رئیس سازمان انجمن مددکاری اجتماعی: از سال ٩٧ تنها ٦ماه گذشته و نمیتوان در مورد طلاق و ازدواج امسال اظهارنظر و قضاوت منطقی داشت. میشه یکی از راههای ارزیابی مقایسه میزان طلاق و ازدواج است. بهترین حالت برای ما این بود که ازدواج افزایش و طلاق کاهش داشته باشد ولی واقعیت جامعه در کلان این است که ما روند کاهش ازدواج را داریم.
به گزارش به نقل از شهروند ،«با لباس سفید میروی با کفن برمیگردی.» توصیهای که مادربزرگها، مادرها و نسلهای پیش از آن بهخوبی به یاد دارند و به هر قیمتی بود، پای آن ایستادند اما حالا آمارها از تغییر دیدگاه نسلهای جدیدتر میگوید و زندگیهایی که روانشناسان معتقدند باید ٥سال از عمر آنها بگذرد تا به پایداری آن امیدوار بود، خیلی زودتر از اینها به پایان میرسد؛ موضوعی که آمارها هم بر آن صحه میگذارد، از ثبت یک طلاق در مقابل ٦,١ ازدواج در سال ٩٠ تا افزایش 142هزار و 841 فقره طلاق در سال ٩٠ به ١٧٦ هزار و ٩٢٢ فقره در سال 96؛ واقعیتی که بر مبنای محاسبات، از ثبت ١٦ طلاق در هر ساعت سال ٩٠ خبر میدهد و با اشاره به آمارهای سال ٩٦ میگوید این تعداد به ٢٠ طلاق در هر ساعت رسیده است. آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد در سال گذشته 176 هزار و 922 طلاق به ثبت رسیده و استان تهران با 36 هزار و 901 مورد، خراسان رضوی با 16 هزار و 190 مورد و استان اصفهان با 10 هزار و 802 مورد بهترتیب بیشترین طلاقهای ثبتشده را به خود اختصاص دادهاند. اگرچه با مراجعه به آمارهای ثبت احوال و ثبت اسناد، تغییراتی در اعداد و آمار به چشم میخورد، اما در نهایت همگی درباره این مسأله که در طلاق آمار بالایی داریم، توافق دارند.
همه ظرفیتها را باید به کار گرفت
همین چند روز پیش بود که رئیس سازمان امور اجتماعی کشور از توقف رشد جهشی طلاق طی سالهای اخیر و کنترل آمار طلاق در کشور خبر داد و برای استناد این صحبتها دلایلی هم داشت: «یکی از آسیبهایی که در زمینه اطلاعرسانی در این حوزه وجود دارد، این است که آمارهای غلط در این حوزه منتشر میشود و براساس آمارهای صحیح در سه، چهار سال اخیر به دلیل حساسشدن مردم، به خانوادهها آموزشهایی داده شد و بعد از سازوکارهایی که برای مشاوره به خانوادهها طراحی شد، این توفیق را به دست آوردیم که کنترل شاخصهای طلاق رخ داده است.» موضوعی را که او مطرح کرد اما رئیس انجمن مددکاری اجتماعی رد کرد و گفت که نه تنها نشانهای دال بر کنترل روند طلاق وجود ندارد بلکه سال گذشته شاهد رشد ٦درصدی آن بودهایم. حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی حالا در اینباره به «شهروند» میگوید: «از سال ٩٧ تنها ٦ماه گذشته و نمیتوان در مورد شرایط امسال اظهارنظری داشت و نباید فراموش کرد که برای مقایسه دوسال با هم باید شرایط هر دو سال مورد نظر یکسان باشد تا بتوان قضاوتی منطقی داشت.
گفتههای من شخصی نیست. سیفالله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال اعدادی اعلام کرد که استناد به آنها نشان میداد ازدواج کاهش و روند رشد طلاق افزایش داشته است. واقعیت امر این است که همیشه یکی از راههای ارزیابی مقایسه میزان طلاق و ازدواج است. بهترین حالت برای ما این بود که ازدواج افزایش و طلاق کاهش داشته باشد، ولی واقعیت جامعه در کلان این است که ما روند کاهش ازدواج را داریم.» آنطور که کارشناسان خانواده میگویند، باید این واقعیت را قبول کرد که در پدیدههای اجتماعی همچون طلاق که ابعاد مختلفی دارد، میتوان عوامل گستردهای را برشمرد؛ عوامل زیستی (نظیر وجود نداشتن تناسب، سن ازدواج، بیماری، نازایی)، عوامل اجتماعی و روانی- اجتماعی (مانند احساس نارضایتی، ناهماهنگی میان زوجها، فشارهای عصبی و اعمال خشونت، انواع بدبینی و اختلالات روانی، وجود نداشتن بلوغ عاطفی و نداشتن هوش جنسی)، عوامل اقتصادی (فقر و فقدان منابع مالی و امکانات) و عوامل فرهنگی (نظیر سبک زندگی خانوادهها، قومیتها و همگونی آداب و رسوم). موسوی چلک مسئولیت میزان طلاق را بهعهده یک سازمان نمیداند و میگوید: «واقعیت امر این است که مسئولیت میزان طلاق بهعهده یک دستگاه نیست بلکه عوامل اجتماعی موضوعاتیاند زنجیرهای و چندبعدی و تکعاملی نیستند.
نخستین گام برای حل هر مسألهای، قبول آن مسأله است. حوزه طلاق هم یکی از این مسائل است. یکی از پنج حوزه آسیبهای اجتماعی متعلق به طلاق است و این بدان معناست که حال و روز کشور در این حوزه خوب نیست؛ بهعبارتی به نسبت گذشته بدتر شده است.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی کاهش یا توقف روند رشد طلاق را پروسهای سخت و زمانبر میداند: «کاهش یا توقف طلاق بسیار سخت است، چون زمانی که طلاق مطرح میشود مسائلی همچون اعتیاد به مواد مخدر، فقر، آموزش مهارتهای اجتماعی و روابط اجتماعی مطرح میشود. اینگونه نیست که بگوییم روی جزیره طلاق کار کنیم، مسأله حل میشود. زمانی میتوان از کنترل روند رو به رشد طلاق صحبت کرد که در گام نخست روی مدیریت اجتماعی کارآمد، سلامت روان اجتماعی، بالاتر رفتن شاخص سرمایه اجتماعی، نهادینهکردن مسئولیت اجتماعی و مهربانی اجتماعی و سایر مولفههای دخیل کار کنیم.»
البته در این موضوع نباید از یاد برد که با کار روی این مولفهها هم نباید توقع داشت در کوتاه یا میانمدت به نتیجه مطلوب رسید. این باور موسوی چلک است: «با خوب کار کردن در تکتک این مولفهها میتوان امیدوار بود در یک دهه اخیر همهچیز باب میلمان باشد. باید از همه ظرفیتها استفاده کرد؛ رسانهها، ارگانهای غیر دولتی، انجمنهای علمی، افراد صاحبنظر، تشکلهای مذهبی. باید از تمام ظرفیتها برای پیشگیریهای اجتماعی بهره برد. از مسائل اجتماعی نباید غفلت کرد، البته نباید از یاد برد که باید در این حوزه برنامهریزی بومی و محلی داشت، چون علتهای طلاق در همه مناطق یکسان نیست و به همین دلیل نباید برنامهریزی یکسانی برای آنها داشت.»
نتیجه فعالیتهایمان از کاهش شیب رشد طلاق میگوید
براساس برنامه ششم توسعه قرار است سازمان بهزیستی مسئول کاهش طلاق در کشور شود؛ از زمان تصویب این برنامه قرار شده که این سازمان فعالیتها و برنامههایش را برای این موضوع اجرایی کند و حالا از کاهش جهش رشد طلاق در کشور سخن به میان آمده است. «حبیبالله مسعودیفرید»، معاون اجتماعی بهزیستی هم بر این باور است که برای کاهش طلاق و در نهایت امکان توقف رشد آن نیازمند توجه جامع به همه مسائل دخیل در آن هستیم و میگوید: «از آنجایی که طلاق آسیبی اجتماعی هستیم و بازخوردهای بسیاری در جامعه دارد، فعالیتهای بیشماری در این عرصه صورت گرفته و نتیجه گویای این مسأله است. حداقل شیب رشد طلاق کاهش را تجربه کرده است.» از آنجایی که طلاق مسألهای اجتماعی است، باور جامعهشناسان بر این است که باید نگاهی جامع به طلاق و خانواده داشت، چون طلاق فرآیندی است که عواملی همچون مسائل فردی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و... در آن تاثیر دارند.
نیاز است به تکتک این موارد و عوامل توجه شود؛ عواملی که وزن ثابتی در دخیلشدن در فرآیند طلاق ندارند و این میزان در هر شهر و استان متغیر است. مسعودیفرید با مثالزدن کشورهای اسکاندیناوی ادامه میدهد: «در کشورهای اسکاندیناوی سطح اقتصادی و رفاهی شهروندان در شرایط مساعدی قرار دارد اما با این وجود شاهد آمار بالای طلاق در این کشورها هستیم؛ آماری که یکی از دلایل دخیل در آن گرایش به فردیت است. اگرچه نبود تفاهم زوجین را هم در کنار خود میبیند، البته بعضی مسائل و جنبهها و نگرانیهای دیگر هم به این مسأله دامن میزنند و موجبات این را فراهم آورده است که آمار طلاق افزایش را به خود ببیند.» معاون اجتماعی بهزیستی از وجود مراکز کاهش طلاق در ایران خبر میدهد: «به دلیل اهمیت مسأله طلاق مراکز مشاوره کاهش طلاق را داریم که بررسیهایی را میان ١٧٠هزار نفر انجام داده و این بررسیها نشان از این دارد که اولین علت طلاق، نداشتن مهارت ارتباطی بین زوجین است و بعد مسائلی همچون دخالت اطرافیان، اعتیاد، مسائل اقتصادی، عدم مسئولیتپذیری زوجین و... قرار دارند. اگرچه ورود به مسأله هریک از زوجین به تنهایی هم از اهمیت ویژهای برخوردار است و به همین منظور سازمان مدیریت رویکرد موردی را پیشروی خود قرار داده است. طلاق آسیبی است که میطلبد نگاهی جامع به آن داشت و به اعتقاد جامعهشناسان باید همه جوانب را سنجید؛ باوری که به جرأت باید بر آن صحه گذاشت.»
ویژگیهای فردی و شرایط اجتماعی هر دو مقصرند
سهیل رضایی، پژوهشگر و کارشناس مسائل اجتماعی هم بر این باور است که ادامه زندگی یک احسن مطلوب است اما اینکه چرا این اتفاق در بعضی از زندگیهای مشترک نمیافتد، جای بحث دارد و نشان از این دارد که موانع جدیتری از خواسته ما وجود دارد که سبب میشود این مطلوب محقق نشود.«یکی از دلایل طلاق را میتوان به سمت میانسالیرفتن جامعه اختصاص داد. میانسالی مرکز تولد بحرانهایی است که یکعمر خفته بودهاند. در واقع به اصطلاح عامه افراد از جایی به بعد میبُرند و واکنش نشان میدهند و اگر درچنین شرایطی جامعه خردی در اختیار آنها نگذارد، منجر به فروپاشی میشود، چون فرد چیزیهایی در درونش بالا میزند که نمیداند چطور آنها را مدیریت کند، بنابراین خشمش را به صورت طرف مقابلش پرتاب میکند.» رضایی ادامه میدهد: «طلاق و عوامل متعدد دخیل در آن مسألهای است که در هرجامعهای درحال وقوع است، البته اگر جوامع بتوانند نسبت به این موضوع کنش داشته باشند، این توانایی را مییابند که آن را مدیریت کنند. در واقع جامعهای که جاده اجتماعی دارد و وقتی شهروندانش به این نقطه میرسند، با علایم هشداردهنده روبهرو میشوند، میتواند این آسیب را کاهش دهد، در غیر این صورت بیشک تلفات بیشتری خواهد داد.» او دوره میانسالی و سهسال اول زندگی را دومنطقه خطرساز اعلام میکند: «این مسائل در میانسالی و سهسال اول زندگی امکان دارد رخ بدهد؛ این دو منطقه خطرسازند. ما جامعهای سنتی بودیم که افراد بزرگتر خردها و آموزههای مورد نیاز مشترک زندگی را به جوانترها منتقل میکردند اما به یکباره همه اینها را از دست دادیم و افرادی که قصد ورود به زندگی مشترک را داشتند، عاری از تجربیات و آموزهها، این تجربه را به تنهایی شروع میکردند و شاید باری همین است که معیار انتخاب عشق شده است؛ درحالی که عشق سطحیترین معیار انتخاب برای زندگی مشترک است.»
طلاق آسیبی است که در همه جوامع با هرسطح از پیشرفت به چشم میخورد و اگر جامعهای راهکاری برای آن نداشته باشد، سبب میشود افراد به شکل انفرادی برای حل معضل خود به مشاور مراجعه کنند و این درحالی است که نه سینما و نه سریالها و... هیچکدام خرد درستی برای منتقلکردن در راستای کمک به پایداری رابطهها ندارند. این پژوهشگر ازدواج و طلاق، با بیان این موضوع، راهکار جامعه ایران را در داشتن انجمنهایی در این زمینه میداند و میگوید: «انجمنها میتوانند به این مسأله ورود پیدا کنند؛ انجمن قبل از تصمیم به طلاق بهعنوان مثال. انجمنهایی از افرادی که چنین تجربیاتی داشتهاند و توانستهاند از آن عبور کنند. نمونههای مشابه آن را در جوامع دیگر شاهدیم مانند انجمنهای سوگ که در جهان فعالیت میکنند و افراد سوگوار را در ٣٠روز اول با ٣٠ قدم همراهی میکنند تا فاجعهای برای زندگیشان نباشد. یکی از ایراداتی که به انجمنها وارد است، این است که سنتی فعالیت میکنند و از این مسأله غافلند که میتوان کارهایی در راستای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی انجام داد. بهعنوان مثال میتوان به جای کار روی سرپرست خانوار برویم، سراغ مسائل قبل از تنهاشدن زن و مرد.» رضایی ادامه میدهد: «وقتی در زندگی تحت فشاریم چند روزنه امید میتواند از آن فشار بکاهد. ما نیاز به شادیهای خیابانی داریم تا به واسطه آنها غمهای محدود از دلمان بلند شوند و کمی آرامتر شویم، در غیر اینصورت کوچکترین مسائل خانوادگی منجر به جنجال میشوند. قطعا مسائل اجتماعی فشار میآورند اما توانمندیهای فردی هم تعیینکنندهاند. ویژگی فردی میتواند توان مقابلهکردن را فراهم بیاورد و در مقابل فشارهای اجتماعی هم جایگاه خودشان را دارند.»