ماهان شبکه ایرانیان

نامه هایی از محدث نوری به میر حامد حسین (رضوان الله تعالی علیهما)

مجموعۀ تنظیم و گرانسنگ عبقات الأنوار فی امامة الأئمة الأطهار و مؤلّف کم نظیر آن، شمشیر آختۀ حق بر سر دشمنان، آیت بزرگ خدا، عالم سخت کوش پرسوز، میر حامد حسین هندی(۱۲۴۶-۱۳۰۶ ق)، مشهورتر از آنند که در اینجا به معرفی آنها بپردازیم.

مجموعۀ تنظیم و گرانسنگ عبقات الأنوار فی امامة الأئمة الأطهار و مؤلّف کم نظیر آن، شمشیر آختۀ حق بر سر دشمنان، آیت بزرگ خدا، عالم سخت کوش پرسوز، میر حامد حسین هندی(1246-1306 ق)، مشهورتر از آنند که در اینجا به معرفی آنها بپردازیم.

شیخ آقا بزرگ تهرانی در وصف میر حامد حسین گوید:

 «... من در سده های اخیر کسی را نمی شناسم که در این راه چونان او جهاد کرده و کوشیده باشد، و همه چیز خویش را در راه استواری حقایق مسلّم دینی از دست داده باشد. چشم روزگار در سر تا سر آبادیها و اعصار، در پژوهش و تتبّع، در فراوانی اطّلاع، در دقت نظر و هوش، در حفظ و ضبط مطالب، کسی چنان او ندیده است.» (میر حامد حسین، ص 121).

میر حامد حسین برای تحصیل منابع عبقات، رنج بسیار کشید و با علمای بلاد -از جمله محدّث ممتبّع حاج میرزا حسین نوری متوفای 1320-در این زمینه مکاتبه کرد. همزمان با نشر «عبقات» سیل تقریظها و نامه های عالمان به سوی هند سرازیر گشت و سپس تعدادی از آنها با عنوان «سواطع الأنوار فی تقریظات عبقات الأنوار» به اهتمام سید مظهر حسن در 56 صفحه، در لکهنو به سال 1304 قمری، منتشر شد. و سپس همراه با افزودگیهای بسیار، به اهتمام مولوی سید مظفر حسین به سال 1323 قمری 1905 م، در لکهنو در 124 صفحه تجدید چاپ شد. در این کتاب برخی از نامه های محدّث نوری هم درج شده امّا با تلخیص و حذف بسیاری از مطالب-لابد به مصالحی-و همراه با اغلاطی مطبعی. اما اینک که اصل آن نامه ها به خط محدّث نوری به دست آمده به لحاظ فواید گوناگونی که بر نشر آنها مترتب است به آن اقدام شد. چنانکه ملاحظه می شود عمدۀ این نامه ها دربارۀ پیدا شدن یا نشدن این و آن کتاب مهم و کیفیت تحصیل و استکتاب آنهاست، و نشانۀ همّت والای عالمان بزرگ ما، و آینۀ شفافی است که تلاشها و مرارتهایی را که آن بزرگان متحمّل شدند نشان می دهد، و به ما تنبّه می دهد که در این عصر، با این همه امکانات گوناگون، برای پاسداری از حقیقت اسلام و تشیّع، مسؤولیت بزرگی بر دوش داریم. این نامه ها بین سالهای 1301 تا 1305 به میر حامد حسین نوشته شده است و برخی هم تاریخ ندارد که سعی شد نامه ها به ترتیب چاپ شود، و هر کدام فاقد تاریخ بوده با توجه به محتوای نامه ها در جای مناسب خود قرار گرفته است.

و از کم و کیف و سرنوشت کنونی جواب میر حامد حسین به این نامه ها عجالة اطّلاع دقیقی در دست نیست.

در چند مورد که کلمه ای خوانده نشده-و در یک مورد به خاطر ملاحظاتی - بجای آن سه نقطه گذاشته شد و تصرفی جز در رسم الخط بعضی کلمات صورت نگرفت. چنانکه می دانیم سابقا «ای» -در مثل «رساله ای» -را نمی نوشتند و این کلمه را به صورت «رسالۀ» می نگاشتند با اینکه به صورت «رساله ای» خوانده می شد. مع ذلک در چنین مواردی که کلمۀ «ای» اضافه شده، آن را بین دو قلاب [] نهاده ایم.

نامه شماره 1

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض عالی می رسانم: إنه قد القی إلیّ کتاب کریم من السید العالم العلیم حامی الدین و ماحی بدع المشرکین -أطال اللّه بقاه و رزقناه لقاه.

از سال ملاقات تاکنون، طالع این عاصی چنین شد که غالب عمر در سفر می گذرد، لهذا از بسیاری از فیوضات که من جملۀ آنها اظهار حیات به آن جناب باشد محروم هستم. مکرر خواستم ثبت بعضی از کتب را بفرستم موفق نشدم، اگر چه حقیر غالبا درصدد تحصیل کتب قدیمۀ فرقۀ ناجیه ام، لهذا بحمد اللّه بسیاری به دست آمد خصوص از اخبار و تفسیر؛ ثبت بعضی را که احتمال نبودن در آنجا بود ارسال حضور شد. «مناقب کنجی» حاضر، اگر چه صفحه [ای] از اول و قدری از اواسط ساقط، و در سامرّه هم کاتب نیست؛ ولکن به التماس، بعضی از فضلا را راضی کردم، مشغول نوشتن است به وعدۀ جلدی از عقبات که جناب [عالی] ارسال دارید. ان شاء اللّه تعالی تا ماه شعبان تمام شده ارسال حضور خواهد شد.

و اما کتاب رجال از جبل عامل غیر از «أمل الآمل» نسخه [ای] ندارم، نعم کتاب «ریاض العلما» که در ده مجل است: پنج از آن، احوال علماء خاصه، و پنج از عامّه، تألیف جناب فاضل میرزا عبد اللّه افندی، تلمیذ علاّمۀ مجلسی؛ پنج جلد از آن، از مسوّدۀ نسخۀ اصل به دست آمد، به زحمت استنساخ شد: بعضی از خاصه و بعضی از عامّه. در کتاب احوال علماء به منزلۀ «بحار» است در کتب اخبار. ترجمۀ خودش را نوشته ارسال داشتم. موجود باید قریب شصت هزار بیت باشد. در نجف اشرف خط قابل قرائت، از هزاری سه قران کمتر میسّر نمی شود، چنانچه رأی شریف مستقر شد اعلام فرموده در انجاح این مرام حاضر.

از جناب مولوی ارشاد حسین سلّمه اللّه تعالی تا حال خبری نشد. زمان شرفیابی مکۀ معظّمه در ذی العقدۀ ماضیه، جلد سابع عشر «بحار» به انضمام «معالم العبر» تألیف حقیر به توسط جناب نواب نوازش علی خان ارسال خدمت شد. در مکه مذکور داشتند که ارسال داشتند، اشاره از وصول آن نبود. دیگر[کتاب] ... در نبودن حقیر، نسخۀ جناب عالم شیخ فضل اللّه همشیره زاده سلّمه اللّه به توسط جناب عالم حاجی شیخ علی محلاتی ساکن بمبئی خدمت عالی فرستادند. کتاب کبیر داعی مسمّی به «دار السلام فیما یتعلّق بالرؤیا و المنام» که قریب پنجاه هزار بیت شده در تهران مشغول طبعند.

و حال، حقیر مشغول مستدرک وسائلم. کتبی که در نزد جناب شیخ حر نبود، به دست آمد. به همان ترتیب مشغولم. البتّه دعا خواهید فرمود که خداوند اعانت فرماید. چنانچه حقیر فراموش نکردم.

از کتاب «کشف الحجب و الأستار» اثری ظاهر نشد. نمی دانم کارش به کجا رسید، در هر حال بی دیدن «ریاض» البته نقص دارد.

جلد «عبقات» که سابق مرحمت فرمودید رسید، بنقد منتظر جلد موجود و جلدی هم به جهت کاتب «مناقب کنجی».

جلد اول «استقصاء» به دست آمد، از دوم آن در اینجا نسخه نیست. مختارید، در هر حال منتظر فرمایشات هستم. من العبد الحاج میرزا حسین نوری.

نامۀ شماره 2

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض مقدس عالی می رسانم، روز گذشته که ششم ماه شعبان المعظم است از کربلا مراجعت کردم، و به زیارت تعلیقه سامی و نامۀ گرامی مشرف شدم شاکر و مسرور. خداوند دعای این رو سیاه را در حق آن قبلۀ معظم قرین اجابت فرماید، و این وجود شریف را از مکاره و امراض و مصایب و مکاید ابناء دهر، مصون و محروس دارد.

تتمه جلدین «ریاض» حاضر، با فهرست کتب صنیع الدوله، که از طهران فرستادند. مجال تنقیح نشد، عین آن با اجزاء «ریاض» تسلیم یکی از احبّا شد که در اوّل اوقات امکان، ارسال دارد. خط جلد ثانی مناسب میل نشد. امر کتابت به نحوی صعب شده که این مقدار به صعوبت به دست آمد. إن شاء اللّه از سامره صورت مخارج آن ارسال می شود که به جتاب مولوی نیاز حسن برسانید.

 «اربعین خزاعی» در ماه گذشته به توسط حاجی عبد الهادی خان کابلی ارسال شد. در این سفر اربعین محمد بن ابی الفوارس در اینجا به دست آمد، چنانچه مایل باشید نسخه شود، از قدمای عامّه است. در عرایض سابقه مکرر عرض کردم که ذمّۀ جنابعالی از تتمّه «عبقات» بریست، باز بی لطفی فرموده ارسال داشتید، هنوز نرسیده [ه] ، چنانچه برسد امانت است، در هر مصرف که معین بفرمایید صرف خواهم کرد. غیر از صحت و سلامت مزاج شریف، مقصد و مطلوبی نیست. نقض عثمانیۀ ابن طاوس بزحمت محلّش پیدا شد در دست غیر اهلش، هر تدبیر کردم در آن چند روز به وصالش نرسیدم، باز بعضی را معیّن کردم که بگیرند. خداوند این خلق را انصاف و شعور، کرامت فرماید. ضعف دین تا به اینجا رسیده که در جوار امیر المؤمنین علیه السلام شخصی از اهل علم، از کتابی که در آن تقویت دین است، مضایقه می کند. جنابعالی به همت عالیه میل دارید که از بلاد بعیده تحصیل کتب مناقب شود.

ذهب الّذین یعاش فی أکنافهم لم یبق إلاّ شامت أو حاسد

مجددا عرض شود که امروز اربعین محمد بن ابی الفوارس الحمد للّه مال حقیر شد، به همراه می برم سامرّه، ان شاء اللّه تعالی به هر قسم است نسخه برای جنابعالی کرده می فرستم. امروز عازمم.

جناب مستطاب آقازاده معظم را-علم اللّه-دعاگو هستم و خواهم بود. یکی از اعیان علما که از اقفارب و اهل بلد بود، خبر فوت او رسید. بسیار پریشان حواسم، معتذرم از پریشان نویسی.

من العبد حسین النوری فی مشهد الکاظم علیه السلام.

نامۀ شماره 3

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

دو نسخه «حدیث منزلت» که جناب مستطاب عماد الملّة و الدین و ناصر الإسلام و المسلمین مؤلّفۀ مولانا الأجلّ میر حامد حسین أدام اللّه علاه از لکهنو فرستادند به توسط جناب مستطاب عمدة العلماء العظام آقا میرزا محمد همدانی سلّمه اللّه تعالی به این احقر عباد حسین نوری در سرّمن رأی رسید. فی ربیع الثانی 1301 و این قبض در ده نسخه است.

نامۀ شمارۀ 4

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

أفاض اللّه تعالی علی سیّدنا و عمادنا و ظهرنا جمال الملّة و سیف الدین برکاته التامّة العامّة الکاملة الشاملة، و جعله فی دروعه الحصینة التی جعل فیها محمدا و آله صلوات اللّه علیهم.

به زیارت نامۀ نامی و کتاب سامی مشرّف شدم، چه عرض کنم که چه قدر زاید از اندازه و قابلیت این عاصی، لطف و مرحمت فرمودید. به خود نظر می کنم خارج از دائرۀ اهل علم، و در فراست جنابعالی تأمل می کنم فی الجمله، امیدوار که شاید خداوند مرحمت فرموده به حسن ظن جنابعالی رفتار فرماید، و از همان شراب طهور که به سر کار چشانده شربتی در دل تباه ریزد.

فقرۀ کتب مرسوله قریب بغرنجی شد. پس از وصول خط مدتی گذشت، مطالبه کردم. جناب میرزا محمد همان نسخه «منزلت» را فرستاد، باز نوشتم و مطالبۀ باقی را کردم، پس ثانی «استقصاء» وقفی فرستاد که به کاتب کنجی دهم، و این که دو جلد عبقات را برای من فرستادند. متجعب از سر کار که غرض از توسیط ایشان در این کار و سبب آن چیست؟ایشان آنقدر مشاغل خارجه دارند که ابدا به این عوالم ربطی و به این کتب کاری و به علما راهی ندارند. از تاریخ مطبوع در بمبئی باید استظهار فرموده باشید عالم ایشان را و آنکه با چه رقم محشورند.

الحاصل، خط مبارک را چند روز قبل فرستادم، هنوز خبر نیامد. من بعد اگر مرحمتی می شود به همان نحو نزد مقرّب الخاقان بفرستید، خود ایشان بهتر و زودتر می فرستند.

از وصول کنجی اشاره نفرمودد قدری متزلزل شدم، إن شاء اللّه از روی نسیان بوده.

 «طبقات» سید علی خان ربطی به «سلافه» -که غرض جز بلاغت نبود- ندارد، و اسم این کتاب «درجات الرفیعة فی طبقات الامامیة» ، فی اثنا عشر[کذا] طبقة (12):

1-فی الصحابة؛ 2-فی التابعین؛ 3-فیمن روی عن الأئمة علیهم السلام؛

4-فی سائر المحدثین و المفسرین و الفقهاء؛ 5-فی الحکماء و المتکلمین؛ 6- فی علماء العربیة؛ 7-فی الصوفیة؛ 8-فی السلاطین؛ 9-فی الامراء؛ 10-فی الورزاء؛ 11 -فی الشعراء؛ 12 -فی النساء. خرج منه الأولی و شطر من الرابعة و قلیل من 11.

و عمده غرض، اصلاح خرابی صاحب «مجالس» است کما قل فی دیباجته: «و لم أقف علی کتاب واف بهذا الغرض أی جمیع طبقات الشیعة إلاّ مجالس المؤمنین، و هو غیر نافع-إلی أن قال: -و أمّا ثانیا فلأنّه جاء بالطمّ و الرم، و لم یمیّز بین الروح و الجسم، فأفسد السمین بالعثّ و رقع الجدید بالرثّ، و أدخل الدخیل فی الصریح، و جمع بین الصریح و الجریح، و عدّ من أصحابنا من لا ینزل بفنائهم، و لا یسقی من إنائهم، و أهمل ذکر جماعة من مشایخنا هم أشهر من أن لا یعرفوا و حاشاهم من أن یکونوا نکرات فیعرفوا فحرک منّی هذا الاستدراک إلخ».

از نجف هنوز خبر نرسید، نسخۀ خودم [را] مثل اغلب کتب دیگر در عجم نگاه داشتند به گرو که داعی برگردم، محتاج به نسخۀ دیگران شدم. در دو ماه قبل نوشتند که هنوز نداده، باز واسطۀ دیگر گرفتم، إن شاء اللّه گرفته، مشغولند، غرض، آن وجه [ظ] به کتاب ریاض به کار نمی خورد اگر مشغول شده باشد.

ثبت کتابخانه مشهد رضا علیه السلام را فرستادم مجال استنساخ نشد، ملاحظه بفرمائید، اگر محتاج نشدید محبت فرموده بفرستید، خالی از غلط نیست، و اشتباه نسبت که از بی سوادی کتابدار است.

 «فرق نوبختی» نیز ارسال شد؛ با قدری از اول «مقابیس» ، دفتر کتب چاپ تهران در اینجا میسّر نیست از آنجا طلبیده إن شاء اللّه خواهد رسید.

اولاد مرحوم شیخ عبد الحسین به تهران رفتند. کتبشان در کربلا و نجف، آن هم پس از آمدن یا مشرف دن حقیر به نجف خواهد رسید. در وقت حراج کتب مرحوم حاجی ملا باقر کتابفروش، حقیر در عجم بود و إن شاء اللّه پس از مشرّف شدن نیمه شعبان، به دفتر کتب او که فروختند رجوع می کنم که معلوم شود کتاب مرقوم را که خریده، شاید رد یا استنساخش میسّر شود. کتاب شرح اخبار قاضی نعمان مصری صاحب «دعائم الاسلام» در این ایام پیدا شد در کاظمین، هنوز به دست نیامد، خوب کتابی است، قلیلی نقص دارد، نمی دانم در آنجا نشانی از او هست یا خیر؟غیر از رساله عصمت و رجعت شیخ احمد، دیگر کتابی از ایشان به نظر نرسید در غیبت، اگر مقصود همان است تحصیل چاپ آن ممکن، اعلام فرموده بفرستم، و اگر غیر آن است محتاج به رفتن خودم است به کربلا إن شاء اللّه تعالی.

از تاریخ بیرون آمدن از نجف اشرف از فیض کتب محروم شدم و عمده سبب اختیار این مکان، حفظ از شرور است، که الآن نهایت آمال و امانی است. داعی را ابدا معینی به قدر پیدا کردن یا نوشتن یا تصحیح یک خبر نیست. تمام اینها را-مضافا الی تحصیل اصل کتاب با هزار زحمت-خود باید بکنم و با این حال راضیم که آسوده باشم و میسر نمی شود، و این با آن خیال جنابعالی خیلی تباین دارد. عصر اگر عصر صفویه بود معلوم می شد. و الحمد للّه علی کل حال و إلی اللّه المشتکی و علیه الاتّکال.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

بعد از نوشتن آن صفحه جناب مستطاب مولوی نیاز حسین [کذا، ظ حسن] أیّده اللّه وارد شدند، شرف ملاقات حاصل، در باب «ریاض» گفتگو شد. هفتاد روپیه حواله فرمودند برای استکتاب، و الحمد للّه علی حلّ هذه العقدة. اگر اصل نسخه وقف نبود می نوشتم که مجزّا کنند که زود تمام شود ولکن جرأت نیست، إن شاء اللّه تعالی به برکت اجداد طاهرین سرکار علیهم السلام نهایت اهتمام خواهد شد، و هر قدر از اجزاء درآمد، ارسال خواهد شد. نسأل اللّه تعالی التوفیق.

چه عرض کنم که چه اندازه متحسّرم از عجز ا خدمت و اعانت جنابعالی که خدمت به اسّ اسلام است. در این مدت تحصیل کتب، کمتر به فکر تحصیل آن رقم کتب بودم، تمام همّ در پیدا کردن کتب قدما بود و إلاّ میّسر بود. در این سفر که از تهران مراجعت کردم، تحسّر احدی بیش از مؤلفین «نامۀ دانشوران» نبود که تازه ملتفت شدند و در بسیاری از موارد مستمدّ بودند، خصوص رئیس اربه جناب آقای شیخ مهدی قزوینی که الحق خیلی با فضل و کمال است، مشروحا به ایشان می نویسم. از کتاب «تقلیب المکاید» خلد آشیان والد-اعلی اللّه مقامه-در جلد ثانی در احوال ابن ابی الحدید نقل کردند و اسم بردند با اسم جنابعالی که داعی نشان دادم. و حال اگر ترجمۀ علمای آن بلدان برسد اوّلا خود داعی محتاج، خصوص اگر رشته اجازه از ایشان به دست آید؛ چون جماعتی اصرار دارند مختصری ک «اللؤلؤة» نوشته شود، و اگر نزد داعی باشد به ادنی مناسبت نقل خواهم کرد که اسامی شریفۀ ایشان باقی، و زحمتشان بر علمای ایران معلوم شود. البته ارسال خواهید داشت، و ثانیا مؤلفین «نامه دانشوران» خیلی ممنون. در این بسته دفتر کتب صنیع الدوله را-که رئیس مجلس آن جماعت شده از جانب دولت پس از فوت شاهزاده اعتضاد السلطنه-که حاوی تمام کتب چاپی تهران و غیره است خواسته إن شاء اللّه تعالی خواهد رسید. و از قرار مکاتیب چند روز گذشته باز درصدد بردن حقیرند به آنجا، هنوز رأی مستقر نشده و مصالحش بر مفاسدش در نظر، رجحانی پیدا نکرده. هر چه شد عرض خواهم کرد، در هر حال امسال نخواهد شد.

 «سرّ العالمین» غزالی را خیلی طالب دیدارم هنوز میّسر نشد. در «استقصاء» اشاره به وجود دو نسخۀ آن فرمودید، راه وصول به آن را جنابعالی بهتر می دانید. أدام اللّه تعالی أیام سعادتکم بحمد و آله علیهم السلام.

من العبد المذنب حسین النوری 6 جمادی الأولی 1301.

نامۀ شمارۀ 5

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

جلد اول و دوم «عبقات» که جناب مستطاب جمال الملة و الدین و ناصر الاسلام و المسلمین السید الأجلّ میر حامد حسین أیده اللّه تعالی از هند فرستادند به جهت کاتب کتاب «کنجی شافعی» رسید، و به ایشان تسلیم شد. تحریرا فی 15 ذی العقده 1301.

نامۀ شمارۀ 6

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض مقدس عالی می رسانم که إن شاء اللّه تعالی در ظل عنایت خاصۀ الهیه، مصون و محروس از شر ناس و نکبات دهر بوده، پیوسته مشغول باشید به سدّ ثغور مسلمین و حفظ بیضۀ دین از تطرّق اوهام شیاطزین موفّقا، منصورا، مؤیّدا، مسدّدا، بمحمد و آله علیهم السلام.

به توسط جناب مستطاب مولوی نیاز حسن سلّمه اللّه عریضه با پاره [ای] اجزاء ارسال شد. و من أعجب الأعاجیب آنکه جناب ایشان در نجف اشرف مشافهة فرمودند: نسخۀ حدیث منزلتی جناب ایشان-یعنی سرکار عالی -به جهت تو فرستاده در کربلا است. داعی قبل از ایشان آمدم که به جهت عاشورا در سامرّه باشم، ایشان ماندند و پس از ورود، مراسله جنابعالی رسید متضمّن ارسال دو نسخه به توسط ایشان. چند ماهی طول کشید تا مشرّف شدند مطالبه کردم، فرمودند: در کاظمین مانده در مراجعت می فرستم. و پس از مراجعت إلی حال اثری ظاهر نشد. گویا آن هم مثل سایر خیرات والدۀ مختار الملک مختصّ کربلا شد که در اینجا ابدا بروزی نکرد. غرض، خیلی جای حیرت است که جناب ایشان با سابقۀ لطف و محبت و ارجاع زحمت استکتاب «ریاض» این مقدار خیر که ادای امانت باشد از ایشان به من نرسید، حال قیاس بفرمایید اعانت دیگران را. الحاصل، شقشقة هدرت.

 «طبقات» بحمد اللّه تمام شد رسید با چند جزء از «ریاض» اگر چه کم بود. ولکن به همین نحو ارسالش بهتر است. و جناب مولوی فرمودند که بفرستم بمبئی نزد حاجی سلطانعالی [کذا] تاجر. ولکن چون مقصود اصلی سرکار بودید إن شاء اللّه امضا خواهند فرمود و من بعد نیز چنین خواهم کرد، دیگر جنابعالی به ایشان اعلام خواهید داد و امضا خواهید گرفت و گله خواهید فرمود.

نسخه «ریاض» موجود از سواد بیرون نیامده بود، در بین سطور در بسیاری از جاها بیاض بود به این نحو: ثمّ أقول، یا: و قال، و هکذا و چیزی نبود، و خیال داشت که بنویسد و نشد، و مکرّر بسیار. و بعضی مطالب در حاشیه جای ربطش معلوم نبود. با این همه خرابی بزحمتی نوشته شد، غرض، محل ایراد نشود که معذورند، إن شاء اللّه تعالی بزودی تمام می شود، دو کاتب مشغولند. اما مخارج «طبقات» : عدد اجزاء چهارده جزء و نیم، جزوی 880 بیت تقریبا، هزاری چهار قران عربی، مجموع پنجاه و هشت قران عربی، قیمت کاغذ سه قران عربی، جمع آن به قرآن عجم هفت تومان و دو قران الا دو قمری [؟] . به توسط نواب عظیم الشأن نوازش علی خان دام اقباله رسید چهار تومان، الباقی سه تومان و دو قران.

به جتاب مستطاب عالم فاضل آقا شیخ مهدی العبد الرب آبادی سلّمه اللّه که از فضلای اربعه مؤلفین «نامه دانشوران» است و رئیس و مقدم ایشان، و در فضل و کمال و خلق و تقوی ممتاز، ابلاغ فرمایش سرکار عالی شد، جوابی مرقوم فرمودند در جوف است ملاحظه خواهید فرمود. چنانچه در ارسال حالات أعلام علماء آن حدود تعجیل می فرمودید بهتر بود.

من العبد المذنب حسین النوری الطبرسی فی لیلة ولادة امیر المؤمنین علیه السلام.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

معروض می دارد که داعی نسخه [ای] از «ریاض» برای خود می نویساندم در این حال که بنای آن چند جزو تاریخ نویس برای جناب مولوی نیاز حسن أیّده اللّه شد حسین حسین کردم که ایثار بر نفس کرده آنچه برای خود داشتم نیز به ایشان بدهم خوفا من حوادث الدهر، لهذا شانزده جزو و نیم از جلد دیگر ارسال خدمت شد پس از نیل مقصود آنچه رأی مبارک مستقر شد عمل خواهید فرمود. همانقدر شود که از ایشان وصول یا امضائی برسد به حسب تکلیف ظاهر شرعی، در هر حال جنابعالی اعرف و و ابصرید. و فقرۀ اغتشاش نسخه اصل و تکرار و اسقاط در این جلد بیشتر است.

والسلام علیکم.

نامۀ شمارۀ 7

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض می رسانم که از ماه مبارک رمضان گذشته تا چند روز قبل به زیارت تعلیقۀ شریفه مشرف نشدم تا این که جناب سیّد معظّم خالوی جناب آقا سیّد مرتضی کشمیری سلّمهما اللّه تعالی وارد شدند و معه «سرّ العالمین» و رساله شیخ مفید و خط مختصری از جناب آقازاده معظم أیّده اللّه تعالی که کاشف از اختلال مزاج شریف، ر عین مسرّت سبب حزن و اندون شد. صد حیف که استعداد و قابلیتی تحصیل نکردم که مترقّب استجابت دعاها باشم که از برای سلامتی مزاج مبارک جنابعالی در حرمهای مطهّره کردم. بنقد یک بسه تربت اصل-که از قبر مطهر، یکی از اخیار علما در این سنوات برداشته-دادم به جناب سیّد مومی الیه که إن شاء اللّه تعالی به سلامتی رسانده از آن میل کنید که فیه شفاء للناس.

اربعین خزاعی را مجددا دادم بنویسند، قدری مانده إن شاء اللّه تعالی تا مراجعت جناب سید از نجف اشرف، در کاظمین به ایشان می رسانم که برساند. اوثق از ایشان به نظر نیامد.

جلد تشبیه «عبقات» ادام اللّه ایّام برکات مؤلّفه رسید. از وصول تتمه «ریاض» و اربعین محمد بن ابی الفوارس اشاره نفرمودید.

خطی جناب مستطاب آقا شیخ مهدی مؤلّف «نامه دانشوران» نوشته چون غالب مطالب آن متعلّق به جنابعالی بود عین آن ارسال خدمت شد مطالعه فرموده جواب آن را لطف فرموده. عمده، فهرست کتب و تألیفات سرکار را خواسته، خیال ترجمه اسم مبارک جنابعالی دارد، البته زود بفرستید.

فقره صوم و صلاة مرقوم فرمودید، چنانچه قابل باشد-که وجه صلاة اقلا دوازده روپیه یا یازده کمتر نباشد و صوم پنج یا چهار روپیه باشد-بفرستند؛ چون [به] کسانی که بتوان به ایشان اعتماد کرد، خصوص از اهل علم-کمتر از این نمی توان داد و نمی گیرد. فقره سیزده روپیه که سابق مرحمت کردید مکرّر جسارت کردم که جنابعالی بریء الذمّه اید، حقیر طلب ندارم، و حال در نزد حقیر به عنوان قرض است، هر چه دستور العمل می دهید عمل شود و اگر اذن می دهید بفرستم.

فقره خطی که بعضی خدمت جنابعالی نوشتند به انتساب با[کذا] این داعی، هیچ نفهمیدم کی بود و چه نوشت، اطلاعی ندارم خدا نکند خلاف قاعده کرده باشد، و جسارتی نموده باشد.

از رسالۀ شیخ مفید تا حال چند نفرند که ملتزم شدند بفرستند هنوز نفرستادند، وضع خلق برگشته و باب اعانت بر برّ و تقوا مسدود، داعی باید واحدة جذّاء.

و السلام علیکم و علی من اتّبع الهدی.

من العبد حسین النوری.

ارباب شایقین به مؤلّفات جنابعالی بسیار، ولکن جمعی که بنای انتفاع دارند و خواهش دارند و اسباب ترویج و نشرند به اسامی بعضی فعلا اشاره می رود:

[1-] جناب شریعتمدار حاجی میرزا ابو القاسم کلباسی در نجف اشرف.

[2-] جناب شریعتمدار آقا سید محمد سید حیدر در کاظمین مخصوصا محل ابتلایند با عامّۀ بغداد.

[3-] جناب شریعتمدار حاجی سید اسماعیل اصفهانی خلف جناب سید صدر الدین عاملی در کاظمین یا سامّره.

[4-] جناب شریعتمدار حاجی میرزا فضل اللّه شیرازی در شیراز، خیلی التماس کردند و مروّجند، کتاب ایشان در بمبئی به امین التجار برسد، می رساند.

[5-] جناب مستطاب میرزا ابو الفضل پسر مرحوم حاجی میرزا ابو القاسم تهرانی حالیه در سامرّه.

[6-] جناب مستطاب آقا میر سید حسین قمی أیضا در سامرّه.

[7-] جناب شریعتمدار شیخ فضل اللّه نوری، أجّل تلامذۀ جناب میرزا دام ظلّه در تهران.

[8-] جناب مستطاب شریعتمدار حاجی شیخ محمد حسین اصفهانی خلف مرحوم حاجی شیخ محمد باقر، حالیه در نجف اشرفند.

[9-] جناب مستطاب شریعتمدار حاجی میرزا محمد حسین شهرستانی در کربلا.

اگر از هر نسخه، نسخه [ای] به جهت جناب عماد الاسلام حاجی ملاّ علی کنی که امروز شخص اوّل علمای ایران است [فرستاده می شد] بسیار مناسب بود، و بسیار شایق این گونه تصانیفند، و بهتر از همه در مقام ترویج، چنانچه به توسط حقیر باشد بهتر است. أدام اللّه تعالی أیّام سعادتکم.

نامۀ شمارۀ 8

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض مقدّس عالی می رسانم که تعلیقۀ آفتاب طلیعه رسید و به زیارت آن مشرف شدم. حقیقة چون منبئی از صحت مزاج جنابعالی أدام اللّه تعالی برکاته بود-که نهایت انتظار داشتم که مطلّع شوم-الحمد للّه مسرور و خورسند شدم.

در ماه رجب «اربعین خزاعی» که مجدّدا نوشته و مقابله کردم ارسال حضور باهر النور شد، با ثبت اسامی بعضی از کسانی که نهایت شوق و میل به تصانیف جنابعالی دارند، و خط جناب فاضل شیخ مهدی مؤلف «نامه دانشوران» در جوف خط حقیر ارسال شد، خداوند اعانت فرماید که رسیده باشد.

کتب در بمبئی به جناب حاجی شیخ علی محلاتی برسد، در بوشهر تاجری را معیّن کردم که نزد او بفرستد که از آنجا آسوده متفرق شود.

فهرس رضوی تاکنون نرسید، همّی ندارد. «شرح اخبار» ظاهرا تمام از طرق عامّه باشد، امتیازی ندارد چون اسم کتاب نمی برد، ولکن از سیاق معلوم می شود. چون ماه مبارک است مجال نیست، إن شاء اللّه تعالی بلکه خداوند توفیق دهد تمام آن را نسخه کرده، ارسال دارم اللّهم وفّقنا.

از رسائل مفید، رسالۀ غیبت، رسالۀ تفضیل، رسالۀ احکام النساء را ندارم، باقی موجود است. چنانچه لطف می شد با یک نسخۀ «عمدة الطالب» که از قرار مسموع در آنجا به طبع رسیده.

کتاب «کلمۀ طیّبه» حقیر را در بمبئی مشغول طبعند، ظاهرا تا آخر شوّال تمام شود، نوشتم دو نسخه خدمت جنابعالی ارسال شود: یکی از سرکار عالی و دیگری از آن جناب مستطاب شامخ الألقاب آقا سید محمد کابلی متخلّص به حاذق أیّده اللّه.

جلد اول «عبقات» هنوز به دست حقیر نیفتاده.

خدمت آقازادۀ لازم التکریم سلام می رسانم أدام اللّه توفیقه و جعله ممّن ینتصر به لدینه و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

جلد ششم به توسط راجه میر باقر حسین رسید شکر اللّه تعالی سعیکم.

من العبد حسین النوری فی 11 شهر رمضان.

نقض عثمانیه فراموش نشده، پیوسته سفارش می کنم و متعهد می شوند هنوز ابراز نکردند، هداهم اللّه.

نامۀ شمارۀ 9

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض مقدس عالی می رسانم که در ماه مبارک گذشته عریضه نگار شدم با تقریظی غیر قابل، و به توسط جناب حاجی شیخ علی محلاتی سلّمه اللّه ارسال فیض حضور مبارک شد. چند روز بعد از آن، جناب مستطاب مولوی نیاز حسن دام تأییده مشرف شد، اولا الحمد للّه از جناب ایشان آسوده شدم، و ثانیا کتاب «نجوم السماء» که از بعضی تلامذۀ جنابعالی أیده اللّه تعالی است لطف فرمودند، بسیار مسرور شدم، الاّ آنکه صفحه دوم کتاب با سیم، ابدا مربوط نیست، از وسط نیست که احتمال افتادن از دست صحّاف یا راقع برود، در مطبع عیب کرده. و بعضی جزئیات به نظر رسید که مجال عرض نیست که من جمله تعدّد میرزا محمد تقی الماس است در آنجا، و حق آن است که با میرزا محمد تقی شمس آبادی که یکی از محلاّت اصفهان و مسکن ایشان بود یکی است، کما شرحناه فی کتاب «الفیض القدسی فی ترجمة العلاّمة المجلسی» یقرب من اللؤلؤة، و الآن در ظهر مجلّد اول «بحار» مشغول طبعند در تهران.

عجالة غرض از تصدیع، دو مطلب است:

اوّل: آن که کتاب «قصص [العلما] » در نزد علماء ایران مخدوش و معیوب و مجروح است، حتی آنکه وقتی بنا بود جمع کنند و اتلاف کنند از کثرت اکاذیب صریحه و اشتباهات واضحه، و جرحی که از علمای اعلام کرده. لا محالة، در تقل از آن کتاب اقتصار بر معلومات یا تصانیف شود، از باقی حکایات و قضایای آن اعراض کنند که باعث بی اعتباری آن نشود.

و ثانیا: حقیر در آخر جلد اول «دارالسلام» که مقصور است بر ذکر منامات صادقۀ علما و صلحا و اخیار، رؤیایی از مرحوم والد نقل کردم و به آن مناسبت ترجمه احوال ایشان را کردم، چنانچه در چند مورد چنین کردم، حال صورت آنچه در آنجا نوشتم بعینها ارسال فیض حضور شد، که اگر صلاح دانید در جلد دیگر آن ضبط نمایند، و إلاّ فالأمر العالی مطاع.

دو مجلّد کتاب «کلمۀ طیّبه» نوشتم جناب حاجی شیخ علی خدمت جنابعالی بفرستد و اگر بیشتر بخواهید بطلبید، نوشتم بدهند. أدام اللّه تعالی أیّام افاداتکم.

من العبد حسین النوری فی آخر شوال 1303.

نامۀ شمارۀ 10

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض مقدّس عالی می رسانم که دو رقیمۀ کریمه در کاظمین علیهما السلام رسید:

یکی در وقت رفتن به کربلا به جهت زیارت عرفه، و دیگری در اواخر محرم در وقت مراجعت. الحمد للّه علی السلامة و التوفیق.

مجلدات «تشبیه» دو ماه قبل رسید، یک جلد فرستادم طهران به جهت جناب مستطاب مؤلف «نامه دانشوران» و سه جلد در اینجا به اهلش رساندم. حال دستم خالی است، به جهت جناب شریعتمدار حاجی میرزا محمد حسین شهرستانی که حالت ایشان به همان نحو است که مرقوم فرمودید بسیار شایسته و سزاوارند، و الحق از امثال خود امتیاز دارند.

در خط سابق وصول چهار مجلد را نوشتم که به توسط جناب حاجی شیخ علی محلاتی مرحمت فرمودید، ولکن فهرس کتابخانه رضوی نرسد ولکن همّی نباشد جنابعالی را. مرحوم حاجی ملا باقر کتابفروش در زمانی مرحوم شدند که حقیر در ایران بودم و فورا تمام کتب او را فروختند، جز قطعه [ای] از «خیر المقال» که به جهت احتمال امانت تاکنون محبوس مانده، و هر چه خواستم آن دفتر فروش را به دست بیاورم که آن نسخ به کجا منتشر شده تحصیل کنم میسر نشد، دفتر مفقود شده، از آن دسته کتب حال مأیوس شدیم. «کنز الراغبین» را از خودم گرفته بود بسیار متأسفم.

و اما آنچه موجود است حال از آن ثبت که مرقوم فرمودید، «شرح اربعین» قاضی سعید، رجال ملا حاجی محمد اردبیل تلمیذ مجلسی، تقریبا پنجاه هزار بیت است. «رجال بحر العلوم» حاضر است، اما از اصل ناقص است، حال باید معلوم فرمایید مقدار موجود در آنجا را که اگر کمتر است، تتمّه ارسال حضور عالی شود. «ضیاء العالمین» در امامت که بعینه همان کتاب امامت شیخ ابو الحسن، جدّ امّی صاحب «جواهر» است در دو جلد است به قدر «ریاض العلما» است. (این سه کتاب در کتابخانه مرحوم شیخ عبد الحسین است، و حال در نزد حقیر است جز جلد ثانی «ضیاء»). مقنع سید مرتضی که همان رساله غیبت ایشان است، هدایۀ حسین بن حمدان، طرف ابن طاوس، مجتنی ابن طاوس، کشف المحجّة ابن طاوس. هدایه، در معجزات است و غالبا اخبار غریبه دارد و همۀ آنها مسند است. طرف، مقصور بر ذکر اخبار اثبات وصایت امیر المؤمنین علیه السلام است و بیشتر آن از کتاب وصیت عیسی بن فلان [کذا] مستفاد است. مجتنی، در ادعیه موجزه متفرقه. کشف، در وصایا است که احسن کتب سلوک است. این چهار بلکه با مقنع زیاده از ده هزار بیت نمی شود. مقالات مفید که بسیار کتاب شریفی است چهار هزار بیت. أسئلة الحاجب للمفید بعینه همان مسائل العکبریة است، در نزد حقیر موجود است. «رونق المجالس» علی بن احمد کوفی که صاحب «استغاثه» است اگر همان کتاب اخلاق اوست، نسخۀ ناقص پارسال به دست آمد، از اول و آخر و اوراقی از وسط ناقض است، بعضی اخبار شریفۀ خوبی دارد. «عین اللغۀ» خلیل در کتابخانه مرحوم شیخ عبد الحسین موجود است. کتاب «منتظم» را، نوشتم مؤکّدا که نسخه کنند إن شاء اللّه. و در این سفر رساله «الردّ علی المتعصّب العنید المانع عن ذمّ یزید» ابن جوزی به دست آمد، شاید هزار بیت بشود، چنانچه در خدمت جنابعالی نباشد اعلام فرموده بفرستم. و نیز جلد اول تاریخ انماطی در نزدیکی از سادات دیدم. احوال عشرۀ مبشّره را مقدّم داشته، سفارش کردم چند ورق که متعلق به احوال حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بود مقرر داشتم نسخه کنند به جهت جنابعالی. شرح اخبار مشکله از جناب سید عبد اللّه شبّر است مسمّی به «مصباح [کذا، ظ: مصابیح] الأنوار» در دو جلد، پیدا می شود، گمانم پانزده هزار تقریبا بشود. حالت این مرحوم در «نجوم السما» بسیار تقصیر شده، خود و پدرش و جدّش از علما. عجالة ترجمه او را از کتاب «تکملة الرجال» که به منزلۀ حواشی است بر «نقد الرجال» تألیف جناب شیخ عبد النبی کاظمینی که تلمیذ آن مرحوم و تلمیذ شیخ اسد اللّه صاحب مقابیس است نوشته، با ترجمۀ خود مترجم، ارسال حضور باهر النور شد. با این همه تصانیف، حیف است مجهول القدر بماند.

تفصیل شروح کتب احادیث و جواب سایر مطالب إن شاء اللّه از سامرّه؛ چون حال، مرکب بسته روانه است و خود در جناح حرکت، حواس درستی ندارم.

جلد اوّل کتاب عبقات انوار زاهرات به دست نیامد. در این سفر در خدمت جناب مستطاب حاجی سید حسین واعظ یزدی أیّده اللّه دیدم، بسیار محل احتیاج حقیر است.

کیف الوصول الی سعاد و دونه قلل الجبال و دونهنّ حتوف

قطعه [ای] از... در کتب مرحوم شیخ عبد الحسین موجود است و گمانم از احوال عثمان باشد، تا حالات جناب سید الشهدا علیه السلام، چهار پنج هزار بیت به نظرم بیشتر نیست.

این «تکلمة الرجال» هم کتاب نفیسی است فواید طریفۀ خوبی دارد ده دوازده هزار بیت می شود، چنانچه بنا به استکتاب باشد باید یک مرتبه، کاغذ از بغداد بطلبم و کاتبی را به آنجا بیاورم که به... مشغول شود.

کتاب «نقض عثمانیه» هنوز در طلسم است، شرحش طولانی است امیدوارم آخر به دست بیاید، خداوند به این خلق انصاف بدهد. از قرار مذکور صاحب این کتاب، کتابخانه معتبری دارد که همه از نسخه کهنه قدیمه، و احدی به آنها راه ندارد، و ابدا به سطری از آنها منتفع نمی شود.

از فهرست کتب شیخ مفید که ارسال فرمودید این چند رساله در اینجا موجود است: رسالۀ سهو النبّی صلّی اللّه علیه و آله، رسالۀ عدد و الرؤیة، رساله غیبت، اقسام مولی، مسائل عکبریه. باقی را بسیار طالبم.

مدینة العلم از عهد شیخ حسین والد بهائی تاکنون مفقود است، مرحوم حاجی محمد باقر اصفهانی گویا قریب به سه یا چهار هزار روپیه صرف کرده به جهت تحصیل او که به اطراف که احتمال می داد فرستاد و نشد.

نسخه [ای از] «تشبیه» به اسم جناب سید عالم آقا سید حسن پسر جناب مستطاب آقا سید هادی که برادرزاده مرحوم سید صدر الدین عاملی اصفهانی و از مدّاحین بلکه فدویان جنابعالی است، ارسال فرمایید نزد جناب حاجی شیخ علی محلاتی، مسکن ایشان در کاظمین است. زیاده مجال نیست. أدام اللّه تعالی ایام سعادتکم و افادتکم بمحمد و آله علیهم السلام.

من العبد المذنب حسین النوری فی غرة شهر صفر 1304.

رساله [ای] مرحوم سید محمد سید معصوم در احوال مرحوم سید عبد اللّه شبر نوشته، جناب آقای سید حسن سلّمه اللّه دارند و فرمودند که می دهم خدمت جنابعالی برسانم، ان شاء اللّه می رسد.

نامۀ شمارۀ 11

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض مقدّس عالی می رساند که پس از نوشتن عریضه، القی الیّ کتاب کریم، با مجلّد نور که یتلألو منه أقطار السموات و آفاق الأرضین به توسط جناب مستطاب سید واجد حسین أیّده اللّه تعالی رسید. امروز خدمت ایشان رسیدیم و صبح عازم کربلا، با نداشتن بضاعت عجب صدمه و خسارتی کشید[ه] در دریا، عجالة جزئی خرجی برای ایشان تحصیل شد. و مدتی باید در کربلا توقف نمایند تا به زبان فارسی الفت بگیرند که بتوان ادای مقصود با یکدیگر کرد.

فهرست کتب زیارت شد جز «مناقب خوارزمی» اثری از باقی نیست، حقیر را گمان آنکه تا حال «مناقب» به دست جنابعالی آمده، والاّ البته تا حال نسخه می فرستادم. نسخه خودم با «مجمع الزوائد» در طهران است، اما در نجف اشرف موجود است. ان شاء اللّه تعالی عنقریب تحصیل کرده ارسال می شود. و به جناب عالم جلیل شیخ فضل اللّه نوری همشیره زاده که الآن در طهران از علمای معروفیند امروز نوشتم که مقصود را از «مجمع الزوائد» نوشته معجّلا بفرستند، و برای تتمّه إن شاء اللّه از بلاد به قدر میسور سعی خواهم کرد. لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک أمرا.

خصایص العلویه هنوز به دست نیامد، در بغداد هست نزد خبیثی ناصبی، چندین نفر متعهّد شدند به تدبیری بگیرند هنوز میسّر نشد.

در کاظمین معروض داشتم که نسخ «تشبیه» بلا تشبیه قبل از رسیدن خط جنابعالی به اهلش رسید. برای جناب مستطاب عمدة العلماء حاجی میرزا حسین شهرستانی در کربلا نماند والاّ بسیار به موقع بود. و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

من العبد حسین النوری.

نامۀ شمارۀ 12

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

به عرض مقدس عالی می رساند که در یک ماه قبل عریضه [ای] با کتاب «حجة السعادة» به توسط جناب مستطاب حاجی شیخ محمد علی کشمیری ارسال خدمت شد و مطالب عدیده در آن خط بود، منتظر جواب آنها هستم.

و اکنون مرا سله [ی] جناب آقای حجة الاسلام [یعنی میرزای بزرگ شیرازی] دام ظلّه مرقوم فرمودند، با مکتوبی دیگر انفاذ حضور مبارک شد، مرجوّ که دوباره رد نفرمائید. احتیاط جنابعالی معلوم، ولکن مقاصد دیگر در میان است که انجاح آن در آنجا مطلوب و منافاتی با احتیاط ندارد، و البته این ملتمس قبول خواهد شد.

امروز خطّی از یزد رسید بشارت پیدا شدن چند کتاب از خاصّه و عامّه در آن بود: مناقب ابن مغازلی، مثالب ابن شهر آشوب، اربعین خوارزمی. حالیه در تدبیر استکتاب آنها در آنجا، امید به اعانت اجداد طاهرین شما صلوات اللّه علیهم اسباب آن فراهم بیاید.

خطّی در جوف است، صاحب آن جناب مستطاب عمدة العلما آقا میرزا ابو الفضل، پسر عالم جلیل حاجی میرزا ابو القاسم، ارشد تلامیذ مرحوم خلد آشیان شیخ مرتضی اعلی اللّه مقامه که شرح حال ایشان در نامه دانشوران شده، معزّی إلیه از اجلّه علما و با فضل، و از مخلصین و مداحین جنابعالی، مکرّر خواسته به توسّطی خود را متذکّر کند، حال به این عریضه مزاحم شده، مرجوّ که نام ایشان را در دفتر محبین ثبت فرموده، و به دو کلمه جواب، ایشان را مفتخر فرمایید. خدمت آقازادگان عظام و موالیان کرام و فضلای فخام، آقا سید ناصر حسین و آقا سید ذاکر حسین قرّ[کذا، ظ: أقرّ] اللّه أعیننا بوجودهما سلام می رسانم. ادام اللّه تعالی أیام افاداتکم.

من العبد المذنب حسین النوری الطبرسی فی 26 شهر رجب 1305.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان