به گزارش ایسنا، محسن حاجی زینالعابدینی، دبیر شاخه ایران انجمن بینالمللی سازماندهی دانش پیام پروفسور ریک سوستاک، عضو هیات علمی دانشگاه آلبرتای کانادا را در سومین همایش "کتابخانههای دیجیتال: سازماندهی و پردازش دانش" - که امروز در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد- قرائت کرد.
در بخشی از متن این پیام آمده است: «به همه حاضران در همایش خوب شما سلام میکنم. خوشحالم که فرصتی دارم تا با علاقهمندان ایرانی صحبت کنم.
در ابتدا باید عرض کنم که ایسکو سازمانی علمی است که صدها عضو دارد و نمیتوان گفت که همه این اعضا دیدگاه واحدی دارند که بتوانیم رویکردی یکپارچه را برای آن متصور شویم. با این حال برخی موضوعات در ایسکو –به ویژه ایسکوی مرکزی- در چند سال اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از مباحث مهم در دهههای اخیر "تحلیل دامنه" بوده است. به این معنا که ابهام واژه شناختی فقط در "حوزه" یعنی جایی که مردم درک بالایی از واژهشناسی خود را به اشتراک میگذارند، می تواند به سطح قابل قبولی کاهش پیدا کند. دامنهها غالباً با رشتهها برابر فرض میشوند، هر چند که ممکن است صحیح نباشد. از بدو شروع ایسکو، توسعه یک ردهبندی جهانی، همواره آرزویی بزرگ بوده تا از طریق آن بتواند دانشبشری را طبقهبندی کند. این هدف بنیانگذار ایسکو یعنی خانم انگترود دالبرگ بود. من و برخی دیگر از همکاران ایسکو – به ویژه "کلودیو گنولی" - در سالهای اخیر سعی کردهایم طبقهبندیهای جهانی را توسعه دهیم."
من استدلال کردم که ما میتوانیم مجموعهای از "مفاهیم بنیادی" را که تفاهمهای گستردهای در بین رشتهها و فرهنگها دارند، شناسایی کنیم. با این حال من و دیگران ایده اصلی تحلیل دامنه را چنین درک کردهایم که: "لازم است احتیاط کنیم چراکه افراد یا گروههای مختلف ممکن است یک اصطلاح را به گونههای دیگری درک کنند. "بیرگر یورلند"، شخصیتی مهم در این حوزه، در حال ویرایش دائرةالمعارف ایسکو است. ایشان، در حال واکاوی و تهیه مقالاتی در مورد چگونگی طبقهبندی حوزههای مختلف و حتی مباحث هسته سازماندهی دانش است. در این ارتباط، من هم اخیراً مقالهای را در مورد "طبقهبندی مفاهیم بنیادین" که آن را بی.سی.سی سرنام (Basic Classification Concepts) میخوانیم، نوشته ام.
طبقهبندی مفاهیم بنیادی "بی.سی.سی" طرحی "جهانی" است که تلاش میکند همه زمینههای ادارکی انسان را در بر بگیرد. کاربران متنوع - اعم از کاربران عمومی با سوابق مختلف فرهنگی و دانشمندان میان رشتهای- به طور بالقوه میتوانند از بی سی سی برای پیدا کردن اسناد، اشیاء یا ایدههای تولید شده در هر فرهنگ یا رشته استفاده کنند. در حالی که بیشتر طرحهای جهانی در اطراف رشتههای علمی شکل میگیرند، بی.سی.سی. حول پدیدهها، چیزها، روابطی که در بین پدیدهها وجود دارد و خصوصیاتی که پدیدهها و رابطهها از آن برخوردار هستند، فعالیت میکند. این ساختار به بی.سی.سی. اجازه میدهد تا از تحلیل چهریزهای یعنی رویکردی که مدتها است برای طبقهبندی در حوزه سازمان دانش مورد تأکید است، استفاده کند، بدون آنکه نیاز به استفاده از نشانگرهای چهریزهای داشته باشد تا به کاربر بگوید که با استفاده از یک نماد خاص به چه جنبهای پرداخته شده است.
انگیزه اصلی بی.سی.سی. این است که طبقهبندیهای موجود که بر اساس رشتهها سازماندهی میشوند، کمتر به روابط علمی میانرشتهای میپردازند. این واقعیت که اصطلاحات مختلف و اصول سازماندهی برای رشتههای مختلف دنبال میشوند مانع فعالیتهای پژوهشی و ارتباط دانشمندان و دانشجویان بین رشتهای میشوند. با گذشت زمان، انواع مزایای دیگر طبقهبندی مبتنی بر پدیدهها، روابط و خصوصیات شناخته شده است. چنین طبقهبندی میتواند دقتی بیشتر از آنچه طبقهبندیهای موجود به دست میدهند را در پی داشته باشد و در گالریها، کتابخانهها، مراکز اسناد، موزهها به اصطلاح بخش (GLAM) و در واقع در هر مخزن سازمان یافته اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد. این موضوع مهم است؛ چرا که کاربران به طور فزایندهای در جستجوی اطلاعات در مورد انواع مختلفی از بانکهای اطلاعاتی هستند و در حال حاضر برای تسلط بر طبقهبندیهای مختلف و جستجو در رابط های کاربری هر یک از آنها تلاش میکنند. چنین طبقهبندی نه تنها برای اسناد بلکه برای اشیاء به خاطر موزهها و گالریها و (ایدهها) برای انواع بانکهای اطلاعاتی مفید است. چنین چیزی ممکن است به دلیل طرحریزی جداگانه آن برای اشیاء، خصوصیات و روابطی که دارد، برای وب معنایی سودمند باشد.
پژوهشگران سازماندهی دانش در مورد اینکه آیا افراد و گروههای مختلف میتوانند درک یکسانی از اصطلاحات داشته باشند، نگران هستند. یکی از مزایای رویکرد مبتنی بر نظم و انضباط برای طبقهبندی این است که پژوهشگران در یک رشته ممکن است درک مشابهی از اصطلاحات بکار رفته در رشته خود داشته باشند. اصطلاحات پیچیدهای که توسط گروهها یا افراد مختلف به صورت متفاوتی درک میشوند، می توانند به مفاهیم اساسی تقسیم شوند که برای آنها تفاهم کاملا مشترکی بین گروهها و افراد وجود داشته باشد. جهانی سازی ممکن است مبهم باشد، اما صادرات کانالها احتمالا توسط اکثر افراد به روشی کاملاً مشابه درک شود. این درک مشترک لازم نیست به صورتی کامل پیاده سازی شود تا افراد کاملا متفاوت به سوی اسناد مربوطه یا اشیا یا ایدههایی که
توسط همان سیستم طبقهبندی شدهاند، هدایت شوند. مفاهیم بنیادین پس از آن به عنوان مفاهیمی تعریف میشوند که درک درستی از آنها برای اهداف طبقه بندی وجود دارد. بی.سی.سی. در هر کجا ممکن است از نظر مفاهیم بنیادی ساخته شود. امید داریم که در آینده این فرضیه را آزمایش کنیم که کاربران متن و کاربران متنوع، درک کاملا مشابهی از اصطلاحا بی.سی.سی. دارند».