سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
عاقبت مالیات ندادن "حامد بهداد"
حامد بهداد، از بازیگران سینما به تازگی در یک پست اینستاگرامی با اشاره به رخدادهای آبانماه نوشته است:
«آنها، هموطنان ما که کشته شدند نه اغتشاشگر بودند، نه اخلالگر. آنها غم نان داشتند و مأیوس از همه جا بدنبال نان و کار و کمترین رفاه اجتماعی مظلومانه سرکوب شدند. مفتضح ما هنرمندان که به امید بهبود جامعه فریب خوردیم و رأی دادیم و تشویق کردیم و ناسزا خوردیم. وه چه غریب. تسلیت به داغداران و بوسه بر خاک عزیزان
پنجم دی ماه نود و هشت
حامد بهداد.»
*مشخص نیست درگذشتگانی که هیچ اعتراضی نداشتند و مأموران امنیتی که بخاطر مردم در این اغتشاش کشته شدند در کجای پیام آقای بهداد قرار دارند؟! و از طرفی اگرچه مردم در قبال برخی از مشکلات دستکند دولت و اصلاحطلبان جان به لب شدهاند و جامعه با چالشهای زیادی مواجه است اما باز هم مشخص نیست که حامد بهداد چگونه به جای اشاره به «گرانی» به عنوان اصیترین معضل مردم ولی همنوا با مهناز افشار و دونالد ترامپ به یکباره به چیز عجیبی به نام "غم نان" و "غم کار" اشاره میکند؟!
او که فیلمهایش با فروش میلیاردی و رکوردشکنی مواجه هستند اتفاقا بهتر از همه میداند که ایران با بحران بیکاری و یا شیوع گرسنگی مواجه نیست چون در یک جامعه گرسنه و بیکار هیچ فیلمی فروش بالا نخواهد داشت و امثال حامد بهداد نخواهند توانست تعطیلات خود را در آمریکا بگذرانند؛ بلکه جامعه ایران با معضلاتی مثل گرانی و عدم نظارت دولت بر قیمتها و بر بازار مسکن مواجه است و این مشکلات هم هرگز به معنای گرسنگی یا بحران بیکاری نیستند.
اما اینکه چرا بهداد و امثال او که نقش غیر قابل انکاری در گرانیهای اخیر و روی کار آمدن یک دولت نامعتقد به نظارت بر قیمتها دارند؛ همچنان بر ترویج سخنان غلط در ذهن مردم اصرار میکنند؛ گزارهایست که باید تأملات دقیقی را پیرامون آن انجام داد.
این نکته بدیهیست که اگر حامد بهداد و امثال او مشمول حاتمبخشیهای دولت خودشان نمیشدند و مثل همه مردم و کارگران و کارمندان "مالیات" میپرداختند؛ امروز کسی شاهد این زبانگشاییها و دعواهای زرگری و بیان حرفهای عجیب از جانب آنها نبود.
حامد بهداد که به تازگی از سفر تفریحی خود به آمریکا بازگشته است؛ "سریال دل" را نیز در شبکه نمایش خانگی در حال پخش دارد که گفته میشود فروش این سریال نیز شاهد رکورد شکنی است.
گفتنیست، ایران اسلامی اگرچه با مشکلات بزرگی در اقتصاد دست و پنجه نرم میکند اما به لحاظ شاخصهای غذایی جزو سیرترین کشورهای جهان است و در بحث بیکاری نیز به تازگی یک روزنامه اصلاحطلب اذعان کرد که بیش از 5 میلیون بیکار ایرانی از "بیکاران صاحب درآمد" هستند که مایل به پذیرش هر شغلی نیستند.[1]
***
روزنامه همشهری: مردم دیر یا زود به خیابان میآیند!
روزنامه همشهری، ارگان شهرداری تهران طی مقالهای در شماره شنبه گذشته خود که با عنوان "آشفتگی اجتماعی" و در صفحه یکم این روزنامه منتشر شد؛ با لیست کردن تمام اخبار منفی اقتصادی که طی ماههای اخیر در کشور منتشر شده و "بدون اشاره به حتی یک خبر مثبت"! نوشته است:
"جامعه ما از چنین منظری در وضعیت بحرانی و خطرناکی قرار گرفته و آبستن چنین حوادث و اعتراضاتی هست. وجود هرکدام از این مسائل کافی است تا مردمی که در فقر، بیکاری، بیعدالتی، فساد، تبعیض و گرانی و تورم غوطهورند و مفر و روزنهای برای خلاصی از این چرخه سیاه محرومیت نمیبینند به خشم آیند. خشم فروخورده و متراکم چنین مسائلی دیر یا زود و با هر حادثه و مشکل طبیعی یا خطا و اشتباه انسانی و کوچکترین بهانهها فوران میکند و مردم محروم و مستاصل را به خیابان میکشاند. فرق نمیکند بهانه بنزین باشد یا نان، آب باشد یا برق، سیبزمینی باشد یا پیاز حتی حوادث و سوانح طبیعی چون سیل، برف و زلزله."[2]
*متأسفانه روزنامه اصلاحطلب همشهری نیز مثل کثیری از رسانهها و مقامات دولتی! از پول بیتالمال ارتزاق میکند اما اشتهار به سیاهنمایی دارد و از بیان مثبتات کشور و نیمه پر لیوان اِبا میکند.
جالب است که همشهری در لیست موصوف در مقاله اشاره شده به خبرهای درست و غلط درباره بیکاری و گرسنگی و غیره اشاره دارد اما در ادامه از تطبیق دادن این خبرهای بعضا غلط با اخبار مثبتی مثل صاحب درآمد بودن بیش از 5 میلیون بیکار ایرانی، قرار داشتن ایران در رتبه سیرترین کشورهای جهان و افزایش 100 درصدی درآمدهای کمیته امداد در برخی استانها تا مقطع کنونی سال جاری[3] هیچ اشارهای ندارد.
در واقع، پژوهشگر اجتماعی این روزنامه که اقدام به نوشتن این مقاله کرده است به هر دلیلی نخواسته دست به یک پیمایش عقلانی بزند و ضمن بیان خبرهای مثبت در کنار خبرهای منفی، به آنالیز دقیق واقعیت بپردازد.
نویسندگان این مقاله همچنین عمدا یا از روی سهو، هیچ نقشی برای "سیاه نمایی" و "ناامید سازی" در عاصی کردن مردم قائل نبودهاند و به این حقیقت اشاره نکردهاند که اگر مراجع اجتماعی در یک جامعه، مثبتات را نگویند؛ ساکنان بهشت نیز به تصوّر زیست جهنّمی خواهند رسید چه رسد به جامعهای که دست به گریبان برخی مشکلات نیز هست.
همانطور که ساکنان شام سال 40 هجری به تصوّر نامسلمانی علی(ع) رسیدند و کوفیان سال 61 هجری به تصوّر خارجی بودن و بیدینی پسر پیامبر(ص).
جالب است که همشهری باز هم عامدانه یا از روی سهو به مردم نمیگوید که راه رفع همین مشکلات نیز به خیابان آمدن نیست بلکه صندوق رأی است!
ما در مجموعه مشرق با عنایت به گزارههایی شبیه همین رفتارها بود که پیشبینیهای مربوط به "فتنه اقتصادی" و تفرّس این رخداد شوم و پیشلرزههای آن در دیماه 96 و آبان 98 را در مقابل چشم مخاطبان خود گذاشتیم.
بدیهیست که اگر روند مورد اشاره (مثلا در روزنامه همشهری) ادامه داشته باشد و مثبتات کشور همچنان بر هیچ منبری گفته نشود؛ شاهد رخدادهای تلخی خواهیم بود...
***
حرکت مشکوک در ارگان کارشناسی مجلس
فرشاد مؤمنی، از چهرههای اقتصاددان به تازگی طی سخنانی که سایت جماران آنرا منتشر کرد در اشاره به یک گزارش عجیب در مرکز پژوهشهای مجلس آنرا مشکوک خوانده و گفته است:
«بحث ما با نمایندگان گرامی مجلس این است که یک مقدار بنیهی کارشناسی خودشان را بر فراز مناسبات قرار دهند. واقعاً جای دریغ و تأسف است در حالی که انتظار میرود مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان بازوی پژوهشی نمایندگان محترم کار کند در همان گزارش کلیدی شمارهی یک که منتشر کردند با اینکه نکتههای بسیار قابل اعتناء و مثبتی را مطرح کردند اما حتی مرکز پژوهشها توصیههایی کرده که بعضی از آنها حتی تا مرز مشکوک بودن هم جلو میرود. فرض بفرمایید در گزارشی که مرکز پژوهشها تهیه کرده در عین حالی که تذکرات بسیار مفید و خوبی داده اما انگار نه انگار ما باید از یک سوراخ چند بار گزیده شویم، دوباره زمزمههایی شروع کردهاند درباره اینکه بعد از تجربهی افزایش قیمت بنزین برای افزایش چشمگیر قیمت پایهی ارز برای کالاهای اساسی و نیازهای حیاتی مردم راه باز کنند!»[4]
*اگرچه برخی مواضع و نظرات آقای مؤمنی کاملا قابل انتقاد است اما این نظر کاملا صحیح و بجاست که پیشنهاد افزایش قیمت پایهی ارز کالاهای اساسی، در شرایط فعلی معقول به نظر نمیرسد.
آنهم در شرایطی که جامعه در معرض سیاهنمایی و سفرههای مردم درگیر معضل گرانی است.
در واقع به جای آنکه شاهد باشیم در این شرایط نظراتی برای استشفای وضع موجود ارائه میشود اما شاهد گزینههای نقض هستیم و میبینیم دستانی در کار است تا هرچه بیشتر جان مردم را به لب برساند و جامعه را عصبانی کند.
اینکه پس از اغتشاشات آبانماه دیدیم که دولت محترم هیچ توضیحی از بابت اقدام بدون پیوست خود به افکار عمومی نداد، اینکه همچنان خبری از نظارت جامع بر بازار برای کنترل گرانی نیست و اینکه شاهد نظراتی مثل پیشنهاد افزایش قیمت پایهی ارز کالاهای اساسی هستیم؛ تماماً بیانگر ایفای نقش همان دستان مشکوک است.
دستان مشکوکی که اگر هرچه سریعتر با روشنگری خواص و برخورد مدقّانه امنیتی قطع نشوند؛ سایر قطعات پازل «فتنه اقتصادی» را در کنار یکدیگر خواهند چید.
سخن آقای مؤمنی مبنی بر مشکوک بودن این رفتار و این پیشنهاد با جریان تصویب 20 دقیقهای برجام در مجلس نیز قابل جمع است و تکلیف این پیشنهادات مشکوک و منابع الهام و القای آنها بایستی روشن شود!
***
1_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/278883
2_ http://newspaper.hamshahrionline.ir/id/91384
3_ mshrgh.ir/1003020
4_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1318691