ماهان شبکه ایرانیان

قتل پسر جوان در مراسم عروسی

و دوباره من را زد و سرم را به دیوار کوبید. این کارش خیلی مرا ناراحت کرد ضمن اینکه ترسیده بودم و از ترسم چاقو کشیدم تا او دعوا را تمام کند و دیگر به من حمله نکند، اما او دوباره حمله کرد و چاقو ناخواسته وارد بدنش شد.

قتل پسر جوان در مراسم عروسی
 
پسری که در جشن عروسی عمه‌اش جوانی را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و از اولیای‌دم درخواست بخشش کرد. مأموران پلیس استان تهران سال 97 در جریان درگیری خونینی در یک عروسی قرار گرفتند. آن‌ها متوجه شدند جوانی مجروح به بیمارستان منتقل شده و فردی به نام شاهین که به عنوان ضارب معرفی شده، فرار کرده است.
 
مأموران سایر کسانی را که در درگیری حضور داشتند، دستگیر کردند. ساعاتی بعد به پلیس خبر رسید جوان مجروح جانش را از دست داده است. به این ترتیب، مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای بازداشت شاهین که متواری شده بود، آغاز کردند.
 
آن‌ها متوجه شدند این جوان در کرج مخفی شده است. با شناسایی مخفیگاه پسر جوان او بازداشت شد و بدون هیچ مقاومتی قبول کرد که ضارب بوده و مرتکب قتل شده است. متهم گفت: من اتهام را قبول دارم، اما از روی عمد نزدم. سپس متهمان دیگر که در این درگیری شرکت داشتند مورد بازجویی قرار گرفتند.
 
آن‌ها گفتند نمی‌دانستند این درگیری به چه دلیلی رخ داده است و به طرفداری از طرفین درگیری وارد ماجرا شدند. با صدور کیفرخواست برای همه متهمان، پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفتند.
 
آن‌ها خواستار صدور حکم قصاص برای متهم اصلی شدند و از سوی فرزند خردسال مقتول نیز درخواست قصاص کردند و گفتند سهم صغیر را هم خواهند پرداخت. مادر مقتول گفت: من هم مثل هر مادر دیگری فرزندم را با سختی بزرگ کردم.
 
پسرم اهل دعوا و درگیری نبود. اگر اهل درگیری بود حالا او به جای متهم اینجا ایستاده بود. او بچه داشت و به زن و بچه‌اش فکر می‌کرد و دنبال نان برای آن‌ها بود. من نمی‌توانم از مرگ پسر جوانم چشم‌پوشی کنم و درخواست بخشش متهم را قبول نمی‌کنم.
 
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم، اما قبول دارم که متهم با چاقوی من جانش را از دست داد. او گفت: روز حادثه عروسی عمه‌ام بود و همه ما شاد بودیم تا اینکه فرهاد آمد. ما مدت‌ها بود با هم اختلاف حساب داشتیم. چندباری به خاطر اختلاف حسابی که داشتیم با هم درگیر شده بودیم.
 
تا اینکه شب عروسی وقتی فرهاد وارد مجلس شد، من خیلی عصبانی شدم. خودم را صاحب مجلس عروسی می‌دانستم و به همین دلیل هم ناراحت بودم که چرا او آمده است. از او خواستم مجلس را ترک کند، اما گفت: این کار را نمی‌کند.
 
گفت: موضوع دعوتش به من ربطی ندارد. این موضوع باعث دعوا بین ما شد. فرهاد به سمت من حمله کرد و یک ضربه زد و پیشانی‌ام شکافت. دوستم به نام بابک من را به درمانگاه برد، سرم را پانسمان کردم و برگشتم. فرهاد دوباره به سمت من حمله کرد و چنان یورش آورد که کسی نتوانست جلوی او را بگیرد.
 
او دوباره من را زد و سرم را به دیوار کوبید. این کارش خیلی مرا ناراحت کرد ضمن اینکه ترسیده بودم و از ترسم چاقو کشیدم تا او دعوا را تمام کند و دیگر به من حمله نکند، اما او دوباره حمله کرد و چاقو ناخواسته وارد بدنش شد. متهم در ادامه گفت: وقتی دیدم خون از بدن فرهاد جاری شد، خیلی ترسیدم و از ترس فرار کردم. من آدم‌کش نیستم و به خاطر اتفاقی که افتاده است خیلی پشیمانم.
 
هرچند فرار کردم، اما فرارم برای این نبود که می‌خواستم مسئولیت کارم را قبول نکنم. من از ترس فرار کردم. سپس متهمان دیگر یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و گفتند فکر نمی‌کردند نزاع منجر به قتل شود و قصد داشتند مقتول و متهم را از هم جدا کنند. در ادامه وکیل متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد.
 
سپس متهم ردیف اول یک‌بار دیگر در جایگاه قرار گرفت و خواستار بخشش اولیای‌دم شد و گفت: از کاری که کرده، به‌شدت پشیمان است. او گفت: فرهاد جوان بود؛ او 21 ساله بود و من هم تقریبا هم‌سن فرهاد هستم. درخواست دارم من را ببخشند و در حقم بزرگواری کنند و گذشت کنند.
 
من اشتباه بزرگی کردم هرچقدر فرهاد من را کتک زد، من نباید حرفی می‌زدم و از اولیای‌دم درخواست بخشش دارم. سپس قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند. آن‌ها شاهین را به اتهام قتل عمدی به قصاص، به جرم شرب خمر به شلاق و به خاطر قدرت‌نمایی با سلاح سرد به سه سال حبس محکوم کردند.
 
همچنین متهمان دیگر پرونده نیز به اتهام شرکت در نزاع دسته‌جمعی به یک سال حبس محکوم شدند. یکی از متهمان که پسر نوجوانی بود هم ازسوی قضات به یک سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت نوجوانان محکوم شد. رأی صادره غیرقطعی است و متهمان می‌توانند در مدت 20 روز درخواست تجدیدنظرخواهی کنند تا در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گیرد.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان