ماهان شبکه ایرانیان

یادداشت موسی بیدج برای بزرگداشت خیام

بررسی ترجمه‌های خیام در زبان عربی

موسی بیدج در یادداشتی به بررسی ترجمه رباعیات خیام به زبان عربی پرداخته و می‌گوید: خاصیت ترجمه این است که گاهی به اصل اثر خدمت می‌کند و گاهی هم خیانت. اما هر چه هست این خیانت بسیاری مواقع دلپذیر است و خواستنی.

بررسی ترجمه‌های خیام در زبان عربی

به گزارش ایسنا در یادداشت این مترجم که به مناسبت روز بزرگداشت خیام نیشابوری در پایگاه خبری شهر کتاب منتشر شده، آمده است: عمرخیام، بدون شک مشهورترین شاعر ایرانی در جهان است. در زبان فارسی هنوز برخی از صاحب نظران در شخصیت خیام تردید می‌کنند. اما آنچه مسلم است حضور این رباعیات متقن و تفکرانگیز در قلب ادبیات فارسی است؛ حال خیام فیلسوف، خیام شاعر یا هر خیام دیگری سروده باشد فرقی در اصل موضوع پدید نمی‌آورد. رباعیات اصلی خیام درباره انکار خالق و آغاز و فرجام هستی نیست، بلکه پرسش‌هایی است که در مخیله تمام بشریت از دیرباز مطرح بوده است. من در این مختصر بر آن نیستم که درباره رباعیات فارسی خیام کند و کاو کنم، بلکه قصدم اشاره مختصری به رهیافت این رباعیات به زبان و ادبیات عربی است.

از زمانی که فیتزجرالد، در نیمه دوم قرن نوزدهم، به برگردان معانی رباعیات خیام به زبان انگلیسی دست زد، سفر جهانی رباعیات آغاز گردید. در جهان عرب نخستین بار این رباعیات به شکل (سباعیات) یا مصراع‌های هفتگانه، از انگلیسی به عربی ترجمه شد. ودیع بستانی، شاعر و ادیب لبنانی، حدود یک قرن پیش این رباعیات را به عربی ترجمه کرد. از زمان رسیدن رباعیات خیام به جهان عرب تا کنون، بیش از 50 بار، شاعران، ادیبان، مترجمان و پژوهشگران کشورهای مختلف عربی، از زبان فارسی، انگلیسی یا فرانسوی دست به ترجمه این سروده‌ها زده‌اند. این امر باعث شده که رباعیات خیام نه تنها نزد فرهیختگان و علاقه‌مندان به ادبیات از نوع معترض و پرسشگر و شادمانه طرفدارانی فراوان پیدا کند بلکه به دلایل تأویل و برداشت‌های متفاوت، به میان اقشار مختلف مردم راه یافته و مورد ستایش یا حتی نکوهش قرار بگیرد. 
    
درمیان مترجمان رباعیات، شاعران نامدار جهان عرب به چشم می‌خورند. یکی از این نامداران احمد الصافی النجفی شاعر برجسته اواسط قرن بیستم است. او در نجف اشرف متولد شده و علاوه بر عراق در سوریه و لبنان زیسته و در سال (1977)از دنیا رفته است. نکته جالب توجه درباره کار صافی نجفی این است که رباعیات را به رباعی و از فارسی ترجمه کرده و در جهان عرب رواج بسیاری یافته است. اما ایشان پس از گذشت زمانی از چاپ مجدد آن سر باز زد و در گفتگویی اعلام کرد متاسفانه خوانندگان غرض اصلی از نوشتن این رباعیات را در نیافته‌اند. روی سخن صافی با کسانی بود که رباعیات را به دم غنیمت است و خوش باشی و بی‌خیالی و شاد خواری برای خود ترجمه کرده بودند و جدی بودن پرسش‌های نهفته در این سروده‌ها را کناری زده بودند. ناگفته نماند که اکنون در جهان عرب نام خیام علاوه بر خیابان‌ها، بر سینماها، هتلها، اماکن تفریحی و ... اطلاق می‌شود. این امر در روزگار ما، در این وانفسای اوضاع کشورهای منطقه به نظر می‌رسد تا حدودی به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر نیز تبدیل شده باشد.

رباعیات خیام  را علاوه بر عراقی‌ها، لبنانی‌ها، سوری‌ها و مصری‌ها، تنی چند از ادیبان، در بحرین، اردن، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز ترجمه کرده‌اند اما مشهورترین ترجمه رباعیات  به قلم احمد رامی مصری پدید آمده است. رامی در نیمه اول قرن بیستم در سوربن پاریس، در رشته زبان‌های شرقی تحصیل کرده بود توانست با فراگیری زبان فارسی رباعیات را به شیوه‌ای روان و شاعرانه به گنجینه ادبیات عرب بیافزاید. تعدادی از این رباعیات با آهنگسازی ریاض سنباطی و صدای جاودانه‌ام کلثوم اکنون حدود 70 سال است، روح طرفداران این شاعر بزرگ پارسی گوی را سیراب می‌سازد.

نکته آخری که باید افزود مسئله ترجمه‌ناپذیری شعر است. خاصیت ترجمه این است که گاهی به اصل اثر خدمت می‌کند و گاهی هم خیانت. اما هرچه هست این خیانت بسیاری مواقع دلپذیر است و خواستنی. زبان‌دانان جهان عرب رباعیات خیام را گاهی به نثر و گاهی به نظم هفتگانی در آورده‌اند و مترجمان تواناتر آن را به همان شیوه چهارگانی یا رباعی ترجمه کرده‌اند؛ هر چند که مترجمان نه جسم کلمات بلکه روح آن را به زبان و فرهنگ دیگری برده‌اند تا معنای نزدیک‌تری را به تصویر بکشد. قدر مسلم تمام شعرها قابلیت ترجمه ندارند و چه بسا نکته اصلی شعر در ترجمه محو شود. برای مثال در رباعی خیام که می‌گوید «آن قصر که جمشید در او جام گرفت» به آنجا می‌رسد که بگوید «بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت»، در زبان عربی این یگانگی در لفظ و دوگانگی در معنا امکان‌پذیر نیست و لذا ترجمه گور اولی (حمار الوحش) با دومی (قبر) متفاوت است و نکته اصلی شاعر در این بین گم شده است. یا در رباعی دیگری که می‌گوید «دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای، بنشسته همی گفت که کوکو کوکو» مراد شاعر یکی معنای آواز فاخته است و دیگری به معنای کجاست. اما در عربی این دو کلمه دور از هم‌اند و باز معنای رباعی در ترجمه مخدوش شده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان