ماهان شبکه ایرانیان

غافل‌گیرکننده‌ترین گره‌های داستانی تاریخ سینما ـ قسمت سوم

جنگ ستارگان: امپراطوری ضربه می‌زند

از همان ابتدا، فیلم‌سازان همیشه در تلاش بوده‌اند که با فیلم‌نامه‌های عجیب و گره‌های داستانی و پایان‌های غافل‌گیرکننده، مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند. انجام این کار، سخت است و اگر به درستی انجام نشود می‌‌تواند به شکست فیلم منجر شود (مانند فیلم اسپکتر). اما اگر این روش، درست و به جا به کار گرفته شود، می‌تواند فیلم را از یک فیلم “خوب” به یک فیلم “به یادماندنی” تبدیل کند. گره‌های داستانی می‌توانند تمام روند فیلم را تغییر دهند و داستان را در جهتی کاملا جدید قرار دهند و باعث غافل‌گیری مخاطب شوند.
شاید آن آدم آرام و متین در حقیقت شخصیت شرور داستان است، شاید قهرمان داستان در تمام مدت فیلم مرده بوده و یا تمام فیلم فقط توهمات یکی از شخصیت‌ها بوده است. مهم نیست که گره اصلی داستان چیست، هر چه باشد چنان مخاطب را غافل‌گیر می‌کند که باعث می‌شود این فیلم تا سال‌ها در ذهنش باقی بماند. در زیر لیستی از فیلم‌هایی با بزرگ‌ترین تغییر داستان را آورده‌ایم. هما‌ن‌طور که از عنوان مطلب مشخص است، فیلم وجود دارد.

جنگ ستارگان: امپراطوری ضربه می‌زند

همه، حتی کسانی که یک فیلم از مجموعه «جنگ ستارگان» را ندیده‌اند، از پیچش داستانی جالب «امپراطوری ضربه می‌زند» خبر دارند. این‌که دارک ویدر در حقیقت پدر لوک اسکای‌واکر است و دیالوگ معروف “نه، من پدر تو هستم.” یکی از به یادماندنی‌ترین دیالوگ‌های این مجموعه فیلم است.
در سال 1980، این پیچش داستانی، هیاهویی در میان طرفداران این مجموعه به راه انداخت. بسیاری از بازیگران فیلم نیز از این اتفاق بی‌خبر بودند. بنابراین وقتی ویدر این خبر را اعلام کرد، همه، از بیننده‌ها تا خود بازیگران فیلم، شوکه شدند.
این خبر، مسیر داستان را به کلی تغییر داد و آن دیالوگ معروف، باعث ساخته شدن هفت فیلم دیگر «جنگ ستارگان» شد.

جنگ ستارگان: آخرین جدای

«آخرین جدای» یکی از پیچیده‌ترین قسمت‌های این مجموعه فیلم است. متوجه می‌شویم که والدین ری آدم‌های مهمی نبوده‌اند، اسنوک از وسط نصف می‌شود. پرنسس لیا در حقیقت مانند مری پاپینز است. پیچش پشت پیچش در این فیلم‌نامه وجود دارد، اما شوکه‌کننده‌ترین اتفاق در اول فیلم است، وقتی لوک اسکای‌واکر اعلام می‌کند که روزهای جدای بودن او، رو به اتمام است.
در فیلم‌های قبل ری (با بازی دیزی ریدلی) به دنبال پیدا کردن آخرین جنگجو است و در آخر فیلم اسکای‌واکر را پیدا می‌کند و شمشیرش را به او می‌دهد. طرفداران دو سال تمام انتظار می‌کشند تا در فیلم «آخرین جدای» نتیجه این همه تلاش را ببینند. اما در اول فیلم، لوک به جای قبول کردن شمشیرش، آن را درون اقیانوس پرت می‌کند. این صحنه کاملا با انتظارات طرفداران متفاوت بود و همه را شوکه کرد. طرفداران باید به جمله‌ای که در پیش‌نمایش فیلم گفته شد دقت می‌کردند: “آن‌طور که انتظار دارید، پیش نخواهد رفت.”

ببخشید مزاحمتان شدم

اگر تری گیلیام، کارل مارکس، اسپایک لی و راد سرلینگ تصمیم می‌گرفتند باهم فیلمی بسازند، نتیجه آن چیزی شبیه به «ببخشید مزاحم شما شدم» می‌شد. این ساخته بوتس رایلی، بسیار عجیب و سرگرم‌کننده است و هیچ توصیفی به‌طور کامل نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند. این فیلم بدون شک یکی از مهم‌ترین فیلم‌های ضد سرمایه‌گذاری ساخته شده در هالیوود و یکی از بزرگ‌ترین گره‌های داستانی فیلم‌های قرن بیست‌ویکم است.
داستان در مورد بازاریاب تلفنی جوانی به نام کش گرین (با بازی کیت استنفیلد) است که با تلاش زیاد موفق به گرفتن ارتقا شغلی می‌شود و با کمپانی‌های بزرگ سروکار دارد. در نهایت او با بیلیونر دیوانه‌ای (آرمی همر) آشنا می‌شود که نقشه‌های بزرگی برای آینده دارد. تا این‌جا همه اتفاقات فیلم عجیب است، اما دیوانگی داستان وقتی به اوج می‌رسد که کش متوجه نقشه بزرگ این بیلیونر می‌شود. او تصمیم دارد آدم‌ها را به نیمه انسان، نیمه اسب تبدیل کند تا موجوداتی را خلق کند که قدرت زیادی دارند.
بله، آرمی همر آدم‌ها را به اسب تبدیل می‌کند. پیچش اصلی داستان وقتی است که کش نیز در نهایت به اسب تبدیل می‌شود، مهم نیست چقدر در حدس زدن اتفاقات فیلم‌ها ماهر هستید، هیچ‌وقت انتظار دیدن چنین چیزی را نداشته‌اید.

مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه

داستان‌های مارول همیشه پر از اتفاقات غافل‌گیر کننده بوده است. اما بدون‌شک یکی از شوکه‌کننده‌ترین اتفاق‌ها در «اسپایدر-من: بازگشت به خانه» اتفاق می‌افتد. پیتر پارکر (تام هالند) همیشه سعی در ایجاد تعادل بین زندگی‌اش به عنوان یک قهرمان و یک جوان عادی دارد. وقتی نگران جان آدم‌های یک محله باشی نمی‌توانی با خیال راحت به مهمانی بروی. او حتی نمی‌تواند با دوست‌دخترش لیز (لورا هری‌یر)، بدون مزاحمت یک شخصیت شرور، والچر (مایل کیتون)، وقت بگذارد.
در نهایت پیتر دنیای قهرمانی را برای یک شب کنار می‌گذارد تا همراه با دوست‌دخترش به جشن رقص برود. اما وقتی به دنبال او می‌رود متوجه می‌شود که پدر لیز همان والچر معروف است و هیچ چیزی به اندازه یک مبارزه ابرقهرمانی نمی‌تواند یک قرار عاشقانه را بهم بزند.

ما

جوردن پیل دو سال پس از ترساندن مخاطبین با «برو بیرون»، با فیلم ترسناک دیگری برگشته است. داستان آن در سال 1986 شروع می‌شود و آدلید توماس (مدیسون کری) کوچک را می‌بینیم که در اتاقی عجیب،‌ همزاد خود را ملاقات می‌کند. سپس داستان چندین سال جلو می‌رود و آدلید جوان (لوپیتا ان‌یونگ’او) را می‌بینیم که بار دیگر با همزادش، به نام رد Red، ملاقات می‌کند. اما این‌بار رد قصد دارد که همزادش در دنیای واقعی را بکشد.
در این حین، در طول یکی از فلش‌بک متوجه می‌شویم که ما از اول فیلم طرفدار شخصیت اشتباهی بوده‌ایم و از همان صحنه اول، رد با بیهوش کردن آدلید،‌ جای او را در دنیای واقعی گرفته است و در واقع این آدلید بزرگسال است که می‌خواهد انتقامش را از رد بگیرد.
در واقع این پیچش داستانی بر موضوع “طبیعت یا پرورش” تاکید دارد، اما بیننده شوکه‌تر از این‌هاست که بتواند در آن لحظه به این موضوع فکر کند.

مظنونین همیشگی

گره داستانی «مظنونین همیشگی» از خود فیلم معروف‌تر است. داستان فیلم از زبان وریال کینت (کوین اسپیسی)، تنها بازمانده یک سرقت ناموفق، روایت می‌شود. او که از نظر ذهنی دچار مشکل است، توسط مامور دیو کوجان (کاز پامینتری) بازجویی می‌شود. او داستانی در مورد مخوف‌ترین جنایت‌کار جهان، به نام کایزر ساز می‌گوید. کوجان به صمیمی‌ترین دوست وربال، دین کیتون (گابریل بیرن) شک می‌کند. او که مطمئن است معما را حل کرده و کایزر ساز را شناسایی کرده، وربال را آزاد می‌کند. به محض این‌که وربال آزاد می‌شود، به آدم دیگری تبدیل می‌شود، با اعتماد به نفس و بدون هیچ‌ مشکلی جسمی و ذهنی. اینجاست که کوجان متوجه می‌شود که این آدم دست‌وپاچلفتی همان کایزر ساز معروف است. این گره داستانی، یکی از شوکه‌کننده‌ترین و بزرگ‌ترین اتفاقات سینما تا به امروز است.
این مطلب از نوشته نولان مور در سایت Looper گرفته شده است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان