اقتصاد آنلاین – محبوبه قرمزچشمه؛ بازآفرینی شهری و احیای بافت فرسوده ارتباط مستقیم با مدلهای ساختوساز دارد. سیاست گذاریها در کشورهای مختلف، نتایج متفاوتی را به بار آورده است. ایران با مشکلات بسیاری در بازآفرینی شهری مواجه است در بررسی این موضوع با احمد خرم، رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان ایران به گفتوگو نشستهایم.
خرم، وزیر اسبق راه و ترابری در بررسی جامعی از بازآفرینی شهری و احیای بافت فرسوده، مدلهای توسعهای شهرهای مهم جهان را مورد بررسی قرار داده است. در سری لایوهای اقتصاد آنلاین مصاحبهای با موضوع بهترین روش بازآفرینی شهری و احیای بافت فرسوده در ایران ترتیب دادهایم که در آن به موفقترین تجربههای جهان در بازآفرینی شهری، نظام مهندسی و نقش آن در احیای بافت فرسوده و بهترین الگوی مدلهای جهانی در ساختوسازهای ایران مورد بررسی قرار میگیرد. این مصاحبه در قالب گفتوگو در زیر میآید؛
صنعت ساختوساز در جهان را چگونه ارزیابی میکنید و جایگاه ایران در این صنعت چگونه است؟
از ابتدا تاکنون صنعت شش نسل را پشت سر گذاشته است. متاسفانه ما در نسل سوم یعنی نسل پیشا صنعتی ساختوساز هستیم، نسل چهارم، صنعتی سازی که دنیا از آن عبور کرده است، نسل پنجم، نسل ساختمان هوشمند است، همه مراحل ساختوساز از تولید، حملونقل و نصب هر سه مقوله هوشمند است. قطعات ساختمان اسکلت ساختمان و ... بارکد دارد و بر اساس نیاز تولید میشود. خط تولید روی تریلی چیده و در مکان مورد نظر به شکل درجا بدون اینکه جایی اشغال کند با جرثقیل ها سر جای خود قرار میگیرد و با آچارهای برقی پیچیده میشود. بقیه بخشها نیز بر روی آن قرار میگیرد. نماد این نوع ساختمانسازی، هتلی است که 9سال پیش در پکن چین ساخته شد و در روز هفدهم مسافر پذیرش شد. دیگر مثال آن ساخت یک بیمارستان یک هزار تخت خوابی در طول 10روز است که برای بیماران کرونایی اختصاص یافت. نسل ششم ساختوساز، ساختمان سبز است و حدس زده میشود به زودی وارد نسل هفتم ساختوساز میشویم.
ویژگی بارز این نسل از ساختوساز استفاده از هایتکها در ساختمانسازی است. استفاده از علم روز از جمله نانو در صنعت ساختمان، محیط را با دوام میکند و استحکام سازه را بالا میبرد. همچنین استفاده از ذرات نانو در سیمان و بتن مقاومت ساختمان را افزایش میدهد. امروز در رنگ نمای ساختمان از ذرات نانو استفاده میشود که مقاومت نما در مقابل یخبندان، آفتاب، سرما، گرما و تغییرات جوی را بالا میبرد و دوام آن را مادامالعمر میکند.
استفاده از تکنولوژی در ساختمانسازی، میزان مصالح به کار رفته در ساختوساز را کاهش داده و استحکام سازه را بالا میبرد.مقاومت بتن که 350کیلوگرم بر سانتی متر مربع بود، با این تکنولوژی به بالای یک هزار کیلوگرم بر سانتی متر مربع میرسد. در نسل هفتم ساختوساز از سه تکنولوژی آی تی، نانو تکنولوژی و بیوتکنولوژی استفاده گستردهتر و عمیقتری خواهد شد. سایز ستونها و تیرهای ساختمان بتنی با این علم بسیار کوچک میشود و ساخت ساختمان اقتصادیتر میشود.
شرایط فعلی کشور در ساختوساز رضایت بخش نیست چرا که حرفی برای صنعتی سازی نداریم. به طور کلی میزان صنعتیسازی ایران در طول یک سال به 50هزار واحد نمی رسد. در حالی که نیاز سالانه کشور به مسکن در حدود یک میلیون واحد است. باید بتوانیم از نسل سوم به نسل پنجم جهش کنیم.
بر چه مبنایی این جهش به سمت نسل پنجم ساختوساز باید انجام شود؟ آیا بستر، شرایط و ابزار آن آماده است؟
در صنعت ساختمان فولادی و بتنی ما کارخانجات و گارگاههای بسیار مفصلی در سطح کشور داریم، این یعنی ابزار و تسهیلات آن در کشور موجود است، باید بتوانیم این امکانات را سامان دهیم و به شکل هماهنگ و در یک راستا حرکت دهیم. میتوان با یک برنامهریزی راه رسیدن به توسعه را پیمود. باید با مشوقهایی که در نظر گرفته میشود، بخش خصوصی را مجبور به حضور در صحنه کرد.
بستر و ابزاری که صنعت ساختوساز را توسعه میدهد در کشور وجود دارد اما پراکنده است. هر بخشی برای خود به شکل جزیره ای کار میکند، به عنوان مثال اگر دو یا چند کارخانه اسکلت سازی فولادی و بتنی تبدیل به کنسرسیوم شوند، بسیاری از این مسائل و مشکلات قابل حل است.
نکته مهم در صنعت ساختوساز، نیروی انسانی است. نیروی متخصص مهندسی در حوزه ساختمان در ایران از آمریکا بیشتر است. یکی از بزرگترین و کیفیترین NGOهای دنیا مربوط به نظام مهندسی ایران است که اعضای آن لیسانس، فوق لیسانس و یا دکترای رشته ساختمان هستند. این افراد لشگر توسعه و سازندگی هستند که مورد بیتوجهی قرار گرفته است. در حال حاضر صنعت کشور در یک رکود است، رکودی شکننده که کشور را به بن بست میبرد. راه خروج از این موضوع با فعال کردن بخش ساختمان و ساختوساز است.
نیروی انسانی متخصص و ابزار و بستر صنعتی سازی را داریم. از طرفی 95 درصد مصالح ساختوساز در کشور تولید می شود و 97 درصد تولیدات نیز در این بخش توسط بخش خصوصی انجام میشود. برای اجرایی شدن و فعال شدن این حوزه، یک سری اهرم تشویقی نیاز است که بدنه کم جان ساختوساز کشور را به حرکت وا دارد. تعجب میکنم توجه دولت، مجلس و حاکمیت به موضوع صنعتی سازی کم است.
با توجه به اینکه25 سال در دولت و 16 سال در بخش خصوصی مشکلات و مسائل را درک کرده اید، راهکار حل مشکلات را چه میدانید؟
در دو طرف میز بوده ام و مسائل و مشکلات در این حوزه را درک میکنم. طرح تحول اقتصادی به سخن گفتن، قانون نوشتن و قانون را بایگانی کردن نیست، باید باور تحول ایجاد شود که این باور توسط دولت و حاکمیت میتواند عملیاتی شود. دولت با ورود به صحنه حمایت و نه تصدیگری میتواند با خصوصیسازی، تشویق، حمایت، پیشرفت را به همراه بیاورد.
20 سال از قرن 21 گذشته است، هنوز امور تصدیگری را در دست دولت میبینیم. البته دولت آرام آرام در سالهای اخیر به این نتیجه رسیده است که نباید دخالت کند و حتی به دنبال برون سپاری امور حاکمیتی است. دولت باید به بخش خصوصی اعتماد کند. چرا که بخش خصوصی کشور ما، بخش قابل اعتمادی است هرچند گرفتاری و انحرافاتی هم دارد. اکثریت جامعه اگر بتوانند خدمتی کنند حتما عرضه میکند، حاکمیت میتواند این نیرو را برای خدمترسانی بسیج، همدل، هم طیف، همراه و همکار کند. اگر به این مسائل توجه نکنیم راه به جایی نمیتوانیم ببریم.
نخست وزیر کره سال 53 در بازدیدی که از خیابان سئول ایران داشت و کلنگ نمایشگاه دائمی را زد، زیر پروتکلی که با نخست وزیر ایران امضا کرد نوشت: «به امید روزی که سئول تهران شود.» آرزوی نخست وزیر کره این بود که سئول مثل تهران پیشرفته شود. کره با 300 دلار درآمد سرانه قدم در راه توسعه گذاشت و راه را شروع کرد. در آن زمان ایران 4 هزار دلار درآمد سرانه داشت. این تفاوت درآمد سرانه باعث شده بود که به شرایط ایران غبطه بخورد و آرزو کند روزی به 4 هزار دلار درآمد سرانه برسد. امروز در سال 99، درآمد سرانه کره جنوبی بالای 28 هزار دلار است و ایران زیر 4 هزار دلار. وضعیت کنونی ایران ناشی از بیتوجهی و کمتوجهی به راهی است که دنیا به آن توجه کرده است. دولت نباید فکر کند پرداخت هزینه برای بسترسازی و ابزارسازی، هزینه اضافی است.
مشکلات کلان اقتصاد که دامن گیر صنعت ساختمان شده را چه می دانید؟
کشورهایی که امروز عملکرد آنها در جهان الگو شده است چند کار اساسی انجام دادهاند. اول اینکه دولت را کوچک کرده و آن را فعال و چابک کردهاند. دولت ژاپن با 150ملیون نفر جمعیت 123هزار نفر پرسنل دارد، دولت کره جنوبی با 57 میلیون نفر جمعیت، 53هزار نفر پرسنل دولتی دارد، ایران در بهترین حالت 2میلیون و 400هزار بشکه در روز صادرات داشته و وزارت نفت ایران به تنهایی230هزار نفر نیرو دارد. این در حالی است که وزارت نفت نروژ با 5 میلیون بشکه صادرات، 120نفر پرسنل دارد و سود کلانی را به دست میآورد در حالی که هزینههای تولید آن کم است.
یکی از مسائل مهم امروز، کم کردن هزینههای دولت و به جای آن سرمایهگذاری کردن برای نسل موجود و نسلهای آینده است. دومین مسئله، نقدینگی است. نقدینگی، باید به میزان خاصی هر سال اضافه شود. این میزان باید به ازای تولید و خدمات مولد وجود داشته باشد. یعنی به میزان افزایش جی دی پی که در سال داریم، میتوانیم نقدینگی را اضافه کنیم، اگر رشد اقتصادی ما یک درصد است، نقدینگی را میتوانیم یک درصد اضافه کنیم. در سالهای بعد از انقلاب، سالانه میانگین 25 تا 28درصد، افزایش نقدینگی داشتیم، در حالیکه رشد جی دی پی ایران میانگین 3 تا 3 و نیم درصد بود، این یعنی لطمه زدن به ارزش پول ملی، ایجاد تورم و در نهایت مردم را هرروز با ضرر مواجه کردن.
یک سال پیش در سوریه، (که به نظر کشوری عقب افتادهتر از ما است) هشت پیمانکار که یکی ایرانی بود، اجرای یک پروژه را بر عهده میگیرند. پرداخت صورت وضعیت 2 ماه با تاخیر مواجه می شود، پیمانکار ایرانی افزایش نقدینگی را پیشنهاد میکند که توسط نخست وزیر سوریه رد میشود و میگوید: با چاپ پول اضافی بدون تولید و خدمات مولد به کشورم آسیب وارد میشود، هرگز چنین کاری نخواهم کرد. ما باید با جلوگیری از افزایش نقدینگی بی حساب و کتاب، مملکت و ملت ایران را دریابیم. نقدینگی یکی از مسائل اساسی است که در کنترل تورم و نرخ بیکاری تاثیر گذار است.
رشد اقتصادی با آمایش سرزمینی ارتباط مستقیم دارد این در حالی است که در کل کشور آمایش سرزمینی نداریم. آخرین طرح جامع آمایش ایران در سال 53 تدوین و اجرا شد. این طرح آمایش سرزمینی می گوید در افق 25 ساله ، باید 285 میلیون نفر را در سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان ساکن داشته باشیم. با ایجاد اشتغال، شهرک سازی و توسعه شهرسازی جمعیت مستقر کنیم و پیش بینی شده بود اگر این اقدامات زیرساختی انجام نشود، تمام کلان شهر ها مورد هجوم حاشیه نشین ها قرار خواهد گرفت. با اجرایی نشدن این طرح، پیش بینیها به حقیقت پیوست و هرچه تلاش میشود مسئله ترافیک، آلودگی هوا و مسائل اجتماعی آن را حل کنیم، امکان پذیر نیست.
فاکتورهای اساسی توسعه برای ایجاد سکونتگاهها را چه میدانید؟
دو فاکتور اساسی توسعه انرژی و حمل و نقل است. اگر این دو منبع تامین نشود، فعالیت قابل ملاحظه چشمگیر و توسعهای امکان پذیر نخواهد بود. در جنوب کشور مخزن پارس جنوبی را داریم و در بندر عباس منابع گاز وجود دارد، و از طریق سرخون بندرعباس هم به دریای آزاد راه داریم و حمل و نقل کم هزینه هم از این طریق میسر میشود.
اگر آمایش سرزمینی سال 53 اجرایی میشد، امروز 25 میلیون نفر در جنوب ایران مستقر بودند، بدون آمایش سرزمینی، امروز 2 و نیم میلیون نفر در جنوب کشور ساکن هستند و 20 میلیون نفر جاشیه نشین در مناطق فرسوده و ناکارآمد شهری مستقر هستند. بر اساس تحقیقات سازمان تحقیقاتی جایکا ژاپن، اگر یک زلزله 7ریشتری در تهران بیاید، میلیون ها نفر در تهران کشته و زخمی می شوند. اجرای پروژهها بدون طرح توسعه ، 2 تا 2 و نیم برابر بیشتر از حرکت بر اساس طرح توسعه است. راهبرد و برنامه مسائل کلانی است که باید به آن توجه شود.
تدوین و اجرای طرح آمایش سرزمینی بر عهده کدام مرکز و یا سازمان است؟ تا سیاست مداران بر اساس آن آمار تصمیم سازی کنند؟
تهیه طرح آمایش باید توسط سازمان برنامه و بودجه با تصویب توسط هیات دولت انجام شود، تا امروز سه بار تدوین طرح آمایش سرزمینی استارت زده شده و متاسفانه به نتیجه نرسیده است. 2 بار این طرح به دولت آمد و تصویب نشد. سومین مرتبه که طرح آمایش سرزمینی استارت زده شد، مربوط به سال 97 است. سه شرکت مشاور ایرانی یک کنسرسیوم ایجاد کردند، مناقصه برگزار و برنده مشخص شد ولی قراردادی منعقد نشده است.
در این که سازمان برنامه و بودجه مرجع قرارداد و تهیه طرح آمایش سرزمینی است، شکی نیست. در این که یک مشاور دارای صلاحیت و رتبهبندی بینالمللی این کار را باید انجام دهد نیز شکی نیست. اما مشکل این است که هیچ مشاوری در داخل کشور برای طرح آمایش سرزمینی نداریم. باید برای اجرای این طرح با یک شرکت مشاوره با رتبه بندی بین المللی قرارداد ببندیم. ایران نیز تعدادی مشاور خبره را همکار این مشاوران بین المللی قرار دهد تا یک دوره تهیه آمایش سرزمینی را تجربه و تمرین کنند و بعد از آن با کمک خود مشاوران آموزش دیده ایرانی، طرح آمایش تدوین کنیم. اگر هزینه و امکان و شرایط استخدام مشاوران بینالمللی را نداریم باید اجرای آمایش سرزمینی سال 53 را مبدا قرار دهیم، این طرح را اصلاح و به روز رسانی و در نهایت عملیاتی کنیم. مشکل این است که هم میخواهیم کار را خودمان انجام دهیم و هم بلد نیستیم و هم وضعیت ارزی دولت خوب نیست و نمی خواهیم هزینه کنیم.
موفق ترین کشورهایی که تجربه خوبی در احیای بافت فرسوده و بازآفرینی شهری داشته اند را بیان کنید و بهترین الگو برای ایران کدام کشور می دانید؟
کشورهای متعددی طرح اجرای بافت فرسوده و بازآفرینی شهری را انجام داده اند. مهمترین موضوع در بازآفرینی شهری سیاست حاکم بر بازآفرینی شهری است. باید ببینیم سیاست برای احیای بافت فرسوده، درجا سازی و یا محله ای طراحی کردن و یا اصلاح طرح جامع است.
درجا سازی در هیچ جای دنیا موفق نبوده است. دو نمونه روشن درجا سازی در کشور ما آبادان و خرمشهر است. بعد از پایان جنگ تحمیلی علیه ایران در دهه 60، این دو شهر را با درجا سازی بازسازی کردیم. الان ببینید این دو شهر با چه مصیبت هایی درگیر است. خدمات کم ارائه می شود و زیربنای پرداخت واجرایی کردن طرح های خدماتی وجود ندارد.
آسیب جدی به آبادان و خرمشهر وارد شده است. تراکم ساختوساز بیش از دو برابر شده است اما خدماتی که ارائه میشود، همان خدمات پیش از انقلاب است، شبکه آب و فاضلاب خرمشهر و آبادان ناقص است و در بخشی از موارد حتی خدمات زیربنایی پیش از انقلاب را هم نتوانستیم کامل کنیم.
مورد دیگر درجاسازی در ایران، در تهران است. 45 درصد بافت فرسوده تهران در دو دهه گذشته به شکل درجاسازی بازسازی و نوسازی شده است. ساختوساز و رعایت مقررات ملی ساختمان بسیار کم رعایت شده است. آپارتمان های میانگین 2 طبقه تبدیل به 4 و نیم طبقه شده و از لحاظ ترافیک و آلودگی با مشکلات بسیاری روبرو هستیم.
در حال حاضر 55 درصد بافت فرسوده داریم. باید با سیاستگذاری از درجا سازی فاصله بگیریم، بر اساس برنامه ساختمان هایی که واجد ارزش تاریخی و فرهنگی است نگه داشته شود و مابقی تخریب شود. فضاهای جدید را متناسب با جمعیت ایجادکنیم. شبکههای شریانی، آب و فاضلاب، برق نیز باید بر اساس نیاز ها طراحی و اجرا شود.
بهترین الگوی بازآفرینی شهری و احیای بافت فرسوده برای ایران را چه میدانید؟
شهرهایی که میتوانیم الگو قرار دهیم یکی عشق آباد پایتخت ترکمنستان است. بر اساس یک طرح و برنامه مشخص بافت فرسوده عشق آباد را تخریب کردند، امکانات زیرساختی آن را ایجاد و سپس ساختمانسازی کردند. همچنین بارسلونا و لیون از جمله مناطقی است که با موفقیت بازسازی و نوسازی شده است. خیابانها، فضای شهری، ساختمانها، امکانات شهری، خطوط تاکسیرانی، اتوبوسرانی و مترو به درستی طراحی و اجرا شده است.
لاهور، لیورپول، حلب، سئول از جمله شهرهایی است که بر اساس سیاست طراحی محلهای انجام شده است. اگر هر یک از شهرهای اروپایی، آسیایی از جمله کره، ژاپن و حتی پاکستان را که طرح احیای بافت فرسوده را به شکل محلهای طراحی کرده اند، الگو قرار دهیم، موفق خواهیم بود. موفقتر از زمانی که بدون برنامه و طرح، درجا سازی میکنیم. به شکل کلی هر یک از کشورهای اروپایی و آسیایی از جمله کره و ژاپن، حتی پاکستان را که بر اساس برنامه بافت فرسوده خود را احیا کرده و بازآفرینی شهری داشته اند را الگوی نوسازی و احیای بافت فرسوده قرار دهیم بهتر نتیجه خواهیم گرفت.
نظر شما در مورد تاثیر کمیسیون ماده 100 و ماده 5 در آینده ساختوساز ایران چیست؟
به ضرس قاطع می گویم در تمام شهرهای ایران به جز تهران، بالای 50 درصد از ساختمان سازیها و اجرای طرح با تخلف انجام میشود و به کمیسیون ماده صد میرود. این تخلفها و جریمههایی که از صاحبان پروژهها گرفته میشود، منبع درآمد خوبی برای شهرداری است.
باید بررسی شود که کمیسیونهای ماده 100 و 5 چه بلایی بر سر شهرها آورده است. کار کمیسیون ماده 5 این شده است که تراکم اضافی دهد و فضای سبز و خدمات عمومی را تبدیل به واحدهای مسکونی و اداری کند. این کمیسیون بلای جان شهرهای ایران شده است و لطمه اقتصادی به مردم وارد کرده است.