روزنامه خراسان: مارگارت تاچر در تاریخ صد ساله اخیر انگلیس، به عنوان یکی از سیاستمداران قدرتمند و همتراز با وینستون چرچیل شناخته میشود. تاچر، نخستین زنی بود که در بریتانیا بین سالهای 1979 تا 1990 به مدت 11 سال نخستوزیر بود. او را به دلیل پافشاری بر نظرات و سیاستهایش، «بانوی آهنین» نامیدهاند. وابستگی او به حزب محافظهکار انگلیس که همزمان با نخستوزیری این کشور بود، دورانی را در تاریخ بریتانیا رقم زد که به عصر تاچریسم شهرت دارد؛ دوران رویکرد دولت این کشور به تجارت آزاد و ثروتمندتر شدن اشراف و سرمایهداران انگلیسی و البته تقابل جدی بریتانیا با اتحادیه اروپا؛ عصری که پس از مارگارت تاچر، با نخستوزیری جان میجر از حزب محافظهکار انگلیس ادامه و سرانجام با برکناری او در سال 1997، خاتمه یافت. تاچر در زمینه سیاست خارجی، بریتانیا را به ایالات متحده نزدیکتر کرد و در بیشتر رویدادهای بینالمللی، رویکردی مشابه دولتمردان کاخ سفید در پیش گرفت. در دوران او، جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران آغاز شد و دولت تاچر، در همراهی با صدام، از هیچ اقدامی فروگذار نکرد. مارگارت تاچر، سرانجام در سال 2013 میلادی (1392 هـ. ش)، پس از مدتها دست و پنجه نرم کردن با بیماری، در 87 سالگی درگذشت.
آیا تاچر واقعاً آهنین بود؟
مارگارت هیلدا رابرتس که پس از ازدواج با دنیس تاچر، از تاجران ثروتمند انگلیسی، به مارگارت تاچر معروف شد، در سال 1304 هـ. ش در لندن و در خانوادهای متوسط به دنیا آمد و تحصیلات خود را در دانشگاه آکسفورد و در دو رشته شیمی و حقوق پیگرفت. به نظر میرسید که رویکرد منطقی او در تحلیل مسائل و اقدامات قاطعانهای که بر انجام آنها پا میفشرد، ناشی از روحیه مستحکم و آهنین وی باشد؛ اما در سالهای پایانی عمر وی، برخی از مطبوعات انگلیس گزارشهایی را منتشر کردند که پشت پرده صلابت بانوی آهنین بریتانیا را جور دیگری نشان میداد. «دیلی تلگراف»، روزنامه معروف انگلیسی، چاپ لندن که از سال 1234 هـ. ش منتشر میشود، در مقالهای جنجالی و با استناد به شهادت برخی شاهدان و نیز، خاطرات وزیر خارجه اسبق هند که روزگاری در لندن به عنوان کارمند سفارت کشورش به کار مشغول بود، از ارتباط مارگارت تاچر با طالعبینی هندی به نام «چاندرا سوآمای» پرده برداشت. بر اساس این گزارش، تاچر حتی پیش از به دست آوردن ریاست حزب محافظهکار، با این طالعبین هندی جلسات مداوم برگزار میکرد و پس از کسب کرسی ریاست، به این نشستها، نظمی ثابت و بدون تغییر بخشید. اینکه تاچر چطور «سوآمای» را پیدا کرده است، دقیقاً معلوم نیست. اما گزارشی که «شری ناتوا سینگ» وزیر خارجه اسبق هند در این باره ارائه کرده و دیلیتلگراف از آن برای تنظیم گزارش خود بهره کافی برده است، نشان میدهد که «سوآمای» در جلسات خود با تاچر، پیشرفتهای وی را پیشگویی میکرد و با تحقق یافتن آن ها، تاچر بیشتر وابسته به جلسات طالعبینی با «سوآمای» میشد. ناتوا سینگ مدعی است که طالعبین هندی، حتی نخستوزیر شدن مارگارت تاچر را هم پیشبینی کرده بود! اگر این ادعا را درست بینگاریم، میتوانیم به دلیل اعتیاد بانوی آهنین به جلسات طالعبینی پی ببریم.
قرارهای بیتغییر
قرارهای تاچر و طالعبین، معمولاً توسط سفارت هندوستان هماهنگ میشد و محل برگزاری جلسات، دفتر تاچر بود که آن را هنگام برگزاری مراسم طالعبینی، با شکلی خاص و طبق نظر طالعبین هندی، تزیین میکردند. طبق گزارش دیلی تلگراف، تاچر هیچوقت جلسات خود را با طالعبین هندی لغو نمیکرد؛ این جلسات ولو 10 دقیقه هم که شده، برگزار میشد؛ در همین جلسهها بود که تاچر سیاستهای خود را تنظیم میکرد و سپس در مجلس عوام یا هر مکان دیگری، با قاطعیت درباره آنها سخن میگفت. جالب اینجاست که تاچر با وجود ارائه دلایل منطقی از سوی مشاورانش درباره ایرادهای موجود در طرحهای تنظیمی وی، در تصمیمهایی که پس از مشاوره با طالعبین هندی میگرفت، تغییری ایجاد نمیکرد و همیشه مرغش یک پا داشت! طالعبین هندی در برخی جلسات، طلسمهایی را آماده میکرد و در اختیار تاچر قرار میداد تا به اصطلاح بر اعتماد به نفس وی بیفزاید؛ اما بالاخره در روی یک پاشنه نچرخید و هنگامی که سیاستهای انعطاف ناپذیر تاچر، عرصه را بر مردم انگلیس و سیاستمداران این کشور تنگ کرد، او ترجیح داد که قدرت را به فرد جوانتری از حزب محافظهکار بسپارد و خود، به حضور در مجلس عوام و چانهزنی درباره آنچه فکر میکرد درست است، ادامه دهد. آیا تاچر در این دوره هم با طالعبین هندی رابطه داشت؟ کسی به درستی نمیداند و گزارش دیلی تلگراف هم به این دوره ورود نکرده است. اما در یک موضوع نمیتوان تردید کرد و آن اینکه تاچر، یک خرافاتی تمام عیار بود و در این قضیه، با کسی تعارف نداشت. جالب است که او، پیش از نخستوزیری، هم در کسوت شیمیدان و هم در قالب حقوقدان، مشاغلی را به دست آورده بود، اما هیچکدام به مذاق وی خوش نیامد؛ شاید تاچر در آن دوران هم طالعبینی داشته که او را از ادامه کار در رشته شیمی یا حقوق، منع میکرده است!