سرویس سیاست مشرق- روز 5 اردیبهشت خبری با این مضمون روی خروجی رسانهها رفت که محمدجواد ظریف در نشست انجمن آسیا در نیویورک به واشنگتن پیشنهاد داد تا زندانیان آمریکایی در کشورش را با ایرانیانی که در بند ایالات متحده هستند، مبادله کنند.
بخشی از سخنرانی وزیر خارجه در نشست این نشست به شرح زیر است:
“پیشنهاد تبادل زندانیان را بر روی میز گذاشتم. من آمادهام و از اختیار لازم نیز برخوردار هستم. شش ماه پیش نیز این پیشنهاد را دادیم اما پاسخی از سوی مقامات دولت دونالد ترامپ دریافت نکردهایم." [1]
در ظاهر امر، وزیر خارجه کشورمان دست به یک «ابتکار» زده و به زعم خود، پیشنهادی برای " خروج رابطه تهران و واشینگتن از بنبست" ارائه داده است. اما برای اهل فن و کسانی که دستی در رصد تحولات بینالمل دارند و منابع خبری و تحلیلی خارجی را به صورت منظم مرور میکنند، این پیشنهاد ظریف، طنین آشنایی داشت.
حقیقت آن است که اندیشکدهای موسوم به «گروه بینالمللی بحران»(International Crisis Group) که به صورت مرتب از زمان شروع مذاکرات هستهای ایران با 1+5 در سال 92، درباره مذاکرات و توافقات ایران و 6 کشور، گزارشهای تحلیلی و راهکاری ارائه میدهد، در تاریخ 16 ژانویه 2018 گزارشی با عنوان «ایستاده بر غبار: سومین سال اجرای برجام» منتشر کرد، که سرفصلهای پیشنهادی آن، به طرز عجیبی با مواضع و گفتارهای عمومی برخی مقامات دیپلماتیک، مسؤولان دولتی و رسانههای حامی دولت مشابهت دارد. مثلاً در صفحه 25 این گزارش که مربوط به 26 دی ماه 96 است، میخوانیم که یکی از مواردی که باید از کانال مخفی بین ایران و امریکا انجام بگیرد تلاش برای" آزادی شهروندان آمریکایی بازداشتی در ایران" است:
جالب اینجاست که ظریف هم میگوید که «شش ماه» پیش این پیشنهاد را به آمریکاییها داده است که قطعاً به صورت محرمانه بوده است، چرا که در 6 ماه گذشته هیچ خبری درباره پیشنهاد ظریف به آمریکا در این موضوع خاص (نه در رسانههای خارجی و نه ایرانی) منتشر نشد.
در بخش دیگری از این گزارش (صفحات 23 و 24) درباره لزوم تصویب کامل برنامه اقدام FATF با این هدف که کانال بیخاصیت و اصطلاحاً «سرکاری» اروپا موسوم به SPV منفعتی هم برای ایران داشته باشد، آمده است:
یا در همان صفحه 24 گزارش تاکید میشود که علیرغم مخالفت «تندروها» (دلواپسان؟!) باید دفتر حافظ منافع اروپا در ایران گشوده شود:
لازم به یادآوری نیست که این سرخطها و در واقع «دستورالعملها»، چه اندازه شبیه مواضعی است که از زمان خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت 97، توسط مقامات دولتی، نمایندگان مجلس حامی دولت، اصلاحطلبان حامی دولت و رسانههای آنان به صورت مداوم تکرار میشود.
گرچه روی این گزارش، نام نویسنده ذکر نشده است، اما با توجه به سوابق گزارشهای این اندیشکده در موضوع ایران و برجام و همچنین سوابق اعضای این اندیشکده، قطعاً نویسنده آن، جوانی به نام «علی واعظ» است که ظاهراً کانالهای ارتباطی و حمایتی قدرتمندی در واشینگتن دارد و البته قطعاً (به واسطه نوع اطلاعاتی که ارائه میدهد) از سوی سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده به او دسترسیهای خاصی داده شده است.
مشرق در تاریخ 4 بهمن 96، در گزارشی تفصیلی با عنوان «علی واعظ» کیست و «گروه بین المللی بحران» چه نقشی در روند مذاکرات هستهای داشت؟، به نقش پررنگ علی واعظ در تنظیم متن برجام پرداخت و حتی ماجرا در حدی بود که ظاهراً متن تنظیم شده توسط واعظ و «گروه بینالمللی بحران» توسط تیم مذاکرهکننده ایران امضا شد. متأسفانه، آن گزارش مشرق هیچ پاسخی از سوی دستگاه دیپلماسی کشور نداشت که به نوعی تأیید محتوای آن محسوب میشد.
گزارش قبلی مشرق را در اینجا بخوانید:
«علی واعظ» کیست و «گروه بین المللی بحران» چه نقشی در روند مذاکرات هستهای داشت؟ +عکس و سند
گروه بینالمللی بحران(International Crisis Group)، یک سازمان ظاهراً غیردولتی و غیرانتفاعی است که در سال 1995 با هدف فعالیت در زمینه مطالعه مناقشات خشونتبار و تدوین راه حل برای آنها تشکیل شد. با این حال، افراد حاضر در هیأت امنا این سازمان که همه از سیاستمداران و سرمایهداران و چهرههای آکادمیک متنفذ هستند، نفوذ بسیار عمیق و محکم آن در ساختار حکومتی ایالات متحده و سایر کشورهای غربی، دسترسیهای گسترده آن به حلقههای تأثیرگذار سیاست و اقتصاد و منابع مالی تأمین کننده فعالیت آن، نشان میدهد که این سازمان که مقر اصلی آن در بروکسل بلژیک است، در همکاری تنگاتنگ با دولت ایالات متحده و متحدان غربی آن کار میکند.
چهره اصلی و تأمینکننده مالی اصلی این سازمان هم کسی نیست جز کسی که نام او با فتنه 88 برای ایرانیها هم به نامی آشنا تبدیل شد: جرج سوروس
سوروس کسی بود که حتی رهبر معظم انقلاب در در بیانات خود در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) مورخ 20 اردیبهشت 96، بدون نام بردن از سوروس، نقش او را در فتنه 88 متذکر شدند:
"اگر کسی علیه امنیّت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکسالعمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند. آن صهیونیستِ پولدارِ آمریکاییِ خبیث که گفت من گرجستان را با ده میلیون دلار توانستم زیرورو کنم، در سال 88 به فکر افتاد که جمهوری اسلامی را هم اینجوری [کند]. ببینید این خطای در تطبیق و این حماقت در شناخت به کجا میرسد که جمهوری اسلامیِ با این عظمت را، ملّت ایرانِ با این عظمت را مقایسه کنند با کشورهای دستِ چندم دنیا و بخواهند اثر بگذارند و کار بکنند."
«علی واعظ»، یک تحلیلگر جوان ایرانی-آمریکایی است که با وجود سن نسبتاً کم، خیلی زود رشد کرد و به طور مشخص از حمایت عمیق و جدی محافل سیاسی و اطلاعاتی آمریکایی برخوردار است. او که مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه «جانز هاپکینز» امریکا و دکترای خود را از دانشگاه ژنو سوئیس گرفته، و پیش از ملحق شدن به گروه بینالمللی بحران، عضو «فدراسیون دانشمندان آمریکایی» در واشینگتن دی سی بود، از 2008 تا 2010 دوره پست دکتری خود را در مدرسه علوم سیاسی کندی در دانشگاه هاروارد گذرانده است.
اهل فن میدانند که دانشگاه هاروارد و به ویژه مدرسه کندی آن، از دههها قبل، مهمترین منبع جذب نیروی نخبه دانشگاهی برای سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) بوده است و تقریباً بخش عمده دانشجویان با اصالت آسیایی که پای به این دوره میگذارند، در تور استخدام سیا قرار میگیرند (البته قطعاً این به این معنی نیست که همهی آنها که با پیشنهاد همکاری سیا مواجه میشوند، آن را میپذیرند یا لاجرم به عامل اطلاعاتی این کشور تبدیل میشوند).
اما آنچه که احتمال وابستگی واعظ به سیا را بالا میبرد، جدای از تحصیل او در دوره پست دکتری دانشگاه هاروارد، سابقه همکاری او با سیا در سالهای 2004 تا 2008 است. او در این بازه زمانی، خبرنگار «رادیو آزاد اروپا / رادیو آزادی» در سوئیس بود. رادیو آزاد اروپا در زمان جنگ سرد آمریکا با شوروی توسط سیا راهاندازی شد و بودجه آن تا سال 1972 اختصاصاً و البته مخفیانه توسط سیا تأمین میشد. در آن سال، با انتشار گزارشهایی درباره وابستگی این رادیو به سیا، سیا ظاهراً بودجه مستقیم این رادیو را قطع کرد، و بودجه آن زیر نظر کنگره امریکا قرار گرفت، ولی تقریباً همه کارشناسان سیاسی و امنیتی میدانند که این رادیو هم اکنون هم توسط سیا هدایت و تأمین مالی میشود. گفتنی است که شبکه رادیویی ضدانقلاب «رادیو فردا»، شاخه فارسی زبان رادیو آزاد اروپاست.
به هر حال، مایه تأسف خواهد بود که دستگاه دیپلماسی کشور، با سابقهی بیش از یک و نیم قرنی، با تشکیلات و ساختار عظیم خود و ردیف بودجه مفصل و صدها کارشناس و دیپلمات و دانشکده و اتاق فکر و …این چنین ابتکار عمل خود را در حوزه دیپلماسی (آن هم در شرایط اعلام جنگ عملی نظام سلطه علیه کشور) به یک اندیشکده خارجی واگذار کرده باشد، آن هم اندیشکدهای که پول آن توسط پدر انقلابهای رنگی و میلیاردر صهیونیست جرج سوروس تأمین میشود و نقش پررنگی در تدوین دستورکار و سیاستگذاری برای دستگاههای اطلاعاتی ایالات متحده دارد.
مشرق امیدوار است که این بار دستگاه دیپلماسی خود پا جلو بگذارد درباره ابهامات مهم این ماجرا روشنگری نماید.
[1] https://www.asriran.com/fa/news/664567/