ماهان شبکه ایرانیان

کما &#۸۲۱۱; کافی شاپتون سرد نشه

همه ما در حافظه‌مان، فیلمی داریم که با همه ضعف‌هایش، برایمان حس خوب نوستالژی همراه دارد. فیلمی که شاید وقتی جوان‌تر بودیم، برایمان بهترین فیلم جهان بود و حالا که بعد از مدت‌ها به آن نگاه می‌کنیم، تصمیم می‌گیریم راجع به وابستگی نزدیک قلبی‌مان با آن فیلم، با هیچ‌کس حرف نزنیم

همه ما در حافظه‌مان، فیلمی داریم که با همه ضعف‌هایش، برایمان حس خوب نوستالژی همراه دارد. فیلمی که شاید وقتی جوان‌تر بودیم، برایمان بهترین فیلم جهان بود و حالا که بعد از مدت‌ها به آن نگاه می‌کنیم، تصمیم می‌گیریم راجع به وابستگی نزدیک قلبی‌مان با آن فیلم، با هیچ‌کس حرف نزنیم. «کما» Coma برای خیلی از ما چنین فیلمی است. فیلمی که با همه ایراداتش، یک لذت گناهکارانه برایمان همراه دارد.
وقتی از «کما» صحبت  می‌کنیم، فقط درباره موفقیت گیشه‌ای فیلم حرف نمی‌زنیم. «کما» فیلمی بود که خیلی از ما، حداقل یک‌بار در سینما آن را دیدیم و از همان موقع، تحت تأثیر فیلم قرار گرفتیم. اما به‌راستی، «کما» چه ویژگی‌هایی داشت که توانست در حافظه سینمایی ما ماندگار شود و این مدت هم دوام بیاورد؟

چرا کما را دوست داشتیم؟

شاید لازم باشد، برای پاسخ به این پرسش، نگاهی به فرهنگ سینمایی آن روزها بیندازیم. روی کار آمدن دولت اصلاحات، فضایی آزادتر برای طرح انتقادات اجتماعی در سینما مهیا کرد. فیلم‌های بسیاری، با نشانه گرفتن درخواست‌های سیاسی ساخته و اکران شدند.

فیلم سینمایی کما

اکنون‌که به فیلم‌های آن زمان نگاه می‌کنید، می‌توانید شمایل جوان ایرانی که در سینما بازتاب پیدا می‌کرد را به‌وضوح تشخیص دهید. شمایلی که بی‌اندازه با بازتاب جوان امروزی در سینما متفاوت است.
جوانان دهه هشتاد سینمای ایران، پر از ناکامی‌های شخصیتی هستند. همه عصیان گرند و در مقابل قدرتی که عموماً خانواده‌شان است می‌ایستند. تأکید بر تفاوت نسل‌ها، در دهه هشتاد، محلی است برای نشان دادن طیف تفکر جامعه آن روزها. جوانانی که با شعارهای سیاسی در مقابل خانواده خود که بیشتر از وابستگان دولتی هستند، می‌ایستند و فیلم‌ساز با عاریه گرفتن چنین فضایی، در مقابل قدرت برتر جامعه‌اش می‌ایستد.
مخاطبان سینما، چه آن زمان و چه اکنون، بیشتر جوانان هستند. جوانانی که وقتی مطالبه گری و کنش گری اجتماعی‌شان بی‌نتیجه می‌ماند، به دیدن این قهرمان‌ها بر پرده سینما دل‌خوش می‌کردند. قهرمان‌هایی که در اوج معصومیت، سرنوشت تراژیک خود را می‌پذیرفتند و خواسته‌های جوانان را با صدای بلند در هرلحظه فریاد می‌کشیدند.

حدیث فولادوند

«کما» با مقدمه‌ای کوتاه، یکسره بیننده را وارد فضای شوخ‌وشنگ کار می‌کند. در «کما» به سنت فیلم‌سازی آن روزها، فقر و نداری موضوع اصلی نیست. تفاوت طبقاتی که در فیلم می‌بینیم، دو قهرمان را از هم دور نمی‌کند، بلکه آنچه نیروی محرکه منفی فضای داستانی «کما» است، تفاوت فرهنگی است. امیر (رضا گلزار) و حسن (امین حیایی) از دنیاهای متفاوت هستند، اما بر طبق منطق فیلم‌نامه، به‌راحتی باهم اخت می‌شوند. حال‌آنکه وقتی نامزد امیر، به دفتر پدر او می‌رود، با منشی او روبرو می‌شود. زنی هم‌سن‌وسال خودش که حجاب او را برانداز می‌کند. بین این دو هیچ قرابتی نیست و بیننده باید متوجه این تفاوت بشود، حتی اگر لازم باشد نمای اینسرتی از کتابی که منشی می‌خواند (مسئله حجاب، مرتضی مطهری) داشته باشیم.
علاوه بر همه این‌ها، تاروپود «کما» را سینمای فیلمفارسی می‌سازد. دعوای امیر و حسن در ابتدای فیلم، رقص و آواز این دو و پایان خوش حسن ، همه با ناخودآگاه بیننده بازی می‌کند و او را به یاد فیلمفارسی­ها می‌اندازد. یک لذت گناهکارانه دیگر.

مهناز افشار گلزار

زوج موفق گلزار- حیایی

کمدی‌های زیادی در تاریخ سینما هستند که روی شاخ زوج اصلی فیلم میگذرند. زوجی که با تفاوت‌هایشان، می‌توانند لحظات جذابی در مسیر قصه پدید بیاورند. بهترین نمونه هم «بعضی‌ها داغش را دوست دارند». «کما» هم یک زوج خوب دارد. هردو در نقششان راحت هستند و تفاوت‌های شخصیتی دو کاراکتر، لحظات هم‌نشینی آن‌ها را جذاب می‌کند. حیایی و گلزار به‌واسطه دوستی که باهم دارند هم، شیمی خوبی روی پرده‌دارند. جدیت همیشگی گلزار، در کنار راحتی حیایی جلوی دوربین، تناقض بامزه‌ای پدید می‌آورد که اصل و اساس کمدی فیلم را می‌سازد.
گلزار از ابتدا هم به‌عنوان بازیگری برای فتح گیشه وارد سینما شد و «کما» همان فیلمی است که ستاره‌ای مثل گلزار می‌تواند در آن بدرخشد. امین حیایی، اما گاه­به­گاه بارقه‌هایی از نبوغش را رو کرده است. کاراکتر حسن می‌توانست، یکی از جذاب‌ترین و ماندگارترین کاراکترهای سینمای ایران باشد که با اجرای کاملاً هنرمندانه حیایی جان گرفته است. کاراکتری که در عین کمدی بودن، بازتاب فرهنگ‌عامه است، چه در گویش، چه در کردار و مرام و چه در ظاهر.

امین حیایی

اما حیایی، و در نگاهی کلی‌تر، سینمای ایران که همیشه به الگوهای جواب داده قبلی دست می‌اندازد، کاراکتر حسن را به کلیشه کشاندند، نخ نمایش کردند و حسن بین همه کاراکترهایی که حیایی دقیقاً به همین شیوه ایفا کرده است، گم می‌شود.

شوخی‌های ساده

در متن و شوخی‌های فیلم، زیرکی و هوشمندی هست که در عین سادگی می‌توانند بیننده را بخندانند. شوخی‌های کلامی که نه زننده‌اند و نه مبتذل. شوخی با اسم صادق هدایتی، ناآگاهی حسن از فرهنگ مدرن جامعه و اکت فیزیکی حیایی، لحظات جذاب فیلم هستند که در عین ساده بودن، کارکرد دراماتیک خود در قصه رادارند. شوخی‌های «کما» همگی اصیل هستند. از جوک‌های فضای مجازی و شوخی‌های کهنه و دهان‌به‌دهان گشته نمی‌آیند و همین اصالت و سادگی این  هم هست که بیننده را می‌خنداند. جنس شوخی‌های « کما» از آن جنسی است که سال‌هاست در فضای کمدی سینمای ایران فراموش‌شده است و مخاطب ایرانی ناامیدانه به دنبالش می‌گردد.

اهالی کما امروز کجا هستند؟

کما

 بسیاری از آثار معیریان بعد از «کما»، فاتح گیشه بودند، اما هیچ‌کدام نتوانستند ارتباطی مثل این فیلم با مخاطب برقرار کنند. معیریان، این روزها، سلطان کمدی‌های مبتذل و سخیف است و همین‌که در گیشه موفقیتی کسب کند، کافی است تا به سراغ کار بعدی برود.
حسین فرح‌بخش، تهیه‌کننده فیلم، همچنان مشغول تهیه آثار گیشه‌ای و عمدتاً کمدی است و همچنان به همکاری با آرش معیریان ادامه می‌دهد. «خالتور» آخرین همکاری مشترک این دوست.
پیمان معادی بعد از چند فیلم‌نامه دیگر به بازیگری روی آورد. معادی، با همکاری با سعید روستایی، توانایی‌اش در بازیگری را نشان داد و دراین‌بین، از فیلم‌سازی هم غافل نبوده است. بعد از «برف روی کاج‌ها»، «بمب» دومین ساخته اوست.
امین حیایی، تا همین چند سال پیش هم با کمدی‌های شانه تخم‌مرغی مشغول بود. البته چند بازی قابل‌تحسین و مهم هم در کارنامه‌اش ثبت کرد.

کما

او در سال 86 برای فیلم «شب» سیمرغ بلورین جشنواره را به خانه برد و برای «شعله‌ور» هم توانست دیپلم افتخار جشنواره را کسب کند. این روزها به نظر می‌رسد حیایی به سینمای جدی بیشتر گرایش دارد. بعد از «دارکوب»، در «درخونگاه» ظاهر شد و حالا می‌توانیم به یاد بیاوریم چرا همیشه او را بازیگر توانایی می‌پنداشتیم.
گلزار، اما همان مسیر «کما» را طی کرد. در آثار چند فیلم‌ساز مطرح ظاهر شد، اما همیشه نگاهش به گیشه بوده و تقریباً همیشه هم در فتح گیشه موفق بوده است. مهناز افشار، اما برعکس گلزار بعد از حضور در موفق‌ترین فیلم‌های گیشه، به سینمای جدی‌تر روی آورد و  برای «برف روی کاج‌ها» دیپلم افتخار و برای «سعادت‌آباد» سیمرغ  گرفت. افشار اما این اواخر، بیش از آنکه با حرفه‌اش مطرح باشد، با حاشیه‌ها و جنجال‌هایش خبرساز است. حدیث فولادوند هم بعد از چند سال درخشیدن در تلویزیون به فیلم‌های گیشه‌ای روی آورد و تقریباً حاشیه‌نشین شد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان