شناسه : ۱۸۵۵۶۴۴ - چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۴
عملیات بازار باز ابزار اعمال سیاست پولی است نه میانبری برای تامین مالی دولت
در حال حاضر وضعیت اقتصاد به گونه ای است که عوامل مختلف از جمله کاهش فروش نفت در بازارهای جهانی و کمبود درآمدهای مالیاتی و وضعیت تورم موجود، بودجه کشور را تحت فشار قرارداده و سبب شده بودجه ای را ببندیم که از پس عملیاتی کردن آن برنیاییم. بهطوریکه کسری بودجه ای معادل صد و پنجاه هزار میلیارد تومان که این مبلغ چیزی در حدود 40درصد کل بودجه است وجود دارد.
در این شرایط کسری بودجه باید به طورجدی پیگیری و تامین شود چرا که دولت نمی تواند حقوق کارمندانش را به موقع نپردازد و یا پرداخت پیمانکارها را به تاخیر بیندازد. در این مقطع سوالی که مطرح میشود این است که راهکار تامین کسری بودجه چیست؟
راه حل اول استقراض از بانک مرکزی و یا بانک هاست که در نتیجه این اقدام اگر دولت از بانک مرکزی استقراض کند پایه پولی به همان میزان بالا خواهد رفت. از طرف دیگر با توجه به وضعیت ذخایر مازاد بانک ها که قابل اتکا نیست نمی توانیم به استقراض از بانک ها مطمئن باشیم. اگرچه اخذ تسهیلات از بانک ها ن افزایش نقدینگی را به همراه دارد اما نتایج آن نسبت به استقراض از بانک مرکزی خفیف تر خواهد بود.
راه حل دوم که کارشناسان زیادی این روزها برای وضعیت فعلی کشور پیشنهاد میکنند انتشار اوراق توسط دولت است. توجیه این افراد این است که با فروش اوراق دولتی بانک مرکزی هم وارد بازار شده و خود خریدار بخشی از اوراق باشد. با این کار بازار متوجه ورود بانک مرکزی شده و نرخ های بهره بالا نمی رود و به این ترتیب رکود نیز نخواهیم داشت و از طرفی لازم است بانک مرکزی از طریق سیاست های پولی نرخ بهره را کنترل کرده و نظارت داشته باشد تا نرخ بهره بالا نرود.
بنده با این دسته از استدلال ها به چند دلیل موافق نیستم: اولا انتشار اوراق به میزان مبلغ کسری بودجه خیلی عملی نیست چرا که اندازه کسری بودجه به قدری است که در بهترین حالت هم نمی توانیم 150هزار میلیارد تومان اوراق منتشر کنیم و انتظار داشته باشیم متقاضی داشته باشد. بنابراین در انتشار اوراق، مسئله حجم اوراق باید لحاظ شود.
دیگر اینکه هدف اصلی و مقدماتی عملیات بازار باز، تامین مالی کسری بودجه دولت نیست بلکه ابزاری جهت اعمال سیاست های پولی است . به عنوان مثال تجربی باید اشاره کنم، فدرال رزرو وقتی در ایالت متحده اقدام به اجرای عملیات باز میکند با قصد تامین مالی نیست بلکه دولت اوراق خود را میفروشد و فدرال رزرو برای اعمال سیاست های پولی از عملیات بازار باز استفاده میکند . به طوریکه هر هفته اوراق قرضه دولتی ( اوراق قرضه خزانه) منتشر میشود و سرمایه گذاران میخرند و این مستقل از سیاستی است که فدرال رزرو راجع به سیاست پولی خود اعمال میکند. بنابراین در همه جای دنیا عملیات بازار باز یک سیاست پولی است نه یک روش تامین مالی.
نکته سوم در مورد انتشار اوراق مشارکت این است که باید در نظر داشته باشیم که دولت اوراق را به امید چه متقاضیانی منتشر میکند؟چقدر مردم عادت به خرید اوراق دارند؟ همانطور که می دانید، خریداران نهایی بنگاه و اشخاص حقیق و حقوقی هستند و مادامی که در کشور تقاضا وجود نداشته باشد، با فروش اوراق قرضه دولتی هم طبیعتا کسی تمایل به خرید ندارد و نتیجه آن کاهش قیمت و افزایش نرخ سود اوراق منتشر شده خواهد بود. لذا این که انتظار داشته باشیم عملیات بازار باز بتواند وضعیت بازار سرمایه ما را برای خرید اوراق قرضه دولتی چندین برابر کند، شدنی نیست.
مورد چهارم این که فکر کنیم در یک دوره می توانیم این حجم از کسری بودجه را با انتشار اوراق تامین مالی کنیم شدنی نیست چرا که بستر لازم در بازار سرمایه فراهم نیست . بنده قبول دارم که عملیات بازار باز بهترین روش برای کنترل بازار مالی است اما با عدم تعادل های موجود در اقتصاد، واقع بینانه نیست چرا که مبلغ کسری بودجه آنقدری است که بازار سرمایه کشش لازم را ندارد. لذا راه حل فوری وجود ندارد و به هر ترتیب این کسری بودجه خود را به اقتصاد ما تحمیل میکند .
به هر حال بعد از افزایش جدی قیمت ها و بالارفتن قیمت دلار و به طور متناظر افزایش قیمت کالاها و خدمات، قدرت خرید نقدینگی کاهش جدی پیدا کرده و این نقدینگی دیگر زور جدی سابق را ندارد. از طرفی فشار تحریم ها درآمد فروش نفت را به طور جدی و دور از انتظاری کاهش داده و در نتیجه سرمایه گذاری هم کمتر خواهد شد و در این حالت با یک کسری بودجه جدی مواجه شدیم که البته طبیعی هم هست چرا که ما همیشه وابستگی جدی به درآمد های نفتی داشتیم. لذا به عقیده بنده کسری بودجه امسال امری اجتتناب ناپذیر است و راه درمان آن کوتاه مدت یا میانمدت نبوده و زمان بر است اما واقعا راهکار صد در صدی وجود ندارد.
*کارشناس امور بانکی