به گزارش اقتصادآنلاین، روحاله نخعی در شرق نوشت: روند اتفاقات چهارشنبهشب در آسمان ایران، اگرچه بسیار سریع طی شد؛ اما زیر ذرهبین خبرنگاران، تحلیلگران، کارشناسان و مقامات سابق و فعلی دولتهای مختلف قرار گرفته است. تحلیلگران مختلف از زوایای گوناگون و با نظرگاههای متفاوتی به ماجرا نگاه کردند و به جستوجوی نکات پرداختند. سرفصلهای مهم این تحلیلها، شامل ارزیابی تصمیم ترامپ، سنجش توضیحات او و مسیرهای پیشروی طرفین میشد.
ارزیابی تصمیم ترامپ در لغو حمله
از سوژههایی که بسیاری از تحلیلگران بر آن اتفاق نظر داشتند، درستبودن تصمیم نهایی ترامپ در لغو حمله به ایران بوده است. بسیاری از آنهایی که از روند تحولات سیاست آمریکا در قبال ایران ناراضی بوده و آن را نقد میکردند، از این چرخش استقبال میکنند و حتی امیدوارند ادامه نیز داشته باشد. فارنپالیسی مینویسد: این بحران این مسئله را برجسته میکند که «رویکرد تندروانه ترامپ» در تضاد با هدفش در رهاکردن آمریکا از دردسر منازعات غرب آسیایی است. به عقیده رابی گریمر، ترامپ از سویی با خروج از توافق برجام دوباره مسئله ایران را زنده کرده و از سوی دیگر، منتقد جنگ عراق است و قول داده درگیری چنددههای و پرهزینه ایالات متحده در منازعات خاورمیانه را پایان دهد. این تحلیل از فرد فلیتز، از مشاوران سابق جان بولتون، نقل میکند که با خودداری از حمله، حالا ترامپ فرصتی برای حل صلحآمیز ماجرا ایجاد کرده است: «این رئیسجمهوری است که انتخاب شد تا ما را از جنگ بیرون بیاورد. او جنگ با ایران را نمیخواهد». او حرف ایران مبنی بر خودداری از زدن هواپیمای آمریکایی را نیز نشانهای میداند از اینکه ایران نیز مایل به کاهش تنش است.
رسانه چینی «ساوس چاینا مورنینگ پست» نیز در تحلیلی دراینباره مینویسد: هرچند آمریکا به لحاظ تسلیحاتی از ایران جلوتر است؛ اما جنگ با ایران «واقعیتهای دردناکی» برای آمریکا دارد. این رسانه مینویسد: ایران بدون سپاه بیش از 700 هزار نیرو دارد و تجهیزات دفاع هوایی و نیروهای نیابتی آن را نیز نمیتوان دستکم گرفت. فارنپالیسی پیشتر با بررسی امکانات و ویژگیهای فنی پهپاد «گلوبال هاوک»، ساقطکردن آن را حاوی پیامهای مهمی دانسته بود.
نکته دیگری که در این میان توجه رسانهها را به خود جلب کرده، این است که همه اعضای ارشد و غیرنظامی کاخ سفید در اطراف ترامپ، حامی جنگ با ایران بودهاند و رئیسجمهور در این تصمیم برخلاف نظر آنها عمل کرده است. نیوزویک نیز از رسانههایی است که دورهکردن ترامپ از سوی جنگطلبان را بررسی کرده است و میپرسد: آیا برای این کار دیر نیست؟ رایان کاستلو در تحلیل این رسانه توضیح میدهد ترامپ احتیاج به گامهای بزرگتری در این مسیر دارد؛ «در شرایطی که راهبرد دولت همین حالا هم وضعیتی خطرناک را در خاورمیانه فعال کرده است، اقدامات بسیار فوریتری برای عقبکشیدن از آستانه [درگیری] لازم است. کنگره میتواند و باید با تمام سرعت مشخص کند دولت ترامپ اجازه ندارد جنگ با ایران را آغاز کند. متحدان ایالات متحده در اروپا نیز لازم است متوجه خطرات باشند و تلاشها برای وساطت نزد ترامپ را بازهم افزایش دهند و از اینکه وضعیت بیش از این بغرنج شود، جلوگیری کنند. اگر بهسرعت اقدام نشود، ممکن است برای جلوگیری از فاجعهای نسلی دیر شود که کابوس ایالات متحده، ایران و منطقه خواهد شد».
البته همه قضاوتها مثبت نبودهاند. نیوزویک در گزارش دیگری خبر میدهد برخی مقامات و چهرههای جمهوریخواه معتقدند ترامپ با خودداری از واکنش حسابشده به اقدام ایران، موقعیت ایالات متحده را تضعیف کرده است.
ایراد داستان ترامپ
بعد از خوابیدن گردوخاک اولیه ماجرا، بسیاری از کارشناسان و خبرنگاران در روایتی که ترامپ از فرایند این تصمیمگیری ارائه داده است، تشکیک کردند؛ از هافینگتونپست تا فاکسنیوز، به تناقضهای حرفهای ترامپ اشاره کردهاند.
ارین برنت، خبرنگار شبکه تلویزیونی سیانان، از کسانی بود که به این مسئله پرداخت. ایراد اول ماجرا، اختلاف حرفهای ترامپ در گفتوگو با خبرنگاران با روایتش در توییتر بود. برنت اشاره میکند ترامپ در یکی تغییر تصمیمش را نیمساعت پیش از حمله میخواند و در دیگری 10 دقیقه مانده به حمله. در یک روایت هواپیماها از روی هوا برگردانده شدهاند و در دیگری هنوز اتفاقی نیفتاده بوده است. این مسئله البته ممکن است به دلیل عادت ترامپ به داستانسرایی و اغراق در اتفاقات باشد. برنت از سوی دیگر به گزارشهایی اشاره میکند که میگویند رئیسجمهور در آخرین دقایق، درحالیکه همه اطرافیانش حامی حمله بودهاند، با «مشاوره با بیرون» تصمیم به لغو دستور میگیرد و از گمانهزنیهایی میگوید که تاکر کارلسون، مجری فاکسنیوز و از حامیان ترامپ، مشاور بیرونی بوده است. انتقاد در این زمینه، هم به صلاحیت یک مجری برای مشاوره در مسئله امنیت ملی برمیگردد و هم به اینکه چرا چنین فردی در جریان تصمیماتی قرار گرفته که حتی اعضای دولت و ارتش نیز دسترسی محدودی به آن دارند.
انتقاد برنت بهعنوان خبرنگار سیانان از ترامپ شاید چندان غافلگیرکننده نباشد، اما نکته مهم این است که شپرد اسمیت و کریس والاس، دو مجری فاکسنیوز هم در این تشکیک همان حرفهای برنت را زدهاند، حرفهایی که بیزنساینسایدر و هافینگتونپست هم به آنها پرداختهاند. ایراد دومی که این خبرنگاران دراینباره مطرح کردهاند، ایراد کلیتری است که با روحیه ترامپ قابل توضیح نیست و در اصل وقوع ماجرا تردید ایجاد میکند. اسمیت دراینباره گفت در روایت ترامپ «ایرادی هست» و ماجرا «منطقی نیست»: «با یکی از مقامات امنیت ملی در یکی از دولتهای جمهوریخواه پیشین صحبت کردهام که گفت این [توضیح] جور درنمیآید». والاس دراینباره توضیح داد: «[در چنین موقعیتی] ژنرالها [قبل از تصمیم] برای رئیسجمهور توضیح میدهند که اگر هدف الف را بزنی، این خطراتش است یا این تلفات جانبی احتمالیاش؛ پس این ایده که رئیسجمهور 10 دقیقه قبل از صدور دستور نهایی، درحالیکه نیویورکتایمز گزارش میدهد کشتیها در موقعیت بودند و هواپیماهای جنگی در آسمان، تازه برای اولینبار خبردار میشود که 150 نفر تلفات در کار خواهد بود، به نظر خیلی بعید میرسد و قطعا شیوهای نیست که قبلا کار انجام میشده است». او در ادامه از این کار ترامپ در ادامه این توضیح با این استدلال انتقاد میکند: «از یک نظر، این بزرگترین مشکل است. میتوانی استدلال کنی که اگر نمیخواهی حمله کنی، حمله نکن. اگر میخواهی حمله کنی، حمله کن؛ اما پیامهای درهم نفرست که نه فقط دشمنانت که متحدانت و مردم این کشور را هم درباره اینکه چهکار داری میکنی، گیج کنی». فاکسنیوز، شبکهای بهشدت حامی ترامپ است، اما اسمیت و والاس از خبرنگاران معتبرتر این رسانه هستند که مانند برخی دیگر از چهرههای این شبکه از قبیل کارلسون و شان هنیتی، حامی تمامعیار ترامپ نیستند و از او انتقاد هم میکنند.
مثل اوباما در سوریه، مثل کلینتون در عراق
از دید بسیاری از ناظران و دنبالکنندگان، یک نکته مهم در ماجرای حملهنکردن آمریکا این بود که ترامپ ابتدا دستور حمله داده بود، ولی در دقیقه 90 نظرش را تغییر داد؛ اما نیویورکتایمز مینویسد ترامپ در این یک قلم، رفتار بیسابقهای نداشته است. باراک اوباما در سال 2013 و در ماجرای سوریه همین کار را کرده بود و مارک لندلر، نویسنده این مقاله، البته اشاره هم میکند که جمهوریخواهان مدافع ترامپ هم به این تشابه اشاره کردهاند. اوباما حمله هوایی به سوریه را لغو کرد تا بهدنبال کسب اجازه از کنگره برود. یک رئیسجمهور دیگر هم تجربه مشابهی به داستان هفته گذشته داشته است. بیل کلینتون در سال 1998 در آخرین دقایق، حمله به عراق را که تصویب شده بود، لغو کرد. در واکنش به خودداری عراق از همکاری با بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل، کلینتون آماده حمله شده بود، اما با دریافت پیامهایی از مقامات عراقی مبنی بر تغییر تصمیم و پذیرش همکاری، حمله را لغو کرد.
خلوتی پنتاگون
تمام این اتفاقات در حالی در جریان است که وزارت دفاع آمریکا مثل تعدادی دیگر از نهادهای ارشد زیر نظر رئیسجمهور، بدون وزیر و مدیر مستقر است و با سرپرست اداره میشود که خود بهجای سرپرست قبلی نشسته است. آسوشیتدپرس دراینباره مینویسد، «رهبری موقت از نشانههای بارز دولت ترامپ است: «به من انعطاف بیشتری میدهد». ترامپ این را درباره تعداد بالای سرپرستان در سمتهای رهبری دولتش گفته که همواره با انتخاب او خالی نشدهاند». لولیتا سی بالدور برای ایپی مینویسد این رویکرد به ترامپ اجازه میدهد بدون اینکه مسیر رأی اعتماد در سنا را طی کند، بهسرعت متحدانش را در سمتهای مهم قرار دهد؛ اما به عقیده کارشناسان، بالدور و منتقدان ترامپ، این رویه از کنترل خارج شده و در این موقعیت خاص خطرناک است. بالدور توضیح میدهد مارک اسپر، سرپرست فعلی که بهجای پاتریک شاناهان نشسته، بهدلیل سوابقش در شرکتهای پیمانکاران نظامی ممکن است ناچار شود از برخی تصمیمگیریهای مهم دور بماند، اما مشکل جدیتری در راه است: «قانون منع میکند که اسپر درحالیکه همزمان سرپرست وزارتخانه است، برای این سمت [به سنا معرفی و] نامزد شود. اگر او نامزد شود، ناچار خواهد بود از این سمت کنار برود و تازمانیکه سنا رأی اعتمادش را بدهد، در سمت دیگری باشد؛ بنابراین در این حین یک سرپرست دیگر هم در کار خواهد بود». او در ادامه نوشته است: «هرکس برای مسئولیت موقت انتخاب شود، قدرت کامل تصمیمگیری را که یک وزیر دفاع لازم دارد، نخواهد داشت، درحالیکه کشور در چند کشور در حال جنگ است و در چندده کشور هم عملیات عمده نظامی دارد».
ترامپ در بنبست تقابل؟
در عین حال بسیاری از رسانهها و کارشناسان، همچنان که از چندیپیش گفته میشد، معتقدند مسیری که ترامپ در حال حاضر طی میکند، کمکم به نقطهای میرسد که راهی جز تقابل از نوع نظامی برایش نمانده باشد، مگر اینکه از این مسیر برگردد.
گاردین از جمله رسانههایی است که در این باره نوشته است. بن آرمبراستر مینویسد دولت ترامپ در ماجرای پهپاد مثل داستان نفتکشها، طوری ماجرا را روایت میکند که «انگار این حوادث در خلأ رخ دادهاند، با دلالت بر اینکه ایرانیها این حملهها (ی ادعاشده) را بدون تحریک انجام دادهاند». او میگوید جنگطلبان اطراف ترامپ به دنبال همین هستند که شرایطی ایجاد کنند که گزینه نظامی را تنها گزینه بنمایاند؛ در حالی که به نظر آرمبراستر، «مخمصه فعلی با ایران نتیجه کارزاری یکساله از همان کسانی است که دنبال جنگ عراق بودند». از نگاه این تحلیلگر آنها به هر قیمت به دنبال تغییر رژیم در ایران هستند و آن را در پوشش تلاش برای دستیابی به «توافق بهتری» دنبال میکنند که «دستنیافتنی» است، در حالی که برجام اهدافش را تأمین میکرد. در همین گاردین، جولین بورگر مینویسد که سیاست ترامپ در قبال ایران را انگیزههای تکانشیاش پیش میبرند؛ اما تحریریه گاردین در سرمقالهای به تبیین موضع این روزنامه درباره تقابل «ایران و ترامپ» پرداخته و معتقد است خطر هنوز در کمین است. در این نوشته، گاردین به نقد رویکرد ترامپ در قبال ایران و خطرات پیشرو میپردازد. جک شیفر در پولیتیکو مینویسد مشکل ترامپ این است که در قبال ایران، مثل بسیاری مسائل دیگر، ترامپ دوست داشته بحرانی بسازد و بعد با اعلام پایان آن خود را در موضع پیروز قرار دهد. اسلیت، تحلیل مشابهی دارد که ترامپ را در حرکت به سمت ناچاری به جنگ میبیند: «اگر باید از ترامپ انتقاد شود، بابت این است که اجازه داد وضعیت تا حدی بالا بگیرد که او در آستانه یک حمله نظامی با تلفات بالا باشد و خطر یک جنگ تمامعیار، بر سر یک پهپاد ساقطشده». جاشوا کیتینگ، تحلیلگر اسلیت نیز «هر اتفاقی بین ایالات متحده و ایران در یک سال گذشته رخ داده» را «نتیجه پیشبینیپذیر از تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هستهای ایران» خوانده و «اعمال شرایطی» برای گفتوگو که در مجموع برای ایران به معنای «درخواست تسلیم کامل» است.
لارا روزن، از خبرنگاران مشهور حوزه خاورمیانه در همین رابطه برای المانیتور مینویسد ترامپ به دنبال راهی برای خروج از این وضعیت است. در این نوشته، برت مکگورک، نماینده ویژه ترامپ در حوزه داعش که همزمان با استعفای جیمز متیس از وزارت دفاع، سمتش را ترک کرد، از ابهام در راهبرد و تاکتیک دولت ترامپ گفته است که مشخص نیست چه هدفی دارد؛ او اما اضافه میکند: «[چهارشنبهشب] اول بار است که ترامپ سیاستش در قبال ایران را از حالت خلبان اتوماتیک خارج کرد و این چیز خوبی است».
فرصتی برای ایران
در عین حال اما سرمقاله گاردین پایانبندی جالبتوجهی دارد که به نظر میرسد آمریکا را مسئول خروج از این وضعیت تقابلی میخواند: «فرصت اینجا این است که ممکن است تهران احساس کند که میتواند با عزت بیشتری پای میز [مذاکره] بیاید؛ اما با اینکه ترامپ مدام پیشنهاد گفتوگو میدهد، هنوز توضیح نداده که چه ممکن است ارائه کند. ایران بهشدت نیاز به راحتشدن از رژیم تحریمها دارد، شاید از طریق اعمال سهلگیرانهتر آنها یا معافیتهای سرهمبندیشده. هیچ نشانهای نیست که ایالات متحده مایل به تغییر باشد؛ اما متحدان[ش] باید به طرح این گزینه ادامه دهند، این شامل نشست همین ماه گروه 20 در اوساکا هم میشود. بدون کاهش تنشها، خطر اشتباه، محاسبه غلط و سوءتفاهم همچنان برقرار خواهد ماند».