اصلا بعید نیست در سال 2019 میلادی دوباره گروهی از تهیهکنندهها با حمایت یک استودیو، دور هم گرد بیایند تا یک فیلم جدید درباره رابین هود خلق کنند. اصلا چه ایدهای بهتر و نابتر از یک قهرمان افسانهای محبوب؟ شاید بپرسید مگر چه ایرادی دارد؟ این همه فیلم با محوریت این قهرمان مردمی شکست خورد. چرا جلوی موفقیت یک فیلم سینمایی دیگر را در این زمینه بگیریم؟ شاید بالاخره یک فیلم موفق شود زندگی رابین هود را به خوبی به تصویر بکشد. ظاهرا «آتوبترست» در مقام کارگردان به کمک کمپانی «سامیت» با همین طرز فکر، فیلم Robin Hood را در سال 2018 میلادی به مرحله اکران رساند. اثری که همان سناریوی همیشگی فیلمهای رابین هودی را با خود یدک میکشد.
- کارگردان: آتو بترست
- استودیو تهیه کننده: سامیت، اپین وِی، استودیو پیکسولوید
- بازیگران: تارون اگرتون، جیمی فاکس، بن مندلسون
- بودجه: 100 میلیون دلار (فروش کل در گیشه جهانی: 73 میلیون دلار)
درون مایه قصه فیلم Robin Hood چندان متفاوت از دیگر آثار سینمایی درباره این شخصیت نیست. رابین هود به عنوان یک قهرمان مردمی در تلاش است تا سرمایه ثروتمندان ناتینگهام را به سرقت ببرد تا در میان فقرا و نیازمندان پخش کند. گویا در گذشته دور افرادی در بریتانیا این رویه را انجام میدادند و به نظر میرسد کاراکتر رابین هود، ریشه در باورهای قدیمی بریتانیاییها دارد. به همین خاطر گذر زمان منجر به تشکیل و گسترش یک تیپ شخصیتی قهرمانانه با قلبی رئوف به نام رابین هود در سرتاسر دنیا شد. کاراکتری که در ظاهر یک عیار ولی در عین حال از دید عموم جامعه، فردی محبوب و دوستداشتنی است.
یک قاب بسیار بد از فیلم رابین هود را مشاهده میکنیم. زاویه دوربین مستقیم با سطح چشم قهرمان که پز رابین هود را در مقام یک موعظهگر خنثی میکند. موقعیت شخصیتها در جلو دوربین درست و حسابی نیست چراکه برای القای قدرت خطابه رابین هود کارگردان میبایست سطح وسیعتری از جمعیت را در قاب تصویر جا میداد. آن انفجار پشت سر رابین هود نیز مثل یک ترقه بازی معمولی میماند! این همه ایراد تنها از یک نمای فیلم.
ساخت و تهیه فیلم Robin Hood نزدیک به صد میلیون دلار (حتی بیشتر) ریخت و پاش به همراه داشته است. قاعدتا ما نیز همانند استودیو «سامیت» در قبال این بودجه انتظار داشتیم حداقل با اثری متوسط روبهرو شویم ولی مشکل دقیقا از جایی آب میخورد که کارگردان فیلم، پول هنگفتی صرف تهیه این پروژه کرد ولی حتی نتوانست قهرمان قصهاش را به کاراکتر رابین هود که در ذهن من و شما حک شده، نزدیک سازد.
بیشتر ایرادات فیلمنامه از شخصیتپردازی ناقص سرچشمه میگیرد.
اولین و بارزترین ایراد در شروع جریانات فیلم است. در ابتدا رابین هود را در نقش یک اشرافزاده به نام لرد لاکسلی (تارون ایگارتون) در کنار معشوقهاش ماریان (ایو هیوسان) میبینیم و تا به خودمان میاییم که اوضاع از چه قرار است، رابین هودِ داستان این فیلم، به ارتش فرا خوانده میشود تا در قالب جنگهای صلیبی با دشمنهای ناتینگهام مقابله کند. در همین سکانس ابتدای فیلم، شخصیتپردازی ماریان و رابین هود اصلا شکل نمیگیرد تا حتی از این گزاره خبری کلیشهای و پر تکرار استفاده کنیم که «فیلمنامهنویس، شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی را به حال خود رها کرده است».
پس از سکانس نخست، با یک پرش زمانی چهار ساله رابین هود را در حین جنگ میبینیم. در همین گیر و دار که ما هنوز در تلاش هستیم با رابین هود، لرد لاکسلی یا هر چه نامش است ارتباط برقرار کنیم، شخصیت دیگری به نام یحیی (جیمی فاکس) در نقش یک سرباز از جناح مخالف به جریان داستانی وارد میشود. آنقدر همه چیز سریع پیش میرود که به جرات میتوان سکانس دوم را جزو بدترین بخشهای فیلم Robin Hood قلمداد کرد.
علی رغم چهره و ظاهر بسیار جذاب این کاراکتر، از آنچه فکرش را میکنید بدتر جلوی دوربین ظاهر میشود.
ای کاش فیلم رابین هود در همین بیست دقیقه به اتمام میرسید ولی عذاب الهی از نقطهای بر سرمان نازل میشود که رابین هود به ولایت خودش برمیگردد. حال جریان فیلم Robin Hood به دیگر فیلمهایی با نام رابین هود شباهت زیادی پیدا میکند. قصه فیلم در این فاز داستانی درباره داروغهای (بن مندلسون) است که برای اداره جنگ، از مردم بختبرگشته تقاضای مالیات میکند. فیلمنامهنویس صرفا تلاش کرده تا بستری برای دریافت این مالیات در بطن ماجرا فراهم کند ولی ای کاش این پیش زمینه اصلا در فیلم نهادینه نمیشد که بدترین ضربه را این مسئله به پیکره فیلمنامه وارد ساخت.
فیلم سینمایی Robin Hood حتی از جنبه کیفی نیز حرفی برای گفتن به هیچ عنوان ندارد.
شاید با خودتان میگویید فیلمنامه را میتوان تحمل کرد و قاعدتا فیلم Robin Hood آنقدرها هم بد نیست؛ ولی ماجرا اینجاست این فیلم حتی از سادهترین اصول فیلمسازی نیز بهره نمیبرد. قابهای بیحساب و کتاب، نورپردازیهای بیهدف و هر چه خوشاید پیش آید، استفاده بیش از حد و بیدلیل از جلوههای بصری همچون اسلو موشن (آهسته کردن زمان) تنها چند ایراد فنی از تمهیدات اشتباه در کارگردانی این اثر است. فیلم Robin Hood به قدری از لحاظ کیفی ضعیف از آب در آمده که کم کم شاید مثل من به شک میفتید آیا آتوبترست واقعا یک کارگردان است یا تنها این نام را به یدک میکشد. به کارنامهاش نگاهی انداختیم و مشاهده کردیم او بیشتر در ساخت سریال و مینیسریال نقش داشته و در حقیقت فیلم Robin Hood اولین اثر سینمایی بلند وی تلقی میشود.
وقتی از نورپردازیهای بیهدف و هر چه خوشاید پیش آید صحبت میکنیم از چه چیزی حرف میزنیم؟ در فیلمسازی حتی نورپردازی باید هدفی پشتش باشد. واقعا هدف از تابش این نور سخت چیست؟
با این حال آتوبترست گویا اعتماد به نفس بسیار بالایی دارد که به خودش جرات داده کارگردانی این پروژه را بپذیرد تا از رابین هود، یک فیلم سینمایی بلند بسازد. چرا که در ابتدای بررسی نیز به آن پرداختیم، هر از گاهی یک فیلم سینمایی درباره رابین هود به حمایت کمپانیهای مختلف ساخته و داستان این عیار دوستداشتنی، بارها و بارها از جنبههای مختلف روایت میشود. به همین خاطر تولید یک اثر خوشساخت و کیفیت بالا، آن هم از رابین هود شاید کار آسانی برای هر کارگردانی نباشد.
با این اوصاف فیلمنامه این اثر با آن همه ایرادات ریز و درشتش، ویترین جالبی دارد. به این معنا که رابین هود یک اشرافزاده است و صرفا یک انسان بینام و نشان نیست. رابین در این فیلم، هویت و اصالت دارد. او در جامعه حضور فعال داشته و صرفا مثل شخصیت کارتونیاش، بیشتر اوقات خودش را در جنگلهای شروود سپری نمیکند. اما رفیقِ شفیقش «جان» نه ویترینی دارد و نه شخصیتپردازیاش به یک مرحله مناسب تا پایان فیلم میرسد. به همین خاطر تعامل بین کاراکتر «جان» و «رابین» به قدری بد شکل گرفته که آرزو میکنید سریعتر دیالوگهایشان به اتمام برسد تا بلکه با اکشن فیلم، کمی سرگرم شوید.
این نما تنها یکی از قابهای بیحساب و کتاب فیلم رابین هود است. یک نمای بسته، شخصیت لنگ در هوا مانده و سرباز بخت برگشتهای که در عمق پس زمینه دوربین قرار میگیرد. اینکه آتوبترست چه خلاقیتی در این قاب تصویر دیده را باید شخصا از خودش بپرسیم!.
شاید تنها نقطه قوت فیلم را بتوانیم در یک سکانس خلاصه کنیم. بخشی که رابین با تمرینهای سخت از تیپ شخصیتیِ لرد لاکسلی به رابین هود تغییر هویت میدهد. تماشای اینکه رابین هود یک فرد عادی است که با تلاش و رنج کشیدن به یک عیار و قهرمان مردمی تبدیل میشود، جزو معدود (یا شاید هم تنها!) بخشهای جذاب فیلم Robin Hood است. هر چند درک این حس حزن و اندوه در کاراکترهای اصلی و حتی فرعی اصلا محسوس نیست و آنها صرفا روی کاغذ شخصیتی غمانگیز دارند. به عنوان یک تماشاگر، حس خاصی از جانب همدردی در ما تحریک نمیشود که «رابین» یا حتی «جان» ناراحت هستند. این ایفای نقش بد بازیگرها، مجدد به ناتوانی کارگردان در به بازی گرفتن بازیگرها برمیگردد. از طرفی میتوان این گونه نیز برداشت کرد جریان فیلم بین سکانسهای این اثر سینمایی منقطع است و هر اتفاقی که در سکانس پیشین رخ داده، گویا در ادامه ماجرا فراموش میشود. مثل اینکه کاراکترها، به ویژه «جان» به بیماری آلزایمر مبتلا هستند!
- پاسخ به یک سوال پرتکرار: چرا اکثر فیلمهای سینمایی درباره رابین هود با یک شکست روبهرو میشوند؟
- شاید چون ما در گذشته با این شخصیت بیشتر به وسیله کارتون و یک سریال بلند آشنا شدیم و آن کاراکتری که در ذهن ما حک شده، به قدری از یک پرستیژ بالایی بهرهمند است که با تماشای یک فیلم دو ساعته، قادر نیستیم رابین هود این دسته از آثار را با آنچه در ذهن سراغ داریم، مطابقت دهیم. از طرفی اگر کارگردان تلاش کند تا فیلم رابین هود از یک شخصیت پختهتری بهره ببرد، مجبور است دیالوگگوییها را بیشتر کند و به همین خاطر، وزنه درام بر این نوع فیلم، بیشتر از اکشن ماجرا سنگینی میکند. در حالیکه فیلمنامهنویسها در چند پروژه اخیر، همگی در تلاش بودند تا بار اکشن فیلمهای رابین هودی کم نشود و مخاطب سینما با یک ریتم تند و سریع به پای فیلم بنشیند و از مبارزههای رابین هود با سربازهای داروغه شهر به وجد بیاید. این رویه را من تحت عنوان «سندرم رابین هود ضعیف» تعریف میکنم. چون نشانههایی که در دستپرورده آتوبترست میبینم، پیش از این در سایر فیلمهای رابین هودی نیز کم و بیش مشاهده کردم.
البته هستند کسانی که معتقدند در این اوضاع که کیفیت آثار سینمایی درباره رابین هود کم و بیش از یک حد متوسط فراتر نمیرود، همین فیلم جدید Robin Hood غنیمت است و به خاطر اکشن تند و سریع حاکم بر این اثر، آنقدر هم نیاز نیست این فیلم را بکوبیم. این دسته از سینمادوستان تصمیم دارند تا صرفا دو ساعت سرگرم شوند. حکایت این دسته از مخاطبین برمیگردد به همان ضربالمثل معروف و خندهدار که قدیمیها میگویند: «از درد لاعلاجی، به خر میگن خانمباجی». به این معنا که برخی از افراد به جای تماشای یک فیلم اصیل با فیلمنامهای چفت و بسطدار، از سر ناچاری (؟) به سمت تماشای فیلمهای فاجعهای مثل ساخته «آتوبترست»، آن هم در سال 2018 میلادی روی میآورند.
این یک پیشنهاد نیست. یک هشدار است! لطفا دور این فیلم یک خط قرمز پر رنگ بکشید. شاید چون تماشای فیلم Robin Hood به مراتب بهتر از یک سوهان میتواند با اعصاب و روان شما بازی کند. الان که دوباره فکر میکنم آتوبترست یک هنرمند واقعی است. چرا که از پس هر فردی بر نمیآید این چنین اثر ضعیفی را به عنوان یک فیلم سینمایی بلند به هواداران دنیای سینما و ژانر اکشن قالب کند!