این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره بازنویسی متون دینی بهویژه «نهجالبلاغه» برای کودکان و نوجوانان اظهار کرد: زمانی که میگوییم کتاب «نهجالبلاغه» و حوزه کودک و نوجوان، اینها دو دنیای متفاوت هستند؛ «نهجالبلاغه» برای 1400 سال پیش است و کودکان و نوجوانان امروز دنیای دیگری دارند. ابتدا باید از خودمان بپرسیم بازنویسی آن چه ضرورتی دارد؟ چرا ما میخواهیم «نهجالبلاغه» را به آنها معرفی کنیم و یا متنی را برایشان بیاوریم؟ هدف اصلی گردآوردنده «نهجالبلاغه» مذهبی نبوده و بیشتر هدفش ادبی بوده است؛ در واقع او به بلاغت سخنان حضرت علی (ع) و نامههایش علاقهمند بوده پس آنها را گردآوری میکند. زمان گردآوری این کتاب حدود 200 سال با حضرت علی(ع) فاصله دارد، گردآورنده کتاب از میان سخنرانیها و خطبههایی که از حضرت علی (ع) به دستش رسیده بود، آنهایی را که بلاغت، ارزش ادبی و سخنوری بیشتری داشتند، آورده است.
او سپس گفت: گاهی ما میخواهیم بچهها را با کتاب تاریخی یا ارزشهای ادبی و تواناییهای سخنوری امام علی(ع) آشنا کنیم یا حکایتهای خوبی در میان این سخنرانیها وجود دارد و میخواهیم از آنها استفاده کنیم و داستانهای کودکانه بنویسیم، در واقع هدفمان ایجاد متن خواندنی مناسب و جذاب برای بچهها است. هر کدام از اینها فرق میکند. من منکر ارزشهای تاریخی و ادبی «نهجالبلاغه» نمیشوم. میشود از آن استفاده و داستانهایی را اقتباس کرد، اما مهمترین ارزش «نهجالبلاغه» پیامهای آن است؛ پیامهایی که خیلی تأثیرگذار، بُرنده و خطاب به مسلمانان است. در واقع وجه انقلابی و انتقادی «نهجالبلاغه» مهمترین وجه آن است، اما در عین حال جنبههای توحیدی، عرفانی و انتقادی قویای دارد.
کاشفی با تأکید بر اینکه آنچه «نهجالبلاغه» را از سایر متون دینی متمایز میکند، جنبه اجتماعی، انتقادی و انقلابی آن است، اظهار کرد: این کتاب انتقادهای صریحی به آدمهایی که خودشان را مسلمان و مومن میدانند دارد و آنها را مورد خطاب قرار میدهد و به آنها هشدار میدهد معنای حقیقی دین چیز دیگری است. حرفهایی که درباره عدالت در جامعه، فقر، اخلاق و روابط انسانی میزند امروز هم به درد زندگی ما میخورد. اگر پیامهای این کتاب را به شکل ساده و بدون شعار، جانبداری، اغراق و پافشاری برای مخاطب نوجوان امروز بازگو کنیم، آنها متوجه میشوند دروغ، منفعتاندیشی، دنیاطلبی، ترس و نبود صراحت هنوز جامعه را اذیت میکند و بزرگترین خطر در زندگی مسلمان است.
او سپس بیان کرد: بیش از اینکه فکر کنیم از «نهجالبلاغه» چه کتابهایی میتوان استخراج کرد که پرفروش شود باید فکر کنیم حرف اصلیای که این کتاب میتواند داشته باشد و به درد امروز ما بخورد کدام است. «نهجالبلاغه» متن دشواری دارد و برای مخاطب خاص است؛ متنی نخبهگرا که بخش زیادی از آن با تصورات بخش سنتی جامعه دیندار ما تفاوت دارد، زیرا حضرت علی (ع) از لب و اصل دین صحبت میکند، خودش قرآن ناطق است و برداشتهای اشتباه دیگران را که گمان میکنند معنای دین را فهمیدهاند، به آنها یادآوری میکند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان همچنین گفت: ممکن است با یک نگاه اقتصادی نشر، فکر کنیم پدر و مادرهای مذهبی که نام «نهجالبلاغه» را شنیدهاند و احتمالا یک جلد از آن را در خانهشان دارند، گرچه بعید میدانم عده زیادی از آنها این کتاب را خوانده باشند، اگر ببینند کتابی با موضوع «نهجالبلاغه» برای بچهها درآمده است آن را میخرند. این کتابها معمولا پرفروش است و تجدید چاپ میشود. اما به نظرم برخی از اینها یکجور استفاده نادرست و حتی سوءاستفاده از نام و اعتبار «نهجالبلاغه» هستند. باید پیام اصلی آن شناسایی و برای مخاطب امروز آورده شود، مخصوصا مخاطبانی که پرسش و اعتراضات خیلی جدیای دارند و میگویند اگر جامعه ما دینی است قابل دفاع نیست و اگر دینی نیست چرا اینهمه ادعا و حرف دینی در آن زده میشود؟ اینجاست که «نهجالبلاغه» میتواند به پرسشهای نوجوانان امروز و چالشهایی که آنها راجعبه اعتقاداتشان، عدالت و حکومت اسلامی دارند، پاسخ دهد.
او درباره وضعیت کتابهایی که با موضوع «نهجالبلاغه» چاپ شدهاند نیز گفت: من هم کارهای قابل تأمل و خوب دیدهام و هم کارهای ضعیف. اما قطعا کار انجامنشده در این موضوع خیلی زیاد است و جا دارد نویسندگان در این حوزه کارهای جدید انجام دهند. تا الان حداقل نزدیک به 80-90 کتاب با موضوع «نهجالبلاغه» برای بچهها منتشر شده است، موضوعی که شاید فکر کنیم موضوع ناشناسی است. با این حال نویسندهها و ناشران زیادی متوجه این موضوع شده و روی آن کارکردهاند. غلامرضا لایقی و مهدی معینی از قدیمیترین کسانی هستند که به صورت جدی در دهه 60 دغدغه نوشتن درباره «نهجالبلاغه» داشتند و به نوعی پیشگام بودند. غلامرضا حیدری ابهری سه چهار کتاب راجعبه «نهجالبلاغه» دارد که کارهای خوب و متفاوتی است. مژگان شیخی و مجید ملامحمدی هم درباره قصههای «نهجالبلاغه» خوب کار کردهاند. سمانه رضایی مجموعهای هشتجلدی درباره قصههای «نهجالبلاغه» برای کودکان کمسال دارد که از این نظر تلاشش قابل تقدیر است. غلامرضا نوعی و آقای دینپرور از دیگر کسانی هستند که در این حوزه کار کردهاند. در میان ناشران نیز اولین ناشری که به صورت جدی و پیوسته به این موضوع توجه داشت، دفتر نشر فرهنگ اسلامی بود که کارهایی را قبل از دیگران با موضوع «نهجالبلاغه» برای کودکان منتشر کرد.