این شاعر و طنزپرداز در گفتوگو با ایسنا، درباره ضرورت نوشتن طنز برای کرونا و مشکلات نوشتن در این زمینه، اظهار کرد: کرونا یک فاجعه جهانی است. همیشه گفتهام طنزپردازان جنبههای پنهان جریان را رو میکنند و هرگز به اوج فاجعه نمیپردازند. ماجرای کرونا خیلی دردانگیر و غمانگیز است و واقعا تراژدی مهمی است؛ کسانیکه در عزای خانواده و فامیل نشستهاند و حتی اجازه ندارند مجلس ترحیمی بگذارند و برای عزیزشان سوگواری کنند. از طرف دیگر، عامل بیکاری، فقر اقتصادی و ویرانی جهانی شده است. اما چون طنزپردازان فرشتههایی هستند که کمی خردهشیشه دارند برای شادی روح بازماندگان و برای آنهایی که این روزها در خانهها نشستهاند و از خانهنشینی خستهاند، مجبورند فضای خوبی ایجاد کنند.
او سپس با بیان اینکه کرونا هر بدبختیای داشت، مزایایی هم دارد، گفت: حدود دو ماه است که با ملیحه خانم در خانه تنها هستم و تازه متوجه شدهام خانمهایی که در خانه هستند، چقدر زحمت میکشند که تا امروز از دید همسرانشان پنهان بوده است. گمان نمیکنم هنرمندانی که در خانه نشستهاند بتوانند به آفرینشهای هنری بپردازند، همین که این واقعیتها را ببینند بهترین راهکار برای فعالیتهایشان در آینده است
اکسیر سپس با شوخی گفت: دوستی میگفت زمانی که عمویم فوت شود، 15 میلیون تومان خرج مراسم ختم و مجالس ترحیم و روضهخوانیاش شد، ولی امسال داییام فوت شد بدون اینکه ریالی خرج کنیم. حتی پول آمبولانس را هم وزارت بهداشت داد، بردند در گورستان دفن کردند و برگشتند، از ما هم تشکر کردند که یک نفر به آمار مردگان کرونا اضافه کردیم. بهترین عید دوران ما کارمندان بازنشسته همین عید 99 بود؛ تنها عیدی بود که یک ریال خرج سفره هفتسین نشد، یک ریال خرج آجیل نشد و یک ریال خرج انعام و عیدی دادن به بچههای فامیل نشد. ما کارمندان بازنشسته عید بسیار سالم و شکوهمندی را گذراندیم. امیدوارم مردم اینها را ببینند و عبرت بگیرند. اولین سالی بود که دست ندادیم و روبوسی نکردیم. اولین سالی بود که فاصله اجتماعی را رعایت کردیم و گاهی هم به فاصلههای اشتباهی پرداختیم که باز هم برای ما درس عبرتی است.
او در ادامه متذکر شد: وقتی آیندگان به این روزها فکر کنند، همچنان که ما به حمله مغول فکر میکنیم و خاطرات تلخی را از آن دوران به یاد میآوریم، خاطرات تلخ بهار 99 و اسفند 98 را به یاد میآورند. البته لابهلای اینها خاطرات شیرینی هم داریم؛ چقدر زیباست که همه در خانههای خود نشستهاند و میوههای قسطیشان را میخورند، چقدر زیباست که فرزندان تکلیفشان را روشن کردند و هر لحظه مزاحم مادربزرگ نمیشوند و مادربزرگ و پدربزرگ هم انتظاری از فرزندان خود ندارند. ملیحه به من میگوید فلانی ما امروز تازه میفهمیم که هنرمندان زندگی نکرده و ماه عسل نداشتهاند. این سه چهار ماه کرونایی ماه عسل تمام شاعران و نویسندگان است و به جای اینکه مانند یه تکه گوشت در گوشهای بنشینند و از خانه و خانوادهشان بیخبر باشند با بچهها و نوههایشان یک قل دو قل بازی میکنند. من از شنیدن خبر مسرتبخش بازیهای خانگی و دونفره و چندنفره خیلی خوشحال میشوم. تازه دنیا دارد روی دیگر خود را نشان میدهد.
این طنزپرداز سپس با بیان اینکه بهنظرش دنیای پساکرونا دنیای زیبایی خواهد بود اظهار کرد: بعد از کرونا همه بدون اینکه وسواس گرفته باشند بهداشت را رعایت خواهند کرد؛ مثل من که آنقدر دستهایم را شستهام که ملیحه میگوید فلانی تقلبهای کلاس چهارمت بعد از 60 سال پیدا شده است! امیدوارم مردم به جای اینهمه بدبینی و نفرت و آزردگی و افسردگی این قسمت از کرونا را هم ببینند. ما کجا میتوانستیم شاهد این مسئله باشیم که با دستکش بیرون برویم و وقتی به خانه آمدیم دستهایمان را ضدعفونی کنیم؟! نسل من یکدفعه در تشت توسط مامای محلی شستوشو داده میشد و دفعه آخر هم در غسالخانه توسط مردهشور محترم. اینها نشان میدهد انسانهای امروزی چقدر در غفلت بودند، کرونا آمد و مردم را بیدار کرد که ای مردم چیزی به نام بهداشت داریم. شاید هم بعد از مدتی بگویند کرونا بزرگترین شوخی سال بود، یک دوربین مخفی جهانی تا ظرفیت مردم دنیا را با آن بسنجیم.
اکسیر در ادامه گفت: من خیلی خوشحال شدم که آمریکا و انگلیس با این بهانه تمام بازنشستگان سالمندشان را کشتند و به آمار کروناییها اضافه کردند تا هم حقوق آنها در جیبشان بماند و هم خدمات اجتماعیای که به آنها میدادند دست خودشان باشد و از این بابت نگرانی نداشته باشند. دنیای پس از کرونا دنیایی است که دیگر 65 سال به بالا نخواهد داشت، یک نسل جوان و سرزنده خواهد بود که بهداشت و فاصله اجتماعی را عایت میکند.
او همچنین اظهار کرد: فاصله اجتماعی برای ما بازنشستگان واقعا مهم بود؛ هیچکس درس این را به ما نداده بود که آقای اکسیر وقتی از جلو مغازهای که به او مقروضی یا لباسفروشیای که دو سال است پولش را ندادهای رد میشوی، فاصله اجتماعی به جای دو متر باید 200 متر باشد. همچنین من از مخترعان ماسک تشکر میکنم. ملیحه میگوید "اکبر طوری خودت را پوشاندهای که وقتی از جلو کسی که 10 سال است به او قرض داری، رد شدی، تو را نشناخت!" خدا سایه ماسک را از صورت ما کم نکند، مخصوصا ماسکهایی که دوبرابر صورت ماست، زیرا مثل شاخ شمشاد از جلو طلبکاران میگذریم و کسی ما را نمیبیند. اینها همه نعمتهای کرونا هستند که مردم بصیر و دانا و عقلمدار ما باید این ها را ببینند و لذت ببرند. من توجه شما خبرنگاران فرهنگی و ادبی را هم به محسنات و خوبیهای کرونا جلب میکنم و امیدوارم در تبلیغ این عامل بکوشید.
شاعر «زنبورهای عسل دیابت گرفتهاند» با بیان اینکه طنزنویسان از موقعیتهای مختلف طنز و یا انیمیشن میسازند، اظهار کرد: من همه اینها را در برنامههای تلویزیونی و در رسانهها میبینم و میخوانم، اکثرا هم بسیار جذاب است. من افتخار میکنم که کشور ما به وسیله ویروس کرونا توانست به انباشت مهمی از طنزنویس، طنزپرداز و طنزساز برسد. تا دیروز خیال میکردم بعد از درگذشت آقای عمران صلاحی و ابوالفضل زرویی دیگر هیچ طنزنویسی در ایران به دنیا نمیآید، اما کرونا باعث شد ما دو میلیون طنزپرداز پیدا کنیم! وظیفه صدا و سیما این است که به جای پرداختن به برنامههای خستهکننده، پول بدهد و از مردم فیلمها و خاطراتشان را بخرد و رویشان سرمایهگذاری کند، آنوقت خواهد دید از شبکههای آنسوی آبها بیشتر بازدیدکننده خواهد داشت.
او در ادامه گفت: خدا نکند کرونا چند ماه دیگر طول بکشد، زیرا تحصیلات بچهها عقب میافتد. البته ناراحتی خانوادهها از این نیست که بچهها از مدرسه دور ماندهاند. در مدرسه و کتابهای درسی ما هیچ خبری نیست و اگر بچهها 10 سال هم نخوانند چیزی را از دست نمیدهند، زیرا بچههای الان از یکسالگی و در خانه با کش رفتن گوشی پدر مادرهایشان خیلی چیزها آموختهاند. بچههای نسل امروز که شیطان را درس میدهند به آموزش و پرورش ما نیازی ندارند و آموزش و پرورش جزیرهای جدامانده است. اگر خانوادهها هم از این وضعیت داد و بیداد میکنند یا به خاطر شهریه کلانی است که از جیبشان رفته یا به خاطر کرایه سرویس بچههایشان است. اینها را هم دولت انشاءالله بعد از اینکه معیشت و یارانه و وام یک میلیونی را داد، سرجمع و آخر تابستان پرداخت میکند.
اکسیر در پایان گفت: مسئولان بدانند مردم بیشتر از سخنان زیبای آنها به پرداختهای زیبایشان توجه دارند و اگر هر دو هفته یا سه هفته یکمیلیونی به حساب بچهها بریزند خوب است تا مردمی که به بوی نفت عادت نکرده بودند در این بینفتی و بازار گرم بورس تهران بتوانند زندگی خوبی در کنار همسران و فرزندانشان داشته باشند. سلام من و ملیحه خانم را به تمام عزیزانی که از وضعیت کرونا آزردهاند برسانید و به آنها بگویید روزهای خوش در راه است. بهار را دریابید؛ بهار بدون اعتنا به کرونا سرسبزی و طراوت و باران را از یاد نبرده است.