این مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: با وجود اینکه وضعیت کتاب و کتابخوانی خوب نیست، استقبال کودکان و نوجوانان از افسانهها و آثار کهن فارسی در این سالها خوب بوده است. اما در بازنویسیها و بازآفرینیها متاسفانه بعضیها بهطور غیرحرفهای به این کار دست میزنند که کارهایشان مناسب نیست و گاهی باعث دلزدگی بچهها میشود.
او با بیان اینکه لحن، زبان و ادبیات کودک به شناخت نیاز دارد اظهار کرد: نویسندگان و بازنویسان باید به این نکته توجه کنند که چطور افسانهها را بازنویسی یا بازآفرینی کنند تا به افسانه اصلی لطمه نخورد و چه از نظر محتوا، چه از نظر نوع بیان که کار پیچیدهتر میشود و چه در بازآفرینی که کاملا نوآفرینی است به تخصص نیاز دارند.
اقبالزاده افزود: در بازنویسی آثار کهن، نویسندگان باید بدانند افسانهها چه کارکردها و ویژگیهایی دارند و مطابق با نسل امروز چطور میتوانند این کار را انجام دهند.
این مترجم سپس به سه رویکرد در بازنویسی آثار کهن برای کودکان و نوجوانان اشاره کرد و درباره بازنویسی خلاق گفت: نویسنده در این نوع بازنویسی باید محتوا را حفظ کند اما تغییراتی برای مناسبسازی و امروزی کردنش انجام دهد.
او تخیل را یکی از مهمترین و موثرترین ویژگیهای موجود در افسانههای کهن برای کودکان و نوجوانان دانست و با اشاره به یک خاطره درباره اینشتین در توصیه به خواندن افسانه گفت: ادبیات بهطور کل مبتنی بر تخیل است و افسانهها هم سرشار از تخیلاند. نقل شده که آلبرت اینشتین به پسری که مادرش نگران درس ریاضیاش بوده، چندین بار توصیه به خواندن افسانه میکند، چرا که افسانهها با تخیل فراوان خود برای فرضیهسازی و خصوصا فرضیهسازی علمی مفیدند.
شهرام اقبالزاده با تاکید بر اهمیت مطالعه افسانهها و خصوصا افسانههای کهن برای کودکان و نوجوانان گفت: باید قدرت تخیل داشته باشید تا بتوانید از آنچه در ذهنتان است یا در جهان دیدهاید فرضیه بسازید و افسانهها هم این کارکرد را دارند؛ تنوع افسانهها در مورد مسائل مختلف گسترده است و افسانههای فولکلوریک بسیاری از سراسر ایران وجود دارند که به تخیل و تفکر کودک کمک بسیاری میکنند.