ماهان شبکه ایرانیان

اتحاد و الفت

بسیاری از دستورات شرعیه اسلام، درباره ی ارتباطات اجتماعی یا عبادی – اجتماعی برای دستیابی به الفت بین مومنین مقرر شده است و در همین راستا علامه فیض کاشانی رضوان الله علیه رساله ای به نام «الفت نامه» به رشته ی تحریر در آورده است و در آن رساله معتقد است اکثر دستورات شرعیه برای دستیابی به این الفت مقرر شده است

اهمیت اتحاد و الفت

بسیاری از دستورات شرعیه اسلام، درباره ی ارتباطات اجتماعی یا عبادی – اجتماعی برای دستیابی به الفت بین مومنین مقرر شده است و در همین راستا علامه فیض کاشانی رضوان الله علیه رساله ای به نام «الفت نامه» به رشته ی تحریر در آورده است و در آن رساله معتقد است اکثر دستورات شرعیه برای دستیابی به این الفت مقرر شده است. کتاب «مصادقةالاخوان» تالیف شیخ صدوق رضوان الله علیه نیز در راستای اهمیت برادری در اسلام در این راستا قابل ارزیابی است.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: کامل ترین شما در ایمان کسی است که خوش خوترین باشد و در بیان شاخص های خوش خویی فرمود: آنان که نرم و الفت گیرنده و مورد الفت دیگران هستند و افزودند: از ما نیست کسی که الفت نگیرد و کسی با او الفت نگیرد. امام علی علیه السلام فرمود: ذات مومن الفت گیرنده است و در کسی که با هیچ کس الفت نگیرد و کسی با او الفت نگیرد هیچ خیری نیست.[1]

همچنین خدای متعال، اتحاد را نشانه ی تعقل دانسته و در مورد دشمنان می فرماید: آنان در درون خود اختلاف شدید دارند و تو آنها را یک دل می پنداری و حال آنکه دل هاشان از هم جداست و علت آن پراکندگی را هم این دانسته است که مردمی فاقد تعقل هستند، چون اگر تعقل می داشتند متحد گشته، آرای خود را یکی می کردند.[2] رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نیز به حدی از اختلاف و شکستن اتحاد گریزان بودند که می فرمود: تا وقتی قرآن بخوانید که دل هایتان درباره ی آن همدل است و هرگاه در فهم آن اختلاف کردید برخیزید[3] و می فرمود: هر کس بین امت من که با یکدیگر متحدند تفرقه افکند گردنش را بزنید.[4] امام علی علیه السلام فرمود: از تفرقه بر حذر باشید که دست خدا با جماعت است و هر کس از آن ها جدا شود شیطان مانند گرگی که گوسفند جدا از گله را می رباید، او را می رباید[5] و امام صادق فرمود: مومنین نسبت به هم مانند جسدی واحد هستند که اگر عضوی از آن به درد آید، بقیه ی اندام ها نیز با او بی قرار می شوند.[6]

زمینه ها و مصادیق الفت

حوزه های الفت بر اساس روایات عبارتند از:

1.الفت دوستان و برادران ایمانی: که از مصادیق مهم و اصلی الفت است. زیرا افراد هستند که گروه ها را تشکیل می دهند و ابتدا باید الفت بین افراد ایجاد شود و سپس خانواده و بعد جامعه.

2.تألیف قلوب تازه مسلمان ها: یعنی به دست آوردن دل های آنان؛ خدای متعال، یکی از موارد مصرف زکات را «المُؤَلَّفَةُ قلوبُهُم» قرار داده است.[7] امام صادق علیه السلام فرمودند: اینان کسانی هستند که ایمان آورده اما ایمان در دل هایشان نرفته است و نقل است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم عطایایی به آن ها نموده است تا ایمان در دلهایشان نفوذ کند و اهل عمل شوند[8]و یا اگر مسلمان نمی شوند ولی مسلمانان را در دفع دشمن کمک کنند و یا در برآوردن پاره ای از حوائج دینی کاری صورت دهند[9]و یا ساکت شوند و دفع شر و جنگ افروزی آنان شود.[10]

3.الفت خانوادگی؛ رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای خانواده احترام فراوان قائل بودند: زیرا اساس تربیت و صلاح جامعه در خانواده است و به همین جهت می فرمودند: بهترین بنایی که در اسلام ایجاد شود، ازدواج است[11]و جهت ازدواج یکی اصحاب به وی دستور دادند که همسر خود را قبلاً ببیند تا الفت آنان بادوام تر شود[12]و آن فرد می گوید من همسری را که قبلاً تصمیم به دیدن او گرفتم، همسری سازگار یافتم.[13]

زمینه ها و مصادیق اتحاد

اتحاد مورد نظر قرآن و روایات اسلامی در چند محور اساسی است:

1.وحدت در فعالیت های گروهی مسلمانان: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم اتحاد را در فعالیت های گروهی بسیار مهم می دانستند همان طور که وقتی معاذ بن جبل و فردی دیگر را برای تبلیغ به یمن می فرستند توصیه می کنند که از هم حرف شنوی کنید و اختلاف نکنید.[14]

2.اتحاد در سطح کلان جامعه ی اسلامی: حضرت صلی الله علیه وآله وسلم در قراردادی نسبتاً مفصل که بین مهاجرین و انصار نوشتند و می توان آن را منشور وحدت نبوی نامید، به شیوه ای بسیار شگفت آور، از طرفی رفتارهای وحدت آمیز را تبیین نموده و از طرف دیگر، مسیر حل مناقشات اجتماعی را هم مشخص نمودند و بالاخره از همه مهم تر این که در درون آن، کار های لازم برای تحقق وحدت مانند تسلیم قلبی به برنامه ها بر اساس تکیه به نهاده های ایمانی و محوریت حکم الهی و قضاوت نبوی در حل اختلافات که از نقاط آسیب زا و چالشی در نظام های حقوقی و اداری است را تعبیه نمودند.[15]

3.اتحاد بین المذاهب (بین شیعه و اهل سنت): قرآن کریم بر دعوت به اتحاد بسیار تاکید نموده و نهی از اختلاف را به نهایت رسانده و می دانسته که این امت مانند امتهایی که قبل از ایشان بودند و بلکه بیش از آنان دستخوش اختلاف می شوند. مساله وقوع اختلاف در امت اسلام را رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم هم خبر داد و فرمود: چیزی نمی گذرد که اختلاف به طور نامحسوس و آرام آرام در امتش رخنه می کند و در آخر امتش را به صورت فرقه هایی گوناگون در می آورد و امتش مختلف می شوند، آن طوری که یهود و نصارا مختلف شدند. این بدبختی از زمان صحابه آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم تا امروز ادامه دارد و هر زمانی که شخصی خیرخواه برخاست تا اختلاف بین این مذاهب را از بین ببرد، به جای از بین بردن اختلاف و یک مذهب کردن دو مذهب، مذهب سومی بوجود آمد.[16]

امام صادق علیه السلام به شیعیان خود دستور می دهد به همه سلام کنند و با هر کس هم نشین شدند خوش رفتاری ورزند و مریضان اهل سنت را عیادت کنند و امواتشان را تشییع جنازه کرده و در مساجدشان نماز بخوانند.[17]این اتحاد به ویژه در برابر دشمنان غیر مسلمان ضرورت دوچندان می یابد؛ همانطور که رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرمودند: جان های مومنین یکسان و متحد است و آنان در برابر غریبه ها با هم متحدند هستند.[18]

4.اتحاد جهانی (با غیر مسلمانان): قرآن کریم می فرماید: بگو «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را- غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.»[19] این آیه شریفه دستور داده که به اهل کتاب بگو بیائید به سوی کلمه ای که ما و شما همه در آن یکسانیم و آن کلمه توحید است و لازمه اعتقاد به توحید دست برداشتن از شرکاء و انحراف آنان در توحید است و اینکه غیر خدای سبحان شرکائی نگیرند.[20]

راهکارهای دست یابی به الفت

قرآن کریم فرمود این اسلام بود که بین دل های متشتت مردم الفت برقرار کرده است. و بدون این تعالیم هرگز جنگ های چند صدساله قبایل مدینه پایان نمی یافت.[21] امام صادق علیه السلام فرمود: دل های فاجران چون چهارپایان است در محبت ورزیدن به هم که گرچه مدت ها بر روی یک مکان با هم چرا داشته باشند اما دل هایشان بسیار از هم جدا است و محبتی به هم ندارند.[22] بر اساس این تعالیم است که مولانا در وصف مومنان راستین گفته است:

بر مثال موجها اعدادشان

در عدد آورده باشد بادشان

تفرقه در روح حیوانی بود

نفس واحد روح انسانی بود

چون که حق رشّ علیهم نورهُ

مفترق هرگز نگردد نور او

روح انسانی کنفس واحده است

روح حیوانی سفال جامده است

توصیه ی موکد قرآن کریم به برادری[23]و دستورات پیامبر در این زمینه نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. این دستور، از مفاخر تعالیم ایشان است که در تمدن کنونی -که بر اساس فردگرایی بنا نهاده شده و تنهایی مهم ترین دستاورد آن است و نوعی بیماری زندگی جدید است[24]- انسان ها را با یک نظام و برنامه و فلسفه ی خاصی با «الفت» و راه و رسم و اصول آن آشنا می کند.

در این جا به ذکر اهم راهکارهای دستیابی به الفت اشاره می شود:

1.توصیه های فراوان به لزوم مدارا و رفق. ( «رفق» و «مدارا»)

2.گسترش شعار ارتباطی «سلام»؛ همانطور که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: درد امت های گذشته، خصومت و دشمنی بوده است که دین را از ریشه می کند و شما جز با دوست داشتن هم [مقابل حسد و دشمنی] ایمان نخواهید آورد و چیزی که این محبت را ریشه دار می کند افشای سلام در بین خودتان است.[25]

3.مودت، دوستی و صمیمیت: اما صادق علیه السلام به شیعیان توصیه فرمودند قلباً هم را دوست داشته باشید[26] و رسول گرامی اسلامصلی الله علیه وآله وسلم فرمود این دوستی را ابراز بکنید که این کار سبب اصلاح بیشتر روابط شما خواهد شد.[27]

4.نیکی به همسایه؛ که مورد توصیه موکد رسول گرامی اسلام بوده است تا حدی که برخی فکر می کرده اند همسایه از همسایه ارث می برد.[28]

5.نیکی به ارحام؛ امام علی علیه السلام فرمود: گرچه در حد یک سلام شدن باشد به ارحام خود نیکی کنید.[29]

6.سفارش به هدیه دادن به یکدیگر که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آن را سبب از بین رفتن دشمنی و کینه می دانستند.[30]

7.مواسات مالی و تفقد از فقرا؛ که مورد سفارش خاص امام صادق نسبت به شیعیان بوده است. [31][32]8. تاکید بر الفت خانوادگی: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم طلاق را به عنوان منفورترین حلال معرفی معرفی کرده[33]و از آن به عنوان تخریب یک خانواده یاد می کردند؛ همانطور که ازدواج را آبادانی خانه ها می دانستند.[34] همچنین به انسجام و احترام خانوادگی بر اساس دو اصل احترام به بزرگتر و ترحم به کوچکتر توصیه می کردند[35] و ده ها توصیه در راستای برقراری الفت خانوادگی و ابقای آن در ضمن توصیه هایی به همسران، فرزندان، والدین و ارحام ارائه می نمودند.

9.تاکید بر اصلاح بین افراد خانواده و جامعه.[36]

10.تاکید موکد در با هم بودن و همراهی با هم که در فضیلت اتحاد و الفت گذشت، تا حدی که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود با هم غذا بخورید نه جداگانه: زیرا برکت در جماعت است.[37]

11.خوش رویی و خوش خلقی؛ که تاکید بر آن در روایات بسیار زیاد است. («خوش خلقی»، «خوش رویی»)

12.منع هرگونه رفتار مخرب الفت؛ مانند جدال، شوخی بی مورد و آزار دهنده[38]، بدگویی، بدبینی، تجسس و غیبت،[39] کینه توزی[40]، دشمنی و حسادت[41]، سخن چینی و دورویی[42]به ویژه قهر و جدایی.

13.توصیه به مکارم اخلاق؛ یعنی گذشت از بدی دیگران و نیکی به کسی که به ما بدی کرده و بخشش مالی نسبت به کسی که ما را از بخشش خود محروم کرده است.[43]

حوزه های بینشی و گرایشی اتحادانگیز

قرآن کریم، اتحاد قلبی و فکری و بینشی را اساس هر اتحاد دانسته و اجتماع ظاهری بدون انس و الفت قلبی را تنها یک گرد هم آیی پنداری می داند که دل ها در آن پراکنده است.[44] بر این اساس مراعات اصول ایجاد الفت را از الزامات اولیه ی ایجاد اتحاد در سطوح بالاتر اجتماعی می داند. با پیش فرض مذکور، محورهای اتحاد حقیقی به این شرح قابل معرفی است:

1.حکم الهی: قرآن کریم می فرماید: در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست[45] و مردم ایمان نمی آورند مگر وقتی که تو را در مشاجراتی که برایشان پیش می آید داور قرار دهند و در دل خود از هر حکمی که راندی احساس آزردگی نکنند و حکم تو را بدون چون و چرا بپذیرند.[46] این داوری الهی و آثار فراوان آن در ایجاد اتحاد اجتماعی بر زبان نبی اکرمصلی الله علیه وآله وسلم بود که انصار و دو قبیله اوس و خزرج را که سالیان دراز در میان خود جنگهای خونین داشتند به برکت نزول اسلام در شهر مدینه صلح کرده و با یکدیگر برادر شدند.[47] اگر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم تمام آنچه روی زمین است (از مادیات و امکانات) را صرف می کرد که میان دل های آنان الفت دهد، نمی توانست ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد.[48]

2.اعتصام به حبل الله: قرآن کریم، محور اتحاد را حبل الله نامیده و فرموده است: همگی به «ریسمان خدا» چنگ زنید و پراکنده نشوید.[49] «ریسمان خدا» یعنی آن رابط و واسطه ای که عبد و ربّ را به هم وصل می کند و آسمان را به زمین مرتبط می سازد.[50] در روایات متعدد رسول اکرم، قرآن و اهل بیت خود را حبل الله معرفی نموده که این احادیث (معروف به حدیث تمسک) با بیان ها و زبان ها و در اوقات و مکان های مختلف توسط آن حضرت نقل شده و در کتب مختلف شیعه و سنی روایت شده است[51]که بیش از بیست نفر از صحابی آن را روایت کرده اند.[52]

3.وحدت ظاهری و نمادین: از نظر قرآن کریم، جدا شدن از جماعت و تفرقه و جدایی بدن ها از یکدیگر، مقدمه جدایی عقاید است، چون وقتی اعضای یک جامعه به هم نزدیک باشند، عقایدشان به یکدیگر متصل و در نهایت از راه تماس و تأثیر متقابل، متحد می شود و اختلاف عقیدتی در بینشان رخنه نمی کند. بر عکس وقتی افراد از یکدیگر جدا و بریده باشند، همین اختلاف و جدایی بدن ها باعث اختلاف مشرب ها و مسلک ها می شود و به تدریج هر چند نفر دارای افکار و آرایی مستقل و جدای از افکار و آرای دیگران می شوند و تفرقه و جدایی باطنی هم پیدا نموده و وحدتشان شکسته می شود.[53]

به همین علت مناسک نمادین؛ مانند نمازهای پنج گانه به جماعت در هر روز، نماز جمعه در هر هفته، نماز عیدین در هر سال و بالاخره اجتماع عظیم حج در عمر برای مکلف مستطیع[54] مورد تاکید فراوان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بود[55] که به نظر می رسد همه ی این ها مظاهر جماعت هستند.[56] ایشان صلی الله علیه وآله وسلم صف های نماز جماعت را خود مرتب کرده و می فرمود: در یک صف بایستید و عقب و جلو نروید تا دل هایتان عقب و جلو نرود.[57] از نظر تحلیل جامعه شناختی نیز پرستش، گروه دینی را متحد می کند و تفاوت های جامعه شناختی و فرقه گرایانه را از بین می برد و مناسک عملی که این پرستش را بروز می دهند این پیوند را ایجاد می کنند.[58] این آیین ها هر قدر هم ساده باشند اما بیشتر از ایمان و اعتقادات خالی (بدون مناسک که در برخی فرقه های مسیحیت وجود دارد) اثر وحدت آفرینی دارند[59] به همین جهت است که ژرژگورویج جامعه شناس فرانسوی پیوندهای اجتماعی را به سه نوع و در واقع سه درجه تقسیم می کند: توده، اجتماع اختیاری، اتحاد معنوی. و در ادامه می افزاید: اتحاد معنوی، عالی ترین وعمیق ترین و شدیدترین حالت پیوستگی وجدانیات انسانی است و فقط در لحظات نادر جذبه و شور و هیجان دسته جمعی نظیر بعضی مراسم مذهبی یا برخی تظاهرات سیاسی پدید می آید.[60] یوآخیم واخ، جامعه شناس دین در عصر حاضر می گوید: این امر، مورد اتفاق نظر در بین جامعه شناسان است که وحدت کامل در جامعه جز از طریق دین نه حاصل شده است و نه حاصل می شود.[61]

4.پرهیز از تکفیرگرایی و کشتار یکدیگر: آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم، درگیری و کشتار همدیگر را کفر دانسته[62] و از قتل مسلمانان به خاطر امور بیهوده منع کرده است.[63] همانطور که قرآن کریم، از کافر دانستن مسلمانان به خاطر بدگمانی و یا منافع دنیوی و به دست آوردن غنایم نهی نمودند.[64]

5.نفی هرگونه هرج و مرج اجتماعی: پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم با این که اطاعت از رهبر فاسق را جایز نمی دانستند[65] اما اعتقاد داشتند گرد یک رهبر فاجر جمع شدن بهتر از هرج و مرج است که بین مردم قتل و دروغ رواج یابد[66] و برای همین جناب هارون برادر و جانشین حضرت موسی برای رفتار مسالمت آمیز خود در قبال سامری نزد آن حضرت عذر آورد که من بیم داشتم بگویی میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و رعایت گفتار من نکردی. [67]

اختلافات غیر مذموم

اختلاف به معنای اختلاف طبایع و در نتیجه اختلاف در ترکیبات بدنی افراد و سپس اختلاف در استعدادهای بدنی و روحی، از نوامیس خلقت است و در هیچ جای از کلام خدا مذمت نشده است، مگر در آن مواردی که این اختلاف آمیخته با هوای نفس و بر خلاف هدایت عقل باشد، مانند اختلاف در دین، چون خدای سبحان دین را یک مساله فطری معرفی کرده و بشر را مفطور بر معرفت و توحید خدا دانسته است و نیز فرموده است: دین حنیف از فطریاتی است که بشر بر آن خلق شده و در خلق خدا تبدیلی نیست و به همین جهت در موارد بسیاری از کلام مجیدش اختلاف در دین را به ظلم و طغیان اختلاف کنندگان نسبت داده است.[68]

آسیب شناسی الفت و اتحاد

همانطور که گذشت، دین و تقوا از محورهای بسیار بنیادین در ایجاد الفت در کل جامعه بشری و اتحاد در سطوح مختلف آن است. بنابراین روح الفت و زیرساخت اساسی اتحاد را باید همواره در نظر داشت تا مبادا پندار الفت، مانع از انجام فرایضی چون امر به معروف و نهی از منکر باشند. همچنین هر گز نباید فکر کرد الفت و اتحاد بر اساس عقاید و رفتار نادرست قابل شکل گیری است. زیرا رسول گرامی اسلام در مورد مفهوم جماعت فرمود: جماعت امت من کسانی هستند که بر حق باشند گرچه اندک باشند[69] و پس از من حاکمانی ظالم خواهد آمد که کمترین وظیفه ی شما در برابر ایشان این است که عطای ایشان را نگیرید و در اجتماع ایشان شرکت نکنید.[70]

پی نوشت ها


[1] کلینى، ابو جعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی،اسلامیه، تهران، چ دوم، 1362ش، ج 2، ص 102.

[2] حشر، 14.

[3] طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه‌ی موسوى همدانى سیدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم،چ پنجم، 1374ش، ج 19، ص 368.

[4] بخارى، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الکتاب العربی، بیروت، 1431 ق، ص 1065.

[5] طبرانی، ابی‌القاسم سلیمان بن احمد؛ المعجم الکبیر، (21 جزء در 11 جلد)، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، چ اول، 1430ق، ج 1، ص 44.

[6] شریف الرضى، محمد بن حسین؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چ اول، 1414ق، ص 31.

[7] کوفى اهوازى، حسین بن سعید؛ الزهد، المطبعة العلمیة، قم، چاپ: دوم، 1402ق، ص 38.

[8] توبه، 60.

[9] کلینی، پیشین، ج 2، 411.

[10] طباطبایی، پیشین، ج 9، 417.

[11] طبرى، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک، دار التراث، بیروت، چ دوم، 1387، ج 3، ص 90.

[12] مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، اول، 1410ق، ج 100، ص 222.

[13] نسایی، احمد بن شعیب خرسانی؛ سنن النسایی، دارالمعرفه، بیروت، چاپ اول، 1428ق، ص 639.

[14] ابن ماجه، الحافظ ابی‌عبدالله محمدبن یزید قزوینی؛ سنن ابن ماجه، دارالفکر، بیروت، 1428ق، ص 437.

[15] نیشابوری، مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم، دار المعرفه، بیروت، چ دوم، 1428ق، ص 823.

[16] ابن کثیر دمشقى؛ البدایة و النهایة، دار الفکر، بیروت، بی‌تا، ج 3، ص 224 – 226.

[17] طباطبایی، پیشین، ج 3، 580.

[18] طبرسى، ابوالفضل على بن حسن؛ مشکاة الأنوار، کتابخانه حیدریه نجف اشرف، 1385ق، ص 146.

[19] حرانى، ابن شعبه حسن بن على؛ تحف العقول عن آل‌الرسولصلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، چ دوم، 1363ش، ص 43.

[20] آل عمران، 64.

[21] طباطبایی، پیشین، ج 3، 389.

[22] انفال، 62 و 63.

[23] حرانی، پیشین، ص 373.

[24] حجرات، 10.

[25] احمدی، بابک؛ مدرنیته و اندیشه‌ی انتقادی، نشر مرکز، تهران، چ چهارم، 1380ش، 42 و 43.

[26] بیهقی، پیشین، ج 6، 2924.

[27] مغربى، نعمان بن محمد تمیمى؛ دعائم الإسلام، دارالمعارف مصر، 1385ق، ج 1، ص 64.

[28] ابن اشعث، محمد بن محمد؛ الجعفریات (الأشعثیات)، مکتبة النینوى الحدیثة، تهران، چ اول، بى تا، ص 195.

[29] بخاری، پیشین، ص 1235.

[30] کلینی، پیشین، ج 2، 155.

[31] کلینی، پیشین، ج 5، 143.

[32] مغربی، پیشین، ج 1، 64.

[33] ابی داوود سجستانی، سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داوود، بیروت، چ اول، 1421ق، ج 2، ص 370.

[34] بیهقی، پیشین، ج 6، 382.

[35] کلینی، پیشین، ج 2، 2928.

[36] شریف رضی، پیشین، ص 58.

[37] مجلسی، پیشین، ج 63، 394.

[38] صدوق، محمّد بن على بن بابویه؛ الخصال، جامعه مدرسین، قم، چ اول، 1362ش، ج 1، ص 334.

[39] حجرات، 12.

[40] مجلسی، پیشین، ج 56، 40.

[41] مفید، محمد بن محمد؛ الأمالی، کنگره شیخ مفید،‌قم، چاپ: اول، 1413ق، ص 46.

[42] بخاری، پیشین، ص 1242.

[43] کوفى اهوازى، پیشین، ص 15.

[44] حشر، 14.

[45] شوری، 10.

[46] نساء، 65.

[47] قمى على بن ابراهیم، تفسیر قمى؛ دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش، ج 1، ص 108.

[48] انفال، 63.

[49] آل عمران، 103.

[50] طباطبایی، پیشین، ج 3، 572.

[51] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم؛ ینابیع الموده، اسوه، قم، چ دوم، 1422ق، ج 1، ص 375، نعمانی محمد بن ابراهیم؛ الغیبة، نشر صدوق، تهران، چ اول، 1397ق، ص 40، شوشتری، قاضی نورالله؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، مکتبة آیت الله العظمی مرعشی، قم، چ اول، 1409ق، ج 4، ص 375.

[52] بروجردی، آقا حسین؛ جامع احادیث شیعه، قم، ناشر: مولف، 1381ش، ج 1، ص 58.

[53] آل عمران، 105.

[54] فیض کاشانی، پیشین، 207 و 209.

[55] صدوق محمّد بن على بن بابویه، علل الشرائع، کتاب فروشى داورى، قم، چ اول، 1385ش، ج 1، ص 249.

[56] طباطبایی، پیشین، ج 60، 110.

[57] نیشابوری مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دار المعرفه، بیروت، چ دوم، 1428ق، ص 227.

[58] واخ یوآخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، انتشارات سمت، چ اول، زمستان 1380ش، ص 39 و 40.

[59] واخ، پیشین، ص 60.

[60] معتمدنژاد کاظم، وسایل ارتباط جمعی، تهران، دانشگاه علامه، چ ششم، 1386ش، ص 144.

[61] واخ، پیشین، ص 389.

[62] نیشابوری، پیشین، ص 89.

[63] حاکم نیشابورى حافظ ابی‌عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک علی‌الصحیین، دار الکتاب العربی، بیروت، 1429 ق، ج 3، 89 و 90.

[64] نساء، 94. طباطبایی، پیشین، ج 5، 63.

[65] هیثمی، پیشین، ج 5، 229.

[66] هیثمی، پیشین، ج 5، 222.

[67] طه، 94.

[68] طباطبایی، پیشین، ج 11، 81.

[69] حرانی، پیشین، ص 48.

[70] هیثمی، پیشین، ج 5، 223.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان