حجتالله جودکی پژوهشگر تاریخ اسلام در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان و ولادت امام عصر(عج) به تحلیل و آسیب شناسی گفتمان مهدویت در دنیای اسلام پرداخت.
وی در این رابطه
گفت: بحثی که تحت عنوان غیبت مطرح است و ما با عنوان مهدویت از آن یاد میکنیم در
برخی از ادیان و اقوام سابقه داشته است و در بین مسلمانان هم بحث مهدویت مطرح است. در حال حاضر، دو نگاه به
این موضوع وجود دارد: یک نگاهی که تحت عنوان گفتمان مهدویت وجود دارد و در قبل از
انقلاب تئوریزه شد و مرحوم شریعتی آن را تبیین کرد و در این خصوص کتابی نوشت تحت
عنوان «انتظار، مکتب اعتراض». این کتاب تا مدتها جوانهای مسلمان را که در برابر
دیگران واکنش انفعالی داشتند فعال کرد و آنان را قادر ساخت از بحث انتظار یک دفاع
جانانه بکنند؛ دفاعی که امیدبخش و کارساز بود. یک گفتمان دیگری هست که گرچه به تاریخ استناد میکند ولی
استفادههای غلط از این گفتمان با عدم اقبال در بین مردم روبرو شده است. این
گفتمان، موضوع مهدویت را به ابتذال کشانده
است. این سوء استفادهها موجب شد آن گفتمان مهدویتی که مرحوم شریعتی بسیار زحمت
کشید و در بین جوانان جا انداخت تا حد زیادی ضربه بخورد و ما هنوز هم از ترکشهای
این جریان انحرافی فارغ نشدهایم.
وی افزود: اگر ما بخواهیم گفتمان مهدویت جان بگیرد
و زنده باشد، یکی از راهها این است که آن را پیرایش کنیم. ما دو اصطلاح داریم: آرایش و پیرایش. وقتی
شخصی به آرایشگاه میرود، او را بزک میکنند.
اما در پیرایشگاه چیزهای زائد، اضافی و ناموزون را حذف میکنند و آن چهره واقعی
ظهور پیدا کند. ما باید مهدویت را پیرایش کنیم و آن دروغهایی که به آن بستهایم
را کنار بگذاریم تا به اصطلاح این گفتمان تجلی پیدا کند. اگر همچنان روش آرایش را
ادامه بدهیم کاملا این گفتمان را در بین مردم مأیوس کننده میکنیم. اساسا گفتمان
مهدویت به گفته مرحوم شریعتی مکتب اعتراض بود و در آن زمان، هرچه ناپسند بود را
تحت عنوان انتظار رد میکردند و مرتب اعتراض میکردند. اما برخی آمدند از این
مسئله برای حفظ وضع موجود خودشان استفاده کردند و به این گفتمان ضربه زدند.
جودکی در ادامه اظهار کرد: الآن مسائل حاشیهای در بحث غیبت زیاد است. اخیرا یکی از شخصیتهایی که از
محیط حوزه برآمده است با استفاده از خود اسناد شیعه نسبت به 40 روایتی
که در باب تولد حضرت حجت (عج) موجود است اشکال می کند و مدعی است هیچ کدام سندیت ندارد. بعد با استفاده از سخنان علامه مجلسی،
علامه حلی، آیتالله خویی و سایر نظرات اندیشمندان شیعی سعی در تقویت این ادعا دارد. به نظر من
بهتر است مهدویت را با همان عنوانی که دکتر شریعتی مطرح کرد، مطرح کنیم و آن این
است که انتظار یک فلسفه دارد. اصلا انتظار
فلسفه دارد. انتظار اعتراض به وضع موجود است. نه اینکه انتظار برای این است که شما
وضع موجود را توجیه کنید. در روایات هم آمده است که یک نفر خواهد آمد که زمین را
پر از عدل و داد میکند بعد از این که پر از ظلم و جور شد. یعنی همیشه دنبال منجی
میگشتند. دنبال یک نفر که جامعه را هدایت بکند. اگر با توجه به این فلسفه پیش برویم،
مهدویت کارآمد خواهد بود اما اگر در دام خرافاتی که برخی میگویند و از آن سوء استفاده میکنند بیفتیم، بحث
مهدویت ناکارآمد خواهد شد.
جودکی در خصوص شرایط جامعه پس از غیبت امام عصر(عج) اظهار کرد: اساسا آن برههای که دربارهاش صحبت میکنیم دوره پر چالشی است و
روایات و نظریات متفاوت و مختلفی دربارهاش بیان شده است. به قدری در رابطه با آن
برهه پنهان کاری وجود دارد که نمیشود یک نکته صریح از آن بیرون کشید. هرچه تا کنون
گفته شده با مشکل مواجه شده است. این که بیاییم به جای گفتمان تاریخی از فلسفه
انتظار صحبت کنیم، این بهتر است و الا از آن متون تاریخی چیزی نمیتوانیم
دربیاوریم. چراکه هر کس، با هر ایدهای سراغ تاریخ میرود راضی برمیگردد و عوامل
مورد نظر خودش را در آنجا پیدا میکند. حال ممکن است واقعیت داشته باشد و ممکن است
واقعیت نداشته باشد. اینقدر روایات متضاد در تاریخ آن دوران وجود دارد. یکی از
مسائل اختلافی هم ناشی از همین امر است که هر کس آن نکته مورد نظر خودش را در
تاریخ پیدا کرده و گفته حق همین است که من
میگویم. در حالی که نفر بعد هم همین کار
را کرده است. تمام این حرفها کنار هم جمع شدهاند و حالا معلوم نیست کدام حق است
و کدام ناحق. اما اگر ما پاسخ فلسفی به این مسئله بدهیم مشکلاتمان به حداقل میرسد.