استمرار حکومت و جامعه اسلامی

بهترین راه برای احیای نام ائمه (علیهم السلام) آشنایی به مکتب اینها و ره آورد علمی اینهاست. مرحوم شیخ مفید(رضوان الله تعالی علیه) که در عصر غیبت زندگی می کرد و از اساتید بزرگوار شیخ طوسی، سید مرتضی، سید رضی است، بسیاری از علمای بزرگ اسلام در محضر شیخ مفید استفاده کردند، او یک امالی دارد

بهترین راه برای احیای نام ائمه (علیهم السلام) آشنایی به مکتب اینها و ره آورد علمی اینهاست. مرحوم شیخ مفید(رضوان الله تعالی علیه) که در عصر غیبت زندگی می کرد و از اساتید بزرگوار شیخ طوسی، سید مرتضی، سید رضی است، بسیاری از علمای بزرگ اسلام در محضر شیخ مفید استفاده کردند، او یک امالی دارد. امالی عبارت از آن کتابی است که اصحاب ائمه و شاگردان ائمه دور هم جمع می شدند و حضرت برای آنها احادیثی می گفت و این احادیث را این بزرگواران به صورت امالی جمع کردند. وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) فرمود اسلام برای یک تمدّن غنی و قوی آمده است، چون رسول خدا فرمود: «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه»؛ یعنی این مکتب بالاترین مکتب جهان است و هیچ چیزی به اندازه اسلام برازنده نیست.

اینکه در دو جای قرآن خدا فرمود: ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ﴾؛ بر همه مکتب ها باید پیروز بشود، هم این دو آیه هم آن بیان نورانی حضرت که فرمود: «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه»، اینها گرچه به حسب ظاهر به صورت جمله خبریه است؛ ولی به داعی انشاء القا شده است. آن دستورها گاهی به صورت فرمان است، گاهی به صورت گزارش. این را می گویند خبری است به داعی انشاء. آن جمله های خبری که به داعی انشاء گفته شده، دلالت آنها بر انشاء قوی تر از جمله انشایی است. اینکه حضرت فرمود: «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه»؛ یعنی این مکتب عالی ترین مکتب جهان دین، حق، صدق، خیر و حُسن است و ما موظفیم هم این را بشناسیم و هم عمل کنیم و هم بشناسانیم و هم آن را جهانی کنیم که «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه». تا به جایی برسد که ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ﴾.

بنابراین ما چند تا وظیفه داریم؛ اول اینکه عالمانه زندگی کنیم. امام ششم به ما فرمود، اینکه پیامبر فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ» این یک چهره مستور دارد و یک چهره مشهور. چهره مشهور آن این است که بر همه واجب است آن علم نافع را فرا بگیرند که از کجا آمدند، در چه زمینه هستند، کجا می روند، چه باید بکنند. اگر انسان یک موجود ابدی است که هست و اگر انسان مرگ را می میراند نه بمیرد و اگر انسان با مُردن از پوست به درمی آید نه بپوسد، این موجود ابدی یک فکر ابدی می خواهد، یک عمل ابدی می خواهد. تنها فکر ابدی و عمل ابدی را آن ابدآفرین یعنی خدای سبحان مشخص می کند. اینکه رسول گرامی فرمود که «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ» مستحضر هستید که این مبتدا مذکر است، خبر مؤنث نیست، این «تاء» «فریضة»، «تاء» مبالغه است؛ مثل علامه، نفرمود طلب علم و عالم شدن واجب است، فرمود عالم شدن و چیزی فهمیدن خیلی، خیلی، خیلی واجب است نفرمود «طلب العلم فریضٌ»، فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ» که این «تاء» مبالغه هست، وگرنه که مبتدا مذکر، خبر که مؤنث نیست. امام صادق (سلام الله علیه) فرمود اینکه فراگیری علم واجب است، این دو پیام دارد: یکی نسبت به توده مردم، دیگری نسبت به علما و خداوند فراگیری علم را بر مردم واجب نکرد، مگر اینکه تعلیم را، تربیت را، تألیف را، سخنرانی را بر علما واجب کرد، اگر طلب علم بر طالبان حوزه و دانشگاه واجب است، تعلیم علم بر اساتید حوزه و دانشگاه هم واجب است، استدلال امام صادق (سلام الله علیه) این است که «لِأَنَ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ»؛ اول علم است بعد جهل، یعنی انسان وقتی از علم فاصله بگیرد می شود جاهل، لذا در نوبت های گذشته از امام صادق(سلام الله علیه) به عرضتان رسید که حضرت فرمود: «فَلَیتَ هَذِهِ الطَّاغِیةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکنْتُهُ وَ أَسْکنْتُکمْ مَعِی»، حضرت گله دارد. می فرماید: ای کاش این طاغوت عصر، این منصور دوانقی که طغیانگر است به من اجازه می داد من در طائف ـ طائف یک منطقه خوش آب و هوا است که می تواند حوزه دوازد ماهه داشته باشد، مدینه و امثال مدینه گرم هستند و نمی توانند حوزه دوازده ماه داشته باشند ـ ای کاش این طغیانگر عصر به من اجازه می داد من در طائف مدرسه ای می ساختم، چند تا حجره در آن مدرسه بود، شما را آنجا جای می دادم، خودم هم در آن مدرسه مسکن داشتم: «فَلَیتَ هَذِهِ الطَّاغِیةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکنْتُهُ وَ أَسْکنْتُکمْ مَعِی» که این حدیث نورانی در سال های قبل هم به عرض شما رسید. الآن خدا را شکر که در منطقه فیروزکوه یک مدرسه ای ساخته شد، یک عالم بزرگوار و یک زعیم گرانقدر، یک مدرس وارسته، یک محقق ارجمند، عهده دار تعلیم و تربیت طلابی هستند که خروجی آنها، میوه آن درخت ها چندین سال است که جامعه آن بخش فیروزکوه و غیر فیروزکوه را متنعم کرده است، امروز هم چند نفر از میوه های درخت همان مدرسه اند که به لباس پُر افتخار روحانیت درآمدند هم راه خودشان را طی می کنند هم به دیگران راه می دهند که امام فرمود: «لِأَنَ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ»؛ یعنی خدا قبل از اینکه بر دیگران فراگیری علم را واجب کند بر علما تعلیم علم را، تألیف کتاب را، تبیین معارف علم را واجب کرده است. این مطلب اول.

مطلب دوم آن است که ما اگر بخواهیم عالم بشویم؛ چه برای خودمان، چه برای دیگران بهره ای داشته باشیم، باید یک حوزه علمیه داشته باشیم. این حوزه علمیه یا دانشگاه در بیرون هست، مشخص است آن چیز روشنی است؛ اما آنچه که امام صادق(سلام الله علیه) فرمود و اصرار دارد این است که ما یک حوزه علمیه ای در درون خودمان داشته باشیم. یک استادی، یک مربی و یک مدبّری در درون خود داشته باشیم. فرمود تا انسان یک عالم درونی نداشته باشد، علم بیرونی فایده ندارد. اگر از درون آن روحانیت او، آن واعظ او، آن فطرت او که ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾، آن منبر نداشته باشد، مرتّب نصیحت نکند، از درون به ما نور ندهد، علم بیرون نفعی ندارد، زودگذر است.

اگر علم درون را ما تقویت کنیم، از علوم بیرون بهره های فراوانی می بریم. این از بیانات نورانی امام صادق است که فرمود یک منبر از درون باید داشته باشیم، چرا؟ برای اینکه آن که از درون به ما می گوید هم بر ما مسلّط است هم مبرهن سخن می گوید هم دائماً هشدار می دهد و جلوی غفلت ما را می گیرد که «مَا دَامَ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِه» وعظ دیگران برای آنها سودی ندارد.

این را از کجا ما می توانیم استفاده کنیم؟ خدای سبحان انبیا را ـ همه اینها را ـ به عنوان الگو برای ما فرستاده است. آن مرحله ای که آنها دارند، مراحل عالیه است و در قله کمالات است؛ اما آن مقداری که ما می توانیم به اینها تأسی کنیم که ﴿لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ آن دامنه قله است و آن اواسط کار است و آن اوایل کار است و به هر حال نموداری است و آن جریان این است که خدای سبحان فرمود یک عده ای منتظرند از جیبشان چه درمی آید! یک عده منتظرند از جَیبشان چه درمی آید! «جَیب»؛ یعنی سینه. اگر کسی موسای کلیم را می خواهد الگو قرار بدهد، هارون را الگو قرار بدهد، اهل بیت و امام صادق را الگو قرار بدهد، باید ببیند از جَیب او چه درمی آید، نه از جیب او. آنچه از جیب او درمی آید، زودگذر است و موسای کلیم فرمود: ﴿اسْلُک یدَک فی جَیبِک تَخْرُجْ بَیضاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ﴾«ید بیضاء» می خواهی، دست در سینه ات بگذارد. اینجا اگر جای امن باشد، شرح صدر داشته باشد: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ را رعایت کرده باشد هم راه خود را می بینی هم به دیگران راه می دهی؛ ولی اگر قدرت او به جِیبت باشد هم بی راهه می روی هم راه دیگران را می بندی.

الآن آنهایی که ﴿اسْلُک یدَک فی جَیبِک تَخْرُجْ بَیضاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ﴾ آن راه را رفتند؛ خواه در دفاع مقدس، خواه در جنگ ها، خواه در دفاع از حرم امام، خواه در دفاع از حرم ولایت، هر نامی که در این چند سال شربت شهادت نوشیدند یا فاتحانه پیروز برگشتند، آنها دست در جَیب و در سینه گذاشتند و کلیمی شدند، موسوی شدند، اهل بیتی شدند و با شرح صدر زندگی کردند هم راه را به دیگران نشان دادند و هم خودشان راهی راه شدند.

امام فرمود اگر کسی بخواهد به جایی برسد باید یک منبر در درون خود داشته باشد: «مَا دَامَ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِه »، وعظ های دیگران اثری ندارد. ما با سرمایه خلق شدیم نه بی سرمایه. فرمود خدای سبحان، آن درس هایی که شما در حوزه و دانشگاه می خوانید، آن را در سوره «نحل» فرمود: ﴿وَ اللَّهُ أَخْرَجَکمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکمْ﴾ که ﴿لا تَعْلَمُونَ شَیئاً﴾،اینها علم های مدرسه ای است که یاد می گیرید بعد هم در دروان پیری از یادتان می رود که ﴿بَعْدِ عِلْمٍ شَیئاً﴾، غالب ما که در حوزه و دانشگاه چیزی یاد می گیریم، در کهنسالی یادمان می رود؛ اما آن علمی که خدا به ما عطا کرد: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ چه چیزی بد است، چه چیزی خوب است، آنها را در درون ما نهادینه کرده است، آنها از یاد رفتنی نیست، مگر اینکه ما عمداً روی اینها خاشاک بریزیم، اینها را دفن کنیم در غرائز و اغراض که ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾، وگرنه اینها حرف هست. باید دست در جَیب و قلب و در سینه مان بگذاریم، سرمایه را از آنجا بگیریم که بشود «ید بیضاء». حالا آن کسی که مثل علامه طباطبایی، علامه امینی، علامه های دیگر چیزی می نویسند، این «ید بیضاء» است؛ حالا لازم نیست کسی نظیر موسای کلیم این را کسی توقع ندارد. برای غیر انبیا مقدور نیست که انسان دست در گریبان بگذارد و مانند آفتاب بدرخشد؛ اما وقتی دست در سینه طیب و طاهر می گذارد و بعد المیزان می نویسد یا الغدیر می نویسد، این ﴿اسْلُک یدَک فی جَیبِک تَخْرُجْ بَیضاءَ﴾، این روشن است، روشنگر جامعه است، این حقیقت ولایت را معین می کند، این حقیقت توحید را تبیین می کند، این راه باز است و این مدرسه ها و امثال این مدرسه ها توان آن را دارند که گوشه ای از فرمایشات نورانی امام صادق(سلام الله علیه) را عملی بکنند، این می شود و خود حضرت این کاره بود بالاصاله، به شاگردان آموخت، بعد فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ مَنْ حَبَّبَنَا إِلَی النَّاس»، خدا رحمت کند جامعه ای را، مردمی را، مبلغانی را که ما را پیش مردم محبوب نشان می دهند! چرا محبوب نشان می دهند؟ برای اینکه اینها حرف های دل پذیر دارند، رفتارهای دل پذیر دارند. گفتارهای دل پذیر دارند که هم جامعه را حفظ می کند هم سایر جوامع را متوجه اینها می کند که از اینها بهره ببرد. الآن که به لطف الهی روی پای خود ایستاده ایم و با همه فشارهایی که بیگانه ها تحمیل کردند به برکت همان است که این کشور تربیت شده وجود مبارک امام صادق و سایر ائمه (علیهم السلام) است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان