ماهان شبکه ایرانیان

مطرب &#۸۲۱۱; وقتی نه فیلمفارسی جواب میدهد و نه فیلم هندی

مصطفی کیایی با آثاری چون «عصر یخبندان» و «بارکد» نشان داد که می‌تواند بیننده‌اش را راضی کند. کیایی، قصه‌هایی که از میان دغدغه‌های اجتماعی مخاطب می‌آمدند را دستمایه خلق آثاری سرگرم‌کننده می‌کرد


مصطفی کیایی
با آثاری چون «عصر یخبندان» و «بارکد» نشان داد که می‌تواند بیننده‌اش را راضی کند. کیایی، قصه‌هایی که از میان دغدغه‌های اجتماعی مخاطب می‌آمدند را دستمایه خلق آثاری سرگرم‌کننده می‌کرد. ریتم مناسب، شوخی‌های به‌جا، شخصیت‌پردازی‌های قابل‌تأمل و مهم‌تر از همه فضای کلی فیلم‌های کیایی، نام او را به‌عنوان فیلم‌سازی مطرح کرد که می‌توانست بدون پناه بردن به شوخی‌های جنسی و مسخره‌بازی، قصه‌ای شرافتمندانه را به سرگرم‌کننده‌ترین شکل ممکن برای بیننده‌اش تعریف کند.
«چهارراه استانبول» اما این تصویر را از سینمای کیایی کمرنگ کرد. فیلمی که موضوعی حساس داشت و با اغماض می‌شد همچنان ردپای سینمای سرگرم‌کننده کیایی را در آن دید. اما «مطرب» در ادامه «چهارراه استانبول» قرار می‌گیرد، با این تفاوت که هیچ جایی برای اغماض نمی‌گذارد و یکسره تصویر دوست‌داشتنی که از سینمای کیایی داشتیم را برهم میزند.

همچنین بخوانید:
نقد فیلم مطرب – بیا وسط!

یک روایت بی افت‌وخیز

مطرب

در سکانس اول، ابراهیم روی صحنه ظاهر می‌شود تا بخواند. همه جزئیات سر جایشان هستند و دقتی که پرستویی در بازی کردن شخصیت ابراهیم به‌کاربرده است، از همین‌جا مشخص است. بیننده آماده می‌شود تا بازی متفاوت دیگری از پرستویی ببیند و به میان یکی از آن کمدی‌های ناب که این روزها کمتر نمونه‌اش پیدا می‌شود، پرتاب شود. اما همه‌چیز، و حتی روایت «مطرب» در همین سکانس پایان می‌یابد.
«مطرب» قصه ابراهیم (پرویز پرستویی) است. او که خواننده‌ای تازه‌کار است، در بحبوحه انقلاب دستگیر می‌شود و به‌جای معروفیت و شهرت، زندان نصیبش می‌شود. مسیر زندگی ابراهیم روی بدشانسی می‌چرخد. همسرش را از دست می‌دهد، پسرش بعد از کلاه‌برداری، با سودای خواننده مشهوری شدن از ایران فرار می‌کند و دخترش چند ماه بعد از ازدواج جدا می‌شود و نزد او برمی‌گردد.
ابراهیم که در تمام این سال‌ها، آرزوی خوانندگی در سر داشته، در مجالس مشغول به کار می‌شود، تا اینکه دخترش زیبا (الناز شاکر دوست) شرایطی فراهم می‌آورد تا ابراهیم به‌عنوان نماینده ایران در هفته فرهنگی عازم استانبول شود و کنسرتی برگزار کند.

مطرب

بن‌مایه اصلی روایت کیایی، ساده و خطی است. «مطرب» حرفی برای گفتن ندارد و کیایی هم این قصه ساده را پرداختی نکرده است. فیلم‌نامه «مطرب» بی جوش‌وخروش است، نقطه اوج ندارد و گره‌افکنی و گره‌گشایی دراماتیکی در آن رخ نمی‌دهد. درنتیجه این فیلم‌نامه خنثی و ریتم کند فیلم، بیننده خیلی زود از مسیر حوادث جدا می‌شود و با کرختی ادامه روایت را تماشا می‌کند.

شخصیت‌های غیرمنطقی

در ادامه، تنها چیزی که شاهدش هستیم، یک دور تند از حوادث زندگی ابراهیم است تا او را به زمان حال برساند. در این میان، شخصیت‌هایی که قرار است به‌عنوان کاراکتر مکمل بار دراماتیک و روایی در قصه داشته باشند، با بی‌دقتی پرداخت می‌شوند و صدای ابراهیم به‌عنوان راوی، تصاویری را همراهی می‌کند که هیچ‌چیز برای عرضه ندارند.
روایت راوی، هم مثل بقیه عناصر فیلم، بی‌خاصیت است و تأثیری روی مخاطب و جذب او ندارد. اما مهم‌تر از این راوی بی‌خاصیت، کاراکترهایی هستند که حتی به تیپ هم نمی‌رسند. رابطه عاطفی قوی میان ابراهیم و دخترش، هیچ نمودی در فیلم‌نامه ندارد و صرف یک نگاه مغموم در شب عروسی، اصلاً به هم نزدیک نمی‌شوند. بااین‌حال، بیننده باید باور کند که پدر و دختر، به هم وابسته هستند.

محسن کیایی الناز شاکردوست

شخصیت زیبا، بی‌منطق‌ترین کاراکتر فیلم‌نامه است. دختری که از یک‌جهت به خاطر پدرش، بعد از فرار برادر مانده تا پدر تنها نباشد، از سوی دیگر، سودای از ایران رفتن را در سر می‌پروراند. از یک‌جهت دخترکی معصوم است که شوهرش کتکش میزند و به او اجازه خواندن نمی‌دهد، از سوی دیگر آن‌قدر خرده‌شیشه دارد که از نماینده سفارت اخاذی کند یا پول‌های پدرش را بدزدد تا بتواند به آمریکا برود.
شخصیت برادر، فؤاد، با بازی محسن کیایی هم تعریف چندانی ندارد. بعضی سکانس‌ها به کلاه‌مخملی‌های فیلمفارسی طعنه میزند و در باقی فیلم، همان کاراکتر ابله «بارکد» است. دروغ‌هایی که فؤاد می‌گوید، آن‌قدر ناشیانه است که انگار یک بچه این دروغ‌ها را سرهم کرده است و عدم منطق در وجود این کاراکتر، باورپذیری او را از بقیه کاراکترها مشکل‌تر می‌کند.
«مطرب» به‌مانند بقیه کمدی‌های این چند سال اخیر، با بهانه اینکه فیلمی کمدی است، نه‌تنها از بسط قصه بازمی‌ماند که کاراکترهایی سطحی و غیرقابل‌باور به بیننده ارائه می‌دهد و روابطی را به تصویر می‌کشد که نه‌تنها بیننده را جذب نمی‌کند که او را پس هم میزند.

مطرب

شوخی‌های تکراری

یکی از مهم‌ترین عناصری یک فیلم کمدی شوخی‌ها هستند. شوخی‌هایی که هرچقدر گذراتر باشند، تأثیر بیشتری روی بیننده می‌گذارند. تأکید و تکرار لحظات کمدی و شوخی‌های فیلم، مثل نشخوار کردن می‌ماند. کاری که دقیقاً در «مطرب» انجام‌شده است. کیایی با خلق چند تک لحظه کمدی، در طول فیلمش، می‌توانست موفقیت بیشتری به دست آورد تا با تکرار کردن مداوم این لحظات. بار کمدی شوخی‌ها به‌مرور از بین می‌رود و کرختی فیلم‌نامه و روایت، بیننده را درگیر می‌کند.
درنهایت هم «مطرب» به‌کل لحن کمدی خود را از دست می‌دهد و با فضاسازی ناقص و کاراکترهای نه‌چندان جذابش، به سطح فیلمفارسی هایی که با سازوآواز بیننده را مجذوب می‌کردند نزول پیدا می‌کند. با این تفاوت که «مطرب» در پرورش صحنه‌های آوازخوانی هم ناتوان است و حال و هوای عاریه‌اش از فیلمفارسی ها هم نمی‌تواند بیننده را فریب دهد. اشاره شخصیت‌ها به خوانندگان قبل از انقلاب و بازخوانی ترانه‌های معروف در فضای جعلی فیلم حربه «مطرب» است برای ایجاد حس آشنا پنداری در بیننده که به‌واسطه همان تکرار لحظات درخشان در فیلم کارکرد خود را یکسره از دست می‌دهد.

فیلمی از مصطفی کیایی

درنهایت …

«مطرب» با یک پایان هندی روایتش را خاتمه می‌دهد و بیننده را از رنجی که گرفتارش کرده است رها می‌کند. همه به آرزویشان می‌رسند، فؤاد با خواننده معروف ترکیه‌ای وصلت می‌کند و ابراهیم از روی تخت بیمارستان به صحنه کنسرت می‌رسد. در این میان تنها زیبا است که با چشمانی اشک‌بار اجرای برادر و پدرش را تماشا می‌کند. این اشاره تنها نکته جذاب «مطرب» است. کیایی با زیبا و اشک‌هایی که هم از شوق می‌ریزد و هم از غصه، زنی را نشان می‌دهد که حتی در بهترین شرایط هم نمی‌تواند به آرزوی خود برسد.
«مطرب» با موضوع خواننده‌ای که از قبل از انقلاب باقی‌مانده است، وارد جریان حساسی می‌شود. اما به‌جای آنکه باظرافت به این حساسیت‌ها بپردازد، مغلوب جو حاضر می‌شود. عشق زیبا به خوانندگی در میان روایت گم می‌شود و شخصیت‌ها پادرهوا به نظر می‌رسند. کیایی اذعان داشته که وقفه یک‌هفته‌ای که در جریان اکران فیلم اتفاق افتاد، به دلیل حذف برخی صحنه‌ها بوده که البته به کلیت اثر ضربه‌ای وارد نکرده است.
بااین‌حال نمی‌توان انکار کرد که «مطرب» جسارت همیشگی کیایی را ندارد. ریتم خنثی روایت و قصه‌ای که اصلاً ظرفیت این‌همه کش دادن را ندارد، «مطرب» را به ضعیف‌ترین اثر کارنامه کیایی تبدیل کرده است. درنهایت هم، «مطرب» سوار بر نیاز و اشتیاق مخاطب برای دیدن یک فیلم کمدی، در فضایی دروغین به تبلیغات می‌پردازد و در همان اولین قدم، یعنی کمدی بودن شکست می‌خورد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان