مربع راهبردی نود و هشت

جنگ‌ هشت ساله‌ی ما با ارتش بعثی اگرچه ظاهرا ناخوشایند و ناگوار بود اما «دوران دفاع مقدس برای ملت ما ظرفیت و موقعیتی بود که این ملت بتواند اعماق جوهره‌ی خودش را در ابعاد مختلف نشان دهد و نشان داد

جنگ‌ هشت ساله‌ی ما با ارتش بعثی اگرچه ظاهرا ناخوشایند و ناگوار بود اما «دوران دفاع مقدس برای ملت ما ظرفیت و موقعیتی بود که این ملت بتواند اعماق جوهره‌ی خودش را در ابعاد مختلف نشان دهد و نشان داد.» 31/6/84 در دفاع مقدس، بسیجیان خمینی یاد گرفتند که فراتر از امکانات کار کنند و "محدودیت‌ها" را تبدیل به عامل "ابتکار" و "پیشرفت" کنند. برای مثال، یکی از فرماندهان سابق قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء درباره‌ی چگونگی شکل‌گیری واحد مهندسی جنگ چنین می‌گوید:

"مهندسی جنگ در دفاع مقدس از شکست حصر آبادان، آن هم فقط با یک دستگاه لودر شکل گرفت و رفته‌رفته در طول یکی دو سال بعد به یک سامانه‌ی مناسب در جهت رفع نیاز این دسته از دفاع تبدیل شد. در پایان دفاع مقدس یک لودری که مهندسی در زمان حصر آبادان داشت، به 4-5 هزار لودر و بولدوزر تبدیل شده بود و اینها با شرایط آن زمان که ما از یک طرف در تحریم و محاصره بودیم و از طرف دیگر با کارشکنی‌های دولت {بنی‌صدر} روبه‌رو بودیم، یک معجزه بود. وقتی که مهندسی آرام‌آرام شکل گرفت و تخصصی‌تر شد و توانست ابزارآلات مورد نیاز خود را تأمین کند، دیگر مانند روزهای اول تشکیل خود نبود، بلکه به عنصری اثرگذار و تأمین‌کننده بدل شده بود. ما از نظر جنگ‌افزار و امکانات دفاعی شباهتی به دشمن نداشتیم به‌طوری که حتی سیم خاردار و موتور قایق را هم در دنیا به ما نمی‌فروختند. این ضعف جنگ‌افزار و مهمات باید یک‌جوری برطرف می شد. برای همین تمام ابتکارات و تدابیر فرماندهان سپاه هم بر این بود که از تمام عناصر جنگی برای پوشاندن این ضعف‌ها استفاده شود. "

چهار محور اصلی در جنگ اقتصادی

جنگ امروز ما اما جنگ اقتصادی است و اگر تا پیش از این، بودند کسانی که ماهیت "جنگ اقتصادی" دشمن را باور نداشتند، این روزها، دشمن آن‌قدر شفاف و مستقیم عمل کرده است که دیگر «همه قبول دارند که دشمن در حال جنگ اقتصادی با ما است؛ این را همه می‌دانند. البتّه این را که دشمن در حال جنگ با ما است، همیشه ما تکرار می‌کردیم، می‌گفتیم، [امّا] بعضی باور نمی‌کردند؛ امروز همه باور کرده‌اند؛ همه‌ی مسئولین فهمیده‌اند و قبول کرده‌اند که دشمن در حال جنگ با ما است.» 1/1/98 از این زاویه، بیانات اول فروردین ماه رهبر انقلاب را می‌توان راهبرد مواجهه در جنگ اقتصادی با دشمن دانست. مبتنی بر این بیانات، این راهبرد، بر چهار اصل اساسی استوار است:

1- ابتکار به جای انفعال

جمله‌ای از سردار شهید تهرانی مقدم منقول است که "فقط انسان‌های ضعیف به اندازه‌ی امکانات‌شان کار می‌کنند"، پربیراه نیست اگر بگوییم جمله‌ی این سردار شهید، در تمام سال‌های جنگ، سرلوحه‌ی اقدامات نیروهای ایران بود و از دل همین طرز نگاه بوده و هست که امروزه «موشک‌های نقطه‌زن» ایران، شهرت جهانی پیدا کرده و به یک عامل مهم «بازدارندگی» دشمن از توهم حمله به ایران شده است. در مقابل این نگاه، نگاه منفعلانه‌ی افرادی قرار داشت که تصور می‌کردند با حمله‌ی صدام، همه‌چیز تمام شده و نظام و کشور سقوط خواهد کرد. برای همین، چاره را در اتخاذ راهبردهای تخیلی چون "زمین می‌دهیم و زمان می‌خریم" می‌دیدند و نتیجه آن شد که در سال اول جنگ، دشمن تا خرمشهر هم به پیش آمد. نگاه منفعلانه و تهدیدمحور، صرفا نقاط ضغف و آسیب‌پذیر را می‌بیند بدون آنکه به نقطه‌قوت‌ها و فرصت‌ها توجهی داشته باشد. اما افرادی چون تهرانی مقدم از دل همین محدودیت‌ها توانستند پایه‌های خودکفایی موشکی ایران را رقم بزنند.

سال 98 نیز از نظر رهبر انقلاب سال فرصت‌هاست به شرط آنکه در نقطه‌ضعف‌هایی چون "تحریم" و "سوءمدیریت" درجا نزنیم و به آنها به چشم فرصت بنگریم. مثلا «تحریم می‌تواند فرصت باشد؛ چرا؟ زیرا تجربه نشان داده است... فشارِ کاهش درآمد منابع طبیعی، این حُسن بزرگ را نه ‌فقط برای ما، [بلکه] برای همه‌ی کشورهای مشابه ما دارد که آنها را از وابستگی به این منبع طبیعی، از این تک محصولی بودن، از این اقتصاد نفتی... نجات خواهد داد.» 1/1/98

2- اعتماد نکردن به غربی‌ها

تجربه‌ی مذاکرات چند سال اخیر ما با کشورهای غربی نشان داد که به‌هیچ‌وجه نمی‌توان به قول و قرار آنها اعتماد کرد. آنها به‌وضوح نشان داده‌اند که بر عهد خود پایبند نیستند و به راحتی آن را زیر پا می‌گذارند. حتی سه کشور اروپایی هم که بعد از خروج یک‌جانبه‌ی آمریکا از برجام، در ظاهر همراهی با ایران کرده‌اند، در باطن، راهبردهای خود را همسو با سیاست‌های آمریکا کرده و از آن پیروی کرده‌اند. این البته، اولین تجربه‌ی ما از تعامل با غرب نیست، «از اواسط قاجار، اروپایی‌ها به ما ضربه زدند. در جنگ‌های ایران و روس، انگلیس‌ها به ایران خیانت کردند؛ به عنوان واسطه وارد میدان شدند، امّا از پشت خنجر زدند. در قضیّه‌ی امتیاز تنباکو، در قضیّه‌ی امیرکبیر و رفتاری که با امیرکبیر کردند؛ فشارهای انگلیس‌ها و سفارتخانه‌های اروپایی در تهران بود که پادشاه ابله قاجار را وادار کرد خون امیرکبیر را بریزد و او را که می‌توانست ایران را متحوّل کند، کنار بگذارد. [همچنین] رفتار اروپایی‌ها در روی کار آوردن حکومت دیکتاتوری رضاخان، رفتار اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها در ساقط کردن دولت مصدّق، رفتار آنها در قضایای گوناگون اقتصادی و سیاسی و امنیّتی ما و رفتار آنها در قضیّه‌ی جنگ تحمیلی و بعد هم رفتار آنها در قضیّه‌ی تحریم؛ اینها را ما نباید از یاد ببریم. غربی‌ها با ما همیشه همین جور رفتار کرده‌اند؛ نمی‌توانیم به آنها هیچ امیدی داشته باشیم. در همین قضیّه‌ی اخیر، در قضیّه‌ی برجام، وظیفه‌ی اروپایی‌ها چه بود؟ خب یک قرارداد هفت‌جانبه‌ای بسته شده بود - شش کشور و ایران این طرف؛ هفت کشور- یک طرف که آمریکا است خارج شد؛ وظیفه‌ی طرف‌های دیگر چه بود؟ وظیفه‌ی اروپایی‌ها این بود که می‌ایستادند در مقابل آمریکا، می‌گفتند ما به تعهّد خودمان پایبندیم؛ تعهّد آنها این بود که تحریم‌ها به طور کلّی برداشته بشود؛ باید محکم می‌ایستادند، [امّا] با بهانه‌های مختلف نَایستادند.» 1/1/98 بنابراین عقلانیت سیاسی حکم می‌کند که چنین افرادی غیرقابل اعتمادند و برای حل مشلات کشور، نمی‌توان معطل آنها باقی ماند. 

3- توجه به ظرفیت‌های بی‌بدیل درون

نقطه‌ی رهایی و راه‌حل چشم بستن به بیرون، نگاه به ظرفیت‌های بی‌انتهای درون کشور است. مردم ایران نشان داده‌اند که هرگاه از آنها کمک خواسته و وارد میدان شده‌اند، توانسته‌اند بزرگ‌ترین مشکلات را حل کنند. یک قلم آن که این روزها شاهد آن هستیم، ورود نیروهای مردمی برای کمک به سیل‌زدگان و آسیب‌دیدگان آق‌قلا و شیراز است. چنین سیلی با این مقیاس اگر در بسیاری از کشورها اتفاق می‌افتاد به‌مراتب می‌توانست مخرب‌تر از وضع کنونی باشد، اما با ورود نیروهای امدادی و مردمی و گروه‌های جهادی، از حجم آسیب‌ها به طرز قابل توجهی کاسته شد. در اقتصاد هم می‌توان با به فعلیت رساندن ظرفیت‌های کشور، بسیاری از مشکلات را برطرف کرد. «کارشناس‌های ما معتقدند که ظرفیّت‌های کشور برای شکوفایی اقتصاد، ظرفیّت‌های بسیار آماده و مستعد و کاملی است. ما کمبود نداریم. ظرفیّت نیروی انسانی ما بسیار خوب است، ظرفیّت‌های طبیعی ما بسیار خوب است، ظرفیّت جغرافیایی ما بسیار خوب است که من در بیانیّه‌ی گام دوّم مقداری از این ظرفیّت‌ها را تشریح کردم که این ظرفیّت‌ها وجود دارد؛ بنابراین ظرفیّت‌ها هست، پول هم وجود دارد در کشور. این نقدینگی‌ای که مرتّب گله می‌کنند و شِکوه می‌کنند که نقدینگی زیاد شده -و درست هم هست و البتّه نقدینگی اگر مورد توجّه قرار نگیرد ضربه خواهد زد- اگر یک مدیریّت خوبی انجام بگیرد و همین نقدینگی تبدیل بشود به سرمایه‌گذاری، کشور را شکوفا خواهد کرد، اقتصاد را بالا خواهد برد. بنابراین ظرفیّت کاملاً در کشور وجود دارد.» 1/1/98 در این بین، توجه به مشکلات تولید، و حل کردن موانع آن، آنچنان‌که شعار امسال نیز بر محور آن قرار گرفته است، اولویت اساسی دارد.

4- آمادگی جوان‌ها برای قبول مسئولیت‌ها

اگر محور اساسی بیانیه‌ی گام دوم انقلاب، و خطاب اصلی رهبر انقلاب در آن بیانیه، جوانان بودند، حالا رهبر انقلاب در اولین روز از اولین سال گام دوم، با صراحت بیشتری از جوانان می‌خواهند که خود را برای پذیرش مسئولیت‌ها آماده کنند. «جوان‌ها باید شانه‌شان را زیر بار مسئولیّت‌های دشوارِ کوچک و بزرگ بدهند؛ علاج مشکلات کشور این است. ما در گام دوّم انقلاب بایستی حرکت کشور را بر دوش جوان‌ها قرار بدهیم همچنان که در گام اوّل در دوره‌ی انقلاب هم هدایت را امام می‌کرد امّا حرکت را و موتور پیشرفت را جوانان روشن می‌کردند، حرکت را آنها به وجود می‌آوردند. امروز تلاش شما و سعی شما این است که استقلال کشور را و عزّت کشور را تأمین کنید.» 1/1/98 کنش‌های رهبر انقلاب در یکی دو سال اخیر نیز مؤید توجه ویژه‌ی ایشان برای ورود جوان‌ترها به حوزه‌ی مسئولیت‌ها است به‌طوری که تقریبا تمامی انتصاب‌های دو سال اخیر ایشان، با این رویکرد انجام شده است. با این چهار محور نه تنها می‌توان از مشکلات و چالش‌های کنونی عبور کرد بلکه می‌توان پایه‌های حرکت و پیشرفت کشور در سال‌های آتی را نیز پی‌ریزی کرد. در جنگ اقتصادی هم مانند جنگ نظامی می‌توان پیروز و سربلند شد به شرط آنکه «داشته‌ها‌ی خودمان را بایستی بشناسیم و آنها را جدّی بگیریم... ثانیاً، آفت‌ها را بشناسیم، فسادها را بشناسیم، راه‌های رخنه‌ی دشمن را بشناسیم و در مقابل آنها به طور جدّی ایستادگی کنیم.» 1/1/98

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان