سرویس فرهنگی فردا: انتشار نسخههای قاچاق آثار سینمایی پیش از ورود به شبکه نمایش خانگی یکی از پدیدههایی است که در دولت یازدهم بیش از همه دولتهای قبل گریبانگیر آثار سینمایی شده است. اتفاقی که دامن فیلمهایی چون «فروشنده»، «ابد و یک روز» و اخیرا «گشت ارشاد 2» را گرفت.
همیشه پای یک آقازاده در میان است!
گشت 2 در حالی قربانی انتشار نسخه قاچاق آن در شبکه نمایش خانگی شد که هنوز اکران آن ادامه دارد و بر اساس پیشبینی رسیدن آن به میزان فروش 20 میلیارد تومانی اتفاقی قابل انتظار بود؛ اما با این اوصاف حتی با رسیدن به چنین رقمی باز هم نمیتوان نقش موثر انتشار نسخه قاچاق این اثر را در کاهش میزان فروش نهایی این اثر نادیده گرفت.
نکته جالب این است که نسخه قاچاق گشت2 در حالی وارد بازار شده است که پیش از این نیز این اتفاق برای آثاری مشابه به وقوع پیوسته است و براساس شنیدهها در آن زمان نیز عامل انتشار نسخه قاچاق این آثار، توزیع آن توسط فرزند یکی از مدیران سینمایی در میان دوستانش بوده است!
حتی چندی پیش کانال سینما با انتشار پستی در ارتباط با فردی که نسخه قاچاق گشت 2 را پیش از انتشار عمومی آن در اختیار داشت؛ نوشت: «شخصى با انتشار عکسى که نشان میداد فیلم گشت٢ در تلویزیون در حال نمایش است در پستى کوتاه در اینستاگرامش نوشت؛ «زندگی لاکچری: گشت٢ نسخه اصلى تو تلویزیون خونه» پستى که البته یک روز بعد حذف شد...»
گویا برخی از آقازادهها اساسا علاقهای به خرج کردن برای دیدن قانونی آثار در سینما و یا شبکه نمایش خانگی ندارند!
اعتراضهایی که بینتیجه میماند
انتشار نسخه قاچاق این اثر با واکنشهایی هم از جانب جامعه سینمایی روبرو شد. حمید فرخنژاد بازیگر و یکی از سرمایهگذاران «گشت 2» در ارتباط با این اتفاق نوشت: «باعث تأسف است که اعلام کنم نسخه قاچاق فیلم گشت ٢ وارد بازار شده و متاسفم که اعلام کنم طی هفته گذشته در این ارتباط شکایتی تنظیم و به دادگاه رسانه تسلیم کردیم ولی تمام تلاشهای قانونی ما برای جلوگیری از این سرقت بینتیجه موند. پلیس فتا، پلیس امنیت و شورای صیانت سینما فقط اظهار تأسف کردن و دیگر هیچ ... عملاً دست قانون جلوی سارقین بالاست و نسخه غیرقانونی گشت ٢ عیان و در محیطی امن در حال خرید و فروش، متاسفم برای سینمایی که هیچ پناهی ندارد.»
سعید سهیلی کارگردان اثر نیز در اعتراض به این اتفاق گفت: «متاسفانه وقتی چنین اتفاقی می افتد فیلمساز تنها میماند و نه خانه سینما حمایت می کند و نه شوراهای مختلف متعلق به تهیه کنندگان. من تصمیم دارم کارت عضویت در خانه سینما، کانون کارگردان و انجمن های و شوراهای دیگر... را در جلوی خانه سینما آتش بزنم وقتی این کارت ها جز سنگینتر کردن جیب آدم کاری نمیکند. وقتی می بینم که هیچ حمایتی نمیکنند و من پیش خود فکر میکنم چرا عضو این تشکیلات هستم.»
اما این اعتراضات هنوز هیچ نتیجهای نداشته است و درواقع هیچ نوعی حمایتی از سوی خانه سینما و یا سایر سازمانهای مرتبط از جمله شورای صیانت سینما و سازمان سینمایی وزارت ارشاد در ارتباط با این موضوع صورت نگرفته است.
نگاه ابزاری مدیران به هنر و هنرمند
در این اما مسئله جالب، میزان حمایت مدیران دولتی از هنرمندان و آثار تولید شده توسط آنهاست. روز گذشته بود که وزیر ارشاد وادار شد به واسطه اعتراض چند تن از هنرمندان نسبت به توهین صورت گرفته از جانب او به هنرمندان، از جامعه هنری عذرخواهی کند. اتفاقی که در ادامه و براساس برخی شنیدهها منجر به درخواست برخی رئوس حلقه صنفی سینما از منتقدان برای ارسال پیام سپاس از وزیر بابت این عذرخواهی شد!
هر چند که اقدام وزیر در عذرخواهی قابل تقدیر است ولی به نظر میرسد آنچه که در این میان اساسا فراموش شده است؛ وظیفه و تکلیف نهادها و سازمانهایی همچون وزارت ارشاد و خانه سینما نسبت به دفاع از حقوق هنرمندان است. سازمانهایی که در زمان تبلیغات ریاست جمهوری با بسیج همین هنرمندان و بهرهگیری از پایگاه اجتماعی آنها به جمع کردن رای میپردازند ولی وقتی پای حمایت از این هنرمندان به میان میآید، یا به ابراز تاسف کردن اکتفا میکنند و یا در نهایت با تشکیل یک کمیته رسیدگی آنقدر در کش و قوس امورات اداری، آنقدر کار را معطل میکنند که خود آن هنرمند از اعتراض و درخواستش منصرف شود!
این واقعیت تلخ نشاندهنده نگاه حقیقی مدیران سینمایی به هنر و هنرمند است. نگاهی ابزاری که فقط در پی استفاده یک طرفه از هنرمندان است.