ماهان شبکه ایرانیان

چگونگی محاصره و شکست حصر آبادان

مهمترین هدف صدام حسین از آغاز جنگ با ایران، لغو معاهدۀ مرزی ۱۹۷۵ و تسلط کامل بر اروندرود بود. برای تحقق این موضوع، دولت عراق نیاز داشت تا شهرهای خرمشهر و آبادان را به تصرف درآورده و بر شبه جزیرۀ آبادان مسلط شود تا دسترسی ایران به اروندرود را غیرممکن سازد

چگونگی محاصره و شکست حصر آبادان

مهمترین هدف صدام حسین از آغاز جنگ با ایران، لغو معاهدۀ مرزی 1975 و تسلط کامل بر اروندرود بود. برای تحقق این موضوع، دولت عراق نیاز داشت تا شهرهای خرمشهر و آبادان را به تصرف درآورده و بر شبه جزیرۀ آبادان مسلط شود تا دسترسی ایران به اروندرود را غیرممکن سازد. بنابراین یکی از محورهای اصلی حملۀ ارتش عراق به خوزستان حرکت از محور شلمچه و پیشروی در ساحل ایرانی اروندرود بود تا بتواند بین رودخانه های بهمنشیر و اروند به طور کامل مستقر شود. اگر ارتش عراق موفق می شد به این هدف کلیدی دسترسی پیدا کند در کنار دو مانع طبیعی کارون و بهمنشیر قرار می گرفت و شاید می توانست ایران را از بازپس گیری آنها نا امید کند. بنابراین قبل از آنکه حتی خرمشهر را به تصرف درآورد، نیروهای خود را از شمال این شهر عبور داد تا بتواند هر چه سریعتر به شبه جزیره آبادان رسیده و شهر پرآوازه آبادان را به اشغال خود درآورد.

زمانی که جنگ آغاز شد، آبادان یکی از معروف ترین و فعال ترین شهرهای استان خوزستان و دارای462 هزار نفر جمعیت بود. در آن زمان، جمعیت آبادان از اهواز که مرکز استان خوزستان است بیشتر بود و به دلیل وجود فرودگاه بین المللی و بزرگترین پالایشگاه جهان، شهر زنده و فعالی بود. آبادان که در 115 کیلومتری جنوب اهواز واقع است، قبل از پیروزی انقلاب، مرکز سیاسی تأثیرگذار بر صنعت نفت بود و با وجود دانشکدۀ نفت، فعالیت های سیاسی در آبادان بر خانوادۀ صنعت نفت ایران نیز اثر می گذاشت. توسعۀ آبادان حول محور نفت و پالایشگاه بزرگ آن صورت گرفته بود. پالایشگاه آبادان با 18 هزار کارمند و ظرفیت تولید روزانه 600 هزار بشکه از یکصد نوع فرآوردۀ نفتی، سهم با ارزشی را در تامین نیازهای سوختی ایران داشت. در زمان آغاز جنگ، این پالایشگاه روزانه 460 هزار بشکه انواع فرآورده های نفتی از جمله بنزین و نفت سفید و نفت گاز تولید می کرد. در روز شروع جنگ به میزان 340 میلیون لیتر انواع فرآورده های نفتی در مخازن پالایشگاه آمادۀ توزیع بود.[1]

در مجموع 250 مخزن نفت و فرآورده متعلق به پالایشگاه آبادان وجود داشت که با 4 خط لوله، فرآورده های نفتی را به بندر امام خمینی در 112 کیلومتری آبادان جهت صدور ارسال می کردند. مخزنگاه اصلی پالایشگاه در بوارده در جاده خسروآباد بود که 85 مخزن داشت و در طول جنگ بارها بمباران شد. پالایشگاه آبادان 16 اسکله داشت و ظرفیت بارگیری بندر آبادان 800 هزار تن بود و در طول سال 190 فروند انواع کشتی های نفتی به آبادان تردد می کردند. در شب 22 بهمن ماه 1357 که انقلاب در حال پیروزی بود و ژاندارم ها پاسگاه های مرزی را تخلیه و رها کرده بودند، رئیس سازمان امنیت بصره به جزیرۀ مینو آمد و بین مردم عرب جزیره، انواع سلاح ها از جمله کلت کمری، کلاشینکف، آرپی جی7 و مین های انفجاری توزیع کرد.[2]

از حدود 5 ماه قبل از آغاز جنگ، عراق در اروند رود به قایق های عرب های حاشیۀ اروندرود از طریق کشتی اسلحه می داد. با توجه به وجود رابطۀ خویشاوندی و دوستی بین عرب های ایرانی و عراقی در دو سوی اروند رود، رفت و آمد عراقی ها از شهریور 1358 به منازل اقوام ایرانی خود در این سوی اروند گسترش یافت. عراق با توجه به این فرصت، جاسوس هایی را از اروند رود به روستای شلحه در 3 کیلومتری جنوب ذوالفقاریه اعزام می کرد که باعث اولین درگیری ها در فروردین 1359 بین سپاه آبادان و این جاسوس ها شد. انفجار لوله های خطوط انتقال نفت، شرکت ایران گاز و نیز بازار روز آبادان توسط عوامل عراق در ماه های قبل از شروع جنگ، موجب توسعه و گسترش سپاه آبادان شد به طوری که این سپاه در زمان شروع جنگ حدود 300 پاسدار رسمی و 700 پاسدار غیر رسمی داشت. تعداد زیادی از اعضای سپاه از عرب های حاشیۀ اروندرود بودند که خیلی خوب در مقابل جاسوس های عراق ایستادگی کردند.[3]

قبل از شروع جنگ 27 نفر بر اثر درگیری با عوامل عراق در جزیرۀ آبادان شهید و 50 نفر نیز مجروح شدند. در این درگیری ها از عوامل عراق هم 9 نفر کشته شدند. از نیمۀ دوم شهریور 1359 احتمال وقوع جنگ در شهرهای آبادان و خرمشهر احساس می شد ولی ابعاد آن معلوم نبود. با این وجود فعالیت طبیعی در آبادان جریان داشت و حتی در ساعت 7 صبح روز 31 شهریور که جنگ آغاز شد یک هواپیمای مسافربری از تهران در فرودگاه آبادان بر زمین نشست و پس از تخلیۀ سرنشینان خود فرصت سوار کردن مسافرین آبادانی را نیافت و به تهران بازگشت.

چگونگی محاصره آبادان

با آغاز جنگ در روز 31 شهریور 1359 پالایشگاه آبادان در چندین نوبت و در مجموع با حدود 35 فروند جنگنده عراقی بمباران و دچار آتش سوزی شد و از کار افتاد. از آنجا که ارتش عراق در حمله به خرمشهر با مقاومت مردمی جدی، کم نظیر و مثال زدنی مواجه شد و از تصرف فوری این شهر مأیوس گردید، در 19 مهر ماه سال 1359 در حالی که همچنان تلاش می کرد تا به خرمشهر وارد شود، به لشکر 3 زرهی مأموریت داد خرمشهر و آبادان را محاصره کند تا امکان اشغال این دو شهر با هم فراهم شود. بدین منظور این لشکر با نصب یک پل پی ام پی ساخت شوروی بر روی رودخانه کارون در منطقه مارد واقع در 12 کیلومتری آبادان، با تیپ 6 زرهی سازمانی و تیپ 26 زرهی لشکر 5 و عناصری از تیپ 33 نیروی مخصوص، ظرف یک شب از رودخانه کارون عبور کرد. ارتش عراق پل دیگری را هم روی رودخانۀ کارون در سلمانیه واقع در 20 کیلومتری آبادان نصب کرد. با عبور از رودخانۀ کارون، ارتش عراق بخشی از جادۀ آبادان ـ اهواز و نیز حدود ده کیلومتر از جاده آبادان ـ ماهشهر را به تصرف خود در آورد. این تهاجم در حالی صورت گرفت که ایران هیچ نیرویی در شرق رودخانۀ کارون نداشت. با تصرف بخشی از جاده، ارتش عراق حدود 900 نفر از مردمی را که از جادۀ اهواز ـ آبادان تردد می کرند به اسارت درآورد. سپاه آبادان در 29 مهر 1359 یک حملۀ کوچک علیه مواضع نیروهای عراقی در اطراف ایستگاه 7 انجام داد که موجب شد تا نیروهای مهاجم عراقی از این محور به آبادان حمله نکنند زیرا تصور می کردند که رزمندگان اسلام در برابر آنها مقاومت خواهند کرد. در روز چهارم آبان که خرمشهر به اشغال ارتش عراق درآمد،گردان 153 از تیپ2 قوچان در قالب یک گروه رزمی که دارای یک گردان پیاده و یک گروهان تانک و یک آتشبار توپخانه بود به فرماندهی سرهنگ کهتری از طریق ماهشهر وارد آبادان شد.[4]

ارتش عراق از روز هشتم و در شب نهم آبان ماه ـ هم زمان با تک در منطقۀ غرب دزفول ـ عبور از پل احداثی بر روی رودخانه بهمنشیر در منطقۀ ذوالفقاری در شمال آبادان را آغاز کرد تا بتواند شهر آبادان را دور بزند. فردی به اسم دریاقلی سورانی که اوراق فروش بود اولین خبر حضور نیروهای ارتش عراق در کوی ذوالفقاری را با فرستادن کارگرش به مقرّ بسیجیان مسجد حضرت رسول(ص) در آبادان رساند. وی گفت نیروهای ارتش عراق نخل های کنار بهمنشیر را که هرکدام بیش از یک شتر قیمت داشت قطع کرده اند و بر روی بهمنشیر در این ناحیه پل زده اند. نظامیان عراقی ساعت 3 بعد از ظهر با سه دستگاه خودروی پل شناور GSP از رودخانه بهمنشیر عبور کردند و ساکنین روستاهای این محور را اسیر کردند و با خود بردند. با اقدام دریاقلی و با حضور سریع مردم و رزمندگان مساجد شهر آبادان، 29 کماندوی ارتش عراق در این ناحیه اسیر شدند. صبح زود فردای آن روز، پل عراق بر روی بهمنشیر هدف بالگردهای کبری قرار گرفت. سرانجام دریاقلی در درگیری های حصر آبادان مورد اصابت آتش توپخانه ارتش عراق قرار گرفت و یک پایش قطع شد. او را به همراه سایر مجروحین به اهواز و سپس به تهران منتقل کردند. اما وی در بیمارستانی در تهران به شهادت رسید. در مقاومت های این منطقه حدود 70 نفر از نیروهای فدائیان اسلام هم به دفاع مشغول بودند ولی علیرغم مقاومت های فراوان رزمندگان، ارتش عراق توانست کوی ذوالفقاری را به تصرف خود درآورد. با این اقدام، شهر آبادان در دهم آبان ماه 1359 به محاصره نسبتاً کامل ارتش عراق در آمد. در روز 9ر8ر1359 جنگنده های پایگاه شکاری بوشهر تعداد423 پرواز بمباران هوایی در حمایت از رزمندگان جبهۀ آبادان انجام دادند که بر اثر آن 3 خلبان شهید شدند.[5]

تعداد نیروهای عراقی که از رودخانۀ بهمنشیر عبور کردند حدود 600 نفر و در حد 2 گردان بودند. پس از گذشت مدتی از محاصرۀ آبادان، حدود 200 نفر از نیروهای مردمی در قالب 3 گروهان رزمی سپاه به فرماندهی آقای مرتضی قربانی و معاونت آقای شمگانی به همراه یک گروهان از نیروهای لشکر77 ارتش به فرماندهی سرهنگ کهتری به نیروهای عراقی در کوی ذوالفقاری حمله کردند و موفق شدند نیروهای عراقی را به آن سوی بهمنشیر عقب برانند و پل های نصب شده توسط ارتش عراق را منهدم کنند. در این عملیات حدود 120 نظامی عراقی کشته و حدود 140 نفر هم به اسارت درآمدند و غنایم زیادی هم گرفته شد.[6]

 در دوران محاصره شهر، رادیو نفت آبادان اطلاعات مربوط به تهاجم ارتش عراق را به طور مرتب برای مردم پخش می کرد و رزمندگان با استفاده از این اخبار در جبهه های مختلف جهت دفاع از شهر بسیج می شدند. در دوران محاصره حدود 2000 رزمنده از سپاه و ژاندارمری در آبادان مقاومت می کردند. گرچه آبادان به محاصرۀ ارتش عراق درآمد ولی از طریق رودخانه بهمنشیر و از سمت نخلستان های اروندرود، ارتباط ماهشهر با آبادان تا حدودی برقرار بود. ارتش عراق نزدیک به 13 کیلومتر از کنارۀ رودخانۀ کارون و به همین میزان از رودخانه کارون تا شرق جاده آبادان ـ ماهشهر را به تصرف خود در آورد. در مجموع، ارتش عراق سر پلی به وسعت حدود 150 کیلومتر مربع را در شرق رودخانه کارون و در شمال شهر آبادان به تصرف خود در آورد. البته بعدها با مقاومت نیروهای مسلح و مردم، ارتش عراق از بخشی از منطقه اشغال شده عقب رانده شد و سر پل تصرف شده کوچک تر گردید. بنا برگفته فرمانده تیپ 96 ارتش عراق که درعملیات فتح المبین به اسارت ایران درآمد، ارتش عراق[7] نیاز به یک لشکر پیاده دیگر داشت تا بتواند جزیره آبادان را به اشغال کامل خود در آورد.[8]

هدف اصلی عراق از پیشروی به سمت رودخانه بهمنشیر آن بود تا با تصرف شهر آبادان و اشغال تمام سرزمین های شبه جزیره آبادان، رودخانه اروند را به طور کامل در اختیار خود بگیرد. اگر ارتش عراق به این هدف می رسید، می توانست مرز مورد نظر خود در ساحل اروند را بر ایران تحمیل نموده و معاهدۀ 1975 را تغییر دهد. نزدیک ترین راه برای تصرف آبادان، عبور از اروندرود باعرض 400 متر درساحل خسروآباد بود ولی ارتش عراق نتوانست از این مانع رودخانه ای عبور کند و بر روی آن پل بزند. بنابراین مجبور شد تا با استفاده از محور شلمچه و عبور از رودخانه های کارون و بهمنشیر با 40 کیلومتر پیشروی، خود را به آبادان برساند و آن را محاصره کند. در زمانی که آبادان محاصره شد بیشتر مردم، این شهر را ترک کردند ولی مردم روستاها در منازل خود باقی ماندند و به کشاورزی ادامه دادند و صیفی جات تازه را در اختیار رزمندگان می گذاشتند. در شهر آبادان هم حدود 40 هزار نفر از مردم از جمله نزدیک به 3000 نفر از کارمندان پالایشگاه باقی ماندند و به زندگی در زیر آتش ارتش عراق ادامه دادند.کارمندان پالایشگاه آبادان در طول دوران محاصرۀ این شهر، همچنان به تولید فرآورده های نفتی با روش های ابتکاری ادامه می دادند و سوخت واحدهای مدافع آبادان را تأمین می کردند. آنها همچنین با کمک جهاد سازندگی فارس توانستند بسیاری از قطعات یدکی موجود در این پالایشگاه را که از طریق بندر این پالایشگاه برای سایر پالایشگاه های کشور از کشورهای خارجی وارد می شد تخلیه کنند. در بهار سال 1360 یک بار دیگر ارتش عراق به فکر اشغال آبادان افتاد. بدین منظور ارتش عراق، لشکر 7 پیاده و تیپ 32 نیروی مخصوص را از زیر امر سپاه های 1 و 2 خارج و با تکمیل سازمان آنها، مبادرت به تمرین های فشرده در منطقه المسیب استان کربلا نمود. این یگانها در اردیبهشت سال 1360 آمادگی لازم را برای حمله مجدد به آبادان کسب کردند ولی با انجام تک های محدود از سوی رزمندگان اسلام در جبهه های جنوب و غرب، این نیروها اجباراً در آن مناطق به کار گرفته شدند و حمله به آبادان منتفی گردید. ایستادگی و مقاومت مردم آبادان در دوران محاصرۀ این شهر مرهون نقش و حضور حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین جمی امام جمعۀ این شهر بود و ایستادگی مردم و نیروهای مسلح تأثیر زیادی در آزادسازی این شهر داشت که حدود یک سال بعد انجام گرفت. مقاومت در جبهۀ آبادان، شیوه های چگونه جنگیدن را به رزمندگان ایرانی آموخت و فرماندهان زیادی از سپاه از جمله سرداران حسین خرازی، مرتضی قربانی، جعفر اسدی، مهدی باکری، احمد کاظمی، یدالله کلهر، مهدی کیانی، علی عساکره، بنادری، حسن شفیع زاده، اسحاق عساکره، علی فضلی، مهدی امینی و…. را در خود پرورش داد. شکست ارتش عراق در تصرف آبادان، مشخص کرد که عراق قادر به تأمین حداقل هدف خود در جنگ که مالکیت اروندرود بود، نیست. در مدت 349 روزی که شهر آبادان در محاصره بود تمام ادارات دولتی در این شهر فعال بودند و حدود 20000 نفر از مردم به زندگی زیر آتش دشمن ادامه دادند. در تمام این مدت حدود 882 نفر در داخل شهر و روستاهای اطراف ازجمله 300 زن شهید و 4191 نفر هم مجروح شدند. هم اکنون 177 شهید گمنام که در روزهای اول جنگ جان خود را از دست دادند در قبرستان آبادان دفن هستند. در طول جنگ 12 نفر از مسئولین شهر آبادان از جمله شهردار و رئیس آموزش و پرورش به شهادت رسیدند. در طول جنگ رزمندگان زیادی از آبادان در جبهه های مختلف حضور یافتند به طوری که آبادان و حومه دارای 4000 شهید است که 400 نفر آنها دانش آموز و 40 نفر روحانی هستند. از این تعداد 1850 نفر در آبادان دفن هستند. در دوران محاصرۀ آبادان تعداد 10 عملیات مختلف در اطراف شهر برای دور کردن قوای ارتش عراق از آبادان صورت گرفت.

نخستین عملیات ناکام برای شکست حصر آبادان

ادامه محاصرۀ آبادان، انتظار برای شکست حصر آن را افزایش می داد. امام خمینی (ره) از نیروهای مسلح خواسته بودند که مسامحه نشود و این حصر شکسته شود. ایشان در سخنان خود در 14 آبان 1359 فرمودند:«من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود…… نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند….. حال تهاجمی بگیرند.» در چنین شرایطی، قرار بود عملیات ارتش با نام عملیات توکل، همزمان با عملیات نصر انجام شود ولی به دلیل بارندگی و باتلاقی شدن منطقه شمال آبادان، عملیات در 20 دی ماه 1359 به فاصله 4 روز از عملیات نصر در جادۀ ماهشهر ـ آبادان صورت گرفت. این عملیات از سوی قرارگاه اروند به فرماندهی سرهنگ حسن فروزان به منظور شکستن حصر آبادان و به منظور باز کردن هر دو جاده آبادان ـ اهواز و آبادان ـ ماهشهر و در حد یک گردان، طرح ریزی شد.[9]

مأموریت گروه رزمی 37 زرهی شیراز، حمله به سرپل دشمن در شرق رودخانه کارون بود و 3 گروهان پیاده از ژاندارمری به آن کمک می کرد. در آن زمان تیپ 2 پیاده لشکر 77 نیز در منطقه مستقر بود. به یگان ها گفته شده بود که بر روی محور ماهشهر ـ آبادان تک کنید، زیرا دشمن فرار کرده است و عملیات، مثل آب خوردن است. در این عملیات رزمندگان سپاه ماهشهر به فرماندهی آقای اسحاق عساکره نیز جناح عملیات را پوشش می دادند.[10]

عملیات در ساعت 10 صبح انجام شد و تا نزدیک ظهر ادامه یافت ولی تعداد 24 تانک و 7 نفربر و یک موشک انداز تاو مربوط به گروه 37 زرهی ارتش[11] از دست رفت و موفقیت چندانی حاصل نشد. این عملیات بدون انجام شناسائی های لازم و بدون بهره گیری از تجربیات عملیات های گذشته و بدون حضور موثر نیروهای سپاه وداوطلبان بسیجی، به مرحله اجرا در آمد. علت شکست عملیات را می توان در «عدم توجیه نیروهای عمل کننده» و «نداشتن طرح مانور مناسب» و «پایین بودن روحیۀ نیروها» دانست. در این عملیات 67 نفر از نفرات ارتش و ژاندارمری و 23 تن از افراد فدائیان اسلام شهید، 295 نفر مجروح و 152 نفر نیز اسیر و مفقود شدند.[12]

عملیات فرماندۀ کل قوا

عملیات دیگری که مقدمۀ شکست حصر آبادان محسوب می شود، عملیات سپاه در دارخوین است. همزمان با کنار گذاشتن بنی صدر از فرماندهی کل قوا، در حالی که فرماندهی کل قوا در صحنه جنگ، هنوز تکلیف روشنی نداشت، پاسداران مستقر در جبهۀ دارخوین، عملیات محدودی را با استعداد 340 نفر یعنی در حدود یک گردان رزمی در تاریخ 21ر3ر1360 به مرحله اجرا گذاشتند. البته برای انجام این عملیات از حدود 6 ماه قبل بررسی و کار شده بود و مطالعات لازم برای شناسایی وضعیت نیروهای عراقی و طرح ریزی عملیات صورت گرفته بود. تلاش رزمندگان در این عملیات، آن بود تا با پیشروی به سمت پل های قصبه و مارد بر روی رودخانه کارون و در شمال آبادان برای شکست حصر آبادان اقدامی انجام دهند. آنها از 4 ماه قبل کانالی به طول 1750 متر بین خط شیر و خاکریز اول نیروهای عراقی کنده بودند تا بتوانند از طریق آن، خود را در دشت صاف و بی عارضه خوزستان به نیروهای عراقی نزدیک کنند. قبل از شروع عملیات آیت الله سید محمد حسینی بهشتی برای رزمندگان سپاهی و بسیجی شرکت کننده در عملیات سخنرانی کرد.[13]

تا روحیۀ آنها بالا رفته و انگیزۀ آنان در جنگ با دشمن و آزادی بخشی از سرزمین های ایران افزایش یابد. این عملیات در ساعت 3:30 دقیقه بامداد از سه محور به فرماندهی شهید حسین خرازی و با استعدادی در حدود 300 نفر آغاز شد. رزمندگان اسلام توانستند با پیشروی به سمت مواضع گردان زرهی صلاح الدین جمعی تیپ 8 مکانیزه، 3 خاکریز اول لشکر 3 زرهی ارتش عراق را به تصرف خود در آورند و با خاکریزی که جهاد سازندگی به طول 3 کیلومتر احداث کرد در آنجا پدافند نمایند.[14]

 در این عملیات که توپخانۀ ارتش آن را پشتیبانی می کرد، رزمندگان اسلام توانستند با حدود 2000 متر پیشروی در مواضع دشمن، 250 نفر اسیر بگیرند و علیرغم 10 بار پاتک دشمن، زمین های آزاد شده از اشغال ارتش عراق را برای اولین بار حفظ کنند.[15]

 در این عملیات که به دلیل کنار گذاشته شدن بنی صدر از فرماندهی کل قوا بنا به پیشنهاد فرمانده سپاه خوزستان با نام «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا»، خوانده شد، یکصد نفر از نیروهای عمل کننده که عمدتاً از پاسداران استان اصفهان و قم بودند به شهادت رسیدند و 150 نفر نیز مجروح شدند. در مجموع پاتک های عراق و درگیری ها در این جبهه 8 روز به طول انجامید تا وضعیت تثبیت شد. این عملیات تجربۀ خوبی برای طرح ریزی عملیات شکست حصر آبادان بود.[16]

انجام این عملیات موجب افزایش روحیه رزمندگان و ایجاد باور به توانایی برای تداوم طرح ریزی و انجام این گونه عملیاتها شد.

لزوم شکست حصر آبادان

در حالی که احتمال اشغال و تصرف شهر آبادان از سوی ارتش عراق می رفت، امام خمینی طی سخنانی در حسینیه جماران در صبح روز 14 آبان سال 1359 خطاب به روحانیون حاضر که در آستانۀ ماه محرم به دیدار ایشان رفته بودند، فرمودند: من منتظرم که این «حصر آبادان از بین برود». «باید این حصر شکسته بشود». «مسامحه نشود در آن، حتماً باید شکسته بشود. فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند بیرونشان می کنیم. اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد می کنند. نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند. از خرمشهر، اینها را بیرون بکنند. حال تهاجمی بگیرند»[17]

در این زمان، تعدادی از واحدهای مربوط به سپاه آبادان، نیروهای اعزامی از سایر نقاط کشور، 2 گردان از تیپ تفنگداران نیروی دریایی، ژاندارمری، نیروهای فدائیان اسلام و بسیجیان داوطلب تحت امر قرارگاه اروند، تعدادی از دانشجویان دانشکده افسری و گردان 153 پیاده لشکر 77 از شهر و جزیره آبادان دفاع می کردند و هنوز هیچ لشکر سازمانی از ارتش در این منطقه وجود نداشت. ستاد و مجموعه واحدهای لشکر پیاده 77 خراسان حدود شش ماه پس از آغاز جنگ، در هفته سوم اسفند ماه سال 1359 با قطار از مشهد به ماهشهر رسیدند. این لشکر از 28 اسفند ماه، مسئولیت بخش هایی از منطقه را بر عهده گرفت و از 9 فروردین سال 1360، فرماندهی منطقه عملیاتی خود را تشکیل و عملاً در منطقه، فعال شد.[18]

البته برخی از واحدهای این لشکر قبلاً به این منطقه آمده و مأموریت هایی را نیز انجام داده بودند. با آغاز جنگ و محاصره آبادان، سپاه محورهای عملیاتی خود را در جزیره مینو، فیاضیه، ایستگاه 7، تپه های مدن، جاده ماهشهر و دارخوئین تشکیل داد. به دلیل بسته شدن جاده ها و خطوط مواصلاتی، نیروهای رزمنده از طریق دریا و از رودخانه بهمنشیر تردد کرده و تدارک می شدند. جهادسازندگی هم به دنبال احداث راه زمینی در خارج از محدوده اشغالی بود. در این شرایط، بخشی از مردم آبادان به همراه حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین جمی امام جمعه این شهر، به مقاومت در برابر دشمن ادامه داده و خانه و زندگی خود را ترک نکردند. در تمام دورانی که آبادان در محاصره قرار داشت، نماز جمعه این شهر به طور مرتب زیر آتش ارتش عراق، به امامت آیت الله جمی[19] برگزار می شد. امام خمینی در تجلیل از این اقدام در 14ر11ر1360 می فرمایند: «من وقتی جماعت های روز جمعه بعضی از بلاد خوزستان مثل آبادان و اهواز و دزفول را می بینم واقعاً پیش خودم یک مباهاتی می کنم که ما یک همچه جاهایی را داریم. اسلام یک همچه مناطقی را دارد. منطقه ای که هر آنش دارد بمباران می شود، جماعتش به آن قدرت، امام جماعت هایش به آن قدرت صحبت می کنند، جمعه اش به آن طور با عظمت ایجاد می شود. جمعه ای که در بلاد جنگی ایجاد می شود غیر جمعه ای است که در تهران یا قم یا در جاهای دیگر ایجاد می شود. آنجا یک خاصیت خاصی دارد. جمعه های این بلاد جنگی، روحیه به ایران می دهد، روحیه به ارتش می دهد»[20]

عملیات ثامن الائمه

از اوایل سال 1360 سپاه، تعدادی طرح عملیاتی را برای شکستن حصر آبادان تهیه کرده بود. ولی به دلیل مخالفت نیروی زمینی ارتش و کمبود نیرو و مهمات، نتوانسته بود هیچ یک از آنها را به اجرا در آورد. در زمان بنی صدر هماهنگی و همکاری بین ارتش و سپاه، مطلوب نبود. بعضی از فرماندهان ارتش، سپاه را به عنوان یک نیروی کارآمد رزمی نمی پذیرفتند. اختلاف نظر هم در مسائل دفاعی و نحوه جنگیدن با قوای دشمن، زیاد بود. برای بررسی طرح عملیات شکست حصر آبادان، حدود 100 جلسه بین فرماندهان سپاه و فرماندهان نیروی زمینی ارتش در سطوح مختلف و طی چندین ماه، برگزار شد. در اکثر این جلسات، اختلاف نظر بین طرفین وجود داشت. گرچه با حضور لشکر77 خراسان، همکاری بین سپاه و ارتش به منظور بیرون راندن ارتش بعثی عراق از شرق رودخانه کارون، افزایش یافت ولی در جلسات بررسی طرح های عملیاتی، گاهی اوقات اختلاف نظر تا حد جرّوبحث پیش می رفت. به هر حال طرح سپاه برای شکست حصر آبادان به اسم حمزه در جلسۀ شورای عالی دفاع که در دزفول با حضور حضرت آیت الله خامنه ای، مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، بنی صدر، ولی الله فلاحی، قاسمعلی ظهیرنژاد، جواد فکوری، محمد منتظری، علی اکبر پرورش[21] و رحیم صفوی برگزار شده بود، مورد بررسی و تصویب قرار گرفت.[22]

در آن جلسه سرتیپ ظهیرنژاد گفت این طرح بایستی با لشکر77 هماهنگ شود. از این زمان حدود 3 ماه طول کشید تا طی جلسات متعدد فرماندهان ستاد عملیات جنوب سپاه با فرماندۀ لشکر77 این طرح با اصلاحاتی جزئی، مورد قبول واقع شد. پس از عزل بنی صدر، جلسه ای در کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی که حضرت آیت الله سید علی خامنه ای ریاست آن را بر عهده داشتند با حضور آقایان رجایی نخست وزیر، سرتیپ ظهیرنژاد فرماندۀ نیروی زمینی ارتش و یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران تشکیل شد و این سوال مطرح گردید که چرا ارتش برای انجام عملیات شکست حصر آبادان به سرعت وارد عمل می شود.[23]

به هر حال، آرام آرام ارتش و سپاه، کارکردن با یکدیگر و همکاری و هماهنگی در جبهه واحد را یاد گرفتند. در نهایت با ابلاغ طرح مصوب، قرار شد تا در سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، عملیات ثامن الائمه با شرکت نیروهای سپاه و لشکر 77 و با پشتیبانی نیروی هوایی به اجرا در آید. از آنجا که در این تاریخ، هنوز برخی از مهمات مورد نیاز به منطقه عملیاتی نرسیده بود و لشکر 77 هم، نیاز به فرصت بیشتری برای آمادگی داشت و گفته می شد که دشمن در آن روز، احتمال عملیات قوای ایرانی را می دهد، به منظور غافلگیر کردن دشمن، این عملیات با چند روز تأخیر انجام شد. نیروی هوایی هم در روز دوم مهرماه سال 1360 با بهره گیری از یک فروند هواپیمای شکاری شناسایی RF4E یک عکس هوایی از منطقۀ عملیات گرفت که فوری تبدیل به کالک شد و از آن در اجرای عملیات استفاده شد. در طرح سپاه برای شکست حصر آبادان، استفاده از تاریکی شب و نیز عدم استفاده از آتش تهیه به منظور نیل به غافلگیری پیش بینی شده بود. نیروهای سپاه پاسداران از ابتدای حصر آبادان در این منطقه مستقر بودند و در دارخوین، فیاضیه، ایستگاه7، ایستگاه12، ذوالفقاریه و محور ماهشهر خط دفاعی در مقابل ارتش عراق را تشکیل داده بودند ولی واحدهای لشکر77 به جز توپخانه لشکری در خط پدافندی مستقر نبودند. تیپ های لشکر 77 حدود دو هفته قبل از شروع عملیات محورهای تعیین شده آماده اجرای عملیات شدند.

سرانجام عملیات ثامن الائمه در ساعت 1 بامداد تاریخ 5 مهرماه سال 1360 یعنی حدود یک سال پس از آغاز جنگ تحمیلی و پس از حدود یازده ماه از محاصره شهر آبادان به اجرا درآمد. این عملیات تنها 90 روز پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و پس از گذشت دوران پر التهاب حوادث تروریستی منافقین خلق در ماه های تیر و شهریور انجام شد. از طرفی ایران در آن ایام و پس از شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر، در تب و تاب برگزاری انتخابات جدید ریاست جمهوری در نیمه مهر ماه بود. اسم عملیات هم با توجه به این که یکی از واحدهای شرکت کننده در این عملیات یعنی لشکر 77 از استان خراسان به جبهه اعزام شده بود و پاسداران و بسیجیان هم مشتاق اسم امام رضا(ع) بودند، با الهام از امام هشتم، ثامن الائمه نهاده شد.

استعداد قوای عراق در شرق رودخانۀ کارون

استعداد نیروهای ارتش بعثی در شرق رودخانه کارون حدود یک لشکر تقویت شده بود.آرایش ارتش عراق وضع مطلوبی نداشت و نیروهای خودی از سه طرف پیرامون وی آرایش دفاعی داشتند. عقبۀ ارتش عراق هم متکی بر دو پل نظامی احداث شده بر رودخانه کارون بود. ارتش عراق در این ناحیه با 13 گردان مانوری و با پشتیبانی آتش 6 گردان توپخانه صحرایی به پدافند مشغول بود. تیپ های 6 زرهی و 8 مکانیزه از لشکر 3 زرهی عراق و 2 گردان پیاده از تیپ های 44 و 49 پیاده و 1 گردان از تیپ 31 نیروی مخصوص و 1 گردان کماندو از تیپ نیروهای ویژه به همراه گردان سیف سعد و گردان شناسایی صلاح الدین مربوط به لشکر 3 زرهی، در منطقه شرق کارون گسترش یافته بودند. البته تیپ 12 زرهی از لشکر 3 نیز در غرب رودخانه کارون به عنوان احتیاط حضور داشت.

استعداد و سازمان نیروهای خودی

در این عملیات از ارتش، لشکر 77 با 8 گردان پیاده و 7 گردان توپخانه و از سپاه نیز در مجموع 12 گردان پیاده شرکت داشتند. تعدادی تانک و 1 گردان سواره زرهی نیز به همراه 7 فروند بالگرد جنگی کبری و 2 فروند بالگرد پشتیبانی 214 این عملیات را پشتیبانی می کردند.[24]

2 گردان از سپاه آبادان نیز در احتیاط بود. نیروی هوایی هم ماموریت پوشش هوایی منطقه عملیات را با بهره گیری از هواپیماهای F-14‎ که به موشک های فونیکس مجهز بودند بر عهده داشت.

در آن ایام تیمسار ولی الله فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش بود که پس از عزل بنی صدر، تا تعیین تکلیف جانشین فرماندهی نیروهای مسلح، با استفاده از اختیارات مقام رهبری مأموریت ها و وظایف محوله را به نمایندگی از امام خمینی (ره) در ستاد مشترک ارتش انجام می داد. به دلیل کمبود امکانات، تیمسار فلاحی دائم این جمله را تکرار می کرد که باید «حسین وار جنگید»، یعنی با آنچه که داریم باید بجنگیم. قرارگاه فرماندهی عملیات، در سه راهی شادگان در کنار جاده ماهشهر قرار داشت. در این قرارگاه سرتیپ ظهیر نژاد[25] فرمانده نیروی زمینی ارتش، یوسف کلاهدوز قائم مقام فرمانده کل سپاه و سرهنگ جوادی فرمانده لشکر 77 خراسان حضور داشتند. مسئولین و فرماندهان سپاه در ستاد عملیات جنوب، تقسیم کار کردند و هر کدام در یکی از سه محور عملیات به شرح زیر مستقر شدند و فرماندهی نیروهای سپاه را بر عهده گرفتند.

طرح مانور عملیات ثامن الائمه

برای شکستن حصر آبادان، تهاجم به مواضع ارتش عراق از سه محور اصلی بینی شده بود. در طرح عملیات ثامن الائمه، بر اساس برآورد اطلاعاتی و عملیاتی 26 گردان پیش بینی شده بود که حضور نیروهای بسیجی داوطلب، توانست کمبود واحدهای سپاه و ارتش را برطرف کند. در طرح عملیات، پل های حفار و قصبه که عقبه های دشمن بر روی رودخانه کارون محسوب می شد می بایستی بسته و قوای دشمن به محاصره در می آمدند. محورهای عملیات عبارت بودند از:

الف ـ محور دارخوین

حسن باقری در محور دارخوین در کنار حسین خرازی به همراه سرهنگ فرمنش فرماندۀ تیپ 3 لشکر 77، قرارگاه مشترکی را تشکیل دادند و عملیات در آن محور را هدایت می کردند. حسن باقری برای طرح ریزی و اجرای این عملیات، زحمت زیادی کشید و نقش وی در محور دارخوین بیشتر از محورهای دیگر عملیات بود. در این محور2 گردان از ارتش و 4 گردان از سپاه شامل 11 گروهان رزمی و 1 گردان شامل 4 گروهان از سپاه نیز به صورت احتیاط شرکت داشتند.

ب ـ محور فیاضیه

محور دوم عملیات از فیاضیه بود که برادر رحیم صفوی با سرهنگ کهتری فرمانده تیپ 2 لشکر 77، قرارگاه مشترک تشکیل داده و به احمد کاظمی که فرماندهی نیروهای سپاه در این محور را بر عهده داشتند کمک می کردند. در این محور 3 گردان از ارتش و 3 گردان از سپاه در عملیات شرکت داشتند و یک گردان از سپاه نیز در احتیاط بود.

ج ـ محور ایستگاه هفت

در ایستگاه های 7 و 12 نیز محور سوم عملیات تشکیل شده بود. برادر غلامعلی رشید از طراحان خوش فکر سپاه به همراه سرهنگ امینیان فرمانده تیپ 1 لشکر 77، قرارگاه مشترک خود را برای کمک به نیروهایی که توسط برادران جعفر اسدی و مرتضی قربانی هدایت می شدند، فعال کرده و به آنها کمک می کردند. در این محور 3 گردان از ارتش و 3 گردان از سپاه و 1 گردان احتیاط از سپاه در عملیات شرکت داشتند. در ذوالفقاریه هم تعداد 500 نفر از نیرهای فدائیان اسلام به فرماندهی سید مجتبی هاشمی حضور داشتند.

شرح و نتایج عملیات ثامن الائمه

عملیات ثامن الائمه، با همکاری مشترک و هماهنگی سپاه و ارتش و با حضور نیروهای داوطلب مردمی با کلمه رمز «نصر من الله و فتح قریب» به اجرا درآمد. مدتی پیش از آغاز عملیات و در اوایل سال 1360، جهاد سازندگی استان فارس جاده ای را به اسم وحدت از سه راهی شادگان به ابو شانک، احداث کرد و خاکریز بلندی هم در کنار آن ساخت تا تردد نیروهای ایرانی از این جاده انجام شود. شب قبل از عملیات، ارتش بعثی عراق با آتش سنگین توپخانه و با گلوله های خمپاره، مواضع نیروهای خودی را مورد حمله قرار داد، ولی این اقدام، در تصمیم برای اجرای عملیات، تأثیری نگذاشت. طبق پیش بینی های قبلی، قرار بود نیروهای رزمنده بدون تحریک قوای ارتش عراق، ساعت 1 بامداد خود را به زیر خاکریزهای خط اول دشمن برسانند. اما نیروهای محور ماهشهر به استعداد 3 گردان خط شکن از سپاه به فرماندهی اسحاق عسکره و تیپ37 زرهی شیراز به دلیل آمادگی بیشتر در ساعت 11 شب و زودتر از سایر محورها، تهاجم خود را شروع کردند. این اقدام باعث فریب دشمن شد و در ساعت 6 صبح جادۀ ماهشهر ـ آبادان به تصرف درآمد و 10 دستگاه تانک و نفربر ارتش عراق هم به غنیمت گرفته شد. در سایر محورها هم وجود سرو صدا، موجب هوشیاری دشمن گردید و یک ربع قبل از آغاز عملیات در حالی که نیروهای خط شکن به 200 متری مواضع ارتش عراق رسیده بودند، دشمن با شلیک گلوله های منور، تاریکی شب را تبدیل به روشنایی کامل نمود و رزمندگان را مورد هدف قرار داد. در آغاز عملیات، نیروهای خودی در محور دارخوین در حدود 45 دقیقه پس از نیمه شب با نیروهای تیپ 8 مکانیزه ارتش عراق که به سمت شمال آرایش گرفته بود مواجه شدند. در این منطقه و حد فاصل رودخانه کارون تا جاده اهواز ـ آبادان، قوای دشمن که در جلوی خود مین های ضد نفر و ضد تانک کار گذاشته بودند به شدت مقاومت کردند. اما تعدادی از رزمندگان دیگر همراه با شهید حسین خرازی، پس از دور زدن نیروهای دشمن از ناحیه نهر شادگان 5 کیلومتر با موفقیت به پیش رفته و خود را به جاده اهواز ـ آبادان رساندند. از سوی دیگر به منظور مسدود کردن راه های ارتباطی و تدراکاتی ارتش عراق در حین عملیات، همزمان با غروب آفتاب با کمک شرکت نفت ترتیبی داده شده بود تا نفت سیاه بر روی رودخانه کارون جریان یافته و در اوایل صبح عملیات به آتش کشیده شود. این اقدام صورت گرفت و نفت سیاه حجیمی به ضخامت یک تا دو سانتیمتر سطح روخانه کارون را پوشاند ولی بر اثر اصابت گلوله پس از نیمه شب به مخزن ذخیره نفت، ناگهان زبانه های آتش شعله ور شد و دود سیاهی کاملاً منطقه عملیاتی به ویژه بخش شمالی منطقه درگیری را دربر گرفت. این دود مشکلات زیادی را برای نیروهای خودی ایجاد کرد. ولی ناگهان باد شدیدی آغاز شد و دود را تا ارتفاع 100 متری بالای سر نیروهای رزمنده بالا برد. سپس باد فرو کش کرد و بادها در زمین پخش و منتشر شد.[26]

حسین خرازی فرمانده یکی از محورهای عملیاتی سپاه، همزمان با آغاز عملیات ثامن لائمه و پس از شکستن خط اول دشمن، دو نفر از نیروهایش را با مواد منفجره به همراه 10 نفر دیگر به سوی پل قصبه که پل ارتباطی عقبه نیروهای عراقی محسوب می شد، اعزام کرد و آنها توانستند این پل را منفجر کنند و سالم به جبهه خودی بازکردند. تیپ 6 زرهی ارتش عراق علاوه بر داشتن خط دفاعی، به عنوان نیروی احتیاط منطقه شرق کارون، در مقابل هور شادگان با 120 دستگاه تانک پدافند می کرد. با انهدام پل قصبه، این تیپ پس از شکست نتوانست از منطقه نبرد عقب نشینی و فرار کند.[27]

با حمله رزمندگان اسلام به این تیپ، 75 دستگاه تانک آن به غنیمت درآمد. ولی در محور فیاضیه که برای قوای عراقی اهمیت حیاتی داشت و گلوگاه نیروهای بعثی به حساب می آمد، رزمندگان اسلام با مقاومت سرسختانۀ قوای دشمن مواجه شدند. تیپ 6 لشکر 3 زرهی ارتش بعثی در این جبهه در حد فاصل رودخانه کارون تا جاده اهواز با 3 خط پدافندی، مواضع خود را مستحکم کرده بود. چند ساعت بعد از آغاز تک، نیروهای عمل کننده از محورهای ایستگاه های 7 و 12 آبادان که توانسته بودند مأموریت های خود را به خوبی انجام دهند، به کمک رزمندگان محور فیاضیه رفتند و مقاومت نیروهای دشمن را در هم شکستند. در این بین فداکاری های رزمنده دلاور یونس عاقل نهند از طلاب بسیجی تبریز که مسئولیت اطلاعات محور ایستگاه 7 را بر عهده داشت و در پایان عملیات هم به شهادت رسید قابل ذکر است.[28]

به این ترتیب نیروهای عمل کننده در دو محور اصلی عملیات در بعد از ظهر روز اول عملیات بدون تصرف پل حفار الحاق نمودند. دشمن در روز دوم عملیات با وارد نمودن تیپ 10 زرهی و عبور از پل حفار پاتک زد. در این حملات، ارتش عراق تعداد زیادی از خودروهای زرهی خود را از دست داد و تا پایان روز دوم مقاومت کرد. در ساعت 7 صبح روز سوم عملیات برابر با 7ر7ر1360 با انهدام پل حفار، نیروهای خودی، منطقه شرق کارون را تصرف و به عقبۀ دشمن دسترسی پیدا کردند و عملیات ثامن الائمه خاتمه یافت. در روزهای قبل، حین و بعد از عملیات ثامن الائمه، در مجموع 150 نوبت پرواز بمباران توسط جنگنده بمب فکن های F4E و F5E در نقش آتش پشتیبانی انجام گرفت.[29]

با پایان یافتن عملیات، شهر آبادان پس از 349 روز از محاصره ارتش بعثی خارج شد. در این عملیات کلیه اهداف پیش بینی شده در طرح از جمله «کست حصر آبادان» «آزاد سازی نیروهای خودی از خط پدافندی طولانی» تأمین گردید و جاده های «اهواز ـ آبادان» و «آبادان ـ ماهشهر» نیز باز شدند. لشکر 3 زرهی ارتش عراق که پدافند از این منطقه را برعهده داشت نیز آسیب فراوانی دید و تقریباً متلاشی شد. این عملیات در مجموع حدود 15 ساعت به طول انجامید و در جریان آن، رزمندگان اسلام توانستند ضمن باز پس گیری بیش از 150 کیلومتر مربع از خاک ایران، تمام نظامیان عراقی را در شرق رودخانه کارون منهدم کرده و یا آنها را وادار به عقب نشینی به غرب رودخانه کارون کنند. در این عملیات شهر آبادان پس از 349 روز از محاصره قوای عراقی خارج شد و حدود 2 هزار نفر از نظامیان ارتش بعثی طی آن کشته و زخمی و 1800 نفر از آنها نیز اسیر گردیدند. از نیروهای خودی نیز 243 نفر شهید، 763 نفر زخمی و 11 نفر نیز مفقود گردیدند. در این عملیات در مجموع استعدادی در حدود یک لشکر عراقی منهدم شد.[30]

در این عملیات، نگرانی چندانی از پاتک های دشمن وجود نداشت زیرا با تصرف منطقه، یگان ها به ساحل رودخانۀ کارون می رسیدند و در کنار این مانع طبیعی پدافند می کردند. با پایان یافتن عملیات به منظور افزایش روحیه مردم و نشان دادن قدرت ایران در بیرون راندن ارتش متجاوز، اسرای دشمن به ماهشهر انتقال یافتند و از جلو تعدادی از فرماندهان و در حضور مردم رژه رفتند. با خبر پیروزی رزمندگان اسلام در شکست حصر آبادان، امام خمینی طی پیامی در پاسخ به نامه فرماندهان ارتش و سپاه، ضمن تبریک و تقدیر از رزمندگان و فرماندهان این عملیات، آن را «پیروزی بزرگ» نامیدند. این عملیات اولین عملیات مشترک ارتش و سپاه بود که در آغاز سال دوم جنگ، انجام شد. این عملیات اولین پیروزی بزرگ ایران در جبهه های جنگ بود که جزء عملیات های کاملاً موفق و نسبتاً گسترده به حساب می آید. امام خمینی(ره) در پیام خود به مناسبت این عملیات، مرقوم فرمودند: «امید است… آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر از سرزمین های میهنمان است، ملت شریف به زودی مشاهده کند.»[31]

دلایل موفقیت عملیات ثامن الائمه را می توان به شرح زیر برشمرد:

1ـ ضعف آرایش دشمن و گرفتن سرپلی که عقبۀ قوای عراقی در آن متکی به دو پل قصبه و حفار بر روی رودخانۀ کارون بود.

2ـ عدم تصور دشمن از انجام یک تهاجم همه جانبه و اجرای تک از تمامی محورها

3ـ طرح ریزی درست عملیات و توجیه همۀ رزمندگان و نیز فرماندهی خوب و هدایت صحیح نیروهای شرکت کننده در عملیات

4ـ انجام عملیات در شب به گونه ای که برای اولین بار یک عملیات بزرگ برای مدت 6 ساعت در تاریکی شب انجام می شد.

5ـ روحیۀ بسیار بالای رزمندگان اسلام و باور آنها به پیروزی

در مجموع می توان گفت شناخت درست از نحوۀ گسترش و آرایش و نقاط قوت و ضعف دشمن و برنامه ریزی صحیح برای به کارگیری نقاط قوت خودی علیه دشمن از عوامل اصلی موفقیت رزمندگان اسلام در عملیات شکست حصر آبادان بوده است.

ارزیابی شکست حصر آبادان

ارتش عراق قبل از عملیات ثامن الائمه قصد داشت تا با عبور از رودخانۀ اروند، آبادان را به طور کامل به تصرف خود درآورد و آن را اشغال کند. بدین منظور لشکر 7 را در بصره مستقر کرده بود تا آمادگی لازم را برای گذر از اروند رود به دست آورد. با انجام عملیات ثامن الائمه فرصت چنین عملیاتی به ارتش عراق داده نشد و درواقع «ضربۀ اول» کاری به ارتش بعثی صدام وارد آمد. این ضربه قوای متجاوز بعثی را از مواضع خود در شمال شهر آبادان به غرب رودخانۀ کارون راند و جادۀ آبادان به اهواز و نیز جادۀ آبادان به ماهشهر آزاد گشت. تجربۀ عملیات ثامن الائمه که قوای اسلام طی آن موفق شدند به محاصرۀ شهر آبادان خاتمه دهند، «روحیۀ امید به پیروزی» را در بین رزمندگان اسلام پدید آورد ارتش عراق به دلیل شکست های قبلی ایران در سال اول جنگ، به این باور غلط رسیده بود که قوای ایران قادر به انجام یک عملیات تهاجمی بزرگ نیستند و به همین دلیل در جریان عملیات ثامن الائمه، دچار یک نوع غافلگیری و غفلت شد. اصولاً سر پل موقت، هیچگاه دوام نخواهد یافت مگر آنکه توسعه یابد و به اندازه کافی وسعت پیدا کند. ارتش عراق با عدم دستیابی به آبادان، می بایستی از اصرار بر حفظ سرپل خود در شرق رودخانه کارون، خودداری می ورزید، زیرا آسیب پذیری وی افزایش می یافت. از سوی دیگر ارتش بعثی عراق، از تحول به وجود آمده در جبهه های جنگ ایران و ظهور نیروهای رزمی سپاه و در نتیجه قدرت یافتن ارتش ایران و همچنین بروز تفکر و ابتکار جدید در طرح ریزی های عملیاتی ایران بی خبر بود.

شاید این عدم اطلاع و نگاه و باور غلط، از دلایل عمدۀ شکست ارتش عراق در عملیات ثامن الائمه به حساب آید. تصور عراق از نیروهای ایران، همان ارتش شش ماه قبل بود که در حملات خود به مواضع ارتش بعثی، دچار شکست گردیده بود. سازماندهی بسیار خوب نیروهای داوطلب بسیجی در سپاه و ترکیب آن با توانمندی های ارتش، توانست قدرت رزمی جدیدی برای ایران فراهم آورد و موجب موفقیت عملیات شکست حصر آبادان شود. عملیات کاملاً موفق ثامن الائمه، نقطه عطفی در پایان سال اول جنگ به شمار می رفت. این عملیات پس از خلع رئیس جمهور وقت از قدرت و در دوران بسیار حساسی که کشور درگیر ترورهای منافقین و جنگ مسلحانه در کردستان بود، صورت گرفت و موجب اعتماد به نفس مردم و مسئولین ایرانی شد. در عملیات ثامن الائمه هماهنگی بین سپاه و ارتش و همکاری آنها با یکدیگر، باعث پیروزی و ایجاد تحول اساسی در طرح ریزی های عملیاتی گردید. این عملیات آغازی برای تبدیل ضعف قدرت نظامی ایران به قوت و برتری نظامی بر ارتش عراق و اولین گام از طرح ریزی و اجرای عملیات های منظم وگسترده به منظور آزادسازی سرزمین های اشغالی کشور به حساب می آید. انجام عملیات ثامن الائمه رژیم عراق را به فکر فرو برد و به منظور کسب زمان برای ارزیابی وضعیت جدید، عراق پیشنهاد یک آتش بس یک ماهه را در (نوامبر) آبان ماه1360 ارائه کرد.[32]

شهادت تعدادی از فرماندهان عملیات شکست حصر آبادان بر اثر سانحه هواپیمای C-130‎

دو روز پس از انجام عملیات ثامن الائمه، در تاریخ 7 مهرماه سال 1359 تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش از فرودگاه اهواز با یک فروند هواپیمای c-130‎ هرکولس که حامل پیکر 32 تن از شهدا و 27 مجروح این عملیات و نیز40 سرنشین بود، در اوایل شب عازم تهران شدند.[33]

در زمانی که هواپیما در حال کم کردن ارتفاع جهت نشستن در فرودگاه مهرآباد بود، به ناگاه چهار موتور آن به دلیل نامشخصی از کار افتاد و سیستم برق آن قطع شد و هواپیما در منطقه کهریزک در حوالی تهران دچار سانحه شد. گرچه خلبان و گروه پروازی تلاش کردند تا هواپیما را در زمین صافی فرود آورند.[34]

ولی هواپیما به محض نشستن، با تلّی از خاک برخورد کرد و یک بال آن کنده شد. بر اثر این سانحه تعداد 49 نفر از سرنشینان آن از جمله تیمسار ولی الله فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، یوسف کلاهدوز قائم مقام فرمانده سپاه، جواد فکوری فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش، موسی نامجو وزیر دفاع و محمد علی جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر به شهادت رسیدند. البته تعداد 27 نفر از سرنشینان هواپیما از جمله آقای علی صولتی خلبان و نیز کمک خلبان و یک فیلمبردار زنده ماندند. این ضایعۀ تلخ علاوه بر آن که خسارت روحی زیادی را به نیروهای مسلح ایران وارد کرد، شیرینی عملیات ثامن الائمه را نیز در ذائقه ها، کم کرد. امام خمینی(ره) با کمال تأسف و تأثر، خبر دلخراش این سانحه هوایی را دریافت کردند و طی پیامی برای شهدای این ضایعۀ اسفناک که در راه هدف و آرمان اسلامی به شهادت رسیدند، از خداوند متعال طلب رحمت کردند و از ملت خواستند که با شجاعت و قدرت و مجاهدت و افزودن پشتکار، یاد آنان را زنده کنند و به جهاد، چون آنان، ادامه دهند و در جبهه و پشت جبهه، پیروزی آفرینند.[35]

 پس از سانحه هواپیمای هرکولس و در 9ر7ر1360، سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد که از سوار شدن به هواپیما در فرودگاه اهواز خودداری کرد.[36] به سمت ریاست ستاد ارتش برگزیده و سرهنگ علی صیاد شیرازی هم به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.[37] در این ایام منافقین همچنان به ترورهای خود ادامه می دادند و در همان روز سانحه هوایی، حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد از مبارزین نهضت اسلامی و نویسنده کتاب «دکتر و پیر» را در مشهد به شهادت رساندند. پس از انجام عملیات شکست حصر آبادان، ایران موفق شد در10 مهرماه سال1360 انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند و ثبات سیاسی خود را توسعه دهد. در واقع می توان گفت این پیروزی نظامی حیاتی، موجب توسعۀ امنیت و ثبات سیاسی در داخل کشور شد.

پی نوشت ها

[1] اظهارات آقای مهندس مدنی زادگان از مسئولین پالایشگاه آبادان در دوران محاصره در همایش پیشکسوتان جهاد و شهادت در مسجد ولیعصر تهران مورخ سه شنبه 17ر5ر1390

[2] اظهارات آقای بنادری فرماندۀ عملیات سپاه آبادان در مقطع شروع جنگ در جلسۀ ضبط خاطرات شفاهی در ساختمان نفت دبیرخانۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام در روز پنجشنبه 22ر2ر1390

[3] اظهارات آقای مهدی کیانی فرماندۀ وقت سپاه پاسداران آبادان در جلسۀ تاریخ شفاهی جنگ در روز پنجشنبه 8ر2ر1390 در ساختمان نفت

[4] اظهارات سرتیپ کهتری در جلسۀ ضبط تاریخ شفاهی آقای محسن رضایی در روز پنجشنبه 2ر4ر1390

[5] نمکی اراکی علیرضا،نیروی هوایی در دفاع مقدس، تهران،ایران سبز،1387، ص164

[6] اظهارات سردار مرتضی قربانی در جلسۀ خاطرات شفاهی در ساختمان دبیرخانۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام،پنجشنبه 19ر3ر1390

[7] وی سرهنگ نزار و رئیس رکن3 لشکر 3 زرهی ارتش عراق در زمان حصر آبادان بود.

[8] اظهارات سردار غلامعلی رشید به نقل از کتاب ما و جنگ، ص114

[9] اظهارات سردار غلامعلی رشید به نقل از کتاب ما و جنگ، ص113

[10] اظهارات آقای اسحاق عساکره در جلسۀ ضبط تاریخ شفاهی آقای محسن رضایی در روز پنجشنبه 30ر4ر1390 با حضور نگارنده

[11] حسینی سید یعقوب، ارتش جمهوری اسلامی ایران در 8 سال دفاع مقدس، جلد سوم، تهران، چاپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران، بهار 1373، ص205

[12] حسینی سید یعقوب، ارتش جمهوری اسلامی ایران در 8 سال دفاع مقدس، جلد سوم، تهران، چاپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران، بهار 1373، ص207

[13] اظهارات سردار محمد ابوشهاب از فرماندهان این عملیات در جلسۀ ضبط تاریخ شفاهی آقای محسن رضایی در ساختمان نفت، مورخۀ 29ر8ر1391 با حضور نگارنده

[14] آقای مهندس محمد طرحچی فرماندۀ مهندسی جنگ جهاد در این عملیات بود. او که اهل مشهد و از فارغ التحصیلان رشتۀ راه و ساختمان دانشگاه امیر کبیر بود،انسان شجاعی بود که از روزهای آغاز جنگ در جبهه بود و علاوه بر خاکریز زدن و انجام فعالیت های راه سازی در جبهه ها، با سلاح آرپی جی 7 به شکار تانک های عراقی می رفت. او در منطقۀ دارخوین دست به ابتکار جالبی زد و با پر کردن بیل یک لودر به سمت یک تیربارچی عراقی که با آتش مداوم، موجب تلفات در جبهۀ خودی می شد رفت و با بیل لودر به تیربارچی سمج حمله و آتش این تیربار را خاموش کرد. جاذبۀ او آنقدر زیاد بود که رزمندگان جهادی تحت تأثیر وی بودند و هر کاری را که می گفت بلافاصله انجام می دادند. سرانجام این رزمندۀ دلاور در 11 شهریور ماه 1360 در شحیطیه بین تپه های الله اکبر و بستان در حالی که مشغول قنوت در نماز مغرب بود با اصابت گلولۀ تانک دشمن به شهادت رسید به گونه ای که از پیکرش فقط سر و سینه اش باقی ماند. همرزم وی آقای مهدی ورشابی هم زخمی گردید که به مدت 7 ماه در بیمارستان بود. (اظهارات آفای مهندس مهدی ورشابی از فرماندهان مهندسی رزمی جهاد به نگارنده در 28ر9ر1389)

[15] اظهارات سردار غلامعلی رشید به نقل از کتاب ما و جنگ، ص45

[16] نجف پور مجید،از جنوب لبنان تا جنوب ایران،خاطرات سرداز رحیم صفوی،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1383 ص165

[17] صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی، جلد 13، چاپ و نشر عروج، تهران، 1386، صفحه 333

[18] سرتیپ2 روح الله سروری و سرتیپ2 ابوالقاسم جاودانی، عملیات ثامن الائمه، چاپ دوم، تهران، هیئت معارف جنگ، انتشارات عرشان،1384 صفحه100

[19] ایشان در تاریخ 8ر10ر1387 درگذشت و در نجف اشرف مدفون گردید.

[20] صحیفه امام،مجموعه آثار امام خمینی، جلد 16، چاپ و نشر عروج، تهران، 1386،ص11

[21] آقای سید علی اکبر پرورش که در سه دوره نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی بود و در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی عضویت داشت در روز جمعه 6 دی ماه 1392 درگذشت.

[22] اظهارات سردار رحیم صفوی در جلسۀ تاریخ شفاهی جنگ، مورخۀ 29ر8ر1391 در ساختمان نفت با حضور نگارنده

[23] اظهارات سردار محسن رضایی در جلسۀ تاریخ شفاهی جنگ، مورخۀ 29ر8ر1391 در ساختمان نفت با حضور نگارنده

[24] در جزوه «هوانیروز و دفاع مقدس» که توسط دو سرهنگ بازنشسته اردشیر کریم زاده و صفر پایخان تدوین شده است، انواع بالگردهای شرکت کننده در عملیات ثامن الائمه40 فروند ذکر شده است که در مجموع1200 ساعت پرواز انجام داده اند و620 مجروح را تخلیه کرده و 35 تن بار و مهمات جابجا کرده و800 نفر را نیز ترابری کرده اند.

[25] سرهنگ ظهیرنژاد از افسران ارتش بود که در سال 1356 بازنشسته شده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت بازگشت و در ابتدا فرمانده لشکر 64 ارومیه و سپس فرمانده ژاندارمری کل کشور شد. وی حدود سه ماه قبل از آغازجنگ با ارتقا به درجه سرتیپی، فرمانده نیروی زمینی ارتش شد. پس از شهادت تیمسار فلاحی ایشان به ریاست ستاد مشترک ارتش بر گزیده شد. وی پس از پایان جنگ درسال 1378 بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.

[26] روایت شهید حسن باقری از عملیات ثامن الائمه

[27] اظهارات سردار غلامعلی رشید در کتاب ما و جنگ، بهداروند مهدی، ما و جنگ، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات دفاع مقدس، 1388 ص147

[28] اظهارات سردار محمد جعفر اسدی در جلسۀ مفهومی باغ موزه دفاع مقدس، روز چهارشنبه 27ر6ر1392 با حضور نگارنده

[29] سرهنگ اکبری مقدم قاسم، سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش، پشتیبانی نیروی هوایی ارتش از عملیات ثامن الائمه، روزنامه جمهوری اسلامی، سه شنبه 3ر7ر1397، صفحه11

[30] انهدام یک لشکر به مفهوم آن است که آن لشکر قدرت عملیاتی خود را از دست داده است و برای وارد شدن به میدان جنگ نیاز به بازسازی مجدد دارد، نه اینکه همه تجهیزات و نفرات خود را از دست داده است.

[31] صحیفه امام، جلد 15 ص254

[32] درودیان محمد، جنگ بازیابی ثبات، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ،1387، صفحه 168

[33] نمکی اراکی علیرضا، نیروی هوایی در دفاع مقدس، تهران، ایران سبز،1387، ص196

[34] مصاحبه پایگاه اطلاع رسانی تاریخ ایرانی با خلبان علی صولتی، هواپیمای فرماندهان جنگ را دستکاری کردند، دوشنبه 24 مهر 1396

[35] صحیفه امام، جلد 15ص263

[36] تیمسار ظهیرنژاد هیچگاه با هواپیما مسافرت وتردد نمی کرد و معتقد بود نباید پا را از زمین سفت برداشت. وی در فرودگاه اهواز از سایر فرماندهان جدا شد و با خودرو عازم تهران گردید که در بین راه خبر سانحه هواپیمای حامل فرماندهان را شنید.

[37] انتصاب سرهنگ علی صیاد شیرازی که افسر جوانی محسوب می شد و بیش از 14 سال از عمر خدمتی وی نمی گذشت موجب تعجب و ابهام بعضی از فرماندهان ارشد نیروی زمینی ارتش شد. زیرا وی با دو درجه ارشدیت به این سِمَت برگزیده شد در حالی که تعداد زیادی از افسران نیروی زمینی حداقل دو درجه از وی ارشدتر بودند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان