آنالیزا کویین؛ «درباره انسانهای معتاد به الکل دو تئوری متناقض وجود دارد: میگوییم اینها خود واقعیشان را تحتتاثیر الکل موجود در خون نشان میدهند. خشمشان، دوستداشتنشان، اشک و شادیشان و...، چون کنترل خودآگاهی ندارند، واقعیتر است. اما همزمان هم وقتی یک انسان معتاد به الکل را میبینیم و با رفتارهایش مواجه میشویم، میگوییم خودش نیست و این همان تناقض همیشگی است».
این جملات در توصیف اعتیاد توسط یک مورخ رومی نوشته شده است. اگر به هر اعتیادی شبیه به همین اعتیاد به الکل نگاه کنیم و تاثیری که مخدرها روی ما میگذارند - در روزگار امروز و وقتی مخدرها تغییر شکل دادهاند و از موادی مثل مشروبات الکی، سیگار و ... به اعتیاد به اینترنت و شبکههای مجازی رسیدهایم- ما کدام هستیم: ما همیشه خودمان هستیم یا آدمهایی که تحتتاثیر کمپانیها و شرکتهای بزرگ قرار گرفتهایم و چیزی شدهایم که آنها میخواهند و با محصولاتشان ما را تحتتاثیر قرار دادهاند؟
حضور «اینفلوئنسرها» در شبکههای مجازی و تاثیری که روی ما میگذارند در دوران اعتیاد ما به حضور در شبکههای مجازی میتوانند بدون اینکه متوجه شویم و بدون آگاهی ما، ما را به سمتی ببرند که میخواهند و با کیمیاگری خاصی، ما را بین چیزی قرار دهند که فکر میکنیم خود واقعیمان است، اما در واقع نیست.
برای مثال میشود از انتخابات امریکا بگوییم. سال گذشته دفتر مدیر اطلاعات ملی از یافتههای مختلف آژانسهای جستوجوگر به این نتیجه رسید که ولادیمیر پوتین در انتخابات امریکا دستور «کمپین نفوذ» را داد تا دونالد ترامپ به ریاستجمهوری امریکا برسد. رباتها و کاربرهای قلابی روسی به جای امریکاییهای نگران سرنوشت انتخابات در فیسبوک و توییتر دست به کار شدند و شبکههای مجازی پر شد از اخبار خجالتآور درباره امریکا و نگرانی برای سرنوشت آن. فضا با همان چیزی که کاربران میخواستند مسموم شد و نتیجه همانی شد که همه دیدند.
این مثال نمونه واقعی درباره مواد مخدر «اینفلوئنسرها» است. مثالی که این سوال را پیش میآورد: آیا ما خودمان مشغول فعالیت در فضای مجازی براساس خواستهها و مطالبات اجتماعیمان هستیم یا اینکه کسانی در پشت صحنه ما را بدون اینکه خودمان متوجه شویم، مدیریت میکنند؟
امریکاییها در حال حاضر با مشکل توانایی و قدرت روسیه برای دستکاری در سرنوشت خود مواجهند. یک نظرسنجی سال گذشته نشان داد که 63 درصد دموکراتها و 38 درصد جمهوریخواهان «قدرت و نفوذ روسیه» را به عنوان یک تهدید بزرگ برای ایالات متحده دیدند. اما روسیه فقط یک نفوذ در کل اکوسیستم فشارهای مدرن است: لابیگرها، مواد مخدر، فیسبوک، عوامل مخفی، پول کثیف، برنامههای خارجی، خلط و عاملهای دوگانه، اخبار جعلی، رشوه، تهدید و... موارد دیگری است که همه انسانهای روی کرهزمین در واقع همه آنها که فعالیت مجازی دارند در خطر میاندازد.
در میان این همه تاثیرات متناقض، آن تاثیری که از لحاظ سیاسی روی ذهن ما گذاشته میشود از همه میتواند مهمتر باشد. چون با انتخابهای سیاسی، سرنوشت خود و نسلهای بعدی را رقم میزنیم. اما وقتی تحتتاثیر «اینفلوئنسرها» هستیم و قدرتهای پنهانی که در پشت صحنه برای ذهن ما برنامه میریزند، چطور میتوانیم در جنگی که برای ذهن ما تدارک دیده، تصمیم درست بگیریم؟ چطور باید به آنچه فکر میکنیم، اعتماد داشته باشیم و مطمئن باشیم تحتتاثیر نیستیم و تصمیم واقعی همانی است که خودمان فکر میکنیم درست است و نه آن چیزی که برای ما در این فضا ساخته شده؟
توماس آکویناس، متفکر مسیحی قرون وسطی پذیرفته است که سیارهها و ستارگان میتوانند بدن ما را تحت تأثیر قرار دهند، اما این ایده را که میتوانند ذهن ما را کنترل کنند به معنای پایان اراده آزاد است، رد کرده است. سیاس لوییس در سال 1964 در کتاب «تصویر گمشده» خلاصهای از این نگرشهای قرون وسطایی را مطرح میکند و مینویسد: «نفوذ تولید، نه ضرورت بلکه فقط تمایل است و انسان میتواند در برابر این تمایل مقاومت کند. انسان عاقل ستارهها را بیش از حد کنترل میکند. اما این مقاومت هم همیشگی نیست، چون همه آدمها عاقل نیستند».
در عصر مدرن و پیشرفته ما طالعبینی و قدرت ستارگان به عنوان یک خرافه پذیرفته شده و آنها که دنبال آن هستند هم بیشتر با جنبه سرگرمی آن روبهرو هستند. اما در قرونوسطا ستارهها و طالعبینی برای پادشاهان، یک علم واقعی و مهم و حتی تاثیرگذار در زندگی و سرنوشتشان بود. همان طور که حالا «اینفلوئنسرها» با تاثیری که روی ذهن ما میگذارند، همان کاری را میکنند که پیشگویان برای پادشاهان و مردم آن دوران میکردند. حالا میتوانیم دقیقتر بگوییم که ما وارثان همان نسلهای قدیمی هستیم. همانهایی که اجازه میدادند، پیشگویان روی ذهن و تصمیم آنها تاثیر بگذارند و حالا ما تحتتاثیر پیشگویان مدرنی هستیم که در اینترنت هستند و بدون اینکه خود بدانیم، ممکن است دنبالهرو آنها باشیم.
این روزها اینفلوئنسرها از همه جای دنیا در دنیای مجازی هستند؛ قابل دیدن یا نامرئی. میتوانی بفهمی چه کسی برای تبلیغ یک محصول، ایده و ... پول گرفته است. میتوانی ببینی که تجار، سیاستمداران و... چطور برای رسیدن به اهداف خود از قدرت نفوذ روی ذهنها استفاده میکنند. در اینستاگرام اینفلوئنسرها برای زیبایی و تغییر چهره جوانان محصولات کمپانیهای مختلف آرایشی، بهداشتی را تبلیغ میکنند و حتی از محصولاتی میگویند که میتواند به جوانهای به دنبال لاغری کمک کند و در کنارش به جوانها تفهیم میکنند که باید لاغر و زیبا باشند. یا مثلا دولت چین از این تاکتیکها استفاده میکند و هزاران هزار پیام حزب کمونیست را آنلاین و برای کاربران میفرستد.
این کمپینها در الگوی اجتماعی از قشر بالایی برای قشر پایینی جامعه تهیه میشود. نیروهای این کمپینها وانمود میکنند که برای مردم حرف میزنند و از جنس مردم هستند. اما ما دوست داریم که شخصیتهایمان را ثابت کنیم: ما باورهای ما و اخلاق، ادیان و احزاب، ایالتها و کشورها، دوستان و دشمنانمان را داریم. ما ناگزیر خودمان هستیم. ما باید قادر به مقاومت در برابر این نوع دستکاریها باشیم. اما یک جریان دایمی مطالعات اجتماعی علمی نشان میدهد که فشارهای اجتماعی چگونه میتوانند بر آنچه میگوییم، باور داریم، فکر میکنیم و حتی میخوریم، تأثیر بگذارند. در چنین شرایطی اضطراب ما در برابر این نفوذ حماقت است.
حماقتی که دقیقا آنها که در این شرایط از آن استفاده میکنند و به دنبال آن هستند و میخواهند به ما ثابت کنند که نمیتوانیم روی افکار و زندگی خود کنترل داشته باشیم. ترس در این ایده نفوذ مهمترین عالم است. پس ما باید این ترس را کنار بگذاریم و در قدم اول از خودمان بپرسیم در چنین دنیایی که حضور در شبکههای مجازی در آن اجتنابناپذیر است و بخشی از زندگی ما چگونه میتوانیم قدرت کنترل خود را روی جسم، ذهن، شخصیت، اراده و روح خود پیدا کنیم؟
اگر جواب این سوال را پیدا کنیم در جنگی که برای ذهن ما برنامهریزی میشود، قدرتمندتر وارد میدان میشویم.