خبرگزاری فارس: ردهبندی سنی برای فیلمهای سینمایی در ایران نظارت اجرایی درستی ندارد. این موضوع باعث میشود نوجوانان و خانوادهها در معرض آسیبهای روحی و روانی ناشی از تماشای صحنههای نامناسب قرار بگیرند.
چراغهای سالن سینما روشن میشود و هفت، هشت پسر نوجوان با لباس و کیف مدرسه از روی صندلیها بلند میشوند. بعضیها «نچ نچ» میگویند و سری به تأسف تکان میدهند؛ اما پسربچهها بدون آنکه حواسشان به کسی باشد در راهروی خروج از سینما مشغول صحبت درباره صحنههای فیلم هستند: «دیدی چه طور سرش قطع شد؟» «آنجایی که با هواپیما به سمت مسافرها میآمد اگر به هم میخوردند پودر میشدند!» و....
شاید خیلی از ما فکر کنیم تأثیر صحنههای نامناسب فیلم روی نوجوانها و جوانها یک افسانه باشد؛ اما اگر بدانید همین چند وقت پیش تحت تأثیر فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» جوانی اقدام به اسیدپاشی کرده، شاید نظرتان عوض بشود. بااینکه روی پوستر این فیلم در سینماها، علامت «مثبت پانزده» درجشده است، اما اتفاقاتی از این دست و حضور نوجوانها و جوانان کمسن و سال در سالنهای سینمایی که فیلمهایی با موضوعات خشن یا محتوای مناسب بزرگسالان پخش میکنند نشان میدهد این علامتهای «مثبت بهعلاوه یک عدد!»، تنها برای خالی نبودن عریضه است. منهای مسئولین سینمایی کشور، خیلی از والدین هم نمیدانند فرزندشان یک بعدازظهر در یک سینما با تماشای یک فیلم چه آسیبهایی را متوجه روح و روانش میکند.
ردهبندی سنی در هالیوود
نظام ردهبندی فیلمهای سینمایی در خیلی از کشورهای دنیا به رسمیت شناخته میشود. مثلاً در آمریکا انجمن سینمایی این کشور که شامل شش استودیوی بزرگ و مشهور فیلمسازی مثل «والت دیزنی» و «برادران وارنر» میشود روی محتوای فیلمها نظارت میکنند. این انجمن همه فیلمها را به 5 دسته تقسیم میکند و روی پوستر و جلد نسخههای خانگی یک حرف اختصاری برای آن در نظر میگیرد. دستهبندی از هشدار برای والدین جهت نظارت بر محتوای فیلم شروع میشود تا ردهبندی NC-17 که نوجوانان زیر 17 سال حق تماشای آن فیلم را ندارند.
در آمریکا حتی اختصاص تعداد سالنهای سینما به یک فیلم هم بر اساس این رتبهبندی انجام میشود و خیلی وقتها کارگردان برای اینکه سالنهای بیشتر یا بهتری را برای فیلمش بگیرد، داوطلبانه بخشی از صحنههای خشن یا نامناسب جنسی را حذف میکند. حتی فیلم «فروشنده» ساخته کارگردان ایرانی، اصغر فرهادی، در آمریکا با ردهبندی سنی اکران شد، اما همین فیلم در ایران بدون هیچ ردهبندی سنی روی پرده سینماها رفت.
در انگلیس هم اگرچه نهاد ردهبندی فیلمها مردمی است، اما رعایت ردهبندی هفتگانه آن در عرف خانوادهها و سینماها جا افتاده است.
توصیههایی برای اجرا نشدن!
در ایران اولین بار در سال 1379 برای یک فیلم ردهبندی سنی در نظر گرفته شد؛ اما هیچوقت قانون مدون و لازمالاجرایی برای آن وجود نداشت و ردهبندی فیلمها بیشتر «توصیه»ای بود و گاهی فقط در حد درج روی پوستر فیلم، آنهم جایی که خیلی به چشم نیاید بود.
کیوان کثیریان، کارگردان و منتقد سینما درباره نبود ردهبندی سنی قانونی در ایران به فارس میگوید: «هر قانون و قاعدهای نیاز به یک ضمانت اجرایی دارد. در سینمای ما معمولاً نظارتی بر اجرای قوانین نیست. مثلاً جشنواره فجر آییننامهای دارد که میگوید در هر رشته باید فقط یک جایزه به یک نفر داده بشود؛ اما تابهحال صدها بار پیشآمده که دو جایزه در یکرشته به دو نفر تعلقگرفته باشد. قانون ردهبندی سنی هم بهصورت مدون در سینمای ایران وجود ندارد، اما همین برچسبی هم که به بعضی فیلمها تعلق میگیرد، ضمانت اجرایی برای آن وجود ندارد»
رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینما ادامه میدهد: «مثلاً من تابهحال ندیدهام اگر گفته میشود تماشای یک فیلم برای افراد زیر پانزده سال مناسب نیست، اگر کسی دست بچه دهسالهاش را بگیرد و بخواهد وارد سینما بشود، کسی جلوی او را بگیرد»
کودکان الگوبرداری میکنند
این تفکر که کودک در سنین پایین چیزی از محتوای نامناسب متوجه نمیشود و، چون متوجه نمیشود تأثیری هم بر روی او ندارد، تفکری غالب بین خیلی از والدین است.
فهیمه مقصودی، روانشناس و مشاور، درباره تأثیر تماشای صحنههای نامناسب خشن یا جنسی بر روی کودکان به فارس میگوید: «در اکثر پژوهشهای روانشناختی عنوانشده که تماشای فیلمهایی که صحنههای خشونتباری دارند بر روی ذهن و رفتار افراد بیننده تأثیر سوء و ناخوشایندی دارند.
مسلماً کودکان و نوجوانان قدرت تأثیرپذیری، انتزاع و خیالپردازی بسیار بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند و، چون این قدرت در آنها بالاست و قدرت تطبیق با دنیای واقعی و اثرات آن را بهخوبی ندارند نمیتوانند هیجانات خود را بهطور کامل مدیریت کنند و ممکن است در اثر دیدن صحنههای نامناسب بهسرعت هیجانزده شوند و تصمیم به امور مشابه بگیرند. همچنین در سنین کودکی و نوجوانی به دلیل میل به الگوبرداری و همانندسازی این خطر میتواند دوچندان باشد. گاهی دیدن این صحنهها میتواند در نقش یک جرقه و راهانداز یک رفتار خودش را نشان بدهد. از طرفی با توجه به اصل «یادگیری مشاهدهای» میتوانیم بدون شک بگوییم که کودکان و نوجوانان هر آنچه که از محیط میبینند حفظ میکنند و در زمان و موقعیت مدنظر خودشان آن رفتار را به خانواده و جامعه پس میدهند.»
مقصودی ادامه میدهد: «عادی شدن پخش این صحنهها در درازمدت علاوه بر کودکان و نوجوانان بر افراد بزرگسال هم تأثیرگذار خواهد بود تا حدی که قبح خیلی از مسائل فرومیریزد و آنها را رفتارهای عادی و معمولی نشان میدهد و همین موضوع سبب رواج و افزایش این سبکرفتاری خواهد شد.
البته نقش هشداردهنده و عبرتآموزی این فیلمها را نباید نادیده گرفت و نباید صرفا دست به حذف زد، اما درعینحال باید با رعایت ردهبندی، جلوی تأثیرات گسترده آن بر ذهن افرادی با رده سنی نامناسب را گرفت.»
***
سینمای ما به خاطر الگوبرداری محتوایی از غرب در برابر عرف و فرهنگ مذهبی جامعه ایرانی، همیشه درگیر تناقضاتی با مخاطب بوده است. عدهای از اهالی سینما و رسانههای تصویری معتقدند که هنر وظیفه دارد همه کموکاستیها و نواقص یک جامعه، حتی اگر سیاه یا زشت باشند را نشان بدهد. بحث روی این موضوع سرفصل دیگری دارد، اما در صورت وجود قانونی صریح که برای فیلمها ردهبندی سنی تعریف کند و آن را لازمالاجرا بداند، تأثیر سوء بخش زیادی از این تناقضات روی سینما که وسیلهای برای پر کردن اوقات فراغت خانوادههاست، کم خواهد شد.