تسلیم یا مقاومت در برابر دشمن (امریکا)؛ نتایج و پیامدها

در مواجهه با اقدامات سلطه گرایانۀ امریکا، درمجموع، دو دیدگاه مطرح شده است: یک دیدگاه معتقد به لزوم سازش و پذیرش خواسته های امریکا است

مقدمه

در مواجهه با اقدامات سلطه گرایانۀ امریکا، درمجموع، دو دیدگاه مطرح شده است: یک دیدگاه معتقد به لزوم سازش و پذیرش خواسته های امریکا است. از نظر این دیدگاه، هرگونه چالش و مقاومت در مقابل امریکا پیامدها و هزینه‎هایی همچون تحریم و حملۀ نظامی را بر کشور تحمیل می‎کند. لذا، برای در امان ماندن از هزینه‎ها و پیامدهای مذکور، باید دست از مقاومت و ایستادگی برداشت و تن به سازش با امریکا داد و خواسته های آن کشور را پذیرفت. اما در مقابل، دیدگاه دیگری وجود دارد که معتقد به لزوم مقاومت و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی‎های امریکا و هر کشور سلطه گر است. از منظر این دیدگاه، هزینه های سازش و تسلیم در مقابل امریکا به مراتب بیشتر از هزینه ها و پیامدهای مقاومت و ایستادگی است. طرفداران این دیدگاه معتقدند که با ایستادگی و مقاومت می توان به آثاری دست یافت که با سازش و تسلیم حاصل نمی‎شود. در این میان، امام خامنه ای (مدظله العالی )، به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، از جملۀ اندیشمندان و سیاستمداران مخالف سازش و معتقد به لزوم ایستادگی و مقاومت در مقابل زیاده‎خواهی‎های امریکا است. ایشان در بیانات متعددی به این موضوع اشاره داشته‎ است. به اعتقاد ایشان، «سازش با امریکا مشکلات کشور را حل نمی‎کند، بلکه افزایش خواهد داد؛. .. مشکلات ما را خودمان باید حل کنیم.» (12/8/1395) از دیدگاه ایشان، چالش و مقاومت عقلایی و بر اساس منطقِ صحیح، از یک سو، آثار و برکاتی را برای کشور به ارمغان می‎آورد که در سازش و تسلیم به دست نمی‎آید و، از سوی دیگر، هزینه‎های آن نیز به مراتب کمتر از سازش و تسلیم است. (14/3/1396) معظم له در مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دورۀ ریاست جمهوری اسلامی ایران می‎فرماید:

چهار دهه تجربۀ فعّالیّت بین المللی به ما نشان می‎دهد که هزینۀ تسلیم در برابر قدرت‎های زورگو به مراتب بیشتر از هزینۀ ایستادگی در مقابل آنها است؛ تسلیم شدن در مقابل زورگویی های قدرت‎های زورگو ملّت‎ها و کشورها را بیچاره می‎کند، راه های پیشرفت آنها را به معنای واقعی کلمه مسدود می‎کند، آنها را از ارزش‎های انسانی دور می‎کند، هزینه های سنگینی دارد. ما، به توفیق الهی و به حول وقوّۀ الهی، با استکبار و با نظام سلطه از سر تسلیم وارد نشدیم، تسلیم نشدیم، با آنها بر سر خواسته های آنها سازش نکردیم، و امروز از دیروز تواناتر و قدرتمندتریم؛ امکانات مان امروز از دیروز خیلی بیشتر است. ایستاده ایم در مقابل آنها؛ تسلیم آنها هم نشده ایم. این یک تجربۀ بسیار مهمّی است. البتّه، در این راه، شهدایی داشته ایم، فداکارانی داشته ایم، شخصیّت های ارزشمند و برجسته ای را از دست داده ایم. لکن نظام جمهوری اسلامی پیشرفت کرده است، حرکت کرده است، شعارهای خود را برجسته تر کرده است. (12 /5/1396 )

با توجه به مطالب مذکور، این مقاله درصدد بررسی و واکاوی دیدگاه امام خامنه ای (مدظله العالی) دربارۀ سازش و مقاومت در برابر قدرت‎های سلطه‎گر و مستکبر است. به همین منظور، در این مقاله، با بهره‎گیری از روش استنباطی، دیدگاه ایشان تبیین خواهد شد و مبانی قرآنی و مستندات تاریخی دیدگاه ایشان استخراج خواهد شد.

سازش و ایستادگی در مقابل دشمن از منظر قرآن

دو مسئلۀ سازش و ایستادگی در مقابل دشمن از جمله موضوعات مهمی است که در آیات متعددی از قرآن کریم به آنها اشاره شده است. در این آیات، خداوند متعال، از یک سو، مسلمانان را از سازش و تسلیم شدن در برابر خواسته‎های انحرافی دشمنان نهی کرده است و، از سوی دیگر، بر لزوم صبر و استقامت و ایستادگی در برابر دشمنان تأکید نموده است.

نهی از سازش با دشمنان اسلام و پیامدهای آن

نهی از سازش و تسلیم در برابر دشمنان اسلام، به ویژه کفار و منافقین، از جملۀ مهم ترین نواهی خداوند متعال در قرآن کریم به شمارمی‎رود. در آیات متعددی از کتاب الهی به مسئلۀ نهی از سازش، به ویژه در قالب مفهوم «لزوم عدم تبعیت از کفار و منافقان» اشاره شده است. برخی از این آیات عبارت است از:

 «فلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بهِ جِهاداً کبیراً (فرقان: 52)؛ پس، از کافران اطاعت مکن و به وسیلۀ آن با آنان جهاد بزرگی انجام بده.»

 «وَ لا تطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ (احزاب: 1و48)؛ و از کافران و منافقان پیروی مکن.»

 «وَ لا تطِعْ منْ أَغفَلْنا قلْبَهُ عَنْ ذِکرِنا وَ اتبَعَ هواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (کهف: 28 )؛ و از کسی که دلش را از یاد خود غافل کرده‎ایم و از خواسته‎های نامشروعش پیروی کرده و کارش زیاده روی است، اطاعت مکن.»

 «لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کفُوراً (انسان: 24)؛ و از هیچ گنهکار یا کافری از این مردم اطاعت مکن.»

 «وَ إِنْ تُطِعْ أَکثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوک عَنْ سَبیلِ اللَّهِ (انعام: 116): اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می‎کنند. »

 «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوک عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْک (مائده: 49)؛ و از هوس‎های آنها پیروی مکن، و برحذرباش که تو را از تعلیماتی که خدا بر تو نازل کرده منحرف نسازند.»

در این دسته از آیات و آیات مشابه دیگر، خداوند متعال از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‎خواهد تا در مقابل تهدیدات یا پیشنهادهای کفار از خواسته های آنها اطاعت نکند و در واقع، در این آیات، خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از تسلیم شدن و سازش با آنها منع می‎کند. در تفسیر نمونه ذیل آیۀ 48 سورۀ احزاب در این باره آمده است:

بدون شک، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز اطاعتی از کافران و منافقان نداشت، اما اهمیت موضوع به قدری است که به عنوان تأکید برای شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هشدار و سرمشقی برای دیگران، روی این موضوع مخصوصاً تکیه کند، چه اینکه از خطرات مهمی که بر سر راه رهبران راستین قرار دارد به سازش و تسلیم کشیدن در اثناء مسیر است که گاه از طریق تهدید و گاه از طریق دادن امتیازات، زمینه های آن فراهم می شود، تا آنجا که گاهی انسان به اشتباه می افتد و گمان می کند راه وصول به هدف تن دادن به چنین سازش و تسلیمی است، همان سازش و تسلیمی که نتیجه اش عقیم ماندن همۀ تلاش‎ها و کوشش‎ها و خنثی شدن همۀ مجاهدات است. ولی قرآن بارها به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هشدار داده که هرگز کمترین انعطافی در برابر این پیشنهادهای انحرافی از خود نشان ندهد، و با اهل باطل هرگز مداهنه نکند. » (مکارم شیرازی، 1374، ج 17: 366-367)

بنابراین، از آیات فوق فهمیده می‎شود که سازش با دشمنان اسلام و مسلمانان و تسلیم در برابر آنان مردود است و در اسلام هیچ جایگاهی ندارد. اما نکته‎ای که در اینجا باید بدان توجه نمود این است که چرا خداوند متعال سازش با دشمن را ممنوع کرده است؟ به عبارت دیگر، فلسفۀ این ممنوعیت چیست؟

در آیات متعددی از کتاب‎الله به پیامدهای سازش و تسلیم در برابر کفار تصریح شده است؛ در برخی از آیات، نتیجۀ سازش با کفار بازگشت به عقب  یعنی کفر و فساد  و، در نهایت، زیانکار شدن معرفی شده است:

 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کفَرُوا یرُدُّوکمْ عَلی أَعْقابِکمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ (آل‎عمران: 149)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از کسانی که کافر شده اند اطاعت کنید، شما را به عقب بازمی گردانند و، سرانجام، زیانکار خواهید شد.»

 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ یَرُدُّوکمْ بَعْدَ إِیمانِکمْ کافِرِینَ (آل‎عمران: 100)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از جمعی از اهل کتاب [که کارشان نفاق افکنی و شعله ور ساختن آتش کینه و عداوت در میان شماست] اطاعت کنید، شما را پس از ایمان به کفر بازمی گردانند.»

برخی از آیات نیز نتیجۀ سازش را تبعیت کامل مسلمانان از کفار و سلطۀ آنان بر جوامع اسلامی معرفی می‎کنند:

 «وَ لَنْ ترْضی عنْک الْیَهُودُ وَ لا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَک مِنَ الْعِلْمِ ما لَک مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ (بقره: 120)؛ هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد تا [به طور کامل، تسلیم خواسته های آنها شوی و] از آیین [تحریف یافتۀ] آنان پیروی کنی. بگو: هدایتْ تنها هدایت الهی است، و اگر از هوی و هوس‎های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از ناحیۀ خدا برای تو نخواهد بود.»

بنابراین، از دیدگاه قرآن کریم، نتیجۀ سازش با کفار و دشمنان چیزی جز خسران [: فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ] نخواهد بود. و این خسران با توجه به اطلاق آن، علاوه بر آخرت، خسران در دنیا را نیز شامل می‎شود، زیرا بازگشت به کفر: [یَرُدُّوکمْ بَعْدَ إِیمانِکمْ کافِرِینَ]، درواقع، به معنای فروپاشی فرهنگی و هویتی جامعه اسلامی است، که زمینه ساز تبعیت کامل از کفار و دشمنان [: حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ] در دیگر عرصه‎های سیاسی، اقتصادی و نظامی می شود و، درنهایت، منجر به سلطۀ همه جانبۀ کفار بر جوامع اسلامی می‎شود.

لزوم ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان و آثار آن

از جمله راهبردهای دین اسلام در مواجهه با دشمنان امر به ایستادگی و مقاومت مسلمانان در برابر آنان است. آیات متعددی از قرآن کریم، ضمن نهی از سازش با دشمنان، مسلمانان را به ایستادگی در مقابل دشمنان دعوت می‎کنند:

 «وَ لا تطِعِ الْکافرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکلْ عَلَی اللَّهِ وَ کفی بِاللَّهِ وَکیلاً (احزاب: 48 )؛ و از کافران و منافقان اطاعت مکن و به آزارهای آنها اعتنا منما، بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع (تو) باشد.»

از این آیه فهمیده می‎شود که کفار و منافقان، برای تسلیم ساختن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و یارانش، ایشان را با انواع آزارها  اعم از زخم زبان و بدگویی و جسارت، و آزار بدنی، و محاصره اقتصادی  سخت تحت فشار قرار داده بودند. لذا، در چنین شرایطی، خداوند متعال فرمان می‎دهد که تحت تأثیر آن آزارها قرار نگیرند و بر خدا توکل کنند. به عبارت دیگر، در این آیه بر ایستادگی و مقاومت و نه سازش با کفار و منافقین تأکید می‎شود. تاریخ گواهی می‎دهد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنانِ نخستین بسان کوه در مقابل تهدیدات ایستادگی کردند و هرگز تسلیم و شکست را قبول نکردند و، درنتیجه، در اهداف خود به پیروزی رسیدند. (مکارم شیرازی، 1374، ج 17: 367-368)

 «فَاصْبِرْ لِحُکمِ رَبک وَ لا تطِعْ منْهُمْ آثِماً أَوْ کفُوراً (انسان: 24)؛ اکنون که چنین است در طریق تبلیغ و اجرای احکام پروردگارت صابر و شکیبا باش و از هیچ گنهکار و کافری از آنها اطاعت مکن.»

از این آیه نیز، لزوم ایستادگی و مقاومت در برابر تهدیدات کفار فهمیده می‎شود. در این آیه، خداوند متعال دستور به صبر و استقامت را در کنار دستور به عدم سازش با کفار قرار می‎دهد و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‎خواهد که در مسیر تبلیغ و اجرای احکام الهی صبوری و مقاومت کند. در تفسیر نمونه، ذیل این آیه آمده است:

در حقیقت این حکم دوم [: وَلَاتُطِع. ..] تأکیدی است بر حکم اول [: فَاصبِر. ..]، چراکه جمعیتِ دشمنان تلاش می کردند که از طرق مختلف، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) را در مسیر باطل به سازش بکشانند، چنان که نقل شده که«عتبة بن ربیعه» و «ولید بن مغیره» به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می گفتند: از دعوت خود بازگرد، ما آنقدر ثروت در اختیار تو می گذاریم که راضی شوی و زیباترین دختران عرب را به همسری تو درمی آوریم. و پیشنهادهای دیگری از این قبیل. و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به عنوان یک رهبر بزرگ راستین، باید در برابر این وسوسه های شیطانی یا تهدیداتی که بعد از بی اثر ماندن این تطمیعات عنوان می شود، صبر و استقامت به خرج دهد: نه تسلیم تطمیع گردد و نه تهدید.درست است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز تسلیم نشد، ولی این تأکیدی است بر اهمیت این موضوع در مورد آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم ) و سرمشقی است جاودانی برای سایر رهبران راه خدا. (همان، ج25، 376-377)

اگرچه در این آیه، خطاب خداوند متعال به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است، ولی به قرنیۀ آیۀ «إِن هذِهِ تَذْکرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً» (انسان: 29) در همین سوره، فهیمده می‎شود که حکم به صبر و عدم اطاعت از کفار و فاسقان، اختصاص به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد و حکمی عمومی برای همۀ مسلمانان و امت اسلامی است. (طباطبایی، 1374، ج20: 225)

 «وَ لا تهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آل عمران: 139)؛ و سست نشوید و غمگین مگردید، و شما برترید، اگر ایمان داشته باشید.»

این آیه نیز بر لزوم ایستادگی در مقابل دشمنان دلالت دارد و، همچنین، برتری بر دشمن را نتیجۀ مقاومت و ایستادگی معرفی می‎کند.

بنابراین، از آیات فوق فهمیده می‎شود که مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان و کفار حکمی راهبردی در عرصه‎های مختلف، به ویژه در عرصۀ روابط خارجی، در اسلام شمرده می‎شود.

توجه به آثار و پیامدهای ایستادگی و استقامت، که در قرآن کریم نیز بدانها اشاره شده است، در فهم حکمت این حکم راهبردی بسیار مؤثر است:

 «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکمْ کیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یعْمَلُونَ مُحِیطٌ (آل عمران: 120)؛ اما اگر در برابر کینه توزی‎های آنها استقامت کنید، و پرهیزگار و خویشتندار باشید، آنان نمی توانند به وسیلۀ نقشه های خائنانۀ خود به شما لطمه ای وارد کنند، زیرا خداوند به آنچه می کنید کاملاً احاطه دارد.»

از این آیه فهمیده می شود که در امنیت بودن مسلمانان در مقابل نقشه های شوم دشمنان مشروط به ایستادگی و هوشیاری و داشتن تقوا است و فقط در این حالت است که امنیت آنان تضمین می شود. (مکارم شیرازی، 1374، ج 3: 66 ) به عبارت دیگر، خنثی شدن کید دشمنان و تأمین امنیت از جملۀ مهم ترین آثار و برکات کاربست راهبرد مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان است.

 «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً (جن: 16)؛ هرگاه افراد باایمان بر طریقۀ حق پایداری کنند، آبِ فراوان به آنها می نوشانیم.»

از این آیه نیز فهمیده می‎شود که ایستادگی و مقاومت سبب نزول برکت و نعمت در دنیا می‎شود.

 «إِن الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثمَ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِیاؤُکمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکمْ فِیها ما تَشْتَهِی أَنْفُسُکمْ وَ لَکمْ فِیها ما تَدَّعُونَ نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ (فصّلت: 30-32)؛ کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس، استقامت کردند، فرشتگان بر آنها نازل می شوند که نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است؛ ما یاران و مددکاران شما در زندگی دنیا و در آخرت هستیم و برای شما، هرچه بخواهید در بهشت فراهم است و هرچه طلب کنید به شما داده می شود. اینها به عنوان پذیرایی از سوی خداوند غفور و رحیم است.»

از این آیات نیز فهمیده می‎شود که ایستادگی و مقاومت نصرت الهی در دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت.

و فهمیده می‎شود که ایستادگی و مقاومت مسلمانان و جوامع اسلامی در مقابل دشمنان، علاوه بر در پی داشتن پاداش‎های اخروی، آثار و نتایج دنیوی برجسته‎ و فراوانی را برای جوامع اسلامی در پی دارد [: نَحْنُ أَوْلِیاؤُکمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ]؛ ایستادگی و مقاومت، از یک سو، با خنثی کردن نقشه‎های دشمنان، امنیت [: لایَضُرُّکمْ کیْدُهُمْ شَیْئاً] را برای مسلمانان به ارمغان می‎آورد [أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا] و از سوی دیگر، زمینه‎ساز نزول برکاتی همچون عمران و آبادانی جامعۀ اسلامی [: لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً] می‎شود.

درمجموع، بررسی آیات قرآن کریم نشان می‎دهد: اولاً، اصل اولی در مواجهۀ مسلمانان با دشمنی کفار در عرصه‎های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و. .. این است که تسلیم و سازش در مقابل دشمنان ممنوع است و، در مقابل، ایستادگی و مقاومت در برابر آنان لازم است. ثانیاً، به لحاظ آثار و پیامدها، هزینه‎ها و پیامدهای سازش و تسلیم در برابر دشمنان به مراتب بیشتر از ایستادگی و مقاومت در برابر آنان است، بلکه بر اساس قرآن کریم، نتیجۀ سازش و تسلیم شکست و سلطۀ کفار بر مسلمانان است و، برعکس، نتیجۀ مقاومت و ایستادگی رفاه و امنیت است.

همچنین، بررسی سرگذشت امت‎های استقامت کننده در طول تاریخ نیز تأیید کنندۀ این نتیجه است. (ر.ک. زمانی محجوب و دیگران، 1395 ).

با وجود این، از جمله وقایع مهم تاریخ اسلام صلح‎هایی همچون صلح پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با مشرکان مکه در حدیبیه (ر.ک. مکارم شیرازی، 1374، ج 22: 12-14 ) و صلح و سازش امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه است، که به ظاهر با آیات مذکور در تعارض است. بنابراین، سؤالی که در اینجا مطرح می‎شود این است: این اقدام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام حسن (علیه السلام ) چگونه با اصل ایستادگی و مقاومت و ممنوعیت سازش قابل جمع است؟

توجه به مفاد صلح حدیبیه نشان می‎دهد که در این قرارداد، هیچ گونه سازش و عقب نشینی از اصول اساسی اسلام  یعنی توحید و نفی شرک  صورت نگرفته است بلکه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در این قرارداد، به صورت هوشمندانه و به طور موقت، برخی امور را که جنبۀ فرعی داشته‎اند برای رسیدن به اهداف و مصالح مهمی همچون گسترش اسلام و توحید در سراسر جزیرةالعرب و ریشه کنیِ شرک و کفر پذیرفت. به عبارت دیگر، صلح حدیبیه، به گواهی تاریخ و بر اساس پیش بینی‎های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و وعده های الهی، برکات بسیاری برای مسلمانان به دنبال داشت؛ در پرتو آن صلح، اولاً، با فرونشستن آتش جنگ، دعوت به اسلام رواج پیدا کرد و اسلام در تمامی جزیرةالعرب گسترش یافت و در طول مدت 22 ماهۀ قرارداد، تعداد مسلمانان به دوبرابر قبل از صلح رسید، به طوری که سپاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام فتح مکه به ده هزار تن رسید. حتی بسیاری از بزرگان قریش، همچون ابوسفیان و عمروعاص و خالدبن ولید، در این دوران به اسلام پیوستند. ثانیاً، امنیت حاصل از صلح حدیبیه موجب گردید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فعالیت‎های تبلیغی خود را به خارج از مرزهای شبه جزیره گسترش دهد و پادشاهان کشورهای اطراف را نیز به اسلام دعوت کند. ثالثاً، مهم ترین فایدۀ این صلح این بود که زمینۀ فتح مکه را فراهم کرد و شهر مکه و کعبه و خانۀ خداوند را از لوث وجود بت‎پرستی و شرک پاک کرد. (مکارم شیرازی، 1374، ج 22: 14-15؛ خبرگزاری تسنیم: 12/5/1394)

صلح حدیبیه و برخی تعهدات پذیرفته شده در این قرارداد، درواقع، در راستای توحید و نفی شرک بوده است (طباطبایی، 1374، ج 20: 651 )، با این توضیح که عدم اطاعت از کفار و مشرکان از احکام اولی در اسلام به شمار می رود که در شرایط عادی حاکم است، به گونه‎ای که اطلاق این حکم همۀ احکام اسلام  اعم از اصلی و فرعی  را شامل می‎شود. اما گاهی حاکم اسلامی می‎تواند برای رسیدن به مصلحتی بالاتر و مهم تر، به طور موقت، در برخی موارد، آنهم در خصوص احکام فرعی، تصمیماتی اتخاذ کند.

اما دربارۀ صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) گفته می‎شود که هدف اصلی و، به تعبیر دقیق‎تر، مرجع امنیت در دین اسلام حفظ خود دین است و این امر هم عادتاً، بر اساس آیات قرآن کریم، از طریق مقاومت و عدم سازش حاصل می‎شود. با این وجود، گاهی شرایط به گونه‎ای رقم می‎خورد که عدم سازش با دشمن نه تنها حفظ دین اسلام را به دنبال ندارد بلکه ممکن است سبب از بین رفتن اصل دین نیز گردد. در چنین شرایطی، سازش با هدف حفظ اصل دین ناگزیر می‎شود. چنین شرایطی در دوران امام حسن (علیه السلام) به وجود آمده بود، زیرا با توجه به قدرت نظامی و تبلیغاتی قدرتمند معاویه، به هر حال، معاویه غلبه پیدا می‎کرد و حکومت را غصب می‎کرد. خصوصاً، اگر با قدرت نظامی به پیروزی می‎رسید، این امر به شهادت امام حسن (علیه السلام ) و امام حسین (علیه السلام) و بسیاری از شیعیان تراز اول می انجامید و، در پی آن، اصل اسلام در خطر نابودی قرار می گرفت. اما این فاجعه در شرایط صلح به وجود نمی‎آمد، خصوصاً، با توجه به اینکه شرایط صلح را نیز امام حسن (علیه السلام) تعیین کرد. بنابراین، اگرچه اصل اولی در مواجهه با دشمنی دشمنان، به ویژه دشمنی کفار، براساس آیات و روایات اسلامی، ایستادگی و مقاومت و ممنوعیت سازش است، زیرا رعایت این اصل در شرایط عادی سبب حفظ اسلام و مسلمانان می‎شود، اما گاهی نیز شرایطی مانند شرایط زمانۀ امام حسن (علیه السلام) به وجود می‎آید که صلح و سازش با آن کیفیت خاص، حفظ اسلام و مسلمانان را به دنبال خواهد داشت. به عبارت دیگر، صلح و سازش  آنهم با هدف حفظ اسلام  اختصاص به وضعیتی دارد که اولاً حفظ اسلام از راه عادی، یعنی ایستادگی و مقاومت، امکان پذیر نباشد و، ثانیاً، شرایط به گونه ای باشد که این اطمینان حداقل وجود داشته باشد که سازش منجر به حفظ اسلام می‎شود. امام خامنه‎ای (مدظله العالی ) در این باره می‎فرماید:

در باب صلح امام حسن (علیه السلام)، این مسئله را بارها گفته ایم و در کتاب‎ها نوشته اند که هر کس  حتّی خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم اگر به جای امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود و در آن شرایط قرار می‎گرفت، ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام حسن (علیه السلام) کرد. هیچ کس نمی تواند بگوید که امام حسن (علیه السلام ) فلان گوشۀ کارش سؤال برانگیز است. نه، کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلال منطقی غیر قابل تخلف منطبق بود.. .. صلحْ عوامل خودش را داشت و هیچ تخلف و گزیری از آن نبود. آن روز شهادت ممکن نبود. ... راجع به صلح، از ابعاد مختلف صحبت کرده ایم، اما حالا مسئله این است که بعد از صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام)، کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی وارد کانال آلوده ای که به نام خلافت  و در معنا سلطنت  به وجود آمده بود، نشود. اینْ هنر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود. امام حسن مجتبی (علیه السلام) کاری کرد که جریان اصیل اسلام  که از مکه شروع شده بود و به حکومت اسلامی و به زمان امیرالمؤمنین و زمان خود او رسیده بود  در مجرای دیگری، جریان پیدا بکند، منتها اگر نه به شکل حکومت  زیرا ممکن نبود  لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند. اینْ دورۀ سوم اسلام است. .. به برکت امام حسن مجتبی (علیه السلام)، این جریان ارزشیِ نهضت اسلامی اسلام را حفظ کرد. اگر امام مجتبی (علیه السلام) این صلح را انجام نمی‎داد، آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمی ماند و از بین می‎رفت، چون معاویه بالاخره غلبه پیدا می‎کرد . .. وضعیتْ وضعیتی نبود که امکان داشته باشد امام حسن مجتبی (علیه السلام) غلبه پیدا کند. همۀ عوامل، در جهت عکس غلبۀ امام مجتبی (علیه السلام) بود. معاویه غلبه پیدا می‎کرد، چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود. چهرۀ او در اسلام چهره ای نبود که نتوانند موجه کنند و نشان بدهند. اگر امام حسن (علیه السلام) صلح نمی‎کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بین می بردند و کسی را باقی نمی‎گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همه چیز بکلی از بین می‎رفت و ذکر اسلام برمی افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی‎رسید. اگر بنا بود امام مجتبی (علیه السلام) جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منتهی بشود، امام حسین (علیه السلام) هم باید در همین ماجرا کشته می‎شد، اصحاب برجسته هم باید کشته می‎شدند، «حجربن عدی»ها هم باید کشته می‎شدند، همه باید از بین می‎رفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصت‎ها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشی خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمی ماند. اینْ حق عظیمی است که امام مجتبی (علیه السلام ) بر بقای اسلام دارد. (22/1/1369)

هزینه ها و پیامدهای سازش با امریکا در تاریخ معاصر جهان

در تاریخ معاصر جهان می‎توان از کشورهایی نام برد که برای حفظ امنیت خود یا به امید رهایی از فشارهای سیاسی و اقتصادی امریکا تصمیم به سازش با آن کشور گرفته‎اند و در این مسیر، هزینه‎های هنگفت و حتی جبران ناپذیری را متحمل شده‎اند و در عوض نیز، در بیشتر موارد، با خیانت و بدعهدی امریکا در اجرای تعهدات خود مواجه شده‎اند. در ادامه، به چند نمونه از آن کشورها اشاره می‎شود.

لیبی و هزینۀ سازش با امریکا

یکی از مصادیق بارز بیشتر بودن هزینۀ سازش نسبت به چالش و مقاومت در برابر غرب و امریکا کشور لیبی است. کشور لیبی به ریاست معمر قَذّافی، که روزگاری در صف کشورهای ضد سلطه غرب کشورهای عرب را به مقابله و دشمنی با امریکا دعوت می‎نمود، پس از شدت گرفتن فشارها و تحریم‎های امریکا بر وی، سرانجام تصمیم به سازش با امریکا گرفت و در این راستا، به تدریج اقداماتی انجام داد که در نهایت، منجر به کشته شدن فجیع وی، از یک سو، و هرج و مرج، تاراج و نابودی کشورش، از سوی دیگر، گردید. لیبی، در ابتدا، برای کاهش فشارها و تبعات منفی برخورد با امریکا، پذیرفت که در ازای هر امریکایی کشته شده در انفجار سال 1988م. هواپیمای پان امریکن (حادثۀ معروف به پروندۀ لاکربی که امریکایی‎ها لیبی را مقصر می‎دانستند) مبلغ ده میلیون دلار  درمجموع، بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار  غرامت پرداخت کند. اما این اقدام قذافی امریکا و غرب را راضی نکرد. لذا، در قدم بعدی، لیبی با هدف اعتمادسازی و به امید وعده‎های تجاری غرب، در پاسخ به مطالبۀ امریکا مبنی بر تعطیلی فعالیت هسته ای به بهانۀ نگرانی از رفتارهای خصمانۀ احتمالی لیبی، تأسیسات هسته ای خود را برچید و همه را به امریکا ارسال کرد. این اقدام را نیز امریکا کافی ندانست. بنابراین، لیبی در سومین اقدام خود با هدف اعتمادسازی، محدودیت‎هایی را در سامانه‎های موشکی خود اعمال کرد و در این راستا، تمامی تجهیزات مرتبط با موشک های اسکاد- سی را منهدم کرد و، همچنین، موافقت نمود که موشک های اسکاد- بی را نیز نابود کند. بدین ترتیب، لیبی به دست خود مؤلفه های قدرتش را یکی پس از دیگری نابود کرد. با وجود همۀ این سازش‎ها و همکاری های گستردۀ قذافی با غرب، اما باز هم امریکا و غرب راضی نشدند. به همین دلیل نیز، امریکا تحریم های خود علیه لیبی را به دلیل نقض حقوق بشر و نقش لیبی در منازعات منطقه ای در آفریقا ادامه داد. سرانجام نیز، در دوران اغتشاشات و درگیری‎های سال 2011-2012م. در لیبی، امریکا و غرب نه تنها هیچ کمکی به قذافی نکردند بلکه با همکاری با مخالفان قذافی بر شدت درگیری‎ها نیز افزودند. حتی با وجود مذاکرات محرمانه بین معمر قذافی با مقامات امریکایی برای فراهم کردن مقدمات خروج موفقیت آمیز وی و خانوده‎اش از کشور، اما هیچ کاری در این زمینه نیز انجام ندادند. درنهایت، معمر قذافی کشته شد و کشورش نیز به دست مخالفان و کشورهای غربی به اشغال درآمد و در آتش اختلاف و هرج و مرج می‎سوزد. (khamenei.ir، 17/3/1396؛ mashreghnews. ir، 21/3/1396)

عربستان سعودی و هزینۀ سازش با امریکا

یکی دیگر از نمونه های بارز بیشتر بودن هزینۀ سازش با غرب نسبت به هزینۀ چالش و ایستادگی در مقابل آن کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس است. وضعیت این کشورها به گونه‎ای است که همیشه مجبورند برای جلب رضایت غرب، به ویژه امریکا، هزینه‎هایی پرداخت کنند. برای مثال، وقتی ترامپ در ایام انتخابات، ضمن دادن لقب تحقیرآمیز گاو شیرده به عربستان سعودی، با زیر سؤال بردن حمایت امریکا از عربستان، از این کشور خواست که هزینه های حمایت امریکا از آن کشور را جبران کند، صِرف همین انتقاد انتخاباتی او سبب شد که حاکمان مستبد سعودی مجبور به اجابت درخواست ترامپ شوند؛ آنان، در سفر ترامپ به عربستان، امتیاز هنگفتی به امریکا دادند و قرارداد خرید تسلیحات به ارزش 110 میلیارد دلار را با وی امضا کردند. یکی دیگر از نکات قابل تأسف اینکه در حاشیۀ امضای این قرارداد نیز عربستان سعودی مجبور شد با پرداخت مبلغ 5 میلیون و 400 هزار دلار، گروه «سونوران» امریکایی را به عنوان مشاور دولت در امور تجاری اجاره کند. نکته‎ای که باید به آن توجه داشت این است که این مبالغ حتی در مقایسه با فعالیت های پرسود برای اعمال فشار بر دولت های خارجی مبلغ هنگفتی شمرده می‎شود که امریکا به راحتی از عربستان به دست آورده است. (www.yjc.ir، 18/1/1397؛ mashreghnews.ir، 21/3/1396).

کره شمالی و هزینۀ سازش با امریکا

یکی دیگر از مصادیق بیشتر بودن هزینه‎های سازش با امریکا تجربۀ کره شمالی در این زمینه است. کره شمالی در دوران ریاست جمهوریِ بیل کلینتون با هدف عادی‎سازی روابط سیاسی و اقتصادی با امریکا تصمیم به سازش با آن کشور گرفت. پیونگ یانگ طبق قراردادی با واشنگتن پذیرفت که نیروگاه های هسته ای خود را نابود کند. در این راستا، در ابتدا، از تخریب برج های خنک کنندۀ یکی از نیروگاه‎هایش شروع کرد. اما به رغم نزدیک به یک دهه مذاکرات در سطح بالا میان امریکا و کره شمالی، با روی کار آمدن جرج دبلیو بوش، امریکا نه تنها به تعهدات خود در قرارداد مذکور عمل نکرد بلکه سیاست جنگ طلبانه‎ای را علیه کره شمالی در پیش گرفت و این کشور را به عنوان یکی از ارکان «محور شرارت» معرفی کرد. (www.yjc.ir، 21/3/1397؛ mashreghnews.ir، 21/3/1396)

به غیر از سه کشور نامبرده می‎توان از کشورهای دیگری نیز نام برد که با درپیش گرفتن روند سازش با امریکا دچار خسارت های جبران ناپذیری شدند، همچون اتحاد جماهیر شوروی که سازش این کشور با امریکا زمینه ساز فروپاشی شوروی را در پی داشت (ر.ک. اخوان، 1396 ). همچنین، مصر به ریاست مَرسی نیز که با درپیش گرفتن سازش با امریکا با کودتای امریکایی السیسی و زندانی شدن مرسی رئیس جمهور منتخب مردم مواجه شد. عراق به ریاست دیکتاتوری صدام (mashreghnews. ir، 29/5/1396) و کوبا (mashreghnews.ir، 21/3/1396) نیز از جملۀ کشورهایی هستند که سازش با امریکا برای آنها نتیجه‎ای جز خیانت و بدعهدی امریکا و صرف هزینه‎های جبران ناپذیر نداشت.

هزینه ها و پیامدهای سازش با امریکا در تاریخ معاصر ایران

در تاریخ معاصر ایران  چه قبل از انقلاب اسلامی و چه پس از پیروزی انقلاب  با مواردی از سازش و عقب نشینی در مقابل امریکا و غرب مواجه هستیم. اگرچه سازش‎های صورت گرفته در دوران رژیم وابسته و دیکتاتوری پهلوی قابل مقایسه با بعد از انقلاب اسلامی نیست، با این وجود، سازش‎های مذکور پیامدها و هزینه‎هایی را برای کشور ایران در پی داشته است، که در ادامه به چند مورد اشاره می‎شود.

دکتر مصدق و هزینۀ سازش با امریکا

دکتر مصدق پس از ملی شدن نفت و مواجه شدن با تحریم و تهدید انگلستان، با اعتماد به امریکا وارد مذاکره با آن کشور شد و امتیازاتی را به امریکا داد. اما امریکا، برخلاف توافقات انجام شده با دولت مصدق، با همکاری انگلستان علیه وی کودتا کرد و دولت ملی را سرنگون نمود و ضمن تسلط بر نفت ایران و حمایت از رژیم دیکتاتوری پهلوی، تا سال 1357 به استعمار ایران پرداخت. ( ر.ک. نصیری، 1396: 45-68؛ www.tasnimnews.com، 22/3/1396).

مهندس بازرگان و هزینۀ سازش با امریکا

مهندس بازرگان نیز، که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نخست وزیری دولت موقت را بر عهده داشت، در صدد سازش با امریکا در آمد. لذا، برای برظرف کردن فشارهای نابحق امریکا علیه انقلاب نوپای مردم ایران، به طور پنهانی و محرمانه، با مقامات ارشد امریکایی به مذاکره پرداخت. اما امریکا در همان زمان در حال جاسوسی، توطئه و طراحی کودتای نوژه علیه انقلاب اسلامی بود که درنهایت، استعفای بازرگان را در پی داشت. (عیوضی و هراتی، 1396: 103؛ www.tasnimnews.com، 22/3/1396)

بنی صدر و هزینۀ سازش با امریکا

بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران نیز در هنگامۀ تجاوز رژیم بعث عراق به ایران، برای دفع آن تجاوز مسیر سازش با امریکا را درپیش گرفت و گمان می کرد که مسئلۀ مذکور از طریق مذاکره با امریکا حل می شود، که این تصور اشتباه وی سبب اشغال خرمشهر و در محاصره افتادن آبادان توسط رژیم بعث شد. و سرانجام نیز، به دلیل بی کفایتی عزل گردید و با وضع خفت باری از کشور فرار کرد. همچنین، در مذاکراتی که از سوی دولت وقت با امریکایی ها برای آزادی گروگان های لانۀ جاسوسی انجام شد، با وجود گشاده دستی تمام عیار تیم مذاکره‎کننده ایرانی نسبت به امریکا و امضای بیانیۀ الجزایر، از یک سو، و عمل ایران به تعهد خود مبنی بر آزادسازی جاسوسان (گروگان های امریکایی) از سوی دیگر، امریکا به تعهدات خود مبنی بر آزادسازی اموال بلوکه شدۀ ایران عمل نکرد. (www.tasnimnews.com، 22/3/1396).

دولت سازندگی و هزینۀ سازش با امریکا

رئیس جمهور دولت سازندگی نیز، در یک مورد، در ازای آزادسازی اموال بلوکه شدۀ ایران با امریکا به توافق رسید که گروگان های امریکایی در لبنان در اختیار گروه های مقاومت را آزاد کند. اما وقتی ایران گروگان ها را آزاد کرد، امریکا توافق مذکور را زیر پا گذاشت و نه تنها اموال ایران را آزاد نکرد بلکه دادگاه میکونوس رئیس جمهور دولت سازندگی را به عنوان حامی تروریسم محکوم کرد و تمام سفرای اروپایی نیز، به عنوان اعتراض، ایران را ترک کردند. (همان)

دولت اصلاحات و هزینۀ سازش با امریکا

در دوران دولت اصلاحات هم، اقداماتی همچون تعلیق فعالیت های هسته ای و پذیرش داوطلبانۀ معاهدۀ NPT با هدف سازش با اروپا و امریکا صورت گرفت. با این وجود، با زیاده خواهی های غرب مواجه شد و دولت استکباری امریکا جمهوری اسلامی ایران را محور شرارت معرفی کرد. (همان)

دولت نهم و هزینۀ سازش با امریکا

در دولت نهم هم، به ویژه در مواجهه با وعدۀ به رسمیت شناختن حقوق هسته‎ای ایران و برداشته شدن تحریم‎ها از سوی امریکا، تمایل به سازش با امریکا به وجود آمد. اما هم زمان با مطرح کردن وعده‎های فوق، امریکا در حال طراحی انقلاب رنگی و فتنۀ سبز در ایران بود که چندین ماه ایران را دچار اغتشاش و آشوب نمود و خود بهانه و زمینۀ تحریم‎های جدید امریکا و غرب علیه جمهوری اسلامی ایران را ایجاد کرد. (همان)

برجام و هزینۀ سازش با امریکا

دولت تدبیر و امید به ریاست دکتر روحانی در مذاکرات قریب به دوسالۀ خود با امریکا و کشورهای 5+1، که به توافق نامۀ موسوم به برجام منتهی شد، در ازای برداشته شدن همۀ تحریم‎ها، به ویژه تحریم‎های مالی و نفتی، امتیازات و هزینه‎های سنگینی را پرداخت کرد و حتی به بهانۀ اعتماسازی برای غرب و امریکا از برخی خطوط قرمز نظام در مسئلۀ هسته‎ای نیز عبور کرد. اما امریکا و اروپا عملاً و در واقع نه تنها به هیچ یک از تعهدات عمده و اصلی خود عمل نکردند بلکه تحریم‎های جدیدی نیز علیه ایران اعمال کردند و نیز عمل به تعهدات شان را به ناحق مشروط به مسائل دیگری همچون مسئلۀ موشکی، حضور منطقه‎ای جمهوری اسلامی ایران و پذیرش کنوانسیون‎های استعماری مانند FATF کرده‎اند. افزون بر همۀ بدعهدی‎های مذکور، درنهایت، امریکا، پس از نقض‎های مکرر توافق نامۀ برجام، به طور یکطرفه از این توافق خارج شد و تحریم‎های شدیدتری را نیز علیه ایران وضع کرده است. (همان) رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در این باره در دانشگاه فرهنگیان فرمود:

اما راجع به برجام، خب، بنده از روز اوّل بارها و بارها گفتم: به امریکا اعتماد نکنید! هم در جلسات خصوصی این را گفتم، هم در جلسات عمومیِ مردمی گفتم؛ در جلسات خصوصی بیشتر هم این را گفتم؛ گفتم به اینها اعتماد نکنید؛ اگر می‎خواهید قرارداد ببندید، تضمین های لازم را فراهم بکنید، بعد صحبت کنید، بعد قرارداد ببندید، بعد امضا کنید؛ به حرفِ اینها اعتماد نکنید. یکی از چیزهایی که بنده آن وقت، به خصوص روی آن تصریح کرده بودم این بود که گفتم: ما این قرارداد را قبول می‎کنیم به این شروط  چند شرط بود  یکی از شرط ها این بود که گفتیم رئیس جمهورِ وقتِ امریکا بنویسد و امضا کند که تحریم‎ها برداشته شد؛ این جزو شرایط ما بود، جزو شرایط بنده بود؛ خب، مسئولین محترم زحمت کشیدند، تلاش کردند، عرق ریختند، [ولی] نتوانستند و این نشد و نتیجه اش این است که دارید مشاهده می‎کنید: دو سال، دو سال ونیم گذشته است، ما به همۀ تعهّدات عمل کرده ایم، این مردک می آید بیرون و می‎گوید که من قبول ندارم و خارج می شوم و چنین می‎کنم و چنان می کنم. (19/2/1397)

نتیجه گیری

در این مقاله در راستای تبیین دیدگاه امام خامنه ای (مدظله العالی) دربارۀ بیشتر بودن هزینه‎های سازش و تسلیم در برابر قدرت‎های سلطه‎گر نسبت به ایستادگی و مقاومت در برابر آنها، نتایج ذیل بدست آمد:

 از منظر قرآن کریم، سازش و تسلیم در برابر دشمنان و کفار ممنوع است.

 از منظر قرآن کریم، سازش با کفار و دشمنان فروپاشی فرهنگی و هویتی جامعه اسلامی و سلطۀ همه‎جانبۀ کفار و دشمنان بر عرصه‎های مختلف جوامع اسلامی و، به طور کلی، خسران دنیوی و اخروی را در پی دارد.

 در قرآن کریم، بر لزوم مقاومت و ایستادگی در برابر کفار و دشمنان تأکید شده است.

 از منظر قرآن کریم، ایستادگی و مقاومت، ضمن خنثی کردن نقشه‎های دشمنان، امنیت را برای مسلمانان به ارمغان می‎آورد و زمینه‎ساز نزول برکاتی همچون عمران و آبادانی (پیشرفت) جامعۀ اسلامی می‎شود.

 از منظر قرآن کریم، اولاً، هزینه‎های سازش به مراتب بیشتر از مقاومت است و ثانیاً، در مقاومت و ایستادگی آثاری مترتب است که با سازش و تسلیم به دست نمی‎آید.

 کشورهای سازشکار با امریکا و غرب، برخلاف کشورهای مقاوم، دچار خسارت‎های هنگفت و جبران‎ناپذیری شده‎اند.

 تاریخ روابط ایران با غرب، به ویژه امریکا، قبل از انقلاب اسلامی و نیز پس از انقلاب اسلامی گواهی می‎دهد که در هر جایی که دولت ها در مقابل غرب، به ویژه امریکای سلطه‎گر، عقب نشینی کرده اند و تصمیم به سازش گرفته‎اند و، در این راستا، امتیازاتی داده‎اند، با خسارت و بدعهدی و خیانت امریکا مواجه شده است و، درنتیجه، مشکلات کشور حل نشده است.

 در مقابل، هرجا که جمهوری اسلامی ایران در مقابل زیاده خواهی‎های غرب، به ویژه امریکا، مقاومت و ایستادگی کرده است و بر توان داخلی تکیه شده است، پیشرفت‎های چشمگیری در عرصه های مختلف علمی، پزشکی، نظامی، صنعتی و غیره حاصل شده است.

کتابنامه

قرآن کریم.

اخوان، محمدجواد (1396). ««اعتماد »، چگونه شوروی را به فروپاشی کشاند؟»، روزنامۀ جوان، 28آذر.

باشگاه خبرنگاران جوان (1397 ). «از سریال تیغ زدن های ترامپ تا گاو نُه من شیرده سعودی»، 18فروردین، دسترسی در: https://www. yjc. ir/fa/news/6491855

باشگاه خبرنگاران جوان (1397). «تاریخچه بدعهدی رؤسای جمهور امریکا در برابر کره شمالی»، 21خرداد، دسترسی در: https://www.yjc.ir/fa/news/6560693

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه‎ای(مد ظله العالی) (1396). «چهار روایت از تجربۀ هزینۀ سازش »، 17خرداد، دسترسی در: http://farsi.khamenei.ir/mobile-content?id=36754

خبرگزاری تسنیم (1394). « صلح حُدَیبیه و نارضایتی برخی از مسلمانان!»، 12 مرداد، دسترسی در: https://www.tasnimnews.com/fa/news /1394/05/12/817807

خبرگزاری تسنیم (1396). «هزینه‎های سازش»، 22خرداد، دسترسی در: https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/03/22/1433928

خبرگزاری مشرق (1396). «مصادیقی از هزینه های سازش دولت ها با امریکا: از مرگ تدریجی قذافی تا ادامۀ تحریم های کوبا و رقص های شمشیر پرهزینه عربی»، 21خرداد، دسترسی در: https://www.mashreghnews.ir/news/735532

خبرگزاری مشرق (1396). «عواقب «اعتماد به امریکا » از سرنوشت مصدق تا مرسی»، 29مرداد، دسترسی در: https://www.mashreghnews.ir/news/764388

زمانی محجوب، حبیب و دیگران (1395). تحلیلی تاریخی بر سرگذشت امت های استقامت کننده، قم، انتشارات پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق (علیه السلام).

عیوضی، محمدرحیم و محمدجواد هراتی (1396). درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، قم، دفتر نشر معارف.

طباطبایی، سیدمحمدحسین (1374). ترجمۀ تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

معاونت مطالعات راهبردی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. نرم افزار کتابخانه ای «معارف دانشگاه (4): انقلاب اسلامی».

مکارم شیرازی، ناصر(1374). تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

نصیری، علی‎اصغر (1394). «دستاوردهای انقلاب اسلامی»، فصلنامۀ پیام، ش 116، ص6-23.

نصیری، علی‎اصغر(1396). «دکتر مصدق؛ برگی از عبرت‎های تاریخ»، فصلنامۀ پیام، ش 127، ص 45-68.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان