تقسیم بندی رده های سنی و اطلاع از مراحل زندگی تا مرگ به ما کمک میکند درک بهتر و توقع معقولتری از تواناییها و ویژگیهای هر فرد داشته باشیم. به نظر شما کدام مرحله از زندگی مهمتر است؟ شاید برخی ادعا کنند دوران طفولیت مرحله اصلی است؛ یعنی زمانی که مغز کودک برای یادگیری تجربیات جدید در زندگی کاملا باز است و بر باقیمانده عمر او تاثیر میگذارد. افرادی نیز هستند که فکر میکنند نوجوانی و جوانی مرحله اصلی عمر است؛ دورهای که سلامت جسمانی در اوج خود است.
بسیاری از فرهنگهای گوشه و کنار دنیا به اواخر جوانی و بلوغ بیش از مراحل دیگر زندگی اهمیت میدهند زیرا موجود بشر در نهایت آگاهی و عقل لازم برای هدایت دیگران را دارد. اما کدام یک از این عقاید درست میگویند؟ حقیقت امر این است که هر مرحله از زندگی به همان نسبت دیگر مراحل زندگی برای رفاه بشر ویژه و الزامی است.
هر کدام از مراحل زندگی موهبت خاص خودش را نسبت به دنیا دارد. اگر میخواهیم واقعا حامی عمیقترین نیازهای زندگی انسان باشیم، باید به هر کدام از این موهبتها ارزش دهیم. در این مطلب روزیاتو، میخواهیم با شما از 12 مرحله از زندگی انسان حرف بزنیم؛ مراحلی که یک انسان در طول عمر معمولی خود آنها را تجربه میکند. با ما همراه باشید.
1- پیش از تولد: پتانسیل
در این مرحله هنوز کودک متولد نشده است که بخواهد چیزی شود؛ مثلا میکلانژ، شکسپیر یا مارتین لوتر کینگ. بنابراین، تمامی اصولی که انسانها باید در زندگیشان رعایت کنند، متوجه او نمیشود.
2- تولد: امید
وقتی کودک متولد میشود در والدین، پرستاران یا مراقبان خود حس خوش بینی و مثبت اندیشی را القا میکند؛ حسی که یک زندگی جدید میتواند چیز جدید و خاصی را به دنیا بیاورد. بنابراین، نوزاد نماد امید است؛ امیدی که همه ما در باطن خود داریم تا دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی کردن مبدل کنیم.
3- طفولیت (0 تا 3 سالگی): انرژی و سرزندگی
کودک شاداب و سرزنده است و به نظر میرسد منبعی نامتناهی از انرژی باشد. کودکان در این سن پویایی درونی بشریت را نشان میدهند و حتی با مجراهای جدیدی از انرژی روحی و روانی که ایجاد میکنند میتوانند آتشی برای روشن شدن چرخه حیات انسان باشند.
4- بدو کودکی (3 تا 6 سالگی): بازیگوشی
وقتی کودکان و خردسالان بازی میکنند، دنیا را دوباره از نو میسازند. آنها چیزی که هست را با چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد ترکیب میکنند و رخدادها را به گونهای جلوه میدهند که هرگز در تاریخ بشر نظیر آن وجود نداشته است. از همین رو، آنها اصول نوآوری و تحول را به گونهای متجسم میشوند که در پس هر خلاقیت در دوره تمدن بشری نهفته بوده است.
5- اواسط کودکی (6 تا 8 سالگی): تخیل
در اواسط کودکی، حس نفس یا خود درونی برای اولین بار شکل میگیرد. این خود با تخیلی که از جهان بیرون سرچشمه گرفته زنده است و از عمق ناخودآگاه کودک نشات میگیرد. این تخیل کودک به عنوان منبع الهام خلاقانه در مراحل بعدی زندگی به یک هنرمند، نویسنده، دانشمند و دیگر کسانی که روزها و شبهای خود را پر از زندگی عمیق درونی مییابند کمک میکند.
6- اواخر کودکی (9 تا 11 سالگی): ابتکار و خلاقیت
کودکان بزرگتر در این سن دیگر مهارتهای اجتماعی و فنی گستردهای را یاد گرفتهاند که به آنها کمک میکند با استراتژیهای شگفتانگیز و راهکارهای شهودی منحصر به خود بتوانند فشارهای فزایندهای که در جامعه با آنها مواجه میشوند حل کنند. این اصول نبوغ، ابتکار و خلاقیت در آن قسمتی از خودمان وجود دارد که در جست و جوی روشهای جدیدی برای حل مشکلات کاربردی هستیم و میخواهیم بر مسئولیتهای روزمره غلبه میکنیم.
7- نوجوانی و بلوغ (سن 12 تا 20 سالگی): شور و اشتیاق
رخدادهای جسمی و بیولوژیک بلوغ مجموعه قدرتمندی از تغییرات در اندام یک نوجوان ایجاد میکند و نوجوان از آن پس خودش را با جنسیت، احساس، فرهنگ و یا شور معنوی ابراز خواهد کرد. شور جوانی و بلوغ نقطه عطف مهمی برای تمام کسانی است که در پی ارتباط مجدد با عمیقترین تعصب و غیرت درونی خود برای زندگی هستند.
8- بدو جوانی (20 تا 35 سالگی): همت و پشتکار
جوانان کم سن و سال برای انجام مسئولیتهایی که بر دوش آنها گذاشته شده است یا در آینده خواهد شد، به پشتکار نیاز دارند؛ مثلا به فکر ازدواج و خانه گرفتن باشند، تشکیل خانواده بدهند یا دوستانی برای خود داشته باشند یا وقتی که به دنبال یک کار خوب هستند. این اصول پشتکار و همت در هر کدام از مراحل زندگی ما که نیاز به ورود به دنیا جدیدی داریم وارد عمل میشوند و ضمیر درونی ما را به نمایش میگذارند.
9- میانسالی (35 تا 50 سالگی): تعمق و ژرف اندیشی
بعد از سالهای بسیاری که در جوانی و دنبال کردن تجربیات و خط مشیها برای ایجاد یک زندگی مستقل سپری میشود، مردم اغلب وقفهای در مسئولیتهای دنیوی خود ایجاد میکنند تا تاملی بر زندگی گذشته و پیش رو داشته باشند. آنها در واقع میخواهند مفهوم عمیقتر زندگیشان را منعکس کنند و برای مفاهیم جدید و پیش روی زندگی ذهن خود را بهتر قالببندی کنند. عنصر ژرفاندیشی، تعمق و درون نگری نمایانگر منبع مهمی است که همه ما برای عمیقتر و غنیتر کردن زندگی خود در هر سنی به آن متکی هستیم.
10- بلوغ بزرگسالی (50 تا 80 سالگی): سخاوت و خیرخواهی
در دوره بلوغ بزرگسالی، شما دیگر فرزندان خود را بزرگ کردهاید، برای آنها شغل و خانواده ایجاد کردهاید و توانستهاید خودتان را با انجام اقدامات داوطلبانه، مشاوره و آموزش و سایر شکلهای بشردوستانه بهتر در جامعه نشان بدهید. اینها همه از فواید سخاوت و خیرخواهی شماست. علاوه بر این، همه ما میتوانیم از چنین نمونههایی برای بخشیدن چیزهای بیشتری از خودمان به دیگران یاد بگیریم.
11- اواخر بزرگسالی (بالاتر از 80 سالگی): خردمندی و فضیلت
آنهایی که عمر طولانی دارند، گنجینهای غنی از تجربیات هستند که میتوانند از آنها برای کمک به هدایت دیگران استفاده کنند. افراد سالمند منبعی از خرد هستند که در هر کدام از ما وجود دارد و به ما کمک میکند از اشتباهات گذشته بپرهیزیم و در آن واحد نیز از فواید درسهای زندگی بهرهمند شویم.
12- مرگ و مردن: زندگی
آنهایی که در زندگی ما وجود دارند و رو به موت هستند یا مردهاند و دیگر در بین ما نیستند، به ما یاد میدهند که قدر زندگی را بدانیم. آنها به ما خاطر نشان میکنند که به زندگی دل نبندیم اما هر لحظه از زندگی را به بهترین شکل زندگی کنیم و یادمان باشد که زندگیهای کوچک ما تنها بخشی از کل زندگی بزرگ ما را شکل میدهند.
حرف آخر
از آنجا که هر کدام از مراحل زندگی موهبتی خاصی است که خدا به نوع بشر داده است، ما باید هر کاری که میتوانیم برای حمایت از هر کدام از مراحل زندگی خود انجام دهیم. علاوه بر این، باید بسیار محتاطانه عمل کنیم؛ مثلا تلاش برای مخالفت کردن با نیاز یک کودک خردسال به بازی به دلیل ایجاد فشار برای یادگیری و تحصیلات رسمی در دوران پیش دبستانی.
یادتان باشد این نکات را هرگز فراموش نکنید:
- ما باید از خرد و فضیلت افراد مسن در برابر سوء استفاده دیگران محافظت کنیم.
- ما باید هر کاری که میتوانیم برای کمک به نوجوانانی که در خطر هستند انجام دهیم.
- ما باید مدافع و حامی آموزش و خدمات قبل از تولد برای مادران فقیر باشیم و با روشهای زایمان سالم و بیخطر در کشورهای جهان سوم از آنها حمایت کنیم.
- ما باید نظیر همین نگرشی که به چرخه زندگی یک انسان داریم، در قبال نجات محیط زیست از گرم شدن زمین و آلایندههای صنعتی اتخاذ کنیم.
با حمایت از هر کدام از مراحل زندگی انسان، ما اطمینان حاصل میکنیم که به همه انسانها اهمیت داده میشود و هر انسانی قادر است تا عالیترین و کاملترین درجه رشد کند و شکوفا شود.