در بیشتر جوامع، خشونت در میان نوجوانان افزایش یافته است. در جوامعی که خشونت زمینهای تاریخی دارد و واقعیت روزمره زندگی است، در جوامعی که نوعی دوگانهگرایی اجتماعی در آنها وجود دارد، مثلاً از یک سو انواع پرخاشگری و خشونت در رسانهها منعکس میشود و در بعضی موارد، از جمله خشونتهای خانگی، شاهد نوعی رواداری تاریخی هستیم و از سوی دیگر، همزمان، ابراز نگرانی درباره افزایش و نامناسب بودنشان به لحاظ فرهنگی و اجتماعی تبلیغ میشود، در جوامعی که استرسهای اجتماعی رو به افزایش است و در جوامعی که از قابلیتهای علمی برای مدیریت خشم و خشونت استفاده نمیشود، بسیار طبیعی است که خشونت در جامعه زیاد باشد، خشونت در آشنایان، اگر نه بیشتر از بیگانگان، حداقل در حد و اندازه آنها باشد، و نوجوانانِ در معرض خشونت زیاد باشند، به عنوان قربانی یا خشونتورز.
چهار نوع خشونت در نوجوانان
شواهد اجتماعی و گزارشهای موجود، حتی با نگاهی به صفحه حوادث جراید، نشان میدهد که خشونتهای نوجوانان نه تنها شکلی واحد ندارند، بلکه علل مشابهی هم موجب بروز آنها نمیشود. از همین جا میتوان نتیجه گرفت که یک روش واحد هم برای پیشگیری و جلوگیری از بروز آنها یا در پاسخ به آنها نمیتواند مؤثر باشد. به طور کلی در بررسیهای انجامشده چهار نوع خشونت در دوران نوجوانی قابل شناسایی است: موقعیتی، ارتباطی، تجاوزگرانه و مرضی.
هرکدام از انواع چهارگانه خشونتهای نوجوانی، عوامل خطر و برنامههای پیشگیرانه خاص خود را دارند.
1. خشونتهای موقعیتی
تحقیقات نشان داده که موقعیتها و شرایط خاصی میتوانند به خشونت بینجامند یا شدت آن را افزایش دهند. این تحقیقات نشان میدهند که در خلال گرمای شدید، در روزهای پایانی هفته و تعطیلات و نیز در زمان بروز و وجود استرسهای اجتماعی، نظیر بیکاری، فقر، گرانی، ازدحام و عدم انسجام اجتماعی، خشونت در نوجوانان زیادتر میشود. همچنین، احتمال زیادی دارد در مواقعی که امکان پیگیری اهداف برنامهریزی شده وجود ندارد، رفتارهای پرخاشگرانه افزایش یابد.
2. خشونتهای ارتباطی
شایعترین خشونت در همه گروههای سنی، از جمله نوجوانان، خشونت ارتباطی است. خشونت ارتباطی بر اثر مشکلات ارتباطی بین افرادی که با هم روابط خوبی دارند، بهویژه روابط بین دوستان و اعضای خانواده، به وجود میآید. در مواردی، این خشونت به شکل عادت خانوادگی درمیآید و والدین و بچهها را درگیر میکند. نمونه دیگری از خشونتهای ارتباطی، خشونتهای مربوط به زمان قرار است. گفته شده که این نوع خشونت در حداقل 25درصد از نوجوانان غربی دیده میشود. ویژگیهای فردی و اجتماعی در این نوع خشونت نقش دارند.
3. خشونتهای تجاوزگرانه
خشونتهاییاند که به قصد کسب منافع یا به عنوان بخشی از رفتارهای بزهکارانه یا ضداجتماعی انجام میگیرند. از شایعترین انواع این خشونت میتوان به زورگیری و باجگیری، سرقت و کیفزنی و حملات باندی اشاره کرد. این شکل از خشونت بیش از سایر انواع بررسی شده است.
یک بررسی در آمریکا گزارش میدهد که حدود 20درصد نوجوانان رفتارهای شاخص این خشونت را بروز میدهند و این در حالی است که درصد فوق فقط بخش کمی از کل خشونتهای تجاوزگرانه در آمریکا را شامل میشود. بررسیها حاکی است که خشونتهای تجاوزگرانه قابلپیشبینی است، شروع آن سیر تدریجی دارد و از اوایل نوجوانی آغاز میشود، بعد از نوجوانی پایدار میماند، عوامل خطر عدیدهای با ماهیتی عمدتاً اجتماعیروانشناختی در آن نقش دارد و درمان و رفع آنها نیازمند شیوههای پیشگیرانه و درمانی از همان اوایل نوجوانی است.
4. خشونتهای مرضی
خشونتهای مرضی با بیماریها و مشکلات روانی بیش از سایر انواع خشونت ارتباط دارند و هرچند فراوانی کمتری دارند، چون به شکلهای خشنتری بروز مییابند، همواره موردتوجه رسانهها قرار دارند. بررسیها نشان داده که این خشونتها با آسیبها و نقایص دستگاه عصبی و ضربههای روانی شدید ارتباط تنگاتنگی دارند.
در حقیقت، رفتارهای خشونتبار موجود در این نوع بیشتر ناشی از بیماریهای روانی است تا موقعیتها و شرایط اجتماعی. بررسیها حکایت از آن دارند که بین بروز این نوع خشونتها و افسردگی در نوجوانان ارتباط وجود دارد. به عبارت دیگر، در مواردی، نوجوانان افسردگی خود را به شکل این نوع خشونت ابراز میکنند.