ماهان شبکه ایرانیان

هنجارشناسی غیرت جنسی در اسلام از منظر روایات

صفت غیرت به طورکلی و غیرت جنسی به طور خاص به عنوان یکی از خصوصیات انسانی است که در متون دینی جهت گیری خاصی در مورد آن وجود دارد

هنجارشناسی غیرت جنسی در اسلام از منظر روایات

مقدمه

صفت غیرت به طورکلی و غیرت جنسی به طور خاص به عنوان یکی از خصوصیات انسانی است که در متون دینی جهت گیری خاصی در مورد آن وجود دارد. غیرت به طورکلی در روایات مورد توصیه و تأکید قرار گرفته است. اندیشمندان مسلمان منشأ این صفت را حب ذات و آن را امری درونی و فطری دانستند که منشأ مصالح زیادی در جامعه انسانی می باشد. همچنین در روایات برخورد متفاوتی نسبت به غیرت جنسی زن و مرد دیده می شود که این مسأله لزوم بررسی و تحلیل این ارزشگذاری متفاوت را نشان می دهد. این مقاله در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که چگونه امری فطری می تواند در مورد یک جنس، ممدوح و در مورد جنس دیگر مذموم تلقی شود.

مباحثی کلی پیرامون غیرت را می توان در بعضی فرهنگ های لغت و برخی کتاب های اخلاقی و روایی و همچنین در کتاب روانشناسی اجتماعی اتو کلاین برگ و فرهنگ علوم رفتاری آقای علی اکبر شعاری نژاد دنبال کرد. همچنین در بحث تفاوت های جنسیتی در کتاب اسلام و تفاوت های جنسیتی، نوشته بستان نجفی مطالبی پیرامون غیرت جنسی ذکر شده است. لیکن اکثر نوشتارها پیرامون غیرت، در مورد اصل غیرت، ارزشمندی و شاخه های آن مانند: غیرت دینی، غیرت ملی، غیرت انقلابی و ترکیباتی از این دست می باشد. در این پژوهش ها از غیرت به شکل عام صحبت به میان آمده است و آنگاه که از غیرت جنسی، سخن به میان آمده در اغلب موارد، موضوع غیرت جنسی مردان و ارزشمندی و ضرورت آن می باشد. مقاله نقش زنانگی در مقوله اخلاقی غیرت (نگاشته رحیم دهقانی، منتشر در مجله اخلاق)، مذموم بودن غیرت زن را تنها از این جهت مورد بررسی قرار داده است که این امر نه به جهت حسادت وجودی زن به عنوان یک ناهنجاری اخلاقی، بلکه تابعی از نقش زن در بستر جامعه و یا خانواده می باشد.

نوشتار پیش رو با رویکردی جدید به طور خاص، هنجارشناسی غیرت جنسی را از منظر روایات مورد بررسی قرار می دهد و به این سؤال پاسخ می دهد که پس از گونه شناسی غیرت به عنوان امری فطری که اصل آن مورد تأیید و بلکه تحمید شارع می باشد، با چه ملاک و معیاری، غیرت جنسی زن که آن نیز امری برخاسته از فطرت است، ناهنجار تلقی میگردد.

این مسأله در نوشتار پیش رو با ترکیبی از دو روش نقلی و تحلیلی با تأکید بر روایات در سه مرحله صورت میگیرد:

1. مفهوم شناسی غیرت جنسی

2. گونه شناسی غیرت جنسی

3. هنجارشناسی غیرت جنسی

1. مفهوم شناسی غیرت جنسی

«غیرت جنسی» یکی از زیرشاخه ها و انواع غیرت است. به همین سبب برای شناخت چیستی غیرت جنسی، شناخت اصل غیرت لازم است.

1٫1. چیستی غیرت

در فرهنگ لغت، ذیل معنای غیرت آمده است: «واژه ی غیرت از تغییر و تغیر گرفته شده است و یک نوع تغییر حالت، دگرگونی و برانگیختگی درونی به همراه حس دفاع در شخص، نسبت به آنچه دوست می دارد؛ اعم از عزت، آبرو، شرف، دین، ناموس، کشور و... می باشد» (دهخدا، 1335، ج 33، ص 412). و یا این طور گفته شده است که «غیرت، یک نوع نفرت طبع ناشی از بخل ورزی در مشارکت داشتن دیگران است در چیزی که محبوب و مورد علاقه ی شدید انسان می باشد»(طریحی، ج 3، ص 432).

در بعضی فرهنگ های لغت از غیرت تعبیر به رشک، حسد، حمیت، تعصب و ناموس پرستی شده است (دهخدا، 1335، ج 33، ص 413).

غیرت در اصطلاح روان شناسی یعنی: اظهار نگرانی از اینکه، آنچه مال خودش می داند به تصرف دیگران درآید (شکیبافر، 1363، ص 206). برخی نیز آن را یک نوع حس درونی می دانند که از احساسات و عواطف نشأت میگیرد و تغییرات بدنی را به دنبال دارد و هیجان ها و عواطف را سبب می شود و به عبارت دیگر؛ اول تغییرات بدنی ظاهر می شوند و هیجان و عاطفه. یعنی آنچه احساس میکنیم ادراک این تغییرات بدنی است (شعاری نژاد، 1375، ص 213) و آن را حسادت عشقی و یا حسادت جنسی می نامند.

برخی از محققین حسادت را جنبه ی خودخواهانه ی نظام عشقی معنا کرده اند که هدف مخصوص آن تملک انحصاری شئ محبوب است، اعم از اینکه این شئ یک زن یا یک شخص دیگر و یا قدرت و یا شهرت و یا ثروت باشد (کلاین برگ، 1368، ج 1، ص 161). این در حالی است که این تعاریف با معنای حسادت و رشکی که خواهان زوال نعمت از دیگری و یک نوع حس منفی می باشد، بسیار متفاوت است. با توجه به تحقیقات انجام شده معادل غیرت در انگلیسی "Jealousy" و معادل حسادت "envy" است که بعضی ها هر دو را به معنای حسادت آورده اند (شعاری نژاد، 1375، ص 213). چنانچه در فرهنگ لغت های فارسی نیز از غیرت تعبیر به رشک شده است (دهخدا، 1335، ج 33، ص 413).

باید توجه داشت که ریشه غیرت از تغییر و تغیر می باشد و در علوم رفتاری نیز یک نوع تغییرپذیری و ناپایداری هیجانی عاطفی "Liability" منجر به حالت هیجانی پیچیده "Jealousy" می شود که شامل احساس نفرت و رنجش است و هدف خاص آن تملک یک چیز محبوب است؛ اعم از اینکه این چیز محبوب، یک زن یا شخص دیگر یا قدرت یا شهرت یا ثروت باشد و به معنای رشک و حسادت ترجمه شده است (شعاری نژاد، 1375، ص 213) که با توجه به تعریف آن به نظر می رسد مترادف غیرت در فارسی باشد و به یک نوع احساس و یا احساسات که با وجود گوناگونی و تنوع جنبه های رفتاری و مضمون عقلی، دارای یک کیفیت واحد و خصوصی است، یک جور محبت، احساس وابستگی به یک شخص (گاهی یک چیز) و به یک دوست داشتن قوی "Love" برمیگردد (شعاری نژاد، 1375، ص 213).

علمای اخلاق نیز غیرت را از شرایف ملکات و فضایل صفاتی می دانند که آدمی دین خود، عرض خود و اولاد و اموال خود را به سبب آن حفظ میکند ( نراقی، 1371، ص 164).

توصیف مفسران از غیرت به عنوان یکی از اخلاق حمیده و ملکات فاضله است که عبارت است از: دگرگونی حالت انسان از حالت عادی و اعتدال، به طوری که انسان را برای دفاع و انتقام از کسی که به یکی از مقدساتش اعم از؛ دین، ناموس و یا جاه و امثال آن تجاوز کرده، از جای خود میکند (طباطبائی، 1417، ج 4، ص 280).

علامه نراقی از علمای اخلاق در رابطه با تفاوت حسد و غیرت می نویسد:

حسد عبارت است از: تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمت هایی که صلاح او باشد و اگر تمنای زوال نعمت از او نکند بلکه مثل او را از برای خودش بخواهد آن را غبطه و منافسه خوانند و اگر زوال چیزی را از کسی خواهد که صلاح او نباشد آن را غیرت گویند (نراقی، 1371، ص 347).

شهید مطهری (ره) نیز در پاسخ راسل که غیرت را صفت ممدوحی نمی داند و ریشه آن را بخل و امساک و خودپرستی و حاصل آن را حسادت مردانه معرفی میکند، ریشه حسادت و غیرت را متفاوت می داند. ریشه حسادت خودخواهی و از غرایز و احساسات شخصی می باشد؛ ولی غیرت یک حس اجتماعی و نوعی است و فایده و هدفش متوجه دیگران است. غیرت، نوعی پاسبانی است که آفرینش برای مشخص بودن و مختلط نشدن نسل ها در وجود بشر نهاده است. دیگر اینکه حسادت امری شخصی و فردی و ناشی از یک سلسله عقده های روحی است؛ ولی غیرت یک احساس و عاطفه نوع بشری است (مطهری، بی تا، ص 43 -47). ایشان غیرت را احساس خاصی می داند که قانون خلقت برای تحکیم اساس زندگی خانوادگی که یک زندگی طبیعی است نه قراردادی، ایجاد کرده است (مطهری، بی تا، ص 43 -47).

با توجه به مطالب نقل شده حسد، حس درونی منفی است که خواستار نابودی نعمتی است که آن را دارا نیست و ریشه ی آن خودخواهی و تنگ نظری است؛ ولی غیرت یک حس مثبت است که خواهان حفظ نعمتی است که به او ارزانی شده و ریشه آن محبت و حس تملک است.

2٫1. چیستی غیرت جنسی

با توجه به آنچه در تعریف غیرت گفته شد، اگر غیرت را نوعی برانگیختگی حس دفاع یا حمایت از شئ ارزشمندی بدانیم که فرد انسانی یا حیوانی از آن برخوردار است، ولی مورد تهدید یا تعدی و تعرض از سوی دیگران قرار گرفته است، چنانچه آن شئ ارزشمند از مقوله جنسی و ناموسی باشد، که در مورد انسان ها شرافت افراد به آن گره می خورد، به این برانگیختگی و تغیر حالت، «غیرت جنسی» گفته می شود (بستان، 1388، ص 64).

2. گونه شناسی غیرت جنسی

2٫1. منشأ صفت غیرت جنسی

درباره منشأ صفت غیرت جنسی که از اقسام غیرت است، بین دانشمندان علوم اسلامی و اندیشمندان غربی اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از اندیشمندان مسلمان، صفت غیرت را حالت روحی نشأت گرفته از حب و محبت به یک چیز می دانند که به عقل عملی برمیگردد و آن را از صفات و ملکات فاضله اخلاقی برمی شمارند (نراقی، 1371، ص 164). و بعضی آن را امری غریزی و فطری می دانند (طباطبایی، 1417، ج 4، ص 176). در حالیکه بعضی محققان غربی آن را متأثر از عوامل فرهنگی و اکتسابی به شمار می آورند (کلاین برگ، 1368، ج 1، ص 164-165).

مطابق بینش اسلامی، انسان موجودی است دارای هویت واحد و ثابت به این معنی که: با وجود تنوع چشمگیر افراد بشر از نظر ویژگی های مادی و معنوی همه ی آنها از یک نوع آفرینش یا جوهر مشترک و تغییرناپذیر برخوردارند که آن را فطرت انسان می نامیم (بستان، 1388، ج 2، ص 19). فطرت در معنای خاص آن به انسان اختصاص دارد و از مفهوم غریزه که در مورد حیوانات به کار می رود و مفهوم طبیعت که در مورد جمادات نیز به کار می رود متمایز است؛ ولی گاه در معنایی اعم از طبیعت و غریزه به کار می رود (همان، ص 20).

متفکران مسلمان بین مفهوم اسلامی فطرت و مفهوم دکارتی و کانتی آن فرق میگذارند. از منظر این دسته از فلاسفه غرب، انسان از بدو تولد، پاره ای از ادراکات یا گرایش ها و خواست ها را بالفعل دارد و با عقل و اراده بالفعل متولد می شود. اندیشمندان مسلمان همچنین نظریه منکران فطرت از قبیل: مارکسیست ها و اگزیستانسیالیست ها را مبنی براینکه انسان در آغاز تولد، پذیرا و منفعل محض است و هر نقشی به او داده شود بی تفاوت است  نمی پذیرند و تعبیر لوح سفید دکارتی را مقبول نمی دانند؛ بلکه از نظر آنان انسان در آغاز تولد، بالقوه و به نحو امکان استعدادی، خواهان و متحرک به سوی یک سلسله دریافت ها و گرایش هاست و یک نیروی درونی (با کمک شرایط بیرونی) او را به آن سو سوق می دهد و اگر به آنچه بالقوه دارد برسد، به فعلیتی که شایسته اوست و «انسانیت» نامیده می شود، رسیده است (مطهری، 1380، ج 2، ص 313).

[با اخذ این مقدمات انسان شناختی ]، فطرت انسان به ابعاد ثابت وجود انسان اشاره دارد که مصادیق مختلفی همچون نیازهای اولیه (نیاز به غذا و نیاز جنسی) قوای نفسانی؛ شامل حس، خیال و عقل (قوای ادراکی) اراده، عواطف و احساسات، ادراکات ذهنی؛ مانند اصول اخلاقی و قواعد ریاضی و خواسته هایی؛ مانند سعادت طلبی، کمال خواهی، زیبایی دوستی و خداجویی را در برمیگیرد (بستان، 1390، ج 2، ص 21).

از آنجا که غیرت، هیجان و نفرت طبع و یک واکنش طبیعی و یک تغییر حالت و دگرگونی درونی است که به هنگام به خطر افتادن محبوب ترین و مقدس ترین چیزها به انسان دست می دهد؛ این مطلب به دست می آید که غیرت، یک حس درونی است و از عواطف و احساسات نشأت میگیرد و امری فطری محسوب می شود. البته امور ثابت فطری، تحت تأثیر تربیت قرار میگیرند و تغییر می یابند. تحول پذیری و تکامل پذیری، خود می تواند به عنوان یکی از ابعاد ثابت و فطری وجود انسان قلمداد شود (همان، ص 22).

در روایتی امام صادق (ع) می فرماید: «إذا لم یغر الرجل فهو منکوس القلب»؛ اگر مردی غیرت نداشته باشد قلبش وارونه است (حرعاملی، 1409 ق، ج 14، ص 108). شاید این تعبیر اشاره ای به جنبه فطری غیرت باشد؛ به این لحاظ که وارونه شدن قلب، کنایه از تغییر فطرت و آفرینش اولیه شخص است؛ ولی روشن است که چنین معنایی از فطرت، مستلزم ذاتی بودن و تغییرناپذیری نیست؛ زیرا در همین روایت، امکان بی غیرت بودن فرض شده است و از روایات دیگری همچون روایت امام صادق (ع) که می فرمایند: «إ شیطانا یقال له القفندر- إذا ضرب منزل الرجل أربعین. صباحا بالبربط ودخل علیه الرجال وضع ذلک الشیطان کل عضو منه علی مثله من صاحب البیت - ثم نفخ فیه نفخة فلا یغار بعدهذا- حتی تؤتی نساؤه فلا یغار» (عاملی، 1409 ق، ج 20، ص 153-154) و نیز می فرمایند: «علموا من الدیک خمس خصال - محافظته علی أوقات الصلاة و الغیرة - و السخاء و الشجاعة و کثرة الطروقة» (همان، ج 20، ص 242). همچنین امکان زایل شدن صفت غیرت و در مقابل، امکان ایجاد و تقویت آن از راه یادگیری برداشت می شود که این نکات صرفا به نقش عوامل فرهنگی و تربیتی در بروز این صفت اشاره دارد، با این همه با توجه به فراگیر بودن صفت غیرت در جوامع مختلف و با عنایت به شواهد برگرفته از دنیای حیوانات؛ به نظر می رسد غیرت به معنای وسیع آن، از غریزه ی حب ذات یا دفاع از خود نشأت میگیرد که در درجه ی نخست به خود نفس و در درجه بعد به متعلقات آن تعلق میگیرد؛ ولی متعلقات نفس در یک رده جای نمیگیرد. در مورد متعلقات جسمی؛ یعنی اعضا و جوارح، نقش مؤثر غریزه قابل انکار نیست؛ ازاین رو، انسان ها و حیوانات همانگونه که در برابر تهدید شدن خود به طور غریزی برانگیخته می شوند و در صدد دفاع برمی آیند و در هنگام تهدید شدن اعضای بدنشان نیز چنین واکنشی نشان می دهند. این حالت، در مورد دفاع مادر از نوزادش که به طور غریزی او را جزئی از وجود خودش تلقی میکند، نیز مشاهده می شود؛ ولی در مواردی مثل غیرت جنسی به دلیل آنکه احتمال دخالت عوامل فرهنگی قوت میگیرد، ممکن است شریک جنسی از متعلقات اعتباری نفس به شمار آید و در نتیجه جنبه غریزی غیرت در معرض تردید قرار گیرد؛ ولی حتی بنابراین احتمال تأثیر فرهنگ، فقط در این حد است که زمینه فعلیت یافتن غریزه، دفاع از خود را فراهم کند (بستان، 1388، ص 65). انسان نسبت به همسرش محبت پیدا میکند؛ بنا به فرموده خداوند متعال پیوند زناشویی بر اساس مودت و رحمت قرار گرفته است و شدیدترین محبت ها بین همسران می باشد؛ بنابراین از آنجا که غیرت جنسی ریشه در حب و محبت درونی دارد و به حب ذات برمیگردد، جنبه غریزی و فطری آن آشکار میگردد.

از منظر اندیشمندان مسلمان، انسان ها دارای ابعاد ناهمسان و تحول پذیر فراوانی هستند که این ابعاد، بیشتر دانش های عقلی، تجربی و فنی، هنرها، مهارت ها و نیازهای ثانویه انسان را در خود جای می دهند و شکل گیری تنوعات گسترده میان افراد، گروه ها و جوامع انسانی برآیند همین ابعاد مختلف و تحول پذیر است. بر این اساس، می توان انسان را موجودی دارای برخی از جنبه های ذاتی و ثابت و پاره ای از جنبه های عرضی و متغیر دانست (بستان، 1390، ج 2، ص 22).

با توجه به آنچه درباره فطرت گفته شد؛ غیرت در مفهوم کلی و غیرت جنسی به عنوان یکی از اقسام آن ریشه فطری و ذاتی دارد (موسوی همدانی، 1374، ج 4، ص 280) و از حب ذات یا همان حس تملک و تعلق که از شاخه های عواطف و احساسات و زیر مجموعه فطریات است، نشأت گرفته و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی و تربیتی صحیح به رشد و شکوفایی می رسد یا اینکه وقتی برخلاف امر فطری عمل شود، کمرنگ شده و کم کم سرکوب و خاموش میگردد.

2٫2. جنسیت و غیرت

در گونه شناسی غیرت جنسی، مشخص شد که اصل صفت غیرت، امری درونی و فطری است ؛ ولی از آنجا که موضوع این مقاله غیرت جنسی است، باید این سؤال در مورد این گونه از غیرت نیز بررسی شود. علاوه بر این با توجه به تقسیم نوع انسانی به دو جنس زن و مرد، غیرت جنسی مرد و غیرت جنسی زن باید به طور مجزا مورد مطالعه قرار گیرد.

اهمیت و ضرورت این تفکیک بین غیرت جنسی مرد و غیرت جنسی زن وقتی بیشتر مشخص می شود که در متون دینی به نصوصی با صبغه این تفکیک و جداسازی برمی خوریم. این جداسازی فقط در این مرحله متوقف نمی ماند؛ بلکه نصوص، به صراحت حاکی از ارزشگذاری متفاوت به غیرت جنسی در دو جنس می باشند.

بازخورد محتوای نصوص در سخنان دانشمندان مسلمان نیز دیده می شود؛ علامه طباطبایی با وجود آنکه صفت غیرت را امری فطری و درونی می داند که هیچ انسانی به طورکلی از آن بی بهره نیست (موسوی همدانی، 1374، ج 4، ص 280)؛ ولی در مقام تفاوت این صفت در دو جنس، برانگیختگی درونی مردان را ناشی از فطرت و غیرت و همین حالت را در زنان، ناشی از نفرت و انزجاری که زنان نسبت به تعدد زوجات همسر دارند، می داند و آن را امری عرضی و غیر فطری به حساب می آورند (همان).

این امر لزوم بررسی هنجارشناسی غیرت جنسی در دو جنس را از منظر نصوص اسلامی نشان می دهد. سؤال اصلی در این مصاف این است که؛ با توجه به فطری بودن منشأ صفت غیرت، آیا می توان غیرت جنسی در یکی از دو جنس را محمود و دیگری را مذموم دانست؟ چگونه می شود امری فطری و مذموم باشد؟ این مباحث در بخش هنجارشناسی غیرت جنسی بحث می شود.

3. هنجارشناسی غیرت جنسی

در نصوص دینی با وجود ارزشگذاری اصل غیرت، نگاه متفاوتی به غیرت جنسی مرد و زن وجود دارد. در این بخش، پس از بیان نگاه مثبت و هنجاری دین به اصل غیرت و سپس ذکر ارزشگذاری به غیرت جنسی در زن و مرد به ملاک تمایز هنجاری این صفت در دو جنس از منظر متون دینی اشاره می شود.

3٫1. هنجارشناسی اصل غیرت

در نظام هستی، غیرت به وی ژه غیرت جنسی و ناموسی جایگاه ارزشمندی دارد. این حس نگاهبانی، محافظت و دفاع در برابر آنچه محترم و دوست داشتنی است، مانند: فرزند، ناموس و شریک زندگی، آبرو و دین، جامعه و کشور و مال و... در تمامی انسان ها وجود دارد. بنابر تعبیر استاد مطهری (ره) غیرت یک احساس عالی بشری، شرافت انسانی و حساسیت انسانی، نسبت به پاکی و طهارت جامعه و یک حس نوعی و اجتماعی است (مطهری، 1380، ج 19، ص 414-419).

وجود این حس و حالت روحی و درونی در انسان، حاکی از یک ارزش انسانی و خاص و اراده ی مثبت اخلاقی است. در ارزشمندی غیرت همین بس که امام صادق می فرمایند: «إن الله غیور یحب کل غیور و من غیرته حرم الفواحش ظاهرها و باطنها» (عاملی، 1409 ق، ج 20، ص 153)؛ خدا غیرتمند است وهرغیرتمندی رادوست دارد،وچون غیرت دارد کارهای زشت آشکار وپنهان راحرام کرده است.

همچنین امیر مؤمنان علی (ع) ده چیز را به عنوان بزرگواری های اخلاقی (مکارم اخلاق) نام برده اند و غیرت نیز یکی از آنها معرفی شده است: «مکارم الأخلاق عشر خصال: السخاء، و الحیاء، و الصدق، و أداء الولینه، و التواضع، و الغیره، و الشجاعه، و الحلم، و الصبر، و الشکر» (ابن ابی الحدید، 1404، ج 20، ص 275)؛ عالی ترین خوی های انسانی، ده خصلت است: سخاوت، حیا، راستگویی، امانتداری، تواضع، غیرت، شجاعت، بردباری، صبر، شکر.

هر اندازه انسان از این صفت شریف برخوردار باشد به خداوند بزرگ نزدیک تر می شود. به فرمایش امیر مؤمنان امام علی (ع): «إن الله یغار للمؤمن فلیغر من لا یغار فإنه منکوس القلب» (عاملی، 1409 ق، ج 20، ص 238)؛ خداوند برای مؤمن غیرت میکند و باید مؤمن هم غیرت داشته باشد و هر کس غیرت نداشته باشد قلبش واژگون است (کنایه از بی شخصیتی)؛ یعنی قابلیت پذیرش نور الهی را ندارد و نیز آن حضرت دستور فرمودند دو رکعت نماز بخوانید و در قنوت آن بخوانید: «اللهم ارزقنی زوجة صالحة ودودا ولودا شکورا قنوعا غیورا» (مجلسی، [بی تا]، ج100، ص268)؛ خدایا! زن صالح، با مودت پر اولاد، سپاسگزار، قانع و با غیرت نصیب من گردان.

بیان حضرت و دعایی که امر فرمودند، مبین ارزش غیرت و غیرتمندی نزد اولیاء دین و اهمیت این صفت اخلاقی می باشد؛ البته باید توجه داشت: عامل شکوفایی این فضیلت الهی و انسانی ایمان است. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: «إن الغیرة من الإیمان» (صدوق، 1413 ق، ج 3، ص 444)؛ غیرت از ایمان است.

علاوه بر این، غیرت از صفات حمیده و ملکات فاضله اخلاقی محسوب می شود؛ چرا که بر اساس آن، امنیت و پاکی و آرامش، در نهاد خانواده و سپس جامعه پدیدار می شود، در حالی که برعکس، بی غیرتی باعث از هم پاشیدگی خانواده و از بین رفتن امنیت اجتماعی می شود. بنابراین به جهت تأمین امنیت و آرامش خانواده و جامعه ی اسلامی و انسانی باید صفت شریف غیرت را که به عنوان امر فطری درونی در نهاد همه ی انسان ها به صورت بالقوه قرار داده شده است، به واسطه تربیت صحیح که عامل شکوفایی فطرت است پرورش دهد.

افزون بر این در بعد عملی نیز در سیره انبیاء و ائمه، صفت الهی غیرت در طول تاریخ در زندگی انسان های وارسته و برجسته ای چون پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم به عنوان الگوهای رفتاری ما به خوبی روشن است، به عنوان مثال، در رابطه با پیامبر اکرم (ص) که به فرموده ی خدای متعال ایشان اسوه ی حسنه برای ما انسان ها می باشند، در تاریخ آمده است که ایشان فرمودند: «کان أبی إبراهیم غیورا و أنا أغیر منه» (همان)؛ پدرم ابراهیم خلیل بسیار غیرتمند بود و من از او غیرتمندتر هستم.

نمونه بارز غیرت دینی را می توان در قیام امام حسین (ع) مشاهده نمود؛ که بر اساس غیرتمندی و برای مبارزه با بی بندوباری و بی غیرتی یزید و اطرافیانش بود، شکل گرفت و با غیرتمندی تمام پیگیری شد. چنانکه در طول قیام و مبارزه، حضرت، اهل بیت خود را توصیه میکرد که پس از ایشان گریبان ندرند و چهره نخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلندنکنندودر واپسین لحظات هم که برزمین افتاده بودند،وقتی شنیدند گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه ها و تعرض به زنان و کودکان را دارند بر سرشان فریاد کشیدند: «یا شیعة آل أبی سفیان إنه لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا أحرارا فی دنیاکم» (مجلسی، [بی تا]، ج 45، ص51)؛ "ای پیروان ابو سفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید، پس در دنیاتان آزاده باشید [و اگر عربید به اصل و تبار خویش برگردید، من با شما می جنگم و شما با من می جنگید، به زنان که نباید تعرض کرد]، تا وقتی من زنده ام طغیانگرانتان را از تعرض نسبت به حرم بازدارید": «فامنعوا عتاتکم عن التعرض لحرمی ما دمت حیا» (همان). چنانکه بارزترین تبلور غیرت دینی در قیام عاشورا این بود که امام (ع) کشته شدن را بر ننگ ذلت و تسلیم ترجیح داد (ر.ک محدثی، 1377، ص 8180).

3٫2. غیرت جنسی زن از منظر روایات

درباره غیرت زن چند دسته روایت وجود دارد، که با بررسی این چند دسته روایت می توان اثبات کرد که اولا آیا در زنان اساسا غیرت هست؟ و ثانیا اگر هست آیا غیرت زن از سنخ غیرت مرد است یا چیزی متفاوت از آن می باشد؟

3٫2٫1. اثبات غیرت جنسی در زن درروایات

در برخی از روایات، اصل غیرت برای زن ثابت دانسته شده است. برخی از مهمترین آنها عبارت اند از:

حضرت رسول (ص) نشسته بودند، ناگهان زنی عریان وارد شد و برابر حضرت ایستاد و گفت: "ای رسول خدا! من زنا کرده ام، پاکم کن (یعنی حد بزن). در این میان مردی دوان دوان از پشت سر آمد و جامه ای روی او انداخت، حضرت پرسید: چه خبر است؟ عرض کرد: این زن من است، من با کنیزم خلوت کرده بودم، خانم برای تنبیه من چنین رسوایی به بار آورد حضرت فرمود: او را ببر، زنی که غیرتش به جوش آید بالا و پایین دره را نمی بیند" (عاملی، 1409 ق، ج 20، ص 156).

در این روایت پیامبر اکرم (ص) از غیرت زن سخن به میان آورده اند، که این برانگیختگی ناشی از دگرگونی و حس درونی زن است. گرچه کاری که زن انجام داده، خلاف شرع می باشد؛ ولی حاکی از آن است که غیرت، در زن نیز یک حس درونی فطری است که ناخودآگاه او را به جوش آورده و مجبور به کاری کرده است که اصلاعقلانی نیست.

این روایت از جهت سندی، مرفوعه است (مدیرشانه چی، 1372، ص 58) و همه راویان ذکر نشده است؛ بنابراین روایت از حیث سند ضعیف است، چون عبد الرحمن بن الحجاج از حیث طبقه از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) است و نمی تواند مستقیما از پیامبر اکرم (ص) روایت نقل کند و این نشان می دهد که راویانی از سند این روایت حذف شده است؛ ولی نمی دانیم که چه کسانی بودند تا نسبت به سند اطمینان داشته باشیم (نجاشی، 1407 ق، ص 238؛ طوسی، 1427، ص 236 339 و برقی، 1383، ص 48).

روایت اسحق بن عمار، وی میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم؛ زنی نسبت به شوهر خویش غیرت می ورزد و مرد از این غیرت زن اذیت می شود، حضرت فرمودند: این از محبت زن نسبت به شوهرش می باشد (عاملی، 1409 ق، ج 20، ص 157).

این روایت نیز نه تنها غیرت زن را نکوهش نکرده است؛ بلکه ریشه آن را در حب می داند که نشانه محبت زن نسبت به شوهر است و این حاکی از همان حس درونی و برانگیختگی زن نسبت به توجه شوهر به غیر خودش است که ریشه در محبت دارد و به انحصارطلبی - که در وجود اوست و شوهر را فقط برای خود می خواهد و قلب او را جایگاه خود می داند نه کس دیگری - برمیگردد، که در صورت احساس دستبرد و تجاوز به حریم خویش به جوش می آید.

این روایت از حیث سندصحیحه است؛ زیراتمام سلسله سنداین روایت امامی وموردتوثیق علمای رجال قرار گرفته اند.وبه نظرمی رسددلالت آن براینکه زن نیزدارای غیرت است، تمام است؛ ولی روایت، نسبت به ممدوح بودن این غیرت یامذموم بودنش ساکت است وفقط اصل وجودغیرت رابرای زن یک مسئله ثابت شده می داند.

3٫2٫2. نکوهش غیرت جنسی زن در روایات

روایات دسته دوم، غیرت زن را مورد مذمت قرار داده و آن را ریشه در بعضی رذائل اخلاقی معرفی کرده یا به طور کل آن را نفی میکند از جمله:

امام باقر(ع) می فرماید: "غیرت زنان حسد است، و حسد ریشه کفر است، زنان چون غیرت به خرج دهند، غضب کنند، و چون غضبناک شوند، کافر گردند، مگر زنان مسلمان " (کلینی، 1407 ق، ج 5، ص 505).

در این روایت امام باقر(ع) از کلمه غیرت استفاده نموده و غیرت زن را حسد معرفی میکند و آن را ریشه کفر می شمارد و مورد نکوهش قرار می دهد. طبق این روایت اصل غیرت زن، منتفی شمرده نشده است؛ بلکه غیرت را حسادت معرفی میکند و این خود حاکی از آن است که غیرت به معنای کلی به عنوان صفت درونی در همه انسان ها اعم از زن و مرد وجود دارد؛ ولی زمانی که زن در حوزه ارتباط همسرش با دیگری غیرت می ورزد منجر به بعضی از رذائل اخلاقی همچون حسد و کفر و رد حکم الهی می شود که مذموم وناپسندشمرده شده است.

روایت از حیث سند مرسله و ضعیف است، ضمن اینکه در روایت «محمد بن حسن شمون» قرار دارد که از نظر علمای رجال واقفی مذهب است که به غلو هم افتاده و از نظر اعتقادی هم فاسد است ؛ بنابراین این روایت نیز قابل استناد نیست، ضمن اینکه از نظر دلالت نیز گفتنی است ؛ اصل وجود غیرت برای زنان نفی نشده و فقط غیرت زن مورد نکوهش قرار گرفته است که منجر به بعضی از رذائل اخلاقی شده و ریشه در حسادت دارد.

1. روایتی از امام علی (ع) که در نهج البلاغه می فرمایند: غیرت زن کفر و غیرت مرد ایمان است (سید رضی، 1414 ق، حکمت 119).

این روایت مانند روایت اول، غیرت ورزیدن زن را چون منجر به رد حکم الهی می شود، کفر معرفی می نماید و غیرت مردان را ایمان. لازم به توضیح است که در فرهنگ اسلامی «کفر» دو گونه است : 1. کفر اعتقادی که به معنای انکار توحید، نبوت و معاد و آنچه به عنوان اصل دین می باشد. 2. کفرعملی: به معنای ترک دستورات الهی و عدم التزام به احکام مانند: ترک نماز، ترک حج و... در حالیکه اعتقاد دارد که اینها از دستورات خدای متعال می باشد. زن به جهت غیرت خاص خودش، نسبت به تعدد زوجات همسرش، کفر می ورزد و نوعی انکار حکم الهی از سوی زن اتفاق می افتد و به گونه ای برخورد میکند که گویی حلال خدا را حرام می پندارد و شوهرش مرتکب زنا شده است و چنان با مسئله برخورد میکند که گاه به اعتراض نسبت به این قانون الهی می پردازد و آن را ظلمی در حق فرد می داند؛ بنابراین کفر است، ولی غیرت مرد چون به معنای حفاظت از همسرش می باشد، مطابق با حکم الهی است و نشانه ایمان و شایسته ثواب و اجر می باشد.

روایت از حیث سند به خاطر مرفوعه بودن، ضعیف است و مانند روایت اول، غیرت زن را چون منجر به کفر می شود، نهی میکند و گرنه اصل وجود غیرت را در زن نفی نمیکند.

3٫2٫3. نفی وجود غیرت در زنان در روایات

دسته سوم، روایاتی که اساسا وجود غیرت در زنان را نفی کرده است که البته این روایات از نظر مضمون مختلف هستند که بعضی از آنها ذکر می شود:

امام صادق می فرماید: "خداوند متعال غیرت را برای زنان قرار نداده است؛ همانا زنان بد غیرت می ورزند، البته زنان مؤمنه این طور نیستند، خدای متعال غیرت را برای مردان قرار داد؛ زیرا برای ایشان ازدواج دائم با چهار زن حلال و تملک کردن کنیزان بی حد و بی شمار را در حقشان مباح نموده، در حالیکه برای زن، تنها یک شوهر را حلال کرده است و چنانچه با داشتن شوهر مرتکب فحشاء شده و با دیگری تماس برقرار نماید از نظر خدا زنا کار محسوب میگردد" (عاملی، 1409 ق، ج 20، ص 156).

در ابتدای روایت، اصل غیرت برای زنان نفی شده است؛ ولی در ادامه حضرت می فرمایند که زنان بد غیرت می ورزند و نهی شده از اینکه بخواهند غیرت بی جا بورزند و دلیل آن را حلال بودن ازدواج مرد با بیش از یک زن و حرام بودن ازدواج زن با بیش از یک مرد برمی شمارند. از این روایت نیز می توان چنین نتیجه گرفت که اصل غیرت که یک حس درونی است، به طور تکوینی در زن و مرد وجود دارد؛ ولی به دلیل وجود حکم الهی، غیرت ورزی زن در این مورد خاص از نظر تشریعی مورد نهی قرار گرفته است و توصیه به کنترل و مدیریت نفس می شود و غیرت ورزی او در این زمینه بی جا و مذموم شمرده شده است.

روایت، به دلیل وجود محمد بن علی ابو سمینه که علمای رجال او را غالی می دانند (نجاشی، ص 332 و کشی، ص 445)، ضعیف است. ضمن اینکه از جهت دلالت قابل خدشه است؛ چرا که در اول روایت می فرماید: "خداوند اصلا غیرت را برای زن قرار نداده است " و سپس می فرماید: "زنان بد غیرت می ورزند، ولی زنان با ایمان نه. "؛ پس غیرت در وجود زنان هست، منتها زنان با ایمان، به خاطر تسلیم در برابر حکم الهی در این مورد غیرت نمی ورزند. ضمن اینکه نفی غیرت برای زنان، قابل حل است. به این صورتکه میگوییم: این جعل تکوینی نیست تا بتوان از این راه خدشه کرد، بلکه جعل تشریعی است "؛ یعنی غیرت دارند، ولی نباید غیرت بی جا بورزند و باید در برابر احکام الهی منقاد و مطیع باشند. در هر صورت با تکیه به این روایت نیز نمی توان اصل وجود غیرت را برای زنان انکار کرد.

در همین دسته سوم، روایاتی هست که در ظاهر، غیرت را مختص مردان می داند، مانند روایت ذیل از امام صادق (ع). ایشان می فرماید: غیرت فقط برای مردان است و غیرت زنان همانا حسادت است و غیرت برای مردان است. به این خاطر بر زنان حرام شده است که با غیرشوهرشان باشند و برای مردان تا چهار زن را حلال کرده و خداوند متعال، کریم تر از آن است که زنان را مبتلی به غیرت کند و برای مرد سه زن دیگر را حلال کند (کلینی، 1407ق، ج 5، ص 505).

صدر این روایت، غیرت را به مردان اختصاص داده و غیرت زن را حسادت محسوب کرده است و در ذیل روایت، غیرت را برای زنان قرار نداده؛ چون از خداوند حکیم بعید است که غیرت را در وجود زن قرار دهد و از طرفی ازدواج مرد با چهار زن را حلال شمارد و از زن بخواهد که غیرت نورزد؛ زیرا این، با حکمت خدای متعال منافات دارد. در این روایت نیز با اینکه از واژه غیرت برای زنان استفاده شده ولی غیرت زنان را حسد شمرده است و منکر غیرت برای زنان می شود؛ بنابراین، از مطلب بیان شده در زمینه ارتباطات همسر با شخص دیگر به خوبی پیداست که غیرت ورزی زن در این مورد را جایز نمی داند.

این روایت نیز به خاطر مرسله بودن از حیث سند ضعیف است و از جهت دلالت هم قابل خدشه است؛ چون دلیلی که برای غیرت نورزیدن زنان ذکر میکند، قابل قبول نیست. در روایت آمده بود که خداوند کریم تر از آن است که غیرت را در وجود زنان قرار دهد و از آن طرف به مرد اجازه دهد که با چهار زن ازدواج کند و از طرفی زن را از غیرت ورزیدن نهی کند، زیرا با حکیم بودن خدا منافات دارد، که جوابش این است؛ خداوند در وجود انسان خیلی چیزها قرار داده از اینکه بخواهد آنها را در غیر جای خود مصرف کند نهی کرده است؛ خداوند شهوت را هم در مردان و هم در زنان قرار داده است، ولی به ایشان اجازه نداده که شهوت را به هر نحوی که خواستند ارضاء کنند. بنابراین دلیلی که در این روایت آمده، قابل خدشه است؛ از این رو این روایت از حیث دلالت هم مشکل دارد و تمام نیست.

3٫2. بررسی علت نکوهش غیرت جنسی زن

تعلیل هایی برای نکوهش غیرت جنسی زنان در زن و مرد توسط اسلام شناسان صورت گرفته است. در این تعلیل ها گاه ذاتی بودن غیرت جنسی زن زیر سؤال رفته است و امر غیرت جنسی در زنان امری عارضی قلمداد شده است و گاه امری محاسبه گرایانه و غیرطبیعی تلقی شده است.

علامه طباطبایی، برانگیختگی درونی مردان را ناشی از فطرت و غیرت و همین حالت را در زنان ناشی از نفرت و انزجاری که زنان نسبت به تعدد زوجات همسر دارند، می داند و آن را امری عرضی و غیرفطری به حساب می آورد و زنان را امر به مبارزه با هوای نفس میکند (موسوی همدانی، 1374، ج 4، ص 280). ایشان درباره تفاوت غیرت زن و مرد می فرمایند: "غیرت جنسی در مردان یک غریزه است. غریزه بودن یعنی هنگامی که به حریم شخصی یا ناموسی فردی تجاوز شود به طور طبیعی و بدون محاسبه گری حالت وی دگرگون می شود؛ هر چند پس از این دگرگونی برای رویارویی با شخص متجاوز راه های دفاع را محاسبه گرانه میگزیند؛ ولی فقدان خاستگاه طبیعی برای غیرت در زنان به این لحاظ است که زن در مواجهه با ارتباطات جنسی همسرش از ابتدا محاسبه گرانه و با توجه به عواقب امور، از جمله کم شدن توجه شوهر به وی، تنزل جایگاه، تقدم همسر دوم بر او، تحقیر شدن در برابر مردم، کم شدن سهم الارث و بهره اقتصادی واکنش نشان می دهد نه به طور غریزی و غیر محاسبه گرانه. اینکه بسیاری زنان در غیر از وضعیت اضطرار حاضر می شوند با مردان همسردار ازدواج کنند، می تواند قرینه ای بر فقدان زمینه طبیعی برای غیرت زنان باشد" (زیبایی نژاد، 1388، ص 93).

تعلیل های فوق، هر چند حاوی نکات قابل تأملی است، ولی همچنان جای این سؤال را باقی میگذارد که اگر اصل غیرت، امری فطری است  با توجه به عمومیت امور فطری و متعالی بودن آن  چگونه در مورد دسته ای از انسان ها فطری و ذاتی به حساب نمی آید و یا مذموم تلقی می شود؟! پاسخ به این سؤال را می توان از لابه لای متون روایی ناظر بر غیرت، کشف نمود که در ادامه به عنوان ملاک هایی برای غیرت مطلوب و غیرمطلوب ذکر می شود.

3٫2٫1.شریعت به عنوان ملاک هنجارشناسی غیرت

چنانکه بیان شد مسأله موجود در این بحث، جمع فطری بودن غیرت جنسی زن و مذموم و ناهنجار بودن آن است. در لسان روایات علاوه بر ارزش گذاری اصل غیرت، ملاک هایی برای رد و مذمت غیرت نیز ذکر شده است که از این ملاک ها می توان قواعدی را برای هنجارشناسی غیرت جنسی استنباط کرد و به این سؤال پاسخ داد که چگونه امری فطری می تواند در موارد مختلف، بار ارزشی متفاوتی داشته باشد. در این قسمت به دو روایت که ناظر بر ملاک مزبور است اشاره می شود:

امام صادق (ع) می فرماید: «لا غیرة فی الحلال...»؛ غیرت ورزیدن در باره حلال جایز نیست (کلینی، 1407 ق، ج 5، ص 538).

امام علی (ع) در توصیه ای به فرزندشان امام حسن (ع) می فرمایند: «إیاک و التغایر فی غیر موضع غیرة فإن ذلک یدعو الصحیحة إلی السقم و البریئة إلی الریب»؛ بپرهیز از غیرت نشان دادن بی جا که درستکار را به بیماردلی، و پاکدامن را به بدگمانی می رساند (سید رضی، 1414 ق، نامه 31).

در این دو روایت شریف با دو عبارت، به ملاک غیرت نامطلوب اشاره شده است:

1. غیرت در حلال جایز نیست.

2. غیرت در غیر موضعش روا نیست.

از این دو عبارت می توان به نتیجه رسید که گرچه غیرت امری درونی، ذاتی و فطری است؛ ولی به جهت مصالح و مفاسدی که در مواضع و موضوعات مختلف پیدا میکند، احکام متفاوتی نیز پیدا میکند. در نتیجه مانند دیگر گرایشات فطری، این شریعت است که حدود و صغور و باید و نباید آن را تعیین میکند؛ همچنانکه زیبایی دوستی امری فطری و درونی انسانها خصوصا زنان است؛ ولی احکام چگونگی تعامل با این میل فطری توسط شریعت بیان می شود و تحت تأثیر مصالح ناظر بر حجاب و پوشش واقع می شود.

این قاعده از بیان علامه طباطبایی (در باب غیرت) نیز قابل استنباط است که مؤیدی بر کشف صحیح قاعده در این نوشتار از دو روایت مذکور می باشد. چنانکه ایشان می فرماید:

"غیرت یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که بر اساس فطرت تشریع شده و در آن امور فطری را گرفته و تعدیل میکند. آن مقدارش را که در حیات بشر لازم و ضروری است معتبر و واجب می سازد و آنچه نقص و خلل که در آن هست و بشر در زندگیش نیازی بدان ندارد، حذف نموده و از اعتبار می اندازد. "(موسوی همدانی، 1374، ج 4، ص 280).

نتیجه گیری

غیرت به طور کلی و غیرت جنسی به طور خاص به معنای نوعی تغیر و برانگیختگی در مقام حفاظت از ناموس، از احساسات عالی بشری، و برگی از شرافت و حساسیت انسانی نسبت به پاکی و طهارت جامعه و یک حس مطلوب نوعی و اجتماعی است که در متون دینی با شاخصه هایی چون محبوبیت در درگاه الهی، از برجستگی های مکارم الاخلاق و جزو خصوصیات ضروری مومن، مطرح شده است.

در منشأ این شاخصه ی انسانی می توان گفت که ریشه فطری و غریزی دارد و از حب ذات یا همان حس تملک و تعلق که از شاخه های عواطف و احساسات و زیر مجموعه فطریات است، نشأت گرفته و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی و تربیتی صحیح به رشد و شکوفایی می رسد، یا اینکه وقتی برخلاف امر فطری عمل شود، کم رنگ شده و کم کم سرکوب و خاموش میگردد.

با وجود ارزشگذاری ویژه ی غیرت در نصوص دینی، تفکیکی در هنجارشناسی غیرت بین دو جنس، در این متون دیده می شود که علی رغم اثبات غیرت جنسی در زنان، شاهد مذمت و نکوهش آن در خصوص این جنس هستیم. این مسأله در بدو امر تهافتی را بین فطری بودن غیرت و مذموم بودن آن در مورد زنان به ذهن متبادر میکند که این مسأله با رجوع دقیق به روایات زایل می شود.

عدم جواز غیرت ورزی در امری که شریعت آن را حلال دانسته است و همچنین شریعت آن را موضع اعمال این حس انسانی نمی داند، معیارهایی برای تخصیص مطلوبیت غیرت به دست می دهد؛ همانطور که شریعت، این نقش را در مورد تمام گرایشات فطری ایفا می نماید. بنابراین با وجود مطلوبیت غیرت جنسی به طور کلی، این مسأله در مورد زن با ملاک های شریعت که ناظر بر مصالح و مفاسد فردو اجتماع می باشد، دارای حکم متفاوتی میگردد.

فهرست منابع

قرآن کریم

نهج البلاغه، جمع آوری کننده: سید رضی، چاپ اول، قم، مؤسسه نهج البلاغه، 1414 ق.

1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 20 جلد در 10 مجلد، بی جا، قم، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404 ق.

2. برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی - الطبقات، بی چا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 ق.

3. بستان، حسین، اسلام وتفاوتهای جنسیتیدر نهادهایاجتماعی، چاپ اول، قم، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه، 1388.

4. _________________، گامی به سوی علم دینی، چاپ اول، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1390.

5. تمیمی آمدی، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات، 1366.

6. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، چاپ اول، قم، موسسه آل البیت:، 1409 ق.

7. دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغت دهخدا، بی چا، تهران، سیروس، 1335.

8. زیبایی نژاد،محمدرضا،تفاوتها،هویت ونقش های جنسیتی،چاپ اول، تهران، مرکزامور زنان وخانواده ریاست جمهوری، 1388

9. شعاری نژاد، علی اکبر، فرهنگ و علوم رفتاری، چاپ دوم، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1375.

10. شکیبافر، عنایت الله، دائره المعارف روانشناسی، بی چا، تهران، انتشارات فروغی، 1363.

11. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ق.

12. طباطبایی، علامه محمدحسین، المیزانفیتفسیرالقرآن، چاپ پنجم، قم، دفترانتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق.

13. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، چاپ سوم، تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1416 ق.

14. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، چاپ اول، نجف، المکتبه الرضویه، بی تا.

15. کشی، محمدبن عمر،رجالالکشی-اختیار معرفه الرجال، بی چا،مشهد،مؤسسه نشردانشگاه مشهد، 1490ق.

16. کلاین برگ، اتو، روانشناسی اجتماعی، ترجمه: دکتر علی محمد کاردان، چاپ نهم، تهران، نشر اندیشه، 1368.

17. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق.

18. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بی چا،، تهران، اسلامیه، بی تا.

19. محدثی، جواد، پیامهای عاشورا، چاپ اول، قم، پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1377.

20. مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث و درایه الحدیث، بی چا، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1372.

21. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، بی چا، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا.

22. _____________، مجموعه آثار، چاپ پنجم، تهران، انتشارات صدرا، 1380.

23. موسوی همدانی، محمد باقر، ترجمه: تفسیر المیزان (علامه طباطبایی)، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم، 1374.

24. نجاشی، احمدبن علی، رجالنجاشی،بی چا،قم، دفترانتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407ق.

25. نراقی، احمد، معراج السعاده، بی چا، تهران، انتشارات دهقان، 1371.

سایت:

26. سایت اطلاع رسانی آیت الله مجتبی تهرانی، مباحث اخلاقی، مصلح غیور، جلسه 19، 1388.11.22.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان