ویژگی‌های فرهنگی- اعتقادی زمان امام هادی علیه السلام

اعتقادات به مفهوم «هر آنچه دل و ضمیر انسان به آن بسته می شود و در نهاد فرد تصدیق و تثبیت می گردد»[۳] نقشی اساسی در حیات معنوی انسان دارند

ویژگی‌های فرهنگی- اعتقادی زمان امام هادی علیه السلام

مقدمه

اعتقادات به مفهوم «هر آنچه دل و ضمیر انسان به آن بسته می شود و در نهاد فرد تصدیق و تثبیت می گردد»[3] نقشی اساسی در حیات معنوی انسان دارند. از طرفی اصول دین که در مجموعه اعتقادات مورد بحث قرار می گیرند و پایه دینداری فرد را تشکیل می دهند، باید با دلیل حاصل شوند و تقلید در مورد آن ها جایز نیست.[4]دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی و مطابق عقل و فطرت به اهمیت اعتقادات صحیح توجهی ویژه نموده، ارزش هر فرد را به میزان شناخت (معرفت) او دانسته[5] و انسان ها را به جستجوی علم - هر چند با تحمل سختی ها و مشکلات- ترغیب می کند.[6] مطابق منابع مکتوب و ارزشمندی که در دست داریم، بزرگان دین اولین و اساسی ترین علمی را که نزد انسان هاست، شناخت پروردگار معرفی کرده[7] و پس از آن به تبیین جایگاه و تعریف عدل الهی پرداخته اند.[8] عدل الهی در ارتباط با اعمال و رفتار انسان ها موجب بحث ها و سؤالات بسیار در طول تاریخ گردیده است. از آ ن جا که پرسیدن به عنوان کلید رسیدن به دانش مطرح است[9]، مسلمانان در موقعیت های مختلف سؤال هایی از معصومین: می پرسیدند و ایشان نیز در سطح عقل و فهم سؤال کننده، پاسخ می دادند.[10]اهمیت بهره جویی از روش های مناسب در روشنگری مبانی اعتقادی، پاسخگویی به پرسش های مخاطبین و ردّ علمی عقاید و مسلک های معارض دین بر کسی پوشیده نیست. معصومین: که معادن علم و قله های رفیع دانش خدادادی اند، در تلاش های بی نظیر خود در این زمینه، یادگارهایی بس گرانقدر از خود برجای نهاده اند. یکی از آن ها، نوشتاری است که از ساحت علم الهی امام هادی(ع) صادر گردیده و در آن، به پرسش های اهل اهواز پاسخ داده شده است. شناخت روش ها و راهبردهای آن امام همام در روشن ساختن موضوعی که قرن ها مورد اختلاف مسلمانان بوده و هست- یعنی عدل الهی و موضوع جبر و اختیار- می تواند راهگشای پژوهشگران و علاقمندان به پاسخگویی پرسش های دینی و اعتقادی باشد؛ به ویژه در عصر حاضر که شبهات فراوان در این زمینه دامن گیر نسل حاضر بوده و با وسایل ارتباطی موجود به سرعت منتشر می شوند و پاسخ مناسب و روشمند به آن ها به عنوان ضرورت برای تلاشگران عرصه دین و فرهنگ اسلامی به طور جدی و اساسی مطرح است.

بخش اول: کلیات و مفاهیم

الف- ویژگی های فرهنگی- اعتقادی زمان امام هادی(ع)

در عصر امام هادی(ع) بسیاری از شکوک و اوهام پیرامون اصول عقاید اسلامی رایج گشته بود که آغاز پیدایش آنها از روزگاران حکومت بنی امیه بوده است. حکومت اموی میدان را برای نشر افکار گمراه کننده گشود و مردم را بر این کار وا داشت. در ایام حکومت بنی عباس قضیه بالا گرفت و دانشمندان اسلامی و در رأس آنها ائمه اهل بیت:، عهده دار رد نظرات ضد دینی به وسیله دلایل کوبنده علمی شدند. درکتابهای «احتجاج» که دانشمندان برای استدلال بر فداکاری ائمه شان در یاری عقاید اسلامی و مبارزه با کفر و الحاد نگاشته اند، این مباحثات ثبت شده است. (قرشی، ص 134) اختلاف آراء موجود در میان گروه های شیعه، کار هدایت آنها را برای امامان: دشوار می ساخت. پراکندکی شیعه در بلاد مختلف و اثرپذیری آنها از آرای دیگران، مزید بر علت شده بود. در این میان، اصحاب گروههای غیر شیعی و متعصبان ضد شیعه نیز بر دامنه این اختلافات افزوده و آن را بسیار عمیق تر نشان می دادند. امامان شیعه: گاهی در برابر پرسش هایی قرار می گرفتند که سرچشمه برخی از آنها، همین اختلافات داخلی میان دانشوران شیعی بود که گاه جنبه صوری داشت و در مواردی عمیق تر بود و ائمه: در آن مداخله می کردند. (برای نمونه: مباحث تشبیه، تجسیم، جبر و تفویض و غلو. ر.ک. جعفریان، ص 517-5288) در دوران امامت امام علی النقی(ع)، مکتبهای عقیدتی گوناگونی چون «معتزله» و «اشاعره» گسترش یافته و پراکندگی آرای فکری و تضادهای عقیدتی را در سطح فرهنگی جامعه پدید آوردند. مباحث کلان جبر و تفویض، افکار عمومی جامعه را دست خوش تاخت و تازهای فکری کرده بود. از جمله عوامل این تحولات فکری، رویکرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و نیز هجوم فلسفه و کلام دیگر ملل به سوی جامعه مسلمانان بود. دستگاه حکومتی، کتابهای علمی دانشمندان ملل دیگر را به عربی ترجمه می کرد و در اختیار مسلمانان می گذاشت. این روند از زمان مأمون آغاز شد و به تدریج ادامه یافت و به اوج خود رسید. او توجه فراوانی در ترجمه کتابهای دیگر ملل، به ویژه یونان داشت و اموال بسیاری را در این راه هزینه کرد.[11]از میان سایر فرقه ها و روش های منحرفی که امام هادی(ع) با آنان به مبارزه علمی و فرهنگی برخاستند و نادرستی باورهای آنان را آشکار ساختند، می توان به این موارد اشاره کرد: غلات، صوفیه، واقفیه و مجسِّمه. انحراف هر کدام از اینان در جدایی میان مسلمانان مؤثر بود. نقش هدایتگری امام(ع) در این موارد و همچنین مناظرات حضرت با یحیی ابن اکثم، عالم نمای دستگاه خلافت عباسی و مباحثات و مکاتبات علمی ایشان با دانشمندان دیگر فرق در تاریخ ثبت شده است.[12]

ب- انحرافات عقیدتی درمیان مسلمانان در موضوع عدل الهی

 موضوع عدل خداوند به لحاظ ارتباطش با انسان و اختیار وی در انجام کارها و تکالیف و استحقاق پاداش و عقوبت اعمال، در طول تاریخ به نحوی مطرح بوده است. جبر و اختیار که از مباحث قدیمی کلامی است، مبحث محوری در موضوع عدل الاهی بوده و با توجه به برداشت های مختلفی که نسبت به «اختیار انسان» وجود داشته، فرق و مذاهب گوناگونی پیدا شده است. گروهی با تمسّک یک طرفه به آیات قضا و قدر و قدرت الهی و نیز استنباط شخصی و توجیه سایر آیات، به سمت جبر گراییدند و مروّج عقیده جبری گری شدند. اعتقاد این گروه آن است که خدا مردم را جبراً به اعمال و رفتاری وا می داردکه قدرت بر نفی آن ندارند. بنی امیَه در تاریخ اسلام از مروَجان جبری گری بودند و همچنین افراطی ترین شکل اعتقاد به جبر را اشعریان بنا نهادند. در مقابل این طرز تفکر، اعتقاد مفوِّضه است که معتزله سردمدار این طرز تفکرند.

با رشد دو مکتب اعتزال و اشعریّه در بین مسلمانان، اهل بیت: با این دو طرز تفکّر به مقابله و مبارزه فکری برخاستند. این مقابله به صورت مناظرات، نامه ها و بیانات ائمّه: در مجالس و محافل گوناگون صورت می پذیرفت. ایشان با تفسیر صحیح آیات قرآن، عنوان امربین الامرین را در مقابل دو طرز تفکّر نادرست اشعریّه و معتزله، مطرح ساختند و بدین ترتیب، نگرش سوّمی را در برابر آن دو مکتب ارائه دادند. (ر.ک. طالعی، عبدالحسین، دادگری خداوند، قم، رادنگار، 1385) نامه ا ی که امام هادی(ع) در پاسخ به پرسش های اهل اهواز نوشتند به خوبی بیانگر این باور سلیم می باشد.

ج- مفاهیم

 جبر در اصطلاح در برابر قدر، تفویض و اختیار قرار دارد. مراد از آن مجبور بودن انسان در کارهای ارادی خویش است. طرفداران نظریه جبر، توانایی انسان را در انجام دادن کردارهای اختیاری وی نفی می کنند و کردارهای اختیاری وی را نیز به خدا نسبت می دهند. آنان تصریح می کنند که کردارهای ارادی انسان، همانند هستی او آفریده خداست و آدمی نمی تواند از آنچه خدای جهان می خواهد و اراده می کند سر باز زند. (صدر حاج سیدجوادی، ج 5، ص294) مطابق این دیدگاه، همان سان که آب روان در نهر جاری است و خواسته یا ناخواسته باید در بستر رودخانه خروشان آفرینش جریان یابد و به دریا بریزد، انسان نیز در زندگی، مقهور اراده ای فرا طبیعی است و هر آنچه از او سر می زند، در حقیقت کار خداست نه انسان. (کرمی فریدنی، ص 260) حضرت هادی(ع) در نامه روشنگرش پس از طرح عقیده به جبر، با ترسیم آموزه های قرآن و امامان معصوم به ویژه امام صادق(ع)، این دیدگاه را نادرست اعلام می دارد، چرا که اجبار انسان به عمل و آن گاه نکوهش و کیفر او به خاطر آن، با خرد و وجدان و فطرت و کتاب ناسازگار است و ستمی آشکار به شمار می آید که خدا از آن به دور است.

معانی مختلفی برای تفویض بیان شده ولی آنچه در بحث جبر و اختیار مورد نظر است، عبارت است از: واگذاری تکوینی افعال از سوی خدا به انسان ها، به گونه ای که قدرت انجام برخی از کارها به انسان واگذار شده و خداوند خود را از این قدرت کنار کشیده و بر افعال انسان ها قدرت ندارد. بر اساس این نظریه، هر چند آدمیان در محدوده افعال تفویض شده، اصل توانایی انجام امور را از خدا دریافت کرده اند، امّا پس از این دریافت، خود در افعال خویش استقلال دارند و تحقّق این افعال منوط به اذن و اجازه تکوینی خدا نیست، بلکه خداوند نسبت به این افعال قدرت ندارد.[13] در این نوع اعتقاد، خدا پس از آفرینش انسان، کار او را به خودش وانهاده است و هیچ مرز و هشداری وجود ندارد. (جعفریان، ص 5177) ») در این باور که بیان آن، شاهکار علمی معصومین: محسوب می شود، نه جبر و نه تفویض بلکه اعتقادی غیر از آن دو بوده که به خوبی در آموزه های ایشان توضیح داده شده است. از جمله امام هادی(ع) که در نامه خود به نادرستی و تباه آفرینی هر دو دیدگاه جبر و تفویض اشاره فرموده و سپس دیدگاه خویش را به وضوح بیان فرموده اند.

در تبیین دیدگاه مورد نظر ثقلین در این خصوص، بخشی از ترجمه نامه مذکور را می آوریم که - پس از ردّ دو عقیده نادرست- اشاره شده است: "...ولی ما می گوییم: به راستی، خدای عزّ و جلّ آفریدگان را به قدرت خویش بیافرید و توان پرستش خود به آنان تملیک نمود، و به آن چه اراده فرمود امر و نهیشان کرد و پیروی فرمانش را از ایشان پذیرفت و از ایشان به همان راضی شد. و از نافرمانی بازشان داشت و هر کس را که از او نافرمانی کند نکوهش کرد (و فرمود) کیفرشان می دهد، و خداوند در امر و نهی مختار است، هر چه را خواهد اختیار کند و بدان فرمان دهد و هر چه را نپسندد، نهی کند و بر آن کیفر دهد؛ به سبب توانی که به بندگانش برای فرمانبرداری از خود و اجتناب از نافرمانیهایش داده است، چه او را عدل و انصاف و حکمت، رسا و آشکار، و حجّتش با بخشایش و بیم دادن، کامل و تمام است."[14] نیز در نامه در این مورد آمده است: «رَجُلٍ یَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ کَلَّفَ الْعِبَادَ مَا یُطِیقُونَ وَ لَمْ یُکَلِّفْهُمْ مَا لَایُطِیقُونَ فَإِذَا أَحْسَنَ حَمِدَ اللَّهَ وَ إِذَا أَسَاءَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فَهَذَا مُسْلِمٌ بَالِغٌ.»[15] و[16]

بخش دوم: بحث سندی و مصدری نامه

با عنایت به جایگاه عظیم پیامبر و اهل بیت: به عنوان گنجینه های علم خدادادی، انتساب یک حدیث به معصوم(ع) نیازمند دلیل متقن علمی است که در بررسی مصدری و سندی مورد توجه قرار می گیرد و در روش شناسی علم کلام نیز اهمیت دارد. (برنجکار، روش شناسی علم کلام، صص 26-27)

الف- نگاه کلّی به نامه و مصادر آن

نامه یادشده یکی از نامه های متعدّدی است که از امام هادی(ع) باقی مانده است[17]. این نامه در منابع روایی از دو منبع نقل شده است:

1) کتاب «تحف العقول عن آل الرسول(ص)» از ابو محمد، حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبیره، از شخصیتهای برجسته فقهای شیعه در قرن چهارم هجری.

2) کتاب «الإحتجاج علی أهل اللجاج» از ابو منصور، احمد بن علی بن ابی طالب طَبرِسیره، از علمای قرن ششم هجری. در این بخش ابتدا مصادر اولیه نامه (دو کتاب تحف العقول و احتجاج) مورد بررسی قرار می گیرند و سپس به بررسی سندی حدیث توجه می کنیم.

ب- بررسی مصدری تحف العقول:

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه کتاب «تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول» را تألیف ابو محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرّانی حلبی، از علمای قرن چهارم و از مشایخ شیخ مفید و معاصر شیخ صدوق دانسته و از قول شیخ علی بن الحسین بحرانی آورده است: «براستی که او از قدماء اصحاب ما بوده تا جایی که شیخ ما مفید از او نقل فرموده و کتابش [تحف العقول] از کتبی است که زمانه مانند آن را به خود ندیده است.»[18] ایشان به وجود نامه مذکور در مبحث جبر و اختیار اشاره نموده و با ذکر اهمیت موضوع، آن را اولین نوشته ای دانسته که در این مورد به عنوان رساله ا ی جداگانه مکتوب شده و در کتاب تحف العقول آمده است.[19]در مورد انتساب تحف العقول به او، در میان امامیّه تردیدی وجود ندارد.[20] دانشمند پرتلاش، محدث قمّی در کتاب سفینه البحار، بر اساس روایت نمودن ابن شعبه حرّانی از ابوعلی محمد ابن همام (متوفی قرن چهارم هجری)، این دو عالِم را هم طبقه دانسته است.[21] همچنین عالم متبحّر، سیدمحمدباقر خوانساری در کتاب «روضات الجنات» از ابن شعبه تمجید کرده و گفته: «او فقیهی اندیشمند، متبحری شریف و شخصیتی سرشناس است، و کتابش «تحف العقول» گسترده و پر فائده می باشد و مورد وثوق اصحاب است.»[22] و[23]

مرحوم استاد علی اکبر غفاری در مقدمه تحقیق کتاب تحف العقول می نویسد: « هر کس که به شرح حال این مولف پرداخته او را ستوده و از او به عظمت و بزرگی یاد کرده و همگی آن ها بر برتری و دانایی و جلالت قدر و بلندی شأن و مورد وثوق بودن او اتّفاق داشته و کتابش را مورد اعتماد دانسته اند.»[24]احتجاج: «الاحتجاج»، تألیف ابو منصور، احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، از علمای قرن ششم هجری است. طبرسی، در مقدمه الاحتجاج می گوید: «آنچه باعث شد من چنین کتابی تألیف کنم، این بود که عده ای از شیعیان دست از استدلال و بحث با مخالفان برداشته اند و می گویند پیامبر و ائمه: هیچ وقت جدال نکرده اند و به شیعه نیز چنین اجازه ای نداده اند؛ لذا تصمیم گرفتم در یک کتاب، بحث های بزرگان را با مخالفان در اصول و فروع دین جمع کنم.» (طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ص 13) شیخ حر عاملی، این کتاب را "حسنٌ کثیرالفوائد" دانسته است. (حرعاملی، ج 2، ص 17)

ج- بررسی سندی نامه

 گفته شد که نامه امام هادی(ع) از دو کتاب تحف العقول (ابن شعبه حرّانی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، صص 458-476) و احتجاج (طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، جلد 2، ص 450) نقل شده است. نیز مرحوم علامه مجلسی در دو جایگاه از کتاب بحارالانوار، نامه را از هر دو منبع به طور کامل آورده است. (مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 225 و ج 5، ص 68) آنچه در کتاب تحف العقول بخش مربوط به امام هادی(ع) نقل شده مفصل تر وکامل تر از نقل کتاب احتجاج است.[25]  مؤلف تحف العقول در کتابش سند احادیث را نیاورده و نوشته است: «و أسقطت الأسانید تخفیفا و إیجازا و إن کان أکثره لی سماعا و لأن أکثره آداب و حکم تشهد لأنفسها و لم أجمع ذلک للمنکر المخالف بل ألفته للمسلم للأئمه العارف بحقهم الراضی بقولهم الراد إلیهم.»[26] (ابن شعبه حرّانی، ص 33) در کتاب احتجاج، نیز سند روایت نقل نشده چنانکه در مقدمه می نویسد: «و لا نأتی فی أکثر ما نورده من الأخبار بإسناده إمّا لوجود الإجماع علیه أو موافقته لِما دلَّت العقول إلیه أو لاشتهاره فی السیَر و الکُتب بین المخالف و المؤالف إلا ما أوردته عن أبی محمد الحسن العسکری(ع).» (طبرسی، ج 1، ص: 14)

در خصوص ضرورت وجود سند چنین مواردی، در ادامه اشاره ای خواهیم داشت.[27]

پی نوشت:

1.اعتقاد از ریشه عقد بمعنی بستن و گره زدن (قرشی بنابی، ج 5، ص: 24). و اعتَقَدَ الشیء: صلب. و اعتَقَدَ الإخاء و الموده بینهما: أی ثبت (فراهیدی، ج 1، ص: 140). و اعتَقَدَ الشیْءُ: صَلُبَ و اشْتَدَّ، و منه: اعتَقَدَ بینَهما الإِخاءُ [إِذا] صَدَقَ و ثَبَتَ. (حسینی زبیدی، ج 5، ص: 116)

2.ر.ک. رساله ای عملیه مراجع تقلید. به عنوان نمونه: "عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید." (صافی گلپایگانی)

3.قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع): «یَا بُنَیَّ. .. إِنِّی نَظَرْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَوَجَدْتُ فِی الْکِتَابِ أَنَّ قِیمَه کُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُه..."» (ابن بابویه، معانی الأخبار، ص 2)

4.«اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ وَ شَقِّ الْمُهَج.» (مجلسی، بحارالانوار، ج 75 ص 277)

5. َجَدْتُ عُلُومَ النَّاسِ کُلِّهِمْ فِی أَرْبَعَه أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعَه أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دَیْنِکَ. (البرقی، ج1, ص233)

6.وَ سُئِلَ(ع) عَنِ التَّوْحِیدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ: إِنَّ التَّوْحِیدَ أَنْ لَا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلَ أَنْ لَا تَتَّهِمَه. (شریف الرضی)

7.قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِیحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ یُؤْجَرُ فِیهِ أَرْبَعَه السَّائِلُ وَ الْمُعَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُجِیبُ لَهُ». (ابن بابویه، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 28)

8.قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ.» (البرقی، ج 1، ص 195)

9.هادی منش، شماره 278.

10.ر.ک.: قرشی، ج 3، ص 79 به بعد (الباب الثامن فی الاحتجاجات والمکاتیب).

11.برنجکار، معرفت توحید و عدل، ص156. در واقع لازمه ی پذیرش این دیدگاه چنین خواهد بود: 1. خشنودی خدا در هر کاری است که انسان انجام دهد، زیبا و سازنده و عادلانه باشد، یا زشت و ظالمانه و ویرانگر؛ 2. انسان در انجام زشتی و بیداد، نه تنها در خور نکوهش و هشدار و کیفر نیست که پاداش هم شامل او می گردد. (کرمی فریدنی، ص261)

12.تحف العقول، ص: 465. در ترجمه ی نامه، از ترجمه ی روان آقای پرویز اتابکی در کتاب «رهاورد خرد» بسیار بهره برده ایم.

13.مبنای این مقاله در نقل متن نامه، این منبع است: ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، (مصحح:علی اکبر غفاری)، قم، جامعه مدرسین، 1363.

14.روایت گویای دیگر در این مورد: «دخل یزید بن معاویه الشامی علی الرضا(ع) بمرو …(تا آنجا که راوی گوید): قالِ فَمَا أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن؟ فقال(ع) وُجُود السَّبِیلِ إِلَی إِتْیَان مَا نُهُوا عَنْهُ قال فهَل لله إراده و مشیه فی ذلک فقال أمَّا الطاعات فإراده الله و مشیَّتُهُ فیها الأَمر بها و الرِّضا بها و المُعاونه علیها و إِرَادَتُه و مشیته فی المعاصی النّهی عنها و السخط لها و العقوبه علیها و الخِذلان بها قال فلله فیه القضاء قال نعم ما مِن فعل فَعَله العباد من خیر و شر إلا و لله فیه القضاء قال فما معنی هذا القضاء قال: الْحُکْمُ عَلَیْهِمْ بِمَا یَسْتَحِقُّونَهُ عَلَی أَفْعَالِهِمْ مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه.» (ابن شهر آشوب مازندرانی، ج 1، ص193)

15.به عنوان نمونه ر.ک. الحسینی القزوینی، سیّد محمد، صص 89 تا 285: جمعاً 129 نامه از آن حضرت نقل شده که طرف خطاب در 116 نامه، افراد معیّن و در سیزده نامه، افراد غیرمعین بوده اند. و نامه ی مورد بررسی نامه ی هفتم از گروه دوم و به نقل از کتاب تحف العقول می باشد.

16.آقا بزرگ طهرانی، ج 3، ص 400.

17.همان، ج 5، ص 80:" ان من أمهات المسائل الکلامیه، والمعرکه للآراء بین فرق المسلمین من الامامیهوالمعتزله والأشاعره، هی مسأله الجبر والاختیار، ویعبر عنها بالجبر والاستطاعهأو الجبر والتفویض، وبما أن موضوع البحث فی هذه المسأله أفعال العباد. فیقال لها مسأله خلق الأعمال أو خلق الافعال أیضا ولأجل أهمیتها قد استقلت بالتدوین قدیما، فأول من سئل عن هذه المسأله فکتب فی الجواب رساله مستقله سیدنا وامامنا أبو الحسن الهادی علی بن محمد العسکریعلیه السلام، وقد أدرجها الشیخ الحسن بن علی بن شعبه فی " تحف العقول " به عنوان (رسالته علیه السلام فی الرد علی أهل الجبر والتفویض)، ثم تبعه جمع من علمائنا وألفوا فی تحقیقه کتبا ورسائل سمیت جمله منها بعناوین خاصه مثل "ابطال الجبر والتفویض" و "الامر بین الامرین.... "

18.باقری، حمید، «پژوهشی در انتساب چند اثر جدید الانتشار به ابومحمد حسن بن علی بن شعبه حرانی، محدّث شناخته شده ی شیعی»، علوم حدیث، شماره چهارم، سال نوزدهم.

19.قمّی، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، جلد 4- ص 442.

20.خوانساری، جلد 2 ص 289: «فاضلٌ فقیهٌ، و متبحرٌ نبیه، و مترفّعٌ وجیه، له تاب تحف العقول عن آل الرّسول، مبسوطٌ کثیرالفوائد، معتمدٌ علیه عندالاصحاب.»

21.نیز ر.ک. به نظر علامه مجلسی درباره ی این کتاب (مجلسی، بحارالانوار، ج: 1، ص 29): «وکتابُ تُحَف العقول عثرنا منه علی کتابٍ عَتیق، ونظمه یَدُلُّ علی رفعه شأن مؤلفه، وأکثره فی المواعظ والأصول المعلومه التی لا نحتاج فیها إلی سند»؛و نیز شیخ حرّ عاملی رحمه الله در مورد مؤلف: «فاضل محدّث» و در باره ی کتاب تحف العقول: «حسنٌ کثیر الفوائد مشهور» (حر عاملی، ج 2، ص 17). نیز منابع زیر: قمی، ج 1، ص 329؛ امین، ج 1، ص 157 و ج 5، ص 185؛ سبحانی، ج 4، ص 149؛ جلالی، ج 1، ص 380.

22.غفاری، مقدمه تحف العقول، ص 9: «قد أثنی علیه کلّ من تعرّض له و أطراه بالعظمه و النباله و التبجیل و أطبقت کافّتهم علی فضله و فقهه و تبحّره و جلاله قدره و رفعه شأنه و وثاقته و الاعتماد علی کتابه.»

23.ذکر عبارت «ممّا» در عنوان نامه ی مذکور در کتاب احتجاج با عبارت "وَ مِمَّا أَجَابَ بِهِ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ(ع) فِی رِسَالَتِهِ إِلَی أَهْلِ الْأَهْوَازِ"، کوتاه تر بودن نامه و نیز بیان مکرر عباراتی چون: "ثمّ قال علیه السلام" یا " ثم قال العالم علیه السلام بعد کلام طویل " در متن نامه، نشان می دهد که هدف مرحوم طبرسیره آوردن بخشی از نامه (و نه تمام آن) بوده است.

24.ترجمه: «برای سبکباری و مختصر و موجز نویسی، سندهای احادیث را حذف کردم هر چند اکثر این احادیث را با سندهایشان از اساتیدم شنیده ام ولی نیاز به آن نبود؛ چون بیشتر این کلمات آداب و حکمت هایی است که خودشان گواه صحت خودشان هستند و علاوه بر آن من این کتاب را برای غیر شیعه فراهم نیاورده ام بلکه برای شیعیان و مسلمانانی تألیف کرده ام که تسلیم ائمه اطهار: هستند و به حقّ آنان معرفت یافته اند. به سخنانشان اعتقادی رضایت آمیز دارند و در کارهایشان به آنان مراجعه می کنند.» (ابن شعبه حرّانی، ص 77)

25.ر.ک. بخش "گفتاری در وجه استناد به ادلّه نقلی در مباحث معرفتی و اعتقادی" در همین نوشتار.

26. برای نمونه ر.ک. مجلسی، بحارالانوار، ج 5 ص 2، (ابواب العدل، باب نفی الظلم و الجور عنه تعالی و إبطال الجبر و التفویض و إثبات الأمر بین الأمرین و إثبات الاختیار و الاستطاعه).

27.در بخش «بررسی محتوای نامه از جهت بهره گیری از منابع نقلی» از همین مقاله، فهرستی از این آیات و روایت ارائه شده است.

منابع

قرآن کریم

کتب فارسی

1.ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، (مصحح: علی اکبر غفاری)، قم، جامعه مدرسین، 1363.

2.-----، ترجمه (فارسی) محمد باقر کمره ای و علی اکبر غفاری، تهران، کتابچی، 1376.

3.-----، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ترجمه (فارسی) حسن زاده، قم، آل علی(ع)، 1382ش.

4.----، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ترجمه (فارسی) اتابکی، پرویز(رهاورد خرد)، تهران، فرزان روز، 1376 ق.

5.برنجکار، رضا، روش شناسی علم کلام (اصول استنباط و دفاع در عقاید)، چاپ اول، تهران، نشر سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)،1393.

6.----، معرفت توحید و عدل، تهران، نبأ، 1393.

7.بنی هاشمی، محمد، گوهر قدسی معرفت، چاپ دوم، تهران، انتشارات منیر، 1386.

8.جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، تهران، ناشر: علم، 1390.

9.حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، تعلیقات نقض، انتشارات انجمن آثار ملی، 1358.

10.دهقان، مرتضی، میثاق آسمانی، چاپ سوم، نشر مکیال، 1389.

11.رضی (سید)، محمدبن حسین، ترجمه و شرح نهج البلاغه، علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، تهران، مؤسسه چاپ ونشر تألیفات فیض الاسلام، بی تا.

12.صافی گلپایگانی، لطف الله، رساله عملیه، قم، دار القرآن الکریم، 1414ق.

13.-----، فروع ولایت در دعای ندبه، تهران، نشر بنیاد بعثت، 1360.

14.صدر حاج سیدجوادی، احمد (و همکاران)، دایره المعارف تشیع، بنیاد اسلامی طاهر،1366.

15.طالعی، عبدالحسین، دادگری خداوند، قم، رادنگار، 1385.

16.طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان (ترجمه فارسی)، مترجم: موسوی همدانی، سید محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش.

17.قرشی، باقر شریف، تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، 1371.

18.قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قران، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1412ق

19.عصیری، سید مجتبی، آداب مناظره با وهابیت، قم، مؤسسه بوستان کتاب، پاییز 1393.

20.عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، چاپ سوم، تهران، موسسه امیرکبیر، 1369.

21.کرمی فریدنی، علی، نگاهی نو به زندگی امام هادی (ع)، چاپ اول، ناشر: نسیم انتظار، 1390.

22.هندی، میرحامد، خلاصه عبقات الانوار (مجلد حدیث الثقلین)، سید حسن افتخار زاده، تهران، نبأ، 1387.

کتب عربی

1.آقا بزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403ق.

2.ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق.

3.ابن بابویه، محمدبن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، 1378ق.

4.----، توحید صدوق، قم، جامعه مدرسین، 1398ق.

5.----، معانی الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1403 ق.

6.----، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1413 ق.

7.ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.

8.ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، چاپ: اول، قم، نشر دار بیدار، 1369ق.

9.امینی، عبدالحسین، الغدیر، چاپ چهارم، بیروت لبنان، دارالکتاب العربی، 1397ق.

10.امین، سید محسن، اعیان الشیعه، چاپ بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1419ق.

11.البرقی، احمدبن محمد، المحاسن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1330.

12.جلالی، سیدمحمدحسین، فهرس التراث، قم، دلیل ما، 1380.

13.حرعاملی، محمد بن حسن، أمل الآمل، بغداد، مکتبه الاندلس، بی تا.

14.حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالفکر للطباعه والنشروالتوزیع، 14144ق.

15.الحسینی القزوینی، سیّد محمد، موسوعه الإمام الهادی(ع)، چاپ اول، قم، ناشر: مؤسسه ولی العصر(عج)، 1421 ق.

16.حنبل، احمد، مسند احمد حنبل، بیروت، دارصادر، بی تا.

17.خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، قم، دهاقانی(اسماعیلیان)، 1390ق.

18.ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، بیروت، دار المعرفه، بی تا.

19.سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات فقهاء، چاپ قم، موسسه امام صادق(ع)، 1418ق.

20.شرف الدین موسوی، سیدعبدالحسین، المراجعات، قم، المجمع العالمی لأهل البیت:، 1426ق.

21.شریف الرضی، محمد بن حسین، خصائص الأئمه: (خصائص أمیر المؤمنین(ع))، چاپ: اول، مشهد، آستان قدس رضوی، 1406 ق.

22.طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403 ق.

23.-----، الإحتجاج علی أهل اللجاج، قم، دارالاسوه، 1442ق.

24.طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق.

25.-----، الخلاف، قم، موسسه انتشارات اسلامی، 1417ق.

26.فراهیدی، خلیل ابن احمد، کتاب العین، قم، نشرهجرت، 1409 ق.

27.فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی، أصفهان، مکتبه الامام أمیر المؤمنین علی(ع)، 1374.

28.قمّی، عباس، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، قم، نشر اسوه، 1373.

29.-، الکنی و الالقاب، محمدصادق الکتبی، نجف، 1376ق.

30.عطاردی قوچانی، عزیزالله، مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد8، مشهد، الموتمر العالمی للامام الرضا(ع)، 1368.

31.کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، قم، دارالذخائر، 1410 ق.

32.کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407 ق.

33.مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق.

34.-----، مرآه العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363.

35.نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، فرزند مؤلف، 1404ق.

مقالات

1.باقری، حمید، «پژوهشی در انتساب چند اثر جدید الانتشار به ابومحمد حسن بن علی بن شعبه حرانی، محدّث شناخته شده شیعی»، علوم حدیث، شماره چهارم، سال نوزدهم.

2.برنجکار، رضا، «روش شناسی علم کلام؛ استنباط از متون دینی»، نقد و نظر، شماره 9، زمستان 1375.

3.برنجکار، رضا؛ نصرتیان اهور، مهدی، «روش شناسی تبیین در علم کلام»، سفینه، شماره 33، سال نهم، زمستان 1390.

4.جعفریان، رسول، «اسوه های بشریت: امام هادی(ع)»، نور علم، شماره 46، مرداد و شهریور1371.

5.نیازی پور، راضیه، «روش شناسی مناظرات هشام بن حکم در موضوع امامت»، مقالۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه قرآن و حدیث، اسفند 93.

6.هادی منش، ابوالفضل، «تلاش ها و مبارزات فرهنگی امام هادی(ع)»، پاسدار اسلام، بهمن 1383، شماره 278.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان