خدیجه (س)، همسری فداکار و مشاوری امین

اکثر منابع تاریخی به ویژه سیره نویسان، در مورد خدیجه علیها السلام همسر گرامی پیامبرصلی الله علیه وآله و دومین حامی قدرتمند او سکوت کرده و اطلاعات مشخص و معینی در مورد نقش ایشان در پیشبرد رسالت آن حضرت ارائه نکرده اند

خدیجه (س)، همسری فداکار و مشاوری امین

مقدمه

اکثر منابع تاریخی به ویژه سیره نویسان، در مورد خدیجه علیها السلام همسر گرامی پیامبرصلی الله علیه وآله و دومین حامی قدرتمند او سکوت کرده و اطلاعات مشخص و معینی در مورد نقش ایشان در پیشبرد رسالت آن حضرت ارائه نکرده اند. بیشتر اطلاعاتی که کتب تاریخی(سیره ها) در مورد این بانوی گرامی ارائه نموده اند. در زمینه بیوگرافی ایشان می باشد، اطلاعاتی چون وی فرزند خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب است[1]، که از خاندان خود پیامبر بوده است. طایفه اسد یکی از طوایف بزرگ و زیرمجموعه قریش است. وی قبل از ازدواج با پیامبر، اموالی در اختیار ایشان نهاد تا با آن ها تجارت نماید. چون صداقت محمدصلی الله علیه وآله را دید، با او ازدواج نمود و این ازدواج درحالی صورت گرفته است که پیامبر بیست و پنج، و خدیجه چهل ساد داشته است[2]. از دیگر اطلاعات ارائه شده در مورد خدیجه علیها السلام در منابع تاریخی می توان به بیانات پیامبر با او پس از نزول نخستین آیات الهی در غار حرا و اطمینان بانوی مکرّمه از که او همان رسول آخر زمان است، اشاره کرد[3]. پس با توجه به مطالب فوق که بیشتر به معرفی خدیجه علیها السلام می پردازند، نمی توان به قضاوت درستی در مورد نقش ایشان در موفقیت و پیشبرد رسالت پیامبراکرم دست پیدا نمود.

بیوگرافی حضرت خدیجه علیها السلام

پدر: خویلد بن اسد بن عبد العزی بن قصی بن کلاب.

مادر: فاطمه دختر زائدة بن أصّم.

تولد: سال 68 پیش از هجرت.

شوهران: أبو هالة بن زواره تمیمی و عتیق بن عائذ مخزومی.

فرزندان: هند، قاسم، عبدالله، زینب، أم کلثوم، فاطمه و رقیه.

وضعیت اقتصادی: بازرگان[4] و اهالی مکه با اموال او پیش از آن که با پیغمبرصلی الله علیه وآله ازدواج کند، تجارت می کردند و پس از ازدواج با آن حضرت همه ثروت خود را در اختیار رسول اللّه صلی الله علیه وآله نهاد.

القاب: طاهره، أم الصعالیک، أم الأیتام[5].

در زمانی که پیامبرصلی الله علیه وآله از آزارها در فشار بود و از دشواری ها رنج می برد، در خانه آغوش گرم، همسری مهربان منتظر او بود تا وجودش را تسلی دهد و خاطر او را آرامش بخشد و از بار اندوه و غم های او بکاهد تا غم ها و اندوه های خود را به فراموشی سپارد. آری او خدیجه علیها السلام بود. همان زن با ایمان و گران قدری که یاور و شریک شوهرش در سختی های مسیر رسالتش بود

دین: اولین زنی که به دین اسلام گروید.

نسب: طایفه اسد (یکی از تیره های قبیله بزرگ قریش) از لحاط نسب از همه زنان پیامبرصلی الله علیه وآله به او نزدیک تر بود.

وفات: رمضان سال دهم بعثت.

محل دفن: حجون.

سن هنگام وفات: شصت و پنج سال[6].

نقش خدیجه علیها السلام در همراهی با محمدصلی الله علیه وآله قبل از بعثت

حضرت خدیجه بزرگ ترین کمک کار و یاور پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله در راه رسیدن به اهداف عالیه اش قبل و بعد از بعثت بود. وی که خود از اشراف و ثروتمندان مکه بود، از دو شوهری که قبل از پیامبر کرده بود، ثروت زیادی به او رسیده بود و از طریق تجارتی که انجام می داد، روز به روز بر ثروتش افزوده می شد، زیرا ز بازرگان بود و شتران و اموالش را برای تجارت در اختیار مردم مکه یا مردانی که اجیر می نمود، قرار می داد[7]. خدیجه علیها السلام با همه ثروتی که داشت، برخلاف اشراف مکه، تا جایی که می توانست به بینوایان و ایتام کمک می دادد و خانواده های بی سرپرست را سرپرستی می کرد تا آن جا که او را «أم الصعالیک» و «أم الأیتام» یعنی مادر بینوایان و یتیمان می خواندند[8].

علاقه خدیجه علیها السلام به پیامبرصلی الله علیه وآله صرف نظر از جنبه علاقه و محبت های معمولی که میان زن و شوهر است، عشقی معنوی و علاقه ای روحانی بود، زیرا او را مردی کامل در صفات انسانی و دور از رذایل اخلاقی می دید و افتختار می کرد که به همسری مردی شریف و بزرگوار، امین، راستگو، کریم و متواضع در آمده است. کسی که بیشتر وقت خود را صرف اصلاح مردم و دستگیری از یتیمان و بینوایات می کند و همیشه در این فکر است تا عادات ناپسند و زشت مردم جاهلیت را اصلاح نماید. خدیجه عاشق فضیلت و شیفته اصلاح اجتماع بود و معشوق خود را در وجود رسول خداصلی الله علیه وآله یافته بود و اساساً کمال و شخصیت خدیجه در همین بود و این ویژگی او را از زنان دیگر متمایز می کرد، لذا پیامبر او را دوست داشت و این توافق روحی و ازدواج روحانی سبب شد تا خدیجه از طرفی با مال و ثروت خود و از سوی دیگر با تقویت روحی و دل داری آن حضرت بهترین کمک را به پیشرفت هدف پیامبر بکند. به همین جهت رسول خداصلی الله علیه وآله تا زنده بود، از یاد خدیجه بیرون نمی رفت. همین علاقه و محبت سبب شد تا خدیجه شوهر عزیز خود را به حال خود بگذارد تا با آرامش روحی بهتر به اصلاح اجتماع بپردازد و پس از ازدواج، آن حضرت را از فعالیت تجارتی معاف کرد جز در یکی دو مورد که مورخان نوشته اند، به کار تجارت نپرداخت[9].

فداکاری خدیجه پس از بعثت رسول گرامی صلی الله علیه وآله

قریش در برابر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله کمر همت بست تا از بت ها و آداب و رسوم باطل و منافع نامشروع خویش دفاع کند. در این راه همه نیروهای خود را بسیج نمودند تا وی را از دعوتش بازدارند و او را از ادای رسالتش منصرف نمایند. برای این منظور از شیوه های گوناگون استفاده کرده و از هر وسیله ای که تصور می شد، بهره گیری می کردند. جای شگفتی است محمدی را که تا دیروز صادق و امین می دانستند، امروز جادوگر و کذّاب می خواندند![10].

در حالی که محمدصلی الله علیه وآله در بیرون از خانه حتی توسط اعضای خاندان خودش مانند ابولهب مورد تمسخر قرار می گرفت، اما در درون خانه این خدیجه علیها السلام بود که او را تسکین می داد. بارها اذعان می کرد که «ای محمد بدان خدایی که جانم در دست اوست، من امید آن دارم که تو پیغمبر این امت باشی

در زمانی که پیامبرصلی الله علیه وآله از آزارها در فشار بود و از دشواری ها رنج می برد، در خانه آغوش گرم، همسری مهربان منتظر او بود تا وجودش را تسلی دهد و خاطر او را آرامش بخشد و از بار اندوه و غم های او بکاهد تا غم ها و اندوه های خود را به فراموشی سپارد. آری او خدیجه علیها السلام بود. همان زن با ایمان و گران قدری که یاور و شریک شوهرش در سختی های مسیر رسالتش بود[11]. به گفته تمام سیره نویسان، خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و صدق گفتارش را تأیید کرد. او را پیامبری دانست که همواره به آمدن آن بشارت داده شده بود[12].

در حالی که محمدصلی الله علیه وآله در بیرون از خانه حتی توسط اعضای خاندان خودش مانند ابولهب مورد تمسخر قرار می گرفت، اما در درون خانه این خدیجه علیها السلام بود که او را تسکین می داد. بارها اذعان می کرد که «ای محمد بدان خدایی که جانم در دست اوست، من امید آن دارم که تو پیغمبر این امت باشی»[13]. این ازدواج فرخنده هرگز سست نشد، و تا پایان عمر خدیجه هم چنان ادامه داشت و برای پیامبر زمینه بسیار مناسب در جهت رشد و تعالی رسالتش بود[14]. در حدیث می خوانیم که خداوند او را به دست خدیجه آرامش بخشید، زیرا وی حضرت را تشویق و کار را برایش آسان می کرد و در ایمانش نسبت به پیامبر اطمینان داشت و بیهودگی حرف های مردم را به ایشان نشان می داد[15].

خدیجه علیها السلام در مکه که مظهر بت پرستی، ظلم و تبعیض بود، با تمام توان با پیامبرصلی الله علیه وآله همکاری نمود و تمام اموال خود را صرف کرد به طوری که در آخر عمر از نظر مادی چیزی نداشت. کسی نمی تواند منکر شود که چه اندازه حضرت خدیجه علیها السلام به پیامبر کمک نمود و در رسالت او و گسترش اسلام همکاری داشته است و بعدها روزی عایشه به جهت حسادت حرفی توهین آمیز درباره خدیجه زد مبنی بر این که پیامبر فقط خدیجه را همسر می داند، پیامبر برخوردی جدی نسبت به عایشه کرد و فرمودند: زمانی که من تنها بودم او رو به من آورد و مرا کمک کرد و زمانی که چیزی نداشتم او بود که با امکانات مادی به من کمک کرد[16].

بنابراین خدیجه بدون درنگ دعوت محمدصلی الله علیه وآله را پذیرفت و آن حضرت سپاس ایمان او را که از اعماق درون او تراوش می کرد، به جای می آورد. هیچ چیز برای کسی لذت بخش تر از آن نیست که در رأی و عقیده خود شریک و هم رأیی استوار مشاهده کند.

نوفالیس، نویسنده اروپایی می گوید: «در دنیا مانند توافق و انضمام رأی و هم دلی این زن و شوهر ندیده ام چون خدیجه اول اجابت کننده دعوت توحید و ایمان آورنده به خدای واحد بود، بنابراین محمدصلی الله علیه وآله سبقت ایمان و فضیلت او را همیشه منظور داشت و به شکر و خیر یادش می کرد»[17]

حمایت خدیجه علیها السلام در جریان محاصره اقتصادی بنی هاشم در شعب ابوطالب

نوفالیس، نویسنده اروپایی می گوید: «در دنیا مانند توافق و انضمام رأی و هم دلی این زن و شوهر ندیده ام چون خدیجه اول اجابت کننده دعوت توحید و ایمان آورنده به خدای واحد بود، بنابراین محمدصلی الله علیه وآله سبقت ایمان و فضیلت او را همیشه منظور داشت و به شکر و خیر یادش می کرد

یکی از عظیم ترین خطرهایی که پیامبر گرامی اسلام و یارانش را در آغاز رسالت مورد تهدید جدی قرار داد، محاصره اقتصادی بود که به مدت سه سال از سال هفتم تا دهم بعثت ادامه داشت و نقش خدیجه علیها السلام، چه به عنوان حامی پیامبر در زمینه روحی و معنوی و چه حامی مالی، برجسته و قابل توجه است. اموال ایشان در واقع کلید شکست این محاصره بود. او مواد مصرفی را برای غذای کسانی که در محاصره بودند، می خرید و سپس به دامادش ابوالعاص بن ربیع -البته هنوز اسلام نیاورده بود و گویا انگیزه او در این کارخویشی با پیامبرصلی الله علیه وآله بوده است-، دستور می داد که شترانی که گندم و خرما بار داشتند، مخفیانه روانه شعب ابی طالب نماید و گاهی هم به حکیم بن حزام بن خویلد برادرزاده اش سفارش می کرد تا شتران را با بار گندم به شعب براند و از این طریق گندم ها را به محاصره شدگان در شعب می رساند.[18]

این؛ در شرایطی بود که سران قریش وقتی که از ابوطالب در تسلیم یا ممانعت از اقدامات برادرزاده اش ناامید شدند، در دارالندوه تکشیل جلسه دادند و پیمان بستند که تمام پیوندهای خود را با بنی هاشم قطع نمایند و پیامبر به ناچار به همراه بنی هاشم در شعب ابوطالب اقامت گزیدند و از سران قریش افرادی مانند ولید بن مغیره، ابوجهل، ابوسفیان. . . مأموریت داشتند که از خرید آذوقه و رساندن آذوقه به مسلمانان جلوگیری کنند. به عنوان نمونه ولید بن مغیره در بازار مکه فریاد می زد و می گفت مواد غذایی را چند برابر به یاران محمدصلی الله علیه وآله بفروشند و ابوجهل در نزدیکی شعب نگهبانی می داد تا کسی مواد غذایی به ساکنان شعب نرساند تا آنان از گرسنگی جان سپارند. در این سه سال زندگی وحشتناک که بنی هاشم در محاصره همه جانبه بودند خدیجه مسئولیتی عظیم داشت و اگر ثروت وی نبود آن ها از گرسنگی جان می دادند[19]. بنابراین محمدصلی الله علیه وآله علاوه بر این که در کنار خدیجه علیها السلام آرامش می یافت. اموال وی را نیز به عنوان عاملی در جهت پیشبرد رسالتش به کار می گرفت.

جایگاه حضرت خدیجه در احادیث پیامبرصلی الله علیه وآله

روایات و احادیث بسیاری از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده است که نشان دهنده نقش این بانوی فداکار در رسالت ایشان و پیشبرد اهداف عالیه آن حضرت می باشد، که در این مقاله به چند نمونه از احادیثی که از آن حضرت درباره خدیجه علیها السلام روایت شده است، اشاره می شود:

1- قال رسول اللّه: «أتانی جبرئیل فقال: یا رسول الله هذه خدیجة قد أتتک و معها اناء فیه أدام، أو طعام، أو شراب، فاذا هی أتتک فاقرأ علیها السلام من ربها و منی و بَشِّرْها ببیتٍ فی الجنة من قصب، ما صخب فیه و لا نصب».

«رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: جبرئیل به نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا این خدیجه است که به نزد تو آمده است و با خود ظرفی دارد که در آن نان خورش یا طعام یا نوشیدنی است. هرگاه نزد تو درآمد، بر او از سوی پروردگارش و از من سلام برخوان و او را به خانه ای از زبرجد در بهشت که در آن سر و صدا و رنجی نباشد، بشارت ده»[20].

2- در عظمت و بزرگی خدیجه علیها السلام همین بس که پیامبرصلی الله علیه وآله در یک حدیث متواتر او را در زمره چهار زن اهل بهشت می داند.

قال رسول اللّه صلی الله علیه وآله: «أفضل النساء أهل الجنة خدیجه بنت خویلد و فاطمة بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم أمرأة فرعون».

«رسول خدا فرمودند: بهترین زنان اهل بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، زن فرعون»[21]

3- قال رسول اللّه صلی الله علیه وآله: «خدیجة سابقة نساء العالمین الی الایمان باللّه و بمحمد».

در عظمت و بزرگی خدیجه علیها السلام همین بس که پیامبرصلی الله علیه وآله در یک حدیث متواتر او را در زمره چهار زن اهل بهشت می داند.

«رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: سبقت گیرنده زنان جهانیان به ایمان به خداوند و محمد، خدیجه است»[22].

4- عایشه گفته است: هرگاه رسول خدا گوسفندی را ذبح می کرد، می گفت: سهمی از آن را به دوستان خدیجه بفرستید. پس روزی علت این امر را پرسیدم گفت: من دوست خدیجه را هم دوست می دارم[23].

پیامبر گرامی اسلام هیچ گاه محبت های همسر فداکارش را فراموش نمی کرد و درحالی که همسران دیگری داشت هیچ وقت آنان را در سطحی برابر با خدیجه علیها السلام قرار نمی داد، به طوری که مورد اعتراض عایشه، به جهت اظهار محبت پیامبرصلی الله علیه وآله به آن بانوی بزرگوار قرار گرفت. عایشه به پیامبر عرض کرد: «ای محمد آیا بر پیرزنی سرخ موی از بنی اسد گریه می کنی، پیامبر بی درنگ پاسخ داد که آری بر او می گریم، زنی که وقتی شما مرا تکذیب می کردید، او مرا تصدیق کرد، هنگامی که شما کفر می ورزیدید، او به من ایمان آورد و زمانی که شما عقیم بودید، او برایم فرزند آورد»[24].

بنابراین وجود خدیجه علیها السلام عامل مهمی در زندگی رسول گرامی و حیات اسلام، که در آن موقع در آغاز رشد و نمو بود، به شمار می رود. اگر برای وجود این بانو در کنار رسول اکرم و تأثیر عظیمش نمی بود، فقدان او بر پیغمبرصلی الله علیه وآله دشوار و گران نمی آمد و وفاتش وجود او را مالامال از اندوه نمی ساخت و سال وفاتش عام الحزن(سال غم ها) خوانده نمی شد[25] و پیامبر سال های سال او را یاد می کرد و همواره از نعمت های او در امر رسالت و سهم او را در حصول به پیروزی یاد می کرد.

سه سال مقاومت مؤمنانه و خیره کننده خدیجه در شعب ابی طالب بیش از هرچیز دیگری در زندگی ایشان با محمد، عشق و معرفت او را به همسر و راه وی نشان می دهد و عشقی که مسیر رسالت محمد را هموار کرد و خدیجه را به عنوان یکی از زنان فداکار در تاریخ اسلام برای همیشه زنده و جاوید نگاه داشت. تا این که بار دیگر پیامبر از جانب خداوند، مورد امتحان الهی قرار گرفت. محمدصلی الله علیه وآله خود به این امتحال راضی بود، چراکه می دانست خداوند هیچ گاه او را تنها نخواهد گذاشت. بعد از خروج از شعب، پیامبر ابتدا عمویش را از دست داد، در حالی که هنوز داغ ابوطالب تسلی نیافته بود، دو ماه بعد از پایان زندگی مشقت بار شعب، مشقاتی که اگرچه توان جسمی خدیجه را تحلیل داد، اما روح او را بیشتر به سوی کمال سوق داد، چشم از جهان فروبست. آری خدیجه نخستین کسی(زنی) بود که به محمدصلی الله علیه وآله ایمان آورد درگذشت[26].

وفات خدیجه که با فاصله کمی بعد از وفات حضرت ابوطالب رخ داده بود، برای آن حضرت بسیار غمگین و سخت بود و خود پیامبرصلی الله علیه وآله در این باره فرمودند: «در این روزها برای این امت، دو مصیب رخ داد که نمی دانم برای کدام یک بیشتر اندوهگین شوم، مصیبت ابوطالب عمویم و یا خدیجه همسرم».[27] پیامبر بعد از وفات همسر فداکارش، بر بالای جنازه او ایستاد و درحالی که سخت می گریست، فرمود: «مرا آن چه می بینم، ناگوار است. شاید که خداوند در ناگواری خیری بسیار قرار داده است ».[28] بنابراین با وفات خدیجه و ابوطالب، پیامبر دو حامی فداکارش را از دست داد، زیرا ابوطالب در مقابل مشرکان قریش و درون شهر مکه حامی او بود و خدیجه حامی روحی او در درون خانه اش بود[29]. در نتیجه در درون خانه با رنج و غم و مرگ خدیجه علیها السلام و گریه های فاطمه(ع) در فراق مادر دست به گریبان بود و با مرگ این دو، اشراف قریش عرصه را بر پیامبر هر روز تنگ و تنگ تر می کردند که منجر به انزوای هرچه بیشتر آن حضرت و یارانش گردید و سرانجام بناچار به هجرت به یثرب(مدینه) که مقدمه گسترش و نهایتاً قدرتمند شدن روزافزون اسلام گردید.

خدیجه علیها السلام در نگاه بزرگان

در پایان، به عنوان نمونه به سخنان چند تن از دانشمندان و بزرگان درباره این بانوی فداکار اسلام اشاره می شود:

الف. ابن اسحاق گفته است: خدیجه برای اسلام وزیر صداقت بود[30].

ب. زبیر بن بکار گفته است: خدیجه در جاهلیت طاهره خوانده می شد[31].

ج. جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی گفته است: چون امر نبوت ظاهر شد، خدیجه به اسلام گروید. او نخستین بانویی است که به پیامبر ایمان آورد و پیغمبر هم با زن دیگر ازدواج ننمود تا این که او از دنیا رفت[32].

د. عبدالملک بن هشام گفته است: خدیجه دختر خویلد به او ایمان آورد و آنچه را که از خداوند به پیغمبر آمده بود، تصدیق کرد[33].

ه. حافظ عبدالعزیز جنابذی حنبلی گفته است: خدیجه علیها السلام زنی دوراندیش، خردمند و شریف بود. او در آن روز از لحاظ نسب پاک ترین، شریف ترین و ثروتمندترین قریش آن ها بود[34].

و. اشرف علی هندی گفته است: خدیجه از بهترین زنان پیغمبر و محبوب ترین آن ها بود و در انتظار نبوت پیغمبر بود.[35]

ز. عُمَر رضا کحاله گفته است: خدیجه به سال 68 پیش از هجرت، از خانه مجد و سروری متولد شد و بر اخلاق پسندیده پرورش یافت و به دوراندیشی و خرد و پاک دامنی متصف گردید تا این که قومش او را در جاهلیت طاهره نامیدند[36].

پی نوشت ها

[1] ابن هشام، سیره نبوی، مصطفی السقاء، الجزء الأول، بیروت، دارالثرات العربی، 1985، ص226.

[2] ابن سعد، طبقات الکبری، الجزء الأول، بیروت، دار صادر، 1960، ص132 - 131- «خدیجه در زمان ازدواج 45 سال بیش نداشته» این گفته سیره نویسان در مورد خدیجه درست نمی باشد و احتمال می رود که چندین سال جوان تر باشد چراکه چهار فرزند دختر و پسر به دنیا آورده که برخی از آنها در کودکی درگذشته اند. ر. ک به مونتگمری وات، محمد پیامبر و سیاستمدار، ص14.

[3] رفیع الدین اسحاق همدانی، سیرت رسول اللّه، ج2، چاپ دوم، تهران، انتشارات خوارزمی، 1361، ص45.

[4] صادق آئینه وند، تاریخ زنان صدر اسلام، تهران، چاپ دانشگاه تهران، 1362، ص43.

[5] سید هاشم محلاتی، زندگانی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، چاپ اول، انتشارات علمیه اسلامیه، ص87.

[6] علی محمد علی دخیل، خدیجه علیها السلام، ترجمه فیروز حریرچی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1373، ص12.

[7] صادق آئینه وند، تاریخ زنان صدر اسلام، ص43.

[8] سید هاشم محلاتی، زندگانی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، ص87.

[9] همان، ص97 - 96.

[10] علی محمد علی دخیل، خدیجه علیها السلام، ص15.

[11] همان، ص15.

[12] ابن هشام، سیره نبوی، ج1، ص227.

[13] همان.

[14] ابن سعد، طبقات الکبری، ج1، ص132.

[15] امیر علی، تاریخ سیاسی و اجتماعی اسلام، ترجه ایرج رزاقی، مشهد، انتشارات طوس، 1370، ص31.

[16] صادق آئینه وند، تاریخ زنان صدر اسلام، ص43.

[17] توماس کارلایل، زندگانی محمدصلی الله علیه وآله، ترجمه أبوعبدالله زنجانی، چاپ سوم، تهران، انتشارات سروش، 1320، ص20.

[18] جعفر سبحانی، تاریخ اسلام، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1370، ص59.

[19] محمد علی بحرالعلوم، زنان صدر اسلام، ترجمه محمد علی امینی، چاپ اول، انتشارات حکمت، 1358، ص117 - 116.

[20] همان، ج2، ص31.

[21] ابن هشام، سیره نبوی، ج2، ص31.

[22] علی محمد علی دخیل، خدیجه علیها السلام، ص23.

[23] همان، ص25.

[24] ابوالفدا، الحافظ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، بیروت، مکتبة المعارف، 1966، ص129 - 128.

[25] حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده، ج 3، تهران، امیرکبیر، 1376، ص138.

[26] محمد علی مولانا، محمدصلی الله علیه وآله فرستاده خدا، ترجمه احسان یارشاطر، تهران، انتشارات پدید، 1344، ص149.

[27] علی دوانی، تاریخ اسلام، تهران، انتشارات اسلامی، 1361، ص240.

[28] احمد بن واضح، یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج1، چاپ بیروت، 1993، ص342.

[29] محمد حسنین هیکل، زندگانی محمدصلی الله علیه وآله، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی فرهنگی بی تا، ص262.

[30] علی محمد علی دخیل، خدیجه علیها السلام، ص29.

[31] همان.

[32] همان، ص30.

[33] همان.

[34] همان.

[35] همان، ص31.

[36] همان، ص32.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان