دنیای زنان - محمد خادم
«دنیای زنان» نقش بانوان در کارآفرینی کشور را بررسی میکند
بسیاری از کارشناسان اقتصادی، کارآفرینی را عامل اصلی ایجاد ثروت و یک ارزش اقتصادی میدانند.
جدیدترین نظریات توسعه اقتصادی نشان میدهد که کارآفرینی با توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها رابطه تنگاتنگی دارد.
توسعه اقتصادی جهان امروز برپایه نوآوری، خلاقیت و استفاده از دانش استوار است.
بدون علم و نوآوری، هیچ کشوری در پیمودن سریع راه توسعه موفق نخواهد بود.
کشورهایی که توانایی بالایی در تولید دانش دارند، ازنظر صنعتی توسعهیافتهاند و از توان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند.
با آنکه جمعیت زنان اختلاف چندانی با مردان ندارد، اما سهم زنان از بازار کار ایران بسیار کم است و آمارها نشان میدهد از جمعیت 30 میلیونی زنان، تنها سه میلیون نفر کار میکنند و بیش از 27 میلیون زن نقشی در عرصه اقتصاد و تولید کشور و چرخه پیشرفت ندارند؛ در این گزارش نگاهی به وضعیت زنان در حوزه کارآفرینی انداختهایم که در ادامه میخوانید:
آمارها چه میگویند
بر اساس طرح آمارگیری نیروی کار پاییز سال 93، نرخ مشارکت اقتصادی زنان 10 ساله و بیشتر 12 درصد و نرخ مشارکت مردان 63 درصد است.
نرخ بیکاری مردان 8.7 و نرخ بیکاری زنان 20 درصد گزارششده است. آماری که نشان از مردانه شدن مشاغل و خروج آرام زنان از بازار کار دارد و نشان میدهد باوجود برابری جمعیت زنان و مردان، بیکاری زنان 2.3 برابر مردان است.
در همین حال حضور زنان در بخشهای مختلف هم قابلتوجه است که بیشترین حضورآنها در بخش خدمات (55.6 درصد) است.
علاوه بر این، 26.1 درصد زنان در بخش صنعت و 18.3 درصد از زنان هم در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند.
بر اساس آمار مرکز جهانی کارآفرینی (GEM) از میان دو میلیارد و 400 میلیون نفر نیروی کار در جهان، مردان 50 درصد بیشتر از زنان در زمینه کارآفرینی مشغول هستند.
البته این درصد در کشورهای مختلف، متفاوت است. هرچند کارآفرینان در اکثر کشورها، مرد هستند، بنابراین روند رو به رشد زنان کارآفرین نیز قابلتوجه است.
آمارها نشان میدهد فعالیتهای اقتصادی زنان 25 تا 35 درصد کل فعالیتهای جهان را تشکیل میدهد.
در خصوص کارآفرینی، در سال 2012 میلادی تقریباً 12 درصد از بنیانگذاران بنگاههای اقتصادی مبتنی بر کارآفرینی در جهان، زنان بودند و این میزان در سال 2015 میلادی به 18 درصد افزایش یافت.
بر اساس مطالعاتی درباره 60 کشور جهان، یافتهها حاکی از آن است که در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، نرخ کارآفرینی زنان بیش از کشورهای توسعهیافته است.
زنان کارآفرین در کشورهای آمریکای لاتین و جنوب شرقی آسیا، رتبههای بالایی را به خود اختصاص دادهاند و در اکوادور بیش از 30 درصد از زنان، کارآفرین هستند، 70 درصد فعالیتهای اقتصادی زنان در جهان، بیشتر بر مشاغل خدماتی متمرکزشده است.
اهمیت کارآفرینی زنان
زنان در کشورهای رو به توسعه، امید اول برای ارتقای خانوادهها و رشد و توسعه کشورهای خود محسوب میشوند.
موفقیت زنان کارآفرین در جوامع نهتنها سبب سودهای اقتصادی میشود، بلکه منافع اجتماعی و فرهنگی هم ایجاد میکند.
زنان به دلایل متعدد ازجمله بیکاری و کاهش دستمزدها و نارضایتی از شغل قبلی، وارد کارآفرینی میشوند.
چون کارآفرینی راهی برای برونرفت از بیکاری معمول است؛ سه دلیل مهم کشورها برای توجه به مقوله کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد است.
درحالیکه در کشور ما بهاشتباه این مفهوم صرفاً با اشتــغالزایی مترادفشده و فقط برای حل مشکل اشتغال به سمت کارآفرینی پیش میرویم.
در اواخر دهه 70 در بسیاری از کشورهای پیشرفته به علت تغییر در ارزشها و گرایشهای جامعه و تغییرات جمعیت شناختی، موجی از کسبوکارهای کوچک و افراد خود اشتغال به وجود آمد.
همچنین مطالعات در ایران نشان میدهد که در فاصله سالهای 75 ـ 1355 هجری بیشتر میزان اشتغال جدید در اقتصاد ایران به شکل کارکنان مستقل (خویشفرما) بوده است.
متأسفانه به دلیل عدمحمایت از این کارآفرینان و سوق دادن آنها در مسیر رشد و توسعه، بزرگترین چالش اقتصاد ایران در دههی 1380 به بعد بحران بیکاری است.
درحالیکه اگر در فاصله 20 سال مذکور حمایتی جدی از کارآفرینان صورت میگرفت، بهگونهای که هر یک تنها یک نفر دیگر را به استخدام خود درآورند، مشکل بیکاری این روزها جوانان کشور برطرف میشد.
خانواده و کارآفرینی
خانواده، کانونی است که در شکلگیری ویژگیهای کارآفرینی، میتواند نقش حیاتی ایفا کند.
در جوامع سنتی که مردان نقش «نانآوری» وزنان نقش «خانهداری و تربیت فرزندان» را بر عهده داشتند، انتقال ایده کسبوکار بیشتر از طرف مرد صورت میگرفت؛ ساختار جدید خانواده در جامعه امروز و بهتبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوههای تازهای از بروز خلاقیت و نوآوری را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد.
به دنبال این تغییر نگرش؛ شیوه تولید، سبک زندگی و نقشهای والدین در درون خانواده نیز دچار دگرگونی شد. به شکلی که هرکدام از والدین با رفتار خود میتوانند در رشد اعتمادبهنفس، خلق ایدههای جدید در خانواده و تعیین مسیر شغلی فرزندان، نقشهای اساسی را ایفا کنند.
خانواده میتواند ازنظر کمی و کیفی کانون اصلی اندیشه کار و تلاش و پرورش روحیه خلق ایده و کاردر افراد باشد.
حضور زنان باید چشمگیرتر باشد
برای اینکه این موضوع را بیشتر بررسی کنیم، به سراغ «الهام فخاری» عضو شورای اسلامی شهر تهران رفتهایم، او دراینباره به خبرنگار «دنیای زنان» میگوید: «باوجوداینکه نیمی از ساختار کلی اجتماعی را زنان تشکیل دادهاند، سهم آنان از نقشها، سرمایهها و کارکردها با مردان تفاوت اساسی نشان میدهد. این تفاوت بیشتر در حوزه اقتصادی و سیاسی بهطور چشمگیر و تأثیرگذار مشهود است.»
آنطور که او میگوید: «این روزها زنان درصد کمی از پستهای مدیریتی را دارا هستند و این رقم کاملاً غیرعادلانه است، چراکه زنان 50 درصد از جمعیت فعلی تهران را تشکیل میدهند؛ میزان نقش اقتصادی زنان در خانوارهای شهری حاکی از نقش پنهان فعالیت اقتصادی زنان در خانوار است، بهگونهای که بهطور متوسط زنان نسبت به مردان نقش عمدهای در مدیریت مخارج خانوار را به عهدهدارند، بهطورکلی بر اساس نتایج اگرچه زنان سرپرست خانواردرحالت کلی نسبت به مردان سرپرست خانوار شانس کمتری برای شاغل بودن دارند، اما درصورتیکه زنان سرپرست خانوار از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشند شانس بیشتری برای شاغل شدن نسبت به مردان خواهند داشت و ازاینرو نقش بیشتری را در اقتصاد بازی خواهند کرد.»
او در پاسخ به سؤال خبرنگار ما درباره اینکه در زندگی شهری زنان نقش بیشتر در حوزه کارآفرینی دارند؟ پاسخ میدهد: «پژوهشهای حاضر بیشتر بر کاستیها و فقدان زمینه برای نقشآفرینی زنان در برخی حوزهها متمرکزشدهاند، برخی از عوامل که متغیرهای اساسی این پژوهشها را تشکیل دادهاند عبارتاند از وضعیت اشتغال و نوع تأهل، گروه سنی، شهری و روستایی و پیشینهی خانوادگی که هر یک از متغیرها در یک کل جامع موردبررسی قرار نگرفتهاند و از سوی دیگر به مشارکت زنان بهعنوان نیمه ساختاری جامعه، گرچه غیرفعال یا به هر شکل پنهان و ضمنی توجه کمتری شده است.»
وی خاطرنشان میشود: «زنان در کسبوکارهای مختلف فعال، توانمند و نامدار هستند، به همین منظور شایسته است که حضور زنان را در مدیریت شهری جدیتر ببینیم و کاری کنیم که زنان در جایگاه مناسب و بهحق خود قرار گیرند».
«فخاری» که دکترای روانشناسی تربیتی دارد معتقد است: «حضور زنان باید چشمگیرتر و مشخصتر در مدیریت شهری اتفاق میافتاد.
گرچه قول افزایش پست زنان را در جامعه شنیدیم اما این امر محقق نشد. به همین دلیل باید در خصوص پستهای موجود مراقبتهایی انجام دهیم تا کمتر از این نشود.»
این عضو شورای شهر تهران در ادامه میافزاید: «زنان مانند مردان در فرایند توسعه مشارکت کرده و بهطور کامل از نتایج آن بهرهجویند، اما متأسفانه از بسیاری جهات در فرایند توسعه، زنان مورد غفلت قرارگرفتهاند و به آنان توجهی درخورشان نشده است.»
چالشهای پیش روی زنان کارآفرین در ایران
دو سال پیش بود که مدیرعامل انجمن ملی زنان کارآفرین در رابطه با تعداد زنان کارآفرین در ایران گفته بود آماری در این خصوص وجود ندارد.
گاهی اوقات آماری در مراکز دولتی منجمله استانداریها و وزارت کار مشاهده میگردد که دقیق و جامع نیست.
بهطور مثال، کسی که یک خیاطی دارد یا مدرکی از مرکز آموزش فنی و حرفهای دریافت کرده است، کارآفرین نامیده میشود؛ درحالیکه این افراد صاحب کسبوکار هستند.
یکی از برنامههای آتی انجمن با حمایت سازمانهای دولتی ذیربط تهیه اطلس زنان کارآفرین است که ضرورت آن روزبهروز بیشتر حس میشود.
«خاوازی» با اشاره به مشکلات زنان کارآفرین در کشور میگوید: «زنان و بهخصوص زنان کارآفرین باید نقشهای مختلفی از نقش فرزندی، همسری، مادری و مدیریت خانواده گرفته تا مدیریت کسبوکار، کارآفرینی و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی را ایفا کنند.
ازاینرو، برقراری تعادل بین کار وزندگی یکی از چالشهای مهم در زندگی زنان است که سعی بر مدیریت آن وجود دارد. یکی دیگر از چالشهای پیش روی زنان در کسبوکار و کارآفرینی نگاه جنسیتی موجود در جامعه است که برای آنها مشکل ایجاد میکند.
چالش بعدی مربوط بهنظام بانکی کشور است که به دلیل ارائه تسهیلات بانکی با نرخ بهره بالا و وضع برخی از قوانین مالیاتی، سبب میشود کسبوکارهای کوچک و متوسط رونق نگیرند.
در این شرایط اقتصادی بهمنظور دستیابی به توسعه پایدار باید این قوانین و شرایط تعدیل یابد و تولیدکنندگان مورد حمایت قرار گیرند».
وی میافزاید: «در سفرهای سالانهای که داریم و با کارآفرینان کشورهای دیگر ملاقات میکنیم، متوجه میشویم که این کارآفرینان حتی درزمان ورشکستگی مورد حمایت و همراهی دولتهایشان قرار میگیرند.
به امید آنکه ما هم درایران عزیزمان باهمت و اراده قوی از چنین دیدگاهها و برنامههایی بهرهمند شویم.
اگر بخواهیم مسیر توسعه پایدار را طی کنیم، باید برای رفع این چالشها به دنبال راهحل باشیم که در این راستا، حمایت از صنایع کوچک و متوسط اهمیت زیادی دارد، اما مهمترین چالش ما وجود شرکتهای شبهدولتی در بدنه دولت است که با انحصار خود، حرکت در مسیر کارآفرینی را کند میکنند.»
نقش زنان در توسعه کشور
یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجهی توسعهیافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند.
نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعهی اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و ازاینرو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب میشوند.
ملاحظه شد که فعالیت زنان در عرصه کارآفرینی در جوامع مدرن، تحولات زیادی در کلیه فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیره به وجود آورده و بهعنوان مهمترین ابزار کارآفرینی مدرن موردتوجه قرارگرفته است و همانگونه که گفته شد، زنان با داشتن دیدی خلاق وبرخوداراز مهارتهای بالا، بهعنوان نانآور خانواده و عامل اصلی تربیت فرزندان نقش بسیار مهمی در چرخهی اقتصاد خانواده و جامعه دارند و در جامعه اسلامی وجود و حضور آنها حتی در تمامی دستاوردهای پیشرفته امروزی مانند تجارت الکترونیک، فناوری اطلاعات نباید نادیده گرفته شود و اگر کارآفرینی در خانوادهها بهصورت مشترک صورت میگیرد، زوجین باید با تفاهم و تعامل در کسبوکار خود فعالیت کنند.