بررسی فیلم High Life: رابرت پتینسون در اولین ساخته انگلیسی‌زبان کلر دنیس

وقتی از عبارت علمی‌ تخیلی برای توصیف فیلمی استفاده می‌کنیم، همیشه ناخودآگاه به علم فیزیک فکر می‌کنیم: قوانین کوانتوم و سرعت نور، هوش مصنوعی و تکنولوژی پیشرفته آدم فضایی‌ها؛ اما اولین فیلم انگلیسی‌زبان کلر دنیس Claire Denis، فیلمی متفاوت، پیچیده، گیج‌کننده و جالب High Life، اصلاً به قوانین فیزیکی کاری ندارد و هیچ‌کس درگیر حل کردن مشکلات فرازمینی نیست. بخش علمی این فیلم علمی تخیلی بی‌پروا ساخته دنیس، زیست‌شناسی است: در اینجا انسان‌ها از ستاره‌ها ساخته نشده‌اند، بلکه انسان ترکیبی از خون و گوشت و مو است.
از زمین فاصله زیادی داریم، اما همه‌چیز زمینی است. مانتی Monte (با بازی رابرت پتینسون Robert Pattinson) به بچه کوچکی که مراقب اوست می‌گوید: «هیچ‌وقت ادرار و مدفوع خودت را نخور، حتی اگر بازیافت شده باشند. به این کار می‌گن تابوشکنی، تابو، تابو» و در ادامه شروع به خواندن ترانه‌ای می‌کند و کودک می‌خندد. همین صحنه‌های ارتباط برقرار کردن، با بازی زیبای پتینسون و حضور آن کودک (اسکارلت لیندزی Scarlett Lindsey)، وقتی می‌فهمیم که این دو تنها بازمانده‌های سفینه‌‌ای در حال سقوط هستند، بسیار ارزشمندتر می‌شود. با توجه به داستان فیلم که بدون ترتیب زمانی نشان داده می‌شود که به خاطر وارد شدن آن‌ها به سیاه‌چاله فضایی است و یا شاید فقط به این دلیل که دنیس می‌خواسته با این روش داستان خود را شرح دهد، مانتی را می‌بینیم که اجساد همکاران خود را در فضا رها می‌کند.در High Life، داستان اتفاقاتی که در این مأموریت فضایی اتفاق افتاده است را می‌بینیم. به گروهی از مجرمان در انتظار مجازات اعدام، برای جرم‌هایی که در فیلم به‌روشنی بیان نشده است، فرصتی برای تغییر سرنوشتشان داده می‌شود. مأموریت آن‌ها تحقیق در مورد Penrose Process است، تئوری‌ای که فیزیکدان راجر پنروز Roger Penrose در مورد احتمال وجود انرژی در منطقه‌ای نزدیک به سیاه‌چاله‌های فضایی، مطرح کرده بود. با این‌که این سفینه فضایی کاپیتانی (با بازی لارس ایدینگر Lars Eidinger) دارد، اما به نظر می‌رسد قدرت دست دکتر دیبز (با بازی ژولیت بینوش Juliette Binoche) است. او اطلاع دقیقی از گذشته خود نمی‌دهد و به نظر می‌رسد موفقیت این مأموریت خیلی برای او اهمیت ندارد و بیشتر به ادامه پیدا کردن نسل بشر امیدوار است.
او با جمع‌کردن اسپرم از مردان و بارور کردن زنان، امید به ادامه زندگی در این محیط غیرقابل زیست دارد؛ اما به دلیل تنهایی و مطلع بودن از مرگبار بودن این مأموریت، به‌علاوه با توجه به سابقه خشونت‌آمیزی سرنشینان این سفینه فضایی، حس همکاری و امیدی که او انتظار دارد در بین افراد به وجود نمی‌آید. دنیس این نارضایتی را با صحنه‌هایی از خشونت، تجاوز و ترس، نشان داده است.ساخت داستانی عجیب و ترکیبش با ژانر علمی تخیلی، ریسک بزرگی بود، اما می‌توان گفت این ایده بلندپروازانه با بازی‌های متوسط بازیگران آن، آن‌طوری که دنیس انتظارش را داشت از آب درنیامده است. فیلم‌برداری یوریک له‌ساکس Yorick Le Saux گرم و صمیمانه است و صحنه‌های زیبایی مانند فیلم «حرام‌زاده‌ها» Bastards ساخته دنیس را در این فیلم نیز خلق کرده است. هنرمند ایسلندی، الافور الیسون Olafur Elisson نیز در ساخت صحنه‌هایی از این فیلم حضور داشته است، رنگ‌های روشن روی دیوارها، دیوارهای رنگی در اتاق قرمز، عبور از راهروی آبی و رسیدن به اتاق زرد.
در کل، این فیلم به تهیه‌کنندگی فرانکوس رناد لابارته Francois-Renaud Labarthe، نگاهی به آینده است که از گذشته آمده است که بیشتر شباهتی به «بیگانه» Alien و «سولاریس» Solaris دارد تا داستانی مفهومی‌تر. حتی باغ سفینه فضایی که تچرنی با بازی آندره بنجامین Andre Benjamin با عشق و علاقه به آن می‌پردازد، بی‌نظم و شلوغ است. میا گوت Mia Goth در نقش زن جوانی که با روش‌های بینوش باردار شده است و سرنوشتش مردن در سیاه‌چاله فضایی است، بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته است.اما موفقیت High Life را نمی‌توان از بازی عالی پتینسون جدا دانست و به نظر می‌رسد او توانسته تمام و کمال خواسته‌های دنیس و فیلم‌نامه پیچیده و چالش‌برانگیز ژان-پل فارگیو Jean-Pol Fargeau را برآورده کند. فیلم‌نامه فارگیو بسیار دقیق و پر از جزییات باارزش است و در به وجود آوردن حال‌وهوای کلی فیلم بسیار مؤثر است. پتینسون با وجود دیالوگ‌های کمی که دارد، حضور بسیار پررنگی در فیلم دارد و با بازی عالی خود، رابطه تنها بازمانده‌ها، او و کودکی به نام ویلو Willow را به زیبایی نمایش می‌دهد؛ اما نباید زیادی اغراق کنیم: ممکن است به دلیل حضور پتینسون و ژانر آشنا و دیالوگ‌هایی به زبان انگلیسی، فکر کنیم که High Life اثر عامی‌تری از کلر دنیس است، اما این‌طور نیست.
دنیس در جامعه‌ی استعماری استعاری، خشونت ذاتی در روابط بین زن و مرد و تمایلات آن‌ها را به تصویر کشیده است. بااین‌حال دنیس در این اثر خود، بیشتر از آثار قبلی‌ خود، غم و اندوه را وارد داستان خود کرده است و باعث شده بیننده تنهایی و غم را در فضایی بین زمین و کهکشان‌ها حس کند و شاهد گم شدن انسان در رسیدن به ابدیت با آگاهی از این‌که آن‌قدر دور شده است که دیگر نمی‌تواند به خانه برگردد، باشد.
این مطلب از نوشته جسیکا کیانگ Jesscia Kiang در سایت ورایتی Variety گرفته شده است.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم Searching؛ فیلمی با روایتی مدرن

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر