ماهان شبکه ایرانیان

جلوه هایی از کلام وحی در بیان امام محمد باقر (علیه السلام)

پیوستگی قرآن و عترت و نقش هماهنگ آن دو در دستیابی جامعه بشری به بینش های صحیح و منش های ارزشی، بر اساس دلایل معتبر شرعی و ملاک های عقلی و تجربی، مجال انکار ندارد.[۱]

جلوه هایی از کلام وحی در بیان امام محمد باقر (علیه السلام)

مقدمه

پیوستگی قرآن و عترت و نقش هماهنگ آن دو در دستیابی جامعه بشری به بینش های صحیح و منش های ارزشی، بر اساس دلایل معتبر شرعی و ملاک های عقلی و تجربی، مجال انکار ندارد.[1]

سفارش مهم پیامبر(ص) است که می فرماید: «إنّی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی اهل بیتی و إنّهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض و إنکم لن تضلوا إن اتبعتم و استمسکتم بهما».[2]

ارتباط میان عترت و قرآن دو سویه است. از یک سو قرآن اهل بیت را والاترین انسان ها معرفی می کند و از سوی دیگر آگاه ترین انسان ها به معارف و حقایق قرآن، اهل بیت(ع) می باشند. امام باقر(ع) پنجمین آفتاب امامت است که در زمانی که بحران ها و انحراف های فکری و سیاسی در جامعه مطرح می شد، معارف ناب اسلامی و اندیشه های دینی را در میان مردم مطرح می ساخت.

ایشان همواره مردم را به درک صحیح قرآن راهنمایی و مسائل و سؤالات آنها را با آیات قرآنی پاسخ می فرمود تا از این طریق روحیه قرآن گرایی را در میان آنها تقویت نماید.

ارتباط میان قرآن و امام باقر(ع) آن چنان عمیق است که جلوه آن در بسیاری از بیانات امام قابل مشاهده می باشد.

در این مقاله برآنیم که بخش های مختلفی از سخنان ایشان را که به توصیف قرآن پرداخته است، مورد بررسی قرار دهیم.

آیات قرآنی و تعلیم شیوه صحیح فراگیری فقه و اجتهاد

امام محمد باقر(ع) الگوی علمی و هدایتگری مردم بود و افراد مختلفی برای کسب دانش و معرفت، نزد ایشان می آمدند.

ابو حمزه ثمالی می گوید در مسجد الرسول(ص) نشسته بودم که مردی پیش آمد، سلام کرد و گفت: تو کیستی؟ گفتم از مردم کوفه ام. به او گفتم: در جستجوی چه هستی؟ مرد گفت: آیا ابو جعفر محمد بن علی(ع) را می شناسی؟ گفتم: آری می شناسم، با ایشان چه کار داری؟ مرد گفت: چهل مسأله آماده کرده ام تا از او سؤال کنم. آن چه پاسخ داد، حقش را بگیرم و باطلش را وانهم. ابو حمزه گوید: به او گفتم آیا فرق حق و باطل را می دانی و ملاک تشخیص آن را می شناسی؟ مرد گفت: آری می شناسم. گفتم: اگر حق و باطل را می شناسی و ملاک آن را در دست داری، پس چه نیازی به امام باقر(ع) خواهی داشت؟ مرد گفت: شما کوفیان کم ظرفیت و ناشکیبایید. در این میان، امام باقر(ع) وارد مسجد شد، در حالی که جمعی از مردم خراسان و افراد دیگر اطراف او را گرفته درباره مسائل حج از آن حضرت سؤال می کردند. مدتی گذشت تا امام باقر(ع) در جایگاه خود نشست و آن مرد هم نزدیک امام، جایی برای خود جستجو کرد. ابو حمزه می گوید: من سعی کردم جایی بنشینم که گفتگوی امام با اطرافیانش را بشنوم، مردم یکی پس از دیگری مطالب خود را سؤال کردند و پاسخ گرفتند و رفتند. آن گاه امام(ع) رو به جانب آن مرد کرده، پرسیدند: «تو کیستی؟» مرد گفت: من قتادة بن دعامه بصری هستم. امام فرمود: «تو فقیه اهل بصره هستی؟» مرد گفت: آری. امام فرمود: «وای بر تو ای قتادة. خداوند بندگان شایسته ای را آفریده است تا حجت بر دیگران باشند، آنان اوتاد زمین و برپا دارنده امر الهی و نخبگان علم خدایند و خداوند آنان را قبل از آفرینش دیگر بندگان برگزیده است». قتادة پس از سکوتی طولانی گفت: به خدا سوگند من تاکنون در برابر فقیهان بسیار و نیز پیش روی ابن عباس نشسته ام ولی آن گونه که اکنون در برابر شما مضطرب شده ام، در مقابل هیچ کدامشان احساس نگرانی و اضطراب نداشته ام. امام باقر(ع) فرمود: «تو می دانی کجا نشسته ای؟ تو در مقابل خاندانی هستی که خداوند درباره آن فرموده است: «فی بیوت أذن اللّه أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبّح له فیها بالغدوّ و الآصال» (النور، 36/24). و نیز فرموده است: «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر اللّه و إقام الصلاة و إیتاء الزّکاة» (النور، 37/24). پس جایگاه تو آنجاست -که خود می دانی-و ما آن خاندانیم که خدا توصیف کرده است».

در این هنگام قتادة گفت: به خدا سوگند راست گفتی، فدایت شوم آن خانه ها که خدا اجازه داده است نام و یاد و تسبیح او در آنها برده شود، نه خانه های ساخته شده از سنگ و خاک است که شما خاندانید.[3]

معنای حقیقی ید اللّه و انتساب روح به خدا

در تفسیر آیه «قال یا إبلیس ما منعک أن تسجد لما خلقت بیدی» (ص، 75/38).

از امام باقر(ع) سؤال شد، منظور از دست که خداوند به خویش نسبت داده چیست؟ امام فرمود: «ید در کلام عرب به معنای قوت و عظمت است. خداوند می فرماید: «و السماء بنیناها بأید» (الذاریات، 47/51) ؛ یعنی آسمان ها را با قدرت و نیرو برافراشتیم چه در آیه «و أیّدهم بروح منه» (المجادلة، 22 /58) ؛ روح نیز به معنای قوت و نیروی امدادگر است...».[4]

در تفسیر این کلام الهی که می فرماید: «در آدم، از روح خودم دمیدم» امام(ع) همین بیان را آورده که مراد از روح، قدرت است.[5]

و در بیانی دیگر امام(ع) فرموده است: «مراد از روح خدا، روحی است که او انتخاب کرده و برگزیده و آفریده است و آن را به خود نسبت داده و بر تمامی ارواح برتری بخشیده است».[6]

موضعگیری قرآن علیه حاکمان ستمگر

امام باقر(ع) ستمگران و پیروان آنها را نکوهش کرده و می فرماید: «همانا پیشوایان ظلم و پیروان ایشان، از دین الهی عزل شده و برکنارند».[7]

خداوند در قرآن فرموده است: «إذ تبرّأ الّذین اتّبعوا من الّذین اتّبعوا و رأوا العذاب و تقطّعت بهم الاسباب» (البقرة، 166/2) ؛ هنگامی-فرارسد-که پیشوایان از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب را در برابر خود مجسم یابند و دستشان از هروسیله ای برای نجات و رهایی کوتاه باشد». امام باقر(ع) در تفسیر این آیه و بیان مصداق این پیشوایان و پیروان می فرماید: «به خدا سوگند این پیشوایان همان رهبران ستمگرند که در روز قیامت و لحظه مشاهده عذاب الهی از پیروان و حامیان خود دوری و بیزاری می جویند».[8]

بنابر سخنان امام باقر(ع) اگر کسی به قرآن و پیام وحی، ایمان دارد باید بداند که پیروی از ستمگران، هم کیفر اخروی دارد و هم از طرف همین ظالمان مورد خیانت و بی مهری قرار خواهد گرفت.

پاسخ های قرآنی امام باقر(ع) به هشام بن عبد الملک

امام باقر(ع) بسیاری از عداوت ورزی های هشام را با کلام نورانی وحی، پاسخ می فرمود. از جمله سؤالات هشام این بود که آیا دشواری ها و مشکلات روز قیامت مجال خواهد داد که کسی به خوردن و آشامیدن بپردازد؟

امام باقر(ع) در پاسخ او فرمود: «مشکلات قیامت باعث نمی شود انسان ها از آب و غذای خود غافل شوند چه مشکلات اهل دوزخ به مراتب بیشتر از درد و رنج مردم در صحنه محشر است ولی با این حال، دوزخیان از آب و غذا بی نیاز نیستند و درد و رنج آتش و شکنجه های جهنم باعث نمی شود که رنج گرسنگی و تشنگی را فراموش کنند و بدین جهت خداوند در قرآن بیان کرده است که دوزخیان به اهل بهشت التماس می کنند و می گویند: «أفیضوا علینا من الماء أو ممّا رزقکم اللّه» (الاعراف، 50/7) ؛ از آب ها یا آنچه خدا به شما روزی کرده است، مقداری هم به ما ببخشید». هشام با شنیدن این پاسخ دیگر ساکت شد.[9]

در جای دیگری نیز آمده است که هشام از امام محمد باقر(ع) خواست که تیراندازی کند.

پس از اینکه امام باقر(ع) تیراندازی کرد. هشام گفت: هرگز مانند کار تو را از کسی ندیده بودم و گمان نمی کنم روی زمین کسی بتواند این گونه تیراندازی کند. آیا جعفر هم می تواند همین گونه هدف بگیرد؟

امام باقر(ع) فرمود: ما کمال ها و حقایق دین را به ارث می بریم، همان دین کاملی که خداوند درباره آن فرموده است: «الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا» (المائدة، 3/5) ؛ امروز دینتان را کامل کردم و نعمت را بر شما تمام ساختم و اسلام را به عنوان دین برایتان رضا دادم».

هشام با شنیدن این سخنان چهره اش سرخ و حالش دگرگون شد و سؤال ها و اشکال های متعددی را مطرح کرد و امام هم به هریک پاسخ داد...[10]

قناعت و دوری از طمع

امام باقر(ع) در زمینه قناعت می فرماید: «اجتناب کن از این که چشم به بالاتر از خود بدوزی-و با حسرت به امکانات افراد توانمندتر از خود نگاه کنی-کافی است که به رهنمودهای خداوند به پیامبر(ص) توجه کنی که فرمود: «فلا تعجبک أموالهم و لا أولادهم»  (التوبة، 55/9) ؛ کثرت اموال و فرزندان کافران تو را به تعجب واندارد. «و لا تمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به أزواجا منهم زهرة الحیاة الدّنیا» (طه، 131/20) ؛ به بهره وری های کافران، خیره مشو، زیرا این بهره وری ها محدود به زندگی دنیاست».

سپس امام باقر(ع) افزود: «هرگاه در دلت، حسرت امکانات دیگران راه یافت، شیوه زندگی پیامبر (ص) را به یاد آور زیرا غذای آن حضرت، نام فراهم آورده از جو و شیرینی وی خرما و وسیله روشنایی او در شب ها، شاخه های نخل بود، آن هم اگر فراهم می شد».[11]

جایگاه شب قدر در آیات قرآنی

از حضرت باقر(ع) روایت شده که فرمود خداوند متعال درباره شب قدر می فرماید: «فیها یفرق کلّ أمر حکیم» (الدخان، 4/44) ؛ در این شب هرکار و امر محکمی ممتاز می شود. و تفسیر آن چنین است که در این هر امر محکمی فرود می آید و محکم یک چیز است نه دوچیز. پس هرکس حکمی کند که در آن اختلاف نباشد حکم او از حکم خدا نشأت گرفته است و هرکس حکمی کند که در آن اختلاف باشد و او خود را در آن حکم بر حق بداند، به حکم طاغوت و شیطان حکم کرده است و در شب قدر، بیان کارهای سالانه بر اولو الأمر -امام معصوم(ع) -نازل می شود که چه کارهایی را درباره خود و دیگر مردم انجام دهد و همچنین هرروز علم خاص و علم پنهانی عجیب و علم ذخیره خداوند همان طور که در شب قدر نازل می شد، برای ولی امر بازگو می شود».[12]

سپس حضرت باقر(ع) این آیه را تلاوت فرمود: «و لو أنّما فی الأرض من شجرة أقلام و البحر یمدّه من بعده سبعة أبحر ما نفدت کلمات اللّه إنّ اللّه عزیز حکیم» (لقمان، 27 /31) ؛ اگر تمامی درختان روی زمین قلم شود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب شود، باز نگارش کلمات خداوند ناتمام بماند که همانا خدا را اقتدار بی نهایت و حکمت بی پایان است.

حضرت باقر(ع) فرمود: «ای شیعیان در مقام احتجاج به سوره «إنّا أنزلنا» استدلال کنید تا رستگار شوید. زیرا به خدا سوگند، پس از پیامبر(ص) این سوره حجت خدا بر خلقش می باشد و این سوره در دین شما از مقام والایی برخوردار است. این سوره منتهای دانش ماست. ای شیعیان، به سوره «حم*و الکتاب المبین*إنا أنزلناه فی لیلة مبارکة إنّا کنّا منذرین»  (الدخان، 3/44-1) ؛ حم، همانا ما قرآن را در شب مبارکی فروفرستادیم و ما بیم دهنده بودیم. استدلال کنید، زیرا این سوره مخصوص امامان و حاکمان پس از رسول اکرم(ص) است».[13]

آفرینش در قرآن

از سدیر صیرفی، روایت شده است که گفت: شنیدم که حمران بن اعیان از حضرت محمد باقر(ع) درباره آیه «بدیع السّماوات و الأرض...» (البقرة، 117/2) ؛ او آفریننده آسمان ها و زمین است. پرسید؟ حضرت در جواب فرمود: «خداوند تمامی چیزها را با علم خویش بدون مشابه قبلی، آفرید، آسمان ها و زمین ها را آفرید در حالی که قبل از آن، آسمان و زمینی نبود. آیا نشنیده ای قول خداوند متعال را که فرمود: «و کان عرشه علی الماء» (هود، 7/11) ؛ یعنی عرش خداوند پیش از آفرینش آسمان و زمین بر روی آب مستقر بوده پس حمران عرض کرد: آیا قول خداوند متعال در قرآن را که فرمود: «عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحدا» (الجنّ، 26/72)، ملاحظه فرموده ای؟ حضرت فرمود: «آری، می دانم و در ادامه آن آیه: «إلا من ارتضی من رسول» (الجنّ، 27/72)، ذکر شده است. سوگند به خدا که محمد (ص) از برگزیدگان خداوند است و اما تفسیر «عالم الغیب» این است که خداوند تواناست به مقدراتی که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در علم خودش، پیش از آفرینش و پیش از آن که به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا می آفریند و این علمی است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند، لباس وجود بر آن می پوشاند و زمانی که بداء و تغییر در علم خدا حاصل شود از آن صرف نظر می کند. اما علمی که خداوند آن را در عالم قضاوقدر آفریده و آن را امضا کرده است، آن علمی است که به حضرت رسول (ص) و سپس به ما اهل بیت (ع) رسیده است.[14]

ملک عظیم در قرآن

از حضرت باقر(ع) نقل شده است که در تفسیر قول خدای متعال «و آتیناهم ملکا عظیما»  (النساء، 54/4) ؛ و ما حکومت عظیمی در اختیار آل ابراهیم قرار دادیم. فرمود: «مقصود از ملک عظیم، اطاعت واجب است».[15]

صاحبان علم

از حضرت باقر(ع) و حضرت صادق(ع) روایت شده است که در تفسیر آیۀ «بل هو آیات بیّنات فی صدور الّذین أوتوا العلم» (العنکبوت، 49/29) ؛ بلکه این کتاب آسمانی مجموعه ای از آیات روشن است که در سینه صاحبان علم جای دارد. فرمودند: «مقصود از دارندگان علم در این آیه، فقط امان معصوم(ع) هستند».[16]

از حضرت باقر(ع) روایت شده است که «النّبیّ أولی بالمؤمنین من أنفسهم...» (الأحزاب، 6/33) ؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها أولی است. «این آیه درباره امارت و حکومت نازل شده است».[17]

به این معنا که پیامبر(ص) سزاوارتر است بر مؤمنان از خودشان حتی اگر پیامبر(ص) به چیزی نیازمندتر باشد و مالک آن چیز نیز بدان احتیاج داشته باشد، پیامبر (ص) می تواند آن چیز را از صاحبش بگیرد.

مقام هدایتگری اهل بیت(ع)

از حضرت باقر(ع) روایت شده است که درباره تفسیر آیه «إنّما أنت منذر و لکلّ قوم هاد» (الرعد، 7/13) ؛ تنها وظیفه تو اندرز و ترساندن خلق-از نافرمانی خدا -است و هر قومی را از طرف خدا راهنمایی است. فرمود: «منذر-بیم دهنده-، رسول خدا(ص) است و علی(ع) هدایت کننده است. آگاه باشید به خدا سوگند که این مقام هدایتگری در میان ما اهل بیت (ع) از بین نمی رود و همچنان تا روز قیامت در میان ما خواهد بود».[18]

از حضرت امام باقر(ع) روایت شده است که در تفسیر قول خدای متعال «قل هذه سبیلی أدعو إلی اللّه علی بصیرة أنا و من اتّبعنی» (یوسف، 108/12) ؛ بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنم. حضرت باقر(ع) فرمود: «مقصود از این آیه، حضرت رسول(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) و امامان پس از آن حضرت هستند».[19]

پاسخ به انحراف های فکری از طریق آیات قرآنی

در زمان امام باقر(ع)، برخی از افراد معتقد بودند که به جز انبیاء و ملائکه، هیچ کس عصمت ندارد و همه در معرض صواب و خطا هستند و سخنانشان پذیرفته می شود و گاه رد می گردد، به جز پیامبر اکرم(ص) زیرا او معصوم بوه و از جانب وحی تأیید می شده است.[20]

بدیهی است که این افراد با چنین بینشی که دارند، نمی توانند کمالات فوق بشری ائمه را بپذیرند.

در زمان امام باقر(ع) نیز این مباحث از سوی برخی افراد مانند هشام، مطرح می شد. هشام به امام باقر (ع) می گوید: علی (ع) مدعی علم غیب بود در حالی که خداوند هیچ کس را بر غیب خویش آگاه نساخته است. پس علی(ع) چگونه مدعی بوده است؟ امام باقر(ع) در پاسخ می فرماید: «خداوند متعال بر پیامبرش (ص) کتابی شگفت فروفرستاد که در آن تمامی آنچه رخ داده و تا قیامت رخ خواهد داد، ثبت شده است و آیات: «و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکلّ شیء» (النحل، 89/16) «و هدی و موعظة للمتّقین» (آل عمران، 138/3) و «و کلّ شیء أحصیناه فی إمام مبین» (یس، 12/36) و «و ما فرّطنا فی الکتاب من شیء» (الأنعام، 38/6)، نظر به همین حقیقت دارد. از سوی دیگر خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد: آنچه از اسرار پنهان و امور غیبی که به وی ارائه شده به علی(ع) منتقل کند... و در این راستا پیامبر(ص) به اصحاب خویش فرمود: «علی بن ابی طالب(ع) برای تأویل قرآن خواهد جنگید، همان گونه که من برای تنزیل قرآن و اصل تثبیت آن در میان مردم با عوامل ستیزه جو جنگیدم و در نزد هیچ کسی تأویل قرآن به صورت کامل و تام آن وجود ندارد مگر نزد علی(ع)...».[21]

موضعگیری علیه دروغ پردازان از طریق آیات قرآنی

هشام بن حکم از امام صادق(ع) نقل کرده است: مغیرة بن سعید از روی عمدوغرض ورزی بر پدرم-امام باقر(ع) -دروغ می بست. یاران مغیرة در جمع اصحاب امام باقر(ع) می آمدند و نوشته ها و روایات را از ایشان می گرفتند و به مغیره می رساندند و او در لابه لای آن نوشته ها مطالب کفرآمیز و باطل را می افزود و به امام باقر (ع) نسبت می داد و آنان را امر می کرد تا آن مطالب را به عنوان آرای امام در میان شیعه رواج دهند. پس آن چه از مطالب آمیخته به غلو در روایات امام باقر(ع) دیده شود، افزوده های مغیرة بن سعید است.[22]

امام باقر(ع) از وجود چنین عناصر ناسالمی، کاملا آگاهی داشت و در هر فرصت به افشای چهره آنان و انکار بافته های ایشان می پرداخت.

ایشان درباره مغیرة می فرمود: «آیا می دانید مغیرة مانند کیست؟ مغیرة مانند بلعم[باعور] است که خداوند در حق وی فرمود: «الّذی آتیناه آیاتنا فانسلخ منها فأتبعه الشّیطان فکان من الغاوین» (الاعراف، 175/7) ؛ ما آیات خود را به او عطا کردیم ولی او به عصیان گرایید و پیرو شیطان گشت و در زمره گمراهان جهان قرار گرفت».[23]

مغیرة بن سعید درباره خداوند قائل به تجسیم بود و سخنان غلوآمیز درباره علی(ع) می گفت.[24]

بیان آیات قرآنی و افشای چهره عالم نمایان

امام باقر(ع) درصدد بود تا انحراف های فکری عالم نمایان خود محور را به مردم یادآوری نموده و از طریق بیان آیات قرآنی، چهره آنها را در میان اهل دانش و جامعه اسلامی، افشا نماید.

امام(ع) در برخی مباحثه ها به این نکته با صراحت، اشاره می فرمود: حسن بصری نزد امام باقر(ع) آمد و گفت: آمده ام تا مطالبی درباره قرآن از شما بپرسم. امام(ع) فرمود: «آیا تو فقیه اهل بصره نیستی؟» پاسخ داد: این چنین گفته می شود. امام(ع) فرمود: «بنابراین همه مردم بصره مسائل دینشان را از تو می گیرند؟» گفت: آری. امام باقر (ع) فرمود: «سبحان اللّه مسئولیت بزرگی را به گردن گرفته ای. از جانب تو سخنی برایم نقل کرده اند که نمی دانم واقعا تو آن را گفته ای یا بر تو دروغ بسته اند». حسن بصری گفت: آن سخن چیست؟ امام فرمود: «مردم گمان کرده اند که تو معتقدی خداوند امور بندگان را به خود آنان تفویض کرده است». حسن بصری سکوت اختیار کرده و هیچ نمی گفت. امام باقر(ع) برای این که وی را به ریشه اشتباهش متوجه سازد و بنمایاند که عامل اصلی کج فهمی او ناتوانی در فهم معارف قرآن است برایش نمونه ای روشن آورد و فرمود: «اگر خداوند در قرآنش به کسی ایمنی داده باشد آیا به راستی پس از این ایمنی تضمین شده از سوی خدا بر او ترسی هست؟» حسن بصری گفت: خیر، ترسی بر او نخواهد بود. امام باقر(ع) فرمود: «اکنون آیه ای را برایت می خوانم و سخنی با تو دارم. من گمان نمی کنم که آن آیه را به گونه صحیح تفسیر کرده باشی و اگر غلط تفسیر کرده ای، هم خودت را هلاک کرده ای و هم پیروانت را. آن آیه این است: «و جعلنا بینهم و بین القری الّتی بارکنا فیها قری ظاهرة و قدّرنا فیها السّیر سیروا فیها لیالی و أیّاما آمنین» (سبأ، /34 18). شنیده ام که گفته ای مراد از سرزمین مبارک و امن، سرزمین مکه است؟ آیا کسانی که برای حج به مکه سفر می کنند مورد هجوم راهزنان قرار نمی گیرند و در مسیر آن هیچ ترسی ندارند و اموالشان را از دست نمی دهند؟» حسن بصری گفت: چرا. امام(ع) فرمود: «پس چگونه ایمن هستند و امنیت دارند؟ این آیه مثالی است که خداوند درباره ما اهل بیت رسالت، بیان داشته است. ما سرزمین مبارکیم و سرزمین های آشکار «قری ظاهرة» نمایندگان و فقهای پیرو ما هستند که میان ما و شیعیانمان قرار دارند و مطالب ما را به آنان می رساندند.

 «قدّرنا فیها السّیر» مثالی است از حرکت و کاوش علمی. «سیروا فیها لیالی و أیّاما» مثالی است از تهییج مردم برای کسب هماره دانش در زمینه حلال و حرام و واجبات و احکام از اهل بیت (ع). هرگاه مردم از این طریق معارف دین را دریافت کنند، ایمن از شک و گمراهی اند.... ای حسن بصری اگر به تو بگویم جاهل اهل بصره ای سخنی به گزاف نگفته ام. از اعتقاد به تفویض، اجتناب کن، زیرا خداوند به دلیل ضعف و سستی، تمار کار خلق را به ایشان واننهاده و از سوی دیگر ایشان را به ناروا بر گناهان مجبور نساخته است».[25]

تقویت روحیه قرآن گرایی در میان مردم

امام باقر(ع) همواره مردم را به درک صحیح قرآن رهنمون می ساخت و تلاش می کرد تا روحیه قرآن گرایی را در میان آنها تقویت نماید.

آن حضرت در برخی سخنانش فرمود: «پیامبر (ص) از قیل وقال-بگومگو و مشاجره-و هدر دادن و تباه ساختن اموال و پرس وجوی زیاد، نهی کرده است». به آن حضرت گفته شد: این مطلب در کجای قرآن آمده است؟ امام باقر(ع) فرمود: «در قرآن آمده است» «لا خیر فی کثیر من نجواهم إلا من أمر بصدقة أو معروف أو إصلاح بین النّاس» (النساء، 114/4). این آیه دلالت می کند که بیشتر سخنان نجوایی و به درازا کشیده فاقد ارزش است مگر سخنی که در آن امر به انفاق یا کار نیک و یا اصلاح میان مردم باشد. «و لا تؤتوا السّفهاء أموالکم الّتی جعل اللّه لکم قیاما» (النساء، 4 5/). از این آیه استفاده می شود که اموال را نباید در معرض نابودی و تباهی قرار داد. «لا تسألوا عن أشیاء إن تبد لکم تسؤکم» (المائدة، 101/5). و این آیه می نمایاند که هرسؤالی شایسته و مفید و مثبت نیست و چه بسا پرسش هایی که به ناراحتی و نگرانی خود انسان بینجامد».[26]

اهمیت علم و دانش در آیات قرآن

امام باقر(ع) بارها این حقیقت را بیان می فرمود که امامان وارث علمی هستند که از آنچه نزد سایر انسان ها یافت می شود نیز برتر می باشد.

آن حضرت آیه: «بل هو آیات بیّنات فی صدور الّذین أوتوا العلم» (العنکبوت، 49/29) را تلاوت می کرد. -یعنی: قرآن آیاتی است روشن در سینه آنان که از علم برخوردار شده اند و به آنان دانش عطا شده است-آن گاه با دست به سینه خویش اشاره می کرد.[27]

ابی بصیر از حضرت باقر (ع) روایت کرد هاست که درباره آیه پیش فرمود: «ای ابا محمد، سوگند به خدا آگاه باشید از آنچه که خداوند در این آیه قرآن می فرماید. عرض کردم فدایت شوم چه کسانی در این آیه از آنها نام برده شد؟ فرمود: چه کسی غیر از ما خاندان می تواند مقصود آیه باشد؟».[28]

در محضر امام باقر(ع) این آیه از قرآن مطرح شد: «فلینظر الإنسان إلی طعامه» (عبس، 80 24/) ؛ یعنی انسان باید به غذای خویش با دقت و تأمل بنگرد و بیندیشد. شخصی از آن حضرت پرسید: منظور از غذا چیست؟ امام فرمود: «منظور از غذا همان علمی است که می آموزد و باید انسان توجه کند که آن را از چه کسی فرامی گیرد؟» [29]

قیامت و آیات قرآنی

از حضرت باقر (ع) درباره سخن خدای متعال در آیه زیر سؤال شد؟ «یوم ندعو کلّ أناس بإمامهم» (الأسراء، 71 /17) ؛ به یاد آورید روزی را که هرگروهی را با پیشوایان ایشان می خوانیم. ایشان فرمود: «در روز قیامت حضرت رسول اکرم(ص) همراه با امتش می آید در حالی که امام علی (ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و کسانی که بعد از ظهور اسلام تا روز قیامت از دنیا رفته اند، با آن حضرت به صحرای محشر می آیند».[30]

جایگاه اهل بیت در قرآن

در کتاب کافی از برید عجلی، روایت شده است که گفت از حضرت باقر(ع) درباره تفسر آیه «أطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم...» (النساء، 59/4) ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا و پیامبر خدا را و اطاعت کنید صاحبان امر را. پرسیدم. حضرت در پاسخ، این آیه را تلاوت فرمود: «ألم تر إلی الّذین أوتوا نصیبا من الکتاب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت و یقولون للّذین کفروا هؤلاء أهدی من الّذین آمنوا سبیلا» (النساء، 51/4) ؛ آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب خداوند دارند با این حال به جبت-سحر: نام بت -و طاغوت-بت و بت پرستان و سرکشان-ایمان می آورند و به مشرکان می گویند آنها از کسانی که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند. «یعنی کسانی هستند که می گویند: راه و روش پیشوایان گمراه و آنهایی که مردم را به آتش جهنم می خوانند، صحیح تر از روش اهل بیت محمد(ص) است. ایشانند کسانی که مصداق این آیه هستند. مقصود از ملک، امامت و خلافت است؛ یعنی: اگر بهره ای از امامت یا خلافت ببرند، «فإذا لا یؤتون النّاس نفیرا» (النساء، 53/4) ؛ به مردم هسته خرمایی هم نمی دهند». حضرت فرمود مقصود از الناس در این آیه، «ما اهل بیت هستیم». حضرت در ادامه فرمود: «ام یحسدون الناس علی ما آتاهم اللّه من فضله...» مقصود، ما اهل بیت(ع) هستیم که به سبب مقام امامت که خداوند به ما بخشیده و به دیگران نبخشیده است، مورد حسادت واقع شده ایم و دنبال آیه: «فقد آتینا آل إبراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما» (النساء، /4 54) ؛ خداوند می فرماید: ما از خاندان ابراهیم(ع) پیامبران، مرسلین و امامانی قرار دادیم و چگونه است که مردم درباره خاندان حضرت ابراهیم(ع) قایل به امامت هستند ولی آن را درباره خاندان رسول(ص) انکار می کنند». سپس حضرت درباره منکرین، این آیه را تلاوت فرمود: «فمنهم من آمن به و منهم من صدّ عنه و کفی بجهنّم سعیرا» (النساء، 55/4) ؛ جمعی از ایشان به او-ابراهیم -ایمان آوردند و جمعی ایجاد مانع در راه آن نمودند و شعله فروزان آتش دوزخ برای آنها کافی است. «إنّ الّذین کفروا بآیاتنا سوف نصلیهم نارا کلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب إنّ اللّه کان عزیزا حکیما» (النساء، 56/4) ؛ آنان که به آیات ما کافر شدند به زودی به آتش دوزخشان درافکنیم که هرچه پوست تن آنها بسوزد به پوست دیگرش مبدل سازیم تا سختی عذاب را بچشند که همانا خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است».[31]

از برید عجلی روایت شده است که گفت: از حضرت محمد باقر(ع) درباره تفسیر آیه «... اتّقوا اللّه و کونوا مع الصّادقین» (التوبة، 119/9) ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و با صادقان بپیوندید. پرسیدم. حضرت فرمود: «مقصود از صادقین در این آیه ما ائمه(ع) هستیم».[32]

زرارة گوید از امام محمد باقر(ع) درباره تفسیر آیه: «و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون» (البقرة، 57/2) ؛ آنها به ما ستم نکردند بلکه به خود ستم کردند. پرسیدم: حضرت فرمود: «همانا خداوند بزرگ تر و منزه تر است از این که بر مردم ستم روا دارد بلکه ما اهل بیت را با وجود خود ممزوج کرده است یعنی ما را همچون خود و جزئی از خود دانسته و لذا ستم به ما اهل بیت را ستم به خود و ولایت ما را ولایت خود قرار داده است و لذا خداوند در قرآن می فرماید: «إنما ولیکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا...» (المائدة، 55/5) ؛ سرپرست و رهبر شما تنها خداوند است و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند. که مقصود از مؤمنین، ما اهل بیت هستیم».

حضرت در حدیثی دیگر درباره تفسیر «... و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون»  (البقرة، 57/2) ؛ همین سخن را تکرار فرموده است.[33]

در کتاب کافی از ابو خالد کابلی، روایت شده است که گفت: از حضرت محمد باقر(ع) درباره آیه «فآمنوا باللّه و رسوله و النور الّذی أنزلنا...» (التغابن، 8/64) ؛ پس به خدا ایمان آورید و به رسول او و نوری که در آیات قرآن فرستادیم؛ پرسیدم؟ حضرت فرمود: «سوگند به خدا مقصود از نور، امامانی از اهل بیت محمد (ص) می باشند که تا روز قیامت مردم را هدایت می کنند. آنها نور خداوند در آسمان ها و زمین هستند. ای ابا خالد، به خدا سوگند که نور امام در قلوب مؤمنان درخشان تر از نور خورشید درخشان در روز است. به خدا که امامان(ع) قلوب مؤمنان را نورانی می کنند و خداوند نور امامان(ع) را از هرکه بخواهد، پوشیده می دارد و قلوب ایشان را سیاه می کند».[34]

امام باقر (ع) در تفسیر آیه: «أو من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس»  (الأنعام، 122/6)، می فرماید: «انسان مرده کسی است که جاهل است و چیزی نمی شناسد و زنده شدن این انسان در پرتو نور شناخت و معرفتی است که با آن در میان جامعه به درستی حرکت کند و این نور همان امام و پیشوای الهی است که به او اقتدا کرده و از وی پیروی می کند».[35]

امام باقر(ع) در معنای آیه: «فکبکبوا فیها هم و الغاوون» (الشعراء، 94 /26)، فرمود: «منظور از گمراه کنندگان آنانند که عدل را می ستایند ولی در عمل به ظلم و ظالم روی می آورند».[36]

حضرت باقر(ع) درباره آیه کریمه: «یا أیها الّذین آمنوا اتّقوا اللّه و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نورا تمشون به...» (الحدید، 28/57) ؛ ای کسانی که به حق گرویدید اینک خدا ترس و متقی شوید و به رسولش نیز ایمان آورید تا خدا از رحمتش دو بهره نصیب گرداند و نوری از پرتو ایمان به قرآن شما را عطا کند که بدان نور راه پیمایید. فرمود: «مقصود از نور، امام(ع) است که مردم از او پیروی می کنند».[37]

بیان آیات قرآن بر خوارج و مبارزه با اندیشه آنها

امام باقر (ع) در مقابل خوارج، موضع گیری های روشنی اتخاذ نموده و اندیشه های منحرف آنها را با آیات قرآنی، پاسخ می فرمود. ایشان در برخی از تعالیم خود می فرمود: «به این گروه مارقه[38] باید گفت، چرا از علی(ع) جدا شدید با این که شما مدت ها سر در فرمان او داشتید و در رکابش جنگیدید و نصرت و یاری وی زمینه تقرب شما را به خداوند فراهم می آورد؟ آنها خواهند گفت: امیر المؤمنین(ع) در دین خدا حکم کرده است-یعنی در جنگ با معاویه حکم آنها را پذیرفته است در حالی که نمی بایست شرعا حکمیت را بپذیرد -. به آنان باید گفت: خداوند در شریعت پیامبر حکمیت را پذیرفته و آن را به دو مرد از بندگانش وانهاده است. آنجا که فرموده: «فابعثوا کما من أهله و حکما من أهلها إن یریدا إصلاحا یوفّق اللّه بینهما» (النساء، 35/4) ؛ هرگاه میان زن و شوهر اختلافی رخ نمود که احتمال دارد به جدایی منتهی شود، به انگیزه ایجاد سازش و همدلی میان آنها، یک مرد از جانب شوهر و یک مرد از جانب زن به عنوان حکم فرستاده شوند تا اگر بنایی اصلاح باشد، خدا آنان را توفیق عطا کند. از سوی دیگر، رسول خدا (ص) در جریان بنی قریظه برای حکمیت، سعد بن معاذ را برگزید و او به آن چه مورد امضا و پذیرش خداوند بود، حکم کرد. به خوارج باید گفت: آیا شما نمی دانید که وقتی امیر المؤمنین(ع) حکمیت را پذیرفت به افرادی که حکمیت بر عهده آنان نهاده شده بود فرمان داد تا بر اساس قرآن حکم کنند و از حکم خداوند فراتر نروند و شرط کرد که اگر حکم آنان خلاف قرآن باشد، آن را نخواهد پذیرفت؟ زمانی که کار حکمیت علیه علی(ع) تمام شد، برخی به آن حضرت گفتند: کسی را بر خود حکم ساختی که علیه تو حکم کرد. امیر المؤمنین(ع) در پاسخ گفت: من به حکمیت کتاب خدا تن دادم نه به حکمیت یک فرد تا نظر شخصی خودش را اعمال کند.

اکنون باید به خوارج گفت که در کجای این حکیمت، انحراف از حکم قرآن دیده می شود با این که آن حضرت به صراحت اعلام کرد که حکم مخالفت قرآن را رد می کند».[39]

دستور قرآن برای مبارزه علیه شرک، کفر و ستم

مردی از شیعیان در مورد جنگ های علی بن ابی طالب(ع) از امام باقر(ع) سؤال هایی مطرح کرد.

امام باقر(ع) در پاسخ وی فرمود: «خداوند، پیامبرش محمد (ص) را همراه با پنج شمشیر مبعوث کرد. سه شمشیر از آن پنج شمشیر، هماره کشیده و در اهتزاز است و هرگز نباید در نیام رود، مگر آن که دشمن دست از ستیزه با اسلام و ارزش های اسلامی بردارد و شعله های این نبرد فروکش کند و جنگ بار بر زمین نهد. التبه جنگ میان ارزش ها و ضدارزش ها فروکش نخواهد کرد مگر آن روز که خورشید از نهان گاه مغرب طلوع کند تنها در آن روز، بشریت روی صلاح و امنیت را خواهد دید و تنهای کسانی سود خواهند برد که دارای پیشینه ایمانی و ارزش های عملی اند. شمشیر چهارم، هماره مترصد فرصت است تا به گاه لزوم به اهتزاز درآید. شمشیر پنجم در نیام است. کشیدنش با دیگران و فرمانش با ماست.

اما آن سه شمشیر آخته، عبارت اند از:

اولین شمشیر؛ شمشیر علیه مشرکان عرب. خداوند درباره آنان فرمود: «فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوا لهم کلَّ مرصد» (التوبة، 5/9).

دومین شمشر آخته؛ بر کافرانی است که به یکی از کتب آسمانی ایمان دارند، ولی ارزش های الهی را حرمت نمی نهند و به دین حق نمی گروند. خداوند درباره آنان فرموده است: «قاتلو الَّذین لا یؤمنون باللَّه و لا بالیوم الآخر و لا یحرَّمون ما حرَّم اللَّه و رسوله...»  (التوبة، 29/9). اینان اگر در سرزمین مسلمانان ساکن باشند یا باید ایمان بیاورند یا جزیه بدهند و گرنه محکوم به مرگند...

سومین شمشیر؛ متوجه مشرکان غیرعرب است....

شمشیر چهارم که باید هماره آماده و مترصد نگه داشته شود، شمشیر علیه ستمکاران، متجاوزان، فسادانگیزان و نیز اهل تأویل است.

امام شمشیر در نیام، شمشیر قصاص است که خداوند می فرماید: «النَّفس بالنَّفس و العین بالعین» (المائدة، 45/5) ؛ تقاضای قصاص با بازماندگان مقتول و حکمش با ما است».[40]

قرآن و مرگ مؤمنان

حضرت باقر(ع) در تفسیر آیه کریمه: «و لئن قتلتم فی سبیل اللَّه أو متَّم...» (آل عمران، /3 157) ؛ اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نائل شوید. فرمود: «همه مؤمنانی که کشته می شوند به زودی به دنیا باز خواهند گشت و به زندگی ادامه می دهند تا به مرگ طبیعی بمیرند و همه مؤمنانی که به مرگ طبیعی می میرند، به زودی به دنیا باز می گردند تا کشته شوند».[41]

راه نیافتن تغییر در ذات خداوند

از امام باقر(ع) در تفسیر و معنای آیه: «و من یحلل علیه غضبی فقد هوی» (طه، /20 81) ؛ سؤال شد که غضب خدا چگونه است؟ امام باقر (ع) فرمود: «غضب خداوند همان کیفری است که به خطاکاران و منحرفان روا می دارد و کسی که گمان کند -غضب خداوند همانند غضب آدمیان نتیجه تحت تأثیر قرار گرفتن و تغییر روحیه و تحریک قوای درونی است -و غضب تغییری در خدا به وجود می آورد، به کفر گراییده است».[42]

اهل ذکر چه کسانی هستند؟

از حضرت باقر(ع) در تفسیر آیه: «و إنَّه لذکر لک و لقومک و سوف تسألون» (الزخرف، /43 44) ؛ و این مایه یادآوری تو و قوم تو است و به زودی سؤال خواهد شد، روایت شده است که «حضرت رسول(ص) فرموده من و امامان پس از من اهل ذکرند». و نیز درباره قول خداوند «و إنَّه لذکر لک و لقومک و سوف تسألون» [43] حضرت امام محمد باقر(ع) فرمود: «ما قوم حضرت رسول (ص) هستیم و باید مردم از ما سؤال کنند».

محمد بن مسلم از حضرت باقر(ع) روایت کرده است که فرمود: «کسانی از مسلمانان هستند که گمان می کنند مقصود از اهل ذکر در آیه: «فاسألوا أهل الذَّکر إن کنتم لا تعلمون»  (النحل، 43/16)، یهود و نصاری هستند، در حالی که ایشان شما را به دین خود فرامی خوانند» و سپس حضرت با دست به سینه مبارکش اشاره کرد و فرمود: «ما اهل ذکر هستیم و ماییم کسانی که مردم باید از ما سؤال کنند».[44]

زمینه ساز اختلاف های اجتماعی

خداوند متعال در قرآن به سست ایمان ها و اهل گناه هشدار داده و به پیامبر(ص) امر کرده است که به آنان بگوید:

 «قل هو القادر علی أن یبعث علیکم عذابا من فوقکم أو من تحت أرجلکم أو یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم بأس بعض» (الأنعام، 65/6) ؛ خداوند می تواند عذاب سختی را از بالای سر و یا زیر گام هایتان برای شما بفرستد و یا این که اختلاف و تفرقه بر اندام شما بپوشاند و گروهی از شما را به عذاب و ناراحتی از سوی گروه دیگر مبتلا سازد. امام باقر(ع) در بیان معنا و مصداق این آیه می فرماید: «منظور از اختلاف، اختلاف ها و مشاجره های دینی است که گروهی به گروه دیگر می تازند و طعن می زنند و منظور از عذاب برخی گروه ها به وسیله گروه دیگر این است که این گروه ها به خاطر اختلاف نظر به جان هم افتاده و یکدیگر را می کشند و همه اینها در مورد اهل قبله -مسلمانان-است».[45]

نتیجه گیری

بررسی و مداقه در سیره و زندگی امامان (ع)، این نتیجه را به ذهن می رساند که قرآن و کلام وحی و ارتباط با خدا سرتاسر زندگی، حالات، رفتار و منش آنها را احاطه نموده است. ائمه(ع) در شیوه زندگی خود به پیروان معارف ناب الهی این نکته را متذکر می شوند که قرآن کتابی فقط برای خواندن و حفظ نمودن نیست، بلکه آنچه که در نزد خداوند بسیار مهم می باشد، عمل و تمسک به قرآن در سرتاسر زندگی و لحظه به لحظه می باشد. ائمه(ع) خود قرآن ناطقند و تمام اعمال، معارف و رفتار آنها ریشه در قرآن دارد، در این مقاله سعی شد تا گوشه ای از بیانات قرآنی یکی از ائمه یعنی امام باقر(ع) را مورد بررسی قرار دهیم.

پی نوشت ها

[1] امام باقر(ع) جلوه امامت در افق دانش.

[2] احقاق الحق،9 / 369.

[3] الکافی،6/ 256؛ بحار الأنوار46/ 358؛ الأنوار البهیَّة/ 118؛ اعیان الشیعة،1 / 652.

[4] سیرة الائمة الاثنی عشر،2/ 213. و نظیر آن در تفسیر برهان،4/ 64.

[5] توحید صدوق/172.

[6] همان/170.

[7] الکافی1،/ 184.

[8] بحار الأنوار،1/ 374.

[9] احتجاج طبرسی،2 / 323؛ روضة الواعظین،1 / 303؛ کشف الغمة،2 / 331 ؛ سیر اعلام النبلاء،4 / 405؛ الفصول المهمة 214؛ احقاق الحق، 178/12؛ نور الابصار/ 143. 

[10] الکافی،2/ 376؛ مناقب،4/ 89؛ بحار الأنوار، /46/ 264.

[11] همان،2/ 138.

[12] همان، 1/248/ح 3.

[13] همان /249/ح 5 و 6.

[14] همان/256/ح 2.

[15] همان/181/ح 4.

[16] همان/214/ح 3 و 4 و 5.

[17] همان/286/ح 2.

[18] همان/191 و 192/ح 2 تا 4.

[19] همان/425، ح 66.

[20] سیر اعلام النبلاء، 4 / 401.

[21] دلائل الامامة/ 104 ؛ أمان الاخطار/ 52 ؛ بحار الأنوار،/46 / 308؛ نور الأبصار/6460.

[22] اختیار معرفة الرجال،3/ 225 / ح 402.

[23] تفسیر العیاشی،2/ 42؛ اختیار معرفة الرجال،3/ 228 حدیث 406؛ بحار الأنوار،46/ 322.

[24] تاریخ طبری،5/ 456 ؛ الکامل فی التاریخ،4/ 209 -207.

[25] الاحتجاج/327.

[26] اختصاص مفید/322.

[27] الکافی،1 /214 /ح 1.

[28] همان/ح 2 و 3.

[29] همان،2 /63/ح 8.

[30] روایاتی به این مضمون در تفسیر برهان،2/ 249 ذیل آیه یاد شده، آمده است.

[31] الکافی، 1/205/ح 1.

[32] همان، /208/ح 1 و 2.

[33] همان/146/ح 11.

[34] همان/194/ح 1.

[35] همان/185.

[36] همان/47.

[37] همان/194-196/ح 2 و 3 و 6

[38] مارقة به گروه خوارج اطلاق شده است زیرا آنان از زیر بار بیعت خود با علی(ع) خارج شدند و علی(ع) در خطبه شقشقیة به این جهت درباره ایشان فرمود: «و مرقت اخری» -نهج البلاغه/خطبه 3.

[39] احتجاج طبرسی 2/ 324.

[40] تحف العقول، من کلام الباقر(ع) فی احکام السیوف؛ فروع کافی، کتاب الجهاد 5/ح 10.

[41] بحار الانوار، /53باب 29/ح 2 و 5 و 8 و 9 و 18 و 19 و 23 به نقل از منتخب البصائر؛ با اختران تابناک ولایت شرح زیارت جامعه.

[42] توحید صدوق/168؛ ارشاد مفید/163؛ الفصول المهمة/214.

[43] الکافی،1 /210-211 /ح 1 و 7.

[44] همان.

[45] نور الثقلین،1 /724.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان