احسان سیفی در گفتوگو با ایسنا، عنوان کرد: کتاب «به سفارش مادرم، به هوای اربعین» شامل بیست و چند روایت از ماموریتی خانوادگی در عراق است. امروزه کتابهای روایتگونه و تجربه محور بیشتر از هر زمان دیگری در کانون توجه قرار گرفتهاند. داستانها و روایتهایی واقعی که برگرفته از محیط و تجربیاتی متفاوت است.
وی ادامه داد: خواندن چنین کتابهایی بهبودبخش حال انسان است، حتی ورق زدن این کتابها دلبستگیها را بیشتر میکند. حکایتهایی که در دنیای خودمانی شکل میگیرند و خواننده لحظه به لحظه آن رویدادها را تکرار میکند، تجربهای ناب و خاطره انگیز به عنوان بخشی از هویت وجودی خویش مییابد.
این کارشناس کتاب بیان کرد: یکی از اتفاقهای خوب این است که چنین سبک نوشتاری در ادبیات و سبد خواندنیهای جامعه امروز ما مورد قبول واقع شده و به این بهانه مخاطب جذب کتاب میشود. این امر بیشتر به این خاطر است که وقایع توصیف شده در چنین کتابهایی ماهیتی درونی و همچنین اشتراکاتی جمع محور دارند، به شکلی که احتمالا تک تک افراد چنین فضایی را تجربه کرده و یا حداقل در مورد آن شنیدهاند.
سیفی افزود: این امر در حوزه ادبیات دینی نیز بسیار حائز اهمیت است، اهمیتی که میتوان به سبب آن مخاطب را پای خواندن کتاب آورد و با زبانی دلنشین، گویا و تاثیرگذار، بینش و نگرشها را منتقل کرد. کتابهایی مانند کآشوب، رستخیز، زان تشنگان، ازدحام بوسه، عمود آخر، پادشاهان پیاده و... از این جمله کتابها هستند که جدیدا مورد اقبال واقع شدهاند و کتابهای دیگری در سایر حوزهها مانند قهوه استانبول نیکو میسوزد، پاریس از دور نمایان شد و... که این اتفاق برای آنها رقم خورده است.
وی اظهار کرد: کتاب «به سفارش مادرم» یکی از مجموعه روایتهای مذهب محور است که طی چند سال اخیر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته، این اثر تالیف احسان حسینینسب با موضوع پیادهروی اربعین حسینی بوده که در 328 صفحه توسط انتشارات به نشر آستان قدس رضوی منتشر شده است. این کتاب روایت پسری ظاهرا بی اعتقاد است که به سفارش مادر خود به پیادهروی اربعین میرود.
این کارشناس کتاب ادامه داد: این پسر در بیست و چند روایت با مخاطب قرار دادن مادر خود، مشاهداتی را از دیدار با پیادهروندگان این مسیر ثبت و ارائه نموده است. در کنار روایتها، عکسهای مرتبط با آن نیز توسط عکاسان همراه وی ثبت شده و در پایان هر داستان آورده شده است.
سیفی تشریح کرد: روایتهای کتاب، حکایتهای عاشقانه بین مولف و مادر خود است، در واقع مادر این پسر سفارش دهنده بوده و خود او پیمانکار کتاب است اما کار از این ساخت و سازهای زمینی فراتر میرود. پسر عاشق میشود و مادر به هدف خود یعنی شعلهور شدن معنویت درونی پسرش میرسد.
وی عنوان کرد: مولف گرفتار حکایتی میشود که بنا به اعتراف خودش پیش از این همه را به خاطر آن نکوهش میکرده اما حالا تسلیم آن شده است، طوری که هنگام جدایی از آن چشمانش خیس میشود و چه زیبا فرمود که:« از دنیا نروی، مگر دچار شوی به امری که دیگری را بدان سرزنش کردی!».
این کارشناس کتاب بیان کرد: داستان این کتاب پوشش سلیقهها، نگاهها، جایگاهها، افراد و گروههایی با نگرشهای مختلف است که کتاب را به مانیفستی تقریبا فراملی تبدیل کرده است، همچنین تنوع گفتمان در داستان موج میزند. روایتهای کتاب گویای همین حرف و حدیثهای دوروبرمان است.
سیفی اظهار کرد: در این کتاب از پیر و جوان گرفته تا بچه و میانسال، همگی در داستانها به نوعی نقش دارند، همه آمدهاند تا به وصال مراد خود رسند. ماجرای دکتر نیری، مدافعین حرم و بسیار روایتهای دیگر کتاب، اشک را در چشم مخاطب جاری میکند، ماجراهای الفت سیگاریهای عالم در اربعین و تفریحات بچههای خاورمیانه نیز خنده بر لبان خواننده مینشاند.
وی بیان کرد: مخاطب با نقل زندگی ساده خانواده سه نفرهای که به اربعین آمدهاند، سبک زندگی را و از داستان بهبودی سرطان نویسنده امید را میآموزد، روایتهایی از جمله روایت اولین سفر اربعین گسنوف فرمانده پلیس روسی تا سپاهیها، بسیجیان و مدافعین حرم بسیار گیرا و دلنشین است.
این کارشناس نهاد کتابخانههای عمومی گفت: کلیت این کتاب در روایتهای اولیه اوج میگیرد و خواننده را درگیر خود میکند، از میانه کتاب خیلی نرم و هیجان روایتها کمتر شده و توصیفات جزئیتر میشوند. مخاطب با خواندن داستان اول و دیدن عکس مربوط به آن، ترجیح میدهد قبل از شروع داستان بعدی، اول عکس آن را ببینید، در نتیجه این موارد اشتیاق مخاطب را برای به پایان رساندن کتاب میافزاید.
سیفی عنوان کرد: همچنین حسینینسب از روی صداقت و محض خالی نبودن عریضه، طعنههایی هم به وطن میزند و از زندگی سخت اقتصادی تا ایست بازرسیها و... روایت میکند، اما همه اینها را روایت میکند تا در آخر اعتراف کند، یا حسین(ع) این ها همه برای توست و همه به یک سو هستند.