ردهبندی 20 فیلم کمپانی پیکسار Pixar مانند این است که از شما بخواهند بچههای خود را به ترتیب اینکه کدام را بیشتر دوست دارید، ردهبندی کنید. هیچکدام از این فیلمها بد نیستند، اما وقتی بیست فیلم در لیست وجود دارد، یکی از آنها باید در رده بیستم قرار بگیرد و یکی در رده اول. فیلمهای پیکسار مثل هم نیستند، اما همه آنها در زمان خود اثری متفاوت بودند.
20- ماشینها 3 (2017) Cars 3
در نقدهای اولیه «ماشینها 3» Cars 3 از این فیلم فقط به خاطر اینکه شبیه «ماشینها 2» (تنها محصول پیکسار که در رتبهبندی سایت روتن تومیتوز Rotton Tomatoes امتیاز بسیار پایینی گرفته است) نیست، تعریف کرده بودند، البته این موفقیت بزرگی نیست و ما حتی صد در صد مطمئن نیستیم که این فیلم توانسته از پس آن بربیاید. ماتر Mater سربههوا دوباره به لایتنینگ (با صدای اوون ویلسون Owen Wilson) ملحق شده است و دو رقیب جدید نیز وارد ماجرا میشوند. برخلاف «ماشینها 2» که مسیر متفاوتی را پیش گرفت، «ماشینها 3» سعی در ادامه راه فیلم اول این مجموعه دارد، البته بدون داشتن آن سطح از رویاپردازی و جذابیت آن. علیرغم حضور کری واشینگتن Kerry Washington، ناتان فیلیون Nathan Fillion و کریس کوپر Chris Coope، هیچ شخصیت جدید جالبی به داستان اضافه نشده است. «ماشینها 3» تلاش بیرمقی برای تکرار جادوی فیلمهای پیکسار بود. میتوان گفت به اندازهای که دلسردکننده بود، بد نبود.
19- ماشینها 2 (2011) Cars 2
شخصیت مهربان و بامزه ماتر با صدای کمدین معروف، لری د کیبل گای Larry the Cable Guy، سلاح مخفی مجموعه «ماشینها» بود. اما این به این معنا نیست که به دیدن ماتر در قالب یک داستان جیمز باندی علاقهمند باشیم. البته باید به «ماشینها 2» برای جسارتش امتیازی داد: «ماشینها 2» داستان آرام در محله کوچک فیلم اول را ادامه نداد و به ماجرایی پیچیده و هیجانانگیز در سطح وسیعی تبدیل شد. و حالا آن امتیازها را از «ماشینها 2» پس بگیرید، چرا که این فیلم ثابت کرد که حتی کمپانی قدرتمند پیکسار نیز در ساخت فیلمهای دوم درگیر مشکلاتی است: میتوان موضوع فیلم را بزرگتر و پرسروصداتر کرد، اما نمیتوان ایده ناب فیلم اول را دوباره احیا کرد.
18- دلیر (2012) Brave
سرانجام پیکسار تلاشی برای حل مشکل کم بودن شخصیتهای اصلی زن در داستانهایش کرد. اما متاسفانه با داستانی خام که بیشتر مانند جوابی برای نقدهای وارد شده به پیکسار بود تا یک ماجرای کامل و جالب تولید این کمپانی. فیلمنامه این فیلم، داستانی معمولی و رایج است و اگر مریدا Merida، که شخصیتی محبوب است و همه حرفش را قبول دارند، فقط در یک جمله میگفت :«راستی مامان من به یک خرس تبدیل شده، همه خونسردی خودشان را حفظ کنند.»، قسمت دوم فیلم میتوانست به راحتی حذف شود. «دلیر» Brave اولین فیلم پیکسار است که دیالوگهای طنز آن لوس و بیمزه است و ما را به یاد فیلمهای اولیه کمپانی دریمورکس Dreamworks میاندازد. پیکسار سه سال بعد از «دلیر» توانست شخصیت زن فوقالعادهای خلق کند، اما در هنگام دیدن «دلیر» با خود فکر کردید:«پیکسار از پس این یکی برنیامد.»
17- دانشگاه هیولاها (2013) Monsters University
چند نفر از ما مشتاق دیدن شروع دوستی مایک (با صدای بیلی کریستال Billy Crystal) و سالی (با صدای جان گودمن John Goodman) در دانشگاه بودیم؟ هیچکس؟ یک نفر؟ یکی از ایرادات مهمی که به «دانشگاه هیولاها» Monsters University وارد است، این است که این ماجرای فیلم دوم قبل از داستان اصلی اتفاق میافتد، داستانی که اصلا نیازی به وجود آن نبود، با اینحال فیلمی جالب و سرگرمکننده است. «دانشگاه هیولاها»، نمونهای از کمپانی پیکسار بعد از دوره «داستان اسباببازی 3» است: درست است که میتوان فیلمی جالب ساخت، اما دیگر خبری از داستانسرایی الهامبخش و تخیل آزادی که نشانه اصلی این کمپانی بود، نیست.
16- دایناسور خوب (2015) The Good Dinasour
کم فروشترین فیلم پیکسار، «دایناسور خوب» The Good Dinasour، با مشکلات زیادی از جمله تاخیر در تولید، اشکالاتی در داستان فیلم و عوض شدن کارگردانش، مواجه شد. این اولین فیلم پیکسار نیست که در مراحل ساخت خود با مشکل مواجه شده است، اما این تنها فیلمی است که در ذهن عموم از ابتدا محکوم به شکست بود. با این وجود، ایده داستانی آن، دنیایی که در آن دایناسورها به دلیل اصابت شهاب سنگ به زمین منقرض نشدهاند، ایده جالب و سرگرمکنندهای است. «دایناسور خوب» از نظر سبک داستانسرایی مانند سایر آثار پیکسار است، یک آپاتوزاروس جوان (با صدای ریموند اوچوآ Raymond Ochoa) گم میشود و در تلاش برای پیدا کردن راه خانه است. اما ماجراهایی که برای قهرمان این داستان اتفاق میافتد، نکته مثبت فکرشدهای است که به رویه معمول این کمپانی اضافه شده است. «دایناسور خوب» تنها فیلم پیکسار است که لایق یک ارزیابی دوباره در ده سال آینده است.
15- زندگی یک حشره (1998) A Bug’s Life
احتمالا ما جزوه اقلیتی هستیم که «مورچهای به نام زی» Antz را که همان سال توسط کمپانی دریمورکس ساخته شد را به «زندگی یک حشره» A Bug’s Life ترجیح میدهیم. با اینوجود «زندگی یک حشره» داستانی جالب در مورد حشرات کوچک است که مخاطب آن مستقیما بچهها هستند. با گذشت سالها، پیکسار توانست فیلمهایی تولید کند که نه تنها برای بچهها، بلکه برای بزرگسالان نیز جذاب باشد. با اینحال صداگذاری فیلیس دیلر Phyllis Diller برای شخصیت ملکه مورچهها، نکته جالبتوجهی است.
14- ماشینها (2006) Cars
فعالیت کمپانی پیکسار در سال 2006، به بیش از یک دهه رسیده بود، بنابراین پسرفتی کوچک و یا زیادی کاری، اجتنابناپذیر بود. اما در همین موقع، «ماشینها»، کمدی لطیف و شیرین خانوادگی، ساخته شد. فیلم دنیایی خیالی، با شخصیتهای اصلی داستان لایتینگ مککویین (با صداگذاری اوون ویلسون) و کامیون بامزهای به نام ماتر (با صداگذاری لری د کیبل گای)، که توسط ماشینها اداره میشد را به تصویر کشید. «ماشینها» نوستالژیترین فیلم پیکسار است و بههمین دلیل فضای آن مانند کارهای همیشگی پیکسار سرزنده و شاداب نیست. با اینوجود برای نسلی از پسرانی که عاشق ماشین هستند، بسیار سرگرمکننده و جالب است و به اندازه «جنگ ستارگان» Star Wars و «بتمن» Batman اهمیت دارد.
13- کوکو (2017) Coco
خانواده همیشه یکی از موضوعات مهم در فیلمهای پیکسار بوده است، اما هیچوقت بهاندازه «کوکو» به آن پرداخته نشده است. «کوکو» داستان پسری 12 ساله به نام میگل Miguel (با صدای آنتونی گونزالز Anthony Gonzalez) است که تنها آرزویش در زندگی خوانندگی و نوازندگی است؛ اما متأسفانه خانواده این پسر به خاطر اینکه جد آنها در جوانی، به دنبال حرفه خود در موسیقی رفت و همسر و دخترش را رها کرد، موسیقی را از زندگیشان حذف کردهاند. «کوکو» میگل را همراه با موسیقیهای سنتی فوقالعاده به سرزمین مردگان برد و به تصویرسازان ماهر پیکسار این فرصت را داد تا بتوانند دنیایی رؤیایی پر از رنگ را خلق کنند. استودیو پیکسار زمان قابلتوجهی را صرف تحقیق در مورد فرهنگ و تاریخ مکزیک کرد و همین اطلاعات باعث واقعیتر شدن این داستان زیبا در مورد رستگاری و بخشش شده است. جسارت پیکسار برای تجربه موضوعات و سبکهای جدید قابلتحسین است.
12- شگفتانگیزان 2 (2018) Incredibles 2
درست است که داستان این فیلم دقیقاً ادامه ماجراهای فیلم اول آن است، اما در این 14 سالی که از زمان اکران «شگفتانگیزان» میگذرد، دنیای فیلم و سینما تغییر کرده است. برای مثال فیلم ابرقهرمانی دیگر موضوع جدیدی نیست، بلکه به ژانری تکراری تبدیل شده است. بااینحال نسخه اول این فیلم ساخته برد برد Brad Bird الهامبخش مجموعه انیمیشن دیگری («من نفرتانگیز» Despicable Me) از رقبای پیکسار بوده است. به همین دلیل «شگفتانگیزان 2» نمیتواند به خلاقیت و نو بودن «شگفتانگیزان» در سال 2004 برسد، اما بااینوجود، داستانی جالب با صحنههای سرگرمکننده است. «شگفتانگیزان 2»، مانند بسیاری از آثار اخیر پیکسار، کارهای درخشان گذشته این کمپانی را یادآور میشود.
11- کمپانی هیولاها (2001) Monsters, Inc
قرار دادن «کمپانی هیولاها» در هر لیستی بستگی به جواب شما به این سؤال دارد: تا چه حد شوخطبعی بیلی کریستال را تحمل میکنید؟ او شخصیت مایک وزافسکی، دوست و همکار سالی دوستداشتنی (با صدای جان گودمن) را صداگذاری کرده است. «کمپانی هیولاها» اولین تجربه کارگردانی پیت داکتر Pete Doctor ثابت کرد که ترکیب شخصیتهای بزرگسال با شخصیت دختربچهای بانمک (بو Boo، با صدای مری گیبز Mary Gibbs که در زمان ساخت فیلم تنها 5 سال داشت) همیشه موفق خواهد بود. ممکن است که غرغرهای مایک گاهی خستهکننده شود اما داستان فیلم با ریتم خوبی جلو میرود و صحنه آخر و دیدن واکنش سالی واقعاً لذتبخش است.
10- در جستجوی دوری (2016) Finding Dory
سیزده سال پس از اکران انیمیشن فوقالعاده «در جستجوی نمو» Finding Nemo، واکنش طرفداران به فیلم دوم آن قابل پیشبینی نبود. بااینحال «در جستجوی دوری» بار دیگر به کارگردانی اندرو استنتون Andrew Stanton، به موضوعات مهم فیلم اول آن، خانواده، فقدان و کنار آمدن، در کمدی پراحساسی پرداخته است. عنوان فیلم دوپهلو است، چراکه دوری (با صدای الن دیجنرس Ellen DeGeneres) هم به دنبال پدر و مادر خود میگردد و هم در تلاش برای رسیدن به درکی از خود است؛ که همین موضوع از عمق موضوع داستان این فیلم خبر میدهد. «در جستجوی دوری» مثالی خوبی برای این است که بدانیم دنبالههای فیلمهای پیکسار چگونه باید باشند: داستانی احساسی و هوشمند که دامنه معرفی شده در فیلم اول را بدون تغییرات زیادی در شخصیتها، گسترش داده است. یکی از شخصیتهای جدید داستان هشتپای خشنی با صدای اد اونیل Ed O’Neil است که یکی از نکات مثبت «در جستجوی دوری» است؛ اما قلب و روح داستان استتون است که بار دیگر اثری ارزشمند تولید کرده است.
9- بالا (2009) Up
بله بله میدانیم که فکر میکنید حق این فیلم جایگاه بالاتری در این لیست است. اولین تصویری که هنگامیکه به «بالا» فکر میکنید به ذهنتان میآید چیست؟ بله تصویر شگفتانگیز بادکنکهای رنگارنگی که خانهای را در آسمان بالا میبرد و شاید سگ بامزهای که به بازی با سنجابها مشغول بود؛ اما ازنظر فیلمنامه، داستان سرگذشت غمانگیز کارل و الی، روی فیلم سایه انداخته است. داستان آنها ما را به گریه میاندازد، اما باقی فیلم داستان سرگرمکننده پسربچه بامزه و سگ کوچکش است. توقع نداریم که کل فیلم به تأثیرگذاری چند صحنه اول آن باشد، اما اگر آن را کنار بگذاریم، فیلم بسیار معمولیتر و سطحیتر از آن است که به یاد میآورید. ببخشید!
8- راتاتویی (2007) Ratatouille
داستان موشی که بهترین سرآشپز پاریس است، با کمک و همراهی ریچارد دریفاس Richard Dreyfuss مهربان با صدای پتن اسوالت Patton Oswalt، در مورد هنر و خلق کردن، هنریترین اثر پیکسار است. ممکن است «راتاتویی» ازنظر بصری به جذابیت انیمیشنهای دیگر پیکسار نباشد، بااینحال بسیار جالب و سرگرمکننده است. پس از اینکه این فیلم که داستانی کمدی در مورد هنر، غذا و موشهایی در پاریس است، بسیار موفق و برنده جایزه اسکار شد، به نظر میرسید که پیکسار در مسیر درستی قرار گرفته است.
7- درون و بیرون (2015) Inside Out
کسانی که دلشان برای مجموعه تلویزیونی «پارکها و تفریحات» Parks & Rec تنگ شده است، خوشحال باشند چراکه شخصیت شاد و سرزنده ایمی پولر Amy Poehler در «درون و بیرون» که احساسات یک دختر نوجوان خوشحال را از درون ذهنش کنترل میکند، بسیار شبیه شخصیت خندان و شاد لزلی کوپه Leslie Knope در آن سریال است. فیلمنامه «درون و بیرون» دارای اشکالاتی است، اما این فیلم، هوشمندانهترین و خالصترین فیلم تولید پیکسار است و نکات آموزنده زیادی را به والدین و بچهها در موردقبول کردن و نادیده نگرفتن احساسات مختلف خود، یاد میدهد.
6- داستان اسباببازی 3 (2010) Toy Story 3
ردهبندی سه فیلم «داستان اسباببازی» کار بسیار سختی است. هر سه آنها فوقالعادهاند؛ اما به دلیل صحنه تکراری فرار بزرگ آن و همینطور صحنه نهایی که به نظر میرسید چالشی برای به گریه انداختن مخاطبان بزرگسال در کنار بچههایشان بود، «داستان اسباببازی 3» را رده سوم قرار دادیم؛ و این نکته که قرار است «داستان اسباببازی 4» ساخته شود، از خاص بودن صحنه پایانی تأثیرگذار آن کم میکند.
5- شگفتانگیزان (2004) The Incredibles
با نگاهی به گذشته میبینیم که واضح بود که پس از موفقیت «شگفتانگیزان»، برد برد به ساخت فیلمهای هیجانی و اکشن مشغول شود. «شگفتانگیزان» هیجانانگیزترین و اکشنترین انیمیشنی است که در تاریخ انیمیشنهای پیکسار و آمریکا دیدهایم. اگر تمام فیلمهای اکشن مثل این بودند، ما هیچوقت به ساخت قسمت پنجم «تبدیل شوندگان» Transformers اعتراض نمیکردیم. رمز موفقیت «شگفتانگیزان» در استفاده بهموقع و درست از صحنههای اکشن است. ما با دنیای جدیدی روبهرو میشویم و با خانواده گرمی آشنا میشویم و از نارضایتی والدین از تغییری که زندگیشان نسبت به گذشته دارد، باخبر میشویم و در آخر شاهد اتحاد همه برای مقابله با شخصیت بد داستان که قصد نابود کردن زمین را دارد، هستیم؛ و همه این اتفاقات بهطور حساب شده و بدون عجله در دو ساعت میافتد.
4- داستان اسباببازی 2 (1999) Toy Story 2
«داستان اسباببازی 2» میتوانست یک فاجعه باشد. این فیلم قرار بود بهجای اکران عمومی، مستقیم بر روی دیویدی عرضه شود، اما مسئولین دیزنی و پیکسار تصمیم به اکران آن گرفتند. داستان آن از تکههای داستانی که از قسمت اول حذف شده بود ساخته شد، اما برخلاف مراحل آشفته ساخت آن، «داستان اسباببازی 2» هیچ نشانهای از سردرگمی و بههمریختگی ندارد. در این فیلم دنیای وودی و باز، بدون کم شدن توجه روی این شخصیتها، گسترش پیدا میکند و با حفظ حال و هوای فیلم اول، نگاهی هوشمندانه به پایان دوره کودکی دارد.
3- در جستجوی نمو (2003) Finding Nemo
اندرو استنتون میخواست فیلمی در مورد اقیانوس بسازد و همینطور میخواست حس گناهی که الآن به خاطر محافظت زیادی از پسرش در کودکی داشت را نشان دهد. به همین دلیل او این داستان احساسی، هیجانانگیز و زیبا را در مورد یک ماهی نگران (با صدای آلبرت بروکس Albert Brooks) ساخت که با کمک دوری، ماهی مهربان و دوستداشتنی (با صدای الن دیجنرس) در تلاش برای پیدا کردن پسر گمشدهاش، نمو (با صدای الکساندر گولد Alexander Gould) بود. درسی که «در جستجوی نمو» به والدین میدهد این است که به فرزندان خود اجازه دهید که زندگی خودشان را داشته باشند. فیلم پر از صحنههای خطرناک است و به ما میآموزد که بهجای تلاش برای حفظ فرزندانمان از همهچیز، اگر میخواهیم که در آینده از پس زندگی خود بربیایند، اجازه دهیم که وارد این دنیای ترسناک شوند.
2- داستان اسباببازی (1995) Toy Story
الآن، بیست سال پس از اکران «داستان اسباببازی»، ممکن است بعضی از آهنگهای آن خندهدار به نظر برسند و یا سبک ابتدایی انیمیشن آن تو ذوق بزند، اما بهترین کمدی دهه 90، هنوز هم بینقص است. اولین تولید پیکسار، هنوز هم الگویی برای سایر فیلمهای آن است: نمایش درست احساسات، صحنههای اکشن بهجا، نگاهی دقیق به ذات انسان و صحنههای طنز و بانمک دیدنی. دعوای وودی و باز برای داشتن عشق اندی، نشانی از ترس همه ما از اینکه کسی جایمان را بگیرد، است. صداگذاریهای این انیمیشن نیز عالی است، تیم الن Tim Allen (صدای شخصیت باز) فوقالعاده است و با اینکه تام هنکس Tom Hanks تا امروز برنده دو جایزه اسکار شده است، اما به نظر میرسد وودی نقشی است که باعث جاودانگی او میشود.
1- وال-ئی (2008) Wall-E
برای قرار دادن این فیلم در لیست در جایگاه اول یا دوم در تردید بودیم اما درنهایت در جایگاه اول قرار گرفت، نابترین و جاهطلبانهترین فیلم پیکسار. نیم ساعت اول فیلم به توصیف نابودی سیاره و رفتن انسانها، بدون یک دیالوگ میپردازد که فوقالعاده است. «وال-ئی» در توجه به جزییات و منظرههایی که هیچوقت سرد و بیرحم به نظر نمیرسد، مانند فیلمهای کوبریک Kubrick است. سپس ما وال-ئی را میشناسیم و میفهمیم که او انسانیت را چیزی بیشتری ازآنچه هست میداند. «وال-ئی» دستاوردی بیسابقه است، نهایت توانایی پیکسار. درعینحال زیباترین داستان عاشقانه پیکسار نیز در «وال-ئی» اتفاق میافتد. پیکسار در «وال-ئی»، در اوج خود بود.
این مطلب از نوشته تیم گریرسون Tim Grierson و ویل لیچ Will Leitch در سایت Vulture برگرفته شده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
1,405