مقدمه
وحدت و یگانگی اجتماعی از مهم ترین ایده ها و آرزوهایی است، که انسان ها در جستجوی آن برآمدند؛ کنار هم قرار گرفتن افراد در ادوار مختلف تاریخی این سؤال را در ذهن هر مسلمانی پدید می آورد که آیا قرآن کریم که به اعتراف خویش کتاب هدایت است، «شهرُ رَمضانَ الَّذی أنزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاس وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقان» (بقره/ آیه 185) در این باب دستورالعملی بیان کرده است؟ دستور العمل قرآن کریم چه راه کار یا راه کارهایی برای ایجاد یا تقویت وحدت در میان جامعه اسلامی دارد؟ آیا قرآن کریم برای این وحدت، آثاری را بر می شمرد؟ مسأله وحدت از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻫﻤﺎن ﺑﺪو ﻇﻬﻮر اﺳﻼم نیز ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﺗﻌﺎﻟﯿﻢ روﺣﺒﺨﺶ آﺳﻤﺎﻧﯽ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ﺑﻮده اﺳﺖ. اﯾﺸﺎن ﻫﻤﻮاره ﺗﻼش داﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ از ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺒﺎدی و اﺻﻮل اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن را از ﺗﻔﺮﻗﻪ و اﺧﺘﻼف ﺑﺎز داﺷﺘﻪ و اﺗﺤﺎد و اﻧﺴﺠﺎم اﺳﻼﻣﯽ را ﮐﻪ در ﻗﺮآن ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﺷﺪه، ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﮑﺎن ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺨﺸﻨﺪ (شهرکی فلاح، 1397: ص 50).
1- مفهوم شناسی
1-1- وحدت
«وحدت»، در لغت به معنای یگانه شدن و انفراد است و لغویان، درباره معنای «اتحاد» گفته اند: «والإتحاد، صیرورة الشیئین الموجودین شیئاً واحداً»؛ اتحاد، یکی شدن دوچیز موجود است. (طریحی، 1375، ج 3، ص 158). وحدت در اصطلاح به معنای انفراد است. واحد در اصل چیزی است که مطلقاً جزئی ندارد. راغب اصفهانی، 1412 ق، ص 857). لذا هرگاه چند چیز، با حفظ خاصیت شخصی خود، با هم یکی شوند، اتحاد حاصل خواهد شد (جوادی آملی، 1386، ص 15). در این میان وﺣﺪت اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن از ﻫﺮ ﻣﻠﺖ و ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﺮ ﻣﺤﻮر ﺑﺎورﻫﺎی دﯾﻨﯽ، ﻣﻨﺎﻓﻊ و اﻫﺪاف ﻣﺸﺘﺮک ﮔﺮد ﻫﻢ آﯾﻨﺪ و ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﺳﻌﺎدت دﻧﯿﺎ آﺧﺮت و ﻗﺮب اﻟﻬﯽ، ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﺗﻼش ﮐﺮده و ﺑﻪ رﻓﻊ ﻣﻮاﻧﻊ ﻓﺮاروی ﺧﻮد ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎرﻧﺪ، ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ از اﺧﺘﻼﻓﺎت و ﻧﻈﺮﯾﺎت ﻓﻘﻬﯽ، ﺣﺰﺑﯽ، ﮐﻼﻣﯽ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺧﺪﺷﻪ ای ﺑﻪ آن وارد ﺳﺎزد (شهرکی فلاح، 1397: ص 50).
1-2- جامعه و اجتماع
جمع در لغت به معنای گرد آمدن، فراهم آمدن، نزدیکی جسمی به جسم دیگر یا چندین جسم به همدیگر و سازگاری کردن است. واژه جامعه، مؤنث جامع و اسم فاعل از کلمه «جمع» و در لغت به معنای جمع کننده، طوق، غل، گرد آورنده و غلی که بر گردن و دست نهند آمده است. (طریحی، 1375، ج 4، ص 314)
اجتماع در اصطلاح جامعه شناسان و فیلسوفان این فن، هیئت و ترکیبی است از اشخاص موجود؛ امّا جامعه به وضع و حالت انسان ها یا حیواناتی گفته می شود که بر پایه ی قانونی مشترک زندگی کنند. (جوادی آملی، 1389، ص 25)
2- نظریه ی اجتماعی اسلام
با نگاه ساده و سطحی شاید پنداشته شود که تعلیمات و دستورهای اسلام تنها ویژه شأن فردی انسان مانند نماز و روزه، ترک دروغ و اجتناب از معاصی است و به ابعادِ اجتماعی او بی اعتناست؛ یعنی غایت اسلام، تکامل فردی افراد است و اسلام خواسته است که مسلمان خود را از گناه دور ساخته و به خودسازی بپردازد (جوادی آملی،1389، ص211). اما بررسی آیات قرآن کریم که در آن خطاب جمع درباره ی مسلمین و مؤمنین بکار رفته است، نشان از عظمت و بزرگی عباداتی دارد که به صورت جمعی انجام می شود. با اندکی توجه در مورد این عبادات به این نتیجه خواهیم رسید که وحدت جامعه ی اسلامی و حفظِ آن، دلیل اصلی این توجه شارع دین یا یکی دلایل آن است (صادقی اردستانی، 1663، ص 497).
با نگاه به آیات قرآن کریم می توان احکام اجتماعی اسلام را به دو شاخه تقسیم کرد:
2-1- احکام صرفاً اجتماعی
بخشی از احکام اسلام به گونه ای است که اجرا و اقامه آن ها بدون شکل گیری جامعه و حضور مردم در عرصه اجتماعی، امکان پذیر نخواهد بود؛ نظیر جهاد، حج، نماز جمعه، امر به معروف و نهی از منکر، که این دسته از احکام، اجتماعیِ صرف محسوب می شوند و با اتحاد جمیع مسلمین امکان پذیر خواهد بود: قران شریف در رابطه با امر به معروف ونهی از منکر می فرماید: «کنتُم خَیرَ أُمة اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و تَنهَونَ عنِ المنکرِ وتُؤمِنونَ بالله» (آل عمران/ آیه 110): «شما [مسلمان ها] بهترین گروهی هستید که [از جانب خدا] بر مردم [جهان] پدیدار شده اید، به کار پسندیده امر می کنید و از کار زشت بازمی دارید و به خدا [در آنچه نازل کرده] ایمان می آورید. همچنین در ارتباط با حج به عنوان سمبلی دیگر از وحدت اسلامی می فرماید: «و أذِّن فی النّاسِ بالحَجِّ یأتوک رِجالاً وعَلی کلِّ ضامِرٍ یأتینَ مِن کلِّ فَجٍّ عَمیق» (حج/ آیه 27): «و در میان مردم به حجّ [خانه خدا] اعلان عمومی کن تا [در نتیجه دعوتت تا روز قیامت، مردم] پیاده و سوار بر شتران لاغری که از هر راه دور و درازی روانه شده اند به سوی تو روی آورند»
ودر رابطه با جهاد به عنوان نمادی دیگر می فرماید: «الَّذین آمنُوا یقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کفرُوا یقاتِلُونَ فی سبیلِ الطاغُوتِ فقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیطانِ إِنَّ کیدَ الشَّیطانِ کان ضَعیفاً» (نساء/ آیه 76): «کسانی که ایمان آورده اند در راه خدا می جنگند، و کسانی که کفر ورزیده اند در راه طاغوت [هر طغیانگر نافرمان حق] می جنگند، پس شما با یاران و دوستان شیطان بجنگید، که بی تردید مکر و فریب شیطان همواره [در برابر تدبیر الهی] ضعیف است»
با اندکی توجه به این دسته از تعالیم و احکام اسلام، این نکته روشن خواهد شد که تحقق و به احرا درآمدن این احکام فقط با تجمع و یگانه شدن.تک تک مسلمین امکان پذیر خواهد شد. (جوادی آملی، 1389، ص 215)
2-2- احکام فردی که بر حالت جمعی و متحدالشکل آن تأکید بسیار شده است
«در برخی تعالیم اسلام به اجتماع تصریح نشده است؛ لیکن شارع نامستقیم حضور مردم - متحد شدن - را لازم شمرده است؛ مانند نماز جماعت، پرداخت زکات، تعاون بر قسط و عدل و بسیاری از امور و احکام اخلاقی که تجلّی و ظهور آن ها فقط در جامعه است» (همان، ص 215)
قران شریف در ارتباط با نماز وزکات می فرماید: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکعُوا مَعَ الرَّاکعین» (بقره/آیه 43): «و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع نمایید [با نمازگزاران نماز گزارید].»
همچنین در رابطه با برپایی قسط وعدل می فرمایدک«وَ أَقیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمیزان» (الرحمن/ آیه 9): «و وزن را به عدالت برپا دارید و ترازو را کم مگذارید.»مثالی که با توجه به آیات فوق در این باب می توان به آن استناد کرد، فعل «أقیموا» است. این فعل در 13 آیه و در 11 سوره قرآن کریم بکار رفته است، که در 10 مورد دستور به برپایی نماز به صورت جمعی و قومی است؛ در حالی که فعل أقام که حالت مفرد آن می باشد، فقط 2 بار در قرآن و در باب وجوب نماز بکار رفته است. با توجه به همین مثال، این امر خیلی روشن است که اتحاد و یکی شدن مسلمانان بنابر نص صحیح قرآن کریم از ضروریات امت اسلام است.
بنابر آن چه گذشت، این امر روشن است که قرآن به مسئله اتّحاد از دیدگاه اجتماعی آن نگریسته و بر اهمّیت اتّحاد میان مسلمانان و تمام جهانیان تأکید کرده است. بنابراین، برای ایجاد چنین وحدتی، باید راه کارهایی را ارائه کند، تا مسلمانان آن را بکار گیرند.
3- راه کارهای اتّحاد از منظر قرآن
قرآن کریم برای برقراری یگانگی و حفظ آن، راه کارهای گوناگونی را پیش بینی کرده که بخشی از آن، جنبه پیش گیری از تفرقه، و بخشی دیگر به درمان آن ناظر است.
3-1- توجّه به نقاط مشترک
انسان هایی که از سوی قرآن کریم به یگانگی و وحدت دعوت شده اند، دارای نقاط مشترکی با یکدیگر هستند. اشاره به این نقاط مشترک و عدم تفاوت میان انسان ها به دلیل این است که یگانگی میان انسانها و و وحدت میان آن ها روشن شود. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1386، ج 2، ص 87)در ارتباط با منشاء افرینش انسان به عنوان اولین نقطه اشتراک می فرماید: «فإنَّا خَلَقْنَاکمُ مِن تُرَابٍ» (حج/ آیه 5): «ما شما را از خاک آفریدیم.»
در ایه دیگر ضمن اشاره به منشاء افرینش تفاوتها را برای شناسایی دانسته می فرمایدک«یأیها النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمُ مِّن ذَکرٍ وَ اُنثی» (حجرات/ 13): «ای مردم، بی تردید ما همه [افراد نوع] شما را از یک مرد و زن [آدم و حوّا] آفریدیم، و یا هر فرد شما را از یک پدر و مادر خلق کردیم»
آیه ی شریفه فوق، روشن کننده این مطلب است که نژاد، رنگ، حسب و نسب، عرب و عجم بودن سبب امتیاز و تفاخر انسان ها نمی باشد؛ زیرا که همه به یک پدر و مادر برمی گردند. تفاوت ها و افتراقات قبیله ای نیز برای شناسایی افراد است تا یکدیگر را بشناسند، اگر شناسایی نباشد بندهای جامعه پاره می گردد. (قرشی،1377، ج 10، ص: 283). بنابراین بازگشت انسان ها به یک زن و مرد می تواند راه کاری برای وحدت افراد باشد، تا آن ها بتوانند با استفاده از همین گذشته ی خویش به یگانگی برسند.
قران شریف در برخی از ایات دیگر ااهل کتاب را به نقاط مشترک فرا خوانده می فرماید: «قُلْ یأَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ إِلی کلِمَةٍ سَوَاءِ بَینَنَا وَ بَینَکم أَلَّا نعْبُدَ إلَّا اللَّه و...» (آل عمران / 64): «بگو: ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است [انبیاء و کتاب های آسمانی بر آن متّفقند] گرد آییم، و آن این که جز خدا را نپرستیم و....»
از نکات بسیار مهمی که مفسرین در ذیل تفسیر این آیه ذکر می کنند، این است: در آیات دعوت به یکتاپرستی قرآن کریم، تمام جهات دعوت متوجه و مخصوص اسلام است؛ ولی در این آیه دعوت به نقطه های مشترک میان اسلام و آیین های اهل کتاب است. روی سخن خداوند متعال در این آیه به پیامبر اکرم (این است گه «بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم....» (مکارم شیرازی، 1374، ج 2، ص 594)
3-2- چنگ زدن به ریسمان الهی
قرآن کریم در صریح ترین آیه خود در زمینه ی دعوت به اتّحاد، همه مؤمنان را به چنگ زدن به ریسمان الهی و پرهیز از تفرقه خوانده است: «و اعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا و لاتَفَرَّقوا» (آل عمران/ آیه 103): «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»
در این که مقصود از ریسمان الهی چیست، مفسّران اختلاف دارند؛ قرآن، کتاب و سنّت، دین الهی، اطاعت خداوند، توحید خالص، ولایت اهل بیت(ع) و جماعت، وجوهی است که در تفسیر آن گفته شده است. برخی نیز مفهوم حبل اللّه را شامل همه این معانی دانسته اند. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1386، ج 2، ص 88)
با مراجعه به متون تفسیری و هم چنین احادیث که از منابع تفسیر قرآن کریم می باشند؛ به نظر می رسد که نزدیک ترین تفسیر برای این واژه، «قرآن» است؛ (طباطبایی، 1374، ج 3، ص572) چنان که در روایتی از رسول اکرم (قرآن، ریسمان الهی کشیده شده میان آسمان و زمین معرّفی شده است (مجلسی، 1403 ق، ج 97، ص 344).
علاوه بر حدیث فوق، قرآن کریم خود از مؤمنان خواسته است تا در اختلافات خویش، به خداوند و رجوع کنند: «فَان تَنزَعتُم فی شَی ءٍ فَرُدّوهُ الَی اللَّهِ و الرَّسُول» (نساء/ آیه 59). رجوع الی اللّه در کلام حضرت امیر(ع) به رجوع به قرآن تفسیر شده است: «رجوع به خداوند تبارک و تعالی به این است که طبق کلام او و کتاب او حکم نماییم.» (سید رضی، 1379، ص 445)
«بنابراین، قرآن کریم افزون بر آن که می تواند در نقش محور یگانگی، ایجاد کننده آن باشد می تواند در روی کرد اختلافات، یگانگی پیشین را نیز اعاده کند. چنین نقشی برای قرآن بدان سبب است که افزون بر دعوت همگان به یگانگی و برحذر داشتن آنان از تفرقه، نظام عقیدتی، اخلاقی و عملی منسجم و هماهنگی را ترسیم می کند که هر کس بدان رجوع کند، ناخودآگاه خود را با سایر پیروان قرآن یگانه می یابد.» (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1386، ج 2، ص 88)
3-3- مراجعه به سنّت پیامبر (ص)
در قرآن کریم، وجود مبارک پیامبر (به عنوان محوری برای همبستگی و یگانگی مسلمانان شناخته شده است: «وَ لَوْ کنتَ فظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک» (آل عمران/ آیه 159). علاوه بر وجود مبارک پیامبر(ص)، مراجعه به سنّت حضرت از جمله راه کارهایی است که برای ایجاد وحدت و حفظ یگانگی امت معرّفی شده است: «فان تنزَعتُم فی شَی ءٍ فَرُدّوهُ الَی اللَّهِ والرَّسولِ» (نساء/ آیه 59). بازگرداندن به رسول در روایت حضرت امیر(ع) به مراجعه به سنّت پیامبر(ص) تفسیر شده است: «و رجوع به رسول [(ص)] به این طریق است که سنّت و روش او را پیش بگیریم.» (سید رضی، 1379، ص 445).
بنابراین پیامبر(ص) خود می تواند برطرف کننده منازعات و مشاجرات باشد و بدین سبب پذیرش داوری وی مورد تأکید قرآن است؛ و سنّت حضرت به صورت شارح قرآن می تواند ابهامات و اشتباهات در فهم قرآن را که خود ممکن است زمینه ساز پراکندگی باشد، برطرف کند. نمونه ای از این دسته از اقدامات در سیره امام علی(ع) در برخورد با خوارج روشن است؛ ایشان در نامه ی خویش خطاب به عبدالله ابن عباس که در نهج البلاغه با نام «نامه ی 77» آورده شده است (شریف الرضی، 1414 ق، ج1، ص 465) این چنین می فرمایند: «به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زیرا قرآن دارای دیدگاه کلّی بوده، و تفسیرهای گوناگونی دارد، تو چیزی می گویی، و آن ها چیز دیگر، لیکن با سنّت پیامبر(ص) با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، که در برابر آن راهی جز پذیرش ندارند.» (دشتی، 1379، ص 619)
3-4- مراجعه به اهل بیت(ع)
قرآن کریم از مسلمانان خواسته است تا در موارد اختلافات خویش میان خود یا فهم دین، به آنان مراجعه کنند: «ولَو رَدّوهُ الَی الرَّسولِ و إلی اولِی الامرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذین یستَنبِطونَهُ منهُم» (نساء/ آیه 83) و یکی از عوامل معرّفی اهل بیت(ع) در جایگاه ثقل اصغر در روایت ثقلین از سوی پیامبر(ص) نقش مؤثّر آنان در ایجاد و حفظ یگانگی بوده است. هشام بن حکم در حضور امام صادق(ص) در مناظره ای با مرد شامی، ضرورت وجود امام را بر اساس ناکافی بودن قرآن و سنّت در رفع اختلاف ثابت کرد و امام را تنها مرجه مناسب برای برقراری وحدت میان مردم معرفی می کند.
«مرد شامی در مناظره با هشام بن حکم در اول الامر می گوید: پروردگار نسبت به مخلوقش خیر اندیش تر است؛ و پس از او رسول خدا(ص) است. هشام در این لحظه از آن مرد شامی پرسید: بعد از رسول خدا(ص) کیست؟ مرد شامی در جواب گفت: قرآن و سنت است. هشام- قرآن و سنت برای رفع اختلاف امروز ما سودمند است؟ شامی: آری. هشام: پس چرا من و تو اختلاف کردیم و برای مخالفتی که با تو داریم از شام به اینجا آمدی!شامی خاموش ماند، امام صادق(ع) به او گفت چرا سخن نمی گوئی، شامی گفت: اگر بگویم قرآن و سنت از ما رفع اختلاف می کنند، باطل گفته ام زیرا عبارات کتاب و سنت معانی مختلفی را متحمل است و اگر بگویم اختلاف داریم و هر یک از ما مدعی حق می باشیم، قرآن و سنت به ما سودی ندهند؛ ولی همین استدلال بر له من و علیه هشام است. حضرت فرمود: از او بپرس. شامی پرسید: چه کسی به مخلوق خیراندیش تر است: پروردگارشان یا خودشان! هشام: پروردگارشان از خودشان خیراندیش تر است. شامی: آیا پروردگار شخصی را به پا داشته است که ایشان را متحد کند و ناهمواریشان هموار سازد و حق و باطل را به ایشان باز گوید؟ هشام: در زمان رسول خدا یا امروز؟ شامی: در زمان رسول خدا(ص) که خود آن حضرت بود، امروز کیست؟ هشام: همین شخصی که بر مسند نشسته - اشاره به امام صادق(ع) کرد - و از اطراف جهان به سویش رهسپار گردند. شامی: من چگونه می توانم این را بفهمم؟ هشام: هر چه خواهی از او بپرس.» (کلینی، 1369، ج 1، صص 242 و 243)
3-5- امر به معروف و نهی از منکر
پس از این که در قرآن کریم مسلمانان به چنگ زدن به ریسمان الهی و پرهیز از تفرقه فراخوانده شده اند؛ از مسلمانان درخواست می شود که به انجام امر به معروف و نهی از منکر قیام کنند: «و لتَکن مِنکم امَّةٌ یدعونَ الَی الخیرِ و یأمرونَ بالمَعروفِ و ینهَونَ عَنِ المُنکرِ» (آل عمران/ آیه 104). این امر نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر، نقش ویژه ای در برقراری اتّحاد و نیز جلوگیری از تفرقه ایفا می کند.
آیت الله مکارم در فرازی از تفسیر این آیه می نویسند: «امر به معروف و نهی از منکر، پوششی اجتماعی برای محافظت جمعیت است و زیرا اگر مسئله امر به معروف و نهی از منکر در میان نباشد عوامل مختلفی که دشمن بقای «وحدت اجتماعی» هستند، همچون موریانه از درون، ریشه های اجتماع را می خورند، و آن را از هم متلاشی می سازند، بنابراین حفظ وحدت اجتماعی بدون نظارت عمومی ممکن نیست! (مکارم شیرازی، 1374، ج 2، ص 35)
پذیرش چنین نقش مؤثّری برای این امر به معروف و نهی از منکر از سوی مفسرین، شاید بدان سبب باشد که یکی از دلایل پراکندگی و تفرقه در دین، هواپرستی افراد و گروه ها است و امر به معروف و نهی از منکر به صورت نظارت اجتماعی می تواند مانع ره یافت و رواج چنین انحرافاتی باشد.
4- عوامل اتّحاد از منظر قرآن کریم
پس از بررسی مواردی از راه کارهای قرآن کریم، برای ایجاد وحدت در جامعه ی اسلامی آن چه ضروری می نماید بررسی عوامل شکل گیری این وحدت و یگانگی از منظر قرآن کریم می باشد
4-1- توحید
ﺑﺮ اﺳﺎس ﺟﻬﺎنﺑﯿﻨﯽ اﺳﻼﻣﯽ، ﺟﻬﺎن ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻮﺣﯿﺪ و وﺣﺪت ﺑﻨﺎ ﺷﺪه و ﺧﺪاوﻧﺪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮدات ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. در واﻗﻊ اﯾﻤﺎن ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﻠﺐﻫﺎی ﻣﺆﻣﻨﺎن را ﻧﺴﺒﺖ به ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎن و ﻫﻤﺴﻮ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﮔﻮﯾﯽ ﻫﻤﻪ آﻧﺎن روح واﺣﺪ دارﻧﺪ. آیه 63 سوره مبارکه انفال که می فرماید: «وَ أَلَّفَ بینَ قلُوبهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَّا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَ لَکنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَینهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ» ﻣﺆﯾﺪ اﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ اﺳﺖ. در آیه 64 سوره مبارکه آل عمران؛ «قُلْ یأَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ إِلی کلِمَةٍ سَوَاءِ بَینَنَا وَ بَینَکم أَلَّا نعْبُدَ إِلَّا اللَّه وَ لَا نشرِک بِهِ شَیئًا وَ لَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بعْضًا أَرْبابًا من دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ نیز ﺧﺪاوﻧﺪ از اﺻﻞ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬﻢ وﺣﺪت ادﯾﺎن ﯾﺎد ﮐﺮده اﺳﺖ (شهرکی فلاح، 1397: ص 63). آیه دﯾﮕﺮ ﮐﻪ در آن ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ وﺣﺪت «اﻣﺖ واﺣﺪه» ذﮐﺮ ﺷﺪه،آیه 92 سوره مبارکه انبیاء است که می فرماید: «إِنَّ هذِهِ أُمتُکمْ أُمةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ» اﺳﺖ. ﻃﺒﻖ ﺑﯿﺎن ﻣﻔﺴﺮان (ﻃﺒﺮﺳﯽ، ﻓﺨﺮ رازی، ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ، و...) ﻣﺮاد از «اﻣﮥ واﺣﺪه» اﻣﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﺧﺘﻼﻓﯽ در آن ﻧﺒﺎﺷﺪ و ﻫﻤﻪ آن ﻫﺎ در اﺻﻞ ﺗﻮﺣﯿﺪ متفق اﻟﮑﻠﻤﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ (شهرکی فلاح، 1397: ص 63).
4-2- پذیرش کامل دین
قرآن، از مؤمنان خواسته است که اسلام را بدون هیچ کم و کاست پذیرا باشند: «یایهَا الَّذینَ ءامَنُوا ادخُلوا فِی السّلمِ کافَّةً» (بقره/ آیه 208). کافّه، صفت سلم و به معنای پذیرش کامل و بدون کم و کاست اسلام است؛ (طبرسی، 1372، ج 1، ص 537). با نگاهی به تفسیر این آیه در سایر کتب تفاسیر، می توانیم این گونه برداشت کنیم: از نظر قرآن، مهم ترین عامل ایجادِ اختلاف و عدم یگانگی در میان ادیان، عدم پذیرش کامل دین است (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 86). به همین دلیل قرآن کریم از مؤمنان خواسته تا مانند امّت های پیشین در دینشان دچار تفرقه و چند دستگی نشوند: «و لا تَکونوا کالَّذینَ تَفَرَّقوا و اختَلَفوا من بعدِ ما جاءَهُمُ البَینتُ». (آل عمران/ آیه 105)
4-3- پیراستگی باطن
قرآن کریم، پیروی از شیطان را یکی از عوامل ایجاد تفرقه می شناسد. شیطان به صورت دشمن آشکار بشر «إنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ» (بقره/ آیه 208)، به ایجاد دشمنی و کینه ورزی میان مؤمنان با ابزاری همچون شراب و قمار می پردازد: «إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَن یوقِعَ بَینَکمُ الْعدَاوَةَ وَ الْبغْضَاءَ فی الخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ وَ یصُدَّکمْ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُون» (مائده/ آیه 91).
دستور قرآن کریم مبنی بر عدم پیروی از گام شیطان «و لا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیطَان» (بقره/ آیه 208) نشان می دهد که طهارت باطن و تزکیه نفس از بیماری های اخلاقی و خصلت های شیطانی چون حسادت، کینه ورزی، لجاجت، شهرت طلبی، تکبّر، دنیاپرستی و... یکی از عناصر یگانگی میان مؤمنان را تشکیل می دهد. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 87)
4-4- یک پارچگی مقابل دشمنان
قرآن، توجّه مؤمنان را به یگانگی مشرکان و هم دستی آنان در نبرد با مسلمانان جلب کرده و از آنان خواسته تا به سان دشمنانشان با یک پارچگی به نبرد آنان برخیزند: «و قتِلُوا المُشرِکینَ کافَّةً کمایقتِلونَکم کافَّةً» (توبه/ آیه 36).
این دستور قرآن کریم مبنی بر این که «[به هنگام نبرد] با مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آن ها دسته جمعی با شما پیکار می کنند.» این مطلب را نمایان می سازد که اتحاد و یک پارچگی دشمنان دین در راه مقابله با اسلام و مسلمانان از عوامل گردآورنده مسلمانان در مقابل جبهه های مخالف خواهد بود (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 87).
5- آثار و نتایج اتحاد از منظر قرآن کریم
5-1- امنیت و آرامش
مهم ترین دستاورد اتحاد اجتماعی و سایر انواع اتحاد؛ حفظ صلح، آرامش و امنیت و دور ماندن از جنگ و خون ریزی و جدایی است؛ زیرا اتّحاد، حسّ نوع دوستی و همکاری متقابل را تقویت می کند و همه فتنه های اجتماعی را که از برتری جویی نژادی ناشی است، از بین می برد؛ چنان که اتحاد پیروان ادیان آسمانی، از تنش میان آنان کاسته و اتحاد میان مؤمنان، زمینه درگیری را مرتفع می سازد و یگانگی در نهاد خانواده مانع از طلاق و قطع پیوند خویشاوندی می شود. قرآن از تفرقه، به کرانه گودال آتش جنگ یاد کرده که اتحاد، خطرِ فرو افتادن در چنین گودالی را بر طرف می سازد (طباطبایی، 1374، ج 3، ص 573): «و کنتُم عَلی شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَانقَذَکم مِنها...». (آل عمران/ 3، 103)
5-2- برچیده شدن سلطه بیگانگان و استعمارگران
به استناد آیه ی «وجعَلَ اهلَها شِیعًا یستَضعِفُ طافَةً منهُم» (قصص / آیه 4) فرعون از اهرم تفرقه بنی اسرائیل برای استضعاف و بهره کشی از آنان استفاده کرده است. مفهوم آیه این است که در سایه اتّحاد بنی اسرائیل، استثمار آنان ممکن نبوده است (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 85).
5-3- حفظ استواری و استحکام
قرآن، منازعه را باعث ایجاد سستی در صف مسلمانان می داند (طباطبایی، 1374، ج 4، ص 95): «و لا تَنزَعوا فَتفشَلوا». (انفال/ آیه 46) از مفهوم آیه برمی آید که اتّحاد، باعث استواری و استحکام صفوف مسلمانان در برابر دشمنان می شود؛ چنان که در جای دیگر، مؤمنانی را که در کنار یک دیگر صف تشکیل داده، بسان بنیان مرصوص در راه خدا به نبرد می پردازند، ستوده است (مکارم شیرازی، 1374، ج 24، ص 65): «انَّ اللَّهَ یحِبُّ الَّذینَ یقتِلونَ فی سبیلِهِ صَفًّا کانَّهُم بُنینٌ مَرصوصٌ» (صف/ آیه 4).
5-4- حفظ قدرت و جبروت
«قرآن، از مسلمانان خواسته تا با تقویت قوای جسمانی و نظامی، زمینه رعب و وحشت دشمنانشان را فراهم سازند (انفال / آیه 60)؛ بدین رو، آنان را از منازعه برحذر داشته و آن را زمینه ساز از دست رفتن جبروت آنان در دل دشمنان دانسته است: «ولاتَنزَعوا... و تَذهَبَ ریحُکم». (انفال / آیه 46) گویا اتّحاد و یگانگی مؤمنان باعث حفظ این هیمنه خواهد بود و اگر مسلمانان بخواهند این هیمنه خود را در میان جهانیان حفظ کنند، یگانه راه آن، پای بندی به این یگانگی است.» (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 85).
نتیجه گیری
بنابر فرمایشات قرآن کریم؛ احکام اجتماعی اسلام را می توان به دو صورت «صرفاً اجتماعی» و «احکام فردی که بر حالت جمعی و متحدالشکل آن تأکید بسیار شده است» تقسیم کرد؛ که نشان دهنده اهمیت وحدت مسلمانان است. برای کسب این وحدت راه کارهایی از سوی قرآن، همچون: توجّه به نقاط مشترک، چنگ زدن به ریسمان الهی، مراجعه به سنّت پیامبر(ص)، مراجعه به اهل بیت(ع) و امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده است. رسیدن به اتحاد اجتماعی آثار و نتایج ثمربخشی، همچون: امنیت و آرامش، برچیده شدن سلطه بیگانگان و استعمارگران، حفظ استواری و استحکام و حفظ قدرت و جبروت را به دنبال خواهد داشت.
منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه
1. ارفع، سید کاظم، (1379)، ترجمه روان نهج البلاغه امام علی(ع)، تهران، انتشارات فیض کاشانی، چ دوم
2. جوادی آملی، عبدالله، (1386)، وحدت جوامعه در نهج البلاغه، تحقیق: سعید بندعلی، قم: اسراء، چ دوم
3. ____________، (1389)، جامعه در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم: اسراء، چ سوم
4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (1412 ق)، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، بیروت: دارالعلم الدار الشامی، چ اول
5. دشتی، محمد، (1379)، ترجمه نهج البلاغه امام علی(ع)، قم: مؤسسه انتشارات مشهور، چ اول
6. شریف الرضی، محمد بن حسین، (1414 ق)، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، قم: هجرت، چ اول
7. طبرسی، فضل بن حسن، (1372)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، چ سوم
8. طباطبایی، محمدحسین، (1374)، ترجمه تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم، چ پنجم
9. طریحی، فخر الدین، (1375)، مجمع البحرین، تحقیق: سید احمد حسینی، تهران: کتابفروشی مرتضوی، چ سوم
10. قرشی، سید علی اکبر، (1377)، تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت، چ سوم
11. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، (1386)، دائره المعارف قرآن کریم، قم: بوستان کتاب، ج 2، چ سوم
12. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی ، (1403 ق)، بحار الأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چ دوم
13. کلینی، محمد بن یعقوب، (1369)، أصول الکافی / ترجمه مصطفوی ، ترجمه: مصطفوی، سید جواد، تهران: کتاب فروشی علمیه اسلامیه، چ اول
14. مکارم شیرازی، ناصر، (1374)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چ اول
مقاله
15. ﺷﻬﺮﮐﯽ ﻓﻼح، ﻏﻼﻣﺮضا (1397)، «ﺣﻮزه ﻫﺎی وﺣﺪت، ﻋﻮاﻣﻞ و راﻫﮑﺎرﻫﺎی اﯾﺠﺎد آن از ﻣﻨﻈﺮ ﻗﺮآن»، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻗﺮآﻧﯽ، ﺳﺎل ﻧﻬﻢ، ﺷﻤﺎره 33، ﺻﺺ 49- 72
16. صادقی اردستانی، (1363)، «وحدت امت در قرآن و سنت»، «وحدت مسلمین» نگرشی به مقالات کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعات، قم، الهادی، از (صفحه 495 الی 509)