ماهان شبکه ایرانیان

چرا همایی‌ها و حسابی‌ها مهجور مانده‌اند؟

رضا اسماعیلی در یادداشتی با عنوان «عصر جدید» از مهجور ماندن جلال‌الدین همایی‌ها، محمود حسابی‌ها و ... نوشته است.

چرا همایی‌ها و حسابی‌ها مهجور مانده‌اند؟

این شاعر در یادداشتی که به مناسبت 28 تیرماه، سالروز درگذشت جلال الدین همایی در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: «زیور دست جهان بودم، مرا نشناختند/ گوهری را رایگان در خاک راه انداختند» (استاد جلا الدین همایی)

اغراق نیست اگر بگوییم نسل امروز مفاخر و مشاهیر علمی - فرهنگی خود را نمی شناسند. این بیگانگی معلول عوامل بسیاری است که پرداختن به همه آنها در حوصله این یادداشت نمی گنجد. ولی اصلی‌ترین دلیلی که در این خصوص می‌توان به آن اشاره کرد، تنزل شأن «علم و عالمان» در جامعه ماست. تنزل شأن علم در جامعه، علاوه بر بی‌انگیزگی نسل امروز برای کسب علم، در یک فرایند کاملا طبیعی باعث گسست فرهنگی می‌شود. نشانه این گسست فرهنگی، پشت کردن به مفاخر و مشاهیر و رو آوردن به شخصیت‌های تبلیغاتی - سلبریتی - هاست. 

این اتفاق تلخ در جامعه‌ای که به جای مفاخر و مشاهیر علمی - فرهنگی، سلبریتی‌ها الگوی جوانان و نوجوانان آن شده‌اند، دور از انتظار نیست. در این میان به جای گرفتن انگشت اتهام به سمت مردم، باید به سمت مسئولان و متولیان فرهنگی اشاره کرد که این فاجعه فرهنگی را می‌بینند و کاری نمی‌کنند. به همین خاطر روزهایی نیز که در تقویم رسمی کشور به بزرگداشت چهره‌های ماندگار علم و ادب و هنر اختصاص پیدا کرده است، در سکوت خبری و بی‌هیچ اتفاق خجسته‌ای برگزار می‌شود. 

بدیهی است وقتی فرزندان نسل اکنون، حال و روز اصحاب فکر و فرهنگ را می‌بینند که با یدک کشیدن عنوان استادی و فرهیختگی و با وجود نگارش صدها کتاب و هزاران مقاله و... از یک زندگی آبرومند و بدون دغدغه برخوردار نیستند و با سیلی صورت خود را سرخ می‌کنند – به حکم دوراندیشی - عطای «دانش اندوزی» و «ادب ورزی» را به لقایش می‌بخشند و به سراغ کسب و کارهای آب و نان دارتری می‌روند تا بتوانند وقتی شب به خانه می‌روند سرشان را جلو زن و بچه بالا بگیرند. از همین رو، در ذهن و زبان فرزندان این روز و روزگار پاسخ قطعی سوال کلیشه‌ای و تکراری «علم بهتر است یا ثروت؟» بی‌هیچ شکی «ثروت» است. چون فرزندان ما با هوشمندی دریافته‌اند که عصر، عصر «سرمایه سالاری» است و با تمام وجود، جاه و جبروت آقازاده‌ها و سرمایه‌دارهای بی‌سوادی را که تنها به پشتوانه ثروت بادآورده خویش، یک شبه راه صد ساله را پیموده‌اند می‌بینند و عبرت می‌گیرند. 

آری، امروز چهره‌های ماندگاری همچون جلال‌الدین همایی‌ها، دکتر محمود حسابی‌ها و... برای این مهجور و گمنام مانده‌اند، که عصر، عصر جدید است و علم و دانش در قاب نگاه این روز و روزگار حکم سکه‌ای را دارد که از اعتبار افتاده است. از همین رو باید زبان «انوری» را بوسید و به ناگزیر به گفته او ایمان آورد که گفت: «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم/ کاندر طلب راتب هر روز بمانی/ رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز/ تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان