سرویس سیاست مشرق- روز 26 اردیبهشت 96، در حالی که روند رایگیری برای انتخاب رییس جمهور دوازدهم به نیمه نرسیده بود، انتشار فیلمی از اظهارات یکی از اعضای کابینه بعد از انداختن رای به صندوق جنجالی شد. سیدرضا صالحی امیری (از نیروهای امنیتی دولت روحانی)، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در صحبت با خبرنگاران، با کنایه به دیدار بک خواننده زیرزمینی با نامزد رقیب رییس دولت، چنین گفت:
" این یکی از طنزهای انتخاباتی است و شوخیه...من به کاندیدای عزیزی که امروز در صحنه رقابت است پیام می دهم که اگر واقعا نیاز به هنزمندان داشتید، به من پیام می دادید تا برای شما یک تعدادی را می فرستادم."
وقتی خبرنگار پرسید که «آیا شوخی می کنید؟»، صالحی تاکید کرد که «نه، کاملا جدی می گویم."
گرچه در فضای هیجانی از «تَکرار میکنم» لیدر اصلاحات و کمپینهای بنفش «سلبریتیها»، آنچنان که باید این حرف جناب وزیر وقت، پاسخ نگرفت و جز برخی واکنشها که بیشتر شبیه غرولند بود، بدنهی «هنرمندان»، ترجیح دادند در فضای شاد ابقای دولت «اعتدال»، حرف وزیر را نشنیده بگیرند.
البته هم سیدرضا صالحی امیری و هم علی ربیعی، به خوبی معنای این سخنان را (که در عین وهنآور بودن، واقعیت دارد) به خوبی می دانند، چرا که این دو چهرهی امنیتی سابق، به خوبی نبض «سلبریتی» جماعت را می دانند و به خوبی از رموز بسیج هنرمندان «اتوبوسی»، در بزنگاههای انتخاباتی آگاه هستند.
لشکر سلبریتیهای «گوش به فرمان»، که یک روز مچبند سبز به دست، در سال 88 پیش قراول ایجاد شکاف در ملت ایران با اسم رمز «تقلب» شدند، مچبندهای سبز را در سالهای 92 و 96 با سربندهای بنفش تعویض کردند تا دولتی را روی کار بیاورند و ابقاء کنند که عملا مهرههای اصلی فتنه 88 بود، امروز که کشور به واسطهی عملکرد و سوءتدبیر همان دولت، درگیر مشکلات امنیتی و اقتصادی شده است، رنگ عوض کردهاند و «اپوزیسیون» وضع موجود شدهاند.
اما چند روزی است پروژهی هشتگ «صدای آبان 98» با محوریت عناصری در خانه سینما و «سلبریتی»های کمسواد به راه افتاده تا پیوست تکمیلی فاز رسانهای-تبلیغاتی فتنه و امتداد تبلیغات بیامان رسانههای وابسته به بیگانه چون «من و تو»، «ایران-اینترنشنال» و «بی بی سی فارسی» باشد، از طرف همین دولت، «دستخوش» نیز می گیرند تا نفت بر آتش فتنه بریزند!
در حالی که آزادسازی قیمتها، حذف یا بیاثرسازی مکانیسمهای کنترل قیمت، حذف تدریجی یارانهها، حاکمسازی بدون پیوست شیوههای بازار آزاد در یک اقتصاد تحت تحریم، فشلسازی مکانیسمهای نظارتی و ایجاد شبکههای فساد در دستگاههای اجرایی و شرکتهای دولتی و شبه دولتی و «کلپتوکراسی» از نوع روسیهی دوران یلتسین و در یک کلام «شوکدرمانی»های غافلگیرکننده، رهاورد دولتی است تا دستورات تجویزی نهادهای تحت مدیریت آمریکا چون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را مو به مو اجرا کند، شاهدیم که پیادهنظام تبلیغاتی همین دولت، حال جامهی طلبکار به تن کرده و هشتگسازی به طلب «خونهای ریخته شده» می کند و نقشه ایران را، چون دلهای خود، «سیاه» تصویر مینماید.
دستکم ربیعی که از دوره خاتمی، «رگ خواب» این چهرههای همیشه معترض و همیشه «برخوردار» سینمایی را در دست دارد و خود به همراه دوستان و همفکران، «خانه سینما» را از یک تشکیلات صنفی به یک «پایگاه حزبی» تبدیل کرده است، به خوبی از ابعاد امنیتی اخیر آگاه است و می تواند در جلسهای با دوستان «هنری» در همان خانه سینما، نقشه خشونتهای سازمانیافته را برای ایشان ترسیم کند. مگر نه این که همین جناب ربیعی، در قامت سخنگوی دولت، روز 29 آبان به خبرنگاران گفت:
" به اعتقاد من گروهی از مردم از روی هیجان و نارضایتی به صحنه آمده اند و قطعاً این گروه شنبه شب تکلیف خود را مشخص کرده اند و در خیابان ها نبوده اند. این افراد برای مقابله قابل احترام هستند و صدایشان شنیدنی است و تمهیدات زیادی برای گفتگو و شنیدن صدای آنها اندیشیده خواهد شد."
ربیعی تصریح کرد:
"بلافاصله دو گروه دیگر که روزهای یکشنبه و دوشنبه به بعد در خیابان ها ظاهر شدند. بخشی از این افراد قطعا از جریان هایی که قرار بود بحران اجتماعی در ایران ایجاد کنند، نشأت می گرفتند. برای ما گزارش آمد که جاده عسلویه را بستند و اجازه تغییر شیفت در عسلویه را نمی دهند."
ربیعی خاطرنشان کرد:
" امروز در جلسه دولت شواهد اطلاعاتی ارائه شد که نشان می دهد این افراد بعد از برنامه ریزی قصد داشتند انفجارهایی را انجام دهند و دینامیت هایی را به برخی از لوله ها بسته بودند و قرار بود در عسلویه انفجار ایجاد کنند. مردم ما می دانند که چه کسانی سود می برند."
سخنگوی دولت افزود:
" در اصفهان و شیراز به دو مرکزی که اگر به آنها حمله می شد، بخش اعظمی از تلفن همراه کشور دچار اختلال می شد. در گزارشی که امروز مطرح شد مسیر انتقال کالای کشور از بندر امام خمینی مسدود می شد. قطعاً آشوب گران بنا داشتند که کالا برای مدتی به کشور نرسد و ما نیز این شواهد را کنار هم میگذاریم، برای ما مشخص می کند که با یک جریانی مواجه بودیم که بر جریانات اتفاق افتاده بعد از اصلاح قیمت بنزین می خواستند موج سواری کنند."
ربیعی تصریح کرد:
"برخی از شبکه های خارجی در برنامه هایشان، مردم را تحریک می کردند که بروید و آتش بزنید و افرادی را برای رهبری این آشوب ها در برنامه های خودشان می آوردند."[1]
و حتما جناب ربیعی بهتر از ما می دانند که در جریان «جنگ مسلحانه»ای که در یکی از شهرهای جنوب کشور از سوی عوامل مسلح سازمانیافته و حرفهای در گرفت، به مدت 48 ساعت «پرچم داعش» یکی از مناطق بالا رفته بود و تکتیراندازان داعشی فرمانده نیروی ویژه منطقه را به شهادت رساندند.
اما در کمال حیرت، درست زمانی که سلبریتیهای «اتوبوسی» در حال همنوایی با مزدوران «خواهر مریم» مقیم آلبانی، مواجب بگیران سعودی در «ایران اینترنشنال»، مزدوران فرقه ضاله بهاییت در «من و تو» و سربازان ملکه خبیث انگلیس در «بی بی سی فارسی» برای اتهامزنی به نیروهای حاظ امنیت کشور(بابت انجام وظیفه ذاتی خود در حفظ امنیت و جلوگیری از «سوریهسازی» ایران) هستند، همکار ربیعی در دولت، یعنی «محمدباقر نوبخت»، معاون رییس جمهور و رییس سازمان برنامه و بودجه، روز دوشنبه(10 آبان)، دستور «فوری» برای معافیت «صد درصدی» هنرمندان از مالیات را صادر کرد! این همزمانی دستور «فوری» نوبخت با کمپین ضدملی و ضدامنیتی سلبریتیهای «اتوبوسی»، عمیقا محل مدّاقه و تامل است.
شاید بد نباشد که سخنان سردار علیرضا جلالی، فرمانده قرارگاه پدافند غیرعامل را در زوهای اخیر بار دیگر مرور کنیم:
" طرح افزایش قیمت بنزین به حدی بد اجرا شد که برخی معتقدند احتمال نفوذ دشمن در سیستم مدیریتی کشور وجود دارد که البته وزارت اطلاعات باید درخصوص آن به جمعبندی برسد و اعلام نظر کند. "[2]
درباره شخص جناب «دکتر» نوبخت، به عنوان «طراح» اقتصادی چند سال اخیر کشور، شاید بد نباشد به شائبهای اشاره کنیم که چند ماه قبل درباره مدرک «دکتری» ایشان مطرح شد. در 14 فروردین امسال، دکتر داوود سوری، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه شریف، مدعی شد:
" آقای نوبخت از روز اولی که آمد به عنوان دانش آموخته دکترای اقتصاد از دانشگاه پیزلی معرفی شد. این در حالی است که دانشگاه پیزلی وجود ندارد. یک دانشگاهی وجود دارد به نام دانشگاه غرب اسکاتلند ( University of the West Scotland ) که پردیسی ( campus) دارد در شهر کوچکی به نام پیزلی ( paisley). کل دانشگاه غرب اسکاتلند رشته اقتصاد ندارد، فقط یک مدرسه کسب و کار ( business school) دارد که MBA می دهد و بالاترین مدرکی هم که ارائه می دهد MBA است. یعنی درجه کارشناسی ارشد. من نمیدانم ایشان چگونه دکترا گرفته است. من قبلا هم به دوستان روزنامه نگار گفتهام همانطور که موضوع مدرک آقای کردان را پیگیری کردید، باید مدرک آقای نوبخت را هم پیگیری کنید."[3]
جالب اینجاست که در دی ماه 92، ایرج ندیمی، نماینده لاهیجان و سیاهکل در دور نهم مجلس، در کانال شخصی خود، به مدرک آقای نوبخت اینچنین طعنه زده بود:
" اینکه مثلاً آقای نوبخت در دوره اول نمایندگی (دوره دوم) تا ششم چه مباحثی را از نظر فکری (راست یا اصلاحطلب) تعقیب میکرد، و یا اینکه با چه تحصیلاتی وارد مجلس شد و دوران تحصیل هماهنگ با نمایندگی ایشان در اسکاتلند، آیا حضوری بوده یا مکاتبهای، ربط به ما ندارد، و یا اینکه ایشان از کی چپ و ... شده است، باز به ما ربطی ندارد، اما... ."[4]
و البته بسیاری از کارشناسان اقتصادی، وضعیت اقتصادی کشور را عمدتا دستپخت همین جناب نوبخت و سایر همفکران ایشان در «مکتب نیاوران» می دانند. مثلا دکتر مجید شاکری، تحلیلگر امور اقتصادی، چنین توئیت کرده است:
[1] https://www.mehrnews.com/news/4776868
[2] https://www.isna.ir/news/98091006233
[3] https://www.90eghtesadi.com/Content/Detail/2118399
[4] https://www.entekhab.ir/fa/news/142883