مقدمه
یکی از عوامل مهم و اساسی در ثبات و کارایی نظام های سیاسی که از دیرباز تاکنون در فلسفه سیاسی و تاریخ تطور فکر سیاسی در میان متفکران این حوزه، مد نظر بوده است، مسئله کارآمدی و خلاقیت کارگزاران و مدیران یک نظام سیاسی است. افلاطون و ارسطو به عنوان پیش قراولان نظام سیاست، مباحث مربوط به حوزه سیاست را به ترتیب، در کتاب های جمهوریت و سیاست پردازش کرده اند.
این دو فیلسوف سیاسی در آثار خود، مفصل به عدالت حاکمان جامعه به عنوان عامل نگهدارنده حکومت، توجه خاصی کرده اند، بنابراین بحث درباره صلاحیت و کارآمدی حاکمان و کارگزاران جامعه برای دوام حکومت ها از سؤالات پایدار در فلسفه سیاسی بوده است و این سؤال همچنان تا امروز و بلکه در آینده ذهن متفکران سیاسی را به خود مشغول خواهد کرد. افلاطون در کتاب جمهوریت خود، بر این نکته تأکید می ورزد که در حکومت باید فرمان در دست فردی کارشناس و متخصص باشد. ارسطو نیز در کتاب سیاست خود معتقد است، تنها مردانی شایسته حکومت کردن هستند که به درجاتی از فضائل نائل آمده باشند و یکی از فضایل از نگاه او، همان حکمت علی است که در طول سالیان و به کمک تجربه به دست می آید.
بدین وسیله می بینیم که متفکران یونان باستان بر ضرورت واگذاری حکومت به کارگزاران شایسته و کاردان، تأکید بلیغ کرده اند. این اهتمام وسیع به مسئله کارگزاران و رهبران جامعه در اندیشه متفکران معاصر نیز به خوبی نمایان است. با پیدایش دولت مدرن در دوران معاصر که به دنبال آن، صلاحیت و کاردانی نیز در زندگی اجتماعی و حتی فردی بشر، تأثیر گذاشته است، توجه به این مقوله مهم، در سلامت و کارآیی نظام های سیاسی، اهمیت مضاعف یافته است.
مطالعۀ سیستم های اقتصادی و سیاسی در کشورهای مختلف جهان به خوبی می تواند نشان دهد که نقش مدیران و کارگزاران صالح در پیشبرد اهداف حکومت ها و ملت ها تا چه حد منشاء اثر بوده است.
ضعف کارگزاران نظام سیاسی، حتی در مواردی که دارای مشروعیت اولیه بوده است. توانسته موجب زوال مشروعیت اولیه گردد و بالعکس، گاهی یک نظام سیاسی فاقد مشروعیت اولیه را در اثر توانمندی کارگزاران و مدیران می تواند به مرور زمان، مقبولیت و مشروعیت مردمی را نیز کسب کند. بنابراین قبل از هر چیز، دوام و قوام حکومت ها به نقش سلامت کارگزاران حکومتی بستگی دارد. نکتۀ حائز اهمیت در این مبحث آن است که هر نظام حکومتی، بدون توجه به نقش کارگزاران صالح و مدبر، نخواهد توانست در نیل به اهداف، از خود کارآمدی نشان دهد در این راستا تفاوتی میان حکومت دینی و غیر دینی، وجود ندارد. یکی از الگوهای بسیار مناسب که می تواند در جهت اثبات این ادعا، توجه شود، سیره مولا امیر المؤمنین (ع) در دوران زمامداری است که از باب سنت و مدیریت معقول، می تواند ملاحظه شود. حضرت علی (ع) در سیره سیاسی خود به خوبی بیان نموده اند که یکی از عوامل فروپاشی نظام های سیاسی، ناکارآمدی نظام سیاسی و زوال عدل است که به طور کلی در سایه مدیریت ناصالح و ناسالم، حاصل می گردد.
بدیهی است که قائمه هیچ حکومتی، اعم از حکومت دینی و غیر دینی، بدون عدل وداد استوار نمی ماند و این مهم باید همواره مد نظر کارگزاران حکومت ها باشد. از نظر مولا علی (ع) وجود فسادهای مالی، تبعیض ها و بی عدالتی ها باعث می شود تا مردم که همه دلخوشی و امید خود را معطوف به اجرای عدالت در جامعه و تأمین زندگی راحت کرده اند، با دیدن این مناظر به تدریج ناامید شده و از نظام سیاسی خود ادبار نمایند.
ادبار مردم از نظر سیاسی در درازمدت، موجب ایجاد فاصله و شکاف میان حکومت و مردم خواهد شد. و به تعبیر ابن خلدون، فروپاشی زودرس و اجل زودهنگام حکومت را در پی خواهد داشت. همچنین دیدگاه های تقریر شده حضرت به هر دسته از کارگزاران سیاسی، اقتصادی، قضایی و نظامی در خصوص نحوه عملکرد حکومتی به خوبی نشان می دهد که هرگونه بی اعتنایی در حسن رفتار با مردم و تنگ نظری و عدم توجه به مسائل معیشتی و ضروری مردم، همگی زمینه های سستی بنیان حکومت و زوال ثبات نظام های سیاسی را فراهم می آورد. از طرف دیگر و براساس دستاوردهای موجود خویش، رژیم های فاقد پشتوانۀ مردمی، هزینۀ وافری بر روی حکومت و تثبیت قدرت خواهند داشت. و این مطلبی است که در ادبیات سیاسی و تحت عنوان حکومت مردمی و قدرت و اقتدار ارزشی در برابر آن استبداد و حکومت نامشروع بررسی و تحلیل می شود و قطعا سلامت و صلاحیت کارگزاران حکومتی در ایجاد اقتدار نظام سیاسی، نقش اساسی و کلیدی دارد. این تحقیق برخلاف سایر پژوهش های دیگر به بررسی روش های معمول حضرت در ارتباط با کارگزاران پرداخته است؛ بدین معنا که ابتدا با نگاهی به ویژگی ها و بایستگی هایی که کارگزاران لازم است قبل از انتصاب دارا باشند، پرداخته است و سپس به تعدادی از گزینش کارگزاران، توسط حضرت نگاه و نگرش عمیق تر نموده است و تمامی ویژگی های یاد شده را در اسوه های کارگزاران حکومتی ایشان، جستجو کرده است. توجه به ویژگی های اجتماعی، سیاسی کارگزاران حکومتی مولا علی (ع) ، همچنین نظارت مستقیم و بدون ملاحظه او بر رفتار استانداران و فرمانداران خود و توجه به نحوه عزل و نصب آن حضرت به کارگزاران، نکته های زیادی را فراروی جوامع اسلامی می گذارد تا با تمسک به سیره آن حضرت بتوان الگویی مناسب را در تجسم عدالت اجتماعی و سیاسی از دیدگاه مکتب اسلام ارائه نمود.
خطوط کلی سیاست اسلامی از منظر امام علی (ع)
1-التزام به کتاب و سنت؛ شرط اولیه برای سیاستمدار اسلامی، التزام و تعهد او به کتاب خدا و سنت پیامبران الهی و ائمه معصومین در انجام خطیر خویش است، آنجا که حضرت علی( ع) هنگام واگذاری حکومت مصر به مالک اشتر فرمودند:
«و الواجب علیک أن تتذکّر ما مضی لمن تقدّمک من حکومة عادلة أو سنّة فاضلة أو أثر عن نبیّنا صلی اللّه علیه و اله أو فریضة فی کتاب اللّه فتقتدی بما شاهدت ممّا عملنا به فیها. »(معادیخواه، 1374: نامه 53، 366 )
«یعنی، اینکه در حین انجام وظیفه، باید همواره حکومت های دادگستر پیشین و شیوه عملکرد آنها را و همچنین سنت های پرفضیلت گذشتگان و روش های پسندیده آنها و آثار پیامبران و واجباتی که در کتاب خداست، همه را به یاد داشته باشی و آنها را به کار بگیری. »
2-قاطعیت در اجرای حق و عدالت؛ از جمله لوازم سیاست برای سیاستمدار اسلامی، قاطعیت او در تحکیم عدالت و احکام الهی است. حضرت در طول دوران حکومت چند سالۀ خود هیچ گاه در اجرای احکام و دستورات الهی و برپایی عدالت اجتماعی، سازش نکرده و تساهل را در این مورد روا نمی دانستند و می فرمودند: «و الذلیل عندی عزیز حتی آخذ الحق له و القوی عندی ضعیف حتی آخذ الحق منه». (دشتی، 1379: خطبه 37)
«انسان خوار و پست در نزد من عزیز است، برای اینکه بتوانم حق او را استیفاء کنم و انسان زورمند و قوی در نزد من ضعیف است، تا اینکه بتوانم حق را از وی بستانم. »
3-پایبندی به ارزش ها و صلاحیت ها در گزینش کارگزاران؛ ایشان در این زمینه می فرمایند: «کسی شایستگی تصدی امور سیاست را دارد که اگر از کسی فاصله می گیرد به خاطر زهد و وارستگی باشد و اگر به کسی نزدیک می شود به خاطر نرمش و مهربانی باشد، نه اینکه فاصله گرفتن او از سر تکبر و خودبزرگ بینی باشد و نزدیک شدن او به خاطر مکر و نیرنگ باشد»(دشتی، 1379: نامه 53)
4-آمیختگی اخلاق و سیاست؛ پرورش سجایای اخلاقی و پرهیز از ناهنجاری های اخلاقی در هنگام عصبانیت و مواقع بحرانی جنگ و انتقام جویی که آدمی را به هر نوع اقدامی می کشاند، همیشه مد نظر امام علی (ع) بود؛ به عنوان نمونه، حضرت در جنگ صفین که معاویه و همدستانش آب را بر علی و یارانش بستند؛ مولا علی (ع) فرمان داد کنترل فرات به دست ما بیفتد، اما پس از کنترل فرات به دست یاران علی (ع) ، عده ای می خواستند مقابله به مثل کرده و آب را بر معاویه ببندند، اما حضرت فرمودند:
«ما المجاهد الشّهید فی سبیل اللّه بأعظم أجرا ممّن قدر فعفّ لکاد العفیف أن یکون ملکا من الملائکة»
«پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد، همانا عفیف پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست. »(همان، حکمت: 474)
5-مهر و محبت و خضوع با مردم؛ در بینش امام علی (ع) اصل و اساس سیاست، بر رفق و مدار است و جوهره آن، ملاطفت و مهربانی می باشد. برخورد محبت آمیز با مردم و نقش آن در موفقیت حاکم سیاسی از جمله تأکیدات حضرت در نامه هایش به کارگزاران خود می باشد و این مهم را همواره به عاملان خود گوشزد می کردند در جایی حضرت خطاب به مالک اشتر می فرمایند:
«و أشعر قلبک الرّحمة للرّعیّة و المحبّة لهم و الّلطف بهم و لا تکونّن علیهم سبعا ضاریا تغتنم أکلهم فإنّهم صنفان إمّا أخّ لک فی الدّین و إمّا نظیر لک فی الخلق» «که مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش، مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تو و دسته ای دیگر همانند تو در آفرینش می باشند. »(همان، نامه: 53)
با ترسیم خطوط سیاست اسلامی از نگاه حضرت امیر المؤمنان علی (ع) به این مطلب می رسیم که اصل سیاست و دخالت در سیاست، امری پسندیده، بلکه ضروری و لازم است. سیاست در نظر مولا علی (ع) چیزی جز احقاق حق و اصلاح جامعه به سمت سعادت و تحکیم عدالت در جامعه نیست.
ضرورت حکومت
امام در خطبه 40 نهج البلاغه به مسئله ضرورت فلسفه حکومت، اشاره کرده و می فرمایند:
«و إنه لابدّ للنّاس من أمیر برّ أو فاجر یعمل فی إمرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر و یبلّغ اللّه فیها الأجل و یجمع به الفی ء و یقاتل به العدوّ و تأمن به السّبل و یؤخذ به للضّعیف من القویّ حتّی یستریح برّ و یستراح من فاجر»
«وجود حاکم و زمامدار برای مردم ضروری است، چه خوب یا بد؛ تا در پناه فرماندهی و زمامداری او مؤمن بکوشد و عمل صالح انجام دهد. کافر از لذائذ دنیوی بهره مند شود تا آنگاه خداوند مدت او را به پایان برساند و به واسطه او مالیات گردآوری شود و دشمن سرکوب شود. راه ها ایمن شود، حق ناتوانان از زورمندان گرفته شود و تا نیکان بیاسایند و بدان فرصت آزردن دیگران را نیابند. »(همان، خ: 40)
والیان و کارگزاران حکومتی
تمامی کارگزاران حکومتی امام علی (ع) همیشه در تیررس دید مولایشان قرار داشتند و کلیه حرکات و سکنات آنان بادقت تمام، بررسی می شد. و نقاط ضعف و قوت آنان مرتبا توسط آن حضرت به آنان گوشزد می شد. (بهبودی، 1368: 75)
خطبه ها و نامه های فراوان حضرت علی (ع) به والیان و کارگزاران خود دلیلی گویا بر این مدعا است که حضرت نسبت به سرنوشت کارگزاران خود بسیار حساس بودند. چرا که سلامت آنان را ضامن سلامت جامعه و همچنین ثبات نظام سیاسی خود می دانستند. سیستم تنبیه و تشویقی که حضرت برای نیروهای سیاسی خود اتخاذ می کردند، همگی می تواند یک الگوی مناسب در به کارگیری این روش ها در جامعه امروز ما باشد.
دقت و ظرافت در مورد کارگزاران به این دلیل است که زعامت و رهبری جامعه انسانی که به دست کارگزاران و والیان حکومتی در اقصی نقاط شهرهای مختلف انجام می شد، پرارج ترین مسئولیتی است که انسان بر عهده می گیرد؛ بنابراین عهده داران این مسئولیت باید از جنبه تقوی، علم، فضیلت اخلاقی، بصیرت، سیاست، مدیریت، شهامت و دیگر سجایای اخلاقی از برترین انسان ها باشند. حضرت به یکی از کارگزاران خود به نام«اشعث بن قیس»فرماندار آذربایجان در خصوص امر تصدی حکومت و رهبری می فرمایند:
«و إنّ عملک لیس لک بطعمة و لکنّه فی عنقک أمانة و أنت مسترعی لمن فوقک لیس لک أن تفتات فی رعیّة و لا تخاطر إلاّ بوثیقة»
«ای اشعث!فرمانداری و حکومت تو، وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتی است در گردنت، و تو باید مطیع ما فوق باشی و در مورد بیت المال به هیچ کاری جز با احتیاط و اطمینان اقدام مکن. »(دشتی، 1379: نامه 5)
اصلاح امور هر جامعه ای در گرو کارگزاران لایق و کاردان است، ازاین رو رهبران و زمامداران نیک اندیش، کوشیده اند کارمندان و کارگزارانی را به خدمت بگیرند که لیاقت کار را داشته باشند، در تاریخ سیاست، ما حساسیت های بسیاری را از جانب زمامداران نسبت به کارگزاران دیده ایم. اما هیچ کدام به حساسیت و دقتی که پیشوای بزرگ انسان ها، مولا علی (ع) داشت نمی رسد. فرمان هایی که رهبران غیر الهی در عزل و نصب کارگزاران خود صادر می کردند، از آنجا که از بینش کلی بر ابعاد وجودی انسان برخوردار نبود، عموما اگر جایی را آباد می کردند، قسمت هایی را هم ویران می نمودند.
اما فرمان های امام علی (ع) چون مولایش رسول اللّه (ص)از جامعیتی برخوردار بوده؛ زیرا آن بزرگوار چون با خداونگار هستی، پیوند عمیقی خورده بود و آثار این پیوند در جزءجزء زندگی فردی و اجتماعی نمودار بود، فرمان هایش نیز همه جانبه بود، به طوری که همه ابعاد وجودی انسان را دربر می گرفت. وقتی به کارگزاری مسائل حکومتی را گوشزد می فرمود، او را به تقوا، ترس از خدا و توجه به آخرت نیز دعوت می کرد. هنگامی که آنان را به جمع آوری مالیات فرمان می داد، رعایت حال مردم و توجه به حفظ شخصیت آنان و پرهیز از تهدید و زور را هم متذکر می شد. حتی وقتی که امام علی (ع) نسبت به کارگزاری متخلف، خشم می گرفت و او را از کار برکنار می کرد؛ نکته های عمیقی را در فرمان عزلش متذکر می شد. مولا علی (ع) هیچ گاه کسی را روی اغراض شخصی برکنار نکرد؛ چنانچه روی حب و علاقه و یا عواطف قومی، کسی را بر سرکار نیاورد، بلکه هر کاری می کرد و هر عزل و نصبی در حکومتش انجام می شد، براساس تقوا و انجام وظیفه، صحت عمل و. . . بود. او حکومت را برای استقرار عدالت و اجرای قوانین الهی می خواست، نه سودجویی و خودخواهی و غرور و. . . او بارهاوبارها نگرش خود را درباره حکومت یادآور می شد و به ابن عباس می فرمود:
«و اللّه لهی أحبّ إلیّ من إمرتکم إلاّ أن أقیم حقّا أو أدفع باطلا»
«به خدا سوگند!این(کفش کهنه )را از حکومت شما دوست تر دارم مگر آن که حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم. »(همان، 1379: خ 33)
با توجه به برداشت امام (ع) از حکومت در نامه فوق، در حقیقت مولا علی (ع) کارگزاران کشورش را برای خدمت به مردم می گمارد تا نظام اسلامی را به بهترین وجه اداره کند و برای جامعه اسلامی، رفاه و آسایش را به ارمغان آورند. بنابراین به وضوح می بینیم که در عزل و نصب ها، هرگز روابط خویشاوندی و دوستی را مد نظر نمی داشت و روش سیاستمداران دنیاپرست را که در راستای بقای حکومت خود عمل می کنند، نداشت و تحت تأثیر جوسازی ها قرار نمی گرفت. او تنها رضای خدا را در نظر داشت و به مصلحت مردم می اندیشید. (ناظم زاده، 1373: 245)
تعداد کارگزاران حکومتی حضرت در بخش استانداران و فرمانداران شصت و چهار نفر و در بخش کارگزاران بیت المال سه نفر و در بخش کارگزاران صدقات هفت نفر و در بخش بازرسان دو نفر و در بخش قضات سه نفر و در بخش کاتبان و دبیران هشت نفر و در بخش حاجبان و دربانان نه نفر هستند که به استناد اسامی که به تکرار آمده است، تعداد کلیه کارگزاران حکومتی امیر المؤمنین به نود و یک نفر می رسد. عده اندکی از این افراد، جزو کارگزاران عثمان بودند که حضرت امیر (ع) پس از مدتی آنان را عزل کرده است، مانند: جریر بن عبد ا. . . ، ابو موسی اشعری و تنها حذیفه و حبیب بن منتجب را در سمت های خود ابقاء کرد. عده ای از کارگزاران حضرت که توسط دشمنان به فیض شهادت نائل آمدند، عبارتند از: محمد بن ابی بکر، محمد بن ابی حذیفه، مالک اشتر نخعی، عبد اللّه بن خباب ارت، ابو حسان بن حسان، حلو بن عوف بکری. عده ای دیگر که بر اثر کهولت سنی در زمان حضرت از دنیا رفتند، مانند: ابو قتاده و سهل بن حنیف هستند. عده ای تا آخر به حضرت وفادار ماندند، مانند: عثمان بن حنیف، کمیل، قیس بن سعد، قثم بن عباس، سلیمان بن صرد و سعد بن مسعود و. . . از این عده، گروهی در انجام وظیفۀ خود کوتاهی کردند که حضرت آنان را ملامت کرد، مانند: قدامۀ بن حجلان، عبید اللّه بن عباس و سعید بن نمران. عده ای به خاطر خیانت به حکومت عزل شدند، مانند: عبد ا. . . بن عباس، عقبة بن عمر و منذر بن جارود. گروهی که علاوه بر خیانت پا را فراتر گذاشته و به معاویه پیوستند، مانند: قعقاع بن شور، نعمان بن عجلات، مصقله، یزید بن حجیه تیمی. شایان ذکر است که عمده ترین مسائلی که باعث فرار اینها به جانب معاویه شده است، مسائل مالی بوده است.
معیارهای حضرت در انتخاب کارگزاران
هر جامعه ای برای اینکه بتواند روی سعادت ببیند و امور آن اصلاح گردد باید از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرد. همه حکومت ها برای پیشبرد جامعه خود به سمت تعالی و پیشرفت می کوشند تا از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرند، اما هیچ کس مانند امام علی (ع) این قدر نسبت به امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نمی دهد. این واقعیت را می توان از نامه ها و خطبه های گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و دینی جستجو کرد. فرمان ها و دستوراتی که از جامعیت فوق العاده بی نظیر برخوردار بود، در تمامی نامه ها و عهدنامه های حضرت به کارگزاران ملاحظه می شود، همچنین مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت از مواردی بود که به آن توجه می شد.
علی (ع) هیچ گاه در عزل و نصب کارگزاران خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مد نظر قرار نمی داد و روش سیاستمداران دنیاپرست را که تنها در راستای تمامی حکومت خود عمل می کردند نداشت، بلکه تنها به رضای خدا می اندیشید و مصلحت مردم را در نظر داشت. در اندیشه سیاسی امیر مؤمنان علی (ع) هیچ خطری برای جامعه اسلامی، بیشتر از خطر بر سرکار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست. او بیم داشت که افراد ناصالح و نالایق زمام امور مملکت را به دست بگیرند و جامعه را به سمت تباهی و سقوط بکشانند. به همین جهت هنگام گماردن مالک اشتر به حکومت مصر در نامه به مصریان، چنین هشدار داده است:
«لکنّنی آسی أن یلی أمر هذه الأمّة سفهاؤها و فجّاؤها و فجّارها فیتّخنو امال اللّه دولا و عباده خولا و الصّالحین حربا و الفاسقین حزبا؛ (دشتی، 1379: نامه 62) من بیم دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست گیرند و مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند. »
حضرت همیشه مردم را به مسئله کارگزاران توجه می دادند و می فرمودند که: «بی گمان مردم هلاک شدند آنگاه که پیشوایان هدایت و پیشوایان کفر را یکسان شمردند و گفتند: هرکه به جای پیامبر نشست چه نیکوکار باشد چه بدکار، اطاعت او واجب است. پس سبب هلاک شدند. خدای سبحان فرموده است: «پس آیا مسلمانان را همچون بدکاران قرار خواهیم داد، شما را چه شده است، چگونه داوری می کنید؟» (مجلسی، 1403: ج 69، 82)
بنابراین جا دارد در اینجا به بررسی معیارهای حضرت در انتخاب کارگزاران حکومتی بپردازیم:
1-سابقه در اسلام؛
یکی از مزایای کارگزار حکومتی شایسته، پیشگامی او در اسلام و نهضت اسلامی است. این پیشگامی در اسلام را، قرآن کریم ستوده است: «و السابقون السابقون اولئک المقربون. »[واقعه(56)/10 و 11]امام علی (ع) با توجه به منطق قرآن کریم به مالک اشتر می فرمایند: «و توخّ منهم أهل التّجربة و الحیاء من أهل البیوتات الصّالحة و القدم فی الإسلام المتقدّم؛ کارگزاران شایسته را در میان گروهی بجوی که اهل تجربت و حیا هستند و از خاندان های صالح، آنها که در اسلام سابقه ای دیرین دارند. »(دشتی، 1379: نامه 53)
2-ملاحظه سوابق خانوادگی؛
این مسئله نیز از دید امیر مؤمنان (ع) پنهان نمانده است و بارها مسئلۀ صلاحیت خانوادگی کارگزاران را به مالک گوشزد کرده است و از وی خواسته که در انتخاب قضات و وزرای خود به خانواده های آنان نیز توجه کند. مولا علی (ع) در دو نامه به مالک اشتر در خصوص گزینش کارگزاران و فرماندهان نظامی فرموده است: «ثمّ الصق بنوی الأحساب و أهل البیوتات الصّالحة و السّوابق الحسنة؛ پس، از سپاهان خود کسی را بگمارد که دارای گوهری نیک و خاندان پارسا و صالح و سابقه نیک هستند. »(همان، نامه: 53)
3-دشمن حیاء و عفت؛
ایشان در این زمینه می فرمایند: «و من قلّ حیاؤه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النّار» «هرکس حیایش، کم باشد، پارسایی و ورع او کم می شود و هرکس پارسایی اش، کم باشد، قلبش می میرد و هرکس قلبش بمیرد، وارد آتش دورخ می شود. »(همان، حکمت: 349)
4-پایبندی به اخلاق و مبانی دینی؛
حضرت علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر به این نکته اشاره می کند که همکار شایسته و برگزیده کسی است که در کارهایی که خدا آن را برای بندگان خود ناشایست می داند تو را یاری ندهد، برعکس، او تو را به اخلاق دینی، متوجه سازد. «ثم لیکن آثرهم عندک أقولهم بمرّ الحقّ لک و أقلّهم مساعدة فیما یکون منک ممّا کره اللّه لأولیائه؛ (همان، نامه: 53) اما برگزیده ترین همکارانت، باید کسی باشد که در کارهایی که خدا برای اولیایش دوست ندارد و تو از روی هوسرانی به آن دست زده ای کمتر یاریت دهد. »
5-توجه داشتن به ضوابط؛
امام علی (ع) دربارۀ رعایت ضوابط، برای گزینش کارمندان می فرمایند: «ثمّ انظر فی أمور عمّالک فاستعملهم اختبارا و لاتولّهم محاباة و أثرة فإنّهما جماع من شعب الجور و الخیانة؛ (همان، نامه: 53) ای مالک، در کارهای کارمندانت دقت کن، آنها را با امتحان و آزمایش به کار بگمار و از روی بخشش، به دلخواه و استبداد نباشد. زیرا استبداد و تسلیم تمایلات شدن، کانونی از شعبه های جور و خیانت است. »
6-داشتن تجربه؛
امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر در خصوص انتخاب افراد باتجربه و کاردان می فرمایند: «و توخّ منهم أهل التّجربة؛ از اهل تجربه برای امر کارگزاری برگزین. » (همان، نامه: 53)
معیار حضرت در اعطای مسئولیت ها این بود که: «ولایت و کارگزاری حکومت اسلامی جز به افراد متدین و امین واگذار نمی شود. » (ابن عبد البر، 1415: ج 3، 211)؛ (ری شهری، 1421: ج 4، 151)
7-تقوا و تعهد؛
امام دراین باره به مالک اشتر به عنوان سنبل حکومت و والی دینی می فرمایند: «أمره بتقوی اللّه؛ افرادی باتقوا و متعهد به کار را انتخاب نما. »(دشتی، 1379: نامه 53 )
8-آشنایی با کار؛
امام دراین باره می فرمایند: «افرادی متدین، با دانش و تدبیر را برای کار، انتخاب نما» (ابن شعبه حرانی، 1363: 137 ) انتخاب افراد ناشی، باعث اختلال در مدیریت و موجب تباهی می شود. «ناتوانی کارگزار، آسیب به مدیریت می رساند. »(خوانساری، 1360: 345)
9-حضور در بین مردم؛
امام علی (ع) می فرمایند: «فلا تطوّلنّ احتجابک عن رعیّتک فإنّ احتجاب الولاة عن الرّعیّة شعبة من الضیق و قلّة علم بالأمور الاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم الکبیر و یعظم الصّغیر؛ پنهان شدن خویش را از مردم، طولانی مکن، زیرا پنهانی مدیریت از مردم، افزون بر این که نشان تنگخویی است، سبب می شود که اشراف به کار نداشته باشند. آنگاه کار کوچک را بزرگ جلوه دهند و کار مهم را کم اهمیت انگارند. »(دشتی، 1379: نامه 53)
10-داشتن صداقت در رفتار و گفتار؛
امام علی (ع) در سیاستمداری خویش، فریب و نیرنگ را به کار نمی برد، زیرا صداقت و راستی است که سلامتی مدیریت را ضمانت می نماید. «و اللّه ما معاویة بأدهی منّی و لکنّه یغدر و یفجر و لو لا کراهیة الغدر لکنت مِن أدهی النّاس»(همان، خ: 200) «معاویه هرگز از من سیاستمدارتر نیست، وی فریبکار و جنایتکار است، اگر نیرنگ و فریب ناپسند نبود، من سیاستمدارترین مردم بودم».
11-نظم پذیر بودن؛
امام متقیان، تأکید فراوان بر نظم دارند و می فرمایند: «هر کاری را در هنگام خودش انجام دهید. » «و أمض لکلّ یومٍ عملَه فإنّ لِکلّ یومٍ ما فیه» «کار هر روز را که برای آن زمان نهاده شده است، همان روز انجام ده. »(ابن شعبه حرانی، پیشین: 143)
12-منضبط و قانونمند بودن؛
فردی که متمایل به سازشکاری باشد، حق را اجرا نخواهد کرد و در نتیجه تلاش وی، خارج از مدار حق، شکل می گیرد. «لا یقیم أمر اللّه سبحانه إلاّ من لا یصانع و لا یضارع و لا یتّبع المطامع» (دشتی، 1379: حکمت 110)
«فرمان خدا را برپا ندارد، جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند. » در اولین روز بیعت با وی به عموم مردم فرمودند: «و اعلموا أنی إن أجبتُکم رکبت بکم ما أعلم و لم أصغ إلی قول القائل و عتب العاتب» «آگاه باشید اگر من مدیریت شما را به عهده گرفتم، آنچه را که خود صلاح می دانم انجام می دهم و توصیه های کسی را هم نخواهم شنید و از ناراحتی و تندی کسی هم، هراس نخواهم نمود. »(همان، خ: 92 ) «أولئک أخفّ علیک مئونة و أحسن لک معونة و أحنی علیک عطفا»(همان، نامه: 53 )«هزینه این گونه از افراد بر تو سبکتر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستی آنان با غیر تو کمتر است. »
13-حق مدار بودن؛
امام همام در معرفی بهترین کارگزار می فرمایند: «ثمّ لیکن آثرهم عندک أقولهم بمرّ الحقّ لک» «بهترین کارگزار آن است که از گفتن سخن حق، گرچه تلخ باشد، دریغ ننماید. » (همان، نامه: 53)
14-داشتن حسن سابقه و شهرت؛
ایشان به مالک اشتر توصیه می کنند: «شرّ وزرائک من کان للأشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فی الآثام فلا یکوننّ لک بطانة فإنّهم أعوان الأثمة و إخوان الظّلمة و أنت واجد منهم خیر الخلف ممّن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و أوزارهم ممّن لم یعاون ظالما علی ظلمه و لا آثما علی إثمه أولئک أخفّ علیک مئونة و أحسن لک معونة»(همان، نامه: 53) «بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو، وزیر بدکاران بوده و آنکه در گناهان آنان شرکت نموده است. پس مبادا چنین کسانی محرم تو باشند که آنان یاوران گنهکارانند و ستمکاران را کمک کار و تو جانشینی بهتر از ایشان خواهی یافت که در کارائی، نفوذ و تأثیرگذاری چون آنان بود و گناهان و کردار بد آنان را بر عهده ندارد. آنکه ستمکاران را در ستم یار نبوده و در گناهش مددکار نبوده، بار اینها بر تو سبک تر است و یاری ایشان بیشتر. »
وظایف کارگزاران حکومتی از منظر امام علی (ع)
1-حاکم کردن اسلام و حدود الهی؛
امام علی (ع) در سخنان خود در مورد علت تشکیل حکومت، این گونه می فرمایند: «اللّهم إنّک تعلم أنّه لم یکن الّذی کان منّا منافسة فی سلطان و لا التماس شی ء من فضول الحطام و لکن لنردّ المعالم من دینک؛ (همان، خ: 131) خدایا تو می دانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر تلاش در کسب قدرت بوده و نه به خاطر رسیدن به مطامع ناچیز دنیوی است، بلکه هدف ما برپا ساختن نشانه های دینی در جامعه است. »
2-اصلاح و آبادانی سرزمین های اسلامی؛
حضرت علی (ع) دراین باره می فرمایند: «و نظهر الإصلاح فی بلادک» (همان، خ: 131) «مقصد ما این است که اصلاح را در شهرهای تو آشکار کنیم. »
3-اقامه حق و دفع باطل؛
این وظیفه را به ابن عباس این گونه بیان می فرمایند: «و اللّه لهی أحبّ إلیّ مِن إمرتکم إلاّ أن أقیم حقّا أو أدفع باطلا» «به خدا سوگند!این کفش نزد من از حکومت بر شما عزیزتر است، مگر آنکه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم. »(همان، خ: 33)
4-رشد اخلاقی و علمی مردم؛
زدودن جهالت و نادانی و تعلیم همگانی از یک طرف و پرورش اخلاق و فضائل انسانی از طرف دیگر، وظیفۀ زمامداران و حاکمان اسلامی است که از کلام مولا علی (ع) استنباط می شود: «فأمّا حقّکم علیّ فالنّصیحة لکم و توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا» «حق شما بر من، آن که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشید. »(همان، خ: 34 )
5-عدالت اجتماعی و فقرزدایی؛
ایشان بارها به کارگزاران خود در مورد فقرزدایی می فرمایند: «فما جاع فقیر إلاّ بما منع به غنی» «فقیری گرسنه نماند مگر آنکه توانگری، حق او را خورده باشد. »(همان، حکمت: 328)
علی (ع) می فرمایند: «أنصف اللّه و أنصف النّاس من نفسک و من خاصّة أهلک و من لک فیه هوی من رعیّتک فإنّک إلاّ تفعل تظلم» «با خداوند به انصاف رفتار کن و نسبت به مردم نیز چه از جانب خداوند و چه از جانب افراد خاص؛ خاندان و خویشاوندان نزدیکت و چه از جانب رعایایی که بدانها علاقه و گرایش مخصوص داری، انصاف را رعایت کن، اگر چنین نکنی ستم خواهی کرد. »(همان، نامه: 53 )(لنکرانی، 1368: 92)
6-تقسیم اموال بیت المال؛
مولا علی (ع) این وظیفه را به زمامداران توصیه می کند و می فرمایند: «أیّها النّاس إنّ لی علیکم حقّا و لکم علیّ حقّ فأمّا حقّکم علّی فالنصّیحة لکم و توفیر فیئکم علیکم» «ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است، حق شما بر من، آن که از خیرخواه شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم. »(همان، خ: 34 )
امام علی (ع) وظایف عمده کارگزار را در نامه 53 به طور خلاصه بیان می کند: (انصاریان، 1359: 5)
1-جبوۀ خراجها: جمع آوری مالیات، یعنی تأمین بودجه های مورد نیاز کشور از طریق مالیات ها.
2-و جهاد عدوّها: جهاد با دشمنان خدا و تأمین امنیت کشور.
3-استصلاح أهلها: اصلاح زندگی مردم در جنبه های مختلف مادی، معنوی، فرهنگی، دینی و غیره.
4-عمارة بلادها: عمارت و آبادی کشور.
بایستگی و شایستگی های کارگزاران در زمان انجام وظیفه حکومتی
1-اتصاف به علم و اخلاق عملی؛
حضرت علی (ع) دراین باره به کارگزاران خود سفارش می کنند که: «و لا تقولنّ إنیّ مؤمّر آمر فأطاع فإنّ ذلک إدغال فی القلب و منهکة للدّین و تقرّب من الغیر» «ای کارگزاران! نگویید که من دستوردهنده ای هستم که امر می کنم و باید اطاعت شوم چرا که این باعث سیاهی قلب، پژمردگی دین و نزدیکی مردم به دیگران غیر از شما می شود. »(دشتی، پیشین، نامه: 53)
2-گزینش افراد شایسته و نزدیک کردن افراد غیر متعلق به خود؛
مولا علی (ع) خطاب به قاضی منصوب از طرف خود به اهواز این گونه می فرمایند: «به درستی که این حکومت امانتی است که به ما سپرده شده است، پس هرکس آن را وسیله ای برای خیانت قرار دهد، لعنت خدا بر او تا قیامت باشد. هرکس خائنی را به کار گیرد و استخدام کند، پس محمد(ص)در دنیا و آخرت از او ناخشنود خواهد بود. »
3-نظم در امور؛
امیر المؤمنین (ع) در این خصوص به امام حسن (ع) می فرمایند: «أوصیکما بتقوی اللّه و نظم أمرکم» «توصیه به نظم در امور، آنچنان از اهمیت بالاتری برخوردار بوده که حضرت آن را در ردیف تقوای الهی و بلافاصله بعد از آن ذکر کرده است. »(همان، نامه: 47)
4-ایجاد حسن ظن و از بین بردن کینه ها و عداوت ها؛
ایشان در نامه ای خطاب به حاکم مصر می فرمایند: «أطلق عن النّاس عقدة کلّ حقد و اقطع عنک سبب کلّ وتر» «از مردم، عقدۀ هر کینه ای را باز کن و بر سر آنها عقده ات را خالی نکن و سبب هر دشمنی را از خود درباره مردم دور کن. »(همان، نامه: 53)
5-ناظر دانستن مردم و آیندگان؛
امام علی (ع) در این خصوص می فرمایند: «و إیّاک و الاستئثار بما النّاس فیه أسوة و التّغابی عمّا تعنی به ممّا قد وضح للعیون فإنّه مأخوذ منک لغیرک و عمّا قلیل تنکشف عنک أغطیة الأمور و ینتصف منک للمظلوم» (همان، نامه: 53) «از غفلت در آنچه بدان توجه باید کرد و در دیده ها نمایان است بپرهیز؛ چرا که به زودی پردۀ کارها از دیده ات برداشته می شود و داد از تو بستانند و به ستمدیده رسانند. »
6-وعدۀ بی جا به مردم ندادن؛
علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر به این نکتۀ مهم تأکید فرموده اند:
«إیّاکَ أن تَعِدَهُم فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ وَ الخُلفُ یُوجِبُ المَقتَ عِندَ اللّهِ وَ النَّاس» (همان، نامه: 53) «مبادا به مردم وعده ای دهی که در انجام آن کوتاهی کنی؛ چرا که خلف وعده، موجب خشم خدا و مردم می شود. »
7-محبت و مدارایی با مردم و دوری نکردن از آنها؛
مولا علی (ع) در یکی از دستور العمل های حکومتی به برخی از کارگزاران می فرمایند: «فاستعن باللّه علی ما أهمّک و الخلط الشّدّة بضغث من اللّین و ارفق ما کان الرّفق أرفق و اعتزم بالشّدّة حین لا یغنی عنک إلاّ الشّدّة»(همان) «بر کارهای مهم خودت، از خدا طلب کمک کن، غلظت و شدت بر مردم را با نرمخویی و لینت، ترکیب کن و تا جایی که مرافقت و مهربانی ممکن است بر مردم روا دار و تنها در جایی که چاره ای جز به کارگیری خشونت نیست، آن را به کار ببر. »
8-جدیت در انجام وظیفه؛ امیر المؤمنین (ع) خطاب به ابو موسی اشعری می فرمایند: «فإن حقّقت فانفذ و إن تفشّلت فابعد» «اگر در انجام کار جدیت داری، پس آن را به درستی انجام ده و اگر بر آن تعلل و سستی می ورزی، کنار برو. »(همان، نامه: 63 )
دیدگاه های امام علی (ع) نسبت به کارگزاران حکومتی
1-کارگزاران سیاسی؛
امام علی (ع) پیش از هر چیز مالک را به این امور فرمان می دهد: «أمره بتقوی اللّه و إیثار طاعته و اتباع ما أمر به فی کتابه من فرائضه و سننه الّتی لا یسعد أحد إلاّ باتّباعها و لا یشقی إلاّ مع جحودها و إضاعتها» «تقوی الهی، برگزیدن فرمانبرداری از خدا و پیروی از آنچه که در کتابش فرمان داده است، اعم از فرائض و سنت ها که تاکنون کسی به پیروزی نرسید جز با تبعیت از آن و هیچ کس به شقاوت نرسیده مگر با انکار و تباه سازی آن. »(همان، نامه: 53 )
2-کارگزاران نظامی؛
حضرت در عهدنامه مالک اشتر به اهمیت نظامیان اشاره فرموده و پایداری امور مردم را منوط به وجود این دسته می دانند و می فرمایند: «فالجنود بإذن اللّه حصون الرّعیّة و زین الو لاة و عزّ الدّین و سبل الأمن و لیس تقوم الرّعیّة إلاّ بهم» «سپاهیان(نظامیان)به فرمان خدا دژهای استوار رعیت، زینت و آبروی والیان و دولت، عزت دین و پشتوانه راه های امن کشور هستند و کار مردم جز با نظامیان پایدار نخواهد ماند. »(همان، نامه: 53)
3-کارگزاران اقتصادی؛
ایشان در نامه 67 خود به قثم بن عباس، کارگزار خود در مکه، این گونه می فرمایند: «و انظر إلی ما اجتمع عندک من مال اللّه فاصرفه إلی من قبلک من نوی العیال و المجاعة مصیبا به مواضع الفاقة و الخلاّت و ما فضل عن ذلک فاحمله إلینا لنقسمه فیمن قبلنا» «آنچه از ثروت عمومی در نزدت فراهم آمده است و در واقع متعلق به خداست با دقت به مصرف عیالمندان و گرسنگان برسان که در قلمرو قدرت تو به سر می برند اگر نیازها و کمبودها را پاسخگو باشد، آنچه را که مازاد مصرف آن سامان است به سوی ما راهی کن تا میان نیازمندان اینجا پخش کنیم. »(همان، نامه: 67)
4-کارگزاران قضایی؛
امیر المؤمنان هم در مقام قضاوت به عنوان بهترین قاضی است و هم در مقام حاکم اسلامی به عنوان بهترین ناظر بر امور قضات بوده و هرگز اجازه سوء استفاده از این منصب را به کسی نداده است؛ این امر تا آنجاست که امیر المؤمنین علی (ع) ، ابو الاسود دوئلی را که از یاران بسیار نزدیکش بود، حکم قضاوت داد؛ اما پس از ساعتی از روز او را از کار برکنار کرد، وی همین که از عزل خود باخبر شد به سرعت به محضر امام شرفیاب شد و عرض کرد: چرا مرا عزل کردی؟به خدا سوگند! نه به خودم و نه به دیگری خیانت نکردم. امام فرمود: «بازرسان به من خبر دادند موقعی که دو نفر با هم نزاع دارند و نزد تو حاضر می شوند، صدایت را بر صدای آنها بلندتر می کنی. »(العقاد، بی تا: 122)
کارگزاران نمونه و ممتاز حکومتی
به عنوان نمونه، به بررسی چهار تن از یاران و کارگزاران باوفا و موفق حضرت می پردازیم تا حداقل سیمایی از کارگزاران حکومتی علی (ع) را به نمایش گذاشته باشیم. این سه بزرگوار عبارت است از: مالک اشتر، محمد بن ابی بکر و عبد اللّه بن عباس.
1-مالک اشتر؛
امیر المؤمنین علی (ع) هر زمان فرماندهان لشکری را به منطقه ای گسیل می داشت مالک اشتر را نیز بر آنها فرماندهی می داد، به طوری که مالک، فرمانده فرماندهان محسوب می شد. در نامه ای به دو تن از فرماندهان لشکر مولا علی (ع) ، از ویژگی های برجسته و خصوصیات مالک یاد می کند؛ متن نامه حضرت چنین است:
«و قد أمّرت علیکما و علی من فی حیّزکما مالک بن الحارث الأشتر فاسمعا له و أطیعا و اجعلاه درعا و مجنّا فإنّه ممّن لا یخاف وهنه و لا سقطته و لا بطؤه عمّا الإسراع إلیه أحزم و لا إسراعه إلی ما البطء عنه أمثل»
«اینک، مالک اشتر فرزند حارث را بر شما و بر هرکه زیر فرمان شماست، فرماندهی می دهم؛ پس گوش به فرمان او باشید و او را سپر و زره خویش قرار دهید که اواز فرماندهی باشد که هیچ نگرانی از سستی و سقوطش نباشد؛ همچنان که در مورد او این نگرانی نیست که به هنگام شتاب، سستی کند و به هنگام درنگ، عجله به خرج دهد. »(دشتی، پیشین: نامه 13)
2-عبد اللّه بن عباس؛
در جنگ جمل، هنگامی که علی (ع) او را برای مصالحه به سوی طلحه و زبیر فرستاد، او را اینگونه ستود: «کسی که پسرعمویی چون ابن عباس دارد، به حق، چشمش روشن است. »(شوشتری، 1377: 184)
3-محمد بن ابی بکر؛
او از جمله کارگزارانی بود که به فرمانروایی مصر رسید؛ علی (ع) در رثای از دست دادن او می فرمایند: «لمّا بلغه قتل محمّد بن أبی بکر رضی اللّه عنه إنّ حزننا علیه علی قدر سرورهم به إلاّ أنّهم نقصوا بغیضا و نقصنا حبیبا» «در این فاجعه، اندوه ما برای شهادت او، برابر با شادی شامیان است، جزء اینکه از آنان دشمنی کاسته شد و از ما دوستی. (دشتی، پیشین، حکمت: 325) شهادت محمد، بر علی بسیار گران آمد و آن حضرت با چشمان اشک آلود فرمودند: «او برای من فرزند و برای فرزندانم و فرزندان برادرم برادر بود. »(یعقوبی، 1366: ج 2، 194)
نحوۀ نظارت بر عملکرد کارگزاران
شیوۀ حضرت در نظارت بر رفتار مدیران و والیان حکومتی، بدین صورت بوده که به دنبال فرستادن هر کارگزاری به هریک از مناطق تحت حکومت، یک جاسوس نیز بر آن کارگزار مشرف می گرداند تا جزئیات امور را به ایشان گزارش دهد. در سخنان حضرت به تکرار، جمله «و ابعث العیون» که همان گماردن چشم های مخفی (جاسوس) می باشد آمده است. نظارت غیر مستقیم بر عملکرد کارگزاران، نسبت به نظارت مستقیم، مزایایی دارد که با این شیوه، دیگر امکان تظاهر در رفتار کارگزاران وجود ندارد و به سرعت می توان جلو انحراف های کارگزاران را با اطلاع رسانی صحیح، گرفت. حضرت در نامۀ مالک اشتر در خصوص شیوۀ نظارت بر عملکرد کارگزاران می فرمایند:
«تحفّظ من الأعوان فإن أحد منهم بسط یده إلی نهج البلاغة خیانة اجتمعت بها علیه عندک أخبار عیونک اکتفیت بذلک شاهدا فبسطت علیه العقوبة فی بدنه و أخذته بما أصاب من عمله. » (دشتی، پیشین، نامه: 53) «بر اعوان و انصار خویش مراقبت و نظارت کن، اگر یکی از کارگزارانی که معین کردی دست درازی کرد و خیانتی را مرتکب شد و مأموران سری تو گزارش بر خیانت وی دادند، به همین مقدار از شهادت اکتفا کن و فورا او را احضار و زیر تازیانۀ کیفر بگیر و به مقدار خیانتی که کرده او را تنبیه کن. »
تشویق و قدردانی از کارگزاران
علی (ع) در نامه ای به مالک اشتر، متذکر می شوند که: «و واصل فی حسن الثّناء علیهم و تعدید ما أبلی ذوو البلاء منهم فإنّ کثرة الذّکر لحسن أفعالهم تهزّ الشّجاع و تحرّض النّاکل إن شاء اللّه»
«کارگزاران را به نیکویی یاد کن و تشویقشان نما و کارهای مهمی را که انجام داده اند برشمار، زیرا یادآوری کارهای نیک آنان، موجب دلیری، شجاعت و کوشش بیشتر می شود و آنان که تنبلی می کنند، به کار تشویق می شوند. ان شاء اللّه. »(همان نامه)
توبیخ و تنبیه کارگزاران
امیر مؤمنان در حسابرسی از کارگزاران خود هرگز تساهل روا نمی داشت و اجازه نمی داد کسی از موقعیت خود به سود خود و به زیان دیگران بهره برداری کند و به محض رسیدن خبر از سوی بازرسان مبنی بر فساد و انحراف کارگزارانش، آنها را احضار، توبیخ و عزل می نمودند. عثمان بن حنیف در آن هنگام که از طرف امام علی (ع) والی بصره بود، به امیر المؤمنین علی (ع) خبر دادند که او به مهمانی طبقاتی رفته است که فقط پولدارها، اعیان و اشراف در آن شرکت داشته، اما طبقات محروم و کم درآمد از آن سفره محروم بوده اند. لذا امام نامۀ بسیار تند و توبیخ آمیز به او می نویسد تا عبرت همه باشد و راه و روش حکومت علوی را بدانند.
«أمّا بعد یا ابن حنیف فقد بلغنی أنّ رجلا من فتیة أهل البصرة دعاک إلی مأدبة فأسرعت إلیها تستطاب لک الألوان و تنقل علیک الجفان و ما ظننت أنّک تجیب إلی طعام قوم عائلهم مجفوّ و غنیّهم مدعوّ»(همان، نامه: 45)«ای پسر حنیف! به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخوانده و تو به سرعت به سوی او شتافتی، خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و کاسه های پر از غذا، پی درپی جلوی تو نهادند؛ گمان نمی کردم، مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سفره دعوت شده اند. اندیشه کن در کجایی؟و بر سر کدام سفره می خوری؟»
«فارفع إلیّ حسابک» «پس هرچه زودتر، حساب اموال را برای من بفرست. »(همان، نامه: 40)
رابطۀ کارگزاران با مردم
یکی از معیارهایی که می توان حکومت ها را با آن سنجید، نحوه برخورد کارگزاران آن حکومت با مردم است؛ امام علی (ع) در این خصوص سخنان زیادی دارد که ما در اینجا به یک نمونه از آنها اشاره می کنیم:
«و إیّاک و المنّ علی رعیّتک بإحسانک أو التّزیّد فیما کان من فعلک أو أن تعدهم فتتبع موعدک بخلفک فإنّ المنّ یبطل الإحسان و التّزیّد یذهب بنور الحقّ و الخلف یوجب المقت عند اللّه و الناس قال اللّه تعالی کبر مقتا عند اللّه أن تقو لوا ما لا تفعلون»(همان، نامه: 53)
«مبادا هرگز با خدمت هایی که انجام دادی بر مردم منت گذاری، یا آنچه را انجام داده ای، بزرگ بشماری یا مردم را وعده ای داده، سپس خلف وعده نمایی!منت نهادن، پاداش نیکوکاری را از بین می برد و کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش می گرداند، و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را برمی انگیزاند که خدای بزرگ فرمود: «دشمنی بزرگ، نزد خدا آن است که بگویید و عمل نکنید. »
رابطۀ مردم با کارگزاران
مردم باید در برخورد با مسئولان حکومتی، آنها را با نصیحت و ارائه راهکارهای نظری و عملی در پیشبرد امور، یاری رسانند. آن حضرت نه تنها انتقاد را پذیرفته و به آن اهمیت می دادند، بلکه توصیه او به کارگزاران خود این بود که مردم را تشویق به انتقاد کنند تا با انتقادات، به عیوب کارکردها و تصمیمات خود آگاه گردند؛ از طرف دیگر، حکومت نیز این حق را دارد تا مردم او را در مسیر صحیح راهنمایی کنند؛ حضرت علی (ع) در این زمینه می فرمایند:
«فأعینونی بمناصحة خلیّة من الغشّ سلیمة من الرّیب فو اللّه إنّی لأولی النّاس بالنّاس» «ای مردم، مرا با اندرز خالص و خالی از هرگونه خیانت و تردید یاری دهید. به خدا سوگند، من اولای به مردم از خود مردم هستم. »(همان، خ: 118)
نتیجه گیری
آنچه در این مقاله گذشت، هدف از آن به نمایش گذاشتن میزان تأثیر نقش کارگزاران حکومتی در ثبات نظام های سیاسی است. همۀ تلاش حضرت در انتخاب کارگزاران اصلح و شایسته این بوده است که بتواند حکومتی صالح و مبتنی بر عدالت را طبق دستورهای اسلام تشکیل دهد و این ممکن نبود مگر با گزینش کارگزاران متعهد و متخصص و آشنا به احکام دین اسلام که تمام همتشان خدمت به خلق خدا باشد. تمام بایستگی و شایستگی هایی که حضرت در مورد کارگزاران خود مد نظر داشتند، وسیله ای بود برای پیاده کردن عدل و قسط در جامعه که هدف نهایی تمامی انبیاء الهی و از جمله حکومت علی (ع) را تشکیل می دهد. اگر مجموعه ویژگی ها بایستگی هایی را که در مورد کارگزاران در این تحقیق به آنها اشاره شد، در حکومتی مجتمع باشد و نظارت مستمر نیز جهت تداوم حسن سلوک و تعامل مطلوب با مردم، حاکم باشد، می توان به اقامه قسط و عدل در جامعه امید داشت. چرا که اگر در جامعه ای عدالت اجتماعی پیاده نشود آن حکومت، محکوم به سقوط است.
حکومت ها ممکن است با بی دینی و غفلت از اجرای احکام اسلامی در جامعه، مدت ها دوام پیدا کنند و حتی از مقبولیت بالای مردمی هم برخوردار شوند، اما به یقین هیچ حکومتی با ظلم و ستم و بی توجهی به مشکلات مردم، پایدار نخواهد ماند. بنابراین تنها با رعایت عدل است که حکومت، صاحب اموال فراوان و سرزمین های آباد شده و جامعه رو به اصلاح و رستگاری حرکت خواهد کرد. (ابن طقطقی، 1360: 19)
باید دانست که مدیریت ناصالح و ناکارآمد، می تواند هر نظامی را در معرض فروپاشی و انحطاط قرار دهد؛ بنابراین صرف داشتن حکومت مبتنی بر دین مبین اسلام، نشان دهنده مشروعیت سیاسی آن نیست، بلکه مشروعیت سیاسی و مقبولیت مردمی در گرو رعایت عدالت اجتماعی و پرهیز از ظلم و ستم به مردم است. سیرۀ شاهانه ستمگر و حکومت های غیر مردمی به گونه ای بوده که با رفتار آمرانه، مردم را از خود دور می کردند و زیردستان را با تکبر و نخوت، خوار و خفیف می کردند؛ از دیدگاه حضرت علی (ع) چنین رفتاری از سوی کارگزاران، دور از شئون دینی و روش اخلاقی اسلام است و به همین جهت خطاب به گروهی که با زبان مداهنه سخن می گفتند، فرمودند: «فلا تکلّمونی بما تکلّم به الجبابرة» «با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن می گویند، حرف نزنید. »(همان، خ: 216)
نکتۀ مهم توجه در مورد کارگزاران حضرت علی (ع) آن است که حضرت در عین دقت و وسواس در گزینش کارگزاران، بر عملکرد آنها نیز نظارت داشته و از مالک اشتر نیز می خواهند که افرادی را پنهانی جهت اطلاع از عملکرد آنها و ارزیابی چگونگی سلوک آنان با مردم، بر آنان مشرف گرداند. بنابراین، قبل از آنکه حکومتی توسط مردم آن جامعه بخواهد اصلاح شود، باید کارگزاران آن به فکر اصلاح خود و جامعه باشند. هم چنین کارگزاران به عنوان الگوهای جامعه باید وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهند و به فکر عواقب اعمال و رفتار خود باشند. اگر علی (ع) در برابر بی عدالتی ها و ستمکاری های بعضی از کارگزاران خود، عکس العمل شدید نشان می دهد، همگی به خاطر آن است که می داند بی توجهی به مسائل فوق، برافروختن آتشی است که در درجه اول، دامن خود کارگزاران و در نهایت حکومت را خواهد گرفت.
بنابراین باید نتیجه گرفت که عملکرد و رفتار کارگزاران تأثیر مستقیم و بلا واسطی بر ثبات نظام های سیاسی دارد. چنانکه سپردن امور مملکت به اشخاص فاقد تجربه که لازمۀ تصمیم گیری در امور مهم اقتصادی-سیاسی می باشد سقوط در ورطه هلاکت و نابودی را برای جامعه به دنبال خواهد داشت و این نکته را حاکمان باید مد نظر داشته باشند، آنچه حکومت آنان را دوام و قوام میبخشد، داشتن تدبیر، دانش فراوان و استفاده از کارگزاران مجرب و دلسوز است. امید است تمامی مسئولان و دست اندرکاران جمهوری اسلامی ایران این سخنان، دستورها و فرمان های الهی را فرا راه خود قرار داده و با الهام از آنها در راه تحقق بخشیدن به اهداف و خواسته های به حق، خدایی آن حضرت در جامعه اسلامی ایران بکوشند تا کشور، پایگاهی برای نشر اسلام در تمامی جهان گشته و گامی باشد در جهت برانداختن ظلم و ستم از صحنۀ روزگار.
منابع و مآخذ
1-قرآن مجید، ترجمه الهی قمشه ای.
2-نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.
3-ابن ابی الحدید معتزلی مدائنی، عز الدین عبد الحمید هبۀ اللّه(1385). شرح نهج البلاغه، چاپ دوم، قاهره: دار الاحیاء التراث العربی.
4-ابن شعبه حرانی، ابو محمد بن علی(1363). تحف العقول عن آل الرسول (ص)، قم: النشر الاسلامی.
5-ابن طقظقی، محمد بن علی بن طباطبایی(1367). تاریخ فخری در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
6-ابن عبد البر، یوسف بن عبد اللّه (1415). الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، بیروت: دار الکتب العلمیۀ.
7-انصاریان، علی(1359). قانون اساسی حکومت اسلامی امام علی (ع) ، تهران: بنیاد نهج البلاغه.
8-بهبودی، محمد باقر(1368). سیره علوی، تهران.
9-خوانساری، جمال الدین محمد (1360). شرح غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق میر جلال الدین حسینی ارموی، تهران: دانشگاه تهران.
10-دشتی، محمد (1379 ). ترجمه نهج البلاغه حضرت امیر المؤمنین (ع) ، قم: طلیعه نور.
11 -شوشتری، قاضی نور اللّه(1377). مجالس المؤمنین، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
12-العقاد، عباس محمود(1377). عبقریۀ الامام علی (ع) ، بیروت: دار الهلال.
13-لنکرانی، محمد فاضل(1368 ). آیین کشورداری از دیدگاه امام علی (ع) ، قم: نشر فرهنگ اسلامی.
14 -محمدی ری شهری، محمد(1421). موسوعة الامام علی بن ابی طالب، قم: دار الحدیث.
15 -المجلسی، محمد باقر(1403). بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، بیروت: مؤسسۀ الوفاء.
16 -معادیخواه، عبد المجید(1374). خورشید بی غروب نهج البلاغه، تهران: نشر ذره.
17-ناظم زاده خراسانی، سید اصغر (1373). تجلی امامت تحلیلی از حکومت امیر المؤمنین (ع) ، قم: الهادی.
18 -یعقوبی، احمد یعقوب بن جعفر واضح(1366). تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آتی، تهران: مؤسسه علمی و فرهنگی.
19-نرم افزار منهج النور، دانشنامه علوی، قم: مؤسسه خدمات کامپیوتری نور.