مقدمه
«معنویت» از موضوعاتی است که در سال های اخیر، محافل علمی و آکادمیک مدیریت، توجه ویژه ای به آن شده است و رابطة آن با دین نیز در برخی مطالعات بررسی شده است. بی توجهی به بعد غیرمادی انسان (بعد معنوی) در سازمان های با حاکمیت و فرهنگ اسلامی، منجر به خلأ مفهومی در سطوح مختلف رفتاری، ازجمله ارتباطات انسانی در سازمان شده است (رستگار، 1389، ص 22). اندیشمندان اسلامی، معنویت را بر پایه فطرت انسانی، ثمرة دین داری، ایمان، تقوا و آخرت گرایی دانسته، و معتقدند: معنویت عبارت است از: «احساس و حالت حاصل شده (حیات طیبه و نورانیت دل) برای انسان در اثر ارتکاب کارهایی که با توجه به خدا و در جهت رسیدن به او، بر اساس شریعت اسلامی، از طریق معرفت، ایمان، عمل صالح و بندگی خدا صورت می پذیرد و وی را به خداوند نزدیک می کند».
خلأ پژوهش ها در زمینه تأثیر معنویت اسلامی بر ارتباطات و تعاملات انسانی، به صورت مبسوط، محقق را برآن داشت که به لحاظ نظری تأثیر معنویت اسلامی کارکنان بر ارتباطات را در سطح میان فردی، بر اساس مبانی و ارزش های اسلامی ارزیابی نماید.
با توجه به فضای کسب وکار در سازمان های با حاکمیت و فرهنگ اسلامی، لزوم توجه به معنویت، بر مبنای اسلام در همة ارکان سازمانی، از جمله ارتباطات به عنوان ستون فقرات سازمان ها را بیش از پیش روشن می سازد. بیشتر وقت انسان ها، صرف ارتباطات و تعاملات با یکدیگر، برای پیشبرد اهداف و بهره وری سازمان ها می شود. ازاین رو، توجه به تأثیر معنویت اسلامی بر این نوع ارتباطات ضروری است. در ادامه، مقاله ابتدا مفهوم شناسی معنویت اسلامی می آید، سپس با مفهوم شناسی ارتباطات و عوامل مؤثر بر ارتباطات، به دنبال پاسخی روشن و کامل در مورد نحوه و کارکردهای تأثیرگذاری معنویت بر ارتباطات میان فردی است. بدین منظور، این مقاله در پاسخ به این مسئله است که معنویت چه تأثیری بر بینش، گرایش و کنش ارتباطی میان فردی خواهد داشت.
روش تحقیق
با توجه به موضوع تحقیق، ابتدا براساس نظریه علامه مصباح یزدی، در خصوص عوامل موثر بر رفتار ارادی، از طریق روش توصیفی تحلیلی و با گردآوری اطلاعات، با استناد به قرآن کریم و نهج البلاغه و... فیش برداری در رابطه با بینش، گرایش و کنش های ارتباطی انجام شد. بعضی آیات و منابع مذکور، معنای صریح و روشنی دارند و روشن است که به مفهوم مورد نظر نزدیک می باشد. از این رو، تأکیدهای لفظی و واژه های مرتبط در آیه، محقق را مطمئن می کند که می توان چنین برداشتی نمود و در برخی دیگر از آیات، که روشنی آن به صراحت قابل برداشت نبود، با مراجعه به ترجمه قرآن آیت الله مکارم شیرازی، تفاسیری همچون نمونه و نور و المیزان، صحت و سقم این برداشت ها سنجیده می شد. توجه به سیرة نقلی و عملی اولیا و پیامبران الهی و نیز خداوند متعال، در ارتباط با دیگران و گفتگوهای فیمابین، نتایج این تحقیق براساس حد دانش، محدودیت وقت و مشورت با استادان از سوی نویسنده برداشت گردید.
مفهوم شناسی
معنویت اسلامی
تعاریف مختلف با رویکردهای گوناگون، از معنویت ارائه شده و هیچ اتفاق نظری پیرامون معنای دقیق این واژه وجود ندارد. اختلافات پیرامون معنای دقیق این واژه، ناشی از اختلاف دیدگاه در مورد نسبت معنویت با دین، یا دیانت است: گروهی، معنویت را جایگزین و بدیل دین می دانند. گروهی دیگر آن را لُب، گوهر و عصاره دین قلمداد می کنند (الوندی، 1393، ص 10).
معنویت با رویکرد اسلامی از یک سو، در خداجویی اسلامی، وحی، نبوت و عقلانیت اسلامی و از سوی دیگر، در سنت حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین ریشه دارد (همان). منشأ و خاستگاه آن نیز فطرت آدمی است (شجاعی، 1386، ص 97).
معنویت در عالم اسلام را می توان به دو صورت معنا کرد:
مراد از معنویت، حالتی است که در اثر توجه نکردن به امور مادی و تمرکز بر امور باطنی، برای انسان ایجاد می شود. ازاین رو، می توان توجه به حقیقت عالم را معنویت دانست؛ چرا که در مقابل توجه به امور مادی قرار دارد. مراد از رسیدن به حقیقت عالم، خدا است. ازاین رو، می توان توجه و وصول به خدا را اساس و مبنای معنویت در ادیان آسمانی دانست.
گروهی از روشنفکران دینی، تعریف کارکردگرایانه را از معنویت ارائه می کنند؛ بدین بیان که معنویت، نحوة مواجهه با جهان هستی و رضایت باطن را در زندگی شخص به ارمغان می آورد. ازاین رو، معنویت نزد آنان رویکرد است، نه مکتب. تفاوت این است که معنویت در مکتب، پاره ای از اصول مقبول همه طرفداران و اندیشمندان آن مکتب است، ولی معنویت در رویکرد این گونه نیست، بلکه می توان درون این رویکرد خاص به جهان و دین، معنویت های مختلفی را پی ریزی کرد (ملکیان،1381 الف، ص 292 و 396).
تعریف مختار از معنویت اسلامی: «احساس و حالت حاصل شده (حیات طیبه و نورانیت دل) برای انسان، بر اثر انجام کارهایی که با توجه به خدا و در جهت رسیدن به او، بر اساس شریعت اسلامی، از طریق معرفت، ایمان، عمل صالح و بندگی خدا شکل می گیرد و وی را به خداوند نزدیک می کند». البته توجه به این نکته ضروری است که چنین معنویتی، به صورت تشکیکی در افراد مختلف متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب، اولاً اگر حیات طیبه و نورانیت دل به دست نیاید، معنویتی فراهم نیامده است. ثانیاً، بدون معرفت نسبت به حقایق عالم و ملکوت جهان مادی و نیز ایمان به خدا، صفات و افعال او، معنویت مفهومی ندارد. ثالثاً، بخش عظیمی از معنویت، در پرتو کارهای شایسته و نیکو شکل می گیرد و عمل صالح، لازمة ایمان صحیح، مقوّم معنویت و شرط لازم آن است (الهامی نیا و همکاران، 1390، ص 23).
ارتباطات
ارتباطات نقطه آغاز کلیة وظایف مدیریتی است، به طوری که بدون آن، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل، امکان پذیر نیست؛ زیرا درک اطلاعات و انتقال آنها ممکن نیست. «ارتباط»، جریانی است که در طی آن دو یا چند نفر به تبادل افکار، نظرات، احساسات و حقایق می پردازند و از طریق به کاربردن پیام هایی که معنایش برای کلیه آنان یکسان است، به انجام این امر مبادرت می ورزند (غضنفری و همکاران، 1394، ص 582). ارتباطات، انتقال و تبادل اطلاعات، معانی و مفاهیم و احساس ها بین افراد در سازمان، با واسطه یا بلاواسطه گویند (الوانی، 1385، ص 168). ارتباطات در یک تعریف کامل تر، عبارت است: فرایند انتقال پیام از سوی فرستنده به گیرنده، مشروط بر آنکه در گیرنده پیام، مشابهت معنا با معنای مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود (محسنیان راد، 1380، ص 57).
معنویت در کار
معنویت در کار، نیرویی الهام بخش و برانگیزاننده جهت جست وجوی مداوم برای یافتن هدف و معنا در زندگی کاری، درک عمیق و ژرفا از ارزش کار، زندگی، پهناوری عالم هستی، موجودات محیط طبیعی و نظام باور شخصی است (ضیایی و دیگران، 1387، ص 70). به عبارت دیگر، معنویت در کار، تلاش در جهت ایجاد حساسیت، نسبت به ارتباط فرافردی، درون فردی، میان فردی و برون فردی در زندگی کاری، به منظور بالندگی شخصی در رسیدن به تعالی انسان و الهی است (عابدی جعفری و دیگران، 1386، ص 109). معنویت در کار، به جنبه های فردی کارمند نظر دارد و معنویت در محیط کار، به جنبه های سازمانی آن اشاره دارد. معمولاً معنویت در کار، در سطح فردی و معنویت در محیط کار در سطح سازمانی، نمایان می شود (رستگار، 1389، ص 125).
تعریف مختار معنویت در محیط کار، با رویکرد اسلامی عبارت است از: تلاش برای ایجاد هماهنگی بین زندگی شخصی افراد و هدف زندگی کاری آنان تا در محیط کار جهت، کمال و احساس تعلق خاطر یا پیوند ایجاد کند. معنویت زندگی کاری فرد را با هدف زندگی شخصی او هماهنگ ساخته، در مجموع به زندگی او معنا می بخشد (فرهادی دستنائی، 1391، ص 30).
سطوح ارتباطات سازمانی
ارتباطات سازمان ها، با توجه به محیط های موجود در سازمان و خارج از آن، در دو سطح درونی و برونی مطرح است. توجه و ارتباط با محیط های خارجی، به منظور شناسایی فرصت ها و تهدیدات صورت می پذیرد. این نوع توجه در مواجهه با محیط های داخلی، به منظور شناسایی قوت و ضعف قابل سطح بندی است. واژه «ارتباطات برون سازمانی»، در واقع به ارتباطات میان سازمان با افراد و سازمان های دیگر اطلاق می شود. ارتباطات برون سازمانی، عبارتند از: ارتباط با مشتریان، ذی نفعان، سازمان های دیگر و... واژه «ارتباطات درون سازمانی»، در واقع به ارتباطات میان مدیران و کارشناسان درون یک سازمان اطلاق می شود. روشن است که بهینه شدن نحوة برقراری این ارتباطات، در گروی بهینه شدن هرچه بیشتر ارتباطات سازمان با کارمندان مؤثر خواهد بود.
سطوح ارتباطات درون سازمانی
می توان ارتباطات را از جنبه های مختلف طبقه بندی نمود. یکی از جنبه های مهم طبقه بندی ارتباطات درون سازمانی، توجه به «تعداد عوامل ارتباطی» است. بر همین اساس، ارتباطات درون سازمانی و به عبارت دقیق تر، ارتباطات انسانی دارای چهار سطح ارتباطات درون فردی، میان فردی، گروهی و جمعی است (آذری، 1384، ص 85). ارتباط انسانی، در تعریفی ساده و روشن عبارت از: فرایندی است که شخص، مفهومی را با استفاده از پیام های کلامی و غیرکلامی، به ذهن شخص یا اشخاص دیگر منتقل می کند (ریچموند، 1387، ص 81). در ادامه به چهار سطح ارتباطات (درون فردی، میان فردی، گروهی و جمعی) اشاره می شود، ولی سطح میان فردی آن محل بحث قرار خواهد گرفت.
1. ارتباطات درون فردی
انسان از این جهت که موجودی خودآگاه است، قدرت ایجاد ارتباط با خویشتن را دارد. ارتباط هر فرد با خودش را ارتباط درون فردی می نامند. لئونارد شدلتسکی (Leonard Shedletskey) می نویسد: در این نوع ارتباط، اعمال آگاهانه ای از جمله ادراکات، خاطرات، ارزش ها، نگرش ها، تصمیم گیری ها، یادگیری ها، خواب، رؤیا، خاطرات، تجارب، احساسات، برداشت ها، استنباط ها، ارزیابی ها، نظرات، عقاید، تدابیر، تصورات و حالات ذهنی در درون هر فرد، در فرایند ارتباط درون فردی شکل می گیرد (مایرز و همکاران، 1383، ص 29). دوگانگی ارتباط انسان با خود، متأثر از ظرفیت های وجودی او و حاکی از استعدادهای ذاتی و فطری و ابعادی مختلف اوست؛ آگاهی انسان از نفس خود و یا تسلط انسان بر اعصاب خویش، همگی حاکی از دوطرفه و دوگانگی رابطه انسان با خویش است، تا یکی با دیگری رابطه برقرار نماید (اکبری، 1390، ص 159). منشأ پیدایش تمام گروه ها، تشکیلات و حتی سازمان ها وجود افراد است، تا در پی نیاز و همکاری و ارزش های مشترک در کنار هم جمع شده و رابطه برقرار کنند. ازاین رو، رابطه انسان با خود یا ارتباطات درون فردی شکل و اهمیت می یابد (اکبری، 1390، ص 160).
2. ارتباطات میان فردی
مفهوم ارتباطات میان فردی، برای اولین بار در اوایل دهه 1950 مطرح شد. برکو در تعریف این نوع ارتباطات می نویسد: «ارتباط میان فردی»، بر دو رکن استوار است: الف. ارتباط برقرارکنندگان باید منحصر به فرد بودن خصوصیات رفتاری طرف مقابل را بپذیرند؛ ب. پیام هایی را طراحی و ارسال کنند که نمایانگر پذیرش این موضوع باشد (برکو و همکاران، 1386، ص 158). به فراگرد تفهیم، تفاهم و تسهیم معنا میان یک فرد و انسان های دیگر، یا دست کم یک انسان دیگر را ارتباطات میان فردی گویند (فرهنگی، 1380، ص 13). تعریف دیگری از ارتباطات میان فردی، بر ارتباط رودرروی دو نفر دلالت دارد (گیل و همکاران، 1384، ص 26). ازاین رو، برقراری ارتباط میان فرد با دیگری، «ارتباط میان فردی» نامیده می شود مانند «ارتباط چهره به چهره». اهمیت و ضرورت ارتباط میان فردی، تا جایی است که ارتباط میان فردی در تمام سطوح ارتباطی و حتی ارتباطات جمعی، محوریت دارد. همچنین، فرهنگی ترین سطح ارتباطات پس از ارتباط درون فردی، ارتباط «میان فردی» است؛ زیرا شامل ارتباطات کامل بوده و غیرکلامی نیز می تواند باشد (فیاض، 1389، ص 17).
3. ارتباطات گروهی
ارتباط گروهی، به ارتباط میان افراد یک گروه یا ارتباط میان گروه های مختلف اطلاق می شود (گیل و همکاران، 1384، ص 40). مانند سخنرانی در مجالس عمومی یا جلسه های اداری. به عبارت دیگر، تعامل مستمر سه یا چند نفر، به منظور کسب هدف مشترک، ارتباطات گروهی نامیده می شود؛ چرا که وقتی ارتباط افراد از سه نفر بیشتر شود، روابط ایشان ارتباطات گروهی را تشکیل می دهد. معمولاً گروه ها را به دودسته تقسیم می کنند: گروه های کوچک که شامل خانواده ها، محافل دوستانه، گروه های کاری و هیئت ها می شوند و گروه های بزرگ، که شامل سازمان های تجاری، دانشکده ها و بیمارستان ها می شوند (همان).
4. ارتباطات جمعی
یکی دیگر از انواع ارتباطات انسانی، ارتباط جمعی است که اساساً یک طرفه است و شیوه مؤثری برای دریافت بازخوردها وجود ندارد (همان). برخی نوشته ها از این نوع ارتباط، تعبیر به «ارتباطات عمومی» می کنند. ارتباطات جمعی را می توان شکل توسعه یافته ارتباط رودررو، یا مدل خطی ارتباط دانست که در یک طرف، فرآیند ارتباط، فرستنده پیام و در طرف، دیگر، گیرنده آن وجود دارد. ارتباط جمعی، یک فرایند است و با اینکه تکنولوژی مدرن در قالب رسانه های گروهی برای این فرایند ضروری است، ولی حضور این آلات فنی را نباید با خود فرایند ارتباط جمعی اشتباه گرفت (همان). ارتباط جمعی، بنا به تعریف رایت، سه ویژگی مشخص دارد:
1. هدایت نامتجانس پیام به سوی گیرندگان؛ 2. ارسال پیام گذرا و ناپایدار برای عموم در یک زمان بندی؛ 3. ارتباط گر، سازمانی پیچیده یا عاملی است که در محدوده سازمان کار می کند. (بلیک و دیگران، 1378، ص 49).
عوامل مؤثر بر ارتباطات سازمانی
ارتباطات سازمانی اثربخش، می تواند در فرایند مدیریت و سازمان، نقش تعیین کننده داشته باشد و موجب بهبود عملکرد شود. عوامل مؤثر بر ارتباطات سازمانی، به سه دسته کلی تقسیم می شوند:
الف. عامل سازمانی که خود دارای دو جزء ساختارسازمانی و فرهنگ سازمانی است (غضنفری و همکاران، 1394، ص 583).
ب. عامل تکنولوژی: عامل تکنولوژی شامل کانال های ارتباطی، سیستم های کد گذاری، زبان و دیگر جنبه های کاربردی مانند انتقال اطلاعات از طریق سازمان ها و ذخیره اطلاعات می شود (فرهنگی علی اکبر و همکاران، 1385، ص 61).
ج. عامل انسانی: عامل انسانی، جنبه های مختلف انسانی در نظرگرفته و بر روابط میان افراد تأثیرگذار خواهد بود. از ویژگی های فردی افراد، ویژگی های اجتماعی افراد و مهارتی افراد، می توان به عنوان بخشی از عوامل انسانی نام برد (غضنفری و همکاران، 1394، ص 583). مهم ترین عامل برای بهره وری هر سازمانی، نیروی انسانی آن می باشد. از این رو، در این پژوهش از میان این سه عامل، تنها به عامل انسانی می پردازیم.
عامل انسانی و رفتار ارادی
فلاسفه و اندیشمندان، از دیرباز به بررسی اراده و عواملی که در پیدایش رفتار ارادی انسان نقش دارند، پرداخته و دیدگا ه های مختلفی را مطرح کرده اند. برای انجام عمل و تحقق رفتار ارادی، همچون ارتباطات شرایطی لازم است؛ بخشی از این شرایط، مربوط به خارج از وجود انسان است که باید در خارج، شرایطی فراهم باشد و ابزار و وسایلی در اختیار انسان باشد، تا بتواند رفتاری را انجام دهد. علاوه بر این، شرایط درونی نیز لازم است تا انسان بتواند با بهره گیری از آن، به ایده ها و خواست هایش جامه عمل بپوشاند. نظریات متعددی وجود دارد که عوامل موثر بر رفتار ارادی را مطرح می کنند. از میان این نظریات، به دو نظریه معاصر اشاره می شود.
1. نظریه علامه طباطبایی
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل آیه 34 سوره یوسف می فرماید: افراد از سه راه به کار نیک (تقوی) وادار می شوند:
ترس از عذاب الهی؛ امید به پاداش الهی؛ محبت خالق شایسته پرستش.
بیشتر انسان ها، با تأمل در وعده های عذاب خداوند سبحان، حالت خوف و ترس در وجودشان ایجاد می شود. بدین وسیله، به سوی عبادت حق تعالی و حفظ حریم الهی سوق داده می شوند. بعضی دیگر، بر اثر تفکر در وعده هایی که در مقابل انجام اعمال صالح به مؤمنین داده شده است، تشویق شده و حالت رجا و امید در آنها ایجاد می شود. به همین دلیل، به عبادت روی می آورند و از انجام معاصی صرف نظر می کنند. عده کمی هم هستند که با آگاهی از اسماء و صفات الهی، رب و مدبّر دانستن او و درک شایستگی خداوند سبحان، برای پرستش و عبادت، او را شایسته عبودیت می یابند و حریمش را پاس می دارند که از آنان، به مخلَصین تعبیر شده است (طباطبائی،1417 ق، ج 11، ص 163-161).
2. نظریه سه مرحله ای علامه مصباح یزدی
علامه مصباح یزدی، معتقد است: کمال حقیقی انسان تنها از طریق افعال اختیاری به دست می آید. ایشان تحقق اعمال اختیاری انسان را در گرو سه عنصرِ بینش، گرایش و کنش می داند (فتحعلی و همکاران، 1390، ص 180). از این رو، ایشان نظریه سه مرحله ای بینش، گرایش و کنش را مطرح می کند:
- بینش: یکی از مبانی و پیش نیازهای رفتار ارادی، آگاهی و شناخت است که به رویدادهای ذهنی، اعم از علم حضوری (شناخت های فطری و قلبی) و علم حصولی، که از راه های مختلف برای انسان حاصل می شود، اشاره دارد (مصباح، 1379الف، ج 1، ص 44). بینش و شناخت ، مراحل مختلفی دارد که به ترتیب عبارت است از: دانش، درک، کاربرد، تجزیه وتحلیل، ترکیب و ارزش یابی. دانش، مرتبه ای از شناخت و بینش است که در آن، آموخته ها حفظ و قابل یادآوری است. مرحله درک، توانایی فهم، توضیح و خلاصه گیری مطلب و پیش بینی ثمرات و نتایج را برعهده دارد. مرحله کاربرد، یادگیرنده توانایی به کارگیری آموخته ها در موقعیت های جدید را به دست می آورد. در مرحله تجزیه و تحلیل، آموخته ها قابل تقسیم به اجزای تشکیل دهنده خود هستند. روابط میان آنها، قابل تحلیل خواهد بود. یادگیرنده در مرحله کاربرد، با به کارگیری قدرت خلاقیت خود، ساختی جدید از آموخته ها ارائه دهد. در مرحله ارزشیابی، یادگیرنده می تواند نسبت به مطالب آموخته شده، اظهارنظر و قضاوت کند (فتحعلی و دیگران، 1390، ص 330-331).
گرایش: یکی دیگر از مبانی و پیش نیازهای رفتار ارادی، میل و گرایش است. انسان از رهگذر میل های باطنی، به چهار دسته غرایز، عواطف، انفعالات و احساسات تقسیم می شود که که سه دسته اولی، میان انسان و حیوانات مشترک است، ولی احساسات به انسان ها اختصاص دارد. از غرایز به کشش هایی تعبیر می شود که علاوه بر رابطه با نیازهای حیاتی انسان، با یکی از اندام های انسان نیز ارتباط دارد. مانند غریزه خوردن. مقصود از عواطف، کشش و میل های مثبت انسان با انسان های دیگر است. مثل عاطفه مادر نسبت به فرزند خود. در مقابل، انفعالات، کشش های منفی و حالات روانی است که انسان به علت احساس ضرر یا ناخوشایندی نسبت به کسی دارد. مثل خشم، نفرت و کینه. احساسات، حالاتی روانی و مخصوص انسان هستند. مانند احساس تعجب، تجلیل، عشق و پرستش (همان، ص 331).
- کنش: مقصود از کنش و رفتار، همة اعمالی که با اختیار از انسان سر زده و اعم از رفتارهای درونی (جوانحی)، از جمله یاد کردن، توجه کردن، فکر کردن، حل کردن مسئله و ایمان آوردن، و یا بیرونی و با به کارگیری اعضا و جوارح باشد. از جمله تقلید کردن، مستقل عمل کردن و. ... (همان، ص 333 -332). ذکر دو نکته در این نظریه، خالی از لطف نیست:
1. نکته اول ارتباط میان سه ساحت بینش، گرایش و رفتار است که در یکدیگر نیز تأثیر می گذارند؛ چرا که با تقویت اهداف بینشی، اهداف گرایش متناسب با آن نیز تقویت شده و در نتیجه، با تقویت آن دو، شاهد تقویت رفتاری خواهیم شد. از سوی دیگر، با تقویت رفتار نیز می توان شاهد تقویت اهداف بینشی و گرایشی متناسب با خود باشد.
2. مقصود از ساحت رفتاری، اعم از رفتارهای درونی، مانند ایمان آوردن، توجه داشتن و تفکر کردن و نیز رفتارهای بیرونی مانند التزام عملی به قوانین و مقررات اجتماعی اسلام و کمک کردن به دیگران است (همان، ص 224-225).
تأثیر معنویت اسلامی بر ارتباطات درون سازمانی
معنویت اسلامی، علاوه بر کارکردهای فردی مانند جلب عنایت الهی، روحیه تکلیف گرایی، ایثار و...، دارای آثار و کارکردهای سازمانی است؛ بدین معنا که خاستگاه و یا ظرف ظهور این نوع کارکرد در سازمان است. آنچه در پی می آید، بخشی از آن است (الهامی نیا و دیگران، 1390، ص 151-250).
یکی از مهم ترین کارکردهای مهم معنویت در سازمان ها، بهبود ارتباطات و تعاملات سازمانی و انسانی در سازمان است. انسان، به دلیل بعد اجتماعی و پیشبرد اهداف خود، از ارتباط و معاشرت با دیگران ناگزیر است. این نوع ارتباط، در جوامع غیردینی و غیر معنوی غربی، بر اساس منافع شخصی یا حزبی و گروهی برقرار می شود، اما در جوامع اسلامی، که بر اساس ایمان، تقوا و معنویت بنا شده است، ارتباطات علاوه بر پوشش منافع شخصی و حزبی، پا را فراتر گذاشته و ضمن رفع نیاز مشروع یکدیگر، صبغه الهی پیدا می کند، به گونه ای که برای جلب رضای الهی یکدیگر را دوست داشته، به یاری دیگران شتافته و به همدیگر احترام می گذارند (همان، ص 205). آنها درواقع مصداق آیة 29 سوره فتح هستند که خداوند می فرماید: «محمَّدٌ رَّسولُ اللهِ و الَّذینَ مَعهُ أشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهم» (فتح: 29). محمد(ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند، در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.
افراد معنوی در واقع، به این سفارش امام صادق(ع) عمل می کنند که می فرماید: «تَواصَلُوا و تَبارِّوا وَ تَراحَمُوا وَ تَعاطَفُوا» (مجلسی، 1403 ق، ج 51، ص146). باهم در ارتباط باشید، به یکدیگر نیکی و رحم کنید و نسبت به همدیگر مهربان باشید.
ارتباط سازمانی با افراد معنوی، دارای روحیه برادرانه و دوستانه است و تعدی و ستم به زیردستان دیده نمی شود. امام خمینی(ره) می فرماید: با زیردستان خودتان خوب رفتار کنید، عادلانه رفتار کنید. مبادا که یکی از ما خدانخواسته، به {حقوق} آن دوست زیردستش، به آن شخص زیردستش تعدی بکند، تجاوز بکند (موسوی خمینی، ج 7، ص 491).
مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله در دیدار با فرماندهان می فرماید: «فرماندهان با زیردستان پدرانه و برادرانه برخورد کنند. فرمانده با افراد خودش جوری برخورد کند که او را عادل بدانند، او را رهبر خودشان بدانند» (مهتدی و همکاران، 1382، ص 76).
با توجه به آنچه در خصوص اراده و عواملی که در پیدایش رفتار ارادی نقش دارند، می توان گفت: عامل انسانی و رفتار ارادی، او به عنوان مهم ترین بخش هر سازمان در افزایش بهره وری سازمان مورد توجه این پژوهش قرار گرفته است. در ادامه، جمع بندی نظرات در خصوص رفتار ارادی تبیین گردیده و براساس آن، تاثیر معنویت مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نظریه استاد مصباح یزدی اعم از نظریه علامه طباطبائی می باشد. نظریه علامه، در واقع عنصر گرایش در نظریه استاد را به صورت تفصیلی برمی شمارد.
از این رو، با توجه به مطالب بیان شده و با استناد به نظریة استاد مصباح یزدی، نقش معنویت بر ارتقای بینش، گرایش و کنش ارتباطی انسان مورد بررسی قرار می گیرد.
تأثیر معنویت اسلامی بر ارتقای بینش انسانی
معنویت، یکی از مهم ترین نیازهای اساسی انسان برشمرده می شود که توانایی تأثیرگذاری بر سایر نیازهای او را دارد. در معنویت اسلامی، پاسخ های معرفتی به پرسش های بنیادین انسان، در خصوص هستی شناسی، حقیقت انسان، هدف آفرینش می توان داد. سه عنصرِ فراموشی خدا، هدف آفرینش و خود به عنوان عناصر اصلی غفلت انسان از خدا است. از این رو، انسان برای دستیابی به معنویت، نیازمند این است که بینش و نگرش خود در این سه سطح را تصحیح و بازنگری کرده، به ارتباط بین معنویت با توحید، خودشناسی و فلسفه و هدف آفرینش بپردازد.
اساس و مبنای معنویت اسلامی، بر خداشناسی و توحید استوار است و با آن معنا می یابد. در فلسفة اخلاق، به اثبات رسیده است که ریشه فضائل با حذف خدا و توحید می خشکد و چنین انسانی، هیچ انگیزه ای برای کسب فضائل درخود نمی بیند. انسان بی اعتقاد به مبدأ و معاد، ممکن است از باب ضرورت معاشرت و هم زیستی با هم نوعان، دست به هر کاری نزند، اما این تأدب به آداب، ریشه در اعتقاد و ارزش های درونی ندارد، بلکه ممکن است از سر ناچاری و یا ترس از پلیس است. علامه طباطبائی، می نویسد: «آدمی، خودخواه بالطبع و مدنی بالضروره است و نه مدنی بالطبع و خودخواه بالعرض» (مطهری، ج 14، ص 727).
طبیعت انسان، به ویژگی های روحی و روانی انسان اشاره دارد. از نظر اندیشمندان اسلامی، سرشت و طبیعت انسان، دارای ویژگی های منحصر به فردی است. انسان موجودی چند بعدی است که به صورت بالقوه و بالفعل، در سرشت او نهادینه شده که توانایی رشد در حد خلیفه اللهی دارد. «و إذ قالَ ربُّک لِلملائِکةِ إنِّی جاعِلٌ فی الأرضِ خَلیفةٌ» (بقره: 30)؛ هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین جانشینی (نماینده ای) قرار خواهم داد.
رسیدن به کمال انسان و مقصد عالی حیات، قرب به خدا و وصول به مبدأ نور هستی است (نجم: 42؛ علق 8؛ بقره 156)، تا انسان بتواند از رحمت بی پایان او بهره مند گردد. خدای متعال، کمال مطلق است و قرب به کمال مطلق هدف اصلی است. با توجه به اینکه غیرخدا چیزی از خود ندارد و هرکمالی که بندگان خدا دارند، اصلاً تا از خدا و متعلق به اوست، انسان هرچه به خدا نزدیک تر شود، وابستگی بیشتری به او خواهد داشت. شرط بهره مندی از رحمت الهی، عبودیت و رسیدن به مرتبة کمال انسان است. از این رو، هدف اصلی آفرینش انسان، رسیدن به کمال الهی است و آزمایش بندگان و عبادت از هدف های میانی و ابزاری، برای رسیدن به آن هدف عالی، یعنی کمال می باشد (مکارم شیرازی و همکاران، 1374، ص 396-384).
تأثیر معنویت اسلامی بر ارتقای گرایش انسانی
گرایش و انگیزه، یکی از مهم ترین مباحث علوم رفتاری انسان قلمداد می گردد و به عنوان نیروی محرکه قوی همه فعالیت های بشری محسوب شده؛ به گونه ای که انسان بدون انگیزه، دست به هیچ کاری نمی زند. از این رو، رفتار های انسانی متأثر از انگیزه هاست (فروزنده و جوکار، 1386، ص 43).
در مدیریت اسلامی، ایمان به عنوان اصلی ترین محرک فعالیت های مادی، حتی فعالیت های معنوی و روحی افراد مؤثر خواهد بود. انگیزه افراد باایمان، رنگ و صبغه جدیدی خواهد گرفت، به گونه ای که توان یک فرد باایمان و دارای انگیزه الهی، به مراتب بیش از کار چندین نفر خواهد بود. از این رو، خدا در آیة 66 سورة انفال قرآن کریم می فرمایند: «یا أیها النبیُّ حرِّضِ المؤمنین علی القتال إن یَکن منکم عشرون صابرون یَغلِبوا مائتین و إن یَکن منک مائٍهٌ یَغلِبوا ألفا من الذین کفروا بأنهم قومٌ لایَفقهُون» (انفال: 66). ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز، [و بدان که] اگر از شما بیست تن شکیبا باشند، بر دویست تن غلبه خواهند کرد و اگر از شما صدتن باشند، بر هزار تن کافر غلبه می کنند؛ چراکه اینان قومی هستند که چیزی درنمی یابند.
انسان مؤمن به خدا، خودکنترل، متعهد و تلاشگر خواهد بود. همه عرصة حیات، از جمله سازمان برای چنین انسانی صرفاً وسیله ای برای رسیدن به کمال اخروی می داند و از کوچک ترین فرصت این دنیا، برای بهره گیری در حیات دیگر، نهایت استفاده را خواهد برد.
تأثیر معنویت بر ارتقای ارتباطات میان فردی
معنویت اسلامی دارای کارکردهای عملی فراوان در سطوح مختلف سازمانی است. در این پژوهش، به بخشی از کنش های ارتباطی میان فردی اشاره خواهیم کرد.
1. نرمی در گفتار
«بِمَا رَحْمَةٍ منَ اللَّه لِنتَ لَهمْ وَ لَوْ کنتَ فظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک» (آل عمران: 159). رحمت خدا باعث شده که با مردم مهربان شوی. در حالی که اگر تند و سخت دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.
خداوند در این آیه، به پیامبر(ص) دستور عفو عمومی آنها را صادر کرد و پیامبر(ص) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت. در آیة فوق، نخست اشاره به یکی از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر (ص) شده، می فرماید: در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی، در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند. به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(ص) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار می کند. سپس، دستور می دهند که از تقصیر آنان بگذر، و آنها را مشمول عفو خود گردان و برای آنها، طلب آمرزش کن؛ یعنی نسبت به بی وفایی هایی که با تو کردند و مصائبی که در این جنگ برای تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب. روشن است که اینجا یکی از موارد روشن عفو و نرمش و انعطاف بود و اگر پیامبر(ص) غیر از این می کرد، زمینه برای پراکندگی مردم کاملا فراهم بود (مکارم شیرازی, 1371، ج 3، ص، 142).
2. پایین آوردن صدا در معاشرت
«اقْصِدْ فی مَشْیک وَ اغْضُضْ من صوْتِک إِن أَنکرَ الْأَصوَاتِ لَصوْتُ الحَمِیر» (لقمان: 19). در رفتارت میانه رو باش. صدایت را پایین بیاور که بدترین صداها، صدای الاغ است. هنگامی که با صدای بلند صحبت می کنید، باعث بالا بردن سطح استرس میان اطرافیان خود می شوید. بلند صحبت کردن، بیانگر این است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نیستید و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان می دهد و اینکه می خواهید حرف خودتان را با توسل به زور و خشونت به کرسی بنشانید. همچنین، بلند صحبت کردن موجب جلب توجه، البته توجه منفی اطرافیان می شود.
3. به کارگیری واژه های زیبا
«قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا» (بقره: 83)؛ با مردم به نیکی سخن بگویید. در کتاب معانی، ذیل تفسیر این آیه، روایتی بیان شده از امام باقر(ع) که فرمود: به مردم چیزی را بگویید، که بهترین سخنی باشد که شما دوست می دارید به شما بگویند؛ چون خدای عز و جل، دشنام و لعنت و طعن بر مؤمنان را دشمن می دارد، و کسی را که مرتکب این جرائم شود، فاحش و مفحش باشد، و دریوزگی کند، دوست نمی دارد. در مقابل، اشخاص با حیا و حلیم و عفیف، و آنهایی را که می خواهند، عفیف شوند، دوست می دارد (مکارم شیرازی, 1371، ج1، ص 133).
4. قبول عذرخواهی دیگران
من لَم یقبَلِ العُذرَ مِن مُتِنَصّلٍ صادِقاً کانَ او کاذِباً لَم ینَل شَفاعَتی (مجلسی، 1403، ج 74، ص 47). کسی که عذرِ عذرخواه را نپذیرد، چه در این عمل راستگو باشد و چه نباشد، به شفاعتم، نمی رسد.
مسئلة عذرخواهی و پذیرش عذر هر دو، از ارزش های اخلاقی و اسلامی است. بسیارند کسانی که اعمال خلافی را مرتکب می شوند، امّا گویی سختشان هست که عذر بخواهند و آن را عیب می دانند. این عیب بسیار بزرگی است. اشکالی ندارد اگر انسان خلافی را مرتکب شد، همان گونه که پشیمان شده و در پیشگاه خداوند توبه و استغفار می کند، در پیشگاه خلق هم عذر بخواهد.
5. عدم غیبت
«وَ لَا یغْتَب بعْضُکم بَعْضًا» (حجرات:12)؛ و غیبت یکدیگر را ننمایید. سرمایة بزرگ انسان در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت او است، و هر چیز آن را به خطر بیندازد، مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت، از ترور شخص مهم تر محسوب می شود. و اینجاست که گاه گناه آن از قتل نفس نیز سنگین تر است. یکی از فلسفه های تحریم غیبت، این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص در هم نشکند، و حیثیت آنها را لکه دار نسازد. و این مطلبی است که اسلام آن را با اهمیت بسیار تلقی می کند. نکته دیگر اینکه غیبت، بد بینی می آفریند، پیوندهای اجتماعی را سست می کند، سرمایه اعتماد را از بین می برد، و پایه های تعاون و همکاری را متزلزل می سازد. اسلام برای مسئلة وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و انسجام و استحکام آن، اهمیت فوق العاده ای قائل شده است؛ هر چیز این وحدت را تحکیم کند، مورد علاقه اسلام است، و هر چیز آن را تضعیف نماید، منفور است. غیبت یکی از عوامل مهم تضعیف است. افزون بر این، «غیبت» بذر کینه و عداوت را در دل ها می پاشد، و گاه سرچشمه نزاع های خونین و قتل و کشتار می گردد. خلاصه اینکه، اگر در اسلام غیبت به عنوان یکی از بزرگ ترین گناهان کبیره شمرده شده، به خاطر آثار سوء فردی و اجتماعی آن است (مکارم شیرازی, 1371، ج22، ص 189).
6. برخورد برادرانه
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ أَخَوَیکمُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات: 10)؛ جز این نیست که مؤمنان برادر هستند، میان دو گروه از برادرتان را صلح بدهید، از خدا بترسید. همان اندازه که برای ایجاد صلح در میان دو برادر نسبی تلاش و کوشش می کنید، باید در میان مؤمنان متخاصم نیز برای برقراری صلح، به طور جدی و قاطع وارد عمل شوید. چه تعبیر جالب و گیرایی؟ که همه مؤمنان برادر یکدیگرند و نزاع و درگیری میان آنها را درگیری میان برادران نامیده است که باید به زودی جای خود را به صلح و صفا بدهد. از آنجا که در بسیاری اوقات، «روابط» در این گونه مسائل جانشین «ضوابط» می شود، بار دیگر هشدار داده و در پایان، می افزاید: «تقوای الهی پیشه کنید تا مشمول رحمت او شوید». به این ترتیب، یکی از مهم ترین مسؤلیت های اجتماعی مسلمانان در برابر یکدیگر و در اجرای عدالت اجتماعی، با تمام ابعادش روشن می شود (مکارم شیرازی, 1371، ج 22، ص 169).
7. ادای امانت
«إِن اللَّهَ یأْمُرُکمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلی أَهْلِهَا» (نسا: 58)؛ خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به اهلش بدهید. روشن است امانت معنی وسیعی دارد و شامل هر گونه سرمایه مادی و معنوی می شود؛ هر مسلمانی طبق صریح این آیه وظیفه دارد که در هیچ امانتی نسبت به هیچ کس (بدون استثناء) خیانت نکند، خواه صاحب امانت، مسلمان باشد، یا غیر مسلمان. این در واقع یکی از مواد « اعلامیه حقوق بشر در اسلام» است که تمام انسان ها در برابر آن یکسانند، قابل توجه اینکه در شان نزول فوق، امانت تنها یک امانت مادی نبود و طرف آن هم مشرک بود (مکارم شیرازی، 1371،ج3، ص430).
8. دفع بدی با خوبی
«أُوْلَئک یؤْتوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَین بِمَا صَبرُواْ وَ یدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُون» (قصص: 54)؛ اینها را دو بار پاداش دهند؛ زیرا شکیبایی کردند و بدی را به نیکی دفع نمودند و از آنچه روزی آنان کردیم، انفاق می کنند. با گفتار نیکو، سخنان زشت را، و با معروف، منکر را، و با حلم، جهل جاهلان را، و با محبت عداوت و کینه توزی را، و با پیوند دوستی و صله رحم، قطع پیوند را، خلاصه آنها سعی می کنند به جای اینکه بدی را با بدی پاسخ گویند، با نیکی دفع کنند! این یک روش بسیار مؤثری است در مبارزه با مفاسد، به خصوص در برابر گروهی از لجوجان و قرآن کرارا روی آن تکیه کرده است (مکارم شیرازی, 1371، ج 16، ص، 111).
یکی از مؤثرترین طرق مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج، این است که بدی ها را به نیکی پاسخ دهند. اینجاست که شور و غوغایی از درون و جدان آنها برمی خیزد، و شخص بد کار را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار می دهد. در مقایسه او با طرف مقابل، حق را به طرف می دهد. همین امر، در بسیاری از مواردموجب تجدید نظر دشمن در برنامه هایش می گردد. در سیرة پیشوایان و روش عملی پیامبر (ص) و ائمة هدی (ع) بسیار دیده ایم که افراد یا جمعیت هایی را که مرتکب بدترین جنایات شده اند، به نیکی پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته اند. همین امر، سبب انقلاب و دگرگونی روحی و باز گشت آنها به طریق حق گردیده است (مکارم شیرازی، 1371، ج 14، ص، 309).
9. صبر و شکیبایی در برابر نظرات مخالفان
«وَ اصْبرْ عَلی مَا یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلا» (مزمل: 10)؛ به آنچه کافران می گویند، صبوری کن و به طرز شایسته ای از آنان دوری کن . در مسیر دعوت به سوی حق، بدگویی دشمنان، و ایذاء و آزار آنان، فراوان است. اگر باغبان بخواهد گلی را بچیند، باید در برابر زبان خار صبر و تحمل داشته باشد. خداوند از پیامبر می خواهد بر آنچه می گویند و با آن تو را اذیت و استهزا نموده، به اموری از قبیل کهانت و شاعری و جنون متهمت نموده، قرآنت را اساطیر اولین می خوانند، صبر کند. نیز لازمة آن این است که با آنها به خوبی قهر کند. و مراد از «هَجْراً جمِیلًا» قهر کردن به خوبی به طوری که از سیاق بر می آید، این است که با آنان به حسن خلق معامله نموده، به خیرخواهی به سوی حق دعوتشان کند، و گفته های آنان را با گفته هایی که می تواند بگوید مقابله به مثل ننماید (همان، ج 25، ص، 181).
10. عفو و نادیده گرفتن در برار لغزش دیگران
«فاعْفُواْ وَ اصْفَحُواْ حَتی یأْتی اللَّهُ بِأَمْرِهِ» (بقره: 109)؛ شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا پروردگار فرمانش صادر گردد. در این آیه، خداوند امر می کند که از خطای مشرکان چشم پوشی کنند و آنها را مورد بخشش قرار دهند. همچین در آیة دیگر نیز می فرماید: «الَّذِینَ ینفِقُونَ فی السَّرَّاءِ وَ الضرَّاءِ وَ الْکظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحُبُّ الْمُحْسِنِین» (آل عمران: 134)؛ آنان که در گشایش و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خود را فرومی برند و از خطای مردم می گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست می دارد. فرو بردن خشم بسیار خوب است، اما به تنهایی کافی نیست؛ زیرا ممکن است کینه و عداوت را از قلب انسان ریشه کن نکند. در این حال، برای پایان دادن به- حالت عداوت باید «کظم غیظ»، توأم با «عفو و بخشش» گردد. لذا به دنبال صفت عالی خویشتن داری و فرو بردن خشم، مسئله عفو و گذشت را بیان نموده است. البته منظور گذشت و عفو از کسانی است که شایسته آنند، نه دشمنان خون آشامی که گذشت و عفو موجب جرأت و جسارت بیشتر آنها می شود. در اینجا، اشاره به مرحله عالی تر از عفو شده که همچون یک سلسله مراتب تکاملی پشت سر هم قرار گرفته اند. آن این است که انسان نه تنها باید خشم خود را فرو برد و با عفو و گذشت کینه را از دل خود بشوید، بلکه با نیکی کردن در برابر بدی، ریشه دشمنی را در دل طرف نیز بسوزاند و قلب او را نسبت به خویش مهربان گرداند، به طوری که در آینده چنان صحنه ای تکرار نشود (همان، ج3، ص 97).
11. احسان در سختی و گشایش
«الَّذِینَ ینفِقُونَ فی السَّرَّاءِ وَ الضرَّاءِ وَ الْکظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعَافِینَ عنِ الناسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِین» (آل عمران: 134)؛ آنان که در گشایش و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خود را فرومی برند و از خطای مردم می گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست می دارد.
مؤمنان در همه حال انفاق می کنند؛ چه زمانی که در راحتی و وسعتند و چه زمانی که در پریشانی و محرومیتند: «الَّذِینَ ینفِقُونَ فی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ» آنها با این عمل ثابت می کنند که روح کمک به دیگران و نیکوکاری در جان آنها نفوذ کرده است. به همین دلیل، تحت هر شرائطی اقدام به این کار می کنند. روشن است که انفاق در حال وسعت، به تنهایی نشانه نفوذ کامل صفت عالی سخاوت در اعماق روح انسان نیست. اما آنها که در همة حال اقدام به کمک و بخشش می کنند، نشان می دهند که این صفت در آنها ریشه دار است. ممکن است گفته شود انسان در حال تنگ دستی، چگونه می تواند انفاق کند؟ پاسخ این سؤال روشن است: زیرا اولاً، افراد تنگ دست نیز به مقدار توانایی می توانند در راه کمک به دیگران انفاق کنند. ثانیاً انفاق منحصر به مال و ثروت نیست، بلکه هر گونه موهبت خدادادی را شامل می شود؛ خواه مال و ثروت باشد یا علم و دانش یا مواهب دیگر. به این ترتیب، خداوند می خواهد روح گذشت و فداکاری و سخاوت را حتی در نفوس مستمندان جای دهد تا از رذائل اخلاقی فراوانی، که از « بخل» سرچشمه می گیرد، بر کنار بمانند (همان، ج 3، ص، 97).
12. روحیه همیاری و همکاری
«وَ تَعَاوَنُواْ عَلی الْبرِ وَ التَّقْوَی وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلی الْاثْمِ وَ الْعُدْوَان» (مائده: 2)؛ به نیکی و تقوی همکاری کنید و به بدکاری و تجاوز همدستی مکنید.
آنچه در آیة فوق، در زمینه تعاون آمده یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی و حقوقی و اخلاقی و سیاسی را در بر می گیرد. طبق این اصل، مسلمانان موظفند در کارهای نیک تعاون و همکاری کنند، ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقاً ممنوع است؛ هر چند مرتکب آن دوست نزدیک، یا برادر انسان باشد. جالب توجه اینکه،« برّ» و « تقوا» هر دو در آیه فوق، با هم ذکر شده اند، یکی، جنبه اثباتی دارد و اشاره به اعمال مفید است، و دیگری، جنبه نفی دارد و اشاره به جلوگیری از اعمال خلاف می باشد. و به این ترتیب، تعاون و همکاری باید هم در دعوت به نیکی ها و هم در مبارزه با بدی ها انجام گیرد (همان، ج 4، ص 254).
13. سبقت در خیرات
«أُوْلَئک یسَارِعُونَ فی الخَیرَاتِ وَ هُمْ لهَا سَابِقُون» (مؤمنون: 66)؛ اینها در انجام کارهای خیر شتاب می کنند و از دیگران سبقت می گیرند. تعبیر به «یسارعون»، که از باب «مفاعله» و به معنی سرعت برای پیشی گرفتن از یکدیگر است، تعبیر جالبی است که وضع حال مؤمنان را در یک مسابقه، که به سوی مقصدی بزرگ و پر ارزش انجام می شود، مشخص می کند. این امر نشان می دهد که آنها چگونه در برنامة اعمال صالح با یکدیگر رقابت سازنده و مسابقة بی وقفه دارند (همان، ج14، ص265).
14. عدم تجسس
«یاَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ إِثْمٌ وَ لَا تجَسَّسُوا» (حجرات: 12)؛ ای اهل ایمان! از بسیاری گمان ها پرهیز کنید؛ زیرا که بعضی از آنها گناه است و در کار یکدیگر تجسس نکنید. از آنجا که خداوند هیچ گونه قید و شرطی برای تجسس قائل نشده، نشان می دهد که جست و جوگری در کار دیگران و تلاش برای افشای اسرار آنها گناه است. ولی البته قرائنی که در داخل و خارج آیه است، نشان می دهد که این حکم مربوط به زندگی شخصی و خصوصی افراد است، و در زندگی اجتماعی، تا آنجا که تأثیری در سرنوشت جامعه نداشته باشد، نیز این حکم صادق است. اما روشن است آنجا که ارتباطی با سرنوشت دیگران و کیان جامعه پیدا می کند، مسئله شکل دیگری به خود می گیرد. ازاین رو، شخص پیغمبر(ص) مأمورانی برای جمع آوری اطلاعات قرار داده بود که از آنها به عنوان «عیون» تعبیر می شود. ولی این امر، هرگز نباید بهانه ای برای شکستن حرمت این قانون اصیل اسلامی شود، و افرادی به بهانه مسئلة توطئه و اخلال به امنیت به خود اجازه دهند که به زندگی خصوصی مردم یورش برند، نامه های آنها را باز کنند، تلفن ها را کنترل نمایند، و وقت و بی وقت، به خانه آنها هجوم آورند (همان، ج 22، ص 188).
15. تواضع
«وَ اخْفِضْ جَنَاحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِین» (شعرا: 215)؛ پروبال خود را برای پیروان مؤمن خویش بگشای. این تعبیر زیبا، کنایه از تواضع توأم با محبت و مهر و ملاطفت است، همانگونه که پرندگان هنگامی که می خواهند به جوجه های خود اظهار محبت کنند، بال های خود را گسترده و پائین آورده، آنان را زیر بال و پر می گیرند، تا هم در برابر حوادث احتمالی مصون مانند و هم از تشتت و پراکندگی حفظ شوند. پیامبر(ص) نیز مأمور است مؤمنان راستین را زیر بال و پر خود بگیرد. این تعبیر پر معنی، دقایق مختلفی را در مورد محبت با مؤمنان بیان می کند که با کمی دقت، روشن می شود. ضمناً ذکر این جمله، بعد از مسئله انذار و بیم دادن بیانگر این واقعیت است که اگر یک جا، به خاطر مسائل تربیتی تکیه بر خشونت و بیم شده است، بلافاصله تکیه بر محبت و مهر و عاطفه می شود، تا از این دو، معجون مناسبی فراهم گردد (همان، 1371، ج 15، ص 368).
16. تغافل
امام علی(ع) در نهج البلاغه در حکمت 222 می فرمایند: منْ أَشرَفِ أَعْمَالِ الْکَرِیمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا یَعْلَمُ. در این گفتار حکیمانه، ایشان به نکته مهمی درباره آداب معاشرت اشاره کرده، می فرمایند: «یکی از کارهای کریمان تغافل از چیزهایی است که از آن آگاهند (و سرپوش گذاشتن بر آن لازم است.)
کمتر کسی است که عیب پنهانی یا آشکاری نداشته باشد و کمتر دوستی پیدا می شود که دربارة دوستش کار نامناسبی، هرچند به عنوان لغزش انجام ندهد. افراد بزرگوار و با شخصیت، کسانی هستندکه عیوب پنهان افراد را نادیده می گیرند و از لغرش آنان چشم پوشی می کنند.
نتیجه گیری
با توجه به فضای کسب وکار با حاکمیت و فرهنگ اسلامی، لزوم توجه به بعد معنوی انسان ها، در سطوح مختلف رفتار از جمله ارتباطات انسانی در سازمان را بیش از پیش آشکار می سازد. معنویت اسلامی، بر پایة فطرت و ثمرة دین داری، ایمان و آخرت گرایی است و به عنوان ارزش حاکم بر همة افعال انسانی، از جمله ارتباطات درون یک سازمان سایه می افکند. در معنویت اسلامی، پاسخ های معرفتی به پرسش های بنیادین انسان، در خصوص هستی شناسی، حقیقت انسان، هدف آفرینش می توان داد و از ایمان، به عنوان اصلی ترین محرک و انگیزة فعالیت های مادی و رفتارهای ارادی، از جمله فعالیت های معنوی و روحی می توان نام برد: نرمی در گفتار، پایین آوردن صدا در معاشرت، به کارگیری واژه های زیبا، قبول عذرخواهی دیگران، عدم غیبت، برخورد برادرانه، ادای امانت، دفع بدی با خوبی، صبر و شکیبایی در برابر نظرات مخالفان، عفو و نادیده گرفتن در برابر لغزش دیگران، احسان در سختی و گشایش، روحیه همیاری و همکاری، سبقت در خیرات، عدم تجسس، تواضع، تغافل و... از جمله کنش های ارتباطی میان فردی معنوی در سازمان های اسلامی است.
منابع
اکبری، ظاهر، 1390، «ارتباطات درون فردی در منابع اسلامی»، اسلام و پژوهش های مدیریتی، ش 2.
آذری، غلامرضا، 1384، مقدمه ای بر: اصول و مبانی ارتباطات (انسانی-جمعی)، تهران، صدا و سیما.
برکو، ری ام و همکاران، 1386، مدیریت ارتباطات، ترجمة سید محمد اعرابی و داود ایزدی، چ پمچک، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی.
بلیک، ردی و اوین هارولدسن، 1378، طبقه بندی مفاهیم در ارتباطات، ترجمة مسعود اوحدی، تهران، سروش.
رستگار، عباسعلی، 1389، معنویت در سازمان با رویکرد روان شناختی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
ریچموند، ویرجینیاپی، 1387، رفتار غیرکلامی در روابط میان فردی، ترجمة فاطمه سادات موسوی، ژیلا عبدالله پور، تهران، نشر دانژه.
شجاعی، محمدصادق، 1386، «نظریه نیازهای معنوی از دیدگاه اسلام»، مطالعات اسلام و روانشناسی، سال1، ش1.
ضیایی، محمد صادق و دیگران، 1387، «نقش رهبری معنوی در توانمندسازی کارکنان دانشگاه تهران»، مدیریت دولتی، دورة 1، ش 1.
طباطبائی، سید محمدحسین، 1417، المیزان فی تفسیر القرآن، چ پنجم، قم، جامعه مدرسین.
عابدی جعفری، حسن و دیگران، 1386، «ظهور معنویت در سازمان ها، مفاهیم، تعاریف، پیش فرض، مدل مفهومی»، علوم مدیریت ایران، سال دوم، ش5.
غضنفری، احمد و همکاران، 1394، «بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی ارتباطات سازمانی در یک سازمان دولتی» مدیریت فرهنگ سازمانی»، دوره 13، ش 2.
فتحعلی، محمود و همکاران، 1390، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، مدرسه.
فرهادی دستنائی، جواد، 1391، بررسی عوامل مؤثر بر رشد معنویت نیروی انسانی در سازمان از دیدگاه اسلام، قم، مؤسسة آموزش پژوهشی امام خمینی(ره).
فرهنگی، علی اکبر، 1380، ارتباطات انسانی، تهران، رسا.
فیاض، ابراهیم، 1389، ایران آینده به سو الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایرن، چ دوم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات.
گیل، دیوید و همکاران،1384، الفبای ارتباطات، ترجمة رامین کریمیان و دیگران، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها.
مایرز، گیل.ای و هکاران، 1383، پویایی ارتباطات انسانی، ترجمة حوا صابر آملی، تهران، دانشکده صدا و سیما.
محسنیان راد، مهدی، 1380، ارتباطات شناسی، تهران، سروش.
مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، 1403ق، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
مصباح یزدی، محمدتقی، 1379الف، پندجاوید، شرح وصیت امیرالمؤمنین به امام حسن مجتبی، نگارش، علی زینتی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
مکارم شیرازی، ناصر، 1371، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
ملکیان، مصطفی، 1381الف، «معنویت، گوهر ادیان» «پرسش هایی پیرامون معنویت»، مجموعه مقالات سنت و سکولاریسم، تهران، صراط.
الوانی، سید مهدی، 1385، مدیریت عمومی، تهران، نشر نی.
الوندی، محمد جواد، 1393، «طراحی الگوی مفهومی معنویت از دید حضرت امام خمینی (ره) با توجه به توصیه های معنوی ایشان به دست اندرکاران دفاع مقدس»، مطالعات راهبردی بسیج، س هفدهم، ش 63.
الهامی نیا، علی اصغر و همکاران، 1390، معنویت اسلامی (چیستی، چرایی و چگونگی)، قم، زمزم هدایت.