ماهان شبکه ایرانیان

زینب- سلام الله علیها- از کربلا تا کربلا

روزی که بشر در جهان پدیدار شد، از رهبری الهی برخوردار بود و تا روزی که هستی پابرجاست و مردم به زندگی خود ادامه می دهند این روش وجود دارد و به وسیله ی آن می توانند برنامه ای برای زندگی خود آماده و بر اساس آن به کمال برسند و هیچ گاه نبوده و نخواهد بود که جهان خالی از رهبری الهی باشد و مردمی هم هستند که از این برنامه به نحو احسن استفاده نمی کنند و من ...

زینب- سلام الله علیها- از کربلا تا کربلا

روزی که بشر در جهان پدیدار شد، از رهبری الهی برخوردار بود و تا روزی که هستی پابرجاست و مردم به زندگی خود ادامه می دهند این روش وجود دارد و به وسیله ی آن می توانند برنامه ای برای زندگی خود آماده و بر اساس آن به کمال برسند و هیچ گاه نبوده و نخواهد بود که جهان خالی از رهبری الهی باشد و مردمی هم هستند که از این برنامه به نحو احسن استفاده نمی کنند و منحرف می شوند.

رهبران الهی هر یک دیگری را تأیید می کند و مکتب او را تصدیق کرده و به آینده روشن تر مژده می دهد و چون همه از یک مبدأ فیض می برند هیچ گاه دچار اختلاف نمی شوند. البته برای نگه داشتن این مکتب روش های مختلفی را اتخاذ می کنند تا رهبری را در تمام زمان ها حفظ کنند و نگذارند که مخالفان آنان با افکار پلید بر آنان چیره شوند و یک باره بساط رهبری را از میان ببرند و نگذارند اثری از حکومت الهی در جهان باقی بماند و چون نوبت به امام حسین علیه السلام رسید او چنان خطر محو و نابودی اسلام را احساس کرد که اگر کوچک ترین سهل انگاری به وجود می آمد دیگر قابل بازسازی نبود.

در این موقعیت حضرت زینب- سلام الله علیها- دوش به دوش برادر در تمام جهات گام برداشت و با یک دنیا صبر و مقاومت و تدبیر زمینه را مساعد کرد و به دنیا فهماند که وظیفه ی دفاع از دین و مذهب اختصاص به مرد و زن ندارد؛ هر جا که لازم است باید قیام کرد.

در این راه، امام حسین علیه السلام ابتدا به خواهر درسی داد که سرمشق برای همه است؛ درسی که همه اش صبر، ایثار و فداکاری است و شروع و نقش هایی است که حضرت زینب- سلام الله علیها- ایفا کردند.

درس آموزی امام حسین علیه السلام به خواهرش

عصر روز نهم فرمانده ی دشمن عمربن سعد به طرف خیام حسینی حمله کردند و همهمه ی اسبان و به هم خوردن سلاح به گوش اهل خیام رسید. امام حسین علیه السلام جلوی خیمه نشسته و سر به زانو نهاده و در خواب بود. حضرت زینب- سلام الله علیها- با شنیدن این صداها خدمت برادر رفت و فرمود: برادر جان! صدای لشکر دشمن را نمی شنوی که ما را مورد حمله قرار داده اند؟ امام سر برداشت و فرمود: اینک جدم رسول خدا را در خواب دیدم که می فرماید حسینم تو به سوی ما می آیی.

زینب با شنیدن این جملات سیلی به صورت خود نواخت و صدا زد: وای بر ما که به هجران تو مبتلا می شویم. امام فرمود: خواهرم آرام باش، وای بر شما نیست.[1]

از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که فرمود:

من تبدار بودم و عمه ام زینب مرا پرستاری می کرد. پدرم وارد خیمه شد و چون غلام ابوذر هم در آن جا حضور داشت و مشغول صیقل دادن سلاح بود، پدرم گفتاری بر زبان آورد. گوش فرا دادم، متوجه شدم که اشعار زیر را می خواند:

 

یا دهر افّ لک من خلیل

کم لک بالإشراق و الأصیل

 

من صاحبٍ و طالبٍ قتیلٍ

والدهر لا یقنع بالبدیل

 

و إنّما الأمر إلی الجلیل

و کلّ حی سالک سبیلی[2]

                                                                          

ای روزگار، وای برتو که هر دوستی را در طلوع و غروب آفتاب بسیاری از یاران و دوستان را نابود می سازی و به عوض هم اکتفا نمی کنی. آری سر رشته ی همه در دست خداست و هر ذی حیاتی به راهی خواهد رفت که من می روم.

دو یا سه بار اشعار بالا را تکرار کرد. من به مقصود او پی بردم و فهمیدم از مرگ خود خبر می دهد. گریه گلویم را فرا گرفت، اما خودداری کردم، اما عمه ام زینب بر اثر رقّت قلبی که ویژه ی زنان است نتوانست خودداری کند بی اختیار و با حسرت فرمود: ای کاش من مرده بودم و این روز را نمی دیدم. برادرم! پس از فقدان مادرم فاطمه زهرا- سلام الله علیها-، پدرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام و برادرم امام حسن علیه السلام چشمانم به تو روشن بود، ای یادگار گذشتگان و جانشین پیشوایان.

ناراحتی شدید عمه ام زینب- سلام الله علیها- پدرم را متوجه او ساخت و فرمود:

یا اخیة لا یذْهَبَنَّ حِلْمَک الشَّیطانُ:

خواهرم! دستخوش شیطان مشو و پرده ی بردباریت را شیطان پاره نکند. و فرمود: اگر مرغ قطا را به حال خود می گذاشتند آسوده می خوابید.[3]

حضرت زینب- سلام الله علیها- عرض کرد: برادر خود را برای مرگ آماده کرده ای؛ این مصیبت بر ما سخت است. آن گاه بی هوش شد. پدرم سر عمه را بر زانو گذاشت. چند قطره آب بر صورتش ریخت و او را به هوش آورد و فرمود: خواهرم! تقوا را شعار خود قرار بده و به خواست او خوشنود باش. بدان که اهل زمین می میرند و آسمانی ها باقی نمی مانند. تنها ذات ایزد جهانی باقی است و همه ی موجودات محکوم به فنایند. خواهر! جدم، پدرم و برادرم و مادرش، همه بهتر از من بودند؛ آن ها از دنیا رفتند. مسلمانان باید به رسول و رهبر اسلام اقتدا نمایند.

با این سخنان او را دلداری داد و فرمود: خواهرم! تو را به خدا سوگند در عزای من گریبان پاره مکن؛ سیلی به صورت مزن؛ گریه و ناله مکن. امام با قدرت ولایتی خود آرامش در وجود خواهر انداخت و او را آرام ساخت.[4]

این گفتار و رفتار امام درسی برای خواهرش زینب- سلام الله علیها- است؛ درسی که او را برای آینده ی دشوار کوفه و شام آماده می سازد؛ درسی که رهبری این قیام را پس از شهادت آن حضرت تا بازگشتن اهل بیت به مدینه بر عهده ی حضرت زینب- سلام الله علیها- قرار می دهد و این امانت الهی را به او می سپارد.

امام به خواهر فرمود، مبادا شیطان حلم تو را ببرد؛ یعنی خود را بشناس و از شخصیت خود و ارزشی که در این قیام عظیم برای تو قائل شده اند فراموش نکن کاری که تو باید انجام دهی از کار من آسان تر نیست و فقط با عظمت روحی و شخصیت و معنویتی که از تربیت های حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا- سلام الله علیها- به دست آورده ای و از آنان به ارث برده ای می توانی وظیفه ی خود را انجام دهی. اگر با اشاره ای به شهادت برادر این قدر بی تابی کنی و در مقابل یک سخن تأثّرانگیز خود را ضبط نکنی، کی تحمل فردا را داری و چگونه می توانی در بازار کوفه ناگفته ها را بگویی و نهفته ها را آشکار کنی و دست آنان را بر ملا کنی و در مرکز خلافت و حکومت آل ابی سفیان، مردم را به حقیقت متوجه سازی و با یک سخنرانی، تبلیغات سوء آنان را نقش بر آب کنی.[5]

حمایت از امامت

اولین نقش و شاید مهم ترین نقش حضرت در حضور در کربلا، حفظ و حمایت از امام زمان خود بود. واژه ی امامت در لغت به معنای رهبری اجتماع، ریاست عامه است و در اصطلاح امامت یک منصب الهی و خدادادی است که تمام شئون والا و فضایل را در بر دارد جز نبوت و آن چه لازمه ی آن است.[6]

با توجه به احادیث، وجود یک حجت الهی در هر عصر و زمانی در روی زمین یکی از مسائل مهم در مکتب اهل بیت- علیهم السلام- است تا آن جا که در حدیثی از امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: زمین حتی برای یک چشم بر هم زدن هم از حجت خدا خالی نمی شود یا ظاهر است یا پنهان.[7]

بر همین اساس، حضرت زینب- سلام الله علیها- در واقعه ی کربلا خود را آماده ی دفاع و حمایت از امام زمان خود می کند. در حقیقت خود را سپر بلای امام زمان خود کرد تا زمین متزلزل نشود و اهلش را فرو نبرد. چرا که نظام عالم بسته به وجود آن هاست؛ وجود آن ها فیض به عالم می رساند. امام، قلب عالم امکان است.[8]

روز عاشورا، زمانی که تمام یاران امام شهید شده اند، امام در میدان تنها به مبارزه برمی خیزد. دشمنان او را هدف تیر خود قرار می دهند. حضرت زینب- سلام الله علیها- که برادر را از هر جهت بی یار و یاور دید پیش خیمه ها آمد. عمر سعد را مخاطب قرار داده و فرمود: ای پسر سعد! زاده ی زهرای اطهر را می کشند و تو تماشا می کنی. عمر سعد جوابی نداد و از آن حضرت رو برگرداند.

حضرت زینب- سلام الله علیها- رو به لشکر کرده و فرمود: آیا در میان شما مسلمانی هست؟ باز هم پاسخی نشنید. در این وقت شمر دستور داد که کار را تمام کنید.[9]

حضرت زینب- سلام الله علیها- به دفاع از امام خود برخاست. در لحظه ی آخر هم با آنان اتمام حجت کرد. او را زاده ی زهرا- سلام الله علیها- دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله معرفی کرد ولی مقام و زر و زیور دنیا چشمان دشمن را پست و کور کرده بود.

یکی دیگر از مواردی که حضرت زینب- سلام الله علیها- در برابر آن مقاومت و ایستادگی کرد حفظ جان امام سجاد علیه السلام بود. حضرت زینب- سلام الله علیها- این صفت را از پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام به ارث برده بود.

«لیلةالمبیت» شبی است که پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام جان خود را برای دفاع از رسول اکرم صلی الله علیه و آله به خطر انداخت لذا فرمودند که اگر اجر لیلةالمبیت امیرالمؤمنین علیه السلام را به تمام اهل عالم تقسیم کنند همه مستحق بهشت خواهند شد، برای این که در آن شب پیغمبر صلی الله علیه و آله را نگه داری نمود.[10]

حضرت زینب- سلام الله علیها- هم چند مرتبه به دفاع از جان امام سجاد علیه السلام برخاست.

اول؛ زمانی که لشکر دشمن به خیمه ها ریخته و شمر اراده ی قتل حضرت را نمود، حضرت زینب- سلام الله علیها- چنان تضرّع و بی تابی نمودند تا او را نجات دادند؛

دوم؛ وقت آتش زدن خیمه ها، اگر حضرت زینب- سلام الله علیها- نبود آن جناب در خیمه سوخته بودند؛

سوم؛ هنگام عبور اسرا به قتلگاه در حالی که حضرت زینب- سلام الله علیها- مشغول وداع با برادر بود متوجه حضرت شد که در حال احتضار است، او را تسلی داد؛

چهارم؛ در مجلس ابن زیاد که آن ملعون امر به شهادت امام سجاد علیه السلام کرد، حضرت زینب- سلام الله علیها- دست به گردن آن حضرت شدند و فرمودند: نخواهم گذاشت او را بکشید تا من زنده هستم و خود را فدای حضرت سجاد علیه السلام نمود و در همه ی این موارد پیروز شد.

چنان چه حکمت آمدن حضرت سجاد علیه السلام به کربلا با وجود شدت ضعف و بیماری همین بود که بعد از شهادت حضرت امام حسین علیه السلام، زمین کربلا اهلش را فرو نبرد چون وجود حضرت مانع از نزول عذاب بود.[11]

حضرت زینب از یک جهت حفظ اساس عالم طبیعت را کردند و از جهتی دیگر حفظ و نگه داری دین را و از جهتی هم حفظ یکی از اولیاء خاص خداوند را و اجر هر یک را جز خدا کسی نمی داند.[12]

دفاع و حمایت حضرت نشانگر این است که وقتی کاری تکلیف شده باشد، زن و مرد ندارد؛ جنسیت مهم نیست؛ هدف مهم است که در راه رضای خدا باشد. حضرت زینب- سلام الله علیها- در این راه مادر خود را الگو و سرمشق خود قرار داده بود و او دیده بود که مادر چگونه از حیثیت پدر دفاع می کرد که در این راه جان خود را فدا کرد.

او جسارت زنان و شهامت مردان و توان ولایت را با خود داشت و در هر پیش آمدی از عهده ی انجام وظیفه ی خود برمی آمد.

نگرانی حضرت از اصحاب برادر

حضرت امام حسین علیه السلام در شب عاشورا از خیمه بیرون آمد. هلال بن نافع، یکی از اصحاب امام که متوجه بیرون آمدن امام شد با شمشیر خود امام را تعقیب کرد. امام که متوجه صدای پای هلال شد، فرمود: کیستی؟ عرض کرد: من هستم یابن رسول الله! بابی انت و امّی. حضرت فرمود: چرا این وقت شب از خیمه بیرون آمدی؟ هلال عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما باد، از خروج شما به طرف دشمن نگران شدم. فرمود: ای هلال! بیرون آمدم که در این اطراف تحقیقی کنم و این گودال ها را بنگرم؛ مبادا دشمن کمین کند و هنگام جنگ به حرم و خیمه های حمله نماید. سپس فرمود: ای هلال! چرا در این دل شب به میان این دو کوه نمی روی تا از دشمن نجات یابی؟ هلال عرض کرد: اگر من چنین کنم مادر به عزای من نشیند. مولای من! این شمشیر را هزار درهم خریدم و اسب خود را نیز به هزار درهم خریدم، محال است که از خدمت شما به جایی روم تا شمشیرم از بریدن و اسبم از دویدن باز نماند.

هلال گوید: آن گاه به نزد خواهرش حضرت زینب- سلام الله علیها- رفت. من در خارج خیمه منتظر ایستادم. آهسته مشغول صحبت با خواهرش بود. ناگاه صدای حضرت زینب- سلام الله علیها- بلند شد و فرمود: وا اخاهُ، اشاهد مصرعک؛ برادر جان! من چگونه تو را کشته ببینم و به رعایت این اطفال و زنان درآیم. تو خود می دانی که این گروه ستمکار چه قدر کینه و بغض ها دارند. بعد عرض کرد: برادر جان! آیا اصحاب خود را امتحان کرده اید؟ من می ترسم که وقت نبرد این ها هم بروند و تو را تنها بگذارند. حضرت بگریست و فرمود: بلی، همه ی آن ها را امتحان کرده ام که همه مشتاق مرگ هستند.

هلال پس از شنیدن این گفت وگو گریست و به خیمه ی حبیب بن مظاهر رفت و صورت واقعه را عرض کرد و گفت: من خواهرش را بسیار پریشان دیدم. آیا می توانی که اصحاب را جمع کنی و ایشان را به کلامی مطمئن و آسوده خاطر کنی؟ حبیب بن مظاهر گفت: سمعاً و طاعةً. سپس از جا برخاست و اصحاب را خبر داد. همه جمع شدند؛ سپس به بنی هاشم عرض کرد شما به خیمه های خود برگردید. آن گاه به اصحاب خطاب کرد: اینک هلال به من خبر داده که حضرت زینب- سلام الله علیها- فکرشان نگران است و از ما مطمئن نیست، مرا از نیت های خود باخبر کنید.

اصحاب چون شنیدند، سرهای خود را برهنه کردند و شمشیرها را از غلاف کشیدند و قسم یاد کردند که تا یک نفر از ما زنده است نمی گذاریم کسی به خیام نزدیک بشود. حبیب فرمود: با من بیایید.

آن گاه به خیمه ی حضرت آمدند و صدا بلند کردند که: ای بانوان حریم عصمت! این همه ی یاران و انصار شما هستند که قسم یاد کرده اند که تا قبضه ی شمشیر در دست آن هاست دشمن را از شما دفع کنند و هر کس به این خیام نزدیک شود، سر از بدنش جدا شود.[13]

حضرت زینب- سلام الله علیها- همکار خوبی برای برادر بود. در همه ی موارد به او کمک می کرد، حتی در مورد یاران برادر هم نظر می داد، و این نشان از جدیت او در کارش بود.

حضرت زینب- سلام الله علیها- بعد از واقعه ی عاشورا خود را متجلی می کند. همه ی درس هایی که برادر به او آموخت را یکی یکی ارائه می دهد و نشان از این است که درس را خوب فهمیده و درک کرده است.

صبح روز یازدهم، هنگام مراجعت از کربلا مانند یک خطیب بلیغ هم چون مردی توانا کنار جسد برادر نشست و با کمال وقار و سکینه متوجه ذات اقدس الهی شد. دست به طرف بدن بی سر برادر کرده به درگاه الهی عرض کرد:

«اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هذَا الْقَلیل مِنَ القُربان»[14]

«خداوندا! این قربانی اندک را از آل محمد صلی الله علیه و آله قبول فرما.»

این سخن، کلام بزرگی است زیرا نشان از معرفت بالای او، و صبر و استفامت و پایداری اوست. این کلام را باید از پیغمبر و ائمه ی طاهرین تصور نمود.[15]

مادر ایثار

یکی از فضایل انسان، جود و سخا است. این فضیلت در پیغمبر و امام در مرتبه ی برتر می درخشد. هر کس از ایمان بهره ای داشته باشد به همان اندازه از جود و سخا بهره دارد. بخشش داشتن در حضرت زینب- سلام الله علیها- هم در درجه ی عالی است. همان جود و سخایی که در وجود برادرش امام حسین علیه السلام بود در حضرت زینب- سلام الله علیها- نیز وجود داشت. جود و سخا، عطا و بخشش و از دل کندن و در راه خدا دادن است.[16]

روز عاشورا زمانی که دست دو طفل خود را گرفته خدمت برادر آورد و با اصرار زیاد از برادر خواست تا آنان را به میدان بفرستد؛ خواهر، برادر را به حق مادر قسم داد و سیدالشهدا حضرت امام حسین علیه السلام آن ها را بوسید و آن ها پیاده به میدان رفتند.[17]

او دو فرزند خود را که مانند دو قرص ماه بودند به دست خود تفدیم و آن ها را قربانی راه خداوند کرد. به چشم خود بدن پاره پاره ی آن ها را دیده و هرگز پریشان و مضطرب نشد. نوشته شده است زمانی که حضرت ابراهیم علیه السلام فرزندش حضرت اسماعیل علیه السلام را برای قربانی کردن نزد مادرش هاجر برد و فرمود: فرزند را لباس زیبا بر تن کن که او را به مهمانی خداوند می برم. چون او را برد به او خطاب شد: «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»[18]؛ او را از قربانی نگه داری نمود، حضرت او را نزد مادر برد؛ مادرش نظر به گلوی فرزند که از اثر کارد قرمز شده بود انداخت، بی اختیار شده و غش کرد؛ تفاوت از کجا تا کجاست. حضرت زینب- سلام الله علیها- به جای لباس زیبا، اسلحه ی جنگ در تن دو فرزند خود کرد که هر یک اسماعیل عصر خود بودند؛ خود خواهش نمود که آن ها را به میدان کارزار فرستد و خود بدن پاره پاره ی آن ها را دید و ابداً به روی خود نیاورد برای این که مبادا برادر از او خجالت کشد.[19]

حضرت زینب- سلام الله علیها- اولاد خود، میوه ی دل و ثمره ی عمر خود را فدای برادرش حسین کرد. آیا جود و سخایی بالاتر از این می توان دید؟

آن چه به نظر می رسد دو نکته است: در مورد فرزندان یکی این که این عمل حضرت حکایت از نهایت خلوص اوست، کارش خالصاً لوجه الله بود. کسی که در راه خدا و دوستی او کاری انجام می دهد، لازمه ی خلوص آنست که عمل را نبیند و خودش را قابل نبیند که کاری کرده ام. کار زینب- سلام الله علیها- خالص است. دو نور دیده اش را داده ولی از خیمه بیرون نمی آید و داد و فریاد نمی کند، یعنی چیزی را که انسان در راه خدا داد دیگر یادش نمی کند و نکته ی دیگر این که حضرت زینب- سلام الله علیها- علاوه بر خلوصش، حیا هم در برترین مرتبه داشت. زینب- سلام الله علیها- دو آقازاده اش را می دهد باز هم حیا دارد و می گوید افسوس که در راه برادرم حسین نتوانستم خدمتی انجام دهم.[20]

نمونه های این ایثار شکوهمند را در حماسه ی هشت سال دفاع مقدس دیده ایم. مادرانی که دو یا سه یا چهار فرزند خود را در راه دفاع از اسلام فدا کردند و الگو و سرمشق خود را حضرت زینب- سلام الله علیها- می دانند.

پشتیبانی روحی از سردار کربلا

یاران باوفای امام حسین علیه السلام با بدن های چاک چاک بر روی زمین افتاده و فقط اهل بیت مانده بودند. در این هنگام حضرت علی اکبر علیه السلام از پدر اجازه خواست تا به میدان برود. امام بدون درنگ اجازه دادند. علی اکبر علیه السلام به طرف میدان حرکت کرد، تا این که فریاد ایشان به طرف خیمه آمد:

«یا ابَتاهُ عَلَیک مِنَّی السَّلامُ»؛ «پدر جان خداحافظ و سلام بر تو.»[21]

حضرت زینب- سلام الله علیها- چون از علاقه ی برادر به فرزند اطلاع داشت، ترسید هر گاه چشمان برادر به بدن مجروح فرزند افتد حالش دگرگون شود، لذا در مقام تدبیر درآمد. چاره را در این دید که خود را زودتر از برادر به قتلگاه رساند. حضرت زینب- سلام الله علیها- چنان به سرعت خود را به قتلگاه رساند که چون امام حسین علیه السلام رسید ابتدا نظرش به خواهر افتاد و از زیادی غیرت ناموس داری از آن حالت شدت علاقه نسبت به فرزند غافل شد و خواهر را به خیمه برگرداند.[22]

عمل حضرت زینب- سلام الله علیها- نشان از این دارد که حضرت همه جانبه به فکر برادر است تا این که کوچک ترین ضربه ی روحی به او وارد نشود و در هدف برادر خللی وارد نشود و دچار تردید نشود.

گنجینه ی اسرار امامت

حضرت زینب- سلام الله علیها- گنجینه ی اسرار و امانت های الهی بود. او به خاطر ظرفیت و لیاقتی که داشت در روز عاشورا به مقام نیابت امام حسین علیه السلام رسید. امام سجاد علیه السلام زنده بود ولی به علت بیماری توانایی انجام وظیفه ی خود را نداشت.

در مسأله ی نیابت برخی از بزرگان، چون مرحوم شیخ صدوق (ره) قائل شده اند که حضرت زینب- سلام الله علیها- نیابتی ویژه از امام حسین علیه السلام داشتند.

احمدبن ابراهیم گوید:

بر حکیمه، دختر امام جواد علیه السلام و خواهر امام هادی علیه السلام در سال 262 وارد شدم و از پشت پرده با وی صحبت کردم و از دینش پرسیدم. نام کسانی را که امام می داند برد. سپس گفت: حجةبن الحسن بن علی و نامش را برد. گفتم: فدایت شوم آیا او را مشاهده کرده ای، یا آن که خبر او را شنیده اید. گفت: خبرش را به نقل از مادرش شنیده ام. گفتم: آن فرزند کجاست؟ گفت: مستور است. گفتم: پس شیعه به چه کسی رجوع کند؟ گفت: به جده اش مادر ابومحمد علیه السلام. گفتم: آیا به کسی اقتدا کنم که به زنی وصیت کرده است. گفت: به حسین بن علی علیه السلام اقتدا کرده است زیرا ظاهراً حسین بن علی علیه السلام به خواهرش زینب دختر علی علیه السلام وصیت کرد و هر عملی که از حسین بن علی علیه السلام صادر می شد به خاطر آن که او مستور بماند به زینب- سلام الله علیها- نسبت داده می شد. سپس گفت: شما اهل اخبارید. آیا برای شما روایت نکرده اند که میراث نهمین فرزند حسین بن علی علیه السلام در زمان حیاتش تقسیم می شود؟[23]

سید نورالدین جزایری در کتاب خود می نویسد: خداوند وجود مقدس زینب- سلام الله علیها- را آفرید که لایق این مقام شامخ باشد.[24]

پی نوشت ها

[1] - ملبوبى، محمدباقر، الوقایع و الحوادث، ج 2، ص 179- قمى، عباس، زندگانى امام حسین(ع)، ص 79. الارشاد، محمدباقر ساعدى خراسانى، ص 440. تاریخ طبرى، ج 7، ص 3017.

[2] - بحارالانوار، ج 45، ص 2. الارشاد، محمدباقر ساعدى خراسانى، ص 444.

[3] - همان.

[4] - الوقایع و الحوادث، ج 2، صص 189- 188.

[5] - آیتى، محمد ابراهیم، بررسى تاریخ عاشورا، ص 116.

[6] - مکارم شیرازى، ناصر، پیام قرآن، ج 9، ص 20( به نقل از احقاق الحق).

[7] - بحارالانوار، ج 47، ص 41.

[8] - زینب- سلام‏ الله علیها-، ص 129.

[9] - الارشاد، محمدباقر ساعدى خراسانى، ص 446.

[10] - زینب- سلام ‏ا ... علیها-، ص 129.

[11] - همان، صص 132- 131.

[12] - همان، ص 129.

[13] - ریاحین ‏الشریعه، ج 3، صص 85- 84 (به نقل از دمعةالساکبه، محمد باقر بهبهانى).

[14] - زینب کبرى- سلام‏الله علیها-، ص 105.

[15] - زینب- سلام‏الله علیها-، ص 106.

[16] - آیت‏الله عبدالحسین دستغیب، زندگانى حضرت زینب- سلام ‏الله علیها-، ص 33.

[17] - زینب کبرى- سلام‏الله علیها-، ص 181.

[18] - صافات/ 107: «و بر او گوسفندى فرستاده و ذبح بزرگى فدا ساختیم.»

[19] - حضرت زینب- سلام ‏الله علیها-، ص 105.

[20] - زندگانى حضرت زینب- سلام ‏الله علیها-، صص 35- 33.

[21] - لهوف ابن طاووس، ص 139.

[22] - زینب- سلام ‏الله علیها-، ص 129.

[23] - شیخ صدوق، کمال‏ الدین و تمام ‏النعمة، ج 2، ص 267، ترجمه ‏ى منصور پهلوان.

[24] - زینب- سلام ‏الله علیها-، ص 24.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان