش ج2ص1907
[2] راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن، خسروى حسینى سید غلامرضا، تهران، انتشارات مرتضوى، 1375 ش، دوم، ج1، ص: 310
[3] طریحی، شیخ فخر الدین؛ مجمع البحرین، قم، موسسه البعثه، 1414 هـ ق ، ج4، ص: 184
[5] حسینی دشتی، مصطفی؛معارف ومعاریف(دائرة المعارف جامع اسلامی )، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، سوم، 1379ش، ج1، ص85
[6] قرشى سید على اکبر ؛ قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1371 ش، ششم، ج1، ص: 230
[7] مصطفوى، حسن؛التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 ش،، ج1، ص: 336
[8] شیخ کلینی؛اصول کافى، حاج سید جواد مصطفوى، تهران، کتاب فروشى علمیه اسلامیه، اول، ج2 ص : 194
[9] طباطبایی، محمد حسین؛ ترجمه تفسیر المیزان، موسوى همدانى سید محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش، پنجم ج2ص : 89
[10] «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمُ» (حرف «لام» و فعل مضارع و نون تأکید، نشانهى قطعى بودن است)
[11] سوره مؤمنون، آیه 30«و ما مسلّماً همگان را آزمایش مىکنیم!-»
[12] سوره عنکبوت، آیه 2-3«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ*وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ»
[13] مکارم شیرازى، ناصر ؛تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1374 ش، اول، ج16، ص: 205
[15] موسوی خمینی، روحالله؛شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1385هـ.ش، سی و ششم، ص246
[16] قرائتی، محسن ؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، 1383 ش، یازدهم، ج1 ص : 196
[17] سوره مدثر، آیه «31إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ ...وَ یَزْدَادَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِیمَانًا »
[18] تفسیر نمونه، ج1، ص: 527
[19] سوره آل عمران، آیه 154«وَ لِیَبْتَلىَِ اللَّهُ مَا فىِ صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ مَا فىِ قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمُ بِذَاتِ الصُّدُورِ»
[20] سوره حجرات، آیه 3« أُوْلَئکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ»
[21] سوره اعراف، آیه168 «وَ بَلَوْنَاهُم بِالحَْسَنَاتِ وَ السَّیَِّاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
[22] سوره آل عمران، آیه 179« حَتىَ یَمِیزَ الخَْبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ »
[23] فلسفی، محمد تقی؛ الحدیث، روایات تربیتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج3 ص 334
[24] تفسیر نمونه، ج1، ص: 528
[25] سوره توبه، آیه 126« أَ وَ لَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فىِ کُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَینِْ ثمَُّ لَا یَتُوبُونَ وَ لَا هُمْ یَذَّکَّرُونَ»
[26] ترجمه المیزان، ج4، ص 124
[28] سوره فرقان، آیه 20« وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبرُِونَ»
[29] حسینی همدانی، محمد حسین، انوار درخشان، تهران، کتابفروشی لطفی، 1404 هـ. ق، ج3ص 210
[30] رجوع شود به تفسیر نور ج1ص : 112و171، ج2ص216و217و175و17و192، ج3ص99و164و267و258، ج4ص206و292، ج6ص447، ج7ص84و451و414، ج8ص237و136، ج9ص 428، ج10ص 494
[31] تفسیر نمونه، ج24، ص: 207 وج1، ص 534
[32] ترجمه المیزان، ج13، ص: 333
[33] شیخ صدوق؛علل الشرائع، ترجمه سید محمد جواد ذهنى تهرانى، قم، انتشارات مؤمنین، 1380 ش، اول، ج1 ص 783
[34] شیخ صدوق؛خصال، ترجمه سید احمد فهرى زنجانى، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه: اول ج1 ص 10
[35] طیب، سید عبد الحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش، دوم، ج2، ص: 258
[36] ترجمه المیزان، ج13، ص: 333
[37] ترجمه المیزان، ج4، ص: 54
[38] تفسیر نمونه، ج1، ص: 530
[39] رحمتی شهرضا، محمد؛، قم، صبح پیروزی، 1385ه.ش، دوم،، ص115
[40] تفسیر نمونه، ج1، ص: 531
[41] تفسیر راهنما،، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1373هش، اول ج5، ص450
[43] طبرسی، فضل بن حسن؛ ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، مترجمان، تهران، انتشارات فراهانى، 1360 ش، اول، ج2، ص128
[44] سوره بقره، آیات 155-157
[45] تفسیر نمونه، ج19، ص117
[46] عاملی، ابراهیم؛ تفسیر عاملی، تهران، انتشارات صدوق، 1360 هـ، ج8 ص 558
[47] مدرسی، محمد تقی؛ تفسیر هدایت، مترجمان، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1377 ش، اول، ج1ص 630