نگرشی مثبت به دنیا
جهانبینی امیر مؤمنان علی(ع) دنیا را مثبت ارزیابی و آن را عاملی برای تحول انسان در دنیا معرفی مینمایند. در نگرش حضرت علی(ع)، هر انسان میتواند از عمر کوتاه و محدود خود در دنیا، سودی بینهایت کسب کند. بر هر زن و مردی لازم است تا با نگاه انبیا:، امامان: و اولیای الهی به دنیا و چگونگی زندگی ایشان در دنیا آشنا شده و زندگی فردی و اجتماعی خود را نیز با آن مطابقت دهند. بیشتر انسانها پس از آن که به عمق این نگاه پی میبرند، از این که پیشتر با این جهانبینی آشنا نبودهاند، بشدت تأسف میخورند. امیر مؤمنان(ع) میفرمایند:
«أَلا و إِنَّ الْیَوْمَ الْمِضْمارُ»([1])
«أَلَا» برای هشدار دادن به مخاطبان به کار برده میشود؛ حضرت در این روایت برای بیداری از خواب غفلت، هشدار داده و به هشیاری و بینایی دعوت مینماید. چرا که جز اولیای الهی، بیشتر انسانها پس از مُردن از این خواب بیدار میشوند.([2]) گویی ایشان در این روایت، انسانها را از حقیقتی آگاه کرده و در مورد خطرات بسیار نفْسانی که انسان را تا پایان عمر تهدید میکند، هشدار میدهد؛ حضرت با بیان واژه «أَلَا» خواستار بیداری، هوشیاری و بینایی انسانها هستند.
دنیا محلی برای تمرین
حدیث «إِنَّ الْیَوْمَ الْمِضْمارُ» به تمرینگاه بودن دنیایی که انسان در آن زندگی میکند، اشاره دارد؛ دنیایی که خدا برای آدمی مقرر کرده است، حیات و مرگ در آن در جریان داشته، هر گوشه آن مجموعهای از حکمتها و براهین و از نعمتها سرشار است. این عالم با هر آنچه که دارد، محلی برای تمرین (مضمار) است. همه آنچه که در زمین و آسمان وجود دارد، خود وسیلهای برای تمرین انسانها در این جهان است. پروردگار همه خلقت را به تسخیر آدمی درآورده است([3]) که او از این رهگذر به مقصد سعادت برسد. خداوند متعال به آدمی دستور داده است که در این عالم تمرین کند. البته او را بدان مجبور نساخته است؛ اما این جهان، خود فرصتی است که باید آدمی از آن بهرهای شایان ببرد. انسان میتواند با اموری همچون علمآموزی، تقویت اراده و افزودن بر صفات نیک، به تقویت فکر و روح خود پرداخته و برای رسیدن به سعادت تمرین نماید.
همه عبادات برای مؤمنان، نوعی تمرین برای نیرومند شدن روح و بدن است. در این جهان، هرگز مسابقهای برگزار نخواهد شد؛ به بیان دیگر، همه انسانها در دنیا، تا لحظه پایانی عمر خویش، تنها در حال تمرین هستند. در این میان، برخی افراد سست و ضعیف، به تمرین کردن بیعلاقهاند؛ آنان به تنپروری عادت کرده و هرگز خود را به زحمت نمیافکنند. گویی آنان در صدد تمرین دادن روح خود با عبادات نبوده و گویی نمیخواهند روح خود را قدرتمند سازند. اما کسانی که در پی تعالی و رشد معنوی خود هستند، در دنیا اهل تمریناند؛ همانان که خداوند آنان را ستوده و رستگار خوانده است.([4]) آنان تا روزی که ملک الموت جان آنان را مانند پدری مهربان از بدنهاشان سِتانده و آنان را به عالَم دیگر منتقل سازد، همواره در سختکوشی و تمرین برای رسیدن به مقصودند.
مصادیق پدر مهربان
تعبیر «الْوَالِدُ الشَّفِیقُ»([5]) در روایات که به معنای پدری دلسوز است، درباره ملک الموت بیان شده است([6]).([7]) براستی او مانند پدری مهربان، با مؤمن روبهرو شده و جان او را میستاند. چگونگی مواجهه، سلام و ادب ملک الموت با مؤمنی که عمرش به پایان رسیده و باید به عالم آخرت سفر کند، با مهربانی، محبت، مدارا و نرمی همراه است.
درخواست چشمپوشی از خدا
حضرت علی(ع) در دعای کمیل([8]) گویی به بجا نیاوردن حق بندگی حضرت حق اقرار کرده و خویشتن را به نقص در عبادات و بندگی متهم میسازند. حضرت در فرازی از این دعا، از خداوند، چشمپوشی بر کوتاهیها و تقصیرها را میطلبند؛
«أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی؛([9]) پس با من سهل و آسان رفتار کن و هنگام حسابرسی اعمالم، بر من سخت مگیر!»
گاهی مشتری از میوهفروش درباره یک سبد میوه میپرسد. او همه میوههای آن سبد را بدون آن که خوب را از بد جدا سازد، میخرد. به معنای دیگر، خریدار به این که ممکن است در آن میان، شماری میوه ناسالم نیز وجود داشته باشد؛ توجهی نمیکند. «أَنْ تُسَامِحَنِی»، در دعای کمیل نیز به مطلبی شبیه به آنچه که بیان شد، اشاره دارد. حضرت در این درخواست، از خداوند میخواهد که با فضل خود، همه اعمال ایشان را بپذیرد و با عدالتورزی و سختگیری، حسابرسی نکند. چرا که اگر خداوند چنین کند، بیشتر اعمال آدمی مردود شده و تنها اندکی مقبول میافتد. روشن است که اندک عمل نیز نمیتواند بهای بهشت برین باشد.([10])
پاداش روزه
فرشتگان که مأمور ثبت اعمال آدمی هستند، پاداش عبادات و کارهای نیک وی را بدقت مینویسند؛ اما آنان از نوشتن پاداش روزه ناتوانند. آنان ارزش و ثواب روزه را درک نمیکنند؛ از این رو، خداوند فرشتگان را از ثبت پاداش روزه باز میدارد.
پروردگار مهربان فرموده است:
«الصَّوْمُ لِی؛([11]) روزه برای من است»
پروردگار با بیان لِی در این روایت تصریح میفرماید که برخلاف حج، نماز، انفاق و مانند آن که متعلق به اداکننده آن است، روزه تنها مختص من است. حضرت حق خود باید درباره این گوهر گرانبها با روزهداران معامله کند. پاداش نماز، خمس، انفاق و اخلاق نیکو معین و روشن است؛ اما روزه، مُزدی مشخص ندارد. خدا در برابر اطاعت بندهاش از دستور الهی و سپری کردن یک روز به روزهداری، خود به اعطای پاداش این عمل نیک اقدام میکند.
آفریدگار بیهمتا
شخصی عربزبان در ایام حج، پردۀ کعبه را گرفته بود و همچون مادرِ جوانمرده میگریست؛ او چنان میگریست که اطرافیان وی نیز از حزن گریستنش به گریه آمده بودند. گویی که میخواهد از شدت گریه، قالب تهی کند. او که به عربی فصیح سخن میگفت با خدای خویش چنین نجوا میکرد: خدایا! از راهی دور آمدهام و تنها یک پرسش از تو دارم. تو خود میدانی که من ثروت و زر و زیور دنیا را نمیخواهم؛ حتی آسایش آخرت را نیز نمیطلبم. خدایا! از تو میخواهم که اگر خدایی بهتر از خود میشناسی، او را به من معرفی کنی تا من دست به دامن او شوم. اگر نیز خدایی بهتر و بلندمرتبهتر از تو نیست، پس مرا بپذیر! باید گفت که بهراستی خداوند هرگز همتایی ندارد. بخشندهتر، کریمتر، مهربانتر، والاتر از خداوند مهربان، حتی قابل تصور نیست.
رحمت خدا
امیر مؤمنان(ع) در دعای کمیل میفرماید:
«بِرَحْمَتِکَ اخْفَیْتَه»([12])
با بیان این تعبیر، گویی عمل ناصالح انسان از نگاه نویسندگان اعمال (فرشتگان) پنهان نگاه داشته شده است. به دیگر سخن، گویا فرشتگان اعمال بنده را هرگز ندیدهاند؛ چه رسد به این که آن را ثبت کنند.
اما ننوشتن اعمال، تنها به سبب رحمت پروردگار است؛ یعنی رحمت خداوند از ثبت و ضبط گناهان بندگان جلوگیری میکند. خداوند مهربان برخاسته از رحمت گسترده خود، چنین میکند؛ نه بهسبب غضب! بلکه به بیان دیگر، چنین نیست که خداوند بهخاطر غضب از عمل بندهاش، عمل وی را از دید فرشتگان مخفی ساخته و در آینده، طعم شدیدترین عذابها را به او بچشاند. در حقیقت این امر در عبارت «بِرَحْمَتِکَ اخْفَیْتَه» نهفته است. تنهاعلت پنهان ماندن اعمال ناصواب بندگان، رحمت الهی است. در حقیقت، مهر سرشار و بینهایت خداوندی، اجازه نمیدهد تا فرشتگانی که به نوشتن اعمال آدمی مأمورند، اعمال او را ببینند و بنویسند.
نظر لطف خدا
اعمال برخی در قیامت کافی نبوده و آنان را به بهشت نمیرساند؛ اما آنان در زندگی دنیوی خود، کارهایی کردهاند که امیدوارند خداوند آنان را بهسبب اعمالشان، از عذاب جهنم برهاند. چرا که گاهی گوهر رضایت پروردگار در کاری است که بنده آن را کوچک میشمارد.([13]) چنین اموری، باطنی درخشان داشته و آدمی را بسرعت در عالَم معنا، پیش میبرد.
شخصی برای وضو گرفتن آب نداشت. وقت تنگ بود و دیگر زمانی برای نمازش باقی نمانده بود؛ شخصی دیگر که قمقمهای پُر از آب، برای خوردن داشت، به او گفت: آیا برای وضو آب نیاز داری؟ گفت: بله! هر چه پول نیز بخواهی، به تو خواهم داد. او گفت: به پول نیازی ندارم. همان دَم از سوی خداوند خطابی رسید؛ ای ملائکه! عمل او را محاسبه کنید که همین مقدار برای به بهشت رفتن او کافی است.([14])
دیده اِغماض
همیشه از خداوند باید خواست که در محاسبه اعمال تساهل کرده و سختگیری ننماید؛
«أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی»([15])
زیرا آدمی در دعای کمیل به ضعف خود اعتراف میکند:
«انَا عَبْدُکَ الضَّعِیف؛ من بنده ضعیف تو هستم»([16])
چه کسی میتواند همچون امیر مؤمنان علی(ع) نماز بخواند؟ کیست که بتواند مانند فاطمه(س) روزهداری کند؟ هیچکس نخواهد توانست همانند حضرت ابراهیم(ع) حج بگزارد! هرگز کسی نمیتواند همچون امام حسین(ع) دین را یاری کند. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
)یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا(([17])
انسان ناتوان آفریده شده است. بنابراین، بیشتر افراد، توانی برای عبادات سنگین ندارند؛ پس شایسته است که پروردگار مهربان با بندگانش با تساهل رفتار کند.
شعری در طلب تساهل از خدا
مرحوم مرشد چلویی([18]) در بازار تهران غذا میفروخت. او که سوادی نداشت، از طبع شعری خوب برخوردار بود. دیوان اشعار وی که در حدود یکهزار صفحه بود، در حادثه آتشسوزی در محل کارش سوخت. اکنون تنها دویست صفحه از سرودههایش برجای مانده است.
او در یکی از اشعارش در خطاب به خداوند چنین سروده است:
«در باز کن! من مرد گلچین نیستم»
مرحوم مرشد در این مصرع و در مناجات با پروردگارش میگوید که من زیباترین گلها را در اختیار ندارم تا بتوانم با گلهایم منزلت را زینت کنم. اما میتوانم زیباییهای بندگانت را به تماشا بنشینم. من میتوانم تماشاگر امیر مؤمنان علی(ع)، امام حسین(ع)، قمر بنیهاشم(ع)، عالمان ربانی و تمام نعمتهایت باشم. اما خود نمیتوانم همچون عبدی صالح مثل قمر بنیهاشم(ع) باشم؛ چرا که ذلیل و ناتوانم؛ پس در حساب اعمالم با من مسامحه کن!
اگر خداوند کریم بندگان حقیر خود را با انبیا:، ائمه: و اولیا که بزرگمردان طریق عبادت و بندگیاند، قیاس نماید، بندگان بهطور حتم محکوم خواهند گشت. از این رو، خداوند اعمال هر بنده را بهقدر وسع و ظرفیت او میسنجد.([19]) بندهای ضعیف که گاهی نمازش را با حضور قلب و گاهی نیز با کسالت میگزارد یا عبدی که روزهداری چنان ناتوانش میکند که او را از فیض به مسجد رفتن باز میدارد و یا کسی که آرزو میکند که ای کاش خداوند ماه مبارک رمضان را همیشه در روزهای کوتاه زمستان قرار میداد، توانی برای حضور در محکمه عدل الهی را ندارد. از همین رو، باید از خداوند طلب کرد تا با تساهل با بندگانش برخورد کند؛([20]) حتی آن زمان که ملک الموت برای قبض روح شخص مأمور میشود؛ تا این که در آن لحظه نیز او مثل پدری مهربان با بندگان رفتار کند!
تا زمانی که انسان در دنیا زندگی میکند، در حال تمرین کردن بوده و مسابقهای در میان نیست. امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید:
«روز مسابقه، فردای قیامت است؛ وَ غَداً السِّباقُ».([21])
در مسابقات، به پیروز نهایی، جایزه میدهند. امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید: پاداش این مسابقه بهشت است. «السَّبْقَةُ» بهمعنای مسابقه و «الجَنَّةُ» پاداش آن است. در قیامت پس از این که همه مردم از قبرها برانگیخته شدند، به آنان گفته میشود که آنان که دنیا را محلی برای تمرین دانسته و در آن به تمرین پرداختند و درصدد به دست آوردن فضائل و نیکیها (مانند کسب علم، زدودن رذایل اخلاقی از قلب، آراستن دل به زینتهای خلقی و رسیدن به قلب سلیم) بودند، میتوانند بهسوی بهشت حرکت کنند. پس لازم است اهل ایمان دنیا را محلی برای تمرین خود قرار داده و تا آنجا که در توان دارند، خود را به قرب الهی نزدیکتر گردانند. باید گفت که یکی از عالیترین تمرینها، روزهداری در ماه مبارک رمضان است؛ زیرا خداوند فرموده است:
«اَلْصُومُ لِی وَ اَنَا اُجْزِی بِهِ([22])؛ روزه برای من است و خود عهدهدار پاداش آن هستم».
پاداش این مسابقه نیز نعمتهای مادی بهشت نیست؛ بلکه پاداش آن تنها نزد پروردگار هستی است.
دربهای هشتگانه بهشت
نام یکی از ابواب هشتگانه بهشت، روزهداران است. آنان در قیامت از میان جهنم عبور میکنند؛ اما چون سپری بهنام روزه دارند، آتش در آنان اثری نخواهد کرد.([23]) روزه یکی از مؤثرترین عبادات در تحقق معنای تمرین در دنیاست. در ماه رمضان، برنامههایی تربیتی و بسیار عالی از سوی خداوند برای بندگان تعیین شده است که تأثیری بسزا در روح آدمی دارند. یکی از آن برنامههای تمرینی همان تحمل گرسنگی و تشنگی در این ماه شریف است. برنامهای که ثمراتی فراوان برای انسان مؤمن به ارمغان میآورد.
---------------------------------------------------------------------
[1]. «أَلا و إِنَّ الْیَوْمَ الْمِضْمارُ وَ غَداً السِّباقُ وَ السَّبْقَةُ الجَنَّةُ وَ الْغایَةُ النَّار؛ آگاه باشید که امروز روز تمرین و فردا زمان مسابقه است؛ پاداش و جزای برنده، بهشت و فرجام بازنده، آتش است»؛ نهجالبلاغه: خطبه28.
[2]. «قَالَ النَّبِیُّ(ص) النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: مردم ـ همگی در خواب ـ غفلت ـ به سر میبرند؛ هنگامی که میمیرند، ـ از این خواب ـ بیدار میگردند»؛ بحارالانوار: 6 / 27.
[3]. )اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ * وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ(؛ «خداوند است که دریا را به سود شما به کار گرفت تا کشتیها به فرمانش در پهنۀ آن حرکت کنند، برای اینکه جویای احسان و روزی او شوید و شکرِ [نعمتهایش را] بهجا آورید * [همه] آنچه را در آسمانها و زمین است از جانب خودش به سود شما به کار گرفته است، بیتردید در این [امور] برای مردمی که اندیشه میکنند نشانههایی [بر قدرت و ربوبیت و لطف خدا] است.»؛ جاثیه (45): 12 ـ 13.
[4]. )الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ * وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ * أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(؛ «آنانکه غیب را باور دارند، و نماز را [با شرایط ویژهاش] میخوانند، و از هر نعمت [مادی و معنوی] که روزی آنان کردهایم [در راه خدا] هزینه میکنند * و به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند، و اینانند که به آخرت یقین دارند. * آنانند که از سوی پروردگارشان بر [بلندای] هدایتند، و آنانند که [بر موانع راهِ سعادت] پیروزند.»؛ بقره (2): 3 ـ 5.
[5]. «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ(ع) قَالَ: حَضَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ وَ کَانَتْ لهُ حَالَةٌ حَسَنَةٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَحَضَرَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَنَظَرَ إِلَی مَلَکِ الْمَوْتِ عِنْدَ رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) ارْفُقْ بِصَاحِبِی فَإِنَّهُ مُؤْمِنٌ فَقَالَ لَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ یَا مُحَمَّدُ(ص)! طِبْ نَفْساً وَ قَرَّ عَیْناً فَإِنِّی بِکُلِّ مُؤْمِنٍ رَفِیقٌ شَفِیقٌ؛ علی بن ابراهیم از پدرش نقل میکند که مردی از انصار مورد عنایت پیامبر(ص) بود و حال خوبی نزد ایشان داشت. پیامبر(ص) در هنگام مرگ، نزد او حاضر شدند؛ ـ حضرت(ص) ـ ملک الموت را حاضر و در صدد قبض روح او یافت. حضرت به ملک الموت فرمودند: با رفیق من مدارا کن! چرا که او مردی باایمان است. ملک الموت به ایشان عرض کرد: ای محمد(ص)! راحت باش؛ چشمت روشن باد! من با هر مؤمنی رفیق و مهربانم»؛ الکافی: 3 / 138.
[6]. البته این تعبیر، درباره حاکم اسلامی نیز آمده است. امام صادق(ع) در این باره فرمودهاند: حاکم مملکت اسلامی میبایست مانند پدری مهربان همه فرزندان خود را تحمل کند و به سخنان ایشان گوش فرا دهد. خواستههای بجای آنان را برآورده و آنان را از خود طرد نسازد. از دیدگاه امام صادق(ع) حاکم مملکت اسلامی باید در جامعه با مردم، رفتاری همانند رفتار پدر با فرزندان خویش داشته باشد.
[7]. «الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَةِ النَّآدِ؛ امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، پناه بندگان خدا در گرفتاری سخت است»؛ الکافی: 1 / 495.
[8]. دعای کمیل دعایی است که در روایات خواندن آن در شب نیمه شعبان و نیز در شب جمعه وارد شده است. این دعا که کمیل (از اصحاب سرّ امیر مؤمنان علی(ع))، آن را از حضرتش نقل کرده است، به دعای خضر نبی(ع) نیز شهرت دارد.
[9]. «...که بر من تسامح کرده و رحم نمایی»؛ مفاتیح الجنان: دعای کمیل.
[10]. «قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص) لَنْیَدْخُلَ الجَنَّةَ أَحَدٌ إِلَّا بِرَحْمَةِ اللَّهِ. قالُوا: وَ لا أَنْتَ؟ قالَ: وَ لا أَنَا إِلَّا أَنْ یَتَغَمَّدَنِیَ اللَّهُ؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: هیچکس مگر با رحمت خداوند به بهشت نرود. عرض کردند: شما هم نه؟ حضرت(ص) فرمودند: و نه حتی من! مگر این که خدا مرا مشمول رحمت خود کند»؛ کنز العمال: 4 / 254، ح10407؛ مسند احمد بن حنبل: 3 / 52.
[11]. «الصَّوْمُ لِی وَ أنَا أَجْزِی بِهِ؛ روزه از من است و من بدان پاداش دهم»؛ مصباح الشریعه: 136؛ مکارم الاخلاق «طبرسی»: 138؛ الکافی: 4 / 63.
[12]. «...بهسبب رحمتت ـ گناهانم را ـ پنهان نمودی»؛ مفاتیح الجنان: دعای کمیل.
[13]. «عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَخْفَی أَرْبَعَةً فِی أَرْبَعَةٍ؛... أَخْفَی رِضَاهُ فِی طَاعَتِهِ؛ فَلَاتَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ طَاعَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ رِضَاهُ وَ أَنْتَ لَاتَعْلَمُ؛ امیر مومنان(ع) فرمودند: خداوند تبارک و تعالی، چهار چیز را در چهار چیز دیگر مخفی نموده است.... ـ یکی از آنها ـ رضایت خود را در طاعتش مخفی کرده است؛ پس هیچیک از طاعات و عبادات را کوچک نشمار؛ چه بسا همان عبادت موافق رضا و خشنودی خداوند است و تو نمیدانی»؛ خصال: 1 / 209، ح31؛ بحارالانوار: 66 / 274، باب37، ح7.
[14]. «قَالَ رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ مَنِ احْتَفَرَ بِئْراً لِلْمَاءِ حَتَّی اسْتَنْبَطَ مَاءَهَا فَبَذَلَهَا لِلْمُسْلِمِینَ کَانَ لَهُ کَأَجْرِ مَنْ تَوَضَّأَ مِنْهَا وَ صَلَّی وَ کَانَ لَهُ بِعَدَدِ کُلِّ شَعْرَةٍ مِنْ شَعْرِ إِنْسَانٍ أَوْ بَهِیمَةٍ أَوْ سَبُعٍ أَوْ طَائِرٍ عِتْقُ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ دَخَلَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی شَفَاعَتِهِ عَدَدُ النُّجُومِ حَوْضَ الْقُدْسِ قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) مَا حَوْضُ الْقُدْسِ قَالَ حَوْضِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ؛ هر که چاه آبی را حفر کند و پس از به آب رسیدن، آن را در اختیار مسلمانان قرار دهد، پاداش او مانند پاداش کسی است که از آن وضو بگیرد و نماز بخواند، و به شمار هر موی بدن انسانها یا چهارپایان یا درندهها و یا پرندههایی که از آن آب بنوشد، ثواب آزاد کردن هزار بنده در راه خدا را در نامه اعمال او خواهند نوشت و در روز قیامت نیز به شمار ستارگان آسمان از مردم در اثر شفاعت او، حوض قدس را دریابند. راوی میگوید: پرسیدیم: یا رسول اللَّه(ص)! حوض قدس چیست؟ حضرت(ص) سه مرتبه تکرار فرمود: حوض من»؛ ثواب الاعمال:291؛ بحارالانوار: 73 / 371، باب67، ح30.
[15]. «...که بر من تسامح کرده و رحم نمایی»؛ مفاتیح الجنان: دعای کمیل.
[16]. «یَا سَیِّدِی فَکَیْفَ لِی وَ أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ؛ ای آقای من! من بنده ناتوان، ذلیل، حقیر، فقیر و درمانده توام؛ چگونه تاب چنین عذابی را دارم»؛ دعای کمیل؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد: 2/847.
[17]. نساء (4): 28؛ «خداوند میخواهد [با تشریعِ احکام و قوانین، بار مشکلات و پیچیدگیهای زندگی را] بر شما آسان کند؛ زیرا انسان ناتوان آفریده شده است.»
[18]. حاج میرزا احمد عابد نهاوندی عارف و شاعری بود که متخلص به ساعی بود و به حاجمرشد چلویی شهرت داشت. وی در بازار تهران، جنب مسجد جامع، طباخی داشت و هر هفته برای مردم سخنرانی میکرد. شعرخوانی، پند و اندرز کردن وی سبب شد تا به حاجمرشد معروف شود. تنها نسخه دیوان اشعار عرفانی ساعی در زمان خودش در آتشسوزی دکانش سوخت. از این رو، دیوان او پس از تدوین اشعار بهجامانده، به دیوان سوخته مشهور شد. او اجازه چاپ اشعار خود را نمیداد. دیوان او پس از درگذشتش تاکنون چندینبار طبع گشته است. وی حدود نود سالگی در 25 شهریور 1357هجری شمسی در تهران درگذشت. قبر وی جنب ابنبابویه تهران و در مسجد ماشاءالله است.
[19]. )لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ(؛ «خداوند هیچکس را جز به اندازۀ طاقتش تکلیف نمیکند، هرکه کاری [پسندیده] انجام داده به سود خود اوست، و هرکه کاری [زشت] مرتکب شده به زیان خود اوست، [مؤمنان میگویند:] پروردگارا! اگر [انجام دستوری را] فراموش کردیم، یا مرتکب اشتباه شدیم ما را مجازات مکن، پروردگارا! تکالیف سنگینی آنگونه که بر عهدۀ پیشینیان ما گذاردی بر عهده ما مگذار، پروردگارا! تکلیفی که طاقتش را نداریم برما واجب نکن! از ما بگذر، و ما را بیامرز، و به ما رحم کن! تو سرپرست مایی، پس ما را بر کافران پیروز کن!»؛ بقره (2): 286.
[20]. «قال سیّد السّاجدین(ع) فی دعائه فی اللّجاء إلی اللّه تعالی من أدعیّة الصّحیفة الکاملة: اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِکَ، فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَکَ بِمَنِّکَ، وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِکَ بِتَجَاوُزِکَ، فَإِنَّهُ لَا طَاقَةَ لَنَا بِعَدْلِکَ، وَ لَا نَجَاةَ لِأَحَدٍ مِنَّا دُونَ عَفْوِک؛ امام سجاد(ع) در دعایی در التجا به خداوند از دعاهای «صحیفه سجادیه» میفرمایند: خدایا! اگر بخواهی ما را عفو کنی، به فضل و احسانت عفو میکنی؛ اگر نیز بخواهی عذابمان کنی، به عدالتت عذاب میکنی. عفوت را از سر منّتت بر ما آسان کن و ما را به چشمپوشی و گذشتت، از عذابت پناه ده! مسلّماً ما توان تحمل عدالتت را نداریم و برای هیچیک از ما بدون عفوت، نجاتی میسّر نخواهد بود»؛ منهاج البراعه فی شرح نهجالبلاغه: 14 / 356.
[21]. «أَلا و إِنَّ الْیَوْمَ الْمِضْمارُ وَ غَداً السِّباقُ وَ السَّبْقَةُ الجَنَّةُ وَ الْغایَةُ النَّار؛ آگاه باشید که امروز روز تمرین و فردا زمان مسابقه است؛ پاداش و جزای برنده، بهشت و فرجام بازنده، آتش است»؛ نهجالبلاغه: خطبه28.
[22]. مصباح الشریعه: 136؛ الکافی: 4 / 63؛ مکارم الاخلاق«طبرسی»: 138.
[23]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً یُدْعَی الرَّیَّانَ لَایَدْخُلُ مِنْهُ إِلَّا الصَّائِمُونَ؛ پیامبر خدا(ص) فرمودند: بهشت دری ویژه بهنام ریّان دارد که هیچکس جز روزهداران از آن وارد نمیشود»؛ معانی الاخبار: 410؛ «قال رسولالله(ص): الصَّومُ جُنُّةٌ مِنَ النّارِ؛ رسول خدا(ص) فرمودند: روزه، سپری است که روزهدار را از آتش جهنّم حفظ میکند»؛ بحارالانوار: 4 / 62.
برگرفته از کتاب تمرین بندگی نوشته استاد حسین انصاریان