ازدواج یکی از مراحل اصلی و حساس زندگی هر زن یا مردی است. جدا از غریزه جنسی، به وسیله این پیوند یافتن نیمه گمشده آرامش روانی، عصبی و همچنین فرزندآوری از اهداف دیگر ازدواج است.
به گزارش به نقل از آرمان ،در دو دهه اخیر بنا به دلایل مختلف آمار ازدواج کاهش یافته و در مقابل آمار تجرد افزایش تاسف انگیزی یافته است. بسیاری از کارشناسان مشکلات اقتصادی، گرانی مسکن، تورم، بالا رفتن قیمت ها، هزینه های بالای فرزندپروری را دلایل ازدواج گریزی جوانان می دانند، اما هیچ یک به ابعاد اصلی و نقاط مهم ازدواج گریزی جوانان توجه نمی کنند، درست است که مشکلات اقتصادی از دلایل اصلی این گریز است، اما دلایل دیگری وجود دارد که از نگاه رفتارشناسی باید به آنها دقت بیشتری داشت.
مسئولیت گریزی اصلی ترین دلیل رفتاری در این زمینه است، فرزندان ما از دوران کودکی با مسئولیت‌پذیری آشنا نمی شوند و ملاحظه می کنیم که جوان تنومندی در خانه نشسته و مشغول بازی با گوشی تلفن همراه یا تماشای تلویزیون است، مادر یا پدر او برای تهیه نان از خانه خارج می شود. این موارد مشکلات خانوادگی در ارتباط با مسئولیت پذیری است، نمی دانم که چرا والدین دیگر از واگذاری مسئولیت به فرزندان خود هراس دارند یا می ترسند مشکلات و بلاهایی برای آنها ایجاد شود، از همین جا است که مسئولیت پذیری در رفتار جوانه‌زده است و کم کم به طرف نهادینه شدن می رود در دوران جوانی نیز بر همین منوال است.
جوانان ما مسئولیت‌پذیر نیستند، چرا که اغلب مشاهده می کنیم که ترس از مسئولیت است که بسیاری از جوانان ما از ازدواج گریزان هستند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که در مورد والدین و خانواده‌هایی که از نظر مالی با هیچ مشکلی مواجه نیستند و امکان ازدواج برای آنها فراهم است، چه دلیلی دارد که از ازدواج هراسان باشند، در کنار مسئولیت ناپذیری باید عرض کنم، وحشت دور شدن از دوران تجرد و آزادی های این دوران به عنوان دومین دلیل رفتاری شناخته شده است. امروزه دیگر جوانان ما حوصله پرسش و پاسخ هایی مانند کجا بودی؟کجا رفتی؟ و مواردی از این دست را ندارند. از دوران نوجوانی با والدین خود بر سر این نکات جر و بحث می کنند و اختلاف نظر دارند. در دوران نوجوانی و جوانی مرحله دوم نیز همین گونه است. فاصله بلوغ تا سن ازدواج در جامعه ما بالاتر از حد متعارف شده است.
به این معنی که اگر سن 18 سال را برای پسران و دختران در نظر بگیریم تا 35 سال که میانگین سن ازدواج در کشور است، به این مهم دست می یابیم که فاصله فاحشی میان سن بلوغ و سن ازدواج در جامعه حاکم شده است که در همین فاصله اغلب مشکلات اتفاق می افتد. اکنون باید به کالبد شکافی مشکلات ازدواج گریزی جوانان دقت کنیم. ازدواج سفید در زمره معایب پدیده ازدواج گریزی قرار دارد. به طور حتم ازدواج سفید و روابط فراخانوادگی از عوارض اصلی گریز از ادواج است، زمانی که یک جوان به این سهولت دسترسی به جنس مخالف دارد، دیگر چرا باید هزینه کند و مسئولیت زندگی را به عهده بگیرد و تازه پرسش و پاسخ نیز در انتهای روز داشته باشد. بنابراین ملاحظه می کنیم که تنها مشکلات مادی مانعی برای ازدواج جوانان نیست.
22میلیون جوان مجرد در کشور
امروزه طبق آمار موجود حدود 22 میلیون جوان مجرد در کشور وجود دارد که به طرف سالمندی حرکت کرده اند. به طور حتم زمانی که انسان به سن 40 یا 50 رسید، دیگر علاقه ای به ازدواج و تشکیل خانواده ندارد و تا پایان عمر تجرد را انتخاب خواهد کرد. این در حالی است که اگر در این سنین نیز ازدواج کند، دیگر حوصله فرزندآوری و فرزندپروری را ندارد. بنابراین خانواده‌های تک هسته ای و بدون فرزند نیز نوع جدید از خانواده ها هستند که ناشی از ازدواج گریزی در سنین مشروع و لازم است. حمایت نکردن دولت از ازدواج جوانان برای افراد کم درآمد و از خانواده های متوسط به پایین یکی دیگر از دلایل ازدواج گریزی جوانان است. همین وام ازدواج را ملاحظه بفرمایید چه بلایی بر سرش آمد یک جوان برای گرفتن 10 تا 15 میلیون تومان چقدر باید این بانک ها دوندگی داشته باشد تا این مبلغ را دریافت کند که هیچ تناسبی نیز با هزینه های جاری ابتدای زندگی ندارد.
باید یادآور شد که وام ازدواج به هیچ درد یک جوان نمی خورد، چرا که امروزه نمی توان با این مبلغ اندک حتی گوشه ای از هزینه های ازدواج را نیز پوشش داد و اینکه اقدام به خریداری وسایل ابتدایی زندگی کرد یا اینکه خانه ای را رهن یا اجاره کرد. بنابراین عدم حمایت های دولت و نهادهای مسئول در کنار ضعف اقتصادی خانواده ها از دیگر دلایل ازدواج گریزی فرزندان و خانواده های کم درآمد محسوب می شود. در مورد خانواده هایی که دارای تمکن مالی مناسب هستند، این مشکلات وجود ندارد، اما در برخی از موارد مشکلات رفتاری به چشم می‌خورد. عوارض و آسیب های دوران تجرد آنچنان که گفته شد، باعث فراوانی و گسترش ازدواج گریزی در جامعه می شود.
به عنوان مثال زمانی که دوستان در کنار هم می نشینند، جوان ازدواج کرده را به تمسخر می گیرند که داخل مرغ ها شده و دیگر در ردیف مردان و زنان جوانان قرار ندارند. همین تمسخرها و نیشخندها باعث می شود که برخی از جوانان ازدواج خود را یا مخفی کنند یا به مورد اجبار خانواده خود قرار دهند. پرواضح است که در این میان رسانه ها نیز سهم قابل توجهی را برعهده دارند، شاید آگاه سازی از مشکلات روحی، روانی و عاطفی در دوران مجردی بتواند بار کوچکی از دوش جامعه بردارد، چرا که مشکلات اخلاقی در کنار مشکلات روحی، روانی و رفتاری از عوارض اصلی دوران تجرد است، چرا که غریزه جنسی فقط به تنهایی نمی تواند آرام بخش جوانان ما باشد، آنچه که امروز جوانان را آزار می دهد، خلأ عاطفی و خالی بودن حفره های روحی، عشقی و علطفی است که به وسیله افراد معمولی پر نمی شود. مگر این افراد به همسری انتخاب شوند، در مورد دختران نیز همین مساله صادق است، دختران ممکن است که آمادگی ازدواج از نظر جسمی و روحی را داشته باشند، اما منتظر شاهزاده با اسب سفید نشسته اند که به طور حتم باید دکتر یا مهندس آن هم با وضعیت مالی مناسبی باشد.
باید متذکر شد که چه دلیلی دارد که پسر باید به خواستگاری دختر برود؟ در بسیاری از خانواده ها ملاحظه می شود که خانواده دختر زمانی که جوانی خوب، معقول و شایسته را می بینند، خود پیشنهاد ازدواج دختر را به او می دهند، چه عیبی دارد؛ این رفتار نیز به عنوان یک سنت و عرف در جامعه نهادینه شود، چرا که این مورد نیز می تواند به عنوان یک راه حل برای کاهش آمار تجرد در جامعه قرار بگیرد. به هر حال در خاتمه باید عرض کنم که دود تجرد ابتدا در چشم جامعه، نوجوانان و جوانان می رود، سپس خانواده ها هستند که باید خسارات سنگین این رفتارها را در دوران تجرد را بپردازند.