حدود 4 ماه از روزی که بهار مردم با خروش رود کشکان زمستان شد، میگذرد. در مسیر جاده معمولان به پلدختر هنوز هم آثار خرابی ناشی از سیلاب بر آبادیها و این مسیر ١٠٠ کیلومتری پرپیچ وخم باقی مانده است.
به گزارش به نقل از روزنامه تعادل ،جادهای که اگرچه در ابتدای آن نوشته شده «جاده پلدختر مسدود است» اما در حقیقت قسمتی از راه را آب برده است و در طغیان رودخانه کشکان دیگر اثری از جاده باقی نگذاشته است. برخلاف روزهای ابتدایی سیل که انواع ماشینآلات راهسازی در این جاده مشغول فعالیت بودند، اما امروز دیگر به سختی میتوان در طول این مسیر 100 کیلومتری یک ماشین راهسازی هم پیدا کرد.
در طول مسیر آنچه که بیش از همه خودنمایی میکند، باقیمانده پلهایی است که در گذشته راه ارتباطی روستاها با جاده اصلی بوده است و امروز در کف رودخانه قرار گرفتهاند، البته به گفته یکی از افراد محلی راه تمام روستاها به جاده اصلی باز است.
ساکنان شهرستان پلدختر و اطراف رودخانه کشکان در آن شب پر از التهاب حریف طغیان رودخانه نشدند و به تنها چیزی که فکر میکردند، نجات جانشان بود و امروز پس از گذشت بیش از 100 روز از وقوع سیلاب بهاری در این منطقه اگرچه گل و لای از چهره شهر پاک شده است، اما مردم هنوز هم با مشکلات بسیاری مواجه هستند و هنوز هم خانوادههایی هستند که در گرمای طاقتفرسای پلدختر در کانکس یا چادر به سر میبرند.
هوا بهشدت گرم است و تعدادی از ساکنان شهرستان پلدختر در محوطه پایگاه هلالاحمر جمع شدهاند تا کولر و دیگر لوازم خانگی مورد نیازشان را دریافت کنند.
یک زن میانسال از اهالی پلدختر در پاسخ به سوالم درباره وضعیت شهر بعد از 4 ماه از وقوع سیل در این شهرستان به ایلنا میگوید: وضع شهر تقریبا بهتر شده است، اما هنوز هم مثل سابق نیست و هنوز هم خوب نیست. در زمان سیلاب آب حدود یک و نیم متر از منزلمان را گرفته بود و همه وسایلمان خراب شد. متاسفانه تمام وسایل و جهیزیهای که برای دخترم درست کرده بودم را آب برد.
او ادامه میدهد: شوهرم کارگر بود و بعد از سیل بیکار است و وضعیت خوبی ندارد، پسرم هم در سیل آسیب دید که دو ماه بیمارستان بستری بود و هنوز هم تحت درمان است. این ساکن شهرستان پلدختر میافزاید: هنوز بخشی از خانههایمان خراب است و در حال تعمیرات آنها هستیم. در ارزیابیها خانه ما را تعمیری لحاظ کردند و گفتند، وام به ما تعلق میگیرد اما هنوز اتفاقی نیفتاده است.
کمی آن طرفتر مردی از محله رسالت ایستاده و میگوید، هوا گرم است و آمدهام تا کولر بگیرم. او ادامه میدهد: همه وسایلمان در سیل خراب شد، اما در حال حاضر مهمترین مشکل ما گرما است و از آنجا که کولرهایمان در جریان سیل خراب شده، واقعا شرایط غیرقابل تحمل است.
او اظهار میکند: آمدهام اینجا تا کولر بگیرم، اما میگویند کولرهای دو خیابان در منطقه ساحلی کنار رودخانه که منزل ما هم در آنجا واقع است را به معتمد دادهاند در صورتی که من اصلا نمیدانم معتمد کیست، فقط به ما میگویند اقلام این دو خیابان را به یک معتمد دادهاند و خودتان بروید معتمد را پیدا کنید!
این ساکن پلدختر تصریح میکند: 5 میلیون تومان وام بلاعوض و 15 میلیون تومان وام با تسهیلات پرداخت شده و همانطور که گفتم، مهمترین مشکل ما گرمایش است، البته اهالی کوی سازمانیها که نزدیک رودخانه هستند، وضع بسیار بدی دارند برخی از افراد آن منطقه هنوز در کانکس هستند حتی برخی از آنها پک لوازم خانگی هم دریافت نکردهاند.
خواهر و برادری مبتلا به بیماری نادر sma نیز در گوشهای از محوطه حضور داشتند، از آنها درباره وضعیتشان میپرسم که خانم عزیزی پاسخ میدهد: برادرانم هر دو مغازه خدمات کامپیوتری و کافی نت داشتند و بیش از 15 رایانه در آنجا بود که همه آنها را آب برد و همهچیزمان را از دست دادیم حتی ماشین برادرم را نیز آب برد.
وی ادامه میدهد: من مبتلا به بیماری sma هستم و در این سیل با مشکلات بسیاری مواجه شدم خاک وارد ریهام شده بود و مدتی در بیمارستان بستری بودم. بیماری من نادر است و در اینجا وضعیت بسیار بدی پیدا کردهام. برادرم بعد از سیل بیکار شده است، در حالی که دو خانواده از یک مغازه کافینت نان میخوردند. متاسفانه هیچ کسی هم وضعیت ما را بررسی نمیکند، بهزیستی هم به ما کمکی نکرد، در حالی که ما تحت پوشش بهزیستی بودیم.
از پایگاه هلال احمر خارج میشوم و به میدان شهرداری که بیشترین آسیب را در سیل فروردین ماه در این منطقه دیده بود، میروم. وارد یک مغازه تعمیر لوازم خانگی میشوم و درباره وضعیت شهر از صاحب مغازه که مردی میانسال است و در حال تمیز کردن یک قطعه یدکی است میپرسم، میگوید: در این سیل هر چه داشتیم از بین رفت.
پس از اینکه ارزیابها آمدند یک وام 45 میلیون تومانی به ما دادند، برای خسارتهایی که به مغازههایمان وارد شده بود، اما مگر با 45 میلیون تومان زندگی من دوباره بر میگردد.
این سلیندر گاز قبل از سیل 220 هزار تومان بود، اما همین سیلندر گاز را یک میلیون و 450 هزار تومان خریدم من در این مغازه 10 سیلندر داشتم که همه از دستم رفت.
وی با بیان اینکه کمکم خودمان دوباره مغازه را برپا کردیم، میگوید: مردم کمکهای زیادی به ما کردند، درست است که همه زندگی ما از بین رفت و وسایلمان خسارت دید، اما مهمتر از همه اینها این است که اشتغال در این منطقه از بین رفت از خرمآباد تا اندیمشک اکثر زمینها کشاورزی بود که حالا همه آنها از بین رفته است. بهترین و مرغوبترین زمینها از بین رفته و بستر رودخانه شده است.این مغازهدار خاطرنشان میکند: گرد و غبار بعد از سیلاب هم ما برای ما در این منطقه دردسر جدید شده است.
در ادامه شاگرد مغازه نیز به بحث ما اضافه میشود و میگوید: 45 سال دارم و مستاجر پدرم بودم. وقتی که سیل آمد همه وسایلمان از بین رفت، اما به دلیل اینکه شاگرد مغازه هستم نه خسارتی بابت کارم دریافت کردم و چون مستاجر هم بودم فقط یک کد به پدرم دادند و من نه کمک لوازم خانگی دریافت کردم و نه وام.
در طرف دیگر میدان شهرداری در نزدیکی رودخانه کشکان یک مغازه پوشاک زنانه است، وارد مغازه میشوم، صاحب مغازه میگوید: نزدیک به 500 میلیون تومان جنس داخل مغازه داشتیم که بیشتر آن خسارت دیده است، اما فقط 45 میلیون تومان به ما وام دادهاند که با آن نمیتوانم حتی نصف اجناسم را تهیه کنم.
او ادامه میدهد: به مغازه مجاور ما که یک مغازه کوچک بود و شاید 2 میلیون تومان بیشتر در آنجا جنس و سرمایه نداشته هم 45 میلیون تومان وام دادند، در حالی که به نظرم باید اسامی فروشندگان و فعالان آن صنف را یادداشت میکردند و بعد از بازدید به مغازهای که بیشتر خسارت دیده بود، وام بیشتری پرداخت میکردند.
همسایه ما که خیلی کمتر از من خسارت دیده بود وقتی وامش را گرفت کلا مغازه را جمع کرد و گفت دیگر نیازی به مغازه نیست و شغل دیگری ایجاد میکند در حالی که من خسارت بیشتری دیدهام و اصلا نمیتوانم با این وام آن را جبران کنم.